دکتر داریوش همایون، روزنامه نگار و سیاستگر درخشان و استثنایی جامعۀ ایران و برادر بزرگ من، شامگاه جمعه هشتم بهمن ماه سال یکهزار و سیصد و هشتاد و نه خورشیدی ( بیست و هشتم ژانویه دو هزار و یازده) از میان ما رفت.
داریوش همایون ساعت دوازده ظهر روز چهارشنبه نوزدهم ژانویه، بر اثر زمین خوردگی هنگام جستجوی کتابی در زیر زمین منزل شخصی شان با درد شدید پا و در هشیاری کامل به بیمارستان منتقل می شوند و با تشخیص شکستگی استخوان ران به اتاق عمل می روند.
برادرم تا سه ساعت پس از جراحی موفق استخوان هشیار بودند و شوربختانه پس از آن به دلیل شکل گیری آمبولی ریه، به کما می روند و نه روز بعد ساعت 11 شب جمعه، در آخرین پرواز خود، فرهنگ سیاسی جامعه ایران را با اندیشه ها و نوشته های خود تنها می گذارند.
داریوش همایون تا لحظۀ پیش از حادثه در تندرستی کامل جسم با ذهنی ظریف و گشاده سرسپرده به خواندن و نوشتن، به زندگی عشق می ورزید و به جای نشستن در انتظار فرصت و امکان، با دلاوری فرصت ها را برای خود و دیگران می آفرید.
به امید آن که بتوانیم از این فرصت ها برای ساختن ایرانی که سراسر عمر او در اندیشۀ آن رفت، بکوشیم.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
Iradj Eschraghi
دکتر داریوش همایون، نویسنده و اندیشمند سیاسی، یکی از برجسته ترین مردان میدان سیاست و فرهنگ ایران به ابدیت پیوست. داریوش همایون انسانی فرهیخته و عاشق ایران بود. او آنچه در توان داشت در ترویج فرهنگ گفت گو و مدارا و در راه روشن گری جامعه ایران به کار برد. یادش را گرامی می دارم و به خانواده و دوستان او فقدان این رادمرد بزرگ را تسلیت می گویم.
February 03, 2011 03:00:29 PM
---------------------------
کاوه سراج
فقدان روانشاد داریوش همایون را به همه میهن پرستان ایران تسلیت
عرض میکنم انسان خوبی بود
February 03, 2011 01:42:35 AM
---------------------------
حق
با درود فراوان خدمت خانواده گرامی زنده یاد دکتر داریوش همایون و آقای بهمن زاهدی عزیزم،
با اندوه وصف ناپذیر درگذشت زنده یاد دکتر داریوش همایون را به یکایک شما عزیزان که در سوگ او بسر می برید تسلیت عرض میکنم. برای همگی شما عزیزان و دوستداران بیشمار او آرزوی تندرستی و شکیبایی دارم.
پاینده ایران و ایرانیان راستین که زنده یاد دکتر داریوش همایون یکی از راستین ترین ایرانی ها بود.
********************
روزها با خود کلنجار رفتم که نوشته کوتاهی را فراهم کنم و بفرستم تا گویای شناختی باشد که من از زنده یاد دکتر همایون در این دوران کوتاه آشنایی خود با او بدست آورده بودم. می خواستم آنرا همراه با تسلیتی صمیمانه به خانواده گرامی او و دوستدارانش بفرستم ولی دیدم که هر چه می نویسم باز قادر به وصف آنچه در درونم می گذرد نیست و نخواهد بود. تنها اینرا بشما خانواده و دوستداران زنده یاد دکتر همایون می توانم بگویم که از شنبه تاکنون برای کنترل اندوه عمیق خود تلاش کرده ام با دو چندان کردن حجم کاری خود با این غم بزرگم دست و پنجه نرم کنم. من فکر می کردم که پس از پشت سر گذاشتن آنهمه غم و اندوه و سختی در زندگی ام بویژه در ایران پیش از تبعیدم دیگر هیچ چیزی اشک مرا در نخواهد آورد و دیگر اشکی برای ریختن نخواهم داشت بجز زمانیکه ایران آزاد می شود که آنهم اشک شوق خواهد بود. فکر می کردم که دیگر مرد هر میدانی شده ام و پوستی کلفت برای خود ساخته ام. اشتباه می کردم.
آخرین باری که در زندگی ام قلبم فروریخته بود زمانی بود که زنده یاد تورج فرازمند درگذشت. جایش هیچوقت در قلبم پر نشد. او را هم همانند زنده یاد دکتر همایون سالها از راه دور می شناختم و چقدر از او آموختم!!! هم اکنون که دکتر داریوش همایون هم از میان ما رفته است من دچار همان اندوه سنگین شده ام چرا که حس می کنم پدر نازنین، دانا، مبارز و دلسوز ایران دیگری را از دست داده ام. آنچه مرا با این بزرگان از آغاز پیوند داد عشق خالص آنها به میهنمان بود چون وقتی عاشق میهن خود هستیم طاقت رنج حتی سگی که در ایران زندگی می کند را هم نداریم چه برسد به مردم کشورمان. پاسداری از کشوری کهن و یگانه با آنهمه ویژگی های خاص آن، کاریست بس دشوار که بزرگانی همانند دکتر همایون را می طلبد. چنین مسئولیتی کار هر کسی نیست. اندوه من بیشتر می شود وقتی می بینم که پر کردن جای خالی او در میدان مبارزه ما بسادگی پر شدنی نیست بویژه اینروزها که ما با قحطی رجال سیاسی هم روبرو هستیم.
در این چند روز اخیر هر بار تصویر زنده یاد دکتر همایون را در این سامانه می بینم بویژه آن تصویری را که پشت میزی نشسته و دست بر پیشانی مشغول نگارش یا خواندن کتابی است بی اختیار اشکم روان می شود. چقدر این تصویر برایم گویای زندگی اوست!!! چه میانه عجیبی او با کتاب و کتاب با او داشت! تا آخرین لحظه که برای یافتن کتابی به زمین خورد و ...
اما دل خوش دارم به پندهای مستقیم و غیر مستقیم او که از آغاز آشنایی مان از راه دور به من می داد. انجام این پندها چقدر برایم سخت بود و هنوز هم در مواردی سخت هست. تا آنجا که توانستم آهسته آهسته از تعصب، خشم، کینه و دشمنی ای که نسبت به برخی افکار سیاسی دیگران داشتم کاستم و به تمرین رواداری ای پرداختم که او مرتب یادآوری می کرد و خسته نمی شد. این پندهای او به من به درد همه ی ما ایرانیها از هر نسل و گرایشی که باشیم در همه زمانها می خورد فقط کافیست کمی مثل او بزرگوار باشیم و عاقل.
همه که مثل او نبودند تا هر مقوله ای را زود فرا بگیرند و همه هم مثل او نبودند که کم استعدادترها را یا هیچ بحساب آورند و یا آنها را کودن هایی فرض کنند که باید قیم، پیشوا و یا ولی فقیهی را بر آنها چه بی زور و چه با زور سوار کرد. او می دانست که هر جامعه ای بیشتر از افرادی مثل من تشکیل شده است که استعداد طبیعی برای پذیرش فرهنگ و نظام سیاسی لیبرال دمکراسی را دارد. او بدرستی دریافته بود که اگر جوامع غربی به لیبرال دمکراسی رسیده اند هیچ دلیلی ندارد که ملت ایران به آن نرسد و از مواهب آن برخوردار نگردد. او اعتقاد عجیبی به ملت ایران داشت و زنده ماند و لیبرال دمکرات بودن جنبش سبز را تشخیص داد، به هیجان آمد و آنرا معرفی کرد. ولی ایکاش چند صباحی بیشتر با ما می ماند و آزادی ایران را هم که بی شک در پیش است می دید.
میراث او در دستان ماست. پاس این دستاوردهای بزرگ زنده یاد دکتر همایون را بداریم. دستاوردهای او هم برای پادشاهی خواهان ارزنده هستند و هم برای جمهوریخواهان فقط کافیست لیبرال دمکرات باشیم.
در این ایام بسیار سخت، من برای همه ی وطنپرستان بویژه دوستداران دکتر داریوش همایون آرزوی تندرستی و شکیبایی دارم. یاد او در قلب دوستدارانش همیشه زنده خواهد ماند. یادش همیشه زنده و همیشه گرامی باد.
پاینده ایران و ایرانیان راستین. براستی که زنده یاد داریوش همایون یکی از راستین ترین ایرانی ها بود. بدرود.
از حق
February 02, 2011 03:44:46 PM
---------------------------
محمد حسین سیاهی نوبندگانی
با درود فراوان به نوبه خودم این غم دردناک به خانواده و دیگر بستگان او تسلیت میگویم
در نهایت میتوانم بگویم مرد تاریخ از بین ما رفت اما اثار و گفتار حقیقی او در بین ما است
February 01, 2011 09:54:08 PM
---------------------------
افسانه لايسنر
درگذشت آقای همايون ضايعه جبران ناپذيری است. مجموعه دستاوردهای فکری و صفات فردی و سجايای اخلاقی که در ايشان جمع بود از او انسانی منحصر بفرد ساخت . هیچکس نمیتواند جای او را پر کند . او انسانی وارسته بود و معتقد به اصول و بی اعتنا به هیاهوی عوامانه روشنفکرنماهای جاهل . آنچه را بنظرش درست می آمد بدون ملاحظه میگفت و از آن دفاع میکرد. در عشق به ایران ثابت قدم بود. عمق و وسعت حیطه مطالعاتش و نگاه نافذی که به دنیای اطرافش داشت از او تحليلگری با درک عميق و دیدی فراگیر ساخت . این همه خصوصیات و توانائی های برجسته را در چه کسی میتوانیم یک جا ببینیم ؟. نه در هیچیک از معاصرين اش و نه درنسلهای بعد از او این صفات در يک نفر جمع نيستند . افسوس که با انقلاب منحوس اسلامی ايران از فرصت بهره برداری و عملی شدن ایدهها و افکار نو آورانه او در زمینه های گوناگون محروم شد. روانشان شاد.
February 01, 2011 04:18:27 PM
---------------------------
|