حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
گفتگوی آزاد پیرامون مقالات اخیر در مورد حزب (بخش دوم)
شست 95 دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)

December 31, 2010

جمعه 10 دی 2569 = December 31, 2010

 

پیش از دستور:

موبدی: از مقاله‌های نوشته شده اخیرا مقاله‌ای است از آقای نوری علا، که در رابطه با موضع حزب در صورت حمله نظامی به ایران، حزب ما را به دن کیشوت تشبیه کرده است و جایی دیگر منشور لیبرال دموکرات حزب ما را منشور شوونیستی نامیده است. به نظر من دن کیشوت بیشتر مناسب کسانی است که خود خوانده می‌خواهند رهبر یا آلترناتیو جمهوری اسلامی و مبارزات مردم ایران بشوند بدون اینکه شایستگی خود را در همین یک ساله گذشته در رابطه با پشتیبانی از جنبش سبز و مبارزات مردم ایران نشان داده باشند. اینکه گفته‌ایم در صورت خطر تجزیه در کنار هر نیرویی از جمله جمهوری اسلامی می‌ایستیم معنی‌اش محکوم کردن حملات علیه آن نیرو و از جمله جمهوری اسلامی است. در چنان صورتی مسخره است که کسانی می‌خواهند ما در کنار نیروی تجزیه طلبان بایستیم. به نظر می‌رسد تلاش‌هایی برای کم خطر جلوه دادن حمله نظامی به ایران صورت می‌گیرد و "دشمنی" با جمهوری اسلامی حتی به قیمت نابودی ایران، در ذهن این نویسندگان وجود دارد. نکته دیگر اینکه شعار " فدرالیسم بدون تجزیه" که ایشان می‌دهند جز نردبان شدن برای ملت سازان نیست.

پاشائی: سال پیش گفتیم برای حفظ یکپارچگی ایران در کنار جمهوری اسلامی برای حفظ یکپارچگی ایران، می‌ایستیم و هشداری بود برای اینکه اگر ایران به شش کشور تبدیل شد دیگر راه برگشتی نخواهد بود. همین مطلب در قطعنامه حزب هم آمده که باعث بعضی مخالفت‌ها شد و مقالاتی نوشتند ما را متهم به کج خیالی و خوش باوری کردند و گفتند اگر روزی حمله شود باعث آزادی خواهد شد همان‌طور که در عراق و افغانستان شد. من در آن موقع گفتم تجربه پانزده- شانزده ساله حزب نشان داده ، آنچه که در قطعنامه و بیانات حزبی آمده همه با دقت بررسی شده است و صحت آنها بعد‌ها خود را نشان داده است. ماه گذشته در بیست و یکم نوامبر یک سایت اینترنتی دست به انتشار اسناد گسترده‌ای از کامپیوترهای وزرات دفاع و خارجه آمریکا زده که در آن حدود 351378 سندمحرمانه از دویست و هفتاد کنسولگری و سفارت آمریکا در سراسر دنیا در آن چاپ شده است. در بین اسناد فراوانی که آمده است بخشی به ایران مربوط است. در بین اینها اسناد و مدارکی دیده شده است که هفته گذشته آقای محمد امینی در تلویزیون اندیشه به مضمون آنها اشاره کرد. یکی این بود حزب کومله از اسرائیل پول میگیرد، در عین حال گفته است " کنگره ملیت‌های فدرال ایران"، کنگره‌ای که معتقد است ایران شش ملت است و بعدا" کشورهای خودشان را خواهند خواست، پول از کشور آمریکا می گیرد. یعنی آن گزینه حمله‌ای که میگویند روی میز است و اگر روزی این گزینه انتخاب شود آن وزراتخانه به بخشی از ایرانیان که معتقدند ایران باید شش کشور بشود پول می دهد تا در استان‌های مختلف ایران کار خویش را پیش ببرند و کار نیروی مهاجم را آسان تر کنند و این اطلاعات را که پول‌ها از کجا می‌آید را حزب داشت و می‌دانست این گفته‌های ملت سازان از کجا‌ها سرچشمه می‌گیرد. طبعا مدارک‌ش را نداشتیم ولی حالا در میان این اسناد آمده است، حالا دیگر موضوع روشن است و بعضی دوستان معلوم نیست در آن زمان به کدام بخش خواهند چسبید و مبارزه خواهند کرد. از این رو این مطلب را آوردم که بعضی دوستان بدانند اگر مواضعی گرفته شده است نه از روی خیالبافی بلکه بر اساس واقعیت بوده است.

مفخمی: در مورد صحبت‌های آقای پاشایی کاملا درست است، ولی ترس من این است کم کم با این صحبت‌ها بیفتیم به آن دامی که جمهوری اسلامی را سمبل یکپارچگی ایران بخواهیم تلقی بکنیم. جمهوری اسلامی اصلا خودش باعث این گرفتاری‌ها هست. راه‌‌‌اش این است که از این کنفراس‌ها نترسیم . در یکی از این کنفرانس‌ها که من هم شرکت کرده بودم آقای براهنی همان حرف‌ها را در مورد جدایی زبانی و غیره زد. ولی آقای محمد امینی جواب‌های دندانشکنی به وی داد. این کنفرانس‌ها خوب است و ما باید در این کنفراس‌ها شرکت کنیم و صحبت‌ها را به گوش مردم ایران برسانیم. ملت ایران اگر می‌خواست جدا بشود ستارخان و باقرخان در زمان مشروطیت اعلام استقلال می‌کردند و آذزبایجان را جدا می‌کردند.

پاشایی: آقای مفخمی گفتند شاید با این گفته‌ها ما جمهوری اسلامی را سمبل یکپارچگی ایران نگاه کنیم ابدا". جمهوری اسلامی بزرگترین معضلی است که امروز با آن روبرو هستیم. اگر جدایی خواهی در معدودی از افراد جا می‌افتد برای این است که بتوانند از معضل جمهوری اسلامی رهایی یابند. تبعیض مذهبی اساس قضیه است و جدایی خواهی اساس ایلی و قبیله‌ای ندارد. سنیان را جمهوری اسلامی آزار می‌رساند. شیعه کرد در جمهوری اسلامی میتواند بالا بیاید و جای خود را باز کند. این است که جمهوری اسلامی با کردار و رفتار خود بسیار کمک می‌کند به پاشیدگی ایران. خارجی‌ها کارشان را می‌کنند ما هم کار خودمان را می‌کنیم و با تمام قدرت باید موضع بگیریم که بدانند در برابر کسانی که پول می‌گیرند و برای تجزیه ایران می‌کوشند کسانی دیگر هستند که محکم ایستاده‌اند و ایران را حفظ خواهند کرد.
دولت‌های خارجی علاوه به تجزیه‌طلب‌ها، به سازمان‌های دیگری هم کمک می‌کنند. من معتقدم هر کجا که پول خارجی و پول اطلاعات درگیر است ما باید خودمان را کنار نگهداریم برای اینکه مطمئن هستیم پشت این کمک‌ها، برنامه‌ها و دسیسه‌ها خوابیده است.

گفتگوی آزاد در مورد مقالات اخیر

آریا: دو موضوع را باید از هم جدا کنیم. یکی کشور‌های خارجی هستند که طرح‌های خود را دارند ، دیگری این است که ما مسئله درونی کشور خودمان را نمی‌توانیم با سرمان را زیر برف کردن رفع کنیم. مسئله جدایی خواهی اگر در بعضی مناطق دارد بسط و گسترش پیدا می‌کند و فدرالیسم وارد بحث می‌شود این دو تا نباید مخلوط شود.

قطبی: سوال ار آقای پاشایی و یا دیگر دوستان این است که حالا باید چه کار کرد؟ و راه و روش حزب چه خواهد بود؟

رحیمی: منظور از اینکه در بعضی از مناطق در ایران موضوع جدایی هوادار پیدا می‌کند چیست؟ اگر گزارشی هست که نشان دهد در بین مردم ایران، موضوع جدایی توانسته طرفدار پیدا کند یا جا بیفتد معرفی کنند. تا به امروز این طور بوده که عده‌ای که تعدادشان خیلی زیاد نیست-حزب دمکرات کردستان به کنار ــ زیرا این حزب روشن است که از آقای بارزانی پول می‌گیرد و بارزانی هم هستی‌اش به آمریکایی‌ها وابسته است- ــولی بقیه که فرمودند می‌خواهند جدا بشوند در کدام یک از شهرهای ایران چنان اتفاقی افتاده است؟ یک عده راه افتاده‌اند و بیشتر هم در خارج هستند در آمریکا و اروپا، کنگره می‌گذارند به عنوان نماینده مردم صحبت می‌کنند که مردم به هیچ کدام از کومله و دمکرات نمایندگی نداده‌اند. اما یک مسئله مشخص است . یک نفر تفنگ بدست می‌تواند صدها نفر را ساکت کند. وحشت ما هم در این قسمت است. وقتی موضوع جدایی پیش می‌آید یک مسئله مهم تمامیت ارضی است ولی مسئله مهم دیگر این است که میلیون‌ها نفر قربانی خواهند شد. به عنوان یک کرد برای من روشن است که ظلم زیادی در حق کردها صورت گرفته است ولی نمی‌شود نتیجه گرفت کردستان باید جدا شود. این کار وحشتناک خواهد بود. مردم روبرو با مشکلات خود هستند ولی این احزاب و ملت سازان می‌توانند دارو را اشتباهی نشان بدهند. می‌گویند فدارالیسم شود بهشت می‌شود. می‌بینیم در عراق آن طور نشده است.

آریا: به هرحال در بخشی از گوشه‌های مملکت هستند آن‌هائی که فدرالیست‌اند و آنها‌یی که تجزیه طلب هستند. هر فدرالیستی تجزیه طلب نیست هر نجزیه طلبی فدرالیست نیست. اگر بعضی کشورها روی این کار سرمایه گذاری می‌کنند، بر زمینه‌ای دارند این کار را می‌کنند. ما نباید چون خارجی‌ها دارند کارهایی می‌کنند بگوئیم این مسئله بهیچ وجه جنبه داخلی ندارد. ما باید مخالفت‌مان را با توضیح و اصولی بیان کنیم که هم در داخل و هم در خارج بتوانیم دفاع کنیم. اینکه بگوئیم فدرالیسم گزینه دموکراتیک نیست غلط است.

رحیمی: در جلسه گذشته آقای مختاری پرسشی از من داشتند. گفتم موضع پادشاهی که ما مطرح کردیم در خیلی استانداردها نمی‌گنجد. استاندارد از نظر من هر روز تغییر میکند. استاندارد ایستا نیست. از طرفی ما از حق رای مردم صحبت می‌کنیم و حق حاکمیت مردم بر تمام مسائل. یعنی هر چیزی انتخابی است. در مورد دموکراسی هر چیزی انتخابی است اما در پادشاهی انتخابی نیست. شاید بفرمائید مردم به نظام پادشاهی رای می‌دهند. درست است. ولی آیا به فرزند او هم رای داده‌اند؟ آیا به نوه‌ی او هم رای داده‌اند؟ نه. این بحثی بود که در سوئد پیش آمد بین رویالیست‌های سوئد با مخالفین پادشاهی. رویالیست‌های سوئد نگفتند پادشاهی مدرن است. گفتند پادشاهی امروز به حال سوئد مناسب است و با توجه به فوائد آن، مردم هنوز دوست‌ش دارند و هر روز هم رای گیری نمی‌ کنند. روی این اصل، در استانداردها نمی‌گنجد و ما طرفدار پادشاهی هستیم به دلیل مناسبت آن برای ایران. اما موضوع اصلی پیش می‌آید و ضدو نقیض‌هایی است که ما با آن روبرو میشویم. با این موضوعی که آقای امینی هم گفته‌اند وابستگی مالی بعضی سازمان‌ های قومی به خارجیها روشن است و نیروهای خارجی قصد تجزیه ایران را دارند خوب، شرایط ما نه تنها بهتر نشد از این نظر بدتر هم شد. شما حالا بروید برای بقیه توضیح بدهید که شاهزاده که کاندیدای ماست رفته‌اند با چنین کسانی سند امضا کرده‌اند، نه. به یک نتیجه‌ای رسیده‌اند، نه، حرف‌های آنها را تکرار می‌کنند حرف‌های چه کسانی را؟ کسانی که از نیروهای خارجی پول می‌گیرند که ایران را تجزیه بکنند. خوب کار ما صد برابر مشکل‌تر خواهد شد. روی این اصل فکر می‌کنم باید یک چهارچوبی را مشخص بکنیم. درست است همان طور که آقای همایون گفتند با هر حرفی نمی‌توانیم منشورمان را تغییر بدهیم . ولی سوال من این است که تکلیف ما چیست بر فرض اگر شاهزاده از فدرالیسم دفاع کرد؟ باید چهارچوبی داشته باشیم.

آجرلو: پادشاهی در تضاد با حقوق بشر نیست بدین لحاظ که در مجلس موسسان یک بار برای‌ش رای میدهند و فرزندش را هم هر وقت ملت خواست می‌تواند تایید یا رد کند و همه‌اش دموکراتیک است. این که شاهزاده چه عملی دارد همچنان که آقای همایون گفتند نباید کوچکترین نرمشی نشان دهیم در این بزنگاه تاریخی. ما نمی‌گوئیم ایشاالله گربه است . هر دلیلی ما بیاوریم یا شما بیاورید شاهزاده در موضعی که در برابر فدرالیسم گرفته‌اند و رویدادهای اخیر، با کمال تاسف ایشان اشتباه کرده‌اند و آقای همایون هم جلسه گذشته گفتند که از سایت ایشان برداشته شده و کوتاه آمده‌اند و این کافی نیست و اینها با فشار ما بوده است. به حد کافی امکانات دارند و هر اشتباه از جانب ما مساوی است با برد آنها. در رابطه با ایران؛ فدرالیسم دقیقا" مساوی تجزیه ایران است و بهتر است بپذیریم که شاهزاده اشتباه کرده‌اند و مساله این نیست که اگر بپذیریم اشتباه کرده‌اند موقعیت ایشان ضعیف می‌شود یا حزب تضعیف می‌شود. ما در عوض باید اینقدر هزینه را برای همه بالا ببریم منجمله خودمان که جرات نزدیک شدن به ساحت تمامیت ارضی را نداشته باشیم و نداشته باشند. این فدرالیسم "چرا که نه" را بالاخره هم گزینه خواهند کرد. با همه اتفاقاتی که افتاده است نوک پیکان را نباید به سمت شاهزاده گذاشت تنها عملکرد ما این باید باشد که هزینه این کار را بالا ببریم تا کسی تاب آن هزینه را نداشته باشد

همایون: این داستان تجزیه، فدرالیسم، کمک خارجی همه‌اش بهم مربوط است. یک فرایندی است. فکر هم نکنید اول باید یک جنبش فراگیر در یک استانی پیدا بشود و همه بخواهند جدا بشوند یا اکثریتی، نه، می‌شود با کمک خارجی، با نشان دادن پول، با دلگرم کردن افراد که ببینید آمریکا پشت‌ش است، اسرائیل پشت‌ ش است پشتیبانی بوجود آورد. جنبش را میشود راه انداخت لازم نیست خارجی ها از جنبشی که هست استفاده کنند؛ می توانند جنبشی راه بیندازند. روس‌ها در ایران این کار را چند بار کرده‌اند. حالا نوبت امریکائی‌ها یا اسرائیلی‌ها یا محافلی در آنجا‌هاست این‌ها به هم مربوط است و بر می‌گردد به داستان اتمی و از آنجا هم شروع شده است. وگرنه آمریکائی‌ها به هیچ وجه سودی در تجزیه ایران ندارند. می‌دانند چه خبر خواهد شد ولی خوب اگر مجبور شدند ترجیح می‌دهند به دست همین سازمان‌ها کارشان را انجام دهند و قسمت عمده عملیات‌‌شان را اینها انجام دهند. آقای پاشایی گفتند ما باید جلوی اینکار را بگیریم درست است. ما باید هم امریکائیها را متوجه کنیم که این جور نیست که این سازمان‌ها به شما می‌گویند و هم جمهوری اسلامی را متوجه کنیم چه مخاطراتی در پیش است و هم مردم را متوجه کنیم و هم موضع خودمان را روشن بکنیم. چون مثل همیشه آخرش معلوم می‌شود درست گفته‌ایم و بی خودی بما حمله کرده‌اند.
این صحبت هم که در "کنار مردم" قرار می‌گیریم دلخوشی است. یعنی چه مردم؟ مردم نه اسلحه دارند نه وسیله دارند. مردم فرض کنید جمع شدند رفتند خواستند از یک جایی دفاع بکنند فرداش گرسنه‌شان خواهد شد باید بروند دهات اطراف را غارت بکنند. اسلحه هم که ندارند. بایدبا چوب و چماق بروند. این که حرف نشد. مردم که کار جنگ ازشان بر نمی‌آید، هر جا هم که دیده‌اید کارهای پارتیزانی شده با قدرت مرکزی در تماس بوده‌اند، امکانات گرفته‌اند. این حرف‌ها یعنی چه؟ می‌گوئید زمان انقلاب اسلحه نداشتند. آخر زمان انقلاب که حمله خارجی نبود. چه ربطی به هم دارد؟ مسئله این است که اگر امریکائی‌ها یا اسرائیلی‌ها به ایران حمله بکنند قدرت دفاعی ایران را از بین می‌برند وقتی قدرت دفاعی ایران ازبین رفت دیگر کسی نیست جلوی این گروه‌ها را بگیرد، این گروه‌ها هم که از حالا پول گرفته‌اند و مشغول مسلح کردن خودشان هستند،
دوستان با جنگ و صلح تولستوی شاید آشنا باشند. کتاب خیلی دقیقی است راجع به جنگ 1812. وقتی ناپلئون حمله کرد به روسیه تا مسکو رفت و فکر کرد روس‌ها را وادار به تسلیم می‌کند ولی روس‌ها تصمیم به ادامه جنگ گرفتند و جنگ پارتیزانی شروع شد و یکی از اولین نمونه‌های جنگ پارتیزانی همین است بعد از اسپانیا در همان وقت و حمله فرانسوی‌ها. ضمنا به دوستان بگویم پارتیزانی از. پارت آمده است. پارت‌ها شروع کننده جنگ پارتیزانی به معنی غیر منظم هستند در دنیا. باری، ملاکان روسی تصمیم گرفتند پشت ارتش فرانسه عملیات پارتیزانی بکنند و رعیت‌هایشان را هزار تا و دو هزار تا فرستادند پشت جبهه مثلا بجنگند. این رعیت‌ها از فردای‌ش غذا و جیره نداشتند، شروع کردند به غارت روستاهای اطراف برای خورد و خوراک. کم کم برای خود غارت. این کتاب جنگ و صلح تاریخچه دقیقی است و ضمنا یک اثر بسیار بزرگ هنری است.
اینکه ما می‌گوئیم کنار مردم می‌جنگیم از همان حرف‌هاست. خیلی خوب. اسلحه که نداریم، جیره و غذا هم که نیست و بعد هم ما که از این جا نمی‌توانیم آن جا بجنگیم. آنچه ما خواهیم کرد در صورتی که به ایران حمله شود این است که به مردم خواهیم گفت از امروز حمله به جمهوری اسلامی قدغن و دفاع از خاک میهن مقدم. در این حدودها به سهم خود سعی می‌کنیم مردم را متوجه بکنیم. این موضع اشتباه نیست و خیلی هم درست است. خیلی هم انعکاس‌ش خوب بوده ولی بعضی خوش‌شان نمی‌آید، نظرشان است. ولی همه جا این حالت اصولی ما استقبال شده است.
در این رابطه آقای نوری علا ما را نواخته و باصطلاح گوشه زده‌اند. من یاد دکارت افتادم که می‌گفت می‌اندیشم پس هستم. این رفیق ما می‌گویند من می‌اندیشم پس هست. یعنی آن چه که من می‌گویم می‌شود و هست. می‌گویند از این به بعد تمامیت ارضی معنا ندارد و یکپارچگی هست. یکپارچگی هم ربطی به مرز ندارد ربطی به تمامیت ارضی ندارد برای اینکه در طول تاریخ خیلی اتفاق افتاده این مرز این ور و آن ور شده است و ایران مانده است پس اشکال ندارد، اما یکپارچگی مهم است. علامت یکپارچگی هم چیست؟ این است که اگر در خیابان گفتند ایرانی، شما سرتان را برمی‌گردانید. خیلی خوب. پس تا وقتی ما سرمان را برمی‌گردانیم هیچ اشکالی ندارد که چند صد کیلومتر مرزهای ایران بیاید این طرف‌تر برای اینکه باز هم اگر در خیابان بگویند ایرانی، ما سرمان را برمی‌گردانیم. ملاحظه می‌فرمائید کار به اینجا‌ها می‌کشد. ما را به دن کیشوت هم تشبیه کرده‌اند ولی دن کیشوت سوار اسبی بود که می‌توانست خود دن کیشوت و نیزه‌اش را به تاخت ببرد بزند به هر هدفی که او داشت ولی ما اقلا سوار اسب چوبی سکولاریسم نو نیستیم. حالا ایشان می‌توانند با آن اسب چوبی قدری تاخت و تاز بکنند بعد به هم می‌رسیم. مسائل ایران از این حرف‌ها گذشته است.
دوستان خیلی ساده از این کمک‌های آمریکا و اسرائیل به این سازمان‌ها رد شدند و رد می‌شوند. ولی خدمتتان عرض کنم که خیلی خیلی قضیه جدی است. بیش از اینها جدی است و ایران در یکی از آن بزنگاه‌های تاریخی‌اش است که سرنوشت‌ش معلوم خواهد شد. طوری هم معلوم خواهد شد که برگشت ناپذیر خواهد بود. بسیار باید مراقب باشیم و اولویت ما بیش از همیشه باید حفظ این کشور باشد. به هر قیمت و از هر راه. به هیچ وجه ما با این موضوع شوخی نخواهیم کرد. هر اتفاقی بیفتد، هر اتفاقی در حزب یا بیرون از حزب بیفتد، ما این کار را دنبال خواهیم کرد. یک قدم آن ور تر نخواهیم گذاشت. هرچه می‌شود بشود. برای این که می‌دانیم چه خبر است. دوستان مسائل دیگر برای‌شان مطرح است. خیلی خوب اشکال ندارد ولی من هفتاد سال است دارم تاریخ می‌خوانم و می‌دانم چه خبر است در دنیا و می‌دانم در ایران چه خبر است. این را ادعا نمی‌کنم و غیر ممکن است یک ذره در این موضوع کوتاه بیایم. هرچه بشود. از حالا خدمت‌تان عرض کنم. ایران را باید نگهداشت. با این حرف‌ها و با این سادگی‌ها، این مهم نیست آن اشکالی ندارد، این جوری فایده ندارد و باید ما همه را متوجه بکنیم که داستان چیست.

موبدی: آقای دبستانی نوشتند وظیفه پادشاه دفاع از آحاد مردم است بله خیلی هم خوب است که این طور باشد ولی موضع گیری امر دیگری است. وقتی شما موضع گرفتید یعنی از یک طرف دفاع کرده‌اید. یک طرفی که خواست خودش را دارد. پس این حرف کلی که شما می‌زنید در اینجا مصداق ندارد و اگر موضعگیری باشد دیگر تمام است. من در اینجا بخشی از نظرات این " کنگره ملیت‌های ایران فدرال " را می‌آورم : ... "تجارب کشورهای فدرال نسبتا موفق ( از جمله آمریکا، کانادا، هندوستان، امارات و..) نشان دهنده آنست که علی الاصول مسئولیت دفاع ملی، سیاست خارجی، چاپ اسکناس و ضرب سکه، و برنامه‌ریزی‌های کلان اقتصادی سراسری را دولت فدرال مرکزی بر عهده خواهد داشت کلیه اختیارات دیگر می‌بایستی بنا به اصل حق حاکمیت ملی مردم ساکن ایالت‌ها به حکومت‌های فدرال محلی تفویض شود"..
از بحث درباره "حق حاکمیت ملی مردم ساکن ایالت‌ها " می‌گذرم. در اینجا آن چه که این "کنگره" از فدرالیسم مد نظر دارد مورد اشاره من است. می‌بینیم شاهزاده در تلویزیون تورنتو این " چرا که نه" معروف را بدنبال همان تقسیم قدرت که طابق النعل بالنعل نظر " کنگره" هست آورده است. این یعنی فدرالیسم و این یعنی تقسیم حاکمیت و نه تقسیم حکومت. من فکر می‌کنم مفهوم فدرالیسم برای بعضی‌ها روشن نیست. رابطه دولت فدرال و بقیه احتیاج به توضیح دارد. ما باید بدانیم اگر انتقاد به فدرالیسم در ایران می‌کنیم به چی داریم انتقاد می‌کنیم. ما با این تقسیم حاکمیت که "کنگره ملیت‌های ایران فدرال" می‌خواهد و شاهزاده در تلویزیون تورنتو عنوان کرده مخالفیم. با اینکه دولت مرکزی فقط سیاست کلی اقتصادی را بعهده خواهد داشت مخالفیم. آنها میگویند سیاست کلی اقتصادی با مرکز، بقیه‌اش با "ملیت‌ها". زیر بار نخواهیم رفت. ما جلوی این را گرفته‌ایم. نگاه کنید چرا از آن سایت برداشته شد؟. این طور هم نیست که یک دفعه چیزی اتفاق افتاده و ما داریم بزرگ‌ش می‌کنیم. در کنفرانس پاریس دیدیم که حزب قاطعانه با آن کنفرانس و خواب‌هایی که برای ملت ایران و چلبی سازی می‌دیدند برخورد کرد ولی در برابر ایشان موضعی نگرفت. شاید ایشاالله گربه است را در آنجا گفته‌ایم. ما نمی‌خواستیم و نمی‌خواهیم اصلا" این مسایل پیش بیاید و درگیر این مسایل شویم ولی به شرطی که بگذارند. آقای آریا گفتند ایشان بگویند و ما هم می‌گوئیم. درست است ولی ما نمی‌خواهیم به آنجا‌ها برسد. اگر برسد خواهیم گفت الان هم گفته‌ایم و مربوط به بند سه هم نیست. یک محدوده‌ای دارد که بحث‌ها و انتقاد‌ها صورت می‌گیرد و به محض اینکه یک نفر حرفی زد و اشتباه کرد که همه چیز نباید بهم بخورد. اگر این حرف‌ها را نزنیم درست نخواهد شد و کار به جاهایی غیر قابل برگشت خواهد کشید. آقای آریا به درستی به ما توجه دادند که بیشتر دقت کنیم در کاربرد بجای مفاهیم. این درست است. به هر حال ما وقتی از فدرالیسم صحبت می‌کنیم منظورمان فدرالیسم در ایران است. با خارجی ها هم اگر صحبت کردیم موضوع با توضیح همراه باید باشد.

آریا: جلسه پیش هم خدمتتان عرض کردم. توافقنامه‌ای در کار نیست. شما برگردید به همان متنی که آقای رحیمی و آقای کشگر می‌گویند آنها به توافق رسیدند و توافق‌نامه امضا کردند، توافقی وجود ندارد. دوستان اگر همان رفرنس‌های زیر مقاله را بخوانند در آنجا توافقی وجود ندارد و می‌گوید سرنوشت آینده ایران بدست مردم ایران است، هر نوع نظامی که مردم ایران خواستند تا زمانی که دموکراتیک باشد و حقوق بشر باشد جمهوری و سلطنت و فدرال، انتخابش بدست مردم ایران است. چیز دیگری در اینجا گفته نشده است. آن روز هم گفتم شما نمی‌توانید به دنیا بگوئید حکومت فدرال یک نوع حکومت دموکرات نیست. دوستان توجه بفرمایند پادشاه یک مقام غیرمسئول است. وقتی که می‌گوئیم پادشاه نمی‌تواند از حالا نوع نظام آینده را تعیین بکند. و خود ایشان نمی‌گوید نظام آینده ا‌یران سلطنت باشد یا جمهوری؛ به همان نسبت هم تاکید منفی هم یک نوع تعیین حکومت است. ایشان میگوید چرا که نه؟ چرا که نه‌اش را آن وقت ما می‌گوئیم. مساله‌ای نیست. ایشان سوالی را مطرح میکند ما که مخالف فدرالیسم هستیم دلایل‌مان را می‌گوئیم آقای همایون توضیحات‌ش را می‌دهند مردم گوش می‌دهند. آنها هم که طرفدارند صحبت‌شان را می‌کنند. ما یک حزب هستیم و یک حزب باید آنقدر در سیاست تبحر داشته باشد که اولا" بداند کی پیروز شده؛ کی شکست خورده است و بعد اگر در جایی شکست خورده؛ بداند چگونه آن را به پیروزی تبدیل کند. این امتیازی که پادشاه در این صحبت‌ها داده‌اند به این‌ها که فدرالیسم میتواند یکی از حکومت‌های دموکرات باشد هیچ امتیازی نیست. همه جای دنیا این را قبول دارند. ولی وقتی آدم‌هایی که تجزیه طلب هستند آن‌ها می‌آیند و همین طور چپی‌هایی که سال‌های سال به گوش این اقلیت‌ها خوانده‌اند که سلطنت با شوینیسم یکی است. حکومت مرکزی با شوینسم یکی است نظام پادشاهی با شوینیسم فارس یکی است همان‌ها قبول می‌کنند که پادشاهی هم یک حکومت دموکراتیک میتواند باشد. خوب این یک پیروزی برای ما بیشتر بود تا یک شکست منتها ما بجای اینکه درست برخورد کنیم تبدیلش کردیم به یک شکست. حالا مساله‌ای نیست و اشکال ندارد. حرف من این است که بصورت بد از چیزی دفاع نکنیم. در ضمن من نگفتم تجزیه، فدرالیسم و کمک های خارجی یک پروسه نیست که هست ولی حرف من این است که اینها را باید جدا کرده و درست مقابله کرد. در مورد تضادی هم که آقای رحیمی گفتند پادشاه یک مقام غیرمسئول است. پادشاه نمی‌تواند نوع حکومت آینده ایران را تعیین کند حتی اگر بخواهد. پادشاه نهایت یک رای شخصی دارد مثل بقیه مردم. یک سری چیزها در اختیار ایشان نیست. تجزیه ایران از جمله این مسایل است حرف من این است که فدرالیسم به احتمال زیاد در ایران به تجزیه منجر خواهد شد ولی اینکه بگوئیم فدرالیسم مساوی تجزیه است درست نیست و به نفع ما نخواهد بود

رحیمی : من نمی‌دانم کجا موضع غلط گرفته این حزب و کجا شفاف نبوده‌ایم. آقای آریا تاکید می‌کنند که ما درست دفاع کنیم. بهتر است اینها را مشخص کنند. من فکر میکنم حزب دقیق‌ترین کار را انجام داده است یعنی با تیزبینی آقای همایون ما توانستیم درست‌ترین موضع را بگیریم. وقتی می‌گوئیم فدرالیسم خطرناک است داریم راجع به ایران می‌گوئیم. می‌گوئیم فدرالیسم در ایران یعنی تجزیه ایران. تجزیه ایران یعنی کشتار و خرابی. این مساله را نباید شوخی گرفت. کسی هم به شاهزاده زیاد ایراد نگرفته حتی کم گرفته‌ایم. در رابطه با کنفرانس پاریس هم چشم پوشی کردیم ولی الان خود شاهزاده است که دارد پشت ما را خالی میکند. پرسش این است که اگر پادشاه در موارد اصولی منشور ما ، پشت ما را خالی کرد چه باید کرد؟

پاشایی: معتقدم ما این قضیه را بیش از حدی که لازم است بزرگ می‌کنیم و هر طرفی می‌کشانیم. از یک طرف می‌گوئیم پادشاه مقام غیر اجرایی است و تشریفاتی است و وظیفه‌ش حفظ یکپارچگی ایران است و ارتباط با همه مردم ایران. که این شامل هر ایرانی تجزیه طلبی هم می‌شود و وظیفه‌اش گفتگو با آنها است. من فکر نمی‌کنم صرف نشستن و گفتگو کردن و ارتباط برقرار کردن کار نادرستی باشد. ما با چپ گرایانی که وقتی دستشان رسید خونمان را ریخته‌اند انقلاب جمهوری اسلامی را به ما هدیه کرده‌اند سالیان سال است می‌نشینیم و صحبت می‌کنیم برای اینکه فضای سیاسی سالم شود و دشمنی‌ها کاهش یابد. ایشان هم در جلسه‌ای که آقای موبدی بوده‌اند گفته است رای من به فدرالیسم نیست. تا حالا ما مردم را بخاطر چیزهایی که می‌گفتند محاکمه می‌کردیم کم کم داریم برای چیزهایی که نمی‌گویند محاکمه می‌کنیم. تا حالا شاهزاده را محاکمه می‌کردیم چرا این حرف و آن حرف را زده و حالا محاکمه می‌کنیم چرا این حرف و آن حرف را نزده است. در عین حال یادمان نرود این بند سه ما جزو منشور است و غیر قابل تفکیک است و به منشور معتقدیم تا بن دندان . پادشاه هم اگر گفتگویی کرده الان دیگر آرام‌تر شده. همه ما در خط مبارزه هستیم و اگر کسی اشتباه کرد گفتگویی می‌کنیم و برطرف میشود. تیغ حمله را از روی خودمان برداریم و به جمهوری اسلامی بپردازیم و آنجاست که نبرد اصلی است و پیشنهاد کفایت مذاکرات روی این مبحث را می‌دهم. در مورد پول، در جاهای دیگر هم داده می‌شود. ماه دیگر در واشنگتن جلسه هست که دارد پول برای‌ش خرج می‌شود. بسیار به در و دیوار کوبیدند که پای ما را به آن جلسه بکشند. هزار جور وعده و عید و بعد که جواب دندان شکن از طرف ما شنیدند، حالا به قول خودشان برای ما خط و نشان کشیده‌اند. خوش باشند.

آریا: تا جلسه پیش راجع به فدرالیسم نگاهی بود که اکنون تغییراتی کرده، دوستان توجه داشته باشند، لزوما هر چیزی که ما می‌گوئیم صد درصد درست نیست. در نتیجه اگر با تواضع بیشتری به مواضع و مشکلات نگاه کنیم فکر میکنم بسیاری از مشکلات برطرف شود. اینکه هزینه را برای هر کسی مرتبا بالا ببریم این ابتدای همان چیزی است که در آینده بجاهای خوب منتهی نخواهد شد.باید حرف زد صحبت کرد و دلیل آورد که این کار را هم داریم میکنیم. آقای رحیمی جلسه پیش و در این جلسه هم گفتند مسئله پادشاهی با مسئله حقوق بشر جور در نمی‌آید من نمی‌فهمم این حرف از کجا می‌آید. یعنی یک تعبیری را شما میگیرید و بعد بر اساس آن تعبیر میخواهید به نتیجه‌گیری‌هایی برسید. این تعبیر اشتباه است. سازمان ملل یک چنین تعبیری را قبول ندارد که نظام پادشاهی با منشور جهانی حقوق بشر در تضاد است.

مختاری : با سپاس از توضیح آقای رحیمی ،باید بگویم اگر برای نوع حکومت و فرد کاندیدا میتوان رای گیری نمود تا آینده قابل پیش بینی همچنان می‌شود به رای گیری پرداخت. منظورم این است که برای جانشین او نیز اجرا شدنی است در صورتی که مردم بخواهند. آقای آریا در نظر بگیرند،کار ملت سازان عمده کردن فدرالیسم است،گفتمان ما باید حقوق شهروندی باشد.برای آنها دمکراسی بدون فدرالیسم هیچ است، برای ما حقوق شهروندی و حقوق افراد متعلق به اقوام مطرح است. این دوستان با شمشیر در غلاف، پای ثابت همه نشستها هستند. روی برگ‌شان ، ابتدا "خودمختاری برای کردستان دمکراسی برای ایران" بود و اکنون به فدرالیسم تغییر داده‌اند، البته نانوشته‌ای با عنوان "حق تعین سرنوشت" هم دیده می شود. فرایندی که به تنها شکل دست یافتنش که تجزیه باشد نزدیک‌تر میشود.

آجرلو : در مورد بالا بردن هزینه‌ها مثالی میزنم. الان کسی نیست که صریحا" با دموکراسی و حقوق بشر مخالفت کند. زیرا این کار برای‌ش هزینه زیادی خواهد داشت. تمامیت ارضی و یگانگی ملی را به چنان درجه‌ای باید رساند که همین وضعیت را پیدا کند و منظور من از بالا بردن هزینه همین است. راه این کار؛ آگاهی دادن و بیان جانفشانی‌هایی است که این ملت در طول تاریخ کرده است و در آن صورت است که هر کسی با هر نامی قادر نباشد به این مرزها نزدیک شود. ما با کسی تعارف نداریم. حرف حزب همیشه این بوده است. چگونه میتوان با ایرانیانی که خود را به تمامیت ارضی ایران متعهد نمی‌داند همکاری کرد؟

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

kooshan

درود بر آریای نازنین و فواد پاشایی عزیز.درست فرمودند کجای این مسئله شکست بوده.اینکه گروهی که مدام بر شوونیسم پادشاهی می کوبیدند حال به این نظام رویکرد منطقی دارند.4 سال بیشتر نیستند در امریکا ساکنم دریافتم که اینجا هم تجزیه طلب دارد.از چه میهراسیم؟اینکه پادشاه مقامی غیر سیاسی و خارج از دایره روال تصمیم گیری کلان هست چه شکستی را یک نظر دموکرات منشانه اش به دنبال دارد؟حرفها بزرگان متناقض است.نماد وحدت ملی یعنی مصداق عمل والاحضرت.سپاس

January 03, 2011 09:40:49 PM
---------------------------

حق

با درود

من با آقای آجرلو کاملا موافقم وقتی می گویند که، "در مورد بالا بردن هزینه‌ها مثالی میزنم. الان کسی نیست که صریحا" با دموکراسی و حقوق بشر مخالفت کند. زیرا این کار برای‌ش هزینه زیادی خواهد داشت. تمامیت ارضی و یگانگی ملی را به چنان درجه‌ای باید رساند که همین وضعیت را پیدا کند و منظور من از بالا بردن هزینه همین است." این سیاست در راستای حفظ منافع ملی ایران است، و در صورت موفقیت اعتبار حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) را دهها برابر افزایش خواهد داد ضمن آنکه در ذهن و حافظه ملت ایران هیچ شکی باقی نخواهد ماند که در سخت ترین شرائط این حزب بود که یک تنه بدون کمک بیگانه جلوی مزدوران تجزیه طلب و نادانان ایستاد. زمانی مثل ستارخان و باقرخان برای حفظ منافع ملی ایران باید مبارزه می کرد. امروز در قرن 21 و عصر اینترنت و ارتباطات باید همان مبارزه را با پیروزی بر قلب و روح و ذهن مردم بدست آورد. این حزب هر چقدر هم درست بگوید برد اگر برد حرفهایش محدود باشد هم کارش سخت تر می شود و هم شانس اثر گذاری اش در همه عرصه ها هم محدود می شود. برد صدای فدرالیست ها و تجزیه طلبان مثل اتحاد جمهوریخواهان به سرکردگی حسن شریعتمداری و مهرداد مشایخی به کمک بیگانگان از طریق رسانه هایی مثل بی بی سی و صدای امریکا و دویچه وله .... بسیار بالاست. این رسانه های حافظ منافع ملی بیگانه بوسیله مجریان «ایرانی» اش با عادت دادن ملت ایران به چهره ها و نوشته ها و گفته های شخصیت های نامبرده در بالا اعتماد مردم را نسبت بخود افزایش می دهند تا مردم در روز موعود دنبال اینها بیفتند همانطور که دنبال خمینی و جبهه ملی در سال 57 افتادند. 90 درصد اوقات میکروفون این رسانه ها در دست اتحاد جمهوریخواهان و اصلاح طلبان حکومتی است. این در حالیست که 90 درصد ملت ایران اگر از مواضع واقعی ملت سازانی مثل حسن شریعتمداری و مهرداد مشایخی و یوسف بنی طرف و ... آگاه بودند مثل من سالها به بیراهه کشانده نمی شدند که اینها دلسوز هموطنانشان هستند و به آنها اعتماد کنند. تنها با خارج شدن از کشور و دسترسی به اطلاعات گسترده اینترنتی بود که من به ماهیت آپوزیسیون قلابی ساخته و پرداخته بیگانگان پی بردم آنهم بعد از یک شوک بزرگ به سیستم خود و افسردگی شدید بدنبال آن. این حزب با آنکه نماینده افکار و ذهنیت 90 درصد ملت ایران است ولی صدایش به اکثریت عظیم آنها نمی رسد. این صدا باید از طریق همه ی رسانه های برون مرزی ملی مستمر شنیده شود و این نیازمند همت بزرگی از این حزب است که با این رسانه ها تماس بگیرد و منتظر دعوت آنها ننشیند. این حزب باید به این اعتقاد برسد که شنیده شدن صدایش به وسیعترین شیوه ها هم حق این حزب بعنوان بخشی از آپوزیسیون رژیم است و هم حق ملت ایران. غرور و تواضعی نباید بین این حزب و حفظ منافع ملی ایران نباید قرار بگیرد. آنچه مهم است ملکه ذهن شدن مواضع و برنامه های سیاسی و اقتصادی این حزب بوسیله مردم است. پیشنهاد دیگر من اینست که این حزب در برخورد با افکار و عقاید و نوشته های شخصیت هایی مثل آقای نوری علاء و خانم بقراط مقالاتی ارائه دهد که نقد مستقیم از آنها باشد برای متقاعد کردنشان و روشن کردن زوایایی که نامفهوم اند یا ناقص اند و یا نادیده گرفته شده اند. نقدهای حرفه ای از هر دو طرف استانداردها را بالا می برد و سطح فکر ما مردم را بالا می برند تا بهتر فکر کنیم و تصمیم بگیریم. این نقدها را در همان رسانه هایی باید منتشر کرد که مقالاتی که از آنها نقد شده منتشر شده اند. در لفافه انتقاد کردن بسود ملت ایران نیست.

با همه ی کمبودها و تحریم این حزب بوسیله بیگانگان در رسانه هایشان، این حزب موفقیت های چشمگیری در مبارزه با رژیم و ملت سازان داشته است و اینرا در عقب نشینی های آنها و مورد تهاجم قرار گرفتن آنها در سایت های خودشان بوسیله خوانندگانشان هر روز پای هر مقاله ای می بینیم. باور نمی کنید سری به اخبار روز به بخشی که به مسائل "ملی" اختصاص داده بزنید. نگاهی به آخرین مقاله یوسف بنی طرف که در "دفاع و حمایت" از فریبرز رئیس دانا نوشته است بیاندازید. اگر روشنگری های این حزب و شخصیت هایی مثل آقایان محمد امینی و پرویز دستمالچی نبود با چه سلاحی خوانندگان می توانستند به مبارزه با ملت سازان بروند آنهم در رسانه های خودشان. یوسف بنی طرف و یحیایی و فواد حقیقی و همن سیدی ها را با نظرات و پرسشهایشان عاجز کرده اند و پاسخگو نبودنشان را در معرض تماشا گذاشته اند. همه اینها پس از بی اعتبار شدن برای پرت کردن حواسها از مواضعشان در مقاله های بعدی خود به مسائلی پرداخته اند که زمین تا اسمان با مطالب قبلی آنها تفاوت داشته است. خیال می کنند که ما گول می خوریم.

امیدوارم این حزب بدون تعارف و با جسارت هر چه بیشتر در همه زمینه به پیش برود و اگر من اشتباه می کنم بدون تعارف و رودربایستی مرا در همینجا آگاه کند. با تشکر از همه زحماتی که تاکنون در حفظ منافع ملی ایران برداشته اید. حق

پاینده ایران و ایرانیان راستین

December 31, 2010 01:49:17 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites