س- جناب پاشایی شما دبیر کل حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) هستید یکی از اصولی که همواره حزب بر آن در کنگرههای مختلف خود پافشاری میکند تمامیت ارضی ایران است . به چه دلیل این حزب تمامیت ارضی را جزء شاخصهها و اصول اصلی خود قرار داده است؟
ج - ما به عنوان ایرانیان و مثل همه اعضاء سازمان ملل متحد هستیم چه کسی میخواهد کشورش تکهتکه شود یا هر کس یک گوشهاش را ببرد. هر دلیلی آنها آوردند برای ما هم صدق میکند. در عین حال بدون یک ایران متحد و یک پارچه ما دلیل مبارزه برای ایران را از دست میدهیم یعنی اگر ایران چند تکه شود ما نمیدانیم برای کدام تکه از ایران مبارزه میکنیم
س _ به تازگی صحبت از ملتهای مختلف در نشستها و کنفرانسهای مختلف مشاهده میشود. ریشه طرح چنین مطالبی چیست؟ و اصولا طرح ملتهای مختلف چه تهدیدی برای استقلال سر زمین ایران ایجاد میکند؟ به هر حال اقوام مختلف در ایران مطالباتی دارند. چگونه میتوان هم تمامیت ارضی ایران را حفظ کرد و هم به مطالبات اقوام مختلف رسیدگی کرد؟
ج_ تا قبل از جنگ جهانی دوم و اشغال شمال ایران تا تهران توسط نیروهای شوروی در ایران از این ملتسازی خبری نبود . ملت، ملت ایران بود که داشت بعد از انقلاب مشروطه و تلاش بیست ساله رضا شاه برای ساختن یک دستگاه اداری مدرن خودش را جمع و جور میکرد. روسها خیال ترک ایران را نداشتند و به زور سرنیزه حکومت فرقه آذربایجان و جمهوری مهاباد را علم کردند ولی خود مجبور به ترک ایران شدن و آن حکومتها از هم پاشیدند. ولی حزب توده به عنوان مجری منویات روسها باقی ماند و سازمانهای چپگرای بعدی نیز دفاع از عناصر تند رو و گاه صریحا تجزیه طلب را در ایران بر عهده گرفتند. ایران یک کشور چند قومی و چند مذهبی است و همیشه کسانی از داخل یا خارج در صدد بهرهبرداری از نارضائی مردم ناشی از نبودن دموکراسی بودهاند و کسانی تلاش میکنند حل این مشکل فرهنگی همه گیر را در فدرالیزم و ملتسازی توجیه کنند. اما ملت سازی و ملتهای ایران پدیده تازهای است که شروع آن بطور مشخص به جنگ دوم جهانی بر میگردد.
در ارتباط با" مطالبات اقوام" بسیار کشدار است و هر گروه تعریف خود را دارد. بهترین کار این است که اعلامیه جهانی حقوق بشر را وسط بگذاریم و از روی ان حقوق هر فرد را در این کشور تامین کنیم.
حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در گنگره پنجم خود در سال 2004 " قطنامه در عدم تمرکز و حقوق اقوام و مذاهب ایران" را صادر کرد که در آن حزب تمام حقوقی دموکراتیک اقوام ایرانی را در چهار چوب یک کشور یک ملت محترم میشمارد و به آن احترام میگذارد اگر مشکل برابر بودن همه اقوام ایرانی هست؟ و عدم تمرکز به معنی تقسیم اختیارات میان حکومت مرکزی و حکومتهای محلی برای کارائی و مشارکت بیشتر مردم و دموکراسی بیشتر ضرورت دارد. ولی اگر هدف این است که به نام حقوق اقوام اهداف دیگری را پیش برد نمیشود تا یک عده امکاناتی از هر طرف بدست آوردند و حرفهایی زدند خود را مقید به آنها بکنیم .کجای اعلامیه جهانی حقوق بشر کمترین اشارهای به مطالبات کنگره ملیتهای ایران کرده است؟
س- سابقه تاریخی ملت سازی در ایران چگونه بوده است؟ و چگونه و از چه دورانهایی نشانههایی از ملت - دولت در ایران مشاهده شده است؟
ج_ ملت از تاریخ و فرهنگ و سرنوشت مشترکی که تاب زمان را آورده باشدشکل میگیرد. ملت ایران یکی از قدیمیترین ملتهای تاریخی جهان است چون همه اقوام ایرانی به میل خود هزارها یا دست کم صدها سال در این کشور با هم زندگی کردهاند. اسباب سیاسی ملت هم که حکومت باشد سابقه چند هزار ساله دارد. در بیشتر این چند هزار سال حکومتها با درجات کمتر یا بیشتر کنترل بر همه این سرزمین که تا پنج قرن پیش خیلی بزرگتر بود داشتهاند. ملت ایران ساخته نشده بلکه در کوره تاریخی که سه هزاره را در بر میگیرد شکل کرفته و آبدیده شده ما جزء چند کشور انگشت شمار دنیا هستیم که تاریخ استقلال نداریم چون از بدو تاریخ بودهایم (برعکس تمام کشورهای یکه مسائل قومی ما را دامن میزنند) . ساسانیان اولین دولت - ملت در شرایط آن روزی را در ایران رسمیت بخشیدند و از انقلاب مشروطه ما صورت مدرن آن را داشتهایم.
س _ نظر شما در باره فدرالیسم در ایران چیست؟ در امریکا هم فدرالیسم هست چرا حزب شما نظر مساعدی به فدرالیزم ندارد؟ و اصولا جرا فدرالیسم در ایران قابل اجرا نیست؟
ج_ در امریکا خیلی چیزها هست که به درد ما نمیخورد. همه دنیا هم امریکا نیست. فرانسه سیستم فدرال ندارد چرا فرانسه را مثال نزنیم. در امریکا مردمانی از سرزمینهای مختلف به این سرزمین آمدن و در نقاط مختلف آن مستقر شدن و بعدا" مجموع آنها ایالات متحده امریکا را تشکیل داد. ولی ما از بدو تاریخ به عنوان یک ملت همه با هم بودیم. شما فقط ببینید برای فدرال کردن ایران چه اتفاقی خواهد افتاد. اول باید مناطق زبانی تعین و مرزبندی شود چون فدرال خواهان دنبال مناطق ملی بر اساس زبان و قومیت هستند. در کشوری که مردم سه هزار سالی با هم آمیختهاند چگونه میشود مرزها را تعین کرد. غیر از این است که همشهری به جان همشهری و همسایه به جان همسایه خواهد افتاد؟
بعد ایران، امریکا با آن قدرت نیست و همسایگان ایران خیالاتی برای استانهای مرزی ما دارند چون همه با بخشهائی از خاک آنها مدتهای دراز جزء ایران بودهاند. آنها بی حرکت نخواهند نشست و برای حمایت همزبانان خود یا منافع دیگر مداخله خواهند کرد. مثلا اقلیم کردستان عراق در جنگی که میان آذربایجانیها و کردها در بعصی استانها بر سر تعیین مرز زبانی در خواهد گرفت بی حرکت نخواهند ماند. ترکیه که بسیار حساسیت دارد نخواهد گذاشت یک اقلیم کردستان دیکر در ایران تکه تکه شده تشکیل شود. کشورهای عربی موقع را برای جدا کردن خوزستان مقتنم خواهند شمرد و به همین ترتیب . ما نمیخواهیم به دست خود ایران را به کام پاکشوئی قومی و جنگ داخلی و مداخله خارجی بیندازیم.
حالا فرض کنیم شش هفت کشور و بیشتر همزمان در ایران تشکیل شود و بخواهند در ایران بمانند که در مورد بسیاری از آنها هیچ مسلم نیست. آنه به غیر همزبانان خود هیچ حقی به کسی نخواهند داد. به موصل و کرکول در عراق نگاه کنید. وقتی زبان عامل تشکیل ملتی باشد که به زور از ملت اصلی جدا کردهاند همزیستی اهل زبانهای مختلف غیر ممکن خواهد شد وگرنه اصلا چه لزومی به ملت سازیهای زورکی است؟ مگر میشود شش هفت ملت و بیشتر در یک کشور باشنند؟ فدرالیسم در جائی قابل اجراست که سرزمینهایی بخواهد استقلال خود را محدود کنند و قسمنی از حاکمیت ملی خود را به یک دولت مرکزی فدرال بسپارند. در ایران ما با چنین وضعی روبرو نیستیم.
س _ برای حفظ وحدت ملی در ایران باید چه چارهای اندیشید و بزرگترین خطری که امروز وحدت ملی ایران را تهدید میکند چیست؟
ج_ بزرگترین خطر ادامه جمهوری اسلامی است. تبعیض مذهبی تجاوز به حقوق بشر به بدترین نحو غارت منابع کشور و فقر و محرومیت گسترده در سطح جامعه عقب افتادن ایران از کشورهای دور و نزدیک همه عواملی هستند که گروههای روز افزونی را به ستوه میآورند. باید بجای تفرقه انداختن میان مردم به اسم ملیتها و حقوق ملتهای ایران متحدا دنبال برقراری حقوق ایرانیان با هر زبان و مذهب باشیم که با جمهوری اسلامی به ان نخواهیم رسید.
س _ نظر حزب شما در حفظ زبان مادری اقوام ایرانی چیست؟ در قانون اساسی فعلی هم بر زبان مادری تاکید شده است . پس مانع اساسی برای حفظ زبانمادری چیست؟
ج_ زبان مادری حق هر کسی است اصلا هر کسی حق دارد به هر زبانی دلش میخواهد آموزش ببیند و انتشار بدهد؛ و باید همراه افزایش منابع و امکانات کشور وسائل آن را برای همگان فراهم کرد. اهل زبانهای دیگر هم اگر خواستند باید بتوانند به هر زبان آموزش ببینند. البته فارسی را همه ایرانیان باید بیاموزند. هم به دلیل اینکه همیشه زبان مشترک بوده و هم به دلائل ارتباطی و فرهنگی.اینها همه جزء اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثتقهای پیوست آن است . زبانهای مادری در ایران از بین نرفتهاند و در خطر از بین رفتن هم نیستند.
س _ در قاموس حزب شما چگونه میتوان در قانون اساسی اتی در ایران حقوق اقوام برای پستهای کلیدی در نظام و حق مشارکت همه جانبه برای آنها را ایجاد کرد؟ اصولا با چه مکانیسمی میتوان فرصتهای برابر اقتصادی و حتی مثبت به نفع رشد و توسعه منطقی چون کردستان یا بلوچستان و آذربایجان ایجاد کرد؟
ج_ سیستم سهمیه بندی شایسته یک دمکراسی امروزی نیست. همه مشاغل باید بر روی همه ایرانیان باز باشد تا هرکس در حد شایستگی خود به آنها برسد. این ترتیباتی که شما به آن اشاره میکنید به درد همان لبنان و عراق میخورد. مادر ایران تفاوت سنی و شیعه و زن و مرد و بلوچ و آذربایجانی نخواهیم داشت. چنانکه حزب ما اعلام کرده است ایران یک کشور و یک ملت است و ایرانیان شهروندان برابر ملت ایران هستند نه شهروندان اقوام و مذاهب مختلف.
یکی از علل پافشاری ما بر یگانگی ملی و تمامیت ارضی ایران همین است که امکانات فراوان سرزمین خود را برای خدمت به همه مردم روی هم بریزیم. ما اگر با هم کار کنیم بسیار بیش از تکتکمان تولید خواهیم کرد . در یک دمکراسی لیبرال که آرمان ما برای آینده ایران است تفاوتهای فاحش سطح زندگی وجود نخواهد داشت، زیرا دمکراسی را به خطر خواهد افکند. با برنامهریزی مرکزی و کاستن از موانع اداری میتوان به سرعت زمینه رشد مناطق عقب افتاده را فراهم کرد. امکانات ایران از نظر نیروی انسانی و بازار داخلی و منابع طبیعی و موقعیت جغرافیائی و سوابق تاریخی و فرهنگی کم نظیر است. ضمنا آذربایجان و حتی کردستان از نظر توسعه اقتصادی با بلوچستان قابل مقایسه نیستند و بیش از همه باید به بلوچستان رسید.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
با درود فراوان خدمت هم میهنانم،
آقای پاشایی گرامی، فقط خمینی و دنبالچه هایش نبوده و نیستند که نه به ملت ایران اعتقادی داشته اند و نه به کشور ایران. آنهایی که هیچ خرده ای به کمونیست ها نمی گیرند و تا میاییم حرف بزنیم می گویند ساکت، آنها هم بخشی از آپوزیسیون ما هستند کمی بخود زحمت نمی دهند که هر از چند گاهی سری به سایت های توده ای ها و دنبالچه هایشان اخبارروز و عصرنو بزنند تا ببینید هم اکنون اینها دوباره چگونه فعال شده اند و تیشه به ریشه ایران و ملت ایران می زنند و چقدر در بی اعتقادی شان نسبت به تمامیت ارضی ایران و ایران یک کشور با یک ملت هماهنگ هستند. رژیم ملت ایران را به شیعه و غیر شیعه تقسیم کرده و کمونیست ها ایران را به فارس و غیر فارس تقسیم کرده اند. همان تفرقه ای را که رژیم بدینوسیله سعی کرده در بین ملت ما برحسب مذهب ایجاد کند کمونیست ها سعی کرده اند برحسب فارس و غیرفارس ایجاد کنند. همانطوریکه اینکار رژیم غیرقابل تحمل است باید همینکار کمونیست ها هم غیرقابل تحمل باشد. هر دو بیوطن هستند و سرزمین ما را بازیچه خود قرار داده اند بنابراین با هر دو باید به یک اندازه و با همان اقتدار مبارزه شود. ما که نمی توانیم ملی باشیم و با آنها که دشمن کشورمان هستند تعارف داشته باشیم، مگر با صدام تعارف داشتیم که با اینها تعارف داشته باشیم؟ آقای پاشایی گرامی، خانواده من به باد نرفت که من با مجاهدین خلق که بیعت خود را با صدام هر ساله جشن می گیرند و یا با چریکهای فدایی خلق که سیاهکل را هر ساله جشن می گیرد دست دوستی بدهم. اگر اینها راههای غلط خود را نقد کرده بودند و به آپوزیسیونی قابل احترام تبدیل شده بودند من گذشته را به گذشته می سپردم ولی اینها همان سیاست های ایران بر باد ده خود را دارند دنبال می کنند. من چه تفاهم و تحملی می توانم از توده ای ها و دنبالچه هایشان داشته باشم وقتی در سایت اخبار روز به چشم خود دیده و می بینم که دست از دشمنی با جنبش سبز ما برنمی دارند؟
وظیفه آپوزیسیون ملی ماست که از خمینی و دنبالچه هایشان همواره نقد کند. من امیدوارم که همین نقد را از هر حزب و گروه و افرادی هم بکند که تمامیت ارضی ایران را مقدس نمی شمارند و ملتی بنام ملت ایران را هم به رسمیت نمی شناسند. خمینی و دنبالچه هایش، ما ملت را امت می داند و توده ای ها و دنبالچه هایشان ما را به تعداد زبان ها و لهجه های مان در ایران به خلق های گوناگون تقسیم کرده است که طبق آن سرزمین مان را تکه و پاره کند. در گذشته برای اینکار مسلحانه و آشکار اقدام می کردند ولی حالا می گویند پای این قرارداد را امضاء کن تا همکاری کنیم!!! یعنی موافقت کنید که بدون جنگ ایران را مثل امپراطوری عثمانی تکه پاره کنیم و بعد هم باید انتظار جنگهای متعدد و همزمان را هم بر سر آب و خاک در جایجای ایران سابق داشته باشیم. هر چقدر هم بگوییم که ما نه امتیم و نه خلق، ما کشور خود را یکپارچه و لیبرال دمکرات می خواهیم که حتی شما مخالف ایران و ایرانی هم در امان باشید گوشهایشان بدهکار نیست. همانقدر که همه ی ما در افشا کردن این رژیم کوشا بوده ایم باید در افشا کردن کمونیست ها که سهم بسزایی در خراب کردن این رژیم بر سر ما داشته اند هم کوشا باشیم بخصوص حالا که هیچ امیدی به رسیدن به کوچکترین تفاهمی با آنها برای نیروهای لیبرال دمکرات میهندوست ایرانی ما نمانده است. مماشات با نیروهای ضد ایران و ایرانی همانقدر غلط است که مماشات با رژیم غلط است. ما باید قبول کنیم که ما یک آپوزیسیون ملی و یک آپوزیسیون نمای ضدملی داریم که باید از هم تفکیک شوند. اینکه گفته شود که تفکرات گوناگون را باید محترم شناخت مغلطه است چون هر طرز تفکری که محترم نیست، اگر اینطور بود دنیا باید طرز فکر هیتلر را هم محترم می شمرد. همانطور که آب و روغن را نمی توان درهم آمیخت هیچ تفاهم و توافقی که منافع ملی ایران را تامین کند را هم نمی توان بین آپوزیسیون ملی و ضد ملی انتظار داشت. آیا من اشتباه می کنم؟
با تشکر از زحمات شما آقای پاشایی میهندوست
پاینده ایران
November 28, 2010 09:22:28 PM
---------------------------
|