حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
نشست 75دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران
با این رژیم چه باید کرد

January 28, 2010

پنچ شنبه 8 بهمن 2568 = January 28, 2010

 

گزارش خبرها و سامانه ها

مطالبات معوقه بانک‌ها نسبت به سال 87 تا 87 درصد رشد خواهد داشت و از 38000 میلیارد تومان به رقم 53000 میلیارد تومان خواهد رسید. عضو کمیسیون صنایع مجلس گفت به هیچ یک از هدف‌های برنامه چهارم در صنعت دست نیافته‌ایم. مدیر کل وزارت بهداشت گفت وزارت بهداشت با 19 میلیارد تومان کسری بودجه و تامین اجتماعی با 280 میلیارد تومان بدهی تمام بیمارستان‌های دولتی را در ارائه خدمات دچار مشکل کرده و توان پرداخت پرسنل قراردادی و خرید دارو و تجهیزات را از بین برده است. سه تا چهار درصد داروهای کشور که در داخل تولید نمی‌شوند بسیار گران هستند و 30 درصد اعتبار داروئی کشور را مصرف می‌کنند که سالی 760 میلیارد تومان هزینه بر دوش وزارت بهداشت گذاشته است. از شروع کار ریاست جمهوری دهم بیش از 70 نفر از مدیران ارشد بویژه در صنعت نفت از وزارتخانه به نام بازنشستگی کنار گذاشته شده‌اند. وزیر بهداشت گفت توزیع شربت تریاک در بعض مناطق بطور محدود انجام خواهد شد.

پاشایی : شاهزاده در هفته گذشته دیداری از لوس‌آنجلس داشتند. چنانکه می‌دانید رادیو صدای آمریکا یا بی‌بی‌سی از مصاحبه یا پخش مصاحبه شاهزاده خودداری می‌کنند. در لوس‌آنجلس چند مصاحبه تلویزیونی و مطبوعاتی برگزار شد. با ایرانیان لوس‌آنجلس ، گروه‌های سیاسی و برخی از " سبزها" ملاقاتی صورت گرفت و تاثیرات خوبی داشت. گفتگوی شاهزاده بر محور جدائی دین از حکومت و مرزبندی بین کسانی که دنبال حکومت مذهبی هستند و نیستند بود. لزوم شفافیت این مرزبندی و تمایل ایشان به حمایت از نیروی کثرت‌گرا و سکولار در این گفتگوها و مصاحبه ها مورد تاکید قرار گرفت. از نظر ارتباط با مردم سفر خیلی خوبی بود.

اشکان: روزنامه نیویورک‌تایمز در دو هفته قبل بررسی داشت مبنی بر اینکه آیا ایران می‌تواند از NPT یا پیمان منع گسترش سلاح‌های اتمی خارج شود؟ در 1968 حدود 89 کشور این قرار داد را امضا کردند و فقط چهار کشور پاکستان اتمی، کره شمالی ، اسرائیل از امضا آن خودداری کردند. این که بعضی‌ها می‌گویند پاکستان دارد چرا ما نباید داشته باشیم بر اساس همان قراردادی است که امضا شده است. البته کره‌شمالی امضا کرده بود و با شکستن این پیمان خارج شد. پنج کشوری که جزو سازمان امنیت هستند مسلما" اجازه نمی‌دهند تا کشورها مجهز به سلاح اتمی شوند. در جنگ سرد، آمریکا و شوروی قرارداد را امضا کردند و برای جلوگیری از گسترش سلاح اتمی و حق کشورها به استفاده صلح جویانه از انرژی هسته‌ای متعهد شدند. ایران با پنهان کاری به مدت 18سال برخلاف این قرارداد عمل کرد. طبق این قرارداد کشورها موظف‌اند قبل از شروع به عملیات آن را اعلام کنند و نمی‌شود همه چیز را ساخت و بعدا" اطلاع داد. سئوالات بعدی که در نیویورک تایمز مطرح شده بود این بود که آیا حکومت ایران در موقعیتی هست که مثل کره‌شمالی از پیمان خارج شود و بمب اتمی بسازد؟ جواب تحلیل‌ها منفی بود. حکومت اسلامی رادیکال‌تر شده ولی هنوز مثل کره‌شمالی نیست. اگر حکومت این تصمیم را بگیرد نخست بسیاری از موقعیت‌های پیشین خود را از دست می‌دهد. دوم، ادامه حمایت روسیه و چین از ایران بسیار مشکل می‌شود و تحریم‌های اقتصادی تشدید خواهد شد. سوم احتمال حمله نظامی اسرائیل به ایران بیشتر خواهد شد یا حتی حمله آمریکا. چهارم، ایران ابزار مذاکرات را از دست خواهد داد. پنجم سمپاتی کشورهای در حال رشد برای رژیم از بین خواهد رفت.
با نگاه به داخل ایران می‌بینیم در مورد یارانه‌ها حکومت می‌داند که با بحران اقتصادی شدیدی روبروست. به دلیل کاهش یا ثبات یافتن قیمت نفت، حدود 85 میلیارد دلار یارانه باید قطع شود که در رابطه با مواد غذایی و مواد گاز و بنزین است به همین دلیل لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها دولت را موظف می‌کند طی 5 سال کالاهای اساسی را به قیمت واقعی آن بفروشد. کارشناسان بر این باورند که هدفمند کردن یارانه‌ها باعث 60-70 درصد افزایش قیمت کالاها می‌شود.

