حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
نشست 105 دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات)
گزارشی از کردستان عراق

July 06, 2011

چهارشنبه 15 تیر 2570 = July 6, 2011

 

در آغاز، گزارشی از وضعیت کردستان عراق ارائه شد و سپس در مورد مفهوم "عدم تمرکز و تفاوت آن با فدرالیسم" بخشی از آخرین مصاحبه با زنده یاد داریوش همایون، به نشست ارائه گشت.

گزارشی از کردستان عراق

بابک بهزادی: برای درک بهتر موقعیت کُردستان عراق باید درک درستی از قانون اساسی آن داشت. در حقیقت بدلیل ستم‌ها و مبارزات مردم کردستان در قانون اساسی آن قدرت بیش از حدی به کردستان عراق داده شد که ما مقداری از همان نا‌روایی‌ها را از سوی کُردها در مورد عربها و ترکمن‌های کرکوک می‌بینیم. حالا به کرکوک برمی‌گردیم. کردستان عراق ۴.۳ ملیون جمیعت دارد که ۱.۳ ملیون آن برای دولت کار می‌کنند. در کُردستان دو حزب بر مسند قدرتند ۱- حزب دموکرات کردستان KDP به رهبری بارزانی و دیگری اتحادیه میهنی کردستان PUK به رهبری جلال طالبانی.

این دو حزب هم قدرت سیاسی، هم مدیریت منابع هم قدرت اشتغال را در دست دارند.
هر دو حزب مشروعیت خود را در مبارزه با صدام حسین بدست آوردند، هر دو حزب از سال ۱۹۹۲ که دولت ناحیه‌ای تشکیل شد بر کُردستان حکومت کردند. تظاهرات اخیر در خاورمیانه، در عراق و کردستان عراق نیز روی داد. در سلیمانیه میدانی را میدان آزادی نامیدند که البته از جوانان مصری الهام گرفته شده بود. ما به این تظاهرات خواهیم پرداخت. جوانهای بین ۱۵ تا ۳۰ سال، چهل در صد جمعیت کردستان را تشکیل می‌دهند. این‌ها در کُردستان نسبتا مستقل بزرگ شده‌اند و فقط این دو حزب را می‌شناسند و دولت اربیل را پیش از دولت بغداد مسول می‌دانند. آنها به قدرت رسیدن با زور اسلحه را از سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۷ به چشم خود دیده و تحت استیلای آنها زندگی کرده‌اند. این جوان‌ها با بقیه عراق تماسی ندارند. برای تحصیلات دانشگاهی فقط به دانشگاه کُردستان می‌روند. ۳۵ تا ۴۰ درصد آنها بیکارند. از نظر آنها، این دو حزب در ۲۰ سال اخیر منافع آنی و کوته‌نظرانه را بر منافع ملی ترجیح دادند.
پیش از تظاهرات فوریه، وزارتخانه‌های دولت بین دو حزب تقسیم شده بود و دست دیگران از آن کوتاه بود. حتا پیشمرگه‌ها بین دو حزب تقسیم شده‌اند و با هم همکاری درستی ندارند. در سال ۲۰۰۹ بدلیل نارضایتی از دو حزب، حزب سوم گوران، بنام " حزب جنبش برای تغییر" بوجود آمد که اندک اندک طرفداران بیشتری پیدا کرد بطوریکه ناحیه سلیمانیه که از نظر امنیتی و اقتصادی در دست PUK هست پشتوانه مردمی ندارد و کنترل شهر را از طریق پیشمرگه‌ها صورت می‌گیرد.

ماهیت دولت کردستان عراق:

نگاه حکومت نگاهی قبیله ای ست یعنی حل مسائل از طریق سفید مویان قبیله بجای درک مسولیت دولت در برابر مردم قرار گرفته است. فقدان جامعه مدنی ، فقدان وجدان حقوق مدنی، تعهد بیش از حد به ناسیونالیسم کردی، فقدان بخش خصوصی، جایی برای حکومت مردمی نگذاشته است. درآمد اقتصادی رو به افزایش که اکنون به دریافت ده میلیارد دلار از دولت مرکزی رسیده است فساد مالی را افزوده است.
چندی پیش دولت منطقه، تقاضای قبیله گوران برای مجوز تظاهرات رد کرد. دولت برای نشان دادن ثبات در ناحیه از نظر نگاه داخلی و خارجی، هم اعتراضات را سرکوب میکند، هم سعی میکند انرا در یک ناحیه نگاه دارد که به جاهای دیگر سرایت نکند. حتی از تعهد بیش از حد کردها سوء استفاده کرده و در روزنامه ها در قسمت "پیشگوی" مینویسند " به سران دولت اعتراز نکنید که سرنوشت و آینده در خطر خواهد بود" یا " این کار خیانت به کُردستان است" . اگر کسی اعتراض کند خود و خانوده اش شغل خود را از دست میدهند.
برای جلوگیری از از هر تظاهراتی در رابطه با اوضاع اسفناک کردستان،آن را به گردن القاعده یا ایران میاندازند. پیشمرگه ها نقش بسیار مهمی دارند اقتدار آنها نشانه خود مختاری کردستان است.

کرکوک : کرکوک شاید بهترین نمونه برای نشان دادن موقعیت کردستان و عراق باشد. کرکوک منزلگاه کُردها، ترکمن‌ها و عرب‌ها است. این ناحیه بدلیل اختلافات قومی و مذهبی تقسیم شده است. پانزده در صد نفت عراق از کرکوک تامین می‌شود. با همه در آمد نفتی هنوز نتوانسته اولین و ساده‌ترین نیازهای مردم را تامین کند. کرکوک جزو مناطق مورد مناقشه است و بر اساس ماده ۱۴۰ قانون اساسی عراق، رفراندوم می‌باید برگزار شود. اما هر کس در دولت مرکزی عراق می‌داند اگر آینده‌ای در سیاست می‌خواهد کرکوک بهتر است از عراق جدا نشود در همین حال ضعیف بودن دولت مرکزی و قدرت زیاد کُردستان از نظر قانون اساسی، به کُردها این اجازه را داده که پیشمرگه‌ها وارد کرکوک شوند تا حدی که کُرد‌ها با تعصب زیاد ساکنین ترکمن و عرب را مجبور می‌کنند کُردی صحبت کنند. بارزانی در پارلمان عراق، کرکوک را به اورشلیم عراق تشبیه کرده است. (دولت عراق را ضعیف‌ترین دولت فدرال جهان خوانده‌اند). ضعیف بودن دولت عراق امکان بیشترین سوء استفاده را به کُردستان عراق داده است. برای مثال کُردستان سعی می‌کند مالیات کمتری به بغداد بدهد، به ایران نفت غیر قانونی بفروشد و پیشمرگه‌های بیشتری به کرکوک بفرستد که اگر روزی رفراندومی (که تفنگ‌ها و خمپاره‌ها مکمل صندوق‌های رای خواهند بود) بر گزار شود تعداد کُرد‌ها در سرشماری از دیگر قوم‌ها بیشتر باشد.
همه این نارسایی‌ها علیرغم حضور ارتش آمریکا هست، و هر دو حزب کردستان برای وجود امنیت نسبی از دولت آمریکا خواسته‌اند که برای مدت طولانی‌تری در منطقه بماند. حال در نظر بگیرید که ارتش آمریکا باید یک زمانی از عراق خارج شود و ما شاهد نا امنی و تعصبات قومی بیشتر و حتی پاکشویی قومی خواهیم بود.

ترکیه: از انتخابات اخیر ترکیه ۳ نتیجه کلی می‌توان گرفت که با برنامه کُردستان امروز ما هم در ارتباط است.
یک: رای مردم نشان داد که از سیاست‌های اقتصادی اردوغان راضی‌اند
دو : اینکه اردوغان تسلط کامل بر سیاست ترکیه دارد
سه : اصلاح قانون اساسی، یکی در مورد نقش دولت نظامی و دیگری مساله کُردها.
حزب صلح و دموکرات BDP که نمایندگی کُردها را یدک می‌کشد در انتخابات، نسبت به قبل با سربلندی بیرون آمد. یکی از نمایندگانش در پارلمان لیلا زانا است که چهره‌ای شناخته شده است. این بانو بدلیل صحبت کردن در پارلمان ترکیه، به زبان کُردی قبلا" به ۱۰ سال زندان محکوم شده بود. این نشان داد که نتنها کُردها مشکل اساسی در ترکیه دارند بلکه حل این مشکل یک را حل سیاسی نیاز دارد. حزب صلح و دموکرات و کُردها سعی کردند که در یک هماهنگی واقعگرا به راه حلی واقعگرا برسند. این نیز نشان دهنده آن است که روش و روزگار مبارزه مسلحانه حزب شورشی کارگران کرد یا PKK بسر آمده است. بزبان دیگر با چنین روشی هیچیک از گروهای چپ پارلمان ترکیه به آنها نزدیک نمی‌شوند. این یک درس سیاسی هست که ما همه باید بیاموزیم.

نتیجه: شکی نیست که کُردها مانند بسیاری دیگر از اقلیت‌های (جنسی، مذهبی، قومی) بدلیل تعصبات دولت مرکزی مورد ستم قرار گرفته‌اند و این دولت نا کارا به واژه خودی و غیر خودی مفهوم جدیدی داده است. مساله اقوام مساله بسیار مهمی هست و یک راه حال سیاسی می‌طلبد. این راه حل سیاسی باید راه حلی باشد که هم خواسته‌های اقوام ما را در پوشش خود قرار دهد و هم منافع ملی را. با تجربه‌ای که ما از کشورهای جهان سوم و عراق و ترکیه داریم آیا این مشکلات با ایجاد یک دولت فدرال حل خواهد شد یا یک ایران لیبرال دموکرات که به شیوه عدم تمرکز اداره می‌شود؟

مصاحبه آقای فرامرز فروزنده با زنده یاد داریوش همایون ( بخش مربوط به عدم تمرکز و تفاوت ماهوی آن با فدرالیسم)

فروزنده : آقای همایون، یکی از فصل‌های جالب کتاب شما که توجه مرا جلب کرد، در مورد عدم تمرکز در ایران است. شما طرفدار عدم تمرکز فوق‌العاده پیشرفته در ایران هستید. ولی وقتی صحبت از فدرالیسم می‌شود، بنظرم می‌رسد که از فدرالیسم وحشت دارید. از فدرالیسم می‌ترسید، چرا؟

همایون: من به شدت با فدرالیسم مخالفم برای اینکه فدرالیسم نواختن سُرناست از سر گشادش. فدرالیسم عبارت است از اینکه واحدها و ماهیت‌هایی سیاسی پراکنده و جدا از همی، بیایند با هم جمع بشوند، بخشی اختیارات‌شان را واگذار کنند به واحد مرکزی، به نام دولت فدرال، و هر کدام کار خودشان را بکنند. ایران اول باید تکه تکه بشود تا بعد بتواند فدرال بشود. و در جریان تکه تکه شدن، ایران از بین خواهد رفت. فدرالیسم از کشور واحد پدید نمی‌آید. کشوری که فدرال نبوده است، فدرال نمی‌شود. مگر اینکه این کشور اصلاً تکه‌های مختلف به هم چسبیده شده باشند. مثل عراق، بلژیک، و حتی مثل کانادا. کانادا توسط نیروهای فرانسوی و انگلیسی یکی شد. آن‌ها هم حتی در فدرال شدن دچار مشکل هستند چه برسد به کشوری که هیچوقت فدرال نبوده و همیشه یکپارچه بوده است. شما نگاه بکنید، 2500 سال تمام استان‌های ایران بنام ذکر شده‌اند. حالا شما اگر بخواهید این‌ها را فدرال کنید، اول باید این‌ها را از هم جدا کنید. وقتی جدا شدند دوباره بیایند باهم بنشینند و صحبت کنند و ببینند که چکار باید بکنند. چه ضرورتی به این کار هست؟!
عدم تمرکز، بحث دیگری است، فدرالیسم معنی‌اش درست همان چیزی است که عرض کردم. عدم تمرکز یعنی حکومتی هست، مثل ایران، مثل تمام کشورهایی که یک وقتی قوی بودند، بعد به ضرورت اداره کشور، به ضرورت توسعه کشور و دمکراسی، می‌آیند می‌نشینند اختیارات حکومت مرکزی را مقداری از آنرا می‌دهند به واحدهای استانی. برای اینکه اداره همه چیز از مرکز ناکارآمد است. غیردمکراتیک هم تا حدودی هست نه لزوماً ولی آن دمکراتیک‌تر است که مردم دِه کارهای خودشان را خودشان بکنند تا اینکه مرکز استان این کار را بکند. چون آن‌ها مسائل خودشان را بهتر می‌فهمند. از این نظر ما با عدم تمرکز هیچ مشکلی نداریم و لازم می‌دانیم. بعلاوه با حقوق فرهنگی هم نباید مخالفتی داشته باشیم. هر کس باید حق داشته باشد به هر زبانی بنویسد و بخواند و انتشار بدهد. نباید جلوی این چیزها را گرفت. ولی کشور یکپارچه است.

فروزنده : شما با یک واژه دیگری فدرالیسم را توصیه می‌کنید.

همایون: این تعریف شناخته شده است

فروزنده : شما نوع موجود فدرالیسم در ایالات متحده آمریکا را فکر می‌کنید که زمانی در ایران قابل عمل باشد؟

همایون: هرگز. برای اینکه ایالات متحده آمریکا از قرن شانزدهم مستعمره انگلیس بودند. 13 تا از این ایالات که هر کدام اداره خودشان را داشتند و هیچ ربطی به هم نداشتند و همه هم وصل بودند به امپراتوری انگلیس، لندن. پادشاه انگلیس هم پادشاه همه‌شان بود. این‌ها گفتند ما می‌خواهیم مستقل بشویم. انگلیس به این‌ها حمله کرد و این‌ها گفتند ما باید متفقاً از خودمان دفاع بکنیم. شروع کردند به همکاری با هم. یک نفر را تعیین کردند (جرج واشنگتن) گفتند این فرمانده کل نیروهای این 13 کشور. بعد از پیروزی گفتند که خب، ما می‌خواهیم یک حکومت تشکیل بدهیم. 13 ایالت مستقل، ناگزیر آمدند در کنار هم یک فدراسیون و یک حکومت فدرال آمریکا را درست کردند. در ایران هیچکدام این شرایط نیست.

فروزنده: مثل این که بر سر واژه بیایستیم به نتیجه نمی‌رسیم

همایون : حتما" می‌ایستیم. گفت در آغاز کلمه بود

فروزنده : درست است اجازه بدهید ببینیم با هم در کجا ها در توافقیم. امروز حکومت جمهوری اسلامی ساقط شده و من و شما به عنوان دو ایرانی نشسته‌ایم بر سر اختیاراتی که مردم می‌توانند داشته باشند، با هم بحث می‌کنیم. از دو نقطه ایران هم هستیم. آیا ما به این اعتقاد می‌رسیم که مردم استان‌های مختلف حق دارند که در یک انتخابات آزاد استاندار خودشان را انتخاب کنند یا خیر؟

همایون: بله.

فروزنده : آیا مردم در یک استان حق دارند که مسائل مربوط به توسعه اقتصادی و اجتماعی استان را که جنبه توسعه ملی ندارد، خودشان تصمیم بگیرند یا خیر؟

همایون: بله.

فروزنده : آیا مردم حق دارند که نمایندگان خودشان را برای مجالس استانی خودشان انتخاب کنند، آیا مردم حق دارند که در سیستم قضایی خودشان که تابع سیستم قضایی کلی کشور هست اگر عناصر منطقه‌ای که باید به یک شکلی حضور داشته باشد از آن بر اساس یک حرکت دمکراتیک شناخته شده مثل همین نهادهایی که در آمریکا وجود دارد، دخالت بکنند یا خیر؟

همایون: نه، قانون کشور باید یکی باشد. نمی‌شود مثل آمریکا در یک ایالت انسان مرتکب جرمی بشود، او را رها کنند و در ایالت دیگر حبس‌اش کنند. این نمی‌شود. آمریکا چون اینجوری شده نمی‌توانند کاری بکنند. قانون باید یکی باشد. ولی اجرای قانون محلی است

فروزنده : در مورد انتخاب شخصیت‌های تصمیم‌گیر سیاسی و فرهنگی و اجتماعی خودمان مشکل نداریم. در سیستم قضایی که مورد نظرمان هست، آیا در این سیستم قضایی اعتقاد داریم که دادستان کل یک استان را مردم باید به او اعتماد داشته باشند یا خیر.

همایون: بله، عرض کردم که قانون باید یکی باشد. همه قوانین یکی است. قانون مدنی یکی است. یعنی شما نمی‌توانید خانه‌ای را در جایی با یک شرایطی بخرید، درجایی دیگر، با شرایط دیگری بخرید

فروزنده : من می‌خواهم بدانم این محتوا تا چه حد با واژه فدرالیسم - که آنرا دوست نداریم - نزدیک می‌شود و تا چه حد با واژه عدم تمرکز.

همایون: این ربطی به موضوع ندارد چون در سیستم‌های فدرالی هم برکنار کردن مقامات اجرایی در هر ایالتی یکجور است. اینهایی را که شما می‌گویید باید بنشینند با همکاری مجلس مؤسسان، این حدود را تعیین کنند. من اصول را اینجا مطرح می‌کنم. اصول این است که یک کشور است؛ یک ملت است؛ یک قانون است؛ یک زبان رسمی است، همه کشور باید به یک زبان صحبت کند که همه همدیگر را بفهمند، ولی اختیارات حکومت مرکزی تقسیم می‌شود بین استان‌ها و بطور دمکراتیک هم تقسیم می‌شود. یعنی مردم مقامات را خودشان انتخاب می‌کنند و این اختیارات بهشان داده می‌شود. حقوق فرهنگی هم محفوظ است. این اصولی است که ما می‌توانیم روی آن کار کنیم و صحبت روی جزئیات آن الآن واقعاً معنی ندارد.

فروزنده : من هم نمی‌خواهم وارد جزئیات بشوم چون بی معنی است، شما درست می‌فرمایید. ولی شما با واژه حق انتخاب مردم در استان‌های مختلف به عنوان عدم تمرکز مواجه می‌شوید ولی در مقابل، عده دیگری این را ناشی از فدرالیسم می‌دانند.

همایون: خب، دلیل آن این است که یا معنی فدرالیسم را نمی‌دانند و یا مخصوصاً نادیده می‌گیرند ثانیاً پشت تمام این گرایش‌های فدرالیسم، من یا یک دست خارجی می‌بینم یا منافع خارجی.

فروزنده : شما به یک نکته‌ای اشاره می‌کنید که تمام اسناد در یک کشور باید به یک زبان تهیه بشود. چرا؟

همایون: برای اینکه رسمیت آن مورد تردید قرار نگیرد. شما وقتی یک قانونی را از مجلس می‌گذرانید ...

فروزنده : چرا نباید به دو زبان تهیه بشود، یکی زبان ملی و یکی زبان منطقه‌ای؟

همایون: نه، آن به صد زبان می‌تواند تهیه بشود. رسمیت با یک زبان است. ببینید، قانون اساسی مملکت باید یک زبان باشد. باید همه بفهمند. هر کسی می‌تواند آن را ترجمه بکند به صد زبان دیگر. مهم نیست. فرض کنید قانون تجارت باید به یک زبان باشد. همه بفهمند.

فروزنده : مجلس ایالتی آذربایجان آیا باید به زبان فارسی برگزار بشود یا می‌تواند به زبان خودشان هم باشد؟

همایون: به هر زبانی که دلشان می‌خواهد.

فروزنده : مصوبات آن چه؟

همایون: ممکن است متن ترکی‌ش را تهیه کنند، ولی متن فارسی آن اعتبار دارد که در همه کشور اجرا بشود و در همه جا اعتبار داشته باشد و آذربایجانی بگوید که این مصوبه مجلس من است.

فروزنده : این نظر شما کاملاً درست که باید به زبان فارسی باشد. ولی در آذربایجان چرا نباید مدارک و اسناد رسمی و علمی به زبان آذری تهیه بشود؟

همایون: علمی و غیرعلمی نداریم. نکته من این است که آنچه جنبه رسمی دارد و برای سراسر کشور است باید به یک زبان باشد که همه بفهمند ولی آنچه سراسر محلی است، خیلی خب، به هر زبانی بخواهد می‌تواند باشد. در فلان دِه، کدخدا به زبان کُردی یا آذری می‌خواهد سخن بگوید، بگوید. مسئله اداره کشور یا استان، خیلی پیچیدگی پیش می‌آورد. هزار گرفتاری قضایی و حقوقی پیش می‌آورد. این‌ها را باید روشن و ساده کرد.

فروزنده : شما بلافاصله اهمیت زیادی به آوازهایی که برای تجزیه ایران داده شده، می‌دهید ...

همایون: من دستم در کار است و هیچ مبالغه نمی‌کنم.

فروزنده : من نمی‌گویم مبالغه می‌کنید. در خود آمریکا، در زمان کلینتون، این توجه خیلی زیاد شد و بودجه‌هایی را هم تأیید کردند. ولی به یاد دارم که شما زمانی اصولاً معتقد بودید که صحبت از تجزیه ایران در اثر این حرکت‌ها کردن بیشتر به یک شوخی شبیه است ولی امروز نگرانید. چرا؟

همایون: برای همین تحولاتی که پیش آمد. دیدم که یک کوشش منظم و سازمان یافته و بسیار خوب تغذیه شده در جریان است برای اینکه مفاهیم عوض بشود؛ فدرالیسم یک معنی دیگر پیدا بکند و جا بیفتد، قوم برود کنار ملیت بیاید، بعد ملیت برود کنار و ملت بیاید. دیدم یک گرایش خیلی خطرناکی در حال رشد است. دست خارجی را از ترکیه و جمهوری باکو و حکومت‌های محلی در عراق و آمریکایی‌ها و متأسفانه اسرائیل – چون من اسرائیل را همیشه دوست ایران می‌دانستم- دیدم کار دارد بالا می‌گیرد. بعد هم این موضوعات مثل یک آتش است و به سرعت می تواند گسترش پیدا بکند. الآن زیر کنترل است ولی به محض اینکه آن کنترل ضعیف شد تا آنجایی است که من در استراتژی مبارزه با جمهوری‌اسلامی تجدید نظر کردم. من الآن بشدت نگران پیامدهای سرنگونی جمهوری‌اسلامی از نظر تمامیت ایران هستم. برای اینکه هزاران دست منتظر است که بیاید و در آن شرایط بحرانی همه جور اتفاق ممکن است بیفتد. این است که بسیار نگران شدم. من در طول دو سه سال گذشته همین‌طور نگران‌تر شدم. و اولویت من اصلاً آمد و این شد: حفظ ایران. دیگر هیچ چیز دیگر نیست
اولویت من الآن دمکراسی نیست، سرنگونی جمهوری‌اسلامی هم نیست. اول باید ایران حفظ بشود. بعد باید دمکراسی بشود و البته بعد هم جمهوری‌اسلامی سرنگون بشود. اولین نکته مهم برای من، حفظ ایران است.

فروزنده : آقای همایون شما دارید مرا سردرگم می‌کنید. برای اینکه شما می‌فرمایید حفظ ایران. اگر حفظ ایران در پرتو حکومت موجود در ایران باشد و شاید 50 سال دیگر هم با این وضع نام ایران را حفظ کرد ...

همایون: من ترجیح می‌دهم ایران به عنوان یک کشور بماند، با هر وضعی، تا ایران از صفحه روزگار محو بشود.

فروزنده : آیا این تحلیل یک آدم ملی‌گراست یا تحلیل یک آدمی است که به تحول دمکراسی ....

همایون: من دمکراسی را با این حرف‌ها قاطی نمی‌کنم. برای اینکه تجزیه ایران به دمکراسی نخواهد انجامید. نگاه کنید ببینید، شوروی تجزیه شد. ببینید کجای آن دمکراسی است؟ در این کشورها دمکراسی یعنی چه؟ می‌افتد دست مافیا. ایران می‌افتد دست مافیاها. شما خیال می‌کنید که همه تکه های تجزیه شده ایران می‌شوند وست مینستر؟ خیر، همه دست مافیاها و سرکردگان نظامی و دست راهزنان می‌افتند. هر که هر چه می‌خواهد می‌تواند ببرد، ولی نه، این کشور را باید نگهداشت. ما 3 هزار سال این کشور را نگه داشته‌ایم و رهایش نمی‌کنیم.

فروزنده : آقای همایون، شما از دوران مشروطیت، تمایل به عدم تمرکز را می‌بینید. برای اینکه بیشتر برای شنوندگان و بینندگان ما روشن بشود، ممکن است در این باره توضیحات بیشتری بدهید؟

همایون: قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی که من یک سال پیش بطور کامل آن را خواندم، بسیار بسیار قانون خوبی است برای عدم تمرکز و نامی هم از فدرالیسم در آن نیست. ولی یک نکته را به شما بگویم. نکته مهم این است، وقتی ما همه چیز را موکول به اعلامیه جهانی حقوق بشر می‌کنیم، و میثاق‌های آن و منشور سازمان ملل متحد هم جزو آن است، فدرالیسم بکلی می‌رود کنار. فدرالیسم حق هیچکس نیست. ولی عدم تمرکز حق اجتماعات است. این در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده. اتفاقاً منشور سازمان ملل متحد روی تمامیت کشورها بنا شده است.

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

کاوه یزدانی

درود کاک رامان
هموطن گرامی ، راستش من اصلاً نمی خواهم سیاسی باشم، سیاسی نبودم ونمی توانم باشم. اماُ چهار کلام حرف حساب وعقلانی را می توانم درک کنم وقبول کنم.
خیلی متاسفم که سیاسیون ایران روشهای اشتباه را در تعیین سرنوشت من وکشورم پیش گرفتند، هم در سال 57 ونیز،هم اکنون. وتاسف بارتر اینکه هنوز دمکراسی در ایران برقرار نشده عده ای سعی می کنند پیش از وقت وبدون نظر خواهی از ملت ایران در خارج از ایران با مشورت بیگانگان شکل سیاسی و اداره ایران را تعیین کنند. در واقع یک کٌلاه دیگر برای ایرانیان بدوزند.از طرفی نیز سیاست جهانی قدرتهای دنیا، ایران را به عنوان چاه نفت ونقطه استراتژیک منافع خود می بینند. وملت