قطبی: هدف نوشته اخیر در مورد حزب ایجاد فاصله بین ما و آقای همایون است که ایشان را از ما جدا کنند و نمیدانم سود این قضیه برایشان چیست؟ میخواهند فاصله بین اعضای حزب و شاهزاده بیندازند و اگر توجه میکردند در دو سه جلسه قبل همه ما کم و بیش متعرض به آن گفتگوها بودیم ولی نه تا این اندازه که همه چیز را از ریشه خراب کنیم. باید هر از گاهی به این مقالات جواب داده شود و نشان داده شود که حزب پایبند به منشور خود هست.
آجرلو: تا به الان در مورد مواضعمان نسبت به پادشاهی به صورت تئوریک و ریشهای نپرداختهایم که چرا پادشاهی خوب است و باید نشان داد که با اصول دموکراتیک تضادی ندارد.
رحیمی: مقالات آقای کشگر و دوستان را خواندم. از خواندن هیچیک خوشحال نشدم. از این که بشود از ما اینگونه انتقاد کرد و ما نتوانستیم قبل از آن به عنوان یک حزب موضع بگیریم. مقاله دوستان را خواندم بیشتر ناراحت شدم. هیچکدام از دوستان ما به اصل موضوع نپرداختند. موضوع اصلی پادشاهی، حفظ تمامیت ارضی ایران برای ماست. آقای کشگر قبل از آن مقالهای چاپ کرد که یک گفتگوی پالتاکی در گذشته بود. باید برگردیم ببینیم پنج سال پیش به شاهزاده این هشدارها داده شد. این که دوستان سند خواستهاند سند معتبرتر از اینکه شاهزاده هیچجا این را نفی نکرده است کافی نیست؟ در مقاله دیگری " هشدار به حزب مشروطه ایران" صحبتهای شاهزاده را گذاشتند و موارد "توافق" را نشان دادند. توافق احتیاج به سند ندارد شفاهی هم میتوان توافق کرد. من سخنرانیها و مقالات شاهزاده را نگاه کردم و در مقایسه با گذشته برای نمونه یک ملت ایران در آن نیست ولی "مردم ایران" پر است. من نمیگویم عمدی بوده اتفاقا" ملتسازان این را چراغ سبزی برای خود میبینند. اگر شاهزاده رضا پهلوی که امروز طرفدار تمامیت ارضی است به گونهای آن ور رفت و گفت فدرالیسم هم اشکال ندارد ؛ میخواهیم چه کار کنیم؟. آقای آریا گفتهاند در شکل جمهوری اگر رئیس جمهور اشتباه کرد عوضش میکنند. اگر پادشاه اشتباه کرد ما چه کار کنیم؟ تمامیت ارضی در آن صورت در یک پارادکس کامل قرار میگیرد با بند سه منشور حزب.
اشکان: من کاری به هر فکری و برنامهای آقای کشگر دنبال میکنند ندارم. یک سوال کلی از ما شده است. با اینکه پادشاهی مورد قبول ماست اگر پادشاه بیراهه رفت یا اشتباه کرد وظیفه حزب چیست؟ ما میگوئیم دلیل هواداری ما از پادشاهی کمک به تمامیت ارضی کشور است نه اینکه ایران را برای پادشاهی میخواهیم. از آن طرف ایشان گفتهاند فدرالیسم یک گزینه برای همه پرسی است. این سوال یک فرد نیست برای خیلیها مطرح است. بر خیلیها گران میآید که چرا شما فلان حرف را زدید و فلان حرف را نزدید. باید با حقیقت روبرو شویم و رو راست باشیم و کاری نداریم کی این سوال را کرده است. پادشاهی در لیبرال دموکراسی میگنجد و ما شکی در آن نداریم. نشست و گفتگو اشکالی ندارد ولی آقای همایون هیچ وقت نرفتهاند بگویند اصلی که منشور حزب بر آن است و تمامیت ارضی و یگانگی ملی را در نظر دارد را هم به رای بگذاریم. مگر برابری زنان و سکولاریسم را میخواهید به رای بگذارید؟ این صحبت نه سیاستگری بوده و نه حتی عوام پسند. آیا صد هزار پیشمرگ کرد به ادعای خودشان در کردستان رفتهاند کشاورزی بکنند؟ با اسلحه منتظرند فقط و فقط یک خلاء ایجاد شود کشور را تجزیه کنند. با این واژهها نباید بازی کرد. در حقوق بشر حق تجزیه و ملتسازی داده نمیشود. طیف ما ناسیونالیست هست و ناسیونالیست دفاعی هم هست. همه فحشها را خوردهایم این هم رویش. ولی نه یک میلیمتر عقب مینشینیم و نه یک میلیمتر پیش میرویم از تمامیت ارضی و خطرات پیش روی ایران. خلاصه کنم. اگر چنین موردی پیش آمده و اگر چنین پرسشهایی مطرح است حزب باید مواضعش را روشن کند. چندین صحبت هم قبلا" شده است مثل آن ترجمه منولوتیک و یک لخت اشتباهاتی را هم گرفتهایم و تصحیح کردهایم ولی این آخری را نمیتوانیم درست کنیم و حزب باید موضع بگیرد
آهنیان: این مقالهها بسرعت درآمد و فرصت برخورد کتبی نبود ولی همانطور که آقای رحیمی گفتند کاش زودتر از اینکه یک دگراندیش به این مساله بپردازد و مارک توطئه به وی نسبت داده شود آن روندی که خودمان در ده سال گذشته طی کردیم دنبال میکردیم. در مقالات آقایان آریا و تفضلی به نوعی گزینه دموکرات فدرالیسم را قبول دارند هرچند معتقد به فدرالیسم نباشند. در این صورت این دوستان ابتدا باید از نظر خودشان دفاع کنند و این که اشاره شده که آقای کشگر در یک پروسهای چند ساله مراحلی را طی میکند آیا ما نباید فکر کنیم این پروسه در پاسخ به یک پروسه چند ساله دیگری است و هر دو اینها یک فرایند است و چالشگری هیچ عیب و ایرادی ندارد. اینطور نیست که فردی در میهمانی شخصی را دیده باشد و در آن "توافقی" شده باشد . در طول این پروسه چند ساله اسنادی هست و واقعا" نمیفهمم چندین پیوست که حتی در سایت شاهزاده گرامی هم هست و کلمه توافق در آن ذکر شده چطور ناکافی است؟. در این مورد بهتر است کمیتهای مامور شود همه اسناد چند ساله را در این مورد جمعآوری و به دفتر ارائه دهد.
مفخمی: اگر خاطرتان باشد در کنگره لوس آنجلس ما قطعنامهای داشتیم که حتی پادشاهی را هم بدست مجلس موسسان میسپارد. بنابرین فراموش نکنید هر کس مینشیند و نظر خودش را میگوید و اگر با نظر شاهزاده به هر صورت مخالف بود میخواهند شاهزاده را مورد سوال قرار بدهند، اشکالی هم ندارد اتفاقا" خوب است یک کمیتهای برود و بنشینیم با ایشان صحبت کنیم. حرف ایشان مجلس موسسان است. مجلسی که حتی وجود ایشان را بعنوان پادشاه قبول خواهد کرد یا نخواهد کرد. ایشان میتوانند با هر کس مثل بنده و شما با هر دگراندیش و از جمله تجزیهطلبان صحبت کند. چطور ایشان نمیتواند صحبت کند. آقای همایون صحبت کردهاند و میکنند و اشکالی ندارد. باید این مسایل را آن قدر صحبت کرد و گشود که مردم ایران کسانی را انتخاب کنند که با عقاید مثلا" فدرالیسم مخالف باشند. این را نمیشود بعنوان عقاید شخصی ابراز کرد و شروع کرد به این نحو شخصیت شاهزاده را تخریب کرد. من نمیگویم کسی این کار را دارد میکند ولی ایشان هم یک حرفی زده است و من نمیدانم حالا میگویند توافق کرده است. اصلا" پادشاه نمیتواند در همچنین موردی بدون اینکه مجلس موسسان تشکیل شود با کسی توافق کند. میتوان ایراد گرفت اگر چنین توافقی صورت گرفته این توافق اعتبار ندارد ولی شخصیت ایشان را نباید مورد حمله قرار داد به این صورت که در قطعنامه اخیر دست و پا زدن هم به ایشان نسبت داده شد. وقتی ما این کارها را میکنیم طبیعتا" آقای کشگر و دیگران هم سعی میکنند شخصیت ایشان را تخریب بکنند
قطبی: مشخص است که دو طیف دارد درست میشود در حزب. این حزب نباید پشت شاهزاده را خالی بکند. با این تفاصیل که شما صحبت میکنید راهش را دارید باز میکنید. حق را به کسانی میدهید که میدانید حق ندارند و به همین علت باعث تفرقه بین همه ما خواهد شد و یک زمانی دیگر جبران ناپذیر خواهد بود. من در هیچجا و مقاله نتوانستم پیدا کنم که شاهزاده گفته باشد تمامیت ارضی قابل قبول نیست. اگر هست نشان دهید. سند توافق کجا هست؟ یعنی میگوئید آن که شاهزاده هست این اجازه را ندارد بنشیند با کسی صحبت کند و باید از ما بپرسد؟ در یک سیستم دموکراسی همه گرینهها میتواند وجود داشته باشد. جالب است تا حال میگفتیم ایشان پادشاه نیستند چون مردم ایشان را قبول ندارند و ناگهان ایشان پادشاه شدند و رفتهاند صحبت کردهاند و توافق نامه نوشتند؟
اکمل: لازم میدانم به اطلاع دوستان برسانم که شخصا" این امکان را داشتهام و با اعلیحضرت یا شهریار ایران یا شاهزاده صحبت کنم و در مورد این دو مطلب بخصوص سوال کنم یکی راجع به اقدام و مذاکراتی که ایشان راجع به اقوام داشتهاند و دومی در مورد مسئله فدرالیسم. ایشان صریحا" و دقیقا" اعلام کردند به هیچوجه راجع به فدرالیسم نظر تایید آمیز نداشتهام و با اقوام هم بعنوان کسی که شما امروز او را کاندیدای پادشاهی آینده ایران میدانید لازم است با ملت ایران از هر طبقهای و هر گروهی باشند بتوانم صحبت کنم. ولی صحبت کنم برای رفع گرفتاریها، برای جلوگیری از تجزیه . بنابرین حق داشتهام صحبت کنم ولی اگر کسی مخالف این هست باید بیاید بگوید به چه دلیل؟ من چه چیزی به آنها دادهام و چه توافقی کردهام و چه نظری دادهام که به نفع ملت ایران نبوده است. ایشان با کمال صراحت مواردی غیر از گفتههای خودشان را تکذیب کردند. ایشان به صراحت در مورد فدرالیسم و اقوام قویا" تکذیب کرد در مورد فدرالیسم هم ملت ایران در شرایط آزاد اگر نظری داشت خودش باید نظرش را بدهد من حق و وکالت ندارم از طرف ملت ایران در این مورد نظری بدهم
مختاری: سوالی از آقای رحیمی دارم. شما حرف از استاندارد زدید ــ استاندارد امروز دنیا ــ منظورتان این است که پادشاهی با استانداردهای امروز دنیا نمیخواند؟ چون اگر استاندارد جمهوری است دفاع ما از پادشاهی بی معنی است. مطلب آخر این که ایشان کاندیدای ما است ولی بعنوان حزب نشان دادهایم که با فدرالیسم مخالفیم و از ایشان انتظار این است که فدرالیسم را برای آینده ایران نامناسب بنامند.
آجرلو : مسئله این نیست که شاهزاده گفته است خوب است یا بد است. همه مسئله این است که آیا فدرالیسم رای پذیر هست یا نیست. ما میگوئیم فدرالیسم را در ایران نمیشود به رای گذاشت و گزینه نیست و این یک پرنسیپ است برای ما . سکولاریسم و برابری زنان و تمامیت ارضی و فدرالیسم را به رای نخواهیم گذاشت. این ایراد ما به شاهزاده است که چه توافق کردهاند و چه تفاهم کردهاند و یا فدرالیسم را رای پذیر دانستهاند. در کنگره هفتم هم این اشتباه را کردند و گرنه من که بالشخصه تمام زندگیم برای ایشان است.
موبدی: هیچ حزبی موظف نیست هر مقالهای را در سایت ش درج کند در عین حال هیچ محدودیتی هم وجود ندارد در نوشتن پاسخ به یک مقاله. میتوانید بنویسید و لینک بدهید. بارها این کار شده است ضمنا" بعد از مقاله آقای قطبی مقاله ایشان آمده است و آقای آریا هم لینک دادهاند. همینطور که سه نفر مقاله نوشتند.
بهمن زاهدی: یک فرقی بین ما و دگراندیشان هست. ما هدفهای خودمان را تعیین کردهایم و دگراندیشان میتوانند ما را زیر سوال ببرند. این ضعف نیست ، قدرت است. ما شفافیت داریم ولی مسئله آقای کشگر چیز دیگری است. ایشان تاکید دارند اصل سوم برداشته شود تا حزب مشروطه ایران را بتوانند لیبرال دموکرات قبول کنند. ما برایمان این مسئله نیست. مسئله اصلی آقای کشگر حزب نیست آقای همایون است و اینکه چرا آقای همایون طرفدار پادشاهی هست. دوستان باید دقت کنند در مقاله نوشتن عکس العملی برخورد نکنیم بلکه راهی را که بایست رفت نشان دهیم
موبدی: گفته شد اگر شاهزاده اشتباه کرد باید چه کرد؟ برخی میگویند ما کاری نداریم و سرنوشت در آینده و در ایران تعیین خواهد شد و مجلس موسسان و هر کسی آزاد است نظر خودش را بدهد و هر صحبتی هم بخواهد میتواند بکند. ولی به نظر من وقتی شخصی را بعنوان کاندیدای پادشاهی انتخاب میکنیم و با توجه به این که پادشاهی در مقابل تمامیت ارضی و یگانگی ملی بسیار فرعی است و میگوئیم ضرورت وجودی ایشان این است که به این پیوستگی کمک کند، دیگر نمیتوانیم بی تفاوت باشیم و بگوئیم آزاد است هر چه بگوید – که البته هست- ولی بگوئیم هر صحبتی بکند مهم نیست و بعدا" مجلس موسسان تصمیم خواهد گرفت. در این صورت دیگران هم حق دارند بگویند ایشان که قرار بوده به یکپارچگی کمک کند آیا این طور قرار بوده کمک کند؟ سکوت در برابر ادامه این خطاها دشمنانهترین کاری است در حق پادشاهی و بیشتر از آن در حق ایران.
نکته دوم اینکه تا شخصی صریحا" یک مسئلهای را نگفته است ما حق نداریم به او نسبت دهیم. اشاره من به مقاله آقای کشگر در مورد یکپارچه ندانستن ملت ایران در سخنرانی برلین شاهزاده است که شاهزاده چنین حرفی را نگفته است. استنباطها از رویدادها البته جای خود را دارد ولی به هیچ کس حتی دشمن نباید چیزی را که نگفته است یا اشتباه ترجمه بوده است نسبت داد.
من صد در صد مخالف این حرف شاهزاده هستم که گفته است فدرالیسم یک گزینه است. در اینجا ما از فدرالیسم بطور کلی صحبت نمیکنیم و منظورمان در مورد ایران است و فدرالیسم زبانی و قومی که با آن روبرو هستیم. من دیدهام که شاهزاده در جواب یکی از هموندهای حزب دموکرات که برافروخته به شاهزاده میگفت شما جور دیگری میگفتی جواب داد که رای من به فدرالیسم نیست. ولی اشکال من این است که چون شاهزاده فرد معمولی نیست و نفوذ دارد این عبارت فدرالیسم یک گزینه است کمک به آن گفتمان تجزیه طلبی است. ما به عنوان یک گروه سیاسی نمیتوانیم با رایگیری هر چیزی موافق باشیم. شاهزاده هم باید اینگونه باشد در غیر این صورت کمک کردن و هموار کردن راه تجزیهطلبان و ملتسازان است. خلاصه نمیتوانیم بگوئیم شخص هر حرفی بزند زیرا روزی که پادشاه شد قدرتی نخواهد داشت. ایشان دارد حرف میزند و اگر ما ساکت باشیم تندتر خواهد رفت و ما ناچار به واکنش سختتر خواهیم شد . در ضمن معتقد نیستم به خاطر این خطاهایی که صورت گرفته ما به برداشتن بند سه فکر کنیم. ولی خواستار این هستم که حزب از رویکرد "سکوت" پیروی نکند.
آریا: در مورد صحبتهای آقای رحیمی که به استدلال رئیس جمهور و پادشاه اشاره کرده بودم . اگر توجه کنند رئیس جمهور را عوض میکنند هر چهار سال یا هشت سال. چون رئیس جمهور بک مقام اجرائی و مسئول است. پادشاه را هر روز به خاطر یک کار یا حرف اشتباه عوض نمیکنند چون یک مقام مسئول و اجرایی نیست. تازه این در حالی است که پادشاه رسما" پادشاه است و طبق قانون یک سری مسئولیتهایی دارد. دوم اینکه ما پادشاهی را صرفا" برای تمامیت ارضی نمیخواهیم حداقل من این طور فکر نمیکنم. بخاطر مجموعهای از خواصی که برای ایران دارد میخواهیم نه صرفا" بخاطر یک مورد خاص که اگر نقض شد من بگویم دیگر پادشاهی مورد نظر من نیست. مساله دیگر گفتند ماباید وضع خود را روشن کنیم. ببینید ما که نمیتوانیم برای تمام امکانات در منشور خودمان پشبینی کنیم. ما یک سری اصولی داریم و روی همان هم داریم ادامه میدهیم. علت اینکه ما نظام پادشاهی را قبول داریم و پیشنهاد میکنیم این است که برای کشور مفید میدانیم. نکته بعدی اینکه دوستان تکرار میکنند فدرالیسم یک گزینه دموکراتیک نیست. واقعا" نمیدانم این عقیده از کجا آمده است. اگر موضع ما این باشد از همین حالا خدمت دوستان میگویم که ما قافیه را به فدرالیستها باختهایم. شما به هر مقام آمریکایی یا اروپایی و سازمان ملل بگوئید اصلا" مورد قبول آنها نخواهید بود و به بقیه حرفهای شما دیگر گوش نخواهند کرد. ما باید از این موضع برخورد کنیم که فدرالیسم در شرایط ما برای کشور ما مفید نیست و ممکن است فاجعه بار باشد و ما مخالفیم. در رابطه با توافقنامه اگر مسئله را بروید نگاه کنید و پیوندبخش انگلیسی در زیر مقاله آقای کشگر آمده است چیز خاصی نیست و میگوید مردم باید این اختیار را داشته باشند که نمایندگان خودشان را آزادانه انتخاب کنند و تصمییم بگیرند چه نوع حکومتی را برای آیندهشان میخواهند که این نظام یا دولت فدرال است یا سلطنت یا جمهوری و یا هر نوع حکومت دموکراتیک دیگری . خوب در این چه ایرادی وجود دارد؟
یکی از دوستان گفتند این کمک به فدرالیسم است. از دو حال خارج نیست اگر فدرالیسم در بخشی از ایران مطرح است با سکوت که نمیتوان به مقابله آن رفت. ما باید راجع به این مسئله توضیح بدهیم تا روشن شود. مقالاتی که آقای همایون مینویسند بسیار آگاهی بخش است. آنها را باید بسط و گسترش داد و مطرح کرد که بدانند چرا فدرالیسم ممکن است فاجعه بار باشد. این که به شاهزاده حمله کنیم که چرا این حرف را زدی یا چرا گفتگو کردی که مسئله ما را حل نمیکند. باید موضع حزب مشخص باشد. من با پادشاهی موافقم چون آن را برای ایران مفید میدانم با جمهوری مخالفم چون جمهوری ضررش بیشتر است و همین و بس و ربطی به شاهزاده رضا پهلوی بعنوان شخص ندارد وقتی این گونه نگاه کنید دیگر مسائل حل است. کجا و کی گفته ایشان باید با جامعه ایران قهر بکند و صحبت نکند. مگر میتوانیم بگوئیم کسی که فدرالیست شد دیگر جزء ملت ایران نیست؟ اگر هم تمایلات جداییطلبانه در بعضیها پیدا شده ما نمیتوانیم بگوئیم شما دیگر ایرانی نیستید و بیرون بروید. باید نشست و صحبت کرد و البته نباید امتیازی بهشان داد .
پاشایی: نکته اول : آقای کشگر عزم را جزم کردهاند و مصمماند در این حزب شکاف ایجاد کنند. نوشته آقای آریا در این مورد درست است و ایشان به هر فرصت و بهانهای بند سه را مطرح میکنند تا ما را از این بند دور کنند. هر فردی میتواند هر وقت خواست به حزب ایراد بگیرد و مشکلی نیست. من تا زمانی که بدانم انتقاد و ایراد از روی اعتقاد و خلوص نیت است مشکلی ندارم اما آنجا که غرضورزی و برنامهریزی برای ایجاد بحران باشد وظیفه من است که مانع شوم.
در مورد شاهزاده ما معتقدیم ایشان پادشاه مشروطه هستند و پادشاه مشروطه در کارهای اجرایی دخالت نمیکند درست است که باعث یک پارچگی هست در عین حال باعث وحدت اقوام ایرانی هم هست ایشان میتواند کمکی باشد برای نزدیکی اقوام ایرانی همینطور با چپهای ایرانی که خواستار برافتادن و از بین رفتنش هستند با آنها مینشیند و میگوید من دشمن شما نیستم و میخواهم فضایی دموکراتیک داشته باشیم. میتواند با کسان دیگری هم که خواستار نبودن در ایران هستند و جدا شدن هستند گفتگوی مفید داشته باشد و بهشان راه نشان دهد که ما دشمن شما نیستیم و میتوانیم در یک کشور متحد زندگی کنیم. یکی از نقشهایی که در ایران آینده ایشان میتوانند بازی کند جمع کردن همه نظرها است. در جلسهای که در تورنتو برگزار شد و آقای موبدی هم بودهاند صراحتا" به کردها گفته رای من به فدرالیسم نیست و یادمان نرود شاهزاده هم مثل ما انسان است و ممکن است یک نکته ظریفی را یک لحظه بگوید یا نگوید. ایشان هم نشسته است و اتفاق فاجعه باری روی نداده است و حزب هم اعلام کرده و نظرش را گفته که این نشست درست نبوده است و دیگر برای یک نشست کسی را نمیکشند.
مفخمی: حرفهای آقای آریا مورد تایید است فقط من از دوستانی که میگویند مسئله فدرالیسم اصلا" قابل مطرح کردن و رای گیری نیست یک سوالی دارم. فرض کنیم در مجلس موسسان عدهای از کردها و بلوچها رای آوردند و بر اساس اساسنامه مجلس موسسان موضوع را مطرح کردند. اینها را که نمیشود کشت. باید صحبت کرد و مسایل را برایشان توضیح داد.
عسگری: این بحثها نشان میدهد این معضل در داخل حزب وجود دارد. پیشنهاد میکنم گروهی از ما با شاهزاده صحبت کنند. میبینیم که فاصله حزب با ایشان بسیار زیاد شده و ما فاصله را پر نکنیم دیگران پر خواهند کرد. چه بخواهیم چه نخواهیم ایشان را به عنوان پادشاه در بند سه معرفی کردهایم و کارهایی که ایشان بکنند کمانه میکند به طرف ما. ضمنا مهمترین وظیفهای که برای پادشاه در این کشور (سوئد) و انگستان قائلند حفظ تمامیت ارضی است و یکپارچگی.
همایون: اول بنیادهای بحث را تعیین کنیم. بحثی به این گستردگی را باید روی پایههای معینی گذاشت. یک: حزب و شخصیت عمومی اصلا برای این است که به اصطلاح به آن گیر بدهند، انتقاد کنند و حمله کنند والا اصلا نباید بیاید میدان. من ناراحت میشوم که دوستان این قدر حساسیت دارند. آقای کشگر یک سامانه دارند و این سامانه پرشورترین مدافع یگانگی ملی ایران است که این را دوستان اصلا درنظر نمیگیرند ــ همهاش تاکید به تمامیت ارضی است. کاری هم که این سامانه برای پادشاهی پهلوی – نه برای شخص – برای پادشاهی پهلوی کرده است هیچ کس، هیچ گروه پادشاهی تا حالا نکرده است. شماره مخصوص نشریه تلاش در مورد رضا شاه الان در ایران مرجع است، بهش رجوع میکنند و سفرنامههای رضاشاه را چاپ کردهاند که هیچ کس در فکرش نبود و جلوی تحریف تاریخ را گرفتند و شما فقط از یک دریچه نگاه میکنید و من به تمام منظره دارم نگاه میکنم. کارهایشان به سود ملت ایران و آینده ایران است و یک جایی را گرفتهاند که حزب ما هم، اگر من نبودم، آن قدر توجه نمیکرد.
این است که بایست اشخاص را آن جور که هستند قضاوت کرد. نکته دوم این است که همه آزادند اظهارنظر کنند و حزب هم باید پاسخ بدهد. هر چه باشد باید توضیح داد برای اینکه ما با افکار عمومی سروکار داریم. نباید بگذاریم در مورد ما اشتباه شود پس باید حرفمان را بزنیم . ببینیم از کجا باید آغاز کرد. از ایران باید آغاز کرد؟ از دمکراسی لیبرال باید آغاز کرد؟ یا از پادشاهی باید آغاز کرد؟ در منشور حزب ما اول ایران است بعد دمکراسی لیبرال است و بعد پادشاهی است و اگر تضادی پادشاهی با یگانگی ملی ایران و تمامیت ارضی ایران پیدا کند، اگر کاندیدای پادشاهی پس فردا گفت ایران شش ملت است شما چه میگوئید؟ چه میتوانید بگوئید؟ نخواهد گفت ولی این فرض ما را روشن میکند که اولویتهایمان چیست. چرا پادشاهی خوب است؟ فکر میکنم باید برای صدمین بار موضوع بحثی قرار گیرد. این که پادشاهی مبنای تئوریکش چیست باید عرض کنم مبنای تئوریک ندارد. اینها مسایل عملی است. یک جا به درد میخورد یک جا نمیخورد. یک دورهای خوب است و یک دورهای بد است. این را میگذاریم برای بحث در آینده و این که چرا پادشاهی در یک نظام لیبرال دموکراسی میگنجد.
اما راجع به فاکتها. فاکت این است که شاهزاده از پنج سال پیش دست کم، رفته در حوزهی طرفداران فدرالیسم. ده بار هم اعلام کرده است، یک بار در کنگره خودما. آخرین بار هم در تورونتو در تلویزیون گفته و خودم شنیدهام که گفته است" چرا که نه؟ " و دولت مرکزی فقط دفاع و سیاست خارجی و برنامه ریزی کلی اقتصادی دستش است بقیه دست واحدهای فدرال. خوب این یعنی ایران تمام. تا اینجاها رفته است. با آن گروه کردهای آمریکای شمالی نشست داشته و اعلامیه توافق صادر کردهاند. البته گزارشی که دادند اول یک چیز دیگر بود. بعد تصحیح کردند و بعد برداشتند. چرا این کار شد؟ برای واکنشی بود که ما نشان دادیم والا این اشتباه، کارش به جاهای خیلی بد میکشید و آینده پادشاهی به جاهای بدی میکشید. موضعی که ما گرفتیم بسیار سودمند بود و یک نشانهاش هم اینکه این مطلب را پاک کردند. در همان جلسهای که آقای موبدی هم بودهاند، آن دو دوست کرد ایرانی که آنجا بودند اعتراض کردهاند که چرا دوجور حرف میزنید، چرا قبلا به ما آن جور گفتید و حالا میگوئید رای من مال فدرالیسم نیست؟ ملاحظه میکنید مشکل بوده و هست و حالا باید برطرف شود.
اینکه در جلسه خصوصی هم یکی از دوستان گفتهاند که تکذیب کردهاند و غیره، شما بروید از آقای عبدالرضا کریمی بپرسید، ایشان بکلی یک چیز دیگری میگوید، که نخیر شاهزاده با ما است و هر چه ما گفتیم قبول کرده. او این را در جلسه عمومی گفته است. ولی اصلا فایده ندارد در جلسه خصوصی تکذیب کردن، این مسایل باید بیرون منعکس شود برای اینکه صحبتها پخش شده و خیلی جاها ناراحت شدهاند. حالا اگر به بنده مثلا بگوید تکذیب میکنم چه تاثیری دارد؟ من یک هفتاد میلیونیم ایرانیان هستم.
یک بحث اساسی دیگر این است که فدرالیسم قابل رایگیری هست یا نه. راه حل دموکراتیک هست یا نه. مسلما راه دموکراتیک است. هر چه نظر مردم باشد که باید دربارهاش رای گرفت دموکراتیک است. اما قابل رای گیری نیست، عقیده ماست. نه اینکه هیچ جای دنیا قابل رای گیری نیست، نه، ما میگوئیم شرایط کشور ما طوری است که یک چیزهایی را نمیتوانیم به رای بگذاریم. این نظر ما است ولی فردا اگر مجلس موسسان تشکیل شد و تشخیص دادند که راجع به فدرالیسم صحبت کنند کی میتواند جلوشان را بگیرد؟ معلوم است که حق دارند منتها قبل از آن ما باید نظر بدهیم که مردم به آن چه به صلاحشان است رای بدهند؛ افرادی را انتخاب بکنند که به آن مسایل توجه کنند. نمیشود گفت بگذارید هر چه هست در همان چند هفته مجلس موسسان بحث شود. اینطور نیست. قبل از مجلس موسسان باید موضع گرفت. باید از مطالبی دفاع کرد و شاهزاده اشکالش تاکنون این بوده و دارد جبران میکند و بسیار هم خوب است و بعد هم مطمئن باشید برای واکنش شما بوده است. این گفتار آخری که انتشار یافته البته به هیچوجه کافی نیست و قدمی است در راه اصلاح همین مطلب.
آن چه که شاهزاده داشت انجام میداد جا انداختن این مطلب بود که فدرالیسم اشکالی ندارد " چرا که نه؟" این " چرا که نه " را از زبان خودش شنیدهام . "چرا که نه؟" به چندین دلیل نه. یک مقداریاش را آقای آریا اشاره کردند. آقای ثروت که آمدند اینجا صحبت کردند، دوست آذربایجانی ما، چی گفت؟ گفت من بوی خون میشنوم از این صحبتها. آذربایجانی است میداند کجا قرار دارد و خیلی بهتر از بنده و شاهزاده میداند چه خبر است آنجا. این است که ما نمی خواهیم این مطلب جا بیفتد. اگر شاهزاده بگوید اشکال ندارد، خوب این هم یک راه حلی است، پس فردا هزاران نفر از طرفداران ایشان نیز میگویند بله اشکالی ندارد و این تمام شد. ما نمیخواهیم اصلا" این اتفاق بیفتد. ما میخواهیم مردم متقاعد شوند که این قابل رایگیری نیست چنانکه جدا کردن دین از حکومت و سیاست قابل رایگیری نیست. حق ماست. حق ماست که بگوئیم یک چیزهایی قابل رایگیری نیست در ایران و حق کسانی هم هست که بگویند هست. هرکس حرف خودش را باید بزند.
آقای کشگر میگوید چون شاهزاده از فدرالیسم دفاع کرده – فدرالیسم یعنی واقعا" از بین رفتن ایران- ما باید منشورمان را تغییر بدهیم. به هیچ وجه. ما منشورمان را هر روز با نظر شاهزاده که نمیتوانیم تغییر بدهیم. اگر فردا شاهزاده که آن حرفها را زده آمد گفت نخیر من قبول دارم و دیگر این گونه نخواهد بود و فدرالیسم به درد ایران نمیخورد ما دوباره بند سه را اضافه کنیم؟ این که کار نشد. ما یک حاشیهای همیشه باید بگذاریم و بحث کنیم و متقاعد کنیم همدیگر را . این است که حرف ایشان از این نظر درست نیست ولی ایراد کاملا درست است. نباید شاهزاده چنین موضعی بگیرد. اگر کسی میگوید من کاندیدای پادشاهیام، دیگر نباید از این موضعهای یک سویه بگیرد که هزار حمله به او بشود. اگر میگوید خیر، من یک سیاستگر معمولیام دارم مبارزه میکنم بعدا" میخواهم پادشاه شوم. خوب؛ هزار حمله به او خواهد شد. نمیشود آنجا که حمله بود گفت پادشاه است، آنجا که موضع اشتباه گرفت گفت نه، مثل هر کس دیگری است
موضوع دیگر که بنیاد بحث است و مشخص بود و لازم نبود این قدر تکرار شود این است که ایشان حق دارد با هر کسی که خواست صحبت کند. معلوم است که حق دارد با هر کسی صحبت کند. کی گفته ایشان حق ندارد؟ من خودم هفده سال با سازمانهای قومی صحبت کردهام. بیست سال پیش اولین کسی بودم که با دگراندیش ها صحبت کردم هنوز هم دارم صحبت میکنم. با صحبت کسی مخالف نیست با موضعگیری به نفع آنها مخالفیم. شما صحبت کنید و حرف غیر اصولی آنها را قبول کنید فایدهاش چیست؟ گرفتاری این است که ایشان رفته تا آخر قضیه در مصاحبه با تلویزیون تورنتو. آن را نمیشود شوخی کرد. تمامیت ارضی حرف است. همه میگویند ما طرفدار تمامیت ارضی هستیم ولی ملت ایران وجود ندارد. اگر ملت ایران وجود ندارد تمامیت ارضی هم وجود نخواهد داشت. این مسلم است ولی به تعارف میگویند قبول داریم. در همان روایت اول گزارش دیدار شاهزاده با آن کنگره کردهای آمریکای شمالی پیش از آن که تغییرش بدهند، در گزارش شاهزاده بود که روی تمامیت ارضی ایران دو طرف توافق کردند در گزارش کنگره کرد اصلا" چنین چیزی نداشت. یعنی برای ساکت کردن ما این ور است و برای ساکت کردن آنها آن ور است. این نمیشود و باید یک جور صحبت کرد. حال خوشبختانه برداشتهاند ولی باز بی سر و صداست، باز به سکوت برگزار کردن مسائل حیاتی است.
گفتند ما پشت شاهزاده را خالی میکنیم. ما کی پشت شاهزاده را خالی کردهایم؟ شاهزاده دارد دست ما را خالی میکند. ما تا حالا گرفتاری نداشتیم با شاهزاده. از وقتی این صحبت فدرالیسم و " چرا که نه؟" و حدود اختیارات دولت مرکزی و دولت فدرال و واحدهای فدرال آمده گرفتاری درست شده است. ما فقط واکنش نشان دادیم و اگر واکنش نشان نمیدادیم ایشان در این گودال آن قدر فرو میرفت که آینده پادشاهی به خطر میافتاد. ما خدمت کردیم به این امر. ایشان هم دارد پس میگیرد. حال متاسفانه تمام راه را نمیرود برای اینکه آن قدر حرف زده با این گروهها – پنج سال است دارد صحبت میکند- صحبت ساده هم نبوده؛ و مشکل هنوز باقی است.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
با درود به هموطنانم و حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)
من از شاهزاده درخواست می کنم که با احزاب و گروههایی که در کنار شاخه سیاسی خود یک شاخه چریکی دارند و در مرزهای ایران در کمین نشسته اند تا در فرصت مناسب به ایران حمله و بخش و بخشهایی از آنرا به تصرف خود درآورده و حکوکت های فرقه ای بعد از جنگ خود را یکبار دیگر زنده کنند قطع رابطه کنند. این احزاب و گروهها هیچ ارزشی برای منافع ملی ایران قائل نیستند و دلائل و اهداف آنها در مبارزه با رژیم در تضاد کامل با دلائل و اهداف ما در مبارزه مان با این رژیم است. در کجای دنیا در موقعیت ما احزاب و گروههای سراسری و ملی توانسته اند حافظ منافع ملی کشورشان باشند و یا به توافقی برسند وقتی گروهی تجزیه طلب می گویند یا بپذیرید بخشی از خاک خود را بدون جنگ به ما واگذار کنید و یا ما با جنگ مسلحانه و چریکی خود و با کمک هر کس و ناکسی در دنیا آن خاک را از چنگتان درمی آوریم؟
من از شاهزاده می خواهم که سیاستی متفاوت با تجزیه طلبان خشن را اتخاذ کنند و آنها را با دگراندیش عوضی نگیرند. اگر این تجزیه طلبان پایه مردمی داشتند هیچوقت از حالا برای هموطنان استانهای مرزی ما از حالا تعیین تکلیف نمی کردند. اینها بخوبی می دانند که در یک فضای سیاسی باز در ایران که مردم فرصت بحث های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی شرکت مستقیم داشته باشند این احزاب و گروهها هیچگاه بقدرت نخواهند رسید.
شاهزاده گرامی، فردی یا گروهی و یا حزبی که ایران را بعنوان یک کشور و یک ملت قبول ندارد و تمامیت ارضی ایران را همواره زیر سئوال می برد و اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر را برای رفع هر گونه تبعیض در ایران را قبول ندارد شایسته نیست که او را بخشی از آپوزیسیون بحساب آورد و سعی کرد دل ناپاکش را بدست آورد. او و آن حزب مقاصد و منافعی دارند که با بیگانگانی که مقاصد و منافع خود را در کشورمان دنبال می کنند هیچ تفاوتی ندارد.
من بعنوان یک ایرانی از شما می خواهم که حافظ منافع کشور و ملت ایران باشید و وقت خود را بیش از این با دشمنان ایران تلف نکنید. من از شما می خواهم که در یک اعلامیه صریح اعلام بفرمایید که ایران یک کشور و یک ملت است، تمامیت ارضی ایران مقدس است و اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر در ایران برای رفع هر گونه تبعیض کافی است. متذکر شوید که شما دیگر نمی خواهید افراد و گروههایی که با این اصول مشکل دارند هدفشان حفظ منافع ملی ایران نیست و گفتگو با آنها درست نیست. امیدوارم که این نوشته که یک هموطن شما با خلوص نیت کامل نوشته شده است بدستتان برسد. سپاسگزارم
پاینده ایران و ملت ایران
December 22, 2010 04:39:01 PM
---------------------------
حق
با درود فراوان به آقای داریوش همایون گرامی و حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)،
من نمیدانم نظر شما و حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) در مورد مطالب زیر چیست و چه خواهد بود و یا اینکه شما علاقهای دارید که این مطالب را اصلا بدانید یا نه ولی برای من مهمند وگرنه برایتان نمی فرستادم. من شکی ندارم که شما حافظ منافع ملی ایران هستید و تخصص آنرا دارید که تشخیص دهید که کدامین موضوعات و مواضع را باید جدی یا شوخی تلقی کرد. بهرحال من وظیفه ملی خود میدانم که توجه هموطنانی را به نگرانی های خود جلب کنم که حفظ تمامیت ارضی ایران بهر قیمتی در دستور کرشان است؛ ایران را یک کشور و یک ملت می دانند؛ برای برقراری یک دمکراسی پارلمانی و اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر در ایران تلاش می کنند. تمنا می کنم که یکایک لینکهای زیر را مورد بررسی قرار دهید.
جدال بر سر اعتراض آقای عباس مقدم است که نقدی بر مقاله آقای حسین یحیایی در رابطه با تاریخ فرقه دمکرات آذربایجان بمناسبت ۲۱ آذر نوشته شده است. در همین رابطه، آقای عباس مقدم بعنوان یک نظر دهنده به محتوای مقاله احد واحدی هم اعتراض کرده است و او را به یک مناظره علنی دعوت کرده است. آقای عباس مقدم از سه سند بعنوان پایه اعتراض خود به دیگر نویسندگان استفاده کرده است که پس از فروپاشی شوروی رو شدند.
http://www.akhbar-rooz.com/idea_form.jsp?essayId=34248
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=34248
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=34132
http://www.akhbar-rooz.com/ideas.jsp?essayId=34132
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=34165
http://www.akhbar-rooz.com/ideas.jsp?essayId=34165
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=34103
http://www.akhbar-rooz.com/ideas.jsp?essayId=34103
جعل و تحریف تاریخ، بازیچه قرار دادن تاریخ معاصر ایران و سیاسی کردن آن باعث نفاق بین مردم و سر درگمی نسلهایی کنونی می شود. بنظر من، ملتی که بر سر تاریخ خود به توافق نرسد یکپارچه نخواهد ماند. شما چه فکر می کنید؟ با سپاس فراوان
پاینده ایران و ملت ایران
December 19, 2010 06:41:44 PM
---------------------------
حق
با درود
من مصاحبه شاهزاده را با آقای فرهودی دیدم و بنظرم اینبار از گذشته پخته تر به پرسشها پاسخ دادند. من کارشناس و متخصص نیستم که اینگونه مصاحبه ها را تجزیه و تحلیل کنم ولی از کارشناسان انتظار دارم که این گفتگوها را تجزیه و تحلیل کنند و اگر مشکلی در آنها می بینند از شاهزاده پاسخ بخواهند. امیدوارم که در آینده نزدیک آقای همایون و شاهزاده در دیداری به تفاهم برسند.
پاینده ایران و ملت ایران
December 19, 2010 01:44:08 AM
---------------------------
وجدانی
در کنار دوست و یا ...؟
بالاجبار و بعلت اهمیت موضوع بخش پایانی یکی از مطالب گذشته خویش را مجددآ به عرض میرساند و بدنبال آن چند سطری را نیز تقدیم دوستان میدارد:
<<... امروز که واقعآ حزب مشروطه ایران میبایست از همه توان و امکاناتش استفاده کرده و قدرت خود در بحث و گفتگو را به منتقدینش بنمایاند، سزاوار آن است که این حزب از نیرو و توان سیاسی شاهزاده رضاء پهلوی نیز بهره جوید و این دو همدیگر را در این میدان بحث و مذاکره با مخالفین تنها نگذارند زیرا بتنهائی وارد چنین میدانی شدن امکان شکست را هم بهمراه دارد. نقد و بررسی در حزب لازم بوده و هست لیکن از مشروطه خواهان واقعی بدور باد ما بین خود هر یک گناه را گردن دیگری بیندازد. خدا هرگز آنروز را نیاورد حزب مشروطه ایران دچار نفاق و شکست شده و امید ایران و ایرانی به یأس مبدل گردد.
فراموش نکنیم که یکپارچگی ایرانمان در گرو هم دلی و همت تمامی ایرانیان سلحشور همانند شاهزاده رضاء پهلوی و جناب دکتر داریوش همایون میباشد... >>
آری! چه خوب بود که بدور از هرگونه حب و بغض و خدای ناکرده تکبر و غرور براحتی دور هم جمع میشدیم و مشکلات خود و معضلات ایرانمان را به اتفاق همدیگر بر طرف میکردیم و به همه ثابت مینمودیم دلسوزتر و خیرخواهتر از ماها برای یک ایران مقتدر و یکپارچه کسی نیست.
ما به خاطر ایران و حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی آن حاضر بوده و هستیم (بنا به قولها و نوشته هایی که در همین سامانه هم به وفور موجود است) هر کاریرا انجام دهیم و حتی در صورت لزوم برای اینکار در کنار دشمن شماره یک خود یعنی جمهوری اسلامی قرار گیریم. اگر این تصور واقعیت نداشته باشد که ماها فقط اهل شعار دادن هستیم و وقتیکه پای عمل بمیان بیاید میدان را خالی خواهیم گذاشت، پس چرا امروز دست به اقدام نمیشویم و برای حفظ ایرانمان به هر کاری دست نمیزنیم و در کنار شاهزاده خودمان که دوست شماره یک ماست قرار نمیگیریم؟ چرا با ایشان دیدار و مذاکره ای نمیشود؟ چگونه است که شاهزاده را با آنانی که میخواند، زبانم لال، سر به تن شاهزاده نباشد تنها گذاشته ایم؟ البته در همین جا میبایست از جناب دکتر اکمل (با اینکه سن شان خیلی از سن شاهزاده زیاد است) کمال تشکر را نمود که با شاهزاده رضاء پهلوی دیدار نموده و مستقیمآ نظریات و برداشتهای شخصی کاندیدای پادشاهی را به گوش و نظر همه رساندند. اما و صد اما که بقول معروف با یک گل بهار نمیشود! چقدر خوب و بجا بود که اغلب دوستان حاضر در این جلسه دفتر پژوهش و بویژه جناب آقای دکتر داریوش همایون نیز اگر دیداری، بویژه پس از این جریانات اخیر، با شاهزاده داشته اند همه مارا از جریان آن مطلع میکردند. مطمئن باشیم که اینگونه دیدارها در جهت همان حفظ تمامیت ارضی ایران به هر قیمت است و جلو توطئه دشمنان آنرا از هر قماشی که باشند خواهند گرفت. اینجانب هرگاه که احساس میکند خدای ناکرده دارد کدورتی نسبت به جناب دکتر داریوش همایون پیدا میکند بلافاصله به مطالب و نوشته های خود ایشان پناه میبرد و از آنها یاری میجوید. باید اعتراف نمایم که بعد از خواندن مطالب ایشان همیشه قوت قلب میگیرم و اثری از کدورت در وجودم بر جای نمی ماند. این است که اینجانب اطمینان راسخ دارد دیدار شاهزاده رضاء پهلوی و جناب دکتر داریوش همایون تمامی فضاهای بظاهر تیره و تاریک را از بین برده و واقعیت امر را که همانا اعتقاد زوال ناپذیر این دو ابر مرد به ایران یکپارچه و متحد است بیش از پیش بر همگان آشکارتر خواهد شد. این دو بزرگوار در فضای سیاسی ایران اگر نگوییم لازم و ملزوم همند لااقل وجودشان همیشه ضروری بوده و هست. دور باد آنروزی که وجود هر یک از این نام آوران زمانه باعث عدم وجود دیگری در فضای یاد شده باشد!
این باور را داشته باشیم که برای انجام هر امری قبل از اینکه به ناچار تن به همکاری و همیاری با دشمن شماره یک خود بدهیم بهتر است با دوستی، هر چند نه شماره یک، برای خاطر خودمان هم که شده باشد همراه و همقدم شویم.
با نهایت تأسف در آخرین لحظاتی که این خطوط نوشته میشد، خبرگزاریهای دنیا از یک حادثه بسیار دلخراشی که برای هم وطنان چابهارمان در استان سیستان و بلوچستان روی داده است خبر دادند. در این حادثه تروریستی بار دیگر بیگناهان کثیری فدای خودخواهیها و تمامیت خواهیهای عده ای شدند که هنوز از خون و خون ریزی سیر نشده و همه چیز را میخواهند با خشونت و خون درست کنند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم فرجام ایران و ملت ایران را نمیتوانیم با زور و خشونت از سوی این گروه و آن گروه و یا این شخص و آن شخص به خیر ختم کنیم. راه صحیح و عاقلانه جهت حفظ ایران و ایرانی همانا اتحاد و توافق بر اصولیست که نه هر گروه بتنهایی بلکه همه و یا حداقل اکثر گروه ها بر آنها صحه میگذارند. این میسر نمیشود جز اینکه همه و بویژه سیاسیون طراز اول و مقبول تکبرها را کنار بگذارند و در جهت و سوی همدیگر قدم بردارند.
December 15, 2010 06:10:36 PM
---------------------------
|