دستور نشست، " با این رژیم چه باید کرد"

قطبی: اول ببینیم با این افراد اپوزیسیون و اعلامیه‌های صادر شده چه باید کرد؟ این اعلامیه‌ها از حالا خط‌کشی می‌کنند و می‌خواهند راه خود را از یکدیگر جدا کنند. آیا باید کج دارو ومریز رفتار کرد؟ ما از جنبش سبز حمایت می‌کنیم ولی از این چنین خودی و غیر خودی و خط کشی‌هایی که اتاق فکر و دیگران می‌کنند نمی‌توان حمایت کرد.

اشکان: هر کسی در خارج کشور صحبتی می‌کند ولی می‌دانیم که این جنبش خودجوش است و بر اساس اصولی گرد هم آمده‌اند. هر کسی حق دارد از این جنبش مطابق فکر خود پشتیبانی کند. خیلی‌ها می‌گویند نماینده جنبش سبز هستند. حزب علنا" گفته از جنبش پشتیبانی می‌کند و موضع ما روشن است. اما اینکه با این رژیم چه باید کرد با توجه به موقعیت گروه‌های سیاسی و محدودیت‌هایشان و با در نظر گرفتن اینکه چه قدر تاثیرگذار هستند فکر می‌کنم تنها می‌توانیم با آنها هماهنگ باشیم و طرفداری کنیم از داخل. آنها بهتر می‌دانند چه راهی در پیش گیرند.

بهمن زاهدی: در هرم اجتماعی ایران مردم از پایین‌ترین سطح این هرم خواستار تحولات گسترده‌ای هستند ولی در بالای این هرم که در دست خودی‌های رژیم هست، می‌بینیم که هیچ تغییری را پذیرا نیستند. باید دید در چه سطحی از بالای این هرم قدرت انعطاف‌پذیری وجود دارد و همراه مردم خواهد شد.
در این مرحله از مبارزه باید به فکر دموکرات کردن ساختار موجود در جمهوری اسلامی بود تا جامعه ایرانی بتواند نفسی تازه کند و با آگاهی بیشتری با جهان آزاد آشنا شود. جهش بسوی دموکراسی در ایران آغاز شده، ولی هنوز راه زیادی را در پیش‌روی خود داریم.

مختاری: این جنبش بهترین چالش در مقابل رژیم است و غیر از پشتیبانی کار دیگری نمی‌توانیم بکنیم. باید مراقب بود که موضع اخلاقی این جنبش پائین نیاید. در مقابل مواضعی که می‌گیرند به نقد و پشتیبانی باید پرداخت. بیانیه هفدهم یکی از نمونه‌ها بود که به عنوان خواست‌های حداقل پذیرفتنی است. در بیرون تشویق اپوزیسیون به پشتیبانی از جنبش لازم است و بهتر است جدا جدا این عمل صورت گیرد چون امکان دارد در مرحله‌ای از جنبش ، گروه‌های سیاسی به سرعت مواضع‌شان متفاوت شود. اطلاعیه 5 نفر کار اشتباهی بود. همین خط کشی‌ها اینها را از نگاه سیاسی درست به داخل دور می‌کند.

رحیمی: خودداری رادیو صدای آمریکا یا بی‌بی‌سی از دعوت یا پخش مصاحبه‌های انجام شده توسط شاهزاده‌ی که طرف قضیه است بخشی از کاستی‌ها هم به مضمون اعلامیه‌های اخیر ایشان برمی‌گردد. وقتی " میثاق با مردم " منتشر شد هم تاثیر زیادی روی اپوزیسیون گذاشت و هم کسانی که علاقه‌ای به شاهزاده نداشتند. اعلامیه‌های اخیر با تم‌هایی از کورش و داریوش و ایرانشهر و بعدا" اعلامیه فوت منتظری، فکر نمی‌کنم بتواند تاثیر مثبتی روی جنبشی که فعلا" در ایران در جریان است بگذارد. شاهزاده بعنوان کاندیدای پادشاهی از طرف بخشی از مردم، و احتمالا پادشاهی برای همه مردم ایران در آینده، باید بسیار در رفتار و نوشتار مواظب باشد که هیچ گروهی را دوست دائمی یا دشمن دائمی قلمداد نکند.
در رابطه با موضوع این نشست اول باید ببینیم با خودمان چه باید بکنیم. برخورد ما از چه زاویه‌ای به ایران امروز است؟ آیا جمهوری اسلامی سقوط کند به هر قیمتی و بعد از آن هرچه شد برایمان مهم نباشد؟ اگر نه ، و اگر دید ما یک ایران آزاد و آباد و لیبرال دموکراسی است باید مواظب باشیم و از هرگونه درگیری خشونت‌آمیز پرهیز کنیم. ما بایست در خدمت اعتراض جنبش سبز قرار گیریم و فلسفه وجودی رژیم جمهوری اسلامی را زیر سئوال ببریم. استبداد را بطور کلی زیر سئوال ببریم. باید کمک کنیم بعد از سقوط ج.ا. که با حرکات غلط خودش را دارد نابود می‌کند این نابودی از طریق همین جنبش سبز به آزادی ایران منجر شود. بهترین شکل صادقانه در خدمت جنبش سبز قرار گرفتن است. از جمهوری خواهی و پادشاهی خواهی و تفرقه بین اپوزیسیون و رفتن سراغ یک رهبر مشخص پرهیز کنیم.

عالم زاده: تفاوت حال و گذشته همان تفاوت مطالبه محوری و طلبکار محوری است. نسل گذشته طلبکاری داشت ولی دقیقا" نمی‌دانست چه چیزی میخواهد. امروزه " اتاق فکر" و خط دادن و غیره متعلق به نسل قدیم است و هنوز طلبکاری را رها نکرده‌اند. از دین و جنبش و مردم و دولت همه طلبکارند و هنوز معتدل نشده‌اند. آنچه امروز اتفاق افتاده، فرصتی چیش آورده که یک شکاف عمیق بین حکومت و مردم و شکاف زیادی بین لایه‌های حکومت ایجاد شود و چهره خوبی از مردم ایران توسط رسانه‌های جهان در اذهان مردم جهان نشان داده شود. جنبش سبز با اتکا به خلاقیت‌های فردی و آگاهی دهی و نحوه گزینش شعارها، نمایشی از واقعیت خود را داده است. اصلا" نگران اینکه کدیور یا دیگران چه گفتند نباید بود. حرف اصلی را مردم در داخل ایران می‌زنند.

بهمن زاهدی: ما می‌خواهیم از دیکتاتوری گذر‌کنیم و بارها هم گفته‌ایم و در عملکردهای خود نشان هم داده‌ایم. باید استبداد دینی را از بین ببریم و در آینده نگذاریم استبداد دیگری جایگزین استبداد فعلی شود. ما خواهان نظام پادشاهی هستیم و هر روز هم راسخ‌تر بر آن می‌شویم چون می‌بینیم، در همین اپوزیسیون خارج از کشور، با اینکه ما جمهوری‌خواهان ایران را به عنوان دگراندیشان به رسمیت شناخته‌ایم و برایشان احترام قائل هستیم، آنان ما را به عنوان دگراندیشان به رسمیت نمی‌شناسند، احترام گذاشتن‌شان به ما پیش‌کش شان باد! به نظر من جمهوری‌خواهان با این رفتارشان با ما به مردم ثابت کرده‌اند که اگر روزی در ایران به قدرت برسند مستبدتر از اسلامگرایان عمل خواهند کرد چون آنها خودی و غیر خودی شان را تعیین و معرفی کرده‌اند. حمایت از بیانیه 17 میر‌حسین موسوی گزینه‌ای است که باید حزب در نظر داشته باشد. در مبارزه مردمی خواست‌های مشترک سریع‌تر و راحت‌تر به ثمر می‌رسند تا خواست‌های جمعی و حزبی متفاوت.

اشکان: اولویت اول شکست دولت احمدی نژاد است. تنها چیزی که داریم وقت است. کشور‌های بلوک شرق در حرکت فرسایشی و البته با جنبش ناسیونالیستی موفق شدند. تکه‌های جنبش سبز آن نگاه ناسیونالیستی را دارد و اگر چند پله یکی کردن نگاه مان باشد ممکن است باعث تجزیه ایران بشود و آن احتمال را هم باید در نظر بگیریم. دوم محدودیت‌های خودمان است . اعلامیه می‌دهند که من آنم که رستم بود پهلوان. وزنه‌ای نیستند که بخواهند به جنبش خط بدهند. درباره شاهزاده و تلویزیون‌های آمریکائی، اوباما و مشاوران او که گفته‌اند از جنبش مردم ایران طرفداری می‌کنند و نمی‌خواهند نشان دهند که خط مشخصی دارند. روی تلویزیون‌های آمریکائی ایشان هر از وقتی مصاحبه‌هایی دارند در ضمن این جنبش و مردم هستند که تعیین خواهند کرد ج.ا. برود یا نه و نگران تلویزیون‌ها نباید بود. از نگاه حزب این جنبش بر اساس گفتمانی پیش می‌رود و آن گفتمان ، دموکراسی لیبرال است و هر چه ما این پیام لیبرال دموکراسی و سکولاریسم را از طریق تبلیغات به گوش دیگران برسانیم کم‌کم مردم از آن زاویه به موضوع نگاه خواهند کرد.

قطبی: ما واقعا" در کار سیاسی خود افراد صادقی هستیم‌. چاره دیگری هم نیست. من هم فکر می‌کنم هیچ راهی جز حرکت گام به گام نیست. موسوی و کروبی مورد علاقه من و ما نیستند ولی آنها هستند که کارها را پیش می‌برند. اما حساب آن عده‌ای که در خارج هستند جداست‌. در مورد محدودیت‌ها در مورد شاهزاده هم من تا حدودی با آقای رحیمی موافق هستم. کوتاهی‌هایی در کار‌ها هست که به صورت یک آلترناتیو نباشند.

