ملت بستر رودخانه است و به دشواری تغییر میکند که عموما جز با زور و جنگ نیست؛ مردم آبی هستند که در رودخانه روان است و هیچ گاه به یک صورت نمیماند
تلاش ـ اخيراً، پس از يک کنفرانس مطبوعاتی در شهر بن آلمان بر محور دفاع از حقوق بشر در ايران، آقای رضا پهلوی متن پيش نوشتهی خود برای اين کنفرانس را در سايت شخصی شان منتشر کردهاند. در اين متن ايشان به يک «اشتباه ژرف» اشاره میکنند، مبنی بر «برشمردن ايرانيان در زمره يک ملت يکپارچه» آيا تاکنون شما و ما و نسلهای پيش از ما که ايرانيان ساکن در سرزمين ايران ـ آنچه که به نام رسمی اين سرزمين باقی مانده است ـ را يک ملت قلمداد کرده و نام بردهايم برخطا بودهايم.
داریوش همایون ــ من متن انگلیسی نوشته را با ترجمه فارسی آن مقابله کردم و متن فارسی گذشته از نارسائیهای خود، که به سبب عجله بیش از اندازه روی داده، در جملهای که شما آوردهاید مردم را به ملت ترجمه کرده است (ما کی از شلختگی مترادف کردن واژهها و اصطلاحات رهائی خواهیم یافت؟) در متن اصلی انگلیسی شاهزاده گفته است که یک لخت monolithic شمردن مردم ایران اشتباه است. این سخنی درست است و ما موزائیکی ساخته تاریخ دراز و پر حادثه خود هستیم. در آن نوشته هیچ تردیدی در یکپارچگی integrity ملت ایران نشده است.
اما اکنون که شما این بحث را پیش آوردهاید فرصتی پیش میآید که بار دیگر به ملت سازانی که ایران را میخواهند از ایران بودن بیندازند توضیحاتی داده شود. اگر ایران چند ملت باشد ناگزیر چند کشور خواهد شد و به بهای کمر شکن برای همگان؛ و پیش از همه برای باورمندان به این نظر. کسانی که در پی تکه تکه کردن ملت ایران به نام تنوع قومی و فرهنگی هستند ظاهرا پیامدهای این تلاشها را به ویژه در این شرایط در نظر نمیگیرند.. همه بحث چند ملت بودن ایران بر سر سرزمین است ــ هر "ملت" سرزمین خودش. این خوابها را برای ملتی میبینند که سه هزاره یا قربانی جغرافیا و یا تاریخ خود بوده است؛ در بدترین شرایط پا بر جا مانده است؛ بیشترین و سختترین ضربتها را بر موجودیت ملی خویش (بیش از هر ملت دیگری در جهان) تاب آورده است و هنوز همان ایران است که یک روز آریا (اریه) تلفظ میشد و یک روز ایرانشهر؛ و دو هزار سال پیش نزدیکترین نمونه به نهاد دولت-ملت بود که در سده هفدهم تعریف و در عهدنامهای بین المللی به رسمیت و تجاوز ناپذیر شناخته شد
تلاش ـ ايشان برپايهی مقدماتی مبنی بر وجود اديان و فرهنگهای گوناگون در ايران از هويت دوگانه نام برده و به نتيجهی فوق يعنی يکپارچه نبودن «ملت ايران» میرسند.
آيا در اينجا ايشان دچار تداخل حوزههای مختلف بحث و خلط مفاهيم در اين حوزههای گوناگون هستند، يا اين که ما اشتباه میکنيم و برپايه دين و فرهنگهای قومی هم میتوان ملت سازی کرد و بعد دست به تشکيل دولت و حکومت و... زد؟
داریوش همایون ــ آن بخش نوشته را بهتر است با ترجمه دقیقترش بیاوریم: "این واقعیتی است که به عنوان یک جامعه چند قومی و چند فرهنگی، ما ایرانیان در واقع دو هویت داریم، یکی ملی و دیگری قومی. در طول تاریخ، هویت ملی ایرانیان عامل مسلط حفظ فرهنگ و تمدن ما بوده است. ما در شاعر بزرگ خود فردوسی یک نمونه برجسته و شگفتاور این احساس هویت را که در روان جمعی ما جای گرفته است میبینیم. ولی باید بیفزایم که لازم است اهمیت هویتهای گوناگون قومی و مذهبی و نگهداری این فرهنگها و مذاهب را نیز بشناسیم. ما چه از بیرون به درون بنگریم و چه خود نگری کنیم در مییابیم که برشمردن ایرانیان به عنوان مردمانی یک لخت monolithic اشتباه بزرگی خواهد بود."
چنانکه میبینیم سوء تفاهم از دشواریهای برگرداندن متنهای پیچیده انگلیسی به فارسی برخاسته است و در سخن شاهزاده خلافی نیست.
در اینجا باز فرصتی است که به کسانی که همه بر تفاوتهای فرهنگی (اساسا زبانی) تاکید دارند و تبعیض را بهانه چند ملت ساختن ایران کردهاند گوشزد شود که این مردمان سه هزار سالی با همه اینها در کنار هم زیستهاند و با هم از این مرز و بوم دفاع کردهاند و این اندازهاش را از چنگ همسایگان و قدرتهای بزرگ زمان در آورده و به ما سپردهاند. اقوام و دینهای گوناگون میتوانند در آینده هم به عنوان پارههای یک ملت و در یک کشور در امن و سلامت بزیند و از پیشرفتهائی که در زمینه حقوق بشر و "حقوق فرهنگی و مدنی افراد متعلق به اقلیتهای دینی و قومی" (به نقل از میثاقهای پیوست اعلامیه جهانی حقوق بشر که در کنفرانس 1347/1968 ملل متحد در تهران به تصویب رسید و دولتهای عضو بعدا امضا کردند) روی داده است برخوردار شوند.
این روزها بسیار از هویت طلبی میشنویم. اما هویت چیست؟ هویت تعریفی است که افراد از خودشان میکنند و دیگران هم آنان را بدان میشناسند. پدیدهای است تغییر پذیر و غیر انحصاری. میشود هویتهای گوناگون داشت و در این جهانی که همه چیز به همه چیز پیوند میشود افراد و گروههای روز افزونی چند هویتی شدهاند. من ایرانیام و نیازی نیست بگویم به چه درجهای، ولی خود را یک اروپائی هم میبینم. جهان بینی من اروپائی و نیم بیشتر مصرف فرهنگی من اروپائی است. اوباما در سخنرانی برلینش خود را چنین معرفی کرد: یک امریکائی و یک شهروند جهان. اکنون تصور جهانی را بکنید که هر قوم (گویندگان یک زبان) و هر مذهب و هر فرهنگ ملتی باشد. در ایران ما یک قلم 600 زبان داریم. به عقیده دوستان چند ملت میباید از آن میان بدر آوریم؟ (فرهنگ در اینجا هم در مفهوم گستردهتر و هم محدودتر بکار رفته است).
همه پرسش شما از اشتباه گرفتن ملت با مردم در آن ترجمه میآید و به همین دلیل است که میگوئیم ملی و قومی با هم فرق دارند و نه ملی را به جای قومی میباید گذاشت و نه ملی قومی بکار برد. ملت با مردم تفاوت دارد. ملت اساسا یک مفهوم تاریخی-جغرافیائی-سیاسی است. مردمانی است که با گذشته و سرزمین و منافع مشترک، که جز با تشکیل حکومت نمیشود ــ به هم پیوند خوردهاند و بسا اشتراکهای دیگر از جمله فرهنگی با هم یافتهاند،ـ اشتراک یا ارزشهائی که گاه این و گاه آن دست بالاتر را مییابند. ملت عموما نام خود را به سرزمین میدهد زیرا یک ماهیت جغرافیائی است؛ مردمان پیشین یک سرزمین را نیز دربر میگیرد زیرا یک ماهیت تاریخی است؛ و در روابط بین المللی بسیار همراه و بجای دولت به کار میرود زیرا ماهیتی سیاسی است. چنانکه اشاره شد ارزشهای ملی در گذر زمان اهمیت بیشتر و کمتر مییابند. هر نسل ممکن است تاکید را بر اشتراکها یا تفاوتهای معینی بگذارد. ولی تاکیدهای هر نسل، ملت تازهای نمیسازد و لازم نیست ما تاریخ دان باشیم تا بدانیم که مردمان در طول زمان چه جابجائیهای زبانی و مذهبی و فرهنگی داشتهاند. عناصری مانند زبان یا مذهب یا تصوری که از منافع مشترک (یا نبود آن) میتوان داشت همواره در روان جمعی یک ملت به یک سان نمیمانند؛ برداشتهای (نه همواره پایدار) گروههائی از مردماند. پدران همان گروهها چنان برداشتهائی نداشتهاند و فرزندانشان نیز ممکن است نداشته باشند.
ملت بستر رودخانه است و به دشواری تغییر میکند که عموما جز با زور و جنگ نیست. مردم آبی هستند که در رودخانه روان است و هیچ گاه به یک صورت نمیماند. اکنون از ما میخواهند به خواست گروههائی که هیچ معلوم نیست نمایندگی چه کسانی را دارند رودخانه را شاخه شاخه کنیم ــ نخواهیم کرد.
تلاش ـ به نظر میرسد؛ آقای پهلوی التزام به حقوق بشر در حوزه آزادی و برابری حقوقی فردی و اجتماعی و حقوق شهروندی و تلاش برای استوار ساختن چنين حقوقی در مناسبات درونی کشور ايران را کافی ندانسته و معتقدند «چنين نگاهی نه تنها به عنوان نظر غالب درونی ـ «از نظر درونگرائی» ـ بلکه «از زاويه بيرونی نيز لازم است.» هر چند مقصود ايشان در اين عبارت گنگ است، اما تبيينهای گنگ و ناروشن میتوانند بازيچهی زبانی تعبيرهای گوناگونی شوند. گفته ايشان مبنی بر «بيرونی کردن» چنين نگاهی مستعد چه تعبيرهائی است؟
داریوش همایون ــ در ترجمه نزدیکتر به اصل که در بالا آمد نه چنان ابهامی است نه چنان تعبیرهائی از آن بر میآید. ولی دیگرانی هستند که اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای آن را بس نمیدانند. مسئله برای آنها سر راستتر از اینهاست و نه نیازی به پژوهش و بررسی میگذارد و نه خود حقیقت. نخست یک ملت نیست و چند ملت است؛ سپس هر ملت طبعا سرزمین خودش را میخواهد و آنگاه ماهیت سیاسی و حقوقی مستقل خودش را. همه اینها نیز به گفته یک کوشنده "ملت تورک" با ایران یا بی ایران. (آیا بابک خرمدین هم چنین میاندیشید؟) دمکراسی و حقوق بشر و نظام سیاسیای که در آن شهروندان حقوق برابر دارند و اکثریت حکومت میکند ولی قادر به تجاوز به حقوق یک فرد هم نخواهد بود؛ همه آنچه رنسانس و روشنگری و لیبرالیسم در پنج سده گذشته برای بشریت به ارمغان آورده اند دور ریختنی است، تنها زبان مهم است.
تلاش ـ اعتراض به نقض آشکار حقوق بشر و بلافاصله تلاش برای کشاندن اين موضوع به حوزه ديگری يعنی مسئله دولت به عنوان نمايندهی برحق و مشروع ملت. آيا بازی در چنين ميدانی میتواند در ايران «برندهی سياسی» داشته باشد؟
داریوش همایون ــ اعتراض به تجاوزات به حقوق بشر و تبعیضها و جنایات برضد بشریت و آنچه روزانه در جمهوری اسلامی روی میدهد بجاست و مدتهاست بر سر همه زبانهاست. ولی از این تجاوزات به تجاوز به یکپارچگی ملی ایران نمیتوان رسید که استراتژی پارهای هویتطلبان است. برای آنکه ایران از استبداد و تبعیض و حکومت دینی آزاد شود لازم نیست هر تفاوت زبانی یا مذهبی یا فرهنگی را بهانهای برای ملت سازی ساخت. اگر تبعیض و استبداد ملت بسازد به گفته یکی از دوستان در دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران زنان بزرگترین ملت هستند. این سخنان در حالی که جنبش سبز دارد مرزهای نادانی و تعصب را در مینوردد و تودههای بسیار بزرگی را پشت سر آرمان یک ایران یکپارچه آزاد و پیشرو در یک جامعه شهروندی متحد ساخته است طنین واپسماندهای دارد. این تصادفی نیست که جنبش سبز سازمانهای قومی را چنان به دست پاچگی انداخته است که حقوق شهروندی را تحقیر میکنند. اما دوران بازگشت به قبایل و بخشابخشی کردن segmentation ایرانیان به پایان رسیده است. دیگر نمیتوان به زمانی برگشت که فرد انسانی نه به عنوان خود بلکه به دلیل تعلق به یک گروه زبانی یا مذهبی دارای حق یا از حقوق خود بیبهره شود.
تلاش ـ با سپاس از شما
برگرفته از سامانه تلاش
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
سبز
وجود فضای دمکراتیک از نان شب واجب تر است چون با خود آزادی بیان و تجمعات، همان چیزی که چپ ها می گویند، را می آورد. آنهایی که این قاعده را انکار می کنند ریگ به کفش دارند، هشیار باشیم.
مقالاتی در این رابطه ارائه دهید و در اختیار رسانه ها قرار دهید و باب گفتگوهای وسیعی را در این رابطه باز کنید و با باز کردن خطوط مردم را مشارکت دهید. این مهمترین رسالت شماست چون به جنبش سبز مهمترین یاری را می رساند و موانعی که چپ ها در راه ما قرار می دهند را پس می زند.
سپاسگزاریم
April 11, 2010 04:56:45 PM
---------------------------
مردم ايران
لطفا نظراتم را فقط اگر به نفع مبارزات ملت ایران است چاپ بفرمایید.
با درود فراوان خدمت گردانندگان این سامانه،
خواهشمندم مقاله ای با کیفیتی بسیار بالا در رابطه با چرا قرقیزستان توانست حکومت خود را تغییر دهد و ایران نتوانسته است بنویسید و در اختیار کیهان لندن، عصر نو، اخبار روز، تلویزیون پارس، رادیو صدای ایران و پرشین رادیو قرار دهید. لطفا نشان دهید که دیدگاه اخبار روز و.....چقدر ساده لوحانه و توهینی است به شعور ما ملت ایران. چپ ها از نا آگاهی مردم تغذیه می کنند و ما باید در این رابطه به مبارزه با بی سوادی بپردازیم و اینگونه عرصه را بر این ایران ستیزان تنگ کرده و ملت را در برابر آنها قرار دهیم، این بهترین و مهمترین اسلحه در برابر دشمنان ایران است. ما نباید چپ ها را به حال خود رها کنیم تا با اشاعه دروغ میان مردم ما تفرقه بیاندازند و اینگونه به بقای رژیم یاری رسانند. ما باید اینها را کانلا بی اعتبار کنیم و اینکار با استفاده از گفتار و نوشتار خودشان امکان پذیر است.
در ستون نظرات یادداشت روز اخبار روز نظری دیده می شود که خوانندگان را به برنامه خانم هنگامه افشار در تلویزیون پارس رجوع می دهد. در این برنامه که رو در رو نام دارد و در سایتی به همین نام هم قابل رویت است، آقای دکتر دانش بسیار مفصل به تحولات قرقیزستان می پدازد بطوریکه مقاله اخبار روز در مقابل آن بسیار ساده لوحانه مغرضانه جلوه می کند.
سپاسگزارم
پاینده ایران
April 09, 2010 12:50:46 PM
---------------------------
مردم ایران
ملت سازان فقط توهین و مسخره می کنند و می روند. هیچوقت جواب نمی دهند. اینها فقط در سایت های خودشان احساس آرامش می کنند چون هم سایت حامی آنهاست و هم دو سه هوادار در ستون نظرات همیشه هست که با همین تکنیک از بهزاد ن ها حمایت کنند. الان سری به سایت عصر نو زدم و در آنجا هم مقاله ای از یک ملت ساز بود. نظرم را نوشتم ولی کد برای ارسال مثل همیشه بقدری نا مشخص است که نتوانستم نظرم را بفرستم. یک نفر که موفق شده است جواب مودبانه و مستندی داده است، درود بر این هموطن. حتی در سایت های خودشان هم در این مورد چپ های مخالف بیشتر از موافق هستند و توهین نثارشان می شود.
ما در اینجا چند سئوال ساده از بهزاد ن کردیم ولی چون جوابی ندارند ساکت شده اند. من امیدوارم که این مبارزه با تحریف تاریخ در کنار مبارزات دیگرمان ادامه یابد. آقای حسن شریعتمداری یکی از رهبران این طیف است و امروز در برنامه آقای قایم مقامی مرتب ملیت و ملیت ها می کرد و باز می خواست القا کند که جنبش سبز فراگیر نیست. آخر کدام ایرانی عاشق ایران و ناراحت و نگران اینهمه جنایت در ایران انقدر سعی می کند که جنبش سبز را تقلیل دهد و کمرنگ کند. اگر هم این جنبش ملی نبود یک میهن پرست آن را ملی می خواند تا هر چه زودتر دولت های خارجی را مجبور کند که با ملت ایران وارد گفتگو شوند و به جنایت ها پایان داده شود. برای اینها جان هیچکس در ایران مهم نیست حال می خواهد در تهران باشد یا در آذربایجان و کردستان، آنچه برایشان مهم بوده و هست اهدافشان پلیدشان است که هیچ ارتباطی با جان هیچ ترک و کردو فارس و بلوچ و عرب و گیلک و مازندرانی ندارد. باید افشا شود که اینها از اول در صدد صدمه زدن به جنبش سبز بوده اند و تجاوز جنسی به پسران و دختران ایران هیچ اهمیتی برای اینها نداشته و ندارد. چند روز پیش خانمی در رادیو سعی کرد به آقای قایم مقامی درباره چپ ها هشدار دهد ولی متاسفانه موفق نشد چون ماهیت چپ هنوز در رادیو تلویزیون های ایرانی ناشناخته مانده و مجریان نا آگاهند. اگر آگاه بودند چه دلیلی می داشت که از آنها پاسخگویی نخواهند و خط ها را باز نکنند تا ما آنها را به چالش بکشیم. باور کنید اگر آقای مهری در صدای ایران و آقایان میبدی، قاضی سعید اینها را دعوت می کردند که در باره این موارد مصاحبه کنند هیچکدام از ملت سازان قبول نمی کردند چون می دانند چگونه با اسناد و مدارک می توانیم حرف هایشان را سکه یک پول کنیم. اگر راست می گویند رساله های دانشگاهی های خود را از دانشگاه های معتبر به ما نشان دهند و ثابت کنند که درست می گویند، چرا پشت صدای آمریکا و سایت هایی مثل عصر نو و اخبار روز پنهان می شوند؟ اینها را جنبش سبز اصلا خوش نیامده است و آرزوی مرگ این جنبش را ار آغاز می کرده اند که وحشیگری رژیم را در نقاطی که اینها قصد جدا کردنشان از ایران را دارند محدود باشد تا به جهان بگویند که وحشیگری ها از سوی - ملت فارس- بر علیه دیگر -ملیت -های ایران است. می خواهند ایران را طوری معرفی کنند که یوگسلاوی قبل از تجزیه معرفی شده بود، حال اگر هزاران ایرانی هم مثل یوگسلاوی ها با طراحی غربیها و همکاری ملت سازان انجام شود هیچ اشکالی ندارد چون هدف مهم است و مردم از همه جا بی خبر وسیله هستند. واقع بی وجدانی و عناد را تا کجا باید هدایت کنند تا افشا شوند؟
پاینده ایرانی که اینهمه بدخواه و دشمن پلید دارد.
April 09, 2010 02:12:18 AM
---------------------------
حق
آقای بهزاد ن گرامی، با رجوع به نظر اول شما در این ستون دو پرسش از شما دارم که از شما انتظار پاسخگویی دارم. اگر دسترسی به گروه ها و احزاب چپ دارید لطفا از طرف ما از آنها پاسخ قانع کننده و صریحی دریافت و به ما ابلاغ بفرمایید تا ما داوری کنیم. اگر دیدیم حزب مشروطه ایران رفتارش در این یک مورد با شما و همفکرانتان اشتباه بوده است، ما از این حزب انتقاد خواهیم کرد و حق را به شما خواهیم داد. اگر از این منصفانه تر پیشنهادی دارید لطفا ارائه دهید. دو سئوال من از شما و همفکران شما به قرار زیر هستند:-
آقای بهزاد ن، شما و همفکرانتان اصرار دارید که ایران کثیرالملل است و اصرار می کنید که حزب مشروطه هم باید با شما در این مورد هم عقیده شود و اگر نشود این یکی از دلائلی خواهد بود که با آنها بر علیه رژیم آخوندی متحد نخواهید شد. همانطور که شما بخوبی می دانید حزب مشروطه ایران ادعا می کند که یک حزب دمکراتیک است، حال این دو سئوال پیش می آید که:-
۱. آیا شما از حزبی که چنین ادعایی دارد می توانید انتظار داشته باشید که بدون آگاهی، رجوع و مشارکت ۷۳ میلیون ایرانی به چنین توافقی با شما و همفکران شما برسند یا نه؟
۲. آیا احزاب و گروه های سیاسی ایرانی حق دارند بدون آگاهی، مشارکت و رجوع به مالکین اصلی سرزمین ایران به توافق هایی برسند یا نه؟
لطفا به این دو سئوال جواب بدهید، سپاسگزار خواهم شد.
April 05, 2010 07:57:09 PM
---------------------------
ایرانی
این بازی با واژه ها هم ترفند جدیدی است که از سوی تجزیه طلبان و دشمنان ایران زمین به راه افتاده است و دائما عنوان می شود که ایران کشوری است کثیر المله! ایران کثیرالاقوام است، نه کثیر المله. ما یک ملت داریم و آن هم ملت ایران است که متشکل از اقوام گوناگون آذری، کرد، بلوچ، عرب،... است. همه این اقوام در طول تاریخ در کنار هم و در یک سرزمین زیسته اند و میان آنان جدایی نبوده است. اینکه برخی از دوستان مغلطه می فرمایند و ساکنان کشورهای ساخته و پرداخته استعمار (از جمله اغلب کشورهای عربی چون امارات متحده با کمتر از 40 سال قدمت! یا عراق و سوریه و لبنان و...) یا سرزمین های جدا شده از خاک شوروی سابق (که اغلب جزیی از سرزمین های تاریخی ایران بوده اند و هنوز هم نشانه های فرهنگ و تاریخ و ادب ایران زمین در آن سرزمین ها فراوان به چشم می خورد) را ملت می نامند، خطایی است بزرگ که تنها به اختلافات و تفرقه ها دامن می زند و بس.
April 04, 2010 01:26:42 PM
---------------------------
مردم ایران
به بهزاد ن، نه نشد. جواب مرا بدهید بجای اینکه مرا به بی اطلاعی و عصبیت متهم کنید و از سر خود باز کنید. فرض کنید من هیچ نمی دانم و شما می خواهید به من آموزش دهید. شما قوم و ملت را تعریف کنید. شما بگویید اسراییل و روسیه و ترکیه مسادل خود را حل کرده اند و آیا وجود ملل را در گشورهای خود به رسمیت شناخته اند یا نه؟ شما بگویید که جهان به کجا کشیده می شود اگر مردم طبق زبان پاکسازی شوند. شما ثابت کنید که حقوق شهروندی گروهی در ایران پایمال می شود اگر منشور جهانی حقوق بشر در ایران اجرا شود. شما باید بگویید که چرا برای شما اینقدر مهم است که شاهزاده و یا حزب مشروطه هر گروه زبانی را یک ملت بشناسد. به این سئوالات جواب بدهید تا بعد.
April 03, 2010 08:19:23 PM
---------------------------
Behzad_N
با تشکر از جوابیهتان اما کاش همانگونه که دعوت به مناظره میکنید، کلمات و جملاتی که نشان از عصبیت و شتابزدگی است را بکار نمیبردید تا محیط مناظرهای سالم و مثبت مهیا شود.
در ابتدا باید مفاهیمی مانند قوم و ملت تعریف شود. هرچند در زبان عربی هر دو یک معنا دارند اما در زبان فارسی، کردی و ترکی کاملا قابل تفکیک است. لطفا به تاریخچه رسوخ این اصطلاح به سیاست را مطالعه فرمائید.
در مورد عراق و ترکیه و اسرائیل دقیقا این تعریف صدق میکند. همیشه در عراق صحبت از ملت کرد و ملت عرب، در ترکیه بحث ملت کرد و ترک و در اسرائیل بحث ملت فلسطین و اسرائیل مطرح است. با کمی دقت در رسانههای شنیداری و نوشتاری، میتوان آنرا دریافت.
در مورد تک تک کشورهایی که نام بردید میتوان بحث کرد و مطلب را شکافت اما باز هم شما را به مطالعه بیشتر دعوت میکنم.
خود بهتر میدانید که درصد بسیار مهاجران در هر کشوری، با معنی قوم و ملت در زبان فارسی نمیگنجد همانگونه که بحثی از بیش از یک میلیون افغانی مهاجر در ایران به عنوان ملت یا قوم افغانی به میان نیامده.
کوتاه سخن، اگر شما به موازین حقوق بشر پایبند و اجرای آنرا در آینده سیاسی ایران خواهانید، بدون شک با آنانی که در پی احقاق حقوق مردم ایران با هر رنگ و نژاد و زبان باشند، اختلافی نخواهید داشت.
April 03, 2010 07:25:54 PM
---------------------------
مردم ایران
پاسخ به بهزاد ن و پرسش های متعدد از او، و دعوت از او به یک تبادل نظر سازنده درباره این مبحث
مورد علاقه اش. آیا او این دعوت را خواهد پذیرفت و یا جا خواهد زد؟
با تعریف شما از ملت عراق، ترکیه و اسراییل هر کدام دارای دو ملت هستند. افغانستان، ایران و تاجیکستان همزبان هستند، با تعریف شما باید یک ملت باشند. پاکستان هم حداقل دو ملتی است و از هند و چین و روسیه هم که نگو که انقدر با حساب شما زبان و ملت دارند که قابل قیاس با ایران نیستند. جمهوری آذربایجان و ترکیه هم با تعریف شما یک ملت هستند و معنی ندارد دو کشور مختلف باشند. سوریه و لبنان و سودان و نیجریه و طبق تعریف شما همه کثیرالملل هستند و باید با شما موافقت کنند وگرنه شما مسخره شان می کنید. استرالیا، امریکا، نیوزیلند، انگلستان و بخشی از سویس و کانادا همه انگلیسی زبان و با تعریف شما یک ملت هستند. همه اعراب هم یک ملت هستند و معنی ندارد که چند کشور باشند، البته با منطق سئوال برانگیز شما. مصری ها هم که از نظر نژاد عرب نیستند ولی به لحاظ زبان هستند چه، آقا؟ کشورهای امریکای جنوبی هم که به غیر از برزیل اسپانیولی زبان هستند هم با اسپانیا یک ملت محسوب می شوند و پرتغای ها و برزیلی ها هم چون همزبان هستند با محاسبات شما یک ملت اند. آمریکا هم که حتما چند ملیتی است، نه؟ آلمان چطور با میلیون ها ترک؟ سوئد یادتان نرود که درصد ایرانیان در آنجا کم نیست، آن کشور را هم باید چند ملیتی حساب کنید. کره شمالی و جنوبی را از قلم نباید انداخت. مالزی و اندونزی هم که بر طبق زبان دو ملیتی هستند، البته با تعریف شما. در انگلستان هم که اسلام دومین دین بزرگ و دین میلیون ها پاکستانی است چه و سیاهپوست هم کم ندارد؟ اینها را سر انگشتی به شما یادآور شدم، مابقی را خودتان پیدا کنید.
شما اول به آنچه شما ستم ملی می نامید در ترکیه و اسراییل و روسیه رسیدگی کنید بعد غم ایران و ایرانیان را متحمل شوید. اگر همه جهان مثل شما فکر کند باید طبق زبان هر کشوری خود را پاکسازی کند و خدا بداد کسی برسد که زبان و نژادش و محل زندگی اش حوانای نداشته باشد. اگر کسی با چشم بادامی زبانش فارسی باشد را چه کسی قبول می کند، کشورهای فارسی زبان یا اینکه چون نژادش زرد است باید نقل مکان کند به جایی که هم قیافه خود است. تازه آنجا هم که یک کشور نیست، خاور دور جایگاه حداقل ۱۰ کشور است.
بجای برانگیختن تعصبات زبانی، دینی و نژادی که همیشه نتیجه ای جز فاجعه انسانی ببار نیاورده است کار مثبتی انجام دهید. آنچه مهم است برقراری منشور جهانی حقوق بشر در جهان است که با حفظ احترام به همه انسان ها با هر دین و زبان و نژادی حقوق شان را برابر می کند و همزیستی و صلح را در جهان گسترش می دهد. در واکنش به فاشیسم هیتلری بود که این منشور تحقق یافت و دستاوردهای بسیاری برای بشریت تاکنون داشته است. شما می خواهید زمان را به دوره هیتلر بازگردانید و ما نخواهیم گذاشت و دنیا هم به شما چنین اجازه ای نخواهد چون فاشیسم مکتبی مرده است و جایی در قلب ما ندارد. کار شما در جاهایی خواهد گرفت که مردم نا آگاه باشند و این آگاهی ها از طریق ماهواره ها و گوگل به ایران می رسد. ما ملیون ها ایرانی خارج از کشور هم که هنوز نمرده ایم و در تبادل نظرهایمان با دوستان و اقوام خود در درون مرز و برون مرز نوشته های شما با آنها در میان می گذاریم. آگاهی ملت از دشمنان بزرگترین نقطه ضعف شماست و ما از این نقطه ضعفی که خودتان دو دستی تقدیمان کرده اید حداکثر استفاده را خواهیم کرد. شما بزبان ما سخن می گویید ولی ما می دانیم که بسیاری از اتباع خارجی هم زبان ما را آموخته اند و با ما وارد بحث می شوند. هیچ اشکالی هم ندارد چون ما در پاسخگویی به شما قویتر می شویم و بهم نزدیکتر.
ما همیشه مجبور به مبارزه در چند جبهه بوده ایم ولی هیچگاه تا به این اندازه هم بسته نبوده ایم که در راه منافع ملی ایران موثر باشیم. ما همه با هم هستیم و نمی ترسیم.
خواسته های ما جایگزینی این رژیم با نظامی سکولار و لیبرال دمکرات است با یک قانون اساسی بر پایه کلیه مفاد منشور جهانی حقوق بشر. خواسته شما به غیر از تفرقه افکنی و حکومت کردن چیست؟ خواسته های خود را بطور شفاف در این سامانه و در اینجا به ثبت برسانید تا ما آنرا نقد و بررسی کنیم. ما حاضریم وارد یک گفتگوی جدی با شما بشویم به شرط آنکه شما صادقانه، خالصانه و اگر ایرانی هستید با در نظر گرفتن منافع ملی ایران پا به این میدان بگذارید و تا آخر کار با ما بمانيژآ
April 03, 2010 06:17:09 PM
---------------------------
Behzad_N
درستتر آن است که گفته شود "ایران یک کشور کثیر الملل است". چگونه است که عرب خوزستان قوم است و عرب کشورهای دیگر، ملت عرب؟ یا چرا آذریها در آذربایجان ملت حساب میشوند و در ایران قوم؟
حفظ یکپارچگی ایران، با قبول تنوع، احترام به ملتها با زبان و سنن خاص خودشان امکانپذیر است نه با نادیده گرفتن یا تحقیر آن: ملت را قوم خواندن، موسیقی ملی را موسیقی محلی دانستن و ..
April 03, 2010 09:56:23 AM
---------------------------
|