حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
نشست 78 دفتر پژوهش
سخنرانی آقای دکتر حسین گنج بخش

March 10, 2010

چهارشنبه 19 اسفند 2568 = March 10, 2010

 

جنبش سبز و استراتژی انتخابات آزاد

بهمن زاهدی (پیش از دستور): نامه‌ای از طرف یکی از هموطنان رسیده است که آیا امکان دارد در پایین گزارش‌های دفتر پژوهش قسمتی به اظهارنظر خوانندگان اختصاص یابد؟ و دوم اینکه نظر حزب در مورد " انتخابات آزاد" روشن نیست و خواستار بحث بیشتر درین مورد شده‌اند.

همایون : با خوشامد به دوست عزیزم آقای دکتر گنج بخش ، خیلی خوشحالیم حقیقتا که درخدمت ایشان هستیم ، یکماه پیش هم آقای سیاوشی تشریف آوردند خیلی استفاده کردیم و امروز هم مسلما استفاده خواهیم کرد و امیدوارم کمتر تکفیر بشوند دوستانی که تنه‌شان به تنه ما میخورد ، و شاید هم شجاعت‌هایی که ایشان و همفکرانشان بخرج میدهند بیشتر فضا را بهتر کند . اما موضوعی که آقای زاهدی مطرح کردند خیلی پیشنهاد خوبی است بنظر بنده؛ و اگر بتوانیم درهمان قسمت سخن روز قسمتی را باز کنیم یا علیحده ، بستگی به ضرورت‌های فنی موضوع دارد ولی بهرحال متنی نوشته شود و از دوستان و خوانندگان دعوت بشود که اگر نظری راجع به بحث‌ها دارند به سامانه بفرستند که در نشست آینده دفتر بررسی بشود و شاید هم یکوقتی موضوعی را پیشنهاد بکنند که از خودشان خواهش کنیم شرکت کنند بهرحال نکته عمده اینستکه دفتر پژوهش حقیقتا هم انحصار به اعضای حزب ندارد و یک میدان بحث آزاد است موضوعاتی هم درآن مطرح میشود لزوما جنبه‌ی حزبی نباید داشته باشد و تاکنون کمتر داشته ولی بهرحال باز است و راجع به همه چیز میشود صحبت کرد و این خیلی خوب است و پیشنهاد بسیار بجایی است . باز خوشامد به آقای دکتر و منتظر بیاناتشان هستیم

گنج بخش: با توجه به اینکه دوستم آقای سیاوشی پایه‌های فکری "کمپین انتخابات آزاد" را توضیح داده‌اند من کوشش می‌کنم نحوه مقابله با جمهوری اسلامی را بحث کنم
اوضاع ایران به صورتی شده و این حکومت آن قدر تبهکاری نشان داده که چاره‌ای وجود ندارد که نیروهای سیاسی در کنار هم قرار گیرند . این یک ضرورت است و خود جنبش مردمی این کار را کرده است. بر خلاف وضع گذشته که نیروهای سیاسی در گذشته به هر دلیلی نمی‌خواستند با هم کار کنند. شاید مسئله انتخابات را بد نباشد از این نظر بررسی کنیم. من سعی می کنم فهرست‌وار دلایل این را که استراتژی انتخابات آزاد بهترین راه گذر به دموکراسی است بگویم . یکی اینکه جنبش سبز خصلت‌ش انتخاباتی بوده است . جوهرش انتخاباتی بوده است . "رای من کو " هیچ معنی دیگری ندارد جز اینکه شهروندان ایرانی می‌خواهند صندوق رای معیار تقسیم قدرت در ایران بشود مثل جوامع باز یعنی در کشورهای پیشرفته قدرت از طریق صندوق رای تقسیم می‌شود هیچ معیار دیگری هم نیست . دعوا بر سر صندوق رای است و هیچ کس رحمی ندارد. فقط باید در یک چهارچوب قانونی عمل کنند. ولی به محض اینکه انجام گرفت دیگر پایان نزاع است و آشتی برای سازندگی . سرشت انتخاباتی جنبش سبز باید یک جواب انتخاباتی هم داشته باشد .
دو جواب در جامعه ایران طرح شده است ، یکی به شکل انتخابات سالم و رقابتی که همان "خودی‌ها" را در بر می‌گیرد و در چهار چوب قانون اساسی است ، و یکی پاسخ آزادیخواهانه انتخابات آزاد ، وقتی از انتخابات آزاد صحبت می‌کنیم منظور این انتخابات یا آن انتخابات نیست بلکه شرایطی است که جمهوری اسلامی امضا کرده و اجرا نکرده است . آقای ناطق نوری این متن را در سال 1994 در بین المجالس امضا کرده و با دقت اگر خوانده شود تمامی ویژگی‌های انتخابات را طرح می کند.
ما در ایران با این دو موضوع روبرو هستیم
1- کسانی که انتخابات آزاد می‌خواهند
2- کسانی که انتخابات را به قول خودشان سالم ورقابتی می خواهند و در چهارچوب نظام .
اتفاق خوبی که در هفته گذشته دیدیم حتی موسوی در مصاحبه با " کلمه" از انتخابات آزاد ، غیر گزینشی و سالم و رقابتی صحبت کرده است و این اولین بار است که از طرف رهبران نمادین سبز بیان می‌شود و به نظر من دلیل‌ش این است که با چنین حکومت‌ی باید "بیشترین علیه کمترین" باشد یعنی باید بیشترین نیروهای سیاسی را جمع بکنیم حول یک شعار مشخص بر ضد کمترین یعنی این حاکمان آدمکش . این جمع شدن باید ویژگی‌های خاص خودش را داشته باشد. نباید باعث شود که هویت‌های سیاسی مخدوش شود. انتخابات آزاد این خوبی را دارد که هرکس حاکمیت صندوق رای را بعنوان معیار تقسیم قدرت در جامعه بپذیرد جدا از برنامه سیاسی خودش . من هیچ احتیاجی ندارم از برنامه سیاسی مجاهدین خلق دفاع کنم اگر مجاهدین بپذیرند حاکمیت صندوق رای را. یا دلیلی ندارد برنامه اقتصادی –سیاسی حزب کمونیست کارگری را قبول داشته باشم. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات همکاری نیروهای سیاسی در جامعه سیاسی ایران این بود‌ه که نزدیکی‌های سیاسی به معنی کم هویت شدن بوده و به همین دلیل همه به گذشته همدیگر، به آینده همدیگر و نیات همدیگر کار دارند . در کمپین انتخابات آزاد هرکسی با هر نیتی می‌تواند بیاید . هر کسی با هر گذشته‌ای میتواند بیاید به صرف اینکه حاکمیت صندوق رای را بپذیرد. من در کمپین انتخابات آزاد مشکلی ندارم در کنار آقای موسوی قرار گیرم که قانون اساسی جمهوری اسلامی را قبول دارد؛ که حتی آقای خمینی را هم مرشد خود می‌داند ولی می‌گوید من صندوق را قبول دارم . حالا یک مسابقه‌ای شروع خواهد شد و آن زمان وظیفه من است که بتوانم برنامه سیاسی به مردم عرضه کنم و نشان بدهم چرا قانون اساسی جمهوری اسلامی یک قانون اساسی براساس تبعیض است و نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای مردم ایران بخصوص جوانان باشد. با این مقدمه فکر می‌کنم جوهر انتخابات آزاد را طرح کردم و یک نکته را بگویم "کمپین انتخابات آزاد" یک پروژه ملی است . پروژه ملی پروژه‌ای است که تمام نیروهای سیاسی جامعه را در بر می‌گیرد این اصلا به این معنی نیست که در کنار این پروژه ملی یک پروژه دموکراسی هم نباید باشد و در کنار پروژه دموکراسی پروژه حزبی هم نباید باشد. با تفکیک این سه لایه غیر متضاد با یکدیگر است که ما می‌توانیم به آن هدفمان برسیم . در پروژه انتخابات آزاد همان طور که گفتم همه‌ی نیروهای سیاسی که حاکمیت صندوق های رای را بپذیرند می‌توانند شرکت داشته باشند در پروژه دموکراسی خواهی مسلما در درون همین کمپین انتخابات آزاد نیروهایی که نظام‌های سیاسی مشترکی دارند می‌توانند در کنار هم قرار گیرند یعنی برای من لایه دوم تمام کسانی هستند که دموکراسی لیبرال را می‌پذیرند که خوشبختانه مدون هم شده است . بعد از این پروژه حزبی است یعنی احزاب سیاسی برنامه مشخص برای پیشرفت جامعه ایران دارند که مسلما در درونش باید ویژگی‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی که به نظر من درست است آنجا مطرح می‌شود. ما باید بتوانیم این سه پروژه را درکنار همدیگر پیش ببریم و مسلما به گونه‌ای که به همدیگر لطمه نزند. نکته پایانی اینست که به نظر ما این کمپین انتخابات آزاد که هیچ پیش شرطی با برای همکاری و مبازره نمی‌گذارد بهترین بستر بنای ایجاد نوع دوم یعنی نزدیکی نیروهای دموکراسی لیبرال به همدیگر است که خواه ناخواه باید عنصر اصلی دموکراسی خواهی را درایران ایجاد کنند .