پاشایی: در مورد صحبت‌های آقای رحیمی، من نمی‌دانم چقدر بین رفتار صدای آمریکا و بی‌بی‌سی و بیانیه‌های شاهزاده ارتباط هست. بیانیه‌های اخیر ظرف چند ماه گذشته صادر شده ولی روش این رسانه‌ها از مدت‌ها پیش از این به همین صورت بوده است. نه تنها در مورد شاهزاده، بلکه در مورد کسانی که این طرف هستند. در خود امریکا در 5-6 سال گذشته بودجه‌هایی که امریکا برای مسئله حقوق بشر داشته سالی چند میلیون دلار بوده. باز بنظر می‌آید 80 درصد در اختیار کسانی است که زمانی به دشمنی با امریکا افتخار می‌کردند و امروز از امکانات مالی استفاده می‌کنند. ما انتظاری نداریم ولی حقیقت این است. مگر اینکه فرداها توسط مردم ایران و زیر فشار آنها این سیاست عوض شود.
اتفاقات در ایران پشت سرهم می‌افتد زندان و کشتار و تلفات، چاره‌ای نیست غیر از اینکه کمک فکری و پشتیبانی از آنها بکنیم. اگر به آموزش در ایران نگاه کنیم می‌بینیم اطلاعات صحیح و تاریخی را بطور وسیعی از دسترس مردم ایران خارج کرده‌اند. هیچ شرم و حیایی در مخفی کردن اطلاعات و تحریف تاریخ ندارند. جوانی که تازه وارد جنبش سبز شده می‌پرسد مگر این میدان شهیاد از قبل ساخته شده است ؟
بسیاری از دوستان ملی مذهبی و اصلاح طلبان از دموکراسی صحبت می‌کنند و تقریبا" عموم سازمان‌های حقوق بشری را این نوع افراد به راه انداخته‌اند و دم از دفاع از حقوق بشر می‌زنند و پولشان معلوم نیست از کجا تامین می‌شود یک بار این رفقا حاضر نیستند در مورد برابری زنان‌، سنگسار و قصاص صحبت کنند و اگر کسی بپرسد می‌گویند انحرافی است. ما باید سعی کنیم نسل جوان را آگاه کنیم. با لغات فریبنده همان اتفاقات بهمن 57 خواهد افتاد و این طور نباشد که در آینده خود را سرزنش کنیم که در مورد آگاهی دادن کوتاهی کردیم و گذاشتیم با لغات دموکراسی و آزادی به این تله بیفتند. چطور کسی میتواند طرفدار حقوق بشر باشد ولی معتقد باشد زن نصف مرد است و از حقوق اقلیت بهایی صحبت نکند.
باید سعی بیشتر کنیم کسانی را در اپوزیسیون به هم نزدیک کنیم. بسیار باعث تاسف است که اعلامیه‌ها اپوزیسیون را چند پارچه کرده یا احتمالا" در آینده خواهد کرد. ما باید بار نظرات خود را در گفتمان سیاسی برجسته‌تر کنیم. تلاش کنیم همفکران خودمان از نظر فکری چه مشروطه خواه و چه جمهوری خواه در کنار یکدیگر قرار گیرند. احتمال دارد جنبش سبز در ماه‌های آینده خودش در این مورد خط کشی کند. در 6 ماهه گذشته در شعارها تغیرات زیادی صورت گرفته و از شعارهای موسوی گذشته است و ممکن است بیشتر هم بگذرد. باید مشخص کنیم در آن صورت به چه صورت می‌خواهیم از این جنبش پشتیبانی کنیم. دوم مواضع خودمان را در مورد آینده ایران با اینکه گفته‌ایم باز بیان کنیم زیرا در شش ماهه گذشته عده‌های جدیدی وارد سیاست و مبارزه شده‌اند.

عالم زاده: شاهزاده می‌تواند یک رهبر یا مهره پررنگ برای یک جمعیت غیر متشکل غیر متحد فرض شود ولی باید دید اگر جمعیت متشکل شود در آینده موضع شاهزاده حفظ می‌شود؟ در این صورت در نهایت به شاهزاده به عنوان یک گزینه نگاه خواهد شد. کمک رسانی فکری کار مفید و ضروری است. چون در ایران متاسفانه کارها بر اساس آزمون و خطا صورت می‌گیرد. اطلاعات درستی در دست نیست ولی ابداعات ذهنی مبارزان هست. در داخل‌، دوستان ضمن اینکه تغییر عقیده نمی‌دهند تغییر رویه می‌دهند امری که متاسفانه در خارج کشور بسیار کم است.

بهمن زاهدی: ضعف را باید در خودمان جستجو کنیم. نیروهای چپ سازمان‌دهی بهتری دارند و از بودجه‌های سازمان‌های فرهنگی و دولتی اروپا و امریکا بهترین بهره ‌برداری‌های مالی را برای تبلیغات خود می‌کنند. آنها بر این باورند که با منابع مالی امپریالیزم، بر علیه امپریالیزم مبارزه می‌کنند. خود در غرب زندگی می‌کنند و هنوز غرب‌ستیز هستند. یک حزب کمونیست از لوس‌آنجلس می‌خواهد ایران کمونیستی بسازد تا با امپریالیسم امریکا مبارزه کند. بهتر است همان جا با امریکا مبارزه بکند و ایران را به حال خود بگذارد.
سیاست ما از روز اول تاسیس حزب عدم وابستگی مالی به دولت‌های اروپائی و امریکا بوده و هست.

جمع بندی
بحث‌های امشب روی موضع ما در رابطه با چند طرف قرار داشت. یک، حکومت اسلامی؛ دو، جنبش سبز،؛ سه، پشتیبانان جنبش سبز؛ چهار، جمهوریخواهان، که موضوعات لازمی هستند. در مورد ج.ا همه دوستان همرای هستند که در بیرون از ایران خیلی کار عملی برای سرنگون کردن این رژیم تا اصلاح این رژیم نمی‌توانیم انجام دهیم و بیشتر کارها ناچار در ایران خواهد بود و هیچ اشکالی هم ندارد. ترجیح می‌دادیم در ایران فعالیت کنیم، نتوانستیم. ولی آن 70 میلیون می‌توانند و خیلی بیشتر از ما می‌توانند. در این هم باز تفاهم پیدا شده است که ادعاهای زیاد نباید خارج از حدود امکاناتمان داشته باشیم و وظیفه ما بیشتر پشتیبانی است و این حرف‌ها را همانطور که آقای مختاری یادآور شدند در 14-15 سال پیش گفته‌ایم که استراتژی مبارزه ما چیست. به همین دلیل هم گفتیم دنبال قدرت نیستیم و در حدود ما نیست از خارج کشور در فکر رسیدن به قدرت باشیم و دنبال مبارزه هستیم تا این رژیم کنار برود و مردم آزاد بشوند. باز در این موضوع تفاهم شد که بهترین برای ایران این است که این رژیم به ریج تغییر کند و ناگهان از هم نپاشد زیرا معلوم نیست بر سر ایران چه بیاید. در نتیجه کسانی را که دنبال اصلاحاتی در این حکومت هستند محکوم نمی‌کنیم. حالا عده‌ای فکر می‌کنند این رژیم را می‌شود به صورتی اصلاح کرد. کوشش بکنند. الان همه راه حل‌ها باز است . هر کس دنبال آن راه حلی که زورش می‌رسد برود و آنچه در ایران شاهد هستیم غیر از گروه‌هایی که اقدامات تروریستی می‌کنند یا آرزویش را دارند بقیه دنبال همین هستند که این رژیم را به تدریج تغییر دهند تا مردم اختیار خود را در دست گیرند. این است که در این زمینه‌ها به نظر می‌رسد دیگر اختلافی نداریم.
آنچه که در مورد جنبش سبز است تا حالا پشتیبانی کرده‌ایم و نقشی که برای خودمان قائل هستیم آن است که اصالت گفتمان جنبش سبز را حفظ کنیم یعنی دموکراسی لیبرال را و اگر کسانی از آن انحراف پیدا می‌کنند گوشزد کنیم و همین طور نگران قدرت اخلاقی جنبش سبز باشیم که آقای مختاری اشاره کردند. منظور از قدرت اخلاقی جنبش سبز همین است که با نشان دادن خویشتنداری، با پرهیز از خشونت، با اینکه در جاهائی برای دفاع از خودشان ناگزیرند دست به گریبان بشوند و کاری نمی‌شود کرد و باید هم بکنند ولی نه مثل دوره انقلاب اسلامی، ریختن و آتش زدن و خراب کردن و بانک‌ها را غارت کردن و ویران کردن ادارات دولتی و ریختن پرونده‌ها در خیابان. از این کارها جنبش سبز نمی‌کند و حتی موارد بسیاری هست که پاسداران و بسیجی‌ها را حفظ می‌کنند از کسانی که از دست آنها خشمگین شده‌اند و این قدرت اخلاقی این جنبش است در مقابل رژیم و موثر خواهد بود و در روحیه عوامل سرکوبگری و حتی بالاتر تاثیر خواهد کرد و این را باید حفظ کرد و به همین دلیل همیشه گفته‌ایم جنبش را از خشونت باید دور کرد. منتهی تعریف خشونت باید روشن باشد.
منظور از عدم خشونت این نیست که مثل هندی‌ها در زمان گاندی مردم در مبارزه کتک بخورند و هیچ نگویند و یا روی خط آهن دراز بکشند برای اینکه قطاری که سربازان را برای سرکوبی می‌برد نتواند رد بشود. این کارها در هند ممکن بود برای اینکه مبارزه گاندی در هند، طرفش امپراتوری انگلیس بود. امپراتوری بریتانیا اولین نظام قانونی دنیای مدرن را معرفی و نمایندگی کرد. حتی در سرزمین‌های مستعمره انگلیس که با نیروی نظامی تصرف شده بودند، دستگاه‌های قضایی بسیار مرتبی داشتند؛ قضات مستقلی داشتند. مانند اسرائیل امروز. با اینکه اسرائیل الآن نهایت شدت عمل را در برابر فلسطینی‌ها بکار می‌برد ولی دادگاه‌های اسرائیل مستقل‌اند و در موارد بسیار، شکایت کنندگان فلسطینی از حکومت اسرائیل می‌برند. در این سرزمین‌های دموکراسی لیبرال تمدن و انسانیتی وجود دارد. در ج.ا. مسئله از این حرف‌ها گذشته است. اینها با کسانی که فقط با آنها مخالفند چنان رفتار می‌کنند که هیچ دشمنی با دشمنش نکرده است. مغول‌ها وقتی ریختند ایران رفتاری که این بسیجی‌ها و زندانبانان با آن دخترک بیگناه، ترانه که جنازه نیم سوخته‌اش را در بیابان پیدا کردند نمی‌کردند. در تاریخ ایران بی‌سابقه است رفتاری که اینها با مردم می‌کنند. در نتیجه در برابر اینها شیوه‌های گاندی اثر ندارد و مردم باید عدم خشونت را به صورت دیگری تعبیر کنند. یعنی حق دفاع از خود را بشناسند. ما هم باید بشناسیم ولی باز از این مرحله هم می‌تواند رد شود که به نظر ما بهتر است نشود.
اما در مورد پشتیبانان جنبش سبز در خارج، آقای قطبی توجه ما را جلب کردند و کاملا" درست است. ما اصولا" با این طرفداران جنبش سبز هیچ مشکلی نداریم. همین که یک عده‌ای از جنبش سبز طرفداری می‌کنند همین که یک عده‌ای از مواضع قبلی خودشان مقداری پائین می‌آیند، حالا اعلامیه 5 نفر به ما برخورد و ناراحت شدیم از بابت اشاراتی که به ما شده بود. خوب ما سلطنت طلب هم نیستیم . ما مشروطه خواه هستیم ولی از آن بگذریم. باز اینها از مواضع بیست سی سال و ده سال پیش خودشان فوق العاده آمده‌اند پائین. و ما هیچ اشکالی در این نمی‌بینیم. این است که تمام اینها را به سود جنبش سبز می‌دانیم. اما اگر کسانی در طرفداران جنبش سبز می‌گویند مثلا" ما اتاق فکر جنبش سبزیم این‌ها ادعاهای بی معنی می‌کنند مثل کسانی که مدعی رهبری جنبش سبز می‌شوند. اینها حداکثر اندیشه سرا یا بقول خودشان اتاق فکر (نمی‌توانند فارسی حرف بزنند. حتما" باید چهارتا عربی کنار هم بگذارند و بر زبانشان جاری کنند) بله اینها اندیشه سرای راه سبز امید می‌توانند باشند. باید هم کسانی به راه بسز امید کمک کنند.
نکته اساسی این است که ما در همه تحلیل‌هایمان راجع به جنبش سبز از این جا شروع کنیم که جنبش سبز با راه سبز امید فرق دارد و اینها را نباید با هم قاطی کرد. درست است که جنبش سبز به راه سبز امید کمک می‌کند. درست است که جنبش سبز امید در جاهائی جنبش سبز را نمایندگی می‌کند ولی اینها دو ماهیت‌اند. یکی ماهیت سیالی است که دارد شکل می‌گیرد و اصلا" معلوم نیست رئیسش کیست یا هدایت کنندگان‌ش کدامند دیگری یک دستگاه سیاسی است با عده‌ای نسبتا" محدود که از خود رژیم درآمده است و اینها باید در داخل رژیم اسلامی کار کنند و خوب البته اینها کسانی مثل این پنج نفر لازم دارند که به آنها کمک فکری بدهند. هیچ اشکالی ندارد ولی اگر بخواهند بگویند اتاق فکر جنبش سبز هستیم، نه جنبش سبز را فهمیده‌اند نه احتمالا" اتاق فکری که به درد آن می‌خورد می‌شناسند. چنانکه ملاحظه کرده‌اید بسیاری حرف‌های‌شان نسبت به جنبش سبز عقب مانده است. اما در مورد اینکه نمی‌خواهند با ما کار کنند یا با مجاهدین کار کنند ما هم با مجاهدین در هیچ شرایطی به هیچ قیمتی با هیچ ترتیبی کار نمی‌کنیم. یعنی برای هیچ منظوری در جهان نیست که ما در کنار مجاهدین بتوانیم لحظه‌ای قرار بگیریم. ولی ما این سخن را از موضع اصولی می‌گوئیم. این‌ها اشکال‌شان با پادشاهی اشکال شخصی است.
حالا می‌رسیم به این قضیه که اشکالاتی است که بین دو نسل هست. ما می‌گوئیم گروهی که دشمن دموکراسی لیبرال در ایران است و گروهی که دشمن ایران است و دست در دست دشمن به سرزمین ملی حمله و برای دشمن جاسوسی کرده و گروهی که کارش در داخل و خارج ایران تروریسم بوده است و گروهی که افراد خودش را شکنجه و زندانی می‌کند و در اردوگاه به زور نگه میدارد و یک نظام پل پوتی در آنجا برقرار کرده است اگر به ایران بیاید بدتر از آن خواهد شد با اینها نمی‌شود کار کرد. نه اینکه چون اسمش مجاهدین است. با این طرز فکر نمی‌شود کار کرد. ولی اگر کسی بگوید من اصلا" با طرفدار پادشاهی نمی‌توانم کار کنم آخر به چه مناسبت؟ پادشاهی هم شکل حکومت است. مثلا" همین آقایی که این مصاحبه تند و تیز را کرد که ما بهیچ وجه حاضر نیستیم با اینها ارتباطی داشته باشیم خودش در انگلیس دارد زندگی می‌کند با نظام پادشاهی. با رضای خاطر و به زحمت به آنجا رفته برای خودش پناهگاهی پیدا کرده است. در اینجا پادشاهی اشکالی ندارد. به ما که می‌رسند طور دیگری می‌شود. مانند این است که کسانی بگویند اسم اسلام را پیش ما نیاورید چون با جمهوری اسلامی مخالفیم.
مواضع اصولی را با این مشکلات شخصی باید تفاوت گذاشت. اتفاقا" بیانیه‌های بسیار مثبتی دارد صادر می‌شود. یکی همین جنبش سکولار نو، بیانیه‌ای صادر کرده‌اند خیلی بیانیه خوبی است بسیار هم باید از آن پشتیبانی کرد یا آن بیانیه‌ای که گروهی از آمریکا و اروپا 40 -50 نفری امضا کرده‌اند همه حرف‌های حسابی است و نشان می‌دهد که جنبش سبز کاملا" در خارج فهمیده شده است و پیام‌ش را همه گرفته‌اند و این پیشرفت بزرگی است. بیانیه‌های دیگری هم در راه است. البته حزب تا اینجا که من می‌بینم تصمیم‌ش این است که وارد هیچ کدام از این گروهبندی‌ها نشود برای اینکه ما از کلیت جنبش سبز پشتیبانی می‌کنیم وارد یک گروه خاص نیستیم. نمی‌خواهیم اصلا" جنبش سبز گروه گروه شود. هنوز نشده است ولی این گرایش هست در ایرانی‌ها و در نتیجه ما وظیفه خود می‌دانیم که همان دو هدف را دنبال کنیم یکی حفظ قدرت اخلاقی جنبش سبز و یکی حفظ اصالت و گفتمان‌ش. از پشتتیبانان نیز ارزیابی و پشتیبانی خواهیم کرد.
می‌رسیم به تفاوت دو نسل با هم. دوره یک نسل همان 25-30 سال است ولی بعد از 25 سالگی همه نمی‌میرند و نسل جدید در کنار نسل قدیم در کنار هم زندگی می‌کنند. ما در ایران روی هم رفته دو نسل، دو گروه مردم داریم. یک گروه که در دوره انقلاب و پیش از انقلاب به بلوغ رسیده بودند و یک گروه که بعد از آن به بلوغ رسیده است و فعال شده است. هر کدام اینها عادت‌های ذهنی و آن ساخت شخصیتی خودشان را دارند. برای انسان دشوار است که از گذشته خود ببرد و خودش را با شرایط تازه تطبیق دهد. افراد آن نسلی که در انقلاب شرکت کرد و در دوره انقلاب زنده بود و فعال بود، اینها اصولا" با پادشاهی دشمن‌اند چه ملی مذهبی باشند چه جمهوری خواه باشند چه مذهبی باشند. نمی‌خواهند. تمام زندگی‌شان در مبارزه با پادشاهی گذشته است. نمی‌توانند با ما حتی به عنوان مشروطه خواه کنار بیایند. نمی‌توانند خودشان را راضی به کمترین کاری کنند که به نفع ما تمام شود. باید این را فهمید و هیچ ناراحت هم نباید شد و اینها هیچ نشانه این نیست که اگر به حکومت برسند دیکتاتوری برقرار خواهند کرد، نه. اینها از پادشاهی فرار می‌کنند. نمی‌خواهند کمک کنند به پادشاهی. به همین دلیل تمام کوشش‌هایی که طیف ما کرده برای اینکه گرایش‌های مختلف دور هم جمع شوند به محض اینکه ما در آن شرکت داشته باشیم یا شاهزاده در آن شرکت داشته باشد محکوم به شکست است. این را باید پذیرفت. این‌ها مبارزه کرده‌اند و نمی‌توانند دست از آن خاطرات بردارند. ولی نسل بعدی ایرانیان، نسلی که الان فعال‌تر است و اختیار کشور بزودی در دستش خواهد افتاد، این گرفتاری‌ها را ندارد و الان هم اصلا" پادشاهی و جمهوری برایش مطرح نیست و این حرفی هم که ما زدیم این بود که الان باید پرونده را بست و این دعوا را گذاشت کنار و رفت سراغ این مبارزه و وقتی به جائی رسید که بتوان انتخاب کرد دوباره مطرح خواهد شد و ما هم حرفمان را خواهیم زد. آن نسلی که امروز در ایران فعالیت می‌کند و به ثمر رسیده است به اصطلاح، و به صحنه آمده، او آن طور فکر می‌کند. این است که اگر کسانی ما را نمی‌پسندند نه دلیل گرایش دیکتاتوری‌شان است، نه باید از ایشان ترسید و نه باید از آنها منزجر بود. نه. این طورند. عادت کرده‌اند و نمی‌توانند خود را عوض کنند.
ما توانسته‌ایم عوض شویم ولی اگر دیگران نتوانسته‌اند، گناه نکرده‌اند. توانایی‌اش را ندارند. برای ما فرقی نمی‌کند. بله ما زندگی‌مان در هواداری از پادشاهی گذشته ولی با کمال راحتی می‌توانیم در کنار بقیه بنشینیم و همکاری کنیم . ترسی نداشته باشیم که آنها تقویت شوند. هیچ کس در تاریخ ایران پشتیبانی‌هایی که ما از مخالفان‌مان کرده‌ایم نکرده است. آنچه میسر بوده ما انجام داده‌ایم. نه برای اینکه خود را عزیز کنیم برای اینکه این پایه فکری ماست. ما می‌خواهیم این جامعه چندگانه بشود. می‌خواهیم گروه‌ها و سازمان‌ها بتوانند با حفظ مواضع خودشان با هم همکاری کنند. به گفته موسوی یک نخست وزیر پیشین جمهوری اسلامی، در جنبش سبز اختلافات خود را کنار نگذاشته‌اند، به رسمیت شناخته‌اند. می‌خواهیم در عین اختلاف بتوانیم با هم کار کنیم. این است که این ناراحتی‌هایی که دوستان دارند در مورد دگر اندیشان نداشته باشند.
آخرین نکته این است که دولت‌های غربی مثل مردم ایران ، نگاه می‌کنند در ایران چه می‌گذرد. توجه‌شان به آنهاست. توجه‌شان به من و شما نیست. این را بپذیریم. کاری فعلا" از دست ما نمی‌آید که به درد دولت‌های غربی بخورد که درگیر ج.ا. هستند. آنها به هیچ وجه طرفدار ادامه این وضع ، طرفدار دیکتاتوری نیستند. ارتباطی هم این موضوع با موقعیت‌شان در خلیج فارس ندارد. خلیج فارس در دوره پادشاهی دریاچه ایرانی بود. آمریکائی‌ها پنج تا کشتی داشتند در بحرین. همه‌اش پنج تا کشتی‌های کوچک و بی اهمیت. امروز یک ناوگان پنجم با هزینه سرسام آور هر سال ده‌ها میلیارد دلار دارند. آرزوی‌شان این است که این هزینه‌ها را نکنند. این است که هیچ مشکلی ندارند که خلیج فارس آرام باشد و یک ایران با ثبات و مسئول باشد و نگذارد کسی به کسی تجاوز کند و بروند دنبال زندگی‌شان. نه این طور نیست. آنها هم فکر می‌کنند مثلا" طرفداران پادشاهی در ایران، چه کار می‌توانند بکنند؟ صحبت آشکار هم نمی‌توانند بکنند. هستند، خیلی هم هستند ولی حرف هم نمی‌توانند بزنند برای اینکه برای‌شان خطرناک است. در نتیجه دولت‌های دیگر می‌روند سراغ ملی مذهبی ها و اصلاح طلب ها. معلوم است. الان در جنبش سبز آنچه که مربوط به به راه سبز امید است میدانی است باز برای اصلاح طلب ها و ملی مذهبی‌ها. آنچه که در بیرون صدای‌ش شنیده می‌شود بیش از همه، آنها هستند. برای اینکه بیش از همه با آنها ارتباط دارند، خبر می‌اورند و اطلاعات می‌آورند و دائما" با ایران در تماس هستند. با همکاران و دوستان سابق‌شان، مثل ما نیستند که ریشه کن از ایران امده‌اند بیرون. این است که به درد می‌خورند. به عنوان عامل یا جاسوس نگاه نکنید. به هر حال کشورهای خارجی می‌توانند یک کمک‌هایی به مردم ایران بکنند و احتیاج به اطلاعات و همکار در ایران دارند ما هم نه دنبال پول‌شان هستیم نه دنبال همکاری‌شان هستیم. نمی‌خواهیم اصلا" ، ما کار خودمان را می‌کنیم. یک روزی خواهیم رفت به ایران. آن وقت معلوم میشود کی بیشتر ازش کار بر می‌آید. ممکن است از ما نیاید یا بیشتر بیاید.
این تعادل و میانه روی بسیار خوب است در رویکرد به مسائل ایران اما لحظه‌ای از دشمنی با سیاست‌ها و جهان بینی ج.ا. نباید کوتاه بیائیم برای اینکه این رژیم بدترین دشمن ملت و کشور ایران شده است. هر روز که می‌گذرد بد تر می‌شود. اصلا" باور کردنی نیست کاری که اینها به سر این سرزمین و این ملت می‌آورند. غارت بی سابقه تا منابع زیر زمینی. عرب‌ها که ریختند به ایران این طور تاراج نکردند. اسکندر خزائن هخامنشی را به این صورت تاراج نکرد که اینها دارند زیر و روی مملکت را از بین می‌برند؛ و صدمات فرهنگی و اجتماعی که می‌زنند ما باید در حد دشمنی با این رژیم مبارزه کنیم. هیچ اشکالی ندارد. یک جاهایی لازم است انسان به دشمنی و خشم راه دهد. نمی‌شود. قابل تحمل نیست آنچه در ایران می‌گذرد. میانه روی در روش‌ها و با توجه به امکانات خوب است. اما هدف باید برکنار کردن سراسری این افراد باشد و این حکومت از این جامعه باید ریشه کن شود. نه اینکه اینها را بگیرند بکشند یا مجازات کنند ولی دست‌شان را از حکومت و منابع ایران باید کوتاه کرد.

درباره دفتر پژوهش
دفتر پژوهش، گرد همائی داوطلبانه گروهی از هموندان حزب مشروطه ایران از اروپا و امریکا و کاناداست که به منظور گفتگو در مسائل حزبی و سیاسی و نظری بطور منظم نشست هائی در تالار های گفتگوی حزب مشروطه ایران دارند. نظراتی که در این نشست ها ابراز می شود متفاوت و گاه منتاقض است ولی قصد آن است که برخورد آزادانه آراء به پرورش روحیه دمکراتیک و بالا بردن سطح عمومی بحث سیاسی کمک کند.



---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites