موبدی : با شادباش به همه هموندان حزب در رابطه با افزودن عبارت " لیبرال دموکرات" به نام حزب مشروطه ایران و با سپاس از همه دوستان که با نوشتهها ؛ بحثهای قبل از کنگره و رای خود در کنگره هشتم – موافق یا مخالف – به روشن شدن بیشتر موضوع مهم این کنگره یاری رساندند و سپاس بسیار از میزبانان این کنگره – شاخه برلین – که با کوشش و علاقه فراوان به بهترین وجهی این کنگره را برگزار کردند.
یکی از مواردی که ازاین به بعد در دستور کار دفتر قرار خواهد داشت پاسخگویی به پرسشهای هموندانی است که در سامانه حزب پرسشهای خود را مطرح میکنند. تا آنجا که این پرسشها به مسایل مبارزاتی ، منشور و جهان بینی حزب مربوط باشد سعی خواهد شد پاسخ مناسبی در گزارش نشستها داده شود.
دستور کار نشست امروز ؛ " فدرالیسم و وظایف ما " تعیین شده بود ولی بنا به خواست دوستان آن را به نشست بعدی موکول کرده و به اظهار نظر دوستان نسبت به بند سوم قطعنامه کنگره هشتم میپردازیم . این بند چنین است :
3 ــ ما با همه مبارزه پیگیر و آشتی ناپذیر خود با جمهوری اسلامی در برابر حمله به ایران بی طرف نخواهیم ماند. وظیفه ما صدور اعلامیههای خوش ظاهر نیست. اولویت حزب پیش از هر چیز دفاع از موجودیت و یگانگی ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران است و حزب برای دفاع از ایران در کنار هر حکومتی، از جمله موقتا جمهوری اسلامی، خواهد ایستاد. ما لازم میدانیم هر اشتباهی را در این باره پیشاپیش برطرف سازیم...
بیت اللهی: من با این عبارت ، در صورت حمله موقتا" در کنار جمهوری اسلامی میمانیم مشکل دارم . نمیدانم چطور میخواهیم ثابت کنیم در کنار جمهوری اسلامی میمانیم. من جمهوری اسلامی را حافظ منافع ملی نمیدانم و در هیچ شرایطی در کنارش نمیایستم. این موضوع و دلایل این تصمیم باید باز شود.
بهمن زاهدی: در رابطه با این موضوع که اگر جنگی بوجود بیاید موقتا" در کنار ج.ا هستیم؛ جمله درست است. هم از نظر حقوقی درست است هم از نظر سیاسی . چون ملت ایران با ملتهای دیگر جنگی ندارد. ملت ایران با ملت آمریکا یا اسرائیل وارد جنگ نمیشود ولی ما چون میخواهیم از کشورمان دفاع کنیم در کنار ج.ا از مردم مملکتمان دفاع میکنیم.
مفخمی: یکی از عوامل مهمی که این جنگ را ممکن است برقرار کند خود جمهوری اسلامی است. وجود جمهوری اسلامی است. سیاست پرخاش جویانهاش است و مخالفت ما با جنگ بر علیه مردم ایران چه لزومی دارد با رفتن پشت جمهوری اسلامی اعلام شود؟ چون ما که عملا" سرباز و اسلحه و تانک نداریم. ما میخواهیم از نظر سیاسی کمک کنیم. ما مخالف جنگیم و هزار و یک راه دیگر هم هست که بگوئیم به ملت ایران حمله نکنید .چه لزومی دارد برویم پشت جمهوری اسلامی بایستیم؟
موبدی : تفسیر این عبارت در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتن الزاما به معنای توپ و تفنگ داشتن نیست. ما الان در کنار اپوزیسیونی که خواستار برکناری جمهوری اسلامی هست قرار داریم و در صورت حمله و تجزیه ایران عملا در کنار مدافعین ایران؛ هر که باشد خواهیم بود. بله جمهوری اسلامی یکی از عوامل مهم تشدید احتمال حمله هست و تردیدی در آن نیست ولی در اتفاقی که برای کشور و جنگ داخلی و تجزیه آن ممکن است رخ دهد اینکه تقصیر با کیست مطرح نیست. نگاه کنیم به جنگ 8 ساله عراق و ایران. کشوری حمله کرده و بخشی از ایران را اشغال کرده آیا ما میگفتیم ما نیروی سومی هستیم؟ یک طرف صدام حسین است و طرف دیگر خمینی پس ما کاری نداریم یا در طرف سوم مبارزه میکنیم؟ خوب بیایید لحظهای تصور کنید این حرف عمومی میشد. دیگر نیرویی برای دفاع از آن کشور نمیماند. ما که از یکپارچگی ایران دفاع میکنیم دیگر باید این موضعگیری برایمان روشن و ساده باشد. بعد دیگر این موضعگیری، نشان دادن عزم راسخ نیرویی است به دشمنان ایران و تجزیهطلبها و حمله کنندگان که چه حساسیتهایی وجود دارد و خود این مواضع در محاسبهها کار خواهد کرد.
مفخمی : مثل اینکه آقای موبدی متوجه منظور من نشدند. من نگفتم تانک و توپ ببریم آنجا. من گفتم اصلا" نداریم و اصلا" نمیخواهیم چنین کاری بکنیم. من میگویم این جمهوری اسلامی است که دارد این جنگ را راه میاندازد. این جنگ چهار تا بمب انداختن روی سایتهای اتمی اصلا" به نفعش است. برای اینکه کاری کردهاند که توش ماندهاند. نه اورانیوم دارند بیایند غنی کنند نه میتوانند سوخت تهیه کنند نه دنیا میگذارد اینها بمب اتم بسازند. اینها دارند جنگ راه میاندازند . ما با این جنگ مخالفیم بر علیه ملت ایران . اینکه برویم دنبال یک گروهی بایستیم که خودش دارد جنگ راه میاندازد این اصلا" بنظر من زشت است. ما میتوانیم بعنوان یک حزب آزادیخواه ایرانی با شروع جنگ از طرف هر کس مخالفت کنیم و پشتش هم بایستیم و از لحظ سیاسی هم اینرا تشدید کنیم ولی چه اصراری است بگوئیم پشت سر جمهوری اسلامی میایستیم؟
فرحی: وقتی آقای همایون آن مقاله را نوشتند من جزو کسانی بودم که خیلی مخالفت میکردم. البته با توضیحات آقای همایون به کنه مطلب پی بردم. این در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتن یک پیام است و یک پیام سیاسی است. ما حزبی هستیم که باید در این مسایل دخالت کنیم. همانطور که آقای موبدی گفتند این گروههای تجزیهطلب و جدایی خواه دور وزارت امور خارجه امریکا پرسه میزنند و علنا و عملا نشان دادهاند و مینویسند که ما استقبال میکنیم اگر امریکا بخواهد حمله بکند و اما دومین پیغام برای گروههای طرفدار جنگ در خود امریکا هست که بدانند اگر به ایران حمله کنند کسی با دسته گل از آنها استقبال نخواهد کرد و اینها همه برای جمهوری اسلامی نیست. اینها برای ایران هست. مطمئن باشید اگر بخواهند به ایران حملهای بکنند دیگر از ایران چیزی نخواهد ماند که بنشینیم دربارهاش صحبت کنیم و تصمیم بگیریم. این پیغام مهم محکمی است برای ایرانیان طرفدار حمله و خارجیهای طرفدار حمله و همه برای ایران و نه کس دیگر.
اکمل: دفاع از ایران در مقابل حمله خارجی، وظیفه همه ملت و همه مردم است، و ما هم مجزا نیستیم، و باید این کار را بکنیم. مسئله این است که ما که مخالف جمهوری اسلامی هستیم و میخواهیم این رژیم را ساقط کنیم شاید از نظر روانی مصلحت این است که نگوئیم در کنار یا پشت این رژیم میایستیم. بگوئیم اگر ایران مورد حمله یک نیروی خارجی قرار گرفت ما برای دفاع از ایران، اقدام خواهیم کرد. نه جلوی کسی نه پشت کسی نه در کنار کسی بلکه بعنوان افرادی از ملت ایران در مقابل این حمله دفاع خواهیم کرد. مسئله اساسی برداشتی است که احیانا مخالفین جمهوری اسلامی پیدا میکنند وقتی ما بگوئیم در کنار جمهوری اسلامی هستیم. بنده فکر میکنم مسئله فقط و فقط این است و گرنه وظیفه فرد فرد ملت ایران است که در مقابل حمله نیروهای خارجی به کشورمان ، از مملکتمان دفاع کنیم.
رحیمی : دوستان بهتر است ما را راهنمایی بفرمائید اگر قرار باشد جنگی در بگیرد و ما نتیجه آن را میدانیم جنگ مساوی تجزیه ایران است، اگر جنگی در گرفته باشد دوستان میگویند کنار جمهوری اسلامی قرار نمیگیریم. بفرمائید کجا قرار میگیرید؟ این جبهه سوم کجاست؟ این جبهه سوم در عراق است؟ کجا میخواهیم کار کنیم؟ کنار مردم؟ مردم یک چیز مشخصی نیست، کنار ملت، اگر یادتان باشد جنگ ایران و عراق مردم در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتند، اینها را باید با شفافیت روشن کنیم. نمیتوانیم خود را گول بزنیم. پیغام، پیغام قبل از اینکه جمهوری اسلامی و روشنفکران ما باشد، پیغام به تمام کشورهای خارجی است که ممکن است در فکر حمله باشند. اگر به آخرین مصاحبه آقای هجری دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران دقت کنید ایران را به مناطق ملی تقسیم کرده است یعنی نقشه جغرافیاشان را هم کشیدهاند. این پیغام ما برای این دوستانی است که بدتر از دشمن عمل میکنند. امروز اینها قصدشان این است بهر شکلی که شده ثابت کنند جمهوری اسلامی قابل اصلاح نیست و جنبش سبز قدرتی ندارد تا بتوانند جنگ را تحمیل کنند. در عراق گفتند مردم با دسته گل میآیند پیشباز آمریکاییها. آمریکا رفت و مردم هم با دسته گل نیامدند. ولی تروریستها با بمبهایشان آمدند. اینها هم الان به کشورهای خارج میخواهند این پیام را برسانند. همه فعالیتشان هم در خارج بر سر همین موضوع است که یک جنگی را راه بیندازند چون میدانند اگر موضوع بار مدنی پیدا کند و از راه مسالمتآمیز باشد دستشان بجایی بند نیست. ولی با حمله و جنگ فکر میکنند موفق خواهند شد. پیام اصلی به اینهاست که اگر قرار است جنگی در بگیرد ما در کنار کسی خواهیم بود که از ایران دفاع میکند. ما به خاطر ایران دوستی ولی جمهوری اسلامی بخاطر منافعش . و این پر واضح است ما در کنار هم قرار خواهیم گرفت.
مفخمی : آیا جمهوری اسلامی خواهان این جنگ نیست؟ برای اینکه جمهوری اسلامی میداند یک جنگ زمینی خیلی بعید است اتفاق بیفتد. چند تا سایت اتمیاش را بزنند چند تا رادار را بزنند. شروع کند ملت را سرکوب کردن.. آخر ما چطور میخواهیم با کسی که اخودش باعث این میشود همکاری کنیم؟ این مسئله سمبلیک است آقای رحیمی. ما وقتی میگوئیم میخواهیم از ملت ایران دفاع کنیم ما که نیرویی نداریم. اسم جمهوری اسلامی را بهتر است نیاوریم و بگوئیم کنار ایران می ایستیم .
قطبی: آقای رحیمی، متاسفانه من نمیدانم تا کی ما باید راهنمایی بکنیم شما را و دوستان را که این قدر افکار رادیکال دارند. بقول آقای همایون لحظه حقیقت برای همه یا بسیاری رسیده، ما یک نکتهای را کوتاه آمدیم کنار هم ایستادیم ولی در یک قطعنامه حزبی نباید یک چنین صحبتی بشود. کی از ما آمده پرسیده است اگر جنگ شود با کی هستیم یا با کی نیستیم؟ از تک به تک ما سوال شده است؟ از آقای همایون سوال کردند؟ از شورای مرکزی سوال کردند، اگر جنگ بشود چکار خواهید کرد؟ دلیلی وجود ندارد در قطعنامه حزب نوشته شود چکار خواهیم کرد. امیدوارم جنگ شروع نشود ولی اگر شروع شد ما در کنار مردم ایران میایستیم. الان سی سال پیش نیست و ایران هم عراق نیست مردم الان با دسته گل میروند جلوی سربازان آمریکایی. تصمیم بگیرید دوستان من. این قطعنامه در این موارد اشتباه بوده و میبایست درست شود. سی سال گذشته است. ایران عراق نیست. مردمی که من باهاشان صحبت میکنم- حداقل 20 نفرو 20 خانواده - نه کسی موافق جنگ نیست، هیچ کس جنگ نمیخواهد، اما دلیلی هم نیست وقتی یک حکومتی که خودش جنگ طلب هست در کنارش بایستیم . یک زمانی اعلامیه ای داده شد در حد اعلامیهای آمد و تمام شد. الان نباید قطعنامهای صادر شود در این باره . این نکتهها را باید توجه کنیم.
همایون: خوب، دوستان خیلی عصبانی شدند ولی وقت آرامش است. بحثهای مهم باید در آرامش صورت گیرد. شماها و ماها هم نداریم. دوستان را ارجاع میدهم به کنفرانس کاسل در سال گذشته و کنفرانس یک کشور یک ملت، بفرمائید مذاکرات و قطعنامهها را بخوانید. این مطالب در حزب سابقه دارد. ما از پیش تصمیمان را گرفتهایم و چیز تازهای نبوده که در این قطعنامه آمده است. در این قطعنامه خیلی روشنتر و قاطعتر آمده برای اینکه زمان، زمان حساستری است.
یک نکته را هم عرض کنم. این که قطعنامه بعد از کنفرانس نوشته و منتشر میشود. این شاید دفعه دهم است یا پانزدهم است. در کنفرانسها و کنگرههای ما. برای اینکه بحث زیاد است و وقت نمیشود. مجبوریم این کار را بکنیم . با توجه به صحبتهایی که در کنگره شده است و با توجه به روش حزب و مواضع حزب در گذشته قطعنامهها را مینویسیم..
اما بحث این است، اولا به هیچ وجه مطمئن نباشید که این رژیم جنگ میخواهد. برای اینکه اختیار این رژیم دست کسانی است که میلیارد میلیارد پول دارند و نمیخواهند این پولها به خطر بیفتد و منابع دارایی از بین برود. نمیخواهند خودشان زیر بمب از بین بروند و خانوادهشان از بین برود این است که دنبال جنگ نیستند. آخرین نیرویی که بخواهد بجنگد سپاه پاسداران است. تمام شد سی سال پیش و در این مورد آقای قطبی حق دارند. سپاه پاسداران سپاه پاسداران سی سال پیش نیست ولی مردم ایران همان مردمند. اینرا هیچ اطمینان نداشته باشید. مردم ایران با دسته گل به پیشیاز بروند ابدا. مردم، مردم ناسیونالیستی هستند به موقع از آن مملکت دفاع میکنند حتا در کنار جمهوری اسلامی برای اینکه جایگزینش، تجزیه و از بین رفتن ایران است. هر کسی هم بیست خانواده خود را دارد و مطمئن نباشید. شما تصور بکنید فردا که نیروهای امریکایی به ایران حمله کردند، بمباران هم به دو تا سه تا مرکز اتمی ختم نمیشود، برای اینکه بشود بطور منظم و بی خطری هدفهای اتمی جمهوری اسلامی را بمباران کرد چندین حمله لازم است. چندین موج حمله لازم است. وقتی زیر کوه را کندهاند و با بانکر بتنی درست کردهاند به این سادگی نیست. باید تمام سیستم دفاعی ج.ا. تمام مراکز ارتباطی، نیروگاههای برق همه را باید از بین ببرند باید تمام توان دفاعی و ضد حمله جمهوری اسلامی را از بین ببرند تا آسیبی به خودشان وارد نشود و در این اثنا نیرو هایی که از پیش از حمله استقبال کردهاند، مانند مقام رسمی حزب دمکرات کردستان در سه سال پیش، که دوستان خود ما هم، چلبیهای ایرانی، در پاریس جمع میشدند، در لندن جمع میشدند، مدتی کنفرانسهای اینترنیتی با هم داشتند، آقای نئوکان امریکائی را میآوردند؛ حالا کسان دیگری را هم متاسفانه آوردند پشت صحنه که تشویق میکردند. همه حساب این بود که امریکا حمله خواهد کرد و باید فکر در دست گرفتن قدرت بود. این مطالب در امریکا انعکاس پیدا کرد که ایرانیها میخواهند آمریکا حمله بکند و با دسته گل بروند و یکی گفت 4 میلیون کرد به استقبال میروند و دیگری گفت بقیه هم به استقبال میروند. این حرفها، آن حزب جنگ را در دستگاه حکومتی آمریکا تقویت میکرد. چنانکه در عراق کرد.
اما ما وظیفهمان چیست؟ اول بیائید فرضیات را بگذاریم کنار، همه قابل بحث است. وظیفه ما چیست به عنوان یک حزب سیاسی؟،آیا فقط صدور اعلامیه است که بله ما با جنگ مخالفیم نه جنگ نه جمهوری اسلامی؟ همین حرفهایی که قبلا دوستان جمهوریخواه مرتبا توصیه میکردند بزنیم؟ نه. با اعلامیه چیزی حل نمیشود. ما باید اعلام موضع بکنیم به صورتی که جلوی اقداماتی را بگیرد. ما دو مخاطب داریم در این موضوع- حالا غیر از مردم ایران که مطمئنم این اعلام ما در میان آنها بیشتر به نفعمان تمام شده است – ولی یک مخاطب ما امریکاست و محافل امریکایی. من از همهی شما به امریکائیها همیشه در زندگی نزدیکتر بودهام. اقلا از سال 1325 که امریکائیها کمک کردند و ما از شر روسها در آذربایجان و کردستان راحت شدیم، پشتیبان آمریکا بودهام و این را نشان دادهام و هزار تهمت، این چپیها و مصدقیها زدهاند و هیچ از میدان در نرفتهام. امریکائیها هم مرا میشناسند. میدانند موضعم چه بوده است. وقتی از طرف من چنین حرفی زده میشود و از طرف حزبی که من در آن هستم، آنها حساب میکنند پس این طورها هم نیست که رفیق خودمان برود بگوید آقا بیائید حمله کنید طوری نمیشود همه طرفدارتان هستند، کردها طرفدارتان هستند. عربها طرفدارتان هستند، بلوچها و ترکمنها و همه ملیتها دنبال شما هستند ــ حسابهایشان هم بیشتر روی سازمانهای قومی است ــ اینها مینشینند فکر میکنند چون به هر حال یک حزب ضد جنگ هم هست و این یک پیامی است به آنها. دوم: پیامی است به این سازمانهای قومی که از این حسابها نکنید و ما جلوی این کار را به هر نحو خواهیم گرفت. این وظیفه ماست. وظیفه ما پیش از هر چیز دفاع از موجودیت این کشور است بقیهاش درجه سوم و چهارم است. اول این کشور باید بماند. ما با این ترتیب کمک میکنیم به ماندن این کشور. در کنار – نه پشت- در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتن به قول آخوندها اکل میته است، گاه انسان ناچار میشود مرده هم بخورد. ما میدانیم که جمهوری اسلامی با سیاستهایش عامل جنگ است و بارها هم گفتهایم در قطعنامه هم گفتیم ولی وقتی کار به جنگ کشید موضوع این نیست که مسئول چه کسی است. این است که نتیجه چیست؟ آن مهم است. نتیجه از بین رفتن ایران است. جلوی آن به هر قیمت میایستیم. در منشور حزب هم آمده است ما از استقلال و تمامیت ارضی ایران در هر وضع به هر وسیله و به هر قیمتی دفاع خواهیم کرد. این "هر" شامل همهی این حرفها میشود.
بیت الهی: فکر میکنم آقای همایون مسائل را گفتند. و روی سایت خواهد رفت و خوب است که تا اندازهای باز شد. به نظر من در چنین شرایطی حتی با شیطان هم برای منافع ملی متحد میشویم، من شکی در این مسئله ندارم و مهم این است که در خارج از حزب چگونه برخورد میشود و پیشنهاد میکنم اگر امکان دارد هفته آینده را به این مسئله اختصاص دهیم و منظور من این است که این مسئله باز شود برای همه روشن شود.
مفخمی : دوستان، هدف، راه را توجیه نمیکند. ما چرا باید در کنار شیطان باشیم؟ این از روی عصبانیت است. آقا در کنار ایرانیان میایستیم . در کنار کشور ایران میایستیم.
اکمل: در مورد اینکه گفته شد قطعنامهها همیشه بعد از کنگرهها نوشته میشده قدری حرف دارم، در ده سالی که بنده در موقعیت دبیر کل کار میکردم و چه بعد از آن، جز کنگره واشنگتن که مسئله مهمی هم مورد اختلاف بود که بالاخره توافق شد و همه روی آن توافق کردند و مشکلی نبود، با وجود این از آقای امیر حسینی که عضو شورای مرکزی بود در آنموقع. خواهش کردم اعلامیه را در رابطه با کنگره بنویسند و قبل از پایان کنگره بتوانیم اعلام کنیم و البته نشد. ولی در مواقع دیگر من کاملا بخاطر دارم که اعلامیه یا قبلا – همیشه قطعنامه قبلا بوده که در کنگره تصویب میشد و احیانا مواردی اضافه و کم میشد یا اینکه در همان زمان کنگره نوشته میشد و بودند کسانیکه حتی ایراد میکردند چرا قطعنامه قبل از کنگره تهیه شده است. بنابر این بعد از کنگره و بدون خواندن و تصویب کنگره قطعنامهای صادر شود و بنام قطعنامه کنگره اعلام بشود به نظر من نه درست است و نه منطقی است.
قطبی : چند روز پیش نامهای انتقادی به آقای پاشایی و شورای مرکزی فرستادم و آقای پاشایی پاسخی دادند تقریبا منطقی. اما در مورد آقای همایون عزیز، چرا ما در این مورد کنار شیطان باید قرار بگیریم را من نمیفهمم. متوجه نمیشوم. اگر روزی جنگ آغاز شد ما در کنار مردم ایران میایستیم. کی میتواند بگوید فردا پس فردا مردم جنگ نمیخواهند. شاید مردم جنگ خواستند. اینقدر به گلویشان رسیده. آنقدر آب از سرشان گذشته که از مسئله ناسیونالیستی و وطن پرستی بگذرند. اینها را که نمیشود پیشبینی کرد. تا حدودی چرا. و نه بطور منطقی. حق با شماست در قطعنامه کاسل و اعلامیه هم آمده است اما من دوباره همین سوال را میکنم مگر کسی آمد آن موقع از ما سوال کرد که شما مخالف جنگ هستید یا موافق جنگ هستید. تا زمانی که این مسئله روشن نیست ما چرا باید عیان کنیم ما چرا باید صحبت کنیم؟ ما چرا اصلا باید حرفش را بزنیم. ما بهتر است بگوئیم در کنار مردم ایران قرار میگیریم. شاید آنچنان به لب رسیده باشند که شاید بخواهند بمیرند. کسی میتواند جلوشان را بگیرد؟
مختاری : آقای قطبی، اگر مردم خواستند بمیرند ما نباید بگذاریم و همان موضع را بگیریم که آنها در آن موقع میخواهند. اگر اینطور باشد که هیچ نظری نباید از خودمان ابراز کنیم. حزب کارش همین است که اعلام موضع میکند و میگوید این کار را درست میدانم و اگر همهی مردم مخالف باشند بگوید من این کار را درست میدانم. تا زمان مشخص کند آن کار درست بوده است یا نه. من فکر میکنم چنین موضعی که گرفته شده، حمله، حتی فکر و برنامه حمله را ممکن است عقب بیندازد. شاید یک سری مسایل پیش آید و تحولاتی رخ دهد که در اثر همین تاخیر، حمله منتفی شود. این فرصت را ما باید ایجاد کنیم. این فکر حمله را باید به عقب انداخت. من هم فکر میکنم موضع گیری قطعنامه خطاب و پیامش به دو سمت است آمریکائیها و نمایندگان اقوام که قابلیت و ظرفیت این ر ا دارند در یک موقعیت بلبشوی سیاسی یک تهدید بشوند، زمان جنگ ماشین قدرت کارش این است که مردم را تجهیز کند، این کار را من وشما با نظامیها نمیتوانیم انجام دهیم. فرمان را کسی میدهد که قدرت و حاکمیت را دارد.
پاشایی : در این بحث چند مطلب قابل دقت است یکی اینکه کسانی در بیرون نشستهاند که خیلی دوستدار ما نیستند و دنبال بهانه میگردند که حرفی بزنند. در مورد اعلامیه شاید سه چهار تن از دوستان جمهوریخواه بمن تلفن کردند، به حالت طعنه و انتقاد که بله این طور گفتهاید ولی وقتی بهشان توضیح میدهید و مطلب را باز میکنید که البته ده تا پانزده دقیقه وقت میگیرد قبول میکنند و میپذیرند که موضع درست است. شاید بد نباشد در دفتر پژوهش آن توضیح را که لازم است بیشتر داده شود و دلایل بیشتر شکافته شود. اگر یادمان باشد بیست و اندی سال پیش وقتی جنگ عراق شروع شد شاهزاه رضا پهلوی بعنوان خلبان ایرانی اعلام کرد که آماده است در نیروی هوایی ایران- نیروی هوایی که دست حزب اله و جمهوری اسلامی اداره میشد- به عنوان خلبان از کشورش دفاع کند. من فکر میکنم همان موضعی را گرفته بود که ما امروز گرفتهایم و مجاهدین خلق هم یکی از علل تنفر مردم ایران از آنها ایستادنشان در کنار دشمن بوده است و همه بحثها این است که در زمان جنگ اینها سربازان ایرانی را میکشتند. من فکر میکنم با نگاه به این دو اتفاق سیاسی بعد از سالها میشود تشخیص داد که موضعگیری چه کسی صحیحتر بوده است و یکی از مواردی که همیشه در یادها هست این است که وقتی جنگ شروع شد شاهزاده در کنار منافع کشور و مردمش قرارگرفت و یکی از موضعگیریهای بجا و منطقی شاهزاده در آن روزها که در آن روزها هم خیلیها بهش حمله کردند که چرا چنین موضعی را گرفته است. من در اینکه این موضعگیری صحیح است شکی ندارم. اگر فکر میکنید توضیح بیشتری لازم است که تودههای مردم را روشنتر کند و غرضورزیهای کسانی را که مخصوصا این قضیه را مطرح میکنند نقش بر آب کند شاید در نوشتار دفتر پژوهش بشود توضیح بیشتری داد که لزومی هم به اعلامیه مجدد نباشد.
بهمن زاهدی : من تنها کسی هستم که در این جمع در کنار جمهوری اسلامی در دفاع از کشور در جبههها جنگیدهام افتخار هم میکنم. برایم هیچ مسئلهای هم نیست که این کار را دوباره انجام دهم. در آن زمان هم گفتم که با جمهوری اسلامی مخالفم ولی برای تمامیت ارضی کشورم جنگیدم. هنوز هم ترکش در پایم هست. حالا مسائل سیاسی کنار؛ مسایل جمهوریخواهی و پادشاهیخواهی کنار، مسئله ایران برایم از همه مهمتر است. من دوست ندارم یک آمریکایی یا اسرائیلی یا یک عراقی بیاید به مردم من امر و نهی کند یا برای کشور من دولت تعیین کند. دولت را مردم کشور من تعیین میکنند. فکر میکنم دیگر شفافتر از این نشود صحبت کرد.
رحیمی: هم آقای بهمن زاهدی و هم آقای پاشایی مهمترین مسائل را مطرح کردند یکی از دوستان گفتند شاهزاده نگفته در کنار جمهوری اسلامی قرار میگیرم. باید به این دوست یادآوری کرد شاهزاده بالاتر از این را فرمودهاند. با آن کار تحت اختیار جمهوری اسلامی قرار میگرفتند، یک خلبان تحت اختیار فرمانده جمهوری اسلامی. این مسئله برای عدهای از دوستان تازگی دارد واقعیت این است که من از روزی که منشور حزب مشروطه ایران را خواندهام به این واقعیت پی بردم که حزب مشروطه ایران برای استقلال و تمامیت ارضی ایران در هر جایی که لازم باشد قرار میگیرد. بند اول منشور میگوید استقلال و تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران برای ما از همه بالاتر است و به هر قیمت، وقتی ما میگوئیم به هر قیمت، یعنی به هر قیمت، اینجا دیگر مشروط نیست نا مشروط است، موضوع تمامیت ارضی ایران است. دوستان فرمودند به ما انگ زدند، به ما سخت گرفتند. چه کسانی این کار را کردند؟ میشود لطف کنید بفرمائید؟ سه سال پیش وقتی دوستانی رفتند به کنفرانس پاریس و جاروجنجالی راه انداختند و آقای شرفی گفتند اگر شما حمله کنید 4 میلیون کرد با شما خواهند بود و اینها منتظرند شما حمله کنید همان لحظه در یکی از اتاقهای پالتاک ، بحث ما دفاع از تمامیت ارضی ایران بود با همین دوستان چپمان.
من هم شاهد کنگرهها بوده ام ، قطعنامه کنگرهها بعد از کنگرهها نوشته شده است، این موضوع هم برای من هیچ تازگی ندارد بدلیل همان بند یک منشور. اگر دوستان میخواهند چانه بزنند بهتر است بر سر آن بند یک چانه بزنند. هر چه هست از همان بند یک منشور است.
همایون : قطعنامهها را همه من نوشتهام، کنگره قبلی را هم فرمودند که در خود کنگره نشد آن کار. این که بنده یادم هست شاید به این علت است که اینها را نوشتهام. اکثریت موارد بعدا نوشته شده. اما اینکه گفتم اعلامیه بدهیم کافی نیست از این جهت است که دیگران با یک اعلامیه مسئله را برای خودشان حل میکنند: نه آقا ما با جنگ مخالفیم با جمهوری اسلامی هم مخالفیم. این حرفها را همه زدهاند. باید حرفی زد که اثر داشته باشد. اعلامیههای ما بکلی متفاوت با همه اعلامیههایی است که تا حالا احزاب دادهاند به شهادت همین اعلامیههای اخیر که ملاحظه میفرمائید، چرا؟ چون اعلامیه برای ما رفع تکلیف نیست، برای ثبت در پرونده نیست. ما میخواهیم یک تاثیر دراماتیک ببخشیم. میخواهیم توجه را جلب کنیم. این سه ساله که من این حرف را زدهام و حزب این حرف را زده، این سه ساله به منظورمان به مقدار زیاد رسیدهایم. فضا را عوض کردهایم خیلی هم به نفعمان تمام شده، در جبهههای دیگری هم تمام شده که آن ها حالا اساسی نیست ولی خیلی به نفع ما تمام شده. اما برگردم باز به اصل این موضوع، توصیهای من به دوستان میکنم میتوانند نپذیرند: دوستان، هرگز از موضع ناسیونالیستی کوتاه نیائید. این، هم اصولا درست است هم از نظر سیاسی به نفع حزب است. ایستادن بر ناسیونالیسم ایرانی، ایستادگی بر ناسیونالیسم ایرانی بهترین برگ سیاسی است که میشود بازی کرد. حالا غیر از این که یک مسئله اصولی هم هست.
مفخمی : من یک سوالی کردم از همه و آن این بود که آیا جمهوری اسلامی در حال بوجود آوردن این جنگ نیست؟ که خودش را بتواند نجات بدهد از این وضعیت زیر فشار جنبش سبز و یک حکومت نظامیتری حاکم بر ایران بکند؟ هیچکس به من این جواب را نداد غیر از آقای دکتر همایون که ایشان گفتند اینها نمیخواهند جنگ بشود بعلت اینکه کلی سرمایه در ایران دارند و نمیخواهند از بین رود. جواب بنده این است که آنهائیکه آنقدر پول و سرمایه دارند سرمایهشان از ایران خارج است، ممکن است مقداری ملک و املاک از بین برود ولی بهرحال آنها آنقدر دغدغهای که آقای همایون اشاره کردند ندارند.
آقای قطبی: میگویند که خب ایرانیها جنگ میخواهند. من نمیدانم چون در ایران با کسی در تماس نبودهام ولی اینکه جمهوری اسلامی با یک جنگ هوایی یک مقدار از این سایتهای نظامیش را بزند مخالفتی ندارد چون میداند این جنگ مثل جنگ عراق نیست که کشور را بگیرند و مثلا خامنهای را بگیرند. میدانند که چنین وضعی نخواهد شد و …بمباران خواهد شد. من نه این که با بمباران موافق باشم ولی میگویم ما در کنار جمهوری اسلامی نخواهیم ایستاد و نباید بایستیم بهمان دلیل که در ابتدا گفتم.
اکمل : اینکه آقای همایون همه قطعنامهها را نوشتهاند تردیدی نیست، من هم آنرا تکذیب نکردم ولی اینکه قطعنامه قبلا نوشته میشد یا اینکه در طول کنگره نوشته میشد و در کنگره مطرح میشد من تردیدی ندارم و بدفعات در کنگره ایراداتی گرفته شده و تصحیحاتی صورت گرفت. تمام کوشش ما این است که خودمان را در کنار جمهوری اسلامی قرار ندهیم. عملا ممکن است یک موقعی اینطور بشود ولی احتیاجی نیست که ما قبلا بیائیم موضع دشمنی خودمان را با جمهوری اسلامی تغییر بدهیم و با ذکر این جمله تضعیف کنیم. تمام صحبت ما این است ولی احیانا ممکن است موقعی برای دفاع از مملکتمان در کنار جمهوری اسلامی هم اجبارا قرار بگیریم. در آن موردش هیچ حرفی نیست و هر ایرانی و هر وطن پرستی ممکن است اینکار را بکند ولی لزومی دیده نمیشود که ما این را قبلا به این صورت اعلام کنیم. این نظر من و عده ای از دوستان است و جنابعالی و دوستان دیگری نظر مخالفی با این نظر دارند.
همایون: اشاره بنده به اینکه قطعنامهها را من نوشتهام به این جهت بود که حافظهام در این مورد مطمئنتر است چون میدانم در چه شرایطی نوشتهام. اینکه چرا پیش پیش مطلبی را اعلام میکنیم. این کار حزب است. حزب پیشرو جامعه است حزب دنباله رو جامعه نیست. حزب راهنمایی میکند، حزب رهبری افکار عمومی میکند. این که کیهانچی مینویسد، ما سه سال این حرف را زدیم کیهان هم هرچه لازم بوده نوشته است. انعکاس این مطالب در میان توده ایرانی – تا حدی که به من رسیده- بسیار خوب بوده است. در بیرون به اصطلاح برق از چشم چپیها و مصدقیها پرید وقتی ما این حرف ها را زدیم. و از اتهام زدن دست برداشتند که بسیار کار خوبی کردند. مسایل چیزهای دیگر است و من از اینها میگذرم و مهم نیست. مهم اصولی بودن است. وقتی ما می گوئیم به هر قیمت و در هر وضعی یعنی دیگر جای تردید باقی نگذاشتیم؛ یعنی لازم شد تا همه جا میرویم، و واقعا اگر لازم شد تا همه جا خواهیم رفت. برای اینکه تمام این مسائل وقتی ایران نباشد باد هواست، اصلا مسخره است، اما اصرار آقای مفخمی که اینها جنگ میخواهند، تعجب آور است برای اینکه، یک لحظه ایشان خودشان را جای این رژیم بگذارند. برای خلاصی از جنبش سبز که تا این حد به آن ضربه وارد کرده اند بمب امریکایی را استقبال کنند؟ آخر آدم عاقل آنجا نشسته همه قدرت را دارد چنین کاری میکند؟ بعد هم، صحیح میفرمائید که پولها را آوردهاند بیرون، ولی این پولها ادامه دارد. این مملکت نفت خیز است، گاز صادر میکند پول در میآورد، همین طور دارند چپاول میکنند و نمیخواهند از دست بدهند. سپاه پاسداران، سی سال پیش بله، مردم معمولی بودند، الان فربه شدهاند آدم فربه نمیجنگد، پول با جنگ میانهای ندارد.
یک یادآوری هم به دوستان بکنم. وقتی رژیم آخوندی روی کار آمد در کردستان و ترکمن صحرا شورش شد و گروههای چپ هم رفتند به کمکشان. این وضعی است که ضربدر ده در ایران تکرار خواهد شد. برای اینکه الان وضع خیلی بدتر است، به همین دلیل است که ما به اینها از حالا میفهمانیم که اگر کار به آنجاها کشید ما در کنار همین رژیم جلویتان خواهیم ایستاد. شما متوجه خطراتی که این کشور را از بیرون تهدید میکند نیستید همهاش نگران هستید روزنامه کیهان چی مینویسد، خامنهای چی میگوید. اینها را بگذارید کنار. مسائل بسیار مهمتری در میان است، ما مسئولیت داریم در مورد تاریخ این ملت. کمی بالا نگاه کنید، این قدر مسائل کوچک ...فلان کس رنجید. فلان کس چه گفت؛ شش نفر آن جا خوششان نیامد؛ اینها اصلا به حساب نمیآید در برابر وضعی که قرار گرفتهایم.
عسگری: به نظر من ج.ا اصلا" جنگ نمیخواهد و صلح هم نمیخواهد. یعنی میخواهد همیشه در حالت بحران بماند و هر وقت کار جدی شود کمی عقب بشیند. مطمئنا" گردانندگان فکری ج.ا دنبال کسب و کار خودشان هستند. پایگاه فکری آنها اصلا" جنگی نیست. دورهی آن سپاه پاسداران سابق سپری شده است . مافیاهای مالی هستند و مایل نیستند سرمایه خود را به خطر بیندازند و در عین حال نمیخواهند روابط عادی با آمریکا برقرار شود چون آنهم باعث نابودیشان خواهد شد. مطلبی که مهم است این است که اگر حملهای به ایران صورت گیرد به همان شکلی که آقای مفخمی میگویند و حتی فقط چند پایگاه را بزنند جنگ شروع خواهد شد و گروههای تجزیه طلب از آن بسیار استفاده خواهند کرد. در سال های 1980خیلی ساده؛ میگفتند : دموکراسی برای ایران خودمختاری برای کردستان. و اکنون گستردهتر شده و 30 سال فلاکت جمهوری اسلامی بر آن افزوده شده است. در آن زمان اقوام ایران آنقدر کشته و اعدامی نداشتند و فلاکت ج.ا هنوز سی سال بر سرشان نیفتاده بود. الان بسیاری منتظر یک فرصت هستند. ممکن است هواپیماها چند پایگاه را بزنند ولی جنگ داخلی سالهای سال گریبان ما را رها نخواهد کرد. ما با دوراندیشی باید به اتفاقاتی که ممکن است رخ دهد بیندیشیم و به پیشباز آنها برویم و آماده باشیم برای یک جنگ سیاسی تا در جلوگیری آن موثر باشیم. حالا با هر جملهای و اهرمی که فکرش را میکنید و من مشکلی با این موضوع ندارم.
فرحی من فکر نمیکنم با یک حمله هوایی محدود قضیه تمام شود. امیدوارم این طور نشود ولی اگر این اتفاق بیفتد مطمئنم کاری که خواهند کرد ماشین جنگی و دولتی را نابود خواهند کرد و زیربنای اقتصادی ایران را از هر چیزی که از زمان طلوع رضا شاه ؛ ایرانیها ساختهاند از بین خواهند برد. من کرد هستم. حزب دموکرات کردستان ایران دو بار موقعیت به دستش آمد و نتیجهش را دیدهایم و شنیدهایم از پدرانمان. در نتیجه زیاد نگران این عبارت در کنار؛ نباشیم. این لغت بار سیاسی خیلی خوبی داشته در گذشته و دهان خیلیها را بسته و در داخل ایران قابل پذیرش است. مصاحبهای از شاهزاده که بصورت کتابی در آمده – زمان انتخاب – موضع ایشان را چه در زمان جنگ هشت ساله و احتمالی آینده نشان میدهد که به صراحت هم عنوان شده است و دوستان آن را مطالعه کنند.
موضوع نشست آینده: فدرالیسم، حامیان آن و وظایف ما
سخنران: آقای موبدی
برخی بارتاب های افزودن " لیبرال دموکرات " به نام حزب مشروطه ایران
نامههای رسیده به سامانه حزب در رابطه با کنگره و تغییر نام حزب نشان دهنده دو نوع واکنش است. گروهی عنوان کرده اند که سازمان یا گروههایی بنام مردم سالاری آزاد که اگر ترجمهش کنند معنی آن دموکراسی لیبرال است دارند و گفتهاند شما نمیتوانید آنرا بنام خود ثبت کنید. پاسخ به این دوستان این است که حزب یک شرکت نیست و ما ثبت نمیکنیم بلکه فعالیت میکنیم و مبارزه و فکر میکنیم و از حضور شما اطلاع نداشتیم و ببخشید.
همین گونه است از یک آقا یا خانم لیبرال "غمگین" پیامی داده شده که شما حزب مشروطهاید و شکنجه و ساواک و آدم کشی، حالا دوباره میخواهید بیایید و اصلا بچه مناسبت شما مشروط هستید؟ من نمیخواهم مشروط باشم و مشروطه یعنی مشروط. به ایشان هم نوشتیم لطفا" کمی کتاب بخوانید و دانش خود را افزایش دهید. واکنشهایی از این قبیل و بهتر و بدتر داشتهایم
گروه دیگری بحثهای پیرامون کنگره را با دقت و حساسیت دنبال کردهاند و پیامشان شادباش برای ما بوده و قطعنامه کنگره هشتم را درخشان دانستهاند و افزودن عبارت لیبرال دموکرات به نام حزب را تصمیمی درست دانسته و شادمانی خود را ابراز داشتهاند بعنوان نمونه دوستی با گرایشات چپ مدرن چنین نوشته است :
" یک خوشحالی و شادباش از دیدن شاه بیت گزارش شما برای دیدن انتظار شما برای یک نهاد و ارگان سوسیال دموکرات که به نظر من شیر فهمی کامل شما را از اصل لیبرال دموکراسی بیان میکند. حتی اگر انتظارتان به درازا بکشد...."
قطبی : تاثیر این کلمه لیبرال دموکرات که برای خود من هم بسیار جالب بود چند روز پیش در برمن در جلسهای از دوستان ایرانی و نمایندگان احزاب در برمن ؛ FTP سوسیال دموکراتها و لیبرالدموکراتها و سبزها شرکت کرده بودیم روی داد که در مورد نماینده حزب لیبرال دموکرات کاملا" قابل مشاهده بود
رحیمی : قطعنامه کنگره در سایت اخبار روز گذاشته شده بود و من زیر نویسهای دوستان را دنبال میکردم. خوانندگان مسایل بسیار جالبی مطرح کرده بودند بخصوص از گرایشات چپ که با خودشان برخورد کرده بودند. در آن زیرنویسها توهین و بددهنی وجود نداشت و گفته شده بود که حزب مشروطه ایران به تازگی لیبرال نشده و منشورش از ابتدا لیبرال بوده است. منظور این است که حتی آن دوستان دگراندیش با برخورد منصفانهای که کرده بودند نه به بخود اجازه داده بودند که به لیبرال دموکراسی حزب مشروطه شک کنند و نه نوشته های خود را از جاده انصاف و ادب خارج کنند
پاسخی به برخی پرسشهای رسیده به سامانه حزب
مختاری: بعد از این اضافه شدن و بزرگ شدن ظرف؛ آیا باید گفت ما پادشاهی لیبرال دموکرات هستیم یا مشروطه پادشاهی لیبرال دموکرات؟ کدام درست است؟ دیگر اینکه منظره سیاسی چه خواهد شد و برای تسریع آن چه خواهیم کرد
همایون: ما پادشاهی لیبرال دمکرات نداریم. پادشاهی یا مشروطه است یا استبدادی و ما همچنان دنبال پادشاهی مشروطه هستیم. در انگلیس و هلند پادشاهی مشروطه است و حکومتها ممکن است دست سوسیال دموکراتها باشد. آنچه به تغییر در منظره سیاسی کمک خواهد کرد همان است که این دوست چپ ما متوجه شده است. این خیلی غیرعادی است که یک حزب راست میانه , لیبرال دموکرات, زمینه ساز پا گرفتن گرایش سازمان یافته سوسیال دموکرات در جامعهای بشود. ما این کار را کردهایم و اینها بیشتر متوجه اهمیت این قضیه شدهاند چپگرایان دو مشکل داشتهاند. یکی متوجه نبودند که یک عنصر قوی لیبرال در سوسیال دموکراسی هست برای اینکه سالها؛ دههها و نسلها به لیبرالیسم بد گفته بودند چون میان لیبرالیسم اقتصادی، و لیبرالیسم فلسفی و سیاسی تفاوت نمیگذاشتند. این که ما شاید به برطرف کردنش کمک کردهایم ؛ دقت کرده و متوجه شدهاند که داستان چیز دیگری است. یعنی ما ، هماوردان اینها، میگوئیم شما از خانواده بزرگتری هستید که ما هم هستیم و آینده ایران، ایران لیبرال دموکراتها و سوسیال دموکراتهاست و مذهبی و چپ و راست افراطی و آریا پرست و شاهنشاهی دیگر تمام شده است. دعوا سر برنامههای روشن و منجز سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است و زیر این دو تا عنوان میآید. بقیه حرفهای تند و بی ربط میزنند. خوب؛ من فکر میکنم ما سهم خودمان را در این زمینه ادا کردهایم.
آیا ترکیب عبارتی جمهوری مشروطه درست است ؟
پاسخ: جمهوری در مقابل مشروطه نیست برای اینکه جمهوری به خودی خود معنا ندارد. مشروطه معنی دارد و در همه زبانها Constitutional معلوم است یعنی قانون مدار یعنی قانونی که مردم گذاشتهاند و خوب این ممکن است که شکلش پادشاهی باشد یا جمهوری باشد ولی در چهارچوب قانون و مداخله مردم . منتها در ایران و اصطلاح سیاسی ایران به هرحال مشروطه به پادشاهی اطلاق میشود. ما هم اصراری نداریم این را عوض کنیم. پادشاهی مشروطه مورد نظر ما است. جمهوری خواهان باید تکلیف خود را روشن کنند چه جور جمهوری میخواهند. بهمین دلیل است بعضیشان میگویند لائیک. بعضی فقط جمهوری میگویند. ولی جمهوری انواع دارد. جمهوری پارلمانی هم آمده است که طبیعت دموکراتیک شکل جمهوری را میرساند. ولی خود جمهوری معنای درستی ندارد و همه جور میشود از آن گرفت. این که بگوئیم جمهوری مشروطه، درست نیست و جا هم نمیافتد. بهتر است این را واگذار کنیم به خود جمهوریخواهان که روشن کنند چه جور نظام سیاسی میخواهند چون سوریه و روسیه و فرانسه همه جمهوریاند.
پاسخ به دو پرسش زیر در اولین فرصت داده خواهد شد
1- پرسش : لطفا" رابطه مهمی که بین نام حزب مشروطه و انقلاب مشروطه و این رابطهای که بین منشور این حزب لیبرال دموکرات و قانون اساسی مشروطه بوده یا نبوده را برای ما مشخص کنید... آیا انقلاب مشروطه و لیبرال دموکراسی دو روی یک سکه ند و یا خیر؟
پاسخ : پرسش خوبی است و میتواند موضوع یکی از بحثهای دفتر پژوهش باشد
2- پرسش : آیا به نام دموکراسی , هر چیزی را میشود به رای گذاشت؟ چرا؟ مثلا: تمامیت ارضی، لیبرال دموکراسی، فدرالیسم
پاسخ: امیدواریم در نشست آینده به آن بپردازیم.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
ازاد
با دورود
اکنون حزب مشروطه ایران باید جواب بدهد . حزب شما از این نگران بود که زمانی بیگانگان از جمله امریکایی ها به ایران حمله کنند .اما با تصمیم جدید دولت امریکا مبنی بر تحریم اشخاص از جمله هشت نفر جانی از سردمداران ج.ا اولین قدم در راه حفظ حقوق بشر و در نهایت مردم ایران برداشت .
بهتر این نیست که همیشه در کنار مردم باشیم .
زنده.هههههههههههههههههههههههههه باد ایییییییییییییییییییییران
September 30, 2010 11:00:56 PM
---------------------------
حق
با درود خدمت ازاد عزیز،
چقدر خوشحالم که جواب دادی.مرسی. من سوسیال دمکرات هستم و لی متاسفانه چون ما حزب چپی که ایرانی،سراسری، حافظ منافع ملی ایران و لیبرال دمکرات باشد هیچوقت نداشته و نداریم، من فعلا به سرزمین مجازی لیبرال دمکرات های ایرانی پناهنده شده ام. اینجا کسی بمن امر و نهی نمی کند و اجازه دارم خودم باشم. مدتی با اخبار روز بودم ولی بخاطر عقاید سوسیال دمکرات ام مرا بیرون کردند، آنجا جای امثال من نیست و اینرا خوب به شما با توپ و تشر می فهمانند. بله، حتی در فضای مجازی هم، سرزمینهایی هستند که کاربران را به خودی و ناخودی و نخودی تقسیم بندی می کنند. دگر اندیشی فقط در ایران ممنوع و خفقان آور نیست بلکه در فضای مجازی هم ممکن است برای بسیاری از ایرانی ها مشکل ساز باشد.
پاسخگویی و شفاف بودن از عهده چپها بر نمی آید. سئوال زیاد کردم، برای شنیدن جواب هم خیلی سماجت کردم ولی یا جواب نمی دادند یا مرتب طفره می رفتند یاحرفهای تکراری خود را با استناد به تاریخی که جعل کرده بودند تحویلم می دادند و یا اتهامات واهی بمن وارد می کردند. به آرشیو اخبار روز مراجعه کنید و ببینید که بهزاد کریمی، ف تابان، فرخ نگهدار، ... اصلا جواب درست و حسابی و صریحی به رفقای قدیمی نسل اولی و دومی خودشان می دهند که من نفر بعدی باشم؟ نه، اینها ریگ به کفش انقدر زیاد دارند که در رادیو تلویزیون هایی مثل رادیو صدای ایران و تلویزیون پارس نمی آیند که جواب ما را بدهند. در اخبار روز و عصر نو قایم می شوند و فقط رجز می خوانند.
پاینده ایران و ایرانیان راستین
September 29, 2010 01:53:45 AM
---------------------------
پاسخ توده ایها به نشست
«چگونه است که توده ایها با قرار گیری در کنار جمهوری اسلامی ایران با توجیه "پشتیبانی از انقلاب"، خائن و وطن فروشند، ولی اعضا و هوادران حزب لیبرال دمکرات ایران با قرار گیری در کنار جمهوری اسلامی ایران با توجیه "حفظ میهن" وطن دوست و وطن پرست؟
http://www.akhbar-rooz.com/idea_form.jsp?essayId=32607
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
سهشنبه ۶ مهر ۱٣٨۹ - ۲٨ سپتامبر ۲۰۱۰
لیبرال دمکراتهای ایران و مسئله ی ملی - مارال سعید
• چگونه است که توده ایها با قرار گیری در کنار جمهوری اسلامی ایران با توجیه "پشتیبانی از انقلاب"، خائن و وطن فروشند، ولی اعضا و هوادران حزب لیبرال دمکرات ایران با قرار گیری در کنار جمهوری اسلامی ایران با توجیه "حفظ میهن" وطن دوست و وطن پرست؟ براستی استاد گرامی؛ نظام جمهوری اسلامی ایران سد راه پیشرفت و بهروزی مردم ایران است یا ترکها و کردها و لرها و بلوچها و ترکمنها و عربها و دیگر اقوام ساکن ایران زمین؟ ...»
September 28, 2010 09:55:42 PM
---------------------------
ازاد
با دورود
به حق
چنئین بار سوال شما را سبک و سنگین کردم و چندین بار جواب نوشتم وپاک کردم .حقیقتن نمی توانم به سوال شما جواب صریح بدهم .بنظر من فاکت های مختلفی نقش و بازی دارد.اگر حمله فقط موضعی و گذرا باشد مسله طور دیگری است ازاینکه حمله برای براندازی رژیم باشد.خلاصه اینکه نمی دانم .
درضمن چرا از حزب شما در این گونه کنفرانس ها کسی چیزی نمی شنود .بهتر نیست که مسولین حزبی فکری بکنند تا در این گونه جلسات تجزیه طلبان فقط سخنگو نباشند .البته شاید هم من اطلاع ندارم .
از اینکه با شما به این راحتی بحث می کنم باعث خوشحالی من است .من هم اعتقاد دارم که فقط بحث ازاد همراه با احترام به عقیده دیگری راه گشاه است .چه شمای راست و چه من چپ باید یاد بگیریم برای ایران ازاد اینده باهم همکاری و توافق نظر نه همه موارد اما در بیشتر مورد ها داشته باشیم .
زنده باد ایران
September 28, 2010 08:15:21 PM
---------------------------
حق
در تبادل نظرهای سیاسی که نباید رنجیده خاطر شد، دوست عزیز ازاد. موضع شما و من چه درست و چه غلط باشند مهم نیست بلکه مهم ارزیابی منطقی است که پشت آنها هستند که تنها با تبادل نظر و پرسش و پاسخ می توان به قوت و ضعف های آنها پی برد و به نظری پخته تر دست یافت. اگر وجود نظر شما در این بحث نبود کسانی مثل من را وادار به فکر کردن بیشتر نمی کرد. یکی از خاصیت های آزادی بیان هم همینست که اجازه نمی دهد فکرها مثل آب راکد گندیده شوند. نه، شما بمانید و برای پخته شدن افکار و دیدن زوایای مختلفی که بدون تبادل نظر پنهان خواهد ماند با ما همکاری کنید. ضمنا ممنون می شوم اگر لطف کرده فقط یک سئوال مرا جواب دهید چون خیلی به جواب صریح شما علاقمندم. آیا شما فکر می کنید که در صورت حمله ی نظامی به ایران، مردم در کنار بیگانگان و در مقابل رژیم خواهند ایستاد؟ متشکرم.
September 28, 2010 01:43:23 PM
---------------------------
حق
هیچکس نمی خواهد ایران تجزیه شود، نه توده ای ها و دنبالچه های مزدور آنها و نه دول بیگانه ای که اینها را به پارلمانهایشان، سازمان ملل و رسانه های های فارسی زبان خود مثل صدای امریکا دعوت می کنند؟ آیا اینها در کنار مردم ایستاده اند یا در کنار رژیم و یا دول بیگانه؟ اگر با مردم بودند که به جنبش سبز می پیوستند ولی نپیوستند. اگر آرزوی مرگ این جنبش را نداشتند در کنار رژیم و دول غربی قرار نمی گرفتند تا هر سه با کمک یکدیگر مردم را از معادلات سیاسی خود بیرون کنند. تنها حربی که از آغاز با جنبش سبز بود حزب مشروطه بود و شاخص ترین فردی هم که با این جنبش بود شاهزاده رضا پهلوی بود. درود بر همه ی اینها که در کنار مردم ایران و در مقابل بیگانگان و تجزیه طلبان مزدور و رژیم قرار گرفتند. امروز که دول بیگانه و تجزیه طلبان در کنار هم و در مقابل هم مردم و هم رژیم ایستاده اند چه باید کرد؟ مردم مخالف هر سه اینها هستند، هر سه هم دشمن این مردم و منافع ملی ایران هستند. باید ارزیابی کنیم و ببینیم که منافع ملی و تمامیت ارضی ایران با ایستادن در کنار کدامیک از اینها کمتر و یا بیشتر آسیب می بیند. انتخاب امروز مردم و حزب مشروطه بین این سه دشمن است که آنها را می توان به بد، بدتر و بدترین درجه بندی کرد. این حزب و مردم ایران چاره ای بجز انتخاب بد بر علیه بدتر و بدترین ندارند چون در صورت یک حمله ی نظامی این رژیم و بخصوص مردم هستند که بزرگترین آسیب را می بینند. تجزیه طلبان نه تنها کک شان هم نمی گزد که با دمهایشان گردو هم خواهند شکست که زمان بقدرت رسیدن شان فرا رسیده است.
خطر تجزیه ی ایران را در صورت وقوع یک جنگ باید جدی بگیریم. به بخشی از یکی از اسناد موجود توجه کنید:-
این کنفرانس در روز پنجشنبه 23 سپتامبر برگزار شد.
«....کنفرانس بررسی وضعیت حقوق بشر ایران در نشست های جانبی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد روز پنجشنبه در مقر سازمان ملل در شهر ژنو تشکیل شد....
....خسرو عبداللهی از اعضای کنگره ملیتهای ایران فدرال (CNFI) با ارائه یک جمع بندی کلی از وضعیت ملیت های تحت ستم در ایران، از فدرالیسم به عنوان راهکاری جهت برون رفت از تداوم نقض حقوق بشر در ایران یاد کرد.
در ادامه گلمراد مرادی، از محققین حوزه اهل حق (یارسان) حقوق کردهای یارسان را مورد توجه قرار داده و ممانعت های به عمل آمده در ابرازعقاید از سوی این شهروندان را تا جایی دانست که مردم را ناچار به انکار مذهب خود در اماکن عمومی و دولتی نموده است.
وی همچنین تبعیض های موجود در این منطقه را با توجه به "کرد بودن" یارسان ها که خود همواه مورد شدیدترین فشارها قرار داشتهاند مضاعف ارزیابی کرد».
لینک متن کامل
http://www.akhbar-rooz.com/idea_form.jsp?essayId=32536
=======================================
سرور گرامی، آقای داریوش همایون،
زادروزتان را شادباش می گویم. سد سال به این سالها جناب. ایکاش دست بکار می شدید و یک حزب سوسیال دمکرات هم برای چپهای ایراندوست ما راه می انداختید که گرفتار چنین بلاتکلیفی ای نشوند قربان. جای ما در جشنی که امشب برایتان گرفته شده واقع خالیست، نه؟ تندرست، شاد و پیروز باشید.
September 27, 2010 11:10:43 PM
---------------------------
ازاد
با دورد به حق
معلوم است که شما زیادتر از وقت دارید که این همه سوال البته همه هم منطقی مطرح می فرمایید.مشخص است که جواب من هم به تمامی سوالات شما منطقی است و بسیاری از ان ها درست است .من اصلا نمی خواهم حق شما را نادیده یگیرم حق شما است که نظزتان این باشد که مرقوم کرده اید .من هم نظرم این است که ج.ا منافع مردم ایران را در نظر ندارد و دست به هر عملی میزند تا عمر ننگینش را طولانی تر کند از جمله تحریک بیگانگان به شروع جنگ . من اعتقاد دارم که مردم ایران خواهان جنگ نیستند و در طی یک سال واندی گذشته بابه وجود اوردن جنبش سبز این را به خوبی به همه جهانیان نشان داده اند که سرنوشت خودشان را خودشان می خواهند بدست بگیرند این بهترین پیامی است که میشود داد و اعلام می کنند که با جنگ مخالف هستند و مطمن باشید هیچ کاری هم به اپوزیسیون ندارند.ان ها در داخل هستند و ما از بیرون حتا دستی هم بر روی اتش نداریم .بنابراین نتیجه اینکه از این مردم , وظیفه ما است که در هر مورد , دفاع کنیم . حال هر طور میل شما و البته حزب شما است عمل کنید.
با سپاس از این بحث های اموزنده و با ارزوی پیشرفت برای حزب مشروطه ایران ( لیبرال دومکرات )
زنده باد ایران
September 27, 2010 09:40:55 PM
---------------------------
ازاد
با دورود
به دوست حزب ...
اولا تمام حزبتان و عقاید حزبی تان پیش کش خودتان و یاران حزب تان . اگر این طرز برخورد یک دوست حزب با دگر اندیشی است که وای به حال خوده حزب .دوم من در دوران جنگ با عراق سرباز وظیفه بودم و با کمال میل از مملکتم دفاع کردم , از یک گروه بیست وچهار نفره فقط سه نفر برگشتیم , نه من ونه ان بیست و سه نفر دیگر به هیج وجه بخاطر ج.ا نجنگیدیم بلکه بخاطر خاکمان و در نهایت مردم. همین اتفاق هم اگر در زمان حال پیش بیاید باز هم هستند کسانی که دست به این عمل بزنند و مطمینن نه بخاطر ج.ا بلکه باز بخاطر مردم . سوم من هم همانطور که قبلا نوشته ام از طریق دوستانم با این حزب اشنایی دارم در تمام این سال ها من از این حزب عمل اشتباهی ندیدم .مصاحبه اقای همایون با صدای امریکا را بخوانید چقدر جالب در باره فدرالیسم و درست نظر داده است حتا شخص اقای پهلوی را مورد نکوهش قرار می دهد یک چنین حزبی حیف است که در کنار مردمی قرار نگیرد که دیگر ج.ا را نمی خواهد.
زنده باد ایران
September 27, 2010 09:08:32 PM
---------------------------
حق
به ازادها،
برای اینکه در کنار مردم بایستیم لازم است بدانیم که مردم چه می خواهند و چه مواضعی دارند و تا چه حد احزاب و گروه های سیاسی از خواسته ها و مواضع مردم آگاه و فعالند. در این رابطه چند سئوال از شما و دیگران دارم که امیدوارم پاسخ بدهید.
1. مشخص کنید دقیقا خواسته های مردم چیست تا ما ارزیابی کنیم کدامین حزب، گروه و فرد تاکنون در حرف و عمل در کنار مردم ایستاده و کدامین آنها در مقابل مردم ایستاده اند.
2. مشخص کنید مردم خواسته های خود را تاکنون چگونه ابراز کرده اند، واکنش گروهها و احزاب سیاسی به این خواسته ها چه بوده و آیا مردم از واکنش و عملکرد اینها مطلع و راضی هستند؟ اگر مطلع بودند کدامیک از این احزاب و گروهها را در کنار و یا در مقابل خود ارزیابی می کردند؟
3. حدود آگاهی مردم از فعالیت ها و عملکردهای فعالان سیاسی در ابراز و آگاه کردن مجامع بین المللی نسبت به خواسته های مردم چیست؟ در این زمینه، واکنش مردم به فعالیت ها و عملکرد این فعالان تاکنون چه بوده است؟
4. آیا مردم در موقعیتی هستند که درباره خواسته ها و بطور کل منافع ملی ایران با ج.ا و یا آپوزیسیون حکومتی و غیر حکومتی تبادل نظر کنند؟ اگر نیستند چگونه می توان از خواسته های مردم و منافع ملی ای که آنها در سر دارند مطلع شد و موضع گیری کرد؟ در چنین وضعیتی وظایف آپوزیسیون چیست و چه باید کرد؟
5. آیا آپوزیسیون موجود تاکنون به توافق رسیده است که خواسته های مردم و منافع ملی ایران چیست تا حداقل در این مهمترین مورد متحد شده و از این خواسته ها و منافع ملی دفاع کنند؟ آیا مردم از کارنامه ی فعالیت های احزاب و گروهها در این مورد آگاهند تا بتوانند تشخیص دهند کدامین حزب و گروه در کنارشان ایستاده و منافع ملی ایران را حفظ کرده و کدامین آنها درست در جهت مخالف مردم و منافع ملی ایران حرکت کرده اند؟
6. به نظر شما، اگر مردم از کارنامه ی نیروهای آپوزیسیون آگاه بودند و از انتخاب آزاد برخوردار بودند در کنار کدام و در مقابل کدامین نیروهای آپوزیسیون می ایستادند؟
7. با توجه به خفقان شدید در درون مرز و با محدودیت های شدیدی که ما 5 میلیون ایرانی برون مرزی از جانب ج.ا در برون مرز با آن روبرو هستیم، چگونه می توان دریافت که خواسته های مردم چیست و یا منافع ملی ای که مردم بدنبالش هستند چیست؟ بدون این اطلاعات چگونه می توان تشخیص داد که کدامین حزب و گروه در کنار مردم و کدامین در مقابل مردم ایستاده اند؟
8. خفقان سیاسی منجر به تصمیم گیری در غیاب مردم می شود. این خفقان به نفع دول بیگانه بوده است بخصوص پس از تولد جنبش سبز ملی ایران. همانطور این خفقان بسته به ماهیت احزاب و گروههای مختلف برون مرزی به نفع برخی و به ضرر برخی دیگر بوده است. لطفا بفرمایید که کدامیک از اینها متضرر و کدامیک از آنها از این خفقان سود برده و می برند، کدامیک از آنها در این شرائط خفقان با تصمیم گیری های خود در غیاب مردم در راستای خواسته های مردم و منافع ملی ایران حرکت کرده اند و کدامین آنها درست در جهت مخالف؟ کدامیک از اینها با خواسته های مردم و منافع ملی ایران آشناترند تا طبق آن در غیاب مردم تصمیمی بگیرند و یا موضعی اتخاذ کنند؟ در غیاب مردم که ناشی از خفقان است چه باید و نباید کرد؟
سپاسگزارم
September 27, 2010 03:19:43 PM
---------------------------
دوست حزب
«الان سی سال پیش نیست... مردم در نااگاهی و دستخوش احساسات قبل از انقلاب نیستند.»
آقای آزاد گرامی لطفا به استدلال فوق توجه کنید و بار دیگر آنرا بدقت بخوانید! اجازه دهید سخن تان را برای اینکه بهتر درک کنید معنا کنیم؛ سی سال پیش که مردم در ناآگاهی و در احساسات بسر می بردند در مقابل تجاوز صدام ایستادند و از میهن شان دفاع کردند ولی پس از گذشت سی سال مردم آگاه شده اند و دیگر در مقابل تجاوز بیگانه به ایران از میهن شان دفاع نخواهند کرد!
خوب دوست عزیز اگر آکاهی این است که شما می گوئید، حزب مشروطه ایران اینگونه آگاهی را پیشکش شما و همه یاران شما می کند و مایل است در ناآگاهی بماند و از میهن خود در مقابل هر حمله دوست و دشمن دفاع کند. لطفا این حق را برای حزب محترم بدانید!
September 27, 2010 09:21:58 AM
---------------------------
ازاد
نویسندگان گرامی خانم ... اقای هموطن
چرا به بیراه می روید الان سی سال پیش نیست .بقول خود شما جنبش سبزی وجود دارد مردم در نااگاهی و دستخوش احساسات قبل از انقلاب نیستند. اختلاف بر سر کلمه است .مطمنن مردم طالب جنگ نیستند .فقط ج.ا است که با هرج و رج و بحران درست کردن می خواهد به زندگی ننگین خودش ادامه بدهد در چنین شرایطی که بیش از نود درصد سطح اگاه ملت ایران به ترفند های جمهوری اسلامی اگاهی داردو دسیسه های این جناینکار را میشناسد چرا نباید در کنار این مردم ایستاد انسان عاقل که در کنار دشمنش نمی ایستد.مسلما یک حزب پیشرو و مسول باید از قبل به همین مردم اگاهی بدهد که در صورت جنگ ما در کنار شما هستیم و در عین حال به همه کسانی که خواهان جنگ هستند هشدار بدهدکه ما هستیم .همین. کجای این حرف غیر منطقی است .من اصلا به مسایل دیگر کاری ندارم .
September 26, 2010 09:43:53 PM
---------------------------
حق
اگر اعلام مواضع و ارائه برنامه های سیاسی و اقتصادی کار حزبی نیست، پس چیست؟
حزب مشروطه مانند هر حزب لیبرال دمکرات دیگری در غرب اعلام موضع کرده است. قبل از حمله به عراق، آپوزیسیون انگلیس اعلام موضع کرد، حزب محافظه کار با حمله موافق و حزب لیبرال دمکرات مخالف بود. پس از اعلام این مواضع، برخی مردم با این و برخی با دیگر حزب همراه شدند. در لیبرال دمکراسی ها اعلام مواضع از واجبات است و نه چیزی که از زیر آن بتوان شانه خالی کرد و بکار بیخود خود ادامه داد. بنابراین، حزب مشروطه ایران هم کار عجیبی نکرده، اعلام موضع کرده است که در صورت حمله ی نظامی به ایران، بین بد و بدتر، بد را انتخاب خواهد کرد. حزب ایرانی ای که موضع نگیرد باید مورد شماتت قرار گیرد و نه حزبی که اعلام موضع کرده است
September 26, 2010 08:25:58 PM
---------------------------
حق
جناب/سرکار ازاد،
می فرمایید، «..دارید نا خود اگاه همین الان بدون اینکه جنگی در گرفته باشد از ج.ا دفاع می کنید». نه خیر جناب/سرکار ازاد، ما آگاهانه همین الان قبل از اینکه جنگی در بگیرد به دنیا داریم می گوییم ما را مجبور نکنید که بر علیه شما در کنار ج.ا قرار بگیریم، شما بخاطر اختلافی که با اقلیت حاکم در ایران دارید حق ندارید به تمامیت ارضی کشورمان تجاوز کنید، اگر براستی می خواستید که مسئله برنامه ی اتمی را حل کنید می توانستید و هنوز هم می توانید در کنار مردم ایران بایستید و از جنبش سبز حمایت کنید. دفاع از تمامیت ارضی ایران حق مسلم ماست ضمن اینکه یک وظیفه ی ملی هم هست و نباید از زیر آن شانه خالی کنیم صرفنظر از اینکه حاکم در ایران رضاشاه کبیر و شاه فقید باشد یا خمینی دجال و «گشادعلی».
ضمنا، کدام آدم عاقلی دست روی دست می گذارد تا به او حمله شود و بعد اقدامی کند؟ این چه توقعی است که شما از ما دارید؟ کجای دنیا شما چنین رسم و رسومی را مشاهده کرده اید که ما خبر نداریم؟ چند مثال لطف بفرمایید.
شما مثل اینکه یادتان رفته که وقتی صدام حسین به ایران حمله کرد مردم چه واکنشی از خود نشان دادند. آیا غیر از اینست که ملت مبارزه ی خود را علیه رژیم موکول کرد به پس از بیرون کردن عراقی ها از ایران؟ آیا شما می توانید ادعا کنید که موضع ملت ایران در آنزمان را باید بحساب دفاع مردم از ج.ا گذاشت و نه حفظ تمامیت ارضی ایران؟ جواب شما چیست، جناب/ سرکار ازاد؟
September 26, 2010 07:53:11 PM
---------------------------
پیشرو
به خانم یا آقای آزاد
من شما را دعوت میکنم که زیرنویس قبلی را با دقت بیشتری مطالعه بفرمایید. عوام گرایی یا پوپولیسم همان توده گرایی است و بسیار با عوام فریبی که شما از قول من نقل کرده اید و به من نسبت داده اید فرق دارد. چرا این کار را کرده اید خانم یا آقای آزاد؟ منظورتان چه بوده است ؟دوم اینکه بجای پاسخ به پرسشی که از شما شد از جا کنده شده اید. اشکال ندارد شما هر چه میخواهید بنویسید ولی باید (لطفا") جواب کسانی را که به آنها میگویید در کنار مردم بایستید بدهید. یکبار دیگر این پرسش را می نویسم : کنار مردم ایستادن یک حرف کلی و عوام گرایانه است . مردم مواضع مختلفی میتوانند داشته باشند. بخشی در جنگ در کنار رژیم می جنگند. بخشی در خانه خود پنهان خواهند شد بخشی هم ممکن است علیه رژیم بجنگند. شما میگویید پشت کدام مردم می ایستید یا باید ایستاد؟ کدام؟
September 25, 2010 07:21:53 PM
---------------------------
ازاد
به پیشرو
از کی تا حالا در کنار مردم ایستدن در مقابل رژیمی مثل ج.ا عوام فریبی است .عوام فریبی و توده گرایی زمانی است که حزبی در یک شرایط عادی بر اساس روش های سیاسی موجود و در یک کشور حداقل ازاد دست به ان می زند تا به قدرت برسد. شما فکر می کنید هنوز به جایی نرسیده به قدرت رسیده اید. نه نویسنده گرامی عوام فریبی و در نهایت ژست سیاسی از طرف حزب شما است که می خواهد در کنار ج.ا بیاستد نه در کنار مردم .قدرت اصلی و حرف اخر در دست مردم است شما دارید از ج.ا به نحوی دفاع می کنید از مردم و نه از تمامیت ارضی.
زنده باد ایران
September 25, 2010 08:46:39 AM
---------------------------
پیشرو
دوستی گفته است بهتر است شما هم در کنار مردم باشید. آیا این توده گرایی یا عوام گرایی نیست؟ آیا برای یک حزب کاری آسان تر از این هست که با گفتن اینکه من در کنار مردم هستم گریبان خود را خلاص کند؟ تازه از کجا میدانید که مردم چه انتخابی خواهند داشت؟ شاید بخشی در کنار رژیم بایستند و بخشی در مقابل رژیم بایستند و بخشی هم در خانه شان منتظر بمانند. آنوقت کنار کدام دسته باید ایستاد؟
اقوام ایران تجزیه طلب نیستند ولی سازمانهایی بنام نماینده اقوام در یک شرایط خلاء قدرت و نابودی زیرساخت ها بدنبال جدایی از ایران خواهند بود. در کردستان فکر میکنید چه نیرویی حریف پیشمرگه های حزب دموکرات بشود؟ مردم با دست های خالی ؟ نه دوست من در سیاست باید واقعبینی بیشتری داشت.
همان دوست میگوید تمامیت ارضی ایران در همه حال حفظ میشود. البته معلوم نیست این اطمینان بر چه اساسی استوار است. اینها نمیخواهند ایران مثل عراق شود و برای آن فکر خود را ارائه میدهند . شما هم نظر عملی بدهید
جناب رسولی ؛ شما که آنقدر با اطمینان از ترفند بودن این موضع گیری مطمئن هستید دیگر چرا می پرسید که میخواهند چکار کنند؟ اگر لطف کنید و یک بار دیگر با دقت گزارش را بخوانید در آنجا جواب پرسش شما داده شده است
جناب وجدانی؛ که وجدانا" با حساب و کتاب در این سامانه زیرنویس میگذارید لطفا بجای اتهام های بی مورد نشان دهید کجا در آن نشست یا جای دیگر این حزب بجای مردم تصمیم گرفته است؟ مگر شما نظر مردم را میدانید؟ از کجا و چگونه ؟ آیا یک حزب اگر نظرش را – غلط یا درست – بدهد بجای مردم تصمیم گرفته است؟ از حرف شما چنین برمیاید که همه باید سکوت اختیار کنند و حرفی نزنند که اگر بزنند بجای مردم تصمیم گرفته اند اگر هم به ایران حمله شد و کشور به طرف تجزیه شدن رفت باز باید تماشاچی بود یا از جنابعالی که لابد نظر مردم را میدانید پرسید که چه کار باید کرد.
نه دوست عزیز ؛ ما بر طبق همان بند اول منشور آنچه را تشخیص میدهیم با مردم در میان میگذاریم و عمل میکنیم و جلوی پاشیدگی ایران خواهیم ایستاد و بمردم هم پیشاپیش خواهیم گفت چه باید کرد.
September 25, 2010 07:47:46 AM
---------------------------
ازاد
به همه ایران دوستان
قبل از هر چیز باید بپذیریم درب های این حزب بر روی همه باز است وتا انجایی پیش میروند که تمام نظریات و بیانات خودشان را خیلی راحت در اختیار دیگران می گذارند .بنابراین رسم معرفت نیست که این گفتار ها بقول معروف بل گرفت و بر علیه ان ها استفاده کرد .من دورا دور با این حزب اشنا هستم همیشه هم اینطور نبوده که قعطنامه های حزبی شان بعد نوشته شده باشد اگر هم چنین شده که قبول دارم اعضا ظاهرا انقدر به افرادی یا فردی که این قعطنامه ها را می نوشته اطمینان داشته اند که اعتراضی نداشته باشند. انطور که من از دوستانم که اعضای این حزب هستند شنیده ام مشکل این بار فقط استفاده از کلمه ج.ا است .همه این حزب با جنگ مخالف است اما از اینکه از طرف ان ها گفته شود در صورت وقوع جنگ در کنار یک رژیم جنایتکار قرار می گیرند ناراحتند که البته به نظر من حق دارند . همین طور که در این بحث ها می خوانید برخی عقیده دارند از کلمه مردم استفاده شود.که همانطور که قبلا نوشته ام برای این حزب با این وجه سیاسی برازنده تر است.
و اما یک مطلب دیگر , همانطور که گفتم من با این حزب اشنایی دارم , بر خلاف نظر بسیاری اتفاقا این ها اصلا به رضا پهلوی کاری ندارند .ا زاینکه ایشان با با نمایندگان اقوام ایرانی ملاقات می کند و بنظر نویسنده دیگر این سایت حتا گزینه فدارلیسم را تا حدی قبول دارد ربطی به این حزب ندارد . بقول یکی از این ها او پادشاه همه ایرانی ها است باید همه به اصطلاح گزینه ها را برسی کند ولی زمان تصمیم گیری در ایران است .
حزب مشروطه ایران , حال باید لیبرال دموکرات را هم اضافه کنیم ,یک حزب پیشرو است .ای کاش در طیف چپ هم چنین روشی دیده می شد. البته منظور این نیست که مردم ایران این ها قبول داشته باشند. از حقیقت نباید دور شد احتمال بازگشت پادشاهی خیلی ضعیفتر از ضعیف است اما با وجود احزاب در اینده ایران بازگشت دومکراسی و یا شروع دومکراسی حتمی است .
زنده باد ایران
September 24, 2010 11:20:48 PM
---------------------------
وجدانی
به امید پیروزی حق!
بیانات مبسوط و پر احساس جناب حق هر چند بظاهر انتقادی بر نظریه اینجانب است و لیکن تأئید این مطلب است که هیچ گروه، دسته، سازمان و حزبی حق ندارد برای ملتی تعیین سرنوشت کند. از نظر اینجانب (بعنوان مشروطه خواه) کار و سرنوش گروههای جدائی خواه و تجزیه طلب و سران آنان معلوم و مشخص است و ملت شریف ایران در همیشه تاریخ جواب اقدامات آنان را داده و باز هم خواهد داد. اما مطلب اساسی این است یارب حزبی که خود را بنام مشروطه ایران معرفی میکند زبانم لال میخواهد پا جای پای اینگونه احزاب و گروههای سیاسی بگذارد و در غیاب ملت ایران برای او سرنوشت تعیین کند و ملت را نادیده بگیرد؟ لطف کنید و متن صورتجلسه نشست ۸۸ دفتر پذوهش را مجددآ مطالعه فرمائید و قدری هم به اینجانب حق بدهید تا نگران آینده حزب مشروطه ایران باشم. با امید به اینکه همیشه حق پیروز باشد!
September 24, 2010 12:18:05 PM
---------------------------
کمک حق
حق گرامی با تائید خطوط اصلی گفتنه هایتان باید نکته یی را خدمتتان یادآور شوم. اولا خزب مشروطه جریان یکدستی نیست و بخش بزرگی از اعضا آن با اندیشه های اقای همایون همراه نیست و بیشتر آنان گوششان به دهان اقای رضا پهلوی است که امروز در کتار همان نیروهایی که شما از آنان در نوشته تان نام بردید ایستاده و همراه با آنان و هم جهت با آنان گام برمیدازد. در نشست های خضوصی آنان (سازمانهای ملت ساز ) شرکت می کند و با آنان همآواز شده و شعار فدرالیسم سر می دهد و ملت ایران را نیز یکپارچه نمی داند و گزینه فدرالیسم را موضوع رای گیری می داند. بهتر است اگر می خواهید کلامتان بیشتر اثرگذار باشد به این بخش از واقعیتها نیز اشاره داشته باشید. و کلام و اندیشه های درخشان آقای همایون را به حساب همه این خانواده سیاسی نگذارید.
September 24, 2010 08:47:02 AM
---------------------------
حق
در غیبت صاحبان رأی!
چند نفری انگشت شمار دور هم گرد میآیند و از جانب و بجای اکثریت مردم» چند استان در نوار مرزی ایران را برحسب زبان نشانه می روند و در مورد تجزیه ی گام به گام آنها بحث میکنند و بقول معروف خود میبرند و خود میدوزند و در نهایت تصمیم گیریهای خویش را به حساب «خلق های» ایران میگذارند.
بله، آقای وجدانی، چند نفر انگشت شمار در غیبت صاحبان رأی که 70 میلیون ایرانی هستند، استان کردستان، آذربایجان، خوزستان و بلوچستان را هر کدام یک «واحد ملی» و شهروندان آنرا یک «ملت و ملیت» اعلام و تبلیغ می کنند. برای هر یک از این «واحداهای ملی» نقشه جغرافیایی کشیده و برای هر کدامشان مرزهای جغرافیایی تعیین می کنند. این چند نفر انگشت شمار، در غیبت همان صاحبان رأی، مصمم هستند که سیستم فدرال را به ملت ایران تحمیل کنند. همین ها در غیبت همان صاحبان رأی و از جانب آنها، حمایت خود را از جنبش سبز مشروط کرده اند به اینکه احزابی مثل حزب مشروطه ایران باید هم وجود «ملل و ملیت ها» مختلف را در ایران به رسمیت بشناسند و هم تن به سیستم فدرال در ایران آینده بدهند. همان چند نفر انگشت شمار که همگی شان از دم از نام ایران و ملت ایران متنفرند، «فارس»ها را نژاد پرست، شوونیست، فاشیست، استعمارگر، ستمگر... و کل رژیم فعلی را برآمده از این قوم معرفی می کنند، 30 سالست برای رسیدن به اهداف تجزیه طلبانه ی خود با هر بیگانه ای به لابی گری پزداخته و اغلب به مزدوران دول غربی و شرقی و ترک و عرب ... و هفت خواهران نفتی جهان درآمده اند. با پول اربابانشان رادیو و تلویزیون های ترکی و کردی و سایت هایی مثل اخبار روز راه انداخته اند تا تخم نفاق را بین ایرانیان بپراکنند و زمینه ی تجزیه ی ایران را فراهم آورند. مرتب در این و آن پارلمان اروپایی در غیاب و بدون اطلاع همان صاحبان اصلی رأی که شما غصه شان را می خورید، برای تجزیه ی ایران رایزنی می کنند. همین ها اتحادیه جمهوریخواهان را تشکیل می دهند تا بطور سازمان یافته زمینه های تجزیه ی ایران را فراهم کنند. اینها اقوام ایرانی را «خلق های» ایران می نامند و برای هر یک حق تشکیل یک دولت قائلند. دول بیگانه رسانه های فارسی زبان خود را، مثل صدای امریکا، دویچه وله و بی بی سی، 90 در صد اوقات در اختیار اینان می گذارند و برای رد گم کردن هر از چند گاهی شهریار آهی و پرویز قاضی سعید ها را دعوت می کنند.
جناب وجدانی وقت کردید سری به اخبار روز بزنید و صفحه ی «ملی» را باز کنید و خوب مطالعه کنید تا منظور آقای همایون از ملت سازان و یک کشور و یک ملت را درک کنید. با شنیدن حمله نظامی به ایران خواهید دید که چگونه اینان با دمشان گردو می شکنند. احزاب مسئول صبر نمی کنند ببینند چه می شود بلکه سناریو های مختلف را بررسی می کنند و برای هر سناریویی برنامه ریزی می کنند. قبل از وقوع فاجعه دست بکار می شوند...حتی اگر بقول شما چند نفر انگشت شمار باشند. چه کنند، دست روی دست بگذارند و مثل بسیارانی بگویند انشاءالله گربه است یا هر چه آید خوش آید یا انگیسی ها/امریکایی ها خودشان آوردند و خودشان خواهند برد؟؟
جناب وجدانی، من خوشحالم که در میان اینهمه چند نفر انگشت شمار تجزیه طلب، چند نفر انگشت شمار میهندوست ایرانی هم مثل آقای همایون هستند که احساس وظیفه کرده و با عشق به میهن و هموطنان خود با شجاعت و فداکاری برای حفظ تمامیت ارضی ایران کوشش می کنند، موضع می گیرند و محکم در مقابل تجزیه طلبان می ایستند. برخلاف تجزیه طلبان ریا کار که مخفیانه با نمایندگان دول بیگانه نشست برگزار می کنند و گزارشی نمی دهند و یا گزارش با حذف بخش های مهم همراه است، حزب مشروطه ایران، گزارش همه ی نشست های خود را صادقانه و شفاف در اختیار همه منجمله تجزیه طلبان می گذارد تا مورد نقد و بررسی همگان قرار گیرد.
همین شفافیت کاری حزب مشروطه است که نشان می دهد برخلاف دیگر احزاب و سازمان هایی که من می شناسم، این «چند نفر انگشت شمار» تا چه اندازه «درک و فهمشان در امور سیاسی از دیگران بیشتر و بالاتر است». ایکاش دیگران هم به اندازه ی حزب مشروطه میهندوست بودند و از ده ها سال فرصتی که در کشورهای لیبرال دمکراتیک داشتند استفاده می کردند و همانقدر به تجربیات سیاسی خود می افزودند که حزب مشروطه انجام داده است.
September 23, 2010 11:16:12 PM
---------------------------
وجدانی
در غیبت صاحبان رأی!
چند نفری انگشت شمار دور هم گرد میآیند و از جانب و بجای اکثریت مردم ایران بحث میکنند و بقول معروف خود میبرند و خود میدوزند و در نهایت تصمیم گیریهای خویش را به حساب مردم ایران میگذارند. اینگونه کردارها چندان هم غریبه نیستند و بویژه در طول یکی دو سال اخیر شاهد آن علی الخصوص از طرف کارگزاران ج. ا. بوده و هستیم. کسی به خواست و رأی ملت ایران توجهی ندارد و فقط بفکر مطرح کردن خویش است و بس.
این طرفداران بظاهر مشروطه ایران دقیقآ همان چیزی را عمدآ و یا سهوآ به حساب نمیآورند که بدون آن مشروطه معنا ندارد یعنی همانا ملت ایران را. نیازی به جای دور رفتن نیست. چنانچه همین نشست ۸۸ دفتر پژوهش بدقت و با حوصله مطالعه شود پی به عدم توجه به خواست و رأی اکثریت برده خواهد شد. در همین نشست به اعتراف خود آقایان بارها اتفاق افتاده یک و یا چند نفری صورتجلسه و یا قطع نامه ای را که اصولآ و قانونآ میبایست قبل از هر کنگره و یا نشستی به رأی و نظر اعضاء گذاشته شود، بعدآ تهیه کرده و به نام اعضاء خود صادر نموده اند. از اینگونه نمونه ها زیاد است و کافیست به بحثها و گفتگوهای حاضرین در دیگر نشستهای دفتر پژوهش مراجعه شود. اینان با این تصور که درک و فهمشان در امور سیاسی از دیگران بیشتر و بالاتر است در پی آنند مردم ایران را در مسیر و جهتی قرار دهند که خودشان تعیین میکنند . غافل از اینکه خواسته و یا ناخواسته به دست خودشان رازشان بر ملأ شده و نیتشان آشکار گردیده است. امروز دیگر نمیتوانند ادعا کنند که مشروطه ایران را بهمراه دارند زیرا از یک طرف به استناد گفته خودشان از روز نخست در پی همان چیزی بودنند که فعلآ دارند و مشروطه را فقط از بابت فرصت طلبی سپری برای خود قرار داده بودند. از طرف دیگر مشروطه از ملت ایران جدا نشده و نخواهد شد و کسی یا حزبی که ملت را بحساب نیاورد و بهمراه ندارد مآلآ مشروطه هم با او نیست.
September 23, 2010 12:46:33 PM
---------------------------
علی رسولی
با سلام و ادب
من مانند بیشتر ایرانیان به پایبند بودن به حفظ تمامیت ارضی ایران و تعهد به ایستادگی کنار ملت ایران معتقدم ولی نظر آقایان درباره این که ایستادن کنار جمهوری اسلامی معنی ندارد درست است. شما بر خلاف چیزی که می گویی که این مساپل را برای ثبت شدن مطرح نمی کنید و می خواهید نتیجه عملی بگیرید دقیقا این مساپل را برای ثبت شدن در کارنامه تان مطرح می کنید تا آیندگان بگویند شما خیلی ناسیونالیست بودید وگرنه این حرف ها اصلا عملی نیست و آمریکایی ها هم منتظر نظر آقای همایون ننشسته اند. لطفا شعور ما را جدی تر بگیرید.
شما می دانید جمهوری اسلامی به شما حتی اجازه ورود به کشور را نمی دهد و شما هم ارتش ندارید که بروید کنار آنان در مرز بجنگید. در نتیجه ایستادن کنار جمهوری اسلامی اصلا معنی ندارد. اگر منظورتان دفاع از کشور با بحث های نظری است که احتیاجی به جمهوری اسلامی ندارید. از همین جا که نشسته اید مثل الان می نویسید و نظرتان را می گویید که با جنگ مخالفید و از کشورتان دفاع می کنید. آقایان منطقی می گویند که هنوز نه جنگی هست نه نیاز به اعلام موضع. این حرف های شما درباره جنگ و فدرالیسم بیشتر از همه به نفع جمهوری اسلامی است که موضوع را داغ تر کنند و بحث بشود همین ها. به جز سایت شما و حزب شما هیچ جای دیگر این بحث ها را اینقدر دامن نمی زنند. در داخل کشور موضوع اصلی حرف های دیگر است. سران راه سبز امید هم یک بار موضعشان را درباره جنگ و تمایمت ارضی ایران گفتند و تمام شد رفت. تازه حتی آنها نگفتند ما کنار حکومت می ایستیم گفتند کشور ایران برای ما بالاتر از هر چیز است.
شما با این بحث ها دارید از موضوع خارج می شوید. تا چندی وقت پیش خیلی خوب پیش آمده بودبد ولی فقط نام سبز روی کنگره ها کنفرانس ها گذاشتن کافی نیست.
چگونه است که قطعنامه یک کنگره حزبی توسط افراد خود حزب زیر سوال است. این دیگر چندصدایی نیست. تحمیل نظر آقای همایون در همه موارد به حزب است. سوال من این است آقای همایون و دوستانشان از اروپا و آمریکا دقیقا چگونه می خواهند کنار جمهوری اسلامی بایستند؟ لطفا توضیح دهید.
پاینده باد ایران
September 22, 2010 07:17:26 PM
---------------------------
ازاد
با دورود
در اینکه حزب شما پسوند لیبرال دومکرات را برای خودش انتخاب کرد کار درستی بود اما شما دارید کمی تند می روید .ج.ا هم با این ترفند که اگر جنگ بشود خطر تجزیه ایران وجود دارد , همانطور که خامنه ای در سفر خودش به کردستان گفت " من اطلاع دارم که پشت این مرزها چه می گذرد, این ها کمین تشسته اند " دارید نا خود اگاه همین الان بدون اینکه جنگی در گرفته باشد از ج.ا دفاع می کنید. هیچ ادم عاقلی با جنگ موافق نیست .اما قبول کنید که مردم در شرایطی هستند که ممکن است همه چیز را قبول کنند.ما از این راه دور حتا دستی هم بر روی اتش نداریم . اقوام ایرانی خواهان تجزیه نیستند چون نفعی در ان ندارند این را قبول کنید.این فقط از طرف ج.ا رواج داده شده برای سرکوب بیشتر . شما هم بهتره همانطور که بعض از دوستانتان نظر داده اند در کنار مردم باشید اصلا زیباتر است وقتی یک حزب با مسولیت انطور که خودتان ادعا می کنید در کنار ملتش باشد تا در کنار قاتلان ملتش.
بند یک منشورتان هم را برای خودتان پیراهن عثمان نکنید این تفسیری است که شما به دلخواه خودتان از ان می کنید.تمامیت ارضی ایران در همه حال حفظ می شود مگر عراق تجزیه شد.کردستان عراق یک مسله استثنایی است اگر می خواهید به ان اشاره کنید تا جدا هم نشده.من و بسیاری از من ها سمپات شما هستیم در حرف ها و گفتارتان بیشتر دقت کنید.
زنده باد ایران
September 21, 2010 11:24:17 PM
---------------------------
|