اشکان: انتخابات آزاد یک مکانیزم است ولی به عنوان استراتژی نمی‌شود آن را استفاده کرد. صحبت شما درست است که همه گروه‌ها باید با حفظ امکان تبلیغ خود بتوانند در کنار یکدیگر قرار گیرند . بجای آن گذاشتن دموکراسی بر اساس حقوق بشر فکر نمی‌کنم مشکلی داشته باشد. سکولاریسم هم قسمتی از آن است. دموکراسی لیبرال را ما به عنوان موتوراصلی می‌دانیم ولی انتخابات یک مکانیزم است. اگر برداشت تاریخی داشته باشیم در پاناما، نیکاراگوئه، در اروپای شرقی جنبش به همان طریق حرکت کرده بود و انتخابات آزاد مکانیزمی بود که یکی از ارکان اصلی دموکراسی است ، پرسش این است که چگونه می‌توانیم به آن برسیم و چه می‌خواهیم انتخاب کنیم ؟ صورت مسئله را باید بدانیم که چیست .

قطبی: می‌فرمایید انتخاب آزاد برقرار شود و شرایط بین المللی‌اش هم باید همراه باشد و تاکید کردید که جمهوری اسلامی شرایط انتخابات آزاد را در 1994 امضا کرده . اما این انتخابات را می‌خواهید در چه چهارچوبی انجام دهید ؟ قبل یا بعد از حکومت اسلامی؟ اگر قبل از حکومت اسلامی است این انتخابات باید در چهارچوب همین رژیمی که وجود دارد انجام شود. چه تضمینی وجود دارد در این حکومتی که با آن آشنا هستیم اصولا انتخابات آزادی صورت بگیرد و چه تضمینی هست که تمام احزاب و سازمان‌ها که به دموکراسی لیبرال هم باور دارند بتوانند در انتخابات شرکت کنند . آیا همان نخواهد بود که سی سال است داریم می‌بینیم؟ دوم اینکه چه چیزی را می‌خواهیم انتخاب کنیم ؟ نوع حکومت؟ رئیس جمهور؟ رهبر؟ فکر من این است که به جای انتخابات از کلمه رفراندوم استفاده کنیم که نظام آینده مشخص شود و امکان تبلیغ گروه‌ها فراهم شود و آن وقت موقع رای گیری فرا رسد. در آن موقع صد در صد حاکمیت با صندوق رای است.

گنج بخش: ما داریم راجع به دوران گذار صحبت می‌کنیم یعنی از یک نظام استبدادی می‌خواهیم به شرایطی برسیم که امکان رسیدن به دموکراسی را مهیا کند انتخابات آزاد یا رفراندوم یاهر شیوه‌ای که از مردم سئوال می‌شود هیچ تضمینی ندارد و اگر جواب را از قبل بدانید که لزوم ندارد سئوال کنید . این شیوه‌های استبدادی مثل آقای خمینی که سی سال پیش یک بار پرسید و گفتند همین یک بار بس است. اگر ما امروز فکر کنیم انتخابات آزاد مهیاست و دست روی دست بگذاریم و نه رسانه‌ای آزاد باشد و نه تبلیغ بکنیم مطمئن باشید این دموکراسی لیبرال برنده نخواهد شد. تجربه عراق یکی از این نمونه‌هاست یعنی بعد از حمله نظامی همه فکر می‌کردند مردم عراق به دموکراسی لیبرال رای خواهند داد و همه عاشق آزادی‌اند که این طور نبود چون اصلا فرصتی ایجاد نشد که مردم با نحله‌های گوناگون آشنا بشوند بدانند پیشنهادها چیست. مقایسه نمی‌خواهم بکنم می‌خواهم بگویم رفتن پای صندوق رای هیچ تضمینی ندارد که آزادیخواهان برنده شوند . همین امروز در مصر بحث انتخابات آزاد است و اخوان المسلمین در بازی هستند ولی یک چیز را ما می‌دانیم که آزادیخواهان در مسابقه برابر بهتر از همه می‌دوند. در جمهوری اسلامی انتخابات همیشه به صورت خودی و غیر خودی بوده است علت اینکه آزادی خواهان را راه نمی‌دهند همین ترس از شانس برنده شدن در مسابقه است‌. دوم اینکه انتخابات آزاد شرایطی دارد از جمله آزادی زندانیان سیاسی. در کشوری که زندانیان سیاسی داشته باشد صحبت از انتخابات آزاد نمی‌شود کرد. آزادی احزاب‌، مطبوعات و رسانه‌ها‌، که مبارزه کمپین انتخابات آزاد تمام اینها را در بر می‌گیرد. حالا شما پرسشی در مقابل من می‌گذارید آیا در مسیری که ما داریم می‌رویم می‌تواند مسئله رفراندوم مطرح شود؟ حتما. اینها در تناقض با یکدیگر نیستند ما در شرایطی بسر می‌بریم به دلیل اینکه جنبش سبز جنبش انتخاباتی بوده و تقلب شده است موضوع انتخابات موضوع اصلی جامعه شده است "رای من کو ؟ ". اینکه در مسیر "رای من کو ؟" ما تشخیص بدهیم – وقتی رفراندوم را مطرح می‌کنیم باید دقت کنیم در رفراندوم دلیلی ندارد سئوال شما مطرح شود آن وقت دچار دوگانگی خواهیم شد در حالیکه در انتخابات آزاد یعنی شکل حزبی شرکت در سیاست‌، شما حرف حداکثرتان را می‌زنید و ائتلافات را روی واقعیت دموکراسی خواهی می‌کنید . فردا اگر انتخابات آزاد شود دموکرات لیبرال‌ها باید یک جبهه درست کنند ( همان‌طور که گفتم لایه دوم) بتوانند حرف خودشان را برای مثلا مجلس موسسان تغییر قانون اساسی بزنند و تمام اینها به تناسب قوای سیاسی بستگی دارد. از امروز شما نمی‌توانید مکانیسم انتخابات آزاد را منوط بکنید به یک شکل. فردا ممکن است انتخابات ریاست جمهوری باشد نیروهای دموکرات لیبرال برای ریاست جمهوری ممکن است یک کاندیدا معرفی کنند و کمپین نیروهای لیبرال دموکرات به این صورت جلو می‌رود سپس مبارزه مسالمت آمیز ما برای وادار کردن حکومت به تسلیم در برابر مکانیسم انتخابات آزاد یا استراتژی انتخابات آزاد موضوع اصلی همکاری‌های سیاسی باید قرارگیرد و در آن ما بعضی مسایل را دور می‌زنیم مثلا وقتی می‌گویید کمپین حقوق بشر‌، حقوق بشر معیارهای‌ش روشن است اگر آقای موسوی یا آقای خاتمی اعلام بکند در چهارچوب جمهوری اسلامی امکان حقوق بشر هست ما که معتقدیم قانون اساسی تبعیض آمیز است پاسخ‌مان باید چه باشد‌؟ می‌گوییم آزادی بیان را شما تامین کنید آن وقت معلوم می‌شود این قانون اساسی کشش دارد یا ندارد ما فشارمان را روی آزادی بیان می‌گذاریم. آن وقت برای آنکه آزادی بیان را بدهند مجبورند ده تا قانون‌شان را زیر پرسش ببرند آن موقع ما حرکت درست را جلو برده‌ایم مثلا الان انتخابات آزاد با شرکت همه‌ی شهروندان یعنی بهائیان و خانم‌ها. حالا آقای موسوی می‌گوید از قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌تواند چنین تفسیری بکند که خانم‌ها و بهاییان می‌توانند کاندید شوند‌، خوب بکند ما آن موقع دعوا را سر قانون اساسی نمی‌بریم دعوا را سرکاندیدا شدن بهائیان و خانم‌ها می‌بریم این تاکتیک‌ها باعث می‌شود که موضوع نزاع تعیین شود و درعین حال همکاری هم روشن شود . من دیگر کاری ندارم ایشان تفسیرشان از قانون اساسی چیست . ایشان تا زمانی که بگویند همه می‌توانند شرکت کنند خوب است وقتی هم رفتیم پای صندوق به صورت حزبی، آن وقت پیشنهاد‌های‌مان را می‌بریم و حزب مشروطه پیشنهاد‌های خودش را می‌برد پس من اگر بخواهم این بحث را جمع بندی بکنم این است که مکانیسم انتخابات آزاد یا به زعم ما استراتژی انتخابات آزاد بهترین راه گذار برای برچیدن این نظام است - 2 - این یک مسابقه است و وقتی شما در یک مسابقه شرکت می‌کنید باید توانایی خودتان را هم بوجود بیاورید که در این مسابقه برنده بشوید اگر در این مسابقه برنده نشدید تقصیر خودتان و یا تقصیر بنده است. پس دو لایه دیگر هم در موردش باید فکر شود یعنی جمع شدن دموکراسی‌خواهان و فکر حزبی مبارزه‌. و از این طریق است که ما فکر می‌کنیم می‌شود جمع شدن بیشتر علیه بیشترین کمترین باشد. با توجه به وحشی‌گری که حکومت هم از خودش نشان داده و دیده‌ایم؛ فعلا باید نیروی عظیمی را ما جمع کنیم تا از پس این کار بر آییم. من فعلا صحبتم را تمام می کنم


بهمن زاهدی: سوال در جای دیگری ست. چگونه می‌توان با احزاب و سازمان‌های سیاسی که در درون خود انتخابات آزاد را نفی می‌کنند در یک انتخابات آزاد شرکت کرد؟ آیا احزاب و سازمان‌های سیاسی ایران برای گذر دموکراتیک از جمهوری اسلامی در خودشان دموکرات بودن را تجربه کرده‌اند؟ چند حزب و سازمان سیاسی داریم که انتخابات آزاد را در درون شان انجام داده‌اند؟ پروژه دموکرات کردن فضای سیاسی کشور، اول از نواندیشی فردی و بعد گروهی، سازمانی و حزبی شروع می‌شود و بازتاب‌ش در انتخابات آزاد خود را به نمایش خواهد گذاشت.

رحیمی: انتخابات آزاد به هرحال به عنوان ابزاری می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد و هر کسی قدرت‌ش بیشتر است و یا طرفدار بیشتری جمع کرد می‌تواند در قدرت نقش بیشتری داشته باشد ولی موضوع اصلی شرایط انتخابات آزاد است. شما اشاره کردید به مصر و اخوان المسلمین که اگر انتخابات آزاد برگزار شود نیروهای استبداد برنده است نه نیروهای دموکراسی خواه؛ آیا ما در ایران امروز با شرایطی که هنوز فراهم نشده همچون وضعیتی نداریم ؟ انتخابات 57 را داشتیم و خود شما اشاره کردید و اشاره شما درست بود و آیت الله خمینی برد نیروهای دیگر اصلا نه قدرت تبلیغات داشتند و بماند که درست مرزبندی کرده بودند یا نه. اگر امروز هم دقت کنیم آقای موسوی به یک موضوع خیلی مهم‌تری اشاره کردند ایشان گسترش آگاهی‌ها را مطرح کردند که اگر آگاهی باشد به آنجا خواهیم رسید. حالا برای این انتخابات آزاد که فرمودید و همه‌اش هم صحیح، در مورد شرایط رسیدن به آن نقطه چه پیشنهادی دارید بهر حال باید شرایطی فراهم کرد. خیلی راحت می‌گوییم که نیروها باید بتوانند تبلیغات خودشان را بکنند. چگونه؟

گنچ بخش: اول به بحث آقای زاهدی بپردازم. من این را از جنبش سبز می‌بینم و واقعا لذت می‌برم از این بابت که مردم ایران در اکثریت خودشان آماده دموکراسی هستند . این شعار رای من کو مسئولیت تاریخی آنهاست برای اینکه بدانند آن رای‌شان سرنوشت جامعه را تعیین می‌کند. من اصلا شکی در این زمینه ندارم. احزاب و گروه‌های ایرانی غیر دموکراتیک بودن‌شان خیلی به این برمی‌گردد که هیچ وقت در یک فضای باز نیامدند مسائل آینده ایران را طرح کنند. مکانیزم انتخابات آزاد یا استراتژیی انتخابات آزاد دارد این فضا رو درست می‌کند که نیروهای سیاسی بتوانند دید خودشان را نسبت به آینده کشور طرح بکنند. ما هنوز وارد بحث اصلی نشدیم که در ایران اگر انتخابات آزاد صورت نمی‌گیرد کدام مانع وجود دارد‌. پرسش بعدی برای ما این است که راه گذار به دموکراسی و موانع‌ش چیست؟
در کشورهای پیشرفته سه خصوصیت است یکی اینکه حکومت قانون برقرار است. دوم اینکه نیروهای نظامی تحت کنترل نیروهای سیاسی هستند. سوم ؛ مالکیت خصوصی در زمینه اقتصاد بعنوان یک وزنه مقابل قدرت سیاسی است. امروز در ایران این سه در دست ولی فقیه است و اجازه نمی‌دهد بین نخبگان خودی هم حکومت قانون برقرار بشود. انتخابات خودش را هم به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل تمامی کسانی که در این روند شرکت خواهند کرد باید ببینند که مانع در کجاست و به نظر من مانع، ولی فقیه است. مورد دوم اینکه مبارزه باید چشم این بحران را نشانه برود که ولایت فقیه است. پس مبارزه سیاسی ما برای انتخابات آزاد به این معنی نیست که ما مانع اصلی را طرح نکنیم.

کاظمیه: بسیار صحبت از انتخابات آزاد شد. من 45 سال در خارج از کشور بودم و وقتی می‌خواهند انتخابات آزاد برگزار کنند اول باید احزاب آزاد باشند . ما مدام صحبت از انتخابات آزاد می‌کنیم. ولی تحت چه شرایطی؟ آیا قبل از آن نباید احزاب آزاد بشوند‌؟ زندانی‌های سیاسی آزاد بشوند تا ما بتوانیم انتخابات آزاد بکنیم؟ شما چگونه می‌توانید اینها را با قانون اساسی جمهوری اسلامی تطبیق بدهید؟

مختاری: شما می‌گوئید برای اینکه به انتخابات آزاد برسیم باید شرایطی را پیش بیاریم یعنی زندانیان آزاد بشوند و همین‌طور احزاب و رسانه‌ها، ولی فقیه هم یکی از این شرایط است که باید تغییر کند . اگر قرار باشد تمام قدرت در دست ولی فقیه باشد شما چطور میخواهید از ولی فقیه بگذرید و به انتخابات آزاد برسید؟ بعد هم گفتید آقای موسوی انتخابات آزاد می‌خواهد و شما هم می‌خواهید. شما از کجا به این اطمینان رسیدید؟ تضمین عمل سیاسی که آقای موسوی را در کنار شما می‌گذارد چیست؟

گنج بخش: گاهی حالت‌های دوگانه‌ای به انسان دست می‌دهد‌. اگر روزی که تقلب شده بود و میلیون‌ها نفر آمدند در خیابان؛ ولی فقیه عقب نشینی می‌کرد و می‌گفت تقلب شده است و موسوی رییس جمهور است من نمی‌دانم از این بیشتر راضی می‌شدم یا از موقعیتی که بعد از 6-7 ماه جنبش سبز دچار آن شد متاسفانه. می‌دانید کشته هم داد و عزیزان زیادی از جوانان شکنجه شدند. موسوی‌ها گفتمان‌شان در یک سال گذشته بسیار تغییر کرده است. گفتمان درون نظامی که همه چیزش را قبول داشتند حتی ولی فقیه‌ش را هم قبول داشتند تغییر کرده است. چون بزرگ‌ترین مانع، الان خودش را نشان داده که شخص ولی فقیه و اطرافیان‌ش هستند و آنها به جایی رسیده‌اند که وادار خواهند شد یا دست از جنبش سبز بردارند یا مشکل اصلی و مانع اول را اعلام کنند و آنهم ولایت فقیه است. پس مبارزه با ولایت فقیه امروز جزء لاینفک مبارزه برای پیش شرط‌های انتخابات آزاد است یعنی ما در شرایط کنونی کلیه نیروها را حول این مسئله جذب کنیم که ولایت فقیه بزرگترین مانع‌ش است و این دعوا را دقیقا با خود این اصلاح طلب‌ها که ولی فقیه در سخنرانی قبلی مرتدشان اعلام کرده و بیرون‌شان کرده است. یعنی خیلی اتفاق جالبی در ایران می‌افتد هرچه این هواداران نظام جمهوری اسلامی اعلام التزام می‌دهند به ولایت فقیه که بتوانند نظر مثبت را جلب کنند شخص ولایت فقیه بخاطر آن سه نقش که عرض کردم به اینها نه می‌گوید. حرف‌های موسوی را چقدر باید باور کرد ؟ کنفوسیوس می‌گوید به حرف‌های‌شان گوش فرا دهید و به اعمال و کردار‌شان ایمان بیاورید. در سیاست فقط همین است. یعنی اگر فردا ایشان آمد و اعلام کرد که موانع انتخابات آزاد چیست من می‌دانم که او اولین گام عملی را برداشته است و اگر این کار را نکند من حرف ایشان را باور نمی‌کنم ولی صرف اینکه این حرف از دهان ایشان بیرون آمده این فرصت را به ما آزادیخواهان می‌دهد که اتفاقا این سئوال را طرح کنیم. ما این سئوال را آقای رفسنجانی نمی‌توانیم بکنیم که از اول گفته است من این انتخابات آزاد را قبول ندارم. یکی از دوستان به درستی مسئله فضا سازی دموکراسی را مطرح کرد. این همین است اگر بخواهیم مقایسه کنیم فضای 57 را با فضای 88 این نکته هست که در فضای 57 صحبت از آزادی حقوق بشر همه مطرود بود. امروز گفتمان جهان و گفتمان سیاسی است و یادمان نرود این نکته مهم که با جوانان ایرانی که حرف می‌زنی کاملا مسلکی فکر کردن را کنار گذاشته و برای آزادی می‌جنگند. اگر از من تضمین می‌خواهند که نیروهای آزادیخواه خودشان را سازمان بدهند و در مسابقه با نیروهای غیر دموکراتیک پیروز خواهند شد من جوانان را نشان می‌دهم و می‌گویم ببینید چطور فکر می‌کنند چطور حرف می‌زنند و این‌ها چقدر با جوانی که بنده بودم در زمان انقلاب و چپ گرا بودم و فکر می‌کردم دنیا را قرار است عوض کنم از نظر رفتار و کردار و اندیشه فرق دارند و این تضمین من است و این جوانان ما را به سر منزل آزادی خواهند برد و پرسشی هم در رابطه با پیش شرط هاست، مبارزه سیاسی مبارزه‌ای است که نکات مثبت را طرح می‌کند مانع را هم می‌گوید ما مبارزه‌مان برای این پیش‌شرط‌هاست که ما را به انتخابات آزاد برساند و با دامن زدن به این بحث که مانع اصلی درون نظامی چیست. من خیلی دلم میخواهد این بحث را پیش ببریم با دوستان حزب مشروطه که آنها فکر می‌کنند ما باید چکار کنیم و بیاییم این مکانیسم‌ها یا استراتژی را در برابر هم قرار دهیم.

قطبی:شما استناد می‌کنید به جنبش سبز و موضوع را از این زاوبه نگاه می‌کنید که این جنبش از همین انتخابات اخیر شروع شد و تاکید بر اینکه "رای من کو" نشان دهنده خواست انتخابات آزاد است. ولی این جنبش نتیجه حداقل 28 سال سرکوب مردم بوده و دید من این است که بخاطر تقلبی که در انتخابات پیش آمده مردم به خیابان ریخته‌اند . فشار انباشته شده در سالیان زیاد به این صورت بیرون زده و پیشینه این جنبش را هم باید در نظر گرفت.

موبدی: آقای دکتر گنج بخش نوشته‌ای زیر عنوان انتخابات دوره دهم – محاصره مدنی نظام ولایت فقیه – دارند و اینکه چگونه ائتلاف وسیع جنبش را حفظ کنیم. در آنجا دو نظر بررسی می‌شود یکی تصفیه و تقیه و دومی روشی که به انتخابات آزاد منجر بشود با رنگین کمانی از نیروها. به نظرم انتخابات آزاد در گفته‌های این دوستان با پر رنگ شدن دموکراسی به بهای کم رنگی لیبرالیسم؛ توأم است یعنی شکل و مکانیسم و استراتژی در اولویت قرار می‌گیرد. استدلال می‌شود که در شروع، جنبش سبز یک جنبش انتخاباتی بود. من فکر میکنم از نظر خصلت و جوهر چنین نبود بلکه شکل بروز این مطالبه‌ها و این خواسته‌ها همان‌طور که آقای قطبی گفتند در سی سال گذشته و تغییر گفتمان تظاهر خودش را به صورت " رای من کجاست " نشان داد و شرکت در انتخابات برای مطالباتی بود که در نظر داشت . در آن مقاله چنین آمده است : "تنها مطالبه نیروهای سیاسی انتخابات آزاد است."، این یک نمونه‌ای است که فکر می‌کنم با اصرار بر آن، ما بازی را بازنده خواهیم شد، کسانی که طرفدار دموکراسی لیبرال هستند به نفع‌شان نیست که به جای بالا رفتن گفتمان لیبرال دموکراسی؛ بحث اصلی به مکانیسم انتخابات و رای گیری فرو کاسته شود. در مورد قسمت عملی قضیه در مقاله اشاره می‌شود که " منظور از کمپین انتخابات آزاد ، مجموعه‌ای از پروژه‌ها برای اینجا و اکنون است و نه آرمانی فعلاً دست نیافتنی و یا خواستی و اکنون ناممکن." اینجا هم به نظر می‌اید اصل قضیه به بعدها موکول می‌شود. به نظر من حرکت جنبش سبز در رسیدن به همان‌رایی که داده بود از آن شعارها گذشت و به مرگ بر ولایت فقیه و خواست "جمهوری ایرانی" رسید. فکر می‌کنم اگر هم جوهر جنبش سبز را انتخابات آزاد بدانیم باید حالت تحولی‌اش را هم در نظر بگیریم.
در مورد "کمپین" و همکاری‌ها در این سی سال نیروهای اپوزیسیون، نحله‌های فکری، سیاستمداران هنوز گفتمان خودی غیر خودی شان را دارند. این ها همان مشکلات را به درون " کمپین خواهند آورد اگر که اساسا" بیایند. حالا در اینجا یک مسئله فرعی هم هست ، - این بماند که ما مشروطه خواهان از نظر آنها " جذامیان " هستیم - این یک مسئله فرعی را هم اگر آقای گنج بخش راهنمایی بفرمایند که در پروژه‌هایی که این انتخابات آزاد دارد ما به عنوان مشروطه خواهان چطور می‌توانیم بیائیم از کسانی به عنوان رئیس جمهور حمایت کنیم؟ در زندان هم زندانیان هیچ وقت حاضر نمی شوند در سلول خودشان را هنگام شب خودشان ببندند. انتخابات آزاد و همکاری یا پیوستگی نیروهای اپوزیسیون، بدون دگرگشت گفتمان امکان پذیر نخواهد بود .

گنج بخش: مقاله‌ای که اشاره می‌کنید دقیقاً در برابر آن بخشی از نیروهای سکولار یا آنها که خودشان را سکولار می‌نامند و نیروهای مذهبی نوشته شد که توصیه می‌کردند، نه شعار آزادیخواهانه بدهیم و نه شعار جمهوری ایرانی بدهیم نه مرگ بر ولایت فقیه بگوئیم و مخاطبش آنها بود. در آنجا کوشش کردم نشان بدهم جنبش سبز ارزشش در گوناگونی است و نحله‌های مختلف جدا از خواست سازمان‌های سیاسی؛ و اتفاقاً سازمان‌های سیاسی را همین جنبش سبز وادار کرد در کنار هم قرار بگیرند (نیویورک) وقتی که همه رفتند سراغ احمدی نژاد. بله این جنبش سبز است و اتفاقاً حرکت جنبش سبز- به نوشته‌های جناب همایون رجوع می‌دهم که ا‌ین نکته را به درستی عنوان کردند- و در رابطه با کاری که جنبش سبز با دموکراسی خواهی ایران کرده است و امروز هم که بنده در خدمت شما هستم ضرورت تاریخی ما را مجبور به کنار هم بودن کرده است و آن نکته این است که نیروهای دموکرات لیبرال باید این توانایی را داشته باشند که دموکراسی لیبرال را بالاتر از شکل نظام بدانند و آن زمانی که من تشخیص دادم با تمام جمهوریخواهی‌ام که پیشبرد دموکراسی و نهادینه شدن دموکراسی باید از مسیر سلطنت مشروطه بگذرد من نوعی باید قبول کنم و ایده‌های حزبی را بالاتر از دموکراسی در ایران قرار ندهم؛ و با شناختی که از شخص آقای همایون و بقیه دارم آنها هم مسئله‌شان این نخواهد بود و همیشه تاکید داشته‌ام که ارزش حزب مشروطه درخواست پادشاهی‌اش نیست بلکه در برنامه سیاسی است که برای امروز و ایران فردا طرح می‌کند. این نکته مهم است که مبنای اساسی همکاری‌ها را تشکیل خواهد داد
اما برگردیم به بحث جنبش سبز، من فکر می‌کنم جنبش سبز سرشت‌ش انتخاباتی بود ، حالا دوستان می‌توانند یک سرشت دیگر طرح بکنند که براساس آن یک استراتژی بیرون بیاورند در این نکته درستی هم که دوستان فرمودند تردیدی نیست که جنبش سبز مسلما واکنش فشارها و سرکوب‌ها و نابکاری‌هائی است که این حکومت در طول 30 سال بر سر مردم ایران آورد که امروز به این صورت بروز کرده و امر بسیار مثبت و خوبی است. شما فرمودید در پروژه انتخابات آزاد اندیشه دموکراسی لیبرال کم رنگ میشود . من درست عکس‌ش را میگویم که تنها فضایی که دموکراسی لیبرال ازهمه بهتر می‌تواند نفس بکشد؛ ازهمه بهتر میتواند برنامه‌اش را ادامه دهد فضای انتخابات آزاد است و آن نیرویی که به تنگی نفس می‌افتد در فضای انتخابات آزاد، اتفاقا آن نیروهای غیردموکرات هستند.
نکته آخر در رابطه با مشروطه خواهی و جذام ،این حرف‌ها تمام شده است این حرف‌ها را قبل از اینکه من تمام کنم جوانان ایرانی تمام کرده‌اند و از این مسائل و کمبودها و گره‌ها که حاصل سی سال تفکرات و توهمات مختلف بوده است؛ آنها گذشته‌اند . نه در ایران نجس و غیر نجس باید وجود داشته باشد نه در حوزه سیاست نه در جامعه مدنی.

رحیمی: آقای گنج بخش عزیز ، شما کار ما را کمی سخت‌تر کردید چون من فکر می‌کردم که شما از شرایط گذار که اسم می‌بردید قصدتان این نیست که ولایت فقیه را بردارید . اگر ولایت فقیه و موانع از بین برود خواه ناخواه انتخابات هم به عنوان یک ابزار استفاده می‌شود. در یکی از مقالات آقای همایون بود که نوشته‌اند اگر شد از خود آقای خامنه‌ای هم باید کمک گرفت و احمدی نژاد را زد . احمدی نژاد مهره‌ای است در دست نظامیان و امروز هم فکر می‌کنم ولی فقیه مهره‌ای است در دست سپاه پاسداران و نظامیان. و فکر نمی‌کنم با برداشتن ولایت فقیه زیاد بشود به جایی رسید. چون استبداد بر سر جای‌ش است. حالا اگر بتوانیم به آنجایی برسیم که البته شرایط رسیدن به آنجا را نفرمودید که آن فضا را چگونه می‌شود ایجاد کرد ، چون با برداشتن خامنه‌ای نمی‌شود ایجاد کرد و برداشتن او هم کار ساده ای نیست که به عنوان شیوه مبارزاتی امروز بشود از آن استفاده کرد . در واقع می‌شود سرنگون طلبی که خیلی از افراد جنبش سبز حاضر به همکاری با آن نیستند. فکر می‌کنیم با توجه به صحبت‌هائی که تا امروز در دفتر پژوهش شده و دو هفته پیش موضوع گذار را داشتیم بیشترین کاری که نیروهای مبارز آگاه می‌توانند بکنند تقویت گفتمان لیبرال دموکراسی است که می‌تواند سوسیال دموکراسی هم باشد.

گنج بخش: من این بحث را که آقای خامنه‌ای است که مهره سپاه است قبول ندارم . قدرتی که ایشان دور خودش جمع کرده است همین امروز توانایی این را دارد که آقای احمدی نژاد را هم بزند و قدرت‌ش واقعا مطلقه است این به آن معنی نیست که ملاحظات خاص خودش را ندارد و به این معنی نیست که عنصر اقتصاد و نظامیان را برای خودش نگه ندارد و بی توجه باشد و حتی خیلی جاها با آنها کارکند ، این نکته مهمی است که این مانع را دقیق بشناسیم و این بحث که از خامنه‌ای برای احمدی نژاد کمک گرفته شود بحث درستی نیست دوم، گفتمان دموکراسی لیبرال مگر چیست که در پیش شرط ها و انتخابات آزاد نیست ؟ مگر غیر از این است که زندانیان سیاسی باید آزاد شوند . احزاب و رسانه‌ها آزاد شوند، و تقسیم قدرت بر سر صندوق رای باشد؟


جمع بندی (همایون): با سپاس از آقای دکتر، عرض کردم که همیشه استفاده کرده‌ایم از نظرهای ایشان. آقای دکتر گنج بخش یک ویژگی دارند منحصر به خودشان و اینکه در میان سرآمدان سیاسی ایران ، دست کم در بیرون ، ایشان تنها عالم، دانشمندی هستند که ضمنا خیلی از نظر سیاسی فعال هستند و روشن. این است که دو استعداد کمابیش متفاوت را باهم جمع کرده‌اند. اما راجع به بحث " کمپین انتخابات آزاد " اول خدمت دوستان عرض کنم که منظور آقای دکتر گنج بخش این نیست که ما الان در ایران انتخابات آزاد بکنیم. تا مثلا" بعدا" در ایران به دموکراسی برسیم . ایشان هم می‌دانند که الان وقت این حرف‌ها نیست‌، تا آنجا که ما از نوشته‌ها و گفته‌های آقایان استنباط کرده‌ایم و ممکن است اشتباه کرده باشیم دوستان "کمپین انتخابات آزاد" معتقدند که برای اینکه ما به مرحله گذار برسیم یعنی مرحله‌ای که ج. ا. یا نباشد یا به صورت کنونی‌اش نباشد و مردم بتوانند حق انتخاب خودشان را اعمال کنند باید کمپین انتخابات آزاد راه بیاندازیم یعنی شعاری بدهیم و مطلبی را عنوان بکنیم که عده‌ای هرچه بیشتر بتوانند برسر آن توافق کنند ، نیرویی به وجود بیاید که ج. ا. را یا بردارد یا از صورت کنونی در بیاورد که انتخابات آزاد ممکن شود. این است که این پرسش‌هایی که از ایشان مکرر می‌شود برای زمانی است که جمهوری اسلامی به این صورت نیست‌.
حالا موضوع این است آیا با کمپین انتخابات آزاد می‌شود به آن مرحله گذار برسیم؟ همین کافی است بگوییم انتخابات آزاد باشد و همه جمع می‌شوند و بعد هم جمهوری اسلامی مجبور می‌شود که تن بدهد یا برود کنار یا هر چه؟ آیا شعار انتخابات آزاد و کمپین انتخابات آزاد می‌تواند نیروهای مختلف را گرد هم بیاورد؟ دوم، آیا این انتخابات حد‌اکثری است که مردم باید بخواهند‌؟ چیز دیگری نخواهند‌؟ بقیه چیزها در درون این شعار پوشیده است و لازم نیست گفته شود؟ همان نکته‌ای که آقای موبدی اشاره کردند . این‌ها سئوالات اصلی است متاسفانه به همه باید پاسخ نه بدهیم . ما با کمپین انتخابات آزاد به تنهایی نخواهیم توانست جمهوری اسلامی را به جایی برسانیم که انتخاب آزاد در ایران ممکن باشد ، همچنین خود آقای دکتر گنج بخش باید در طول این چند ماه با من هم عقیده شده باشند که نیروهای سیاسی ایران چه در درون و چه در بیرون بیش از آن از هم دور افتاده‌اند که با یک کمپین انتخابات آزاد بشود آنها را در کنار هم قرارداد. درست است در 22خرداد تقلب انتخاباتی باعث طغیان مردم شد ولی خوب در 6 هفته پیش از آن مطالب دیگری جز آزادی انتخابات از سوی مردم عنوان شد. کمپین یک میلیون امضا، گفتمان مطالبه محور، نامه ناشران به کاندیدها که سیاست شما در مقابل خواست‌های ما چیست و امثال اینها یعنی خواست‌هایی پیش کشیده شد که مستقیما به آزادی انتخابات ارتباط نداشت بعد هم در جریان این 6 – 7 ماهه دیگر صحبت انتخابات آزاد نیست. الان صحبت مرگ بر دیکتاتور است، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران است، جمهوری ایرانی است. حالا ممکن است ما با جمهوری‌اش موافق نباشیم ولی اینکه جمهوری ایرانی گفته می‌شود خیلی معنی دارد و اصلا طبیعت موضوع عوض شده است تا حدی که موسوی با فاصله زیاد دنباله رو جنبش سبز است و باید هم باشد و چاره‌ای هم ندارد. او هم کم کم دارد می‌آید جلو و او هم فقط صحبت انتخابات آزاد نکرده که بسیار مهم است و ــ آقای دکتر حق دارند ــ در مسیری گام برمی‌دارد که ما دلمان می خواست راه سبز امید قدم بر دارد . آن کاراکتری که ما می‌خواهیم، یعنی چالشگر نظام کنونی می‌شود. ما این چیزها را می‌خواهیم. ما با کسانی که الان کشور را اداره می‌کنند اختلاف فوری داریم و می‌خواهیم فعلا اینها عوض بشوند اینها بی عرضه هستند و منافع ایران را نمی‌شناسند. راه سبز امید در نقش جایگزین دارد وارد می‌شود و باید همین کار را بکند و گرنه فایده‌ای ندارد اعلامیه عریض و طویل دادن. صورت مسئله و صورت مبارزه بطور کلی عوض شده است‌. بله از انتخابات شروع شد. ولی پیش از انتخابات این مبارزه طبیعت دیگری پیدا کرده بود امروز بکلی دگرگون شده است. حالا موسوی انتخابات آزاد می‌گوید برای اینکه مشروعیت‌ش از بین نرود و در کنارش هزار حرف دیگر می‌زند که خیلی پیامد‌ها خواهد داشت. این است که اگر آقای دکتر و دوستان‌شان می‌خواهند از "کمپین انتخابات آزاد " برای رسیدن به آن مرحله گذار به همراهی بیشتر ایرانیان استفاده کنند متاسفانه نمی‌شود و سیر مبارزه و طبیعت جنبش از انتخابات آزاد یا غیرآزاد گذشته وتصویر کلی‌تری در پیش آورده است . این تصویر کلی‌تر تمام موقعیت ایران را دربر می‌گیرد نه فقط آزاد نبودن انتخابات را.
درست است که برای انتخابات آزاد تمام آن شرایطی که آقای دکتر گفتند باید حاصل شود و ما از اقدامات "کمپین انتخابات آزاد" استقبال می‌کنیم چون با اینکه این مسائل الان بر سر زبان‌هاست حقیقتا درست فهمیده نمی‌شود که معنی انتخابات آزاد چیست و شرایط‌ش چیست و چه انتظاراتی باید داشت. و این کمپین آقایان کمترین فایده‌اش این است که شرایط انتخابات آزاد را برای ما روشن می‌کند. ولی به هیچ وجه نمی‌شود این موضوع را مسلم گرفت که با توصیف انتخابات آزاد و سودمندی‌ها و شرایط لازم برای آن می‌توانیم اصلا ً به آن مرحله گذار برسیم.
نکته اساسی که ایشان از ما خواسته‌اند این است که خوب ما چه بکنیم در این مرحله‌ای که الان هستییم و چه باید کرد که شرایطی در ایران پیدا بشود که در آن شرایط انتخابات آزاد میسر باشد و این سوال بسیار درستی است. آنچه که به نظر ما می‌رسد و باز هم باید بحث کنیم این است که ما باید شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران را همه باهم در نظر بگیریم چون این مبارزه‌ای که در جریان است یک بعد و یک گوشه ندارد در هزار گوشه؛ این مبارزه الان درگیر است و همه اینها باید به حساب بیاید. ما الان نگاه باید بکنیم حریفان و متحدان ما چه کسانی هستند. متحدان ما تمامی مردمی هستند که به صورتی از این رژیم سیب می‌بینند ما همه‌اش روی انتخابات آزاد، حقوق بشر و دموکراسی تکیه کرده‌ایم ولی فراموش می‌کنیم که اکثریت مردم ایران مسایلی دارند که خیلی فوری‌تر و واجب‌تر از همه این حرف‌هایی است که ما می‌زنیم. نه اینکه به آزادی بی اعتقادند ولی موضوع این است که شام فرزندان چه می‌شود. کارگر 5 ماه حقوق نمی‌گیرد، بیکار می‌شود، خط فقر بالاتر می‌رود. این‌ها مسایلی است که باید توجه شود این‌ها همه جزء مبارزه و کمپین و استراتژی ماست و تاکتیک‌هایی را می‌طلبد.
مالکیت فلان بخش صنعتی به نیروی انتظامی واگذار شده چون یروی انتظامی مردم را نزده، رئیس‌ش عوض شده است و رژیم دیده فایده ندارد، آلوده‌شان کرده‌اند به منافع مالی برای اینکه اینها را طرف خودشان داشته باشند- یعنی حکومتی است که این مملکت را چپ و راست می‌بلعد و هیچ به فکر منافع اقتصادی، تولید و ثروت مملکت نیست. فقط پولی به یک عده در داخل و خارج ایران برسد، اینها راضی باشند. تمام شد رفت و هزار نمونه از این کارها و ننگ‌آور است. منظورم این است که این جنبش فقط در "کمپین حقوق بشر دموکراسی و انتخابات آزاد" نباید خلاصه شود و مبارزه ما، باید یک مبارزه تمام عیار سیاسی بشود و تبلیغاتی و فرهنگی، همه‌ی جامعه را در نظر بگیرد. هر روز بسته به شرایط روز تکیه بر موضوعی گذاشته شود که با مردم سر و کار بیشتری دارد. صورت جنبش و ابعادش باید عوض شود. استراتژی‌اش باید عوض بشود. استراتژی جنبش سبز تا کنون این بوده است که تکیه‌اش را بر روی موضوعات معینی بگذارد، خوب این موضوعات معین الان کما بیش جا افتاده هر چند بقول خود موسوی هم – ما هم نظرمان همین است – باید گسترش پیدا کند. باید این گفتمان جا بیفتد در ایران. باید با این توضیحات و بحث‌ها جای هیچ تردید در این مفاهیم باقی نماند. دموکراسی یعنی چه، حقوق بشر یعنی چه.
شما نگاه کنید این ملیت‌سازها و ملت‌سازها، می‌گویند حقوق شهروندی کافی نیست، یعنی می‌زنند زیر حقوق بشر می‌گویند حقوق بشر یعنی حقوق اقوام یا حقوق ملیت‌ها و ملت‌ها بقول خودشان و تمام شد رفت. من به فلان زبان صحبت می‌کنم پس دارای حق هستم، اما من بعنوان خودم، مطرح نیستم. به کدام گروه قومی به کدام گروه زبانی متعلق هستم آنجا معلوم می‌شود حق دارم یا ندارم. می‌بینید چه انحرافاتی هست . این روشنگری‌ها را هم باید بکنیم . مبارزه سیاسی فقط این نیست‌، مبارزه سیاسی با زندگی مردم سروکار دارد با زندگی روزانه کشور سروکار دارد با مسایل خارجی مملکت سروکار دارد با تهدید ی که متوجه ایران است سروکار دارد ما از همه اینها باید برای رهائی میهن استفاده کنیم وظیفه ما در بیرون این است که به مبارزه در درون کمک کنیم. در درون الان خوشبختانه این راه سبز امید خودش را در وضعی قرار داده است که نمی‌تواند تسلیم این رژیم بشود. این را باید استفاده کرد. نه اینکه برویم عضو راه سبز امید بشویم ولی دشمنی شخصی با کسی نداریم. دارند کار خوبی می‌کنند تقویت‌شان می‌کنیم. به جنبش سبز. اگر لازم داشتند توصیه‌های لازم بکنیم. خوشبختانه لازم ندارند. بدین طریق ما می‌توانیم در اختیار این جنبش باشیم و همراه‌ش باشیم و کمکی هم از دست‌مان برآمد بکنیم ولی مثل هر مبارزه دیگری با یک رژیم سرکوبگر و فاسد باید از امکانات سیاسی که پیش می‌آید از نارضائی‌های اقتصادی که وجود دارد از بهم خوردگی وضع اجتماعی که هر روز در آن مملکت هست استفاده کنیم بر ضد این رژیم و امیدوار باشیم ــ چون تمام این بحث‌ها یک طرف قضیه است؛ طرف دیگر قضیه اقدامات خود رژیم است ــ امیدوار باشیم این رژیم همین طور کار خودش را سخت‌تر بکند و دارد هم می‌کند و گرفتارهای داخلی‌اش بیشتر می‌شود و منابع‌ش رو به تحلیل می‌رود. اختلافات داخلی‌اش بیشتر می‌شود و در کنار این موضوع فشارهای داخلی هم بیشتر بشود اشکالی ندارد تا بشود این رژیم را به زانو درآورد.
با اصلاح هم نباید مخالفت کرد. ما با اصلاح طلبان مخالفیم؟ نه دیگر. اصلاح طلب وجود ندارد. بعد از دادگاه‌های نمایشی تلویزیونی دیگر اصلاح طلبی در ایران وجود ندارد یا موافق این رژیم‌اند یا مخالف این رژیم. آن اصلاح طلبی که سی سال برای این رژیم زحمت کشیده است و حالا بردندش جلو تلویزیون و آبروی آن رژیم رفته و آبروی اصلاح طلبی‌اش هم رفته است آو دیگر اصلاح طلب نیست و تمام شد دیگر. این است که با اصلاح این رژیم هم نباید مخالفت کرد. بله اگر عده‌ای پیدا شوند و شرایطی بشود و این رژیم را عوض کنند و انتخابات آزاد بر قرار شود چه اشکالی دارد؟ مگر ما دنبال آدم‌کشی و دار زدن هستیم؟ نه از طریق اصلاح هم بشود اشکالی ندارد این که ما وقتی گفتیم اگر لازم باشد و امکان داشته باشد از خود خامنه‌ای هم باید استفاده کرد گفتند درست نیست. ولی از یک طرف دیگر باید نگاه کنیم و من با نظر آقای رحیمی موافقم و بنظر من هم دیگر خامنه‌ای بازیچه است و بر ضد سپاه انگشت نمی‌تواند بلند کند. چنان همه مواضع را گرفته‌اند که نمی‌تواند و فردا بر میدارندش. منفورهم هست و کافی است چند تا فرمانده با هم همعقیده بشوند. آن حالا بماند. ولی اگر می‌شد از همین فرض که می‌گویم بترسد و ببیند احمدی نژاد دنبال کار خودش است – که هست و اگر زمان پیدا کند سر خامنه‌ای را هم می‌برد- خوب اشکالی ندارد او هم بر ضد احمدی نژاد بشود . اینها همه احتمالات است. ما می‌خواهیم روحیه‌ای را تقویت کنیم که از هر امکانی برای ضعیف کردن این رژیم که مملکت از بین نرود استفاده کنیم.
خلاصه کنم. ما از بحث‌هایی که کمپین انتخابات آزاد می‌کند استقبال می‌کنیم ولی آن را کافی نمی‌دانیم معتقدیم که آن جزیی از مبارزه است بقیه‌ی عناصری که در این مبارزه هستند آنها را هم باید در نظر گرفت برای رسیدن به آن مرحله گذار. در مرحله گذار انتخابات آزاد هم یک وسیله ماست یک اسلحه ماست علیه این رژیم ولی فقط آن نیست. سکولاریسم هم یک وسیله ماست. هیچ کدام از اینها همه مبارزه و فرایند را نمی‌پوشاند. ما باید دنبال یک استراتژی فراگیری باشیم که همه‌ی اینها اجزایش باشد. تمام منظره را باید در نظر گرفت و از بقیه غافل نشد اما همان طور که فرمودند این احتیاج به بحث‌های بیشتر دارد و ما سعی می‌کنیم این بحث‌ها را ادامه بدهیم و امیدوار هستیم که باز در خدمت آقای دکتر باشیم و ممنون هستیم که بسیار ما را روشن کردند.

گنج بخش: در حرف اگر ما بخواهیم همه‌ی مسایل را بریزیم و بگوئیم ما در ایران مسایل اقتصادی داریم و قومی داریم و زبانی داریم و همه اینها وجود دارد و انتخابات آزاد کافی نیست؛باشد؛ حرفی نیست. چون می‌خواهم با اشاره‌ای مثبت از جمع‌تان بیرون بروم. پس شما حاضرید در کمپین انتخابات آزاد به عنوان حزب مشروطه شرکت کنید ولی حزب مشروطه این را کافی نمی‌داند و می‌خواهد کارهای دیگری هم بکند. من به سه لایه تقسیم کردم. گفتم کمپین انتخابات آزاد به این معنی نیست که تمام مسایل ایران را حل کند بلکه دقیقا از جمله آخر آقای همایون حرکت می‌کنم که فرمودند آن چتر فراگیری است که باید درست بکنیم که بیشترین نیروهای سیاسی را بتواند در زیر خودش جمع کند. دقیقاً این حرف درست است یعنی تنها چیزی که نیروهای سیاسی بدون اینکه مجبور شوند حرف همدیگر را قبول کنند. این چتر انتخابات آزاد است که آدم‌ها جمع می‌شوند مبارزه و رقابت می کنند دقیقاً همین است، یعنی همین نکته را آقای همایون مثل همیشه آنقدر فرموله در مغزشان هست و با شیوه‌های خاصی صحبت می‌کنند؛ این را دقیقاً طرح کردند و من از این به بعد از عبارت چتر فراگیر یاد می‌کنم برای کمپین انتخابات آزاد و می‌گویم این عبارت از ایشان است ولی آیا این چتر فراگیر کافی است؟ گفتیم نه، گفتیم یک جایی نیروهای دموکراسی لیبرال باید دور هم جمع بشوند زیر این چتر فراگیر، گفتیم که احزاب باید بیایند برنامه‌های‌شان را طرح بکنند مثلاً سوسیال دموکرات‌ها می‌توانند حزب خودشان را داشته باشند، لیبرال دموکرات‌ها حزب خودشان را داشته باشند. یا مثلا بحثی که در آینده مفصلاً درباره قومیت‌ها خواهید کرد مسئله ناسیونالیسم و غیره؛ احزاب مختلف دیدگاه مختلف دارند یا در سیاست خارجی فرق دارند این سه چیز است و آن چتر فراگیر انتخابات آزاد است. من از آقای همایون می‌خواهم که به ما بگویند این چتر فراگیر را چه می‌دانند که مذهبی و چپ و راست و سکولار و لیبرال دموکرات در زیرش باشد. اگر این چتر را برای من تعیین کردند و من دیدم که بهتر از این کمپین انتخابات آزاد است که آن موقع مسلماً بنده آنرا قبول می‌کنم و این را هم می‌گذارم در آن چهار چوب. پس من بحثم را با این موضوع تمام می‌کنم که بله، انتخابات آزاد آن چتر فراگیر است و در زیر این چتر نحله‌های مختلف از لیبرال دموکرات‌ها و غیره گرد می‌آیند و در یک مرحله پائین‌تر احزاب هستند که هر سه تا لایه مبارزه سیاسی را مطرح خواهند کرد.



درباره دفتر پژوهش
دفتر پژوهش، گرد همائی داوطلبانه گروهی از هموندان حزب مشروطه ایران از اروپا و امریکا و کاناداست که به منظور گفتگو در مسائل حزبی و سیاسی و نظری به طور منظم نشست هائی در تالار های گفتگوی حزب مشروطه ایران دارند. نظراتی که در این نشست ها ابراز می شود متفاوت و گاه متناقض است ولی قصد آن است که برخورد آزادانه آراء به پرورش روحیه دمکراتیک و بالا بردن سطح عمومی بحث سیاسی کمک کند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

افسانه لایسنر

شاید بد نباشد که جلسه ای را از نشستهای دفتر به تعریف مفاهیم بپردازیم. مفاهیمی مثل آزادی و دمکراسی و لیبرال دمکراسی یا انتخابات آزاد ... چون تجربه نشان داده که ما همه از این مفاهیم صحبت میکنیم اما برداشتهایمان از آنها متفاوت است: مثلا دکتر مصدق حقوقدان در مقام نخست وزیری برای خودش به زور از مجلس حق قانونگذاری میگیرد و مجلس را تعطیل میکند - و این در کشوری که به موجب قانون اساسی اصل تفکیک سه قوه مقننه و مجریه و قضائیه به رسمیت شناخته شده بود - و بسیاری هنوز بعد از بیش از 50 سال از ایشان بعنوان یک مرد سیاسی دمکرات یاد میکنند؛ یا در فردای انقلاب 1357 در حالیکه بسیاری از مردان وزنان شایسته و سازنده ایران در سالهای قبل از 1357 اعدام میشدند بسیاری از باصطلاح تحصیلکردهها و فرنگ رفته ها که خود را آشنا با و صاحبنظر در این مفاهیم جا میزدند بهار آزادی را جشن میگیرند و سر مست از پیروزی جهل وتعصب به یکدیگر تبریک میگفتند . پس شاید بد نباشد که بعنوان یک تمرین سیاسی این مفاهیم را حد اقل از دیدگاه حزبی خودمان تعریف کنیم. مرسی از بحثهای آموزنده ای که دراین نشستها ترتیب میدهید.

March 14, 2010 12:50:33 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites