پس از گزارش خبر های مهم روز، در بررسی رسانه های فارسی، شرکت کنندگان از اینکه یک موج تازه بیداری عمومی بر ناسیونالیسم ایرانی و دفاع از ملت و سرزمین ایران در برابر دشمنان داخلی و خارجی بالا گرفته است اظهار خوشوقتی کردند. مقالات و اظهارنظر ها هرچه بیشتر بر مسئله ملی ایران به معنی همه مردم این سرزمین تاکید می کنند به ویژه آنهائی که از درون ایران می رسد. کسانی که می کوشند دیوار های زبانی میان ملت ایران بکشند منزوی می شوند.
سپس پرسش ها درباره مسائل روز طرح شد. در ارتباط با این اظهارات بوش که بمب اتمی در دست جمهوری اسلامی امکان دارد به جنگ هسته ای بینجامد توضیح داده شد که این اظهارات بخشی از جنگ روانی است برای کشاندن کشور های اروپائی به تحریم جمهوری اسلامی و در نهایت امر آماده کردن زمینه برای حمله به ایران اگر راه دیگری نباشد. در پاسخ این پرسش که آیا با وجود دولت قوی ترکیه خطر تجزیه کردستان چه اندازه جدی است، نظر این بود که ترکیه عملا یک کردستان خودمختار را در عراق تحمل کرده است زیرا در آن کشور چاره دیگری نیست و خود مردم عراق دارند به تندی از هم جدا می شوند. اما اگر امریکا به ایران حمله کند و افراد مسلح از خاک عراق به ایران سرازیر شوند و در استان هائی مانند آذربایجان غربی، آذربایجانیان و کرد ها به جان یکدیگر بیفتند آنگاه ترکیه تحمل نخواهد کرد و خاک ایران میدان جنگ از هر گونه خواهد شد. اینها خیالپردازی نیست و هر گاه اوضاع ایران بر هم خورده پیش آمده است.
دستور نشست سخنرانی آقای خسرو بیت اللهی درباره رویاروئی با خطر جنگ بود. سخنران از اینجا آغاز کرد که در برخورد با خطر جنگ بیشتر نویسندگان و سازمان ها به مخالفت با جنگ و حمله به ایران برخاستند و مدتی شعار صلح و دمکراسی از هر سو داده شد. ولی در این شعار ها نه اشاره ای به برنامه اتمی رژیم و نه حتی خود رژیم اسلامی می شد و نه به تلاش های تجزیه طلبان امیدوار به حمله امریکا می پرداختند. حتی راه حل سوم و شعار نه جنگ نه جمهوزی اسلامی هم مسئله را در تمامیتش نمی دید. اما با روشنگری هائی که صورت گرفته اولا بسیاری از مردم که آرزو می کردند جمهوری اسلامی با حمله خارجی سرنگون شود متوجه مخاطرات جنگ و به ویژه فعالیت های تجزیه طلیانه برای موجودیت ایران شده اند. از این گذشته برنامه اتمی جمهوری اسلامی که در گذشته طرفداران زیادی داشت اکنون در ذهن بسیاری از ایرانیان به عنوان علت اصلی تحریم ها و حتی جنگ شناخته شده است.
موضعگیری های رسمی و غیر رسمی حزب در مخالفت با جنگ و جمهوری اسلامی و برنامه هسته ای آن، و مبارزه با تجزیه طلبی و رفتن تا پای همه چیز برای دفاع از یگانگی و یکپارچگی ملی ایران که در آغاز برای بسیاری تکان دهنده بود امروز بازتاب بهتری یافته است. مسئله این است که چرا با همه این همفکری ها نمی توان به مبارزه مشترک رسید. با آنکه حزب با قطعنامه عدم تمرکز و حقوق اقوام که پیوست منشور هم شده به همه جوانب موضوع پرداخته است باز می بینیم که افراد و گروه ها سعی می کنند شعار های دیگری را پیش بکشند که جلو هر تفاهمی گرفته شود.
در بحث از سخنرانی، نظر شرکت کنندگان این بود که شعار صلح و دمکراسی به هیچ روی پاسخ مسائل اضطراری کنونی نیست و صرفا برای این است که سخن خوش ظاهری گفته شود. این ایراد هم که می گویند دم زدن از ناسیونالیسم ایرانی ایرانی باعث می شود که پشتیبانی جهانی جلب نشود ناوارد است زیرا اولا پشتیبانی جهانی از جنبش صلح و دمکراسی اثر عملی ندارد اگر اصلا جلب کردنی باشد. گوش مردم دنیا از این چیز ها پر است. پنجاه شصت سال پیش هم شبکه سیاسی و تبلیغاتی شوروی بود که جنبش جهانی صلح راه می انداخت. ثانیا اگر ما دنیا را به پیامد های وخیم تجزیه ایران برای دنیا که صد برابر از عراق بد تر است توجه دهیم نتیجه بهتری خواهیم گرفت تا تکرار شعار هائی که صرفا برای دور زدن موضوع ــ برنامه اتمی رژیم و تلاش هائی که برای تجزیه ایران می شود ــ می دهند.
در پایان، جمع بندی بحث ها به این ترتیب شد که موضوع تنها جنگ نیست که همه با آن مخالفیم. ما تاکید را علاوه بر مخالفت با جنگ و حمله به ایران بر دو موضوع اساسی گذاشته ایم، یکی علت جنگ، یعنی رژیم اسلامی و برنامه اتمی آن و دیگری پیامد جنگ و تلاش برای تجزیه ایران، و همه را در شعار نه جنگ، نه جمهوری اسلامی، نه تجزیه ایران گرد آورده ایم. جبهه یگانه، حتی اقدامات مشترک با نیرو هائی که در میان خودشان اینهمه اختلاف دارند امکان نداشته است و هیچ موضوعی هر اندازه حیاتی، نیست که آنها را حاضر به ذره ای چشم پوشی از ملاحظات گروهی و عواطف شخصی شان کند. احتمال جنگ و حمله به ایران و خطر تجزیه بهترین نمونه است.
ما دو دهه و بیشتر است کوشیده ایم و باز هم آماده ایم، ولی انتظاری نداریم. باید آنچه را که به صلاح ملت می دانیم بگوئیم. بقیه هر کار می خواهند می کنند. سرانجام پیامی که از مردم در درون ایران می رسد بسیاری از نیرو های سیاسی را ناگزیر خواهد کرد به یک گفتمان ملی، به گفتمان دمکراسی و حقوق بشر در یک ایران یکپارچه و ملتی که افرادش درکنار یکدیگر و بی دیوارکشی میان مردم بسر برند تسلیم شوند. ما جبهه واحد نمی خواهیم اما چنان گفتمانی را آن قدر دنبال می کنیم که به همه گوش ها برسد. تا اینجا به نظر می رسد زمان به سود چنان گفتمانی کار می کند.
دستور نشست آینده سخنرانی آقای ساختمانی زیر عنوان از ما در بیرون چه بر می آید تعیین شد.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|