تحریم اقتصادی
فاطمی: تحریمها برای ما ایرانیها مساله مشکلی بوده است. از یک طرف هیچ کسی نمیخواهد رضایت بدهد هموطنانش در شرایط مشکلی قرار بگیرند. راجع به تحریم ما همیشه تردید داشتهایم به دلیل این که مصیبتش نصیب هموطنان ما میشود. از آن طرف، جایگزین تحریم حمله نظامی بود. قرار بود بین این دو تا انتخاب شود. مسلم است تحریمها جایزتر بود. اشکال اساسی هم این بود که تحریمهایی که انجام میشد اغلب فشارش روی مردم بود یعنی این تحریم هوشمندانه که این اواخر صحبت میکنند فقط اخیرا این اقدام شد ــ موقعی که شروع کردند اموال سران سپاه و دیگر زمامداران را توقیف کنند، و اسامی آنها را مخصوصا در ارتباط با فجایع حقوق بشر که مرتکب شدهاند منتشر کنند. ولی تحریمهای اقتصادی خیلی مشکل است. چون به طور غیر مستقیم امکان دزدی و دلالبازی و قاچاقچیگری را برای سپاه زیاد میکند. آنهائی که به ایران میروند و میآیند میگویند هر چه شما فکرش را بکنید امروز در ایران وجود دارد و خود سپاهیها قاچاق را در اختیار گرفتهاند. بنابر این آن چیزی که حکومتهای غربی در مورد حکومت انتظار داشتند عملی نشد و نخواهد شد. دلیلش هم روشن است. غربیها نمیتوانند تصور کنند که سیستمهای حکومتی کشورهایی مثل ایران هیچ شباهتی به آنچه در کشورهای خودشان ندارند. یعنی چه؟ منظور بنده این است که در کشورهای غربی اگر تحریم انجام شود زندگی مردم مشکل میشود. دولتها در انتخابات بعدی اگر مردم ناراضی باشند ساقط میشوند. بنابراین تحریم روی مردم اثر میگذارد و حکومتها از ترس اینکه مردم آنها را تنبیه نکنند تغییر سیاست میدهند. اما در ایران که حکومتها ارتباطی با مردم ندارند مردم نمیتوانند آنها را جابجا بکنند، تحریم نمیتواند یک اهرمی باشد برای فشار به حکومت و این را غربیها هنوز نمیفهمند و آن اثری را روی حکومت که انتظار داشتهاند نداشته است. ولی اثرش روی مردم چه بوده است؟ از یک طرف تحریم از نظر اقتصادی کمتر نتیجه داده است در دنیا یگانه موردی که همه اشاره میکنند مورد افریقای جنوبی است که باز اشتباه میکنند. تحریم تنها نبود که رژیم افریقای جنوبی را ساقط کرد. یکی از دلایل اصلیاش سقوط کمونیسم بود. چون تا زمانی که کمونیستها در مسکو بودند و پرچم رسمی حزب آقای ماندلا که فراموش میکنند داس و چکش بود. این آقای ماندلای صلح صلحخواه امروزی، کمونیست بود و حزبش هم طرفدار روسیه بود و اگر آنها قبل از سقوط کمونیسم موفق شده بودند دنیای غرب نگران این بود که کمونیستها در آفریقای جنوبی پایگاه داشته باشند. اما وقتی خطر کمونیسم از بین رفت، نه دیگر آقای ماندلا و همکارانش علاقهای داشتند کمونیست باقی بمانند و نه دیگر غرب ترسی از کمونیست شدن آفریقای جنوبی داشت. اینها همزمان شد و همه فکر میکنند این تحریمها بود که باعث شد. مسلما تحریمها هم اثر داشت ولی اثر واقعی تحریم نبود، اما در مورد کوبا میبینیم که بعد از سی سال اثری نداشته است. در مورد برمه میبینیم هنوز اثری نداشته است. بنابراین روی تحریم تنها نمیشود حساب کرد. یگانه تحریمی که جمهوری اسلامی را ناتوان کند و موثر باشد نخریدن نفت جمهوری اسلامی است. اگر اینها یک ماه، دو ماه نفت جمهوری اسلامی را نگذارند صادر شود یا بلوکه کنند یا نخرند آن وقت خواهید دید جمهوری اسلامی با چه سرعتی ساقط خواهد شد. اما در شرایط امروز اقتصاد دنیا قادر نیستند چنین سیاستی اتخاذ بکنند. بنابراین تحریم به تنهایی آن هدفی را که داشته انجام نداده است.
آن چیزی که تا حدودی اروپاییها را راجع به مسئله اتمی ایران از نگرانیهایشان کاسته است این اشکالاتی است که همه گزارش میدهند در پیشرفت غنی سازی در جمهوری اسلامی بوجود آمده است. بعضیها معتقدند حمله ویروسی توانسته است غنی سازی را به تعویق بیندازد.
از طرف دیگر واقعا کار دیگری از دستشان ساخته نیست . وضع سیاسی دنیا و وضع داخلی امریکا، مسائل عراق و افغانستان امکان فشار را بر ایران خیلی کم کرده است و بطور مسلم بعد از این دورهای که مذاکرات خواهند کرد احتمال این که یک نوع تحریمهای جدیدی را اعمال کنند و سعی بکنند از آن طریق وارد جریان جدیتری بشوند و حتی از نظر صادرات نفتی یا واردات بنزین جدیتر عمل کنند همهی این امکانات وجود دارد اما تا زمانی که چینیها همراهی نکنند و فکر میکنم اینها در سطح خیلی بالاتری به توافق برسند، باید در انتظار تحریمهای جدیدتر و موثرتری باشیم اگر مسیر نظامی را انتخاب نکنند.
حشمت پسند: در آینده ایران، که رژیم سرنگون شد، آیا باید سوبسید داشته باشیم یا نه. و در هر صورت چرا و به چه نحو؟ سوال دیگر در رابطه با تحریم. نمیشود بجای تحریم اقتصادی، تحریم سیاسی داشته باشیم سفارتخانهها را تعطیل کنند یا به حداقل برسانند.
پاشایی: ایران در حقیقت تولید کننده بنزین نیست و مقداری که تولید میکند کفاف مصرف داخلی را نمیدهد، آیا پیش بینی میشود بنزین وارداتی به ایران تحریم شود و در خلیج فارس مانع رسیدن بنزین شوند؟ و در این صورت کمکی به مبارزات مردم خواهد بود؟
آهنیان: ما اگر تحریمهای گسترده را که روزافزون خواهد بود با جنگ نخواهیم مقایسه نکنیم یا با تحریم خاصی مثل مورد نفت. و اگر فرض بر همان تحریمهای فرسایشی دراز مدت باشد به نظر شما چه تاثیری بر طبقه متوسط که موتور اصلی جنبش سبز هست و در نتیجه نهایی بر جنبش سبز خواهد داشت؟
آجرلو: بجز رویکرد تحریمها و جنگ، آیا میشود رویکرد سومی داشته باشیم برای حل مسئله ایران؟ چون نقطه مقابل جنگ را تحریم گرفتهایم نظر شما راجع به موضع حزب مشروطه ایران در رابطه با وقوع جنگ در ایران و به خطر افتادن تمامیت ارضی و این که در صورت جنگ و خطر تجزیه موقتا در کنار جمهوری اسلامی قرار گیرد چیست؟
نظر شما راجع به فدرالیسم به عنوان یک گزینه برای آینده ایران چیست؟
بهزادی:تحریم ها میدانیم به قصد ساقط کردن حکومت نبوده است. خود اقتصاددانهای امریکایی به آن اذعان دارند. بیشتر این بوده که هزینه اتمی شدن ایران را بالا ببرند و بتوانند تولید بمب اتمی ایران را سد کنند.
فاطمی: آیا سوبسید باید داشته باشیم یا نه و به چه صورت؟ در یک دولت ملی و در شرایطی که سرنوشت مردم دست مردم است فکر نمیکنم به این زودیها بتوانیم سوبسید را بطور کلی ازبین ببریم . حتما تا اختلاف طبقاتی فاحش فعلی وجود دارد لازم است در هر مملکتی یک نوع تور ایمنی باید وجود داشته باشد برای طبقات جامعه، حالا این میتواند بصورت سوبسید باشد و یا از آن بهتر پیشنهادی بود که میلتون فریدمن کرد. او معتقد بود نه سوبسید باید باشد و نه ولفر، یعنی پول دادن به مردم به آن صورت. او جایگزین آنها را چیزی پیشنهاد کرد که من خیلی قبول دارم و اگر فرصت شد باید در آینده بیشتر صحبت شود اسمش را گذاشته بودند مالیات منفی. یعنی حساب شود در هر مملکتی برای این که هر کسی بتواند انسان وار زندگی کند از چه درآمدی باید برخوردار باشد. از آنهائی که درآمدشان بیش از آن است مالیات گرفته شود، به آنها که کمتر است کمک شود نه به صورت سوبسید که در بازار دخالت کند و قیمتها را خراب کند بلکه به صورت درآمد که آزادی فعالیت فردی بیشتر و از دخالت دولت در اقتصاد و زندگی مردم کاسته شود. بنابراین نوعی از کمک اقتصادی در جامعه باید وجود داشته باشد .
تحریمهای سیاسی بسیار منطقی است. ما باید تشویق کنیم مردم دنیا را که از سیاست اخراج ایران از سازمانهای بینالمللی پشتیبانی کنند. از یکایک سازمانهای بینالمللی این نظام نامشروع اخراج شود. همان کاری که با آفریقای جنوبی کردند که حتی از فیفا و بازیهای ورزشی هم آفریقای جنوبی را بیرون انداختند. چطور ممکن است ج.ا عضو سازمان بین المللی کار باشد در موقعی که چنین فجیع با نمایندگان کارگران ایران رفتار شود. امثال اصانلو سالها است در زندان هستند و خانوادههایشان تحت فشارند . اتحادیههای کارگری در ایران وجود ندارد. شاید یکی از محورهای فعالیت ما در آینده در این حدود باشد.
در مورد مطلب آقای پاشایی باید عرض کنم ایران بنزین تولید میکند ولی نه به اندازه کافی و اخیرا" برای اینکه جلوی این تحریمها را بگیرد مقدار زیادی از امکانات صنایع پتروشیمی ما را فدا کرده است. در این مورد من با آقای دکتر پرویز مینا که از افراد بسیار متبحر در سراسر جهان در این مورد هستند، با ایشان صحبت کردم ایشان گفتند کاری که اینها کردهاند آمدهاند اولا" صادرات پتروشیمی ما را بکلی نابود کردند و تبدیل کردهاند برای ساخت بنزین و بنزینی که میسازند از اکنان بسیار پائینی برخوردار است ماشینها را خراب میکند. این که میگویند خودکفا شدهایم حرف بسیار بی ربطی است. ج.ا میگوید بنزین وارد نمیکنم ولی دیگران معتقدند امروز بنزین را از چین میخرد.
در مورد گزینه تحریمهای گسترده ؛ تحریمهای فرسایشی دراز مدت بله این کاملا" درست است که تاثیر تحریم اگر به جاهای دیگر دنیا نگاه کنیم مثل یک چاقوی دو لب است در بعضی موارد تحریم به پیشرفت اقتصادی کشور در دراز مدت کمک میکند یعنی آنها را خودکفا و ناچار میکند که در پارهای امور روی پای خود بایستند. البته فشار زیاد نیست ولی جنبه ناچیز تحریم را هم باید در نظر داشته باشیم که آن قدرت خلاقیت صنعتی ایرانی واقعا" در این مورد بسیار اعجاب انگیز است. افرادی که در کارگاههای کوچک میتوانند وقتی نیاز داشته باشد کارهای خیلی بزرگ انجام دهند را نباید فراموش کرد.
تاثیرش روی جنبش سبز چه بوده؟ مشکل است ببینیم واقعا" روی جنبش سبز چه تاثیری گذاشته و آیا اگر امروز در ایران یک همه پرسی انجام شود که آیا اکثر حتی مخالفین حکومت پشتیبانی میکنند از تحریم یانه ، من نمیدانم. ولی بطور مسلم زندگی کردن در کشوری که همه نوع محرومیت بهش تحمیل شده کاری ساده نیست و امید مردم این بوده و هست که شاید این تحریمها منجر به از بین رفتن رژیم شود چون خارجیها که تحریم اعمال میکنند هدفشان از بین رفتن رژیم نیست آنها فقط میخواهند از نظر استفاده تسلیحاتی خیالشان مطمئن شود و یکی از اشتباهات بزرگ سران جنبش سبز این است که تا امروز این شهامت را نداشته اند علنا" اعلام کنند در صورت موفقیت از این سیاست ج.ا پیروی نخواهند کرد و هیچ نوع قصد و منظور تسلیحاتی ندارند چون امروز دنیا تکلیفش روشن نیست و شاید فکر کنند اگر مخالفین هم سر کار بیایند همین راه را ادامه بدهند پارهای از آنهایی که بعنوان رهبران جنبش سبز شناخته شدهاند خودشان یک روزی در این جریانات بودهاند و هنوز من شخصا" جایی ندیدهام که آقایان کروبی و موسوی و دیگران به صراحت موضع خودشان را روشن کرده باشند که اگر روزی به حکومت برسند در این مورد چه خواهند کرد.
آقای آجرلو گفتند آیا جز تحریم و یا رویکرد جنگ راه دیگری وجود دارد؟ بله یک راه مستقیم وجود دارد و آن هم براندازی جمهوری اسلامی است سریعترین راه برای پیشگیری از ماجراجویی هستهای از میان بردن و برداشتن و براندازی ج.ا است که متاسفانه یا کشورهای غربی نمیخواهند این کار انجام شود یا نمیدانند چطور باید انجام شود. چون بیشتر کارهایی که تا حال کردهاند به ج.ا تا حالا ضرری نزده و بیشترین لطمه و فشار روی مردم ایران بوده است. در مورد جنگ و موضع حزب مشروطه ایران نمیدانم منظورشان چیست. تا آنجا که من میدانم موضع حزب مشروطه ایران با این مطالبی که بنده عرض کردم متفاوت نیست. آیا در صورت جنگ در کنار جمهوری اسلامی قرار میگیرم یا نه ؟ یادم میآید در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه چند سال پیش در دور اول نماینده سوسیالیستها حذف شد. دور دوم انتخاباتی بود بین یک فاشیستی بنام لوپن و شیراک. و بیشتر آنهایی که به شیراک ارادتی نداشتند به قول خودشان دماغشان را گرفتند به شیراک رای دادند ولی من هرچه هم دماغم را بگیرم تصور اینکه روزی در کنار این رژیم جنایتکار قرار بگیرم برایم مشکل است. واقعا" نه، من نمیتوانم در هیچ شرایطی در کنار این رژیم قرار بگیرم. راجع به فدرالیسم اگر میدانستم معنی فدرالیسم چیست با کمال میل به این سوال پاسخ میدادم ولی نه من میدانم معنی این حرف چیست نه آنهایی که مرتب فکر میکنند با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین میشود.
اکمل: ما همه معتقدیم اگر شاهرگ حیاتی ج.ا قطع شود و پول از راه فروش نفت به ج.ا نرسد طولی نخواهد کشید که رژیم سقوط خواهد کرد و همهی کسانی که امروز بصورتی طرفدار او هستند دشمن او خواهند شد چون پول بهشان نخواهد رسید. چه مشکلاتی هست که دنیا خرید نفت از ایران را قطع نمیکند؟
عسگری: دو مقاله یکی در واشنگتن پست بر مبنای صحبتهای رابرت گیتس درج شده است که میگوید ؛ تحریمهای موجود شکاف بزرگی در حکومت مخصوصا" احمدی نژاد و خامنهای بوجود آورده است و در نهایت این تحریمها باعث ایجاد مخالفتهایی بین مردم در مقابل رژیم و یک انقلاب مخملی یا رنگین خواهد گردید. نوشته بود دموکراتها با حمله بسیار مخالفاند و فشار اقتصادی را بیشتر کردهاند.
اما در واشنگتن تایمز نوشته دیگری هست که دریاسالار جیمز لیون که بازنشسته است و فرمانده ناوگان دریایی آمریکا در اقیانوس آرام و نماینده ارشد آمریکا در سازمان ملل بود مقالهای داشت که درست مخالف مطالب بالا بود. میگوید در سی سال گذشته هر وقت صحبت جنگ شده است آمریکاییها خود را به نفهمی زدهاند. واقعیت این است که ج.ا در سی سال گذشته تمام کارهایش نوعی جنگ با آمریکا بوده است مخصوصا" با منشاء رهبری اقدامات تروریستی و کمکهای تسلیحاتی و آموزشی و سپاه قدس حامی دشمنان آمریکا در عراق و افغانستان بوده . این نوشته روسای جمهور آمریکا را متهم میکند در مقابل این عملیات تروریستی و قتل سربازان آمریکا چشمان خود را بستند. گروگانگیری و کشتن سربازان آمریکایی در لبنان که بعدا" معلوم شد که به سفیر ج.ا در دمشق اطلاع داده شده بود و ما هیچ اقدامی انجام ندادهایم و عقب نشینی ما باعث جریتر شدن ج.ا بر علیه ما شده است.
آهنیان : در خصوص جنبش سبز و پاسخ شما متشکرم راهنمایی بفرمایید آیا به لحاظ جنبه اقتصادی موضوع؛ شما پیش اگهی توزیع طبقات اقتصادی را در پیش فرض یک سناریوی فرسایش تحریمها و طولانی شدن جنبش سبز به چه صورت میبینید؟ آیا این طبقات پائین ، متوسط و بالایی که هست و طبقات میانی که الان در فاصله خاکستری اینها شروع به شکلگیری کرده با توجه به یک اقتصاد دولتی – امتی که این حکومت در پیش دارد – همه اینها را بعنوان فرض میگویم – چشم انداز طبقات اقتصادی ایران به چه شکل خواهد بود چون بهر حال این طبقات باز هم میانی هستند که ممکن است به یک طیف تبدیل شوند و از این حالت مونوپول در بیایند که موتور اصلی این جنبش خواهند بود و مخصوصا" فکر میکنم پاسخ دادن به این سوال از این نظر که چپهای ما در این جنبش سبز مخصوصا" چپ سنتی و تا حدی چپ مدرن در تراس انتظارات طبقاتی خودشان نشستهاند و موضعگیریهای درستی را در برابر این جنبش یا در کنارش در نهایت انجام ندادهاند
فاطمی : وقتی من راجع به اتمی شدن صحبت میکنم باید یک توضیح کافی داده شود. هیچ ایرانی را نمیشناسم که با استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای مخالف باشد. البته اگر قرار بود از روز اول این کار بشود بنده مخالف بودم چون معتقدم اگر هدف از انرژی هستهای تولید انرژی است در کشوری مثل ایران وضع استثنایی است چون تمام مطالباتی که تا حالا بنده دیدهام میزان هزینه یک کیلو وات برق که از راه انرژی هستهای تولید میشود بین 5-6 برابر گرانتر از میزان هزینه تولید همان قدر برق با استفاده از گاز طبیعی است چون ایران دومین منبع گاز طبیعی دنیا است شاید اگر این بحث به صورت دموکراتیک در ایران از روز اول مطرح میشد مردم را می شد متقاعد کرد از نظر انرژی نیازمند انرژی هستهای نیستیم ولی خوب؛ دیگران هم هستند مثل فرانسه آن موقع که ژنرال دوگل و هوادارانش میگفتند و حرفشان هم تا حدی درست بود صنایع هستهای تعداد زیادی از صنایع دیگری که نیاز به آنها هست برای پیشبرد اقتصاد مملکت بکار میاندازد. در هر صورت این بحث امروز مطرح نیست و حالا که این هزینه شده است هر ایرانی علاقهمند است از نظر استفادههای صلح آمیز از همه امکانی برخوردار باشد.
اما سلاح هستهای مسئله دیگری است و راجع به آن به درستی تا امروز کسی صحبت نکرده و معلوم نیست که اگر چنین مبحثی مطرح میشد چگونه مردم در برابر آن اظهار عقیده میکردند. غربیها میتوانند هزینه اتمی شدن را بالا ببرند ولی متاسفانه بین آنها هم اتفاق وجود ندارد. چین و روسیه منافعشان در ایران متفاوت است. خود اروپاییها تا چندی پیش نمیخواستند واقعا" روابط تجاری خود را با ایران تقلیل دهند یک جبهه واحدی هرگز وجود نداشته و ج.ا هم میداند چنین وضعی هست. اشکال دیگر مسئله یک بام و دو هوا است. ایراد میگیرند بعضیها که چطور است در مورد اسرائیل چنین سختگیری که راجع به ایران میشود در گذشته نشده است. توضیح داده شده که برای اینکه دولت اسرائیل دولت مسئول است در حالی که ج.ا با این لاطائلاتی که احمدی نژاد میگوید غیر مسئول. ولی با این وجود این در افکار عمومی مردم کوچه و بازار و خاورمیانه ج.ا توانسته تا حدودی طرفدار داشته باشد از این حربه تبلیغاتی در مقام اینکه یک بازار و دو نرخ است در مورد هستهای ایران. آقای دکتر اکمل خوشبین هستند. ممکن است یک روزی خرید نفت از ایران متوقف شود. من واقعا" نمیدانم چنین امکانی هست یا نه. البته مذاکراتی در این زمینه با عربستان سعودی شده است. عربستان سعودی میتواند حدود دو میلیون بشکه در روز را جبران کند.
از مقالهای که آقای عسگری خواندند استفاده کردم و در آن زمینه من علاقه دارم به دوستان حزب مشروطه پیشنهاد کنم اگر فرصت کردند کتابی هست به نام " یکصد سال بعد" که آقای جورج فریدمن نوشته است. کتاب بسیار جالبی است از نظر تصویری که از صد سال آینده دنیا میدهد. این کتاب معتقد است که آمریکا نه تنها در حال نزول نیست بلکه تازه قدرتش شروع شده است و قدرت حاکم در دنیا در صد سال آینده به یقین آمریکا خواهد بود. چین برخلاف آنچه همه فکر میکنند به جایی نخواهد رسید و پراکنده و متلاشی خواهد شد به علت مسایل داخلی خودش. روسیه قوی خواهد شد و دوباره با آمریکا جنگ سرد شروع خواهد شد. و بعد از لهستان و مکزیک و ترکیه به عنوان کشورهایی که در آینده بعنوان کشورهایی که خیلی مهم خواهند شد نام میبرد. خیلی برای من جای تاسف بود که بفهمم ترکیهای که هیچ وقت در مقام مقایسه قبل از انقلاب حتی نزدیک به ایران هم نمیشد امروز وضعش طوری باشد که پیش بینی بکنند یک روز یک قدرت بین المللی میشود و از ما اسم نبرند.
آقای دکتر آهنیان ، ببینید راجع به طبقات اقتصادی اخیرا" دو تا از دوستان متاسفانه چپی ایرانی بنده یک کتابی نوشتهاند و معتقدند در ج.ا طبقه متوسط بوجود آمده است. و یک آمار و ارقامی هم عرضه میکنند. من با این نظر موافق نیستم. فکر میکنم یکی از بزرگترین مضار ج.ا نابود کردن طبقه متوسط بوده است در ایران. طبقه متوسط در ایران قبل از انقلاب در حال رشد و نمو بود و داشت به جایی میرسید و متاسفانه اینها آنرا نابود کردند. اهمیت طبقه متوسط بسیار زیاد است. در هیچ کجای دنیا ندیدهاید که دموکراسی بدون یک طبقه متوسط قوی موفق باشد. دموکراسی و طبقه متوسط لازم و ملزوم همدیگر هستند و پارهای از اقتصاددانان کار را به جایی میبرند که میگویند پیشرفت اقتصادی با درآمد سالیانه کمتر از ده هزار دلار امکان پذیر نیست. جنبش سبز بطور مسلم نویدی است از طبقه متوسط ایران و بطور مسلم این همه تحصیل کرده و افرادی که از نظر اقتصادی نمیشود اسم آنها را طبقه متوسط اقتصادی گذاشت ولی از نظر آرزوها و طرز تفکر دموکراسی خواه هستند و افرادی هستند که در کادر طبقه متوسط در آینده ایران قرار میگیرند. انتظاراتی که میشود از طبقات اقتصادی ایران داشت. مخصوصا" به رهبری جنبش سبز ، متاسفانه من نمیبینم هنوز آثار و علایمی که آدم را به این رهبری امیدوار بکند. موارد بسیاری هست که در فرصتهای دیگر راجع به آنها صحبت خواهیم کرد که آنهایی که به اسم جنبش سبز صحبت میکنند فرصتهای گران بهای سیاسی و مهم بینالمللی را از دست دادهاند به علت عدم تفاهمی که نسبت به مسایل اقتصادی دارند و یا کمبودی که از این نظر در طبقه رهبری این جنبش وجود دارد که به هیچ وجه نمیتوانند از مسایل اقتصادی به آنگونه که هست استفاده کرد.
همایون: دوستان مختصری از لذت حضور در کلاس آقای دکتر را امشب درک کردند بنده خیلی زیاد و کاش بیشتر از اینها فرصت بود در کلاسهای ایشان حاضر میشدیم. من روی دو موضوع تکیه میکنم یکی توصیهای که باید به جنبش سبز کرد که با توجه به وضع اقتصادی وخیمی که پیش آمده است یشتر درگیر مشکلات روزانه مردم قرار بگیرند و استفاده کنند از این موقعیت برای ضعیف کردن رژیم، برای بسیج مردم. البته مشکلات آنجا زیاد است محدودیتها هست، ترس دائمی دستگیری هست. حائری نامی یک آخوند متنفذ میگوید هر چه میتوانید از این ناراضیها و معترضین بکشید. حبسشان نکنید اینها محبوب میشوند. اینها البته در ایران هست.
دوم، دوستان با همه علاقهای که به فشار آوردن جامعه بینالمللی به جمهوری اسلامی دارند زیاد حساب نکنند. چون دولتها مثل بنده و شما احساس نمیکنند و نباید هم بکنند. دولتها مسایل خودشان را دارند، هیچ اشکالی ندارد که دولتی منافعش را فدای حقوق مردم ایران نمیکند. فعلا" جمهوری اسلامی کار را به جایی کشانده است که خیلیها صرفه خودشان را در ضعیف شدن یا برداشتنش میبینند ولی باز برای خاطر من و شما نیست. روی ملاحظات خودشان است و این است که زیاد روی این موضوعات نمیتوانیم تکیه کنیم. تحریم سیاسی، اخراج از سازمان ها؛ اینها عملی نیست به علاوه دوستان باید در نظر بگیرند که تمام دعوا بر سر چیست؟ آیا دعوا سر حقوق بشر در ایران است یا سر مسئله اتمی است؟ حقوق بشر تنها در ایران زیر پا گذاشته نمیشود. در همان چین که فرمودند به مراتب بدتر از ایران است. سودان ببینید چه خبر است کنگو... اصلا" نمیشود حساب کرد . این است که دعوایی که جامعه بینالمللی با ایران دارد بر سر موضوع اتمی است. موضوع اتمی هم فوریت دارد. من چند بار اصطلاح تیک تیک کردن ساعت اتمی را بکار بردم. داستان عینا" همین است. حالا با این ویروس استاک نت آن را عقب انداختهاند ولی اینها آن قدر سرمایهگزاری کردهاند که به یک جاهایی خواهد رسید و وقتی به یک جایی برسد میزنند ایران را . این را ما سه سال است دست کم گفتهایم و هنوز هم خلافش ثابت نشده است. نمیگذارند اینها بمب داشته باشند در نتیجه نمیتوانند صبر کنند ده سال طول بکشد ج.ا. را از سازمانها بیندازند بیرون. در مورد آفریقای جنوبی 17 سال این داستان طول کشید. 17 سال کسی به جمهوری اسلامی وقت نمیدهد.
ناچار باید راههای سریعتری بروند و تحریم اقتصادی و فشارهای مالی تنها وسایلی است که بجز جنگ در اختیار دارند. ما با این که از ناراحتی مردم ایران بسیار ناراحتیم ولی چه کنیم و چاره چیست؟ ما که تعیین کننده سیاست های دنیا نیستیم دنیا سیاست های خود را بر اساس منافع خودش تعیین می کند ما فقط باید ببینیم چی ضررش کمتر است دست کم او را ترجیح بدهیم. زیان فشارهای اقتصادی بر ج.ا که به مقدار زیادی به بقیه ایرانیها منتقل خواهد شد کمتر است از خطرات جنگ. حالا جنگ را، بعضی دوستان خیال میکنند جنگ معمولی است. نه، اگر در ایران جنگ بشود و حمله بشود مشکل اصلی سپاهیان و هواپیماهای آمریکایی نیستند. البته واحدهای نیروهای ویژه از شرق و غرب میریزند و کارهایی میکنند ولی ایران اشغال نظامی نخواهد شد. موضوع خلاء قدرت است که وقتی پیش آید از ترکیه تا جمهوری آذربایجان تا کشورهای عربی تا پاکستان و افغانستان میریزند به آن کشور. نه اینکه لزوما ارتشهای رسمی بریزند که البته در مورد ترکیه همان خواهد بود. تردید نداشته باشید. میآیند به کمک عوامل داخلی و نمیگذارند یک اقلیم کردستان هم در ایران راه بیفتد. مساله جنگ این است. ترس ما بیشتر آن است. وقتی توان نظامی ج.ا از بین برود خیلی چیرهای دیگر هم از بین خواهد رفت. دشمنشان را زخمی نمیکننند که بعدا" بیفتد به جانشان. طوری میزنند که نتواند آسیب وارد کند به آمریکا و متحدینش. آن وقت راه باز میشود برای همه. میگویند نود هزار پیشمرگه در عراق تربیت کردهاند. برای چی تربیت کردهاند؟ حالا جندالله و طالبان به جای خود، عربها هم برای خوزستان هزار نقشه کشیدهاند. داستان خیلی بالا خواهد گرفت. حالا آقای دکتر گفتند دماغشان را نمیتوانند بگیرند، ما دماغمان را میگیریم. چارهای نیست برای اینکه موضوع گرفتن دماغ نیست موضوع مرگ و زندگی و موجودیت است. دیگر آن بسته به سلیقه هر کسی است. خلاصه در مورد تحریمها ما نمیتوانیم فقط ملاحظه فشار روی مردم را داشته باشیم. ناگزیریم انتخاب کنیم. خیلی هم متاسفیم ولی من هنوز از خود ایرانیها نشنیدهام کسی به تحریم آمریکا حمله کرده باشد. هنوز نشده، ببینیم میشود یا نه . مردم دائما" زیر فشار این رژیم هستند و روی پر قو نخوابیده بودند که حالا تحریم شد و دچار زحمت شدند. این وضعی است که سی سال است بدتر شده است و شاید مردم این منطق را متوجه اند که جایگزین تحریم چیست و بالاخره تحریم یک صدمه ای به رژیم می زند. خلاصه، به نظر می رسد که تحریم ها و شدیدتر شدن تحریم ها دریچه تازه ای بر مبارزات مردم ایران گشوده است و تردید نیست که گشودهتر خواهد شد. موضوع این است که مردم چه اندازه استفاده بکنند از این فرصت و خودشان را بسیج بکنند و موثرتر وارد میدان مبارزه شوند. موضوع هم خیلی ریشهدار است. مردمی که کار ندارند همه کارخانهها بسته است و کارمندان نمیروند سر کار؛ چون فایده ندارد و مردم فرصت ریختن به خیابان و تظاهرات خواهند داشت همانطور که آقای دکتر گفتند. بعد هم فشار اقتصادی چیزی نیست که انسان بتواند تحمل کند. وقتی بچه آدم گرسنه است بحث دیگری است. همهی این فرصتها امیدوارم از سوی جنبش سبز استفاده شود و یک تکان اساسی به این رژیم بدهند حالا چه صورتی باید پیدا کند بحثی است که باید بعدا" بکنیم.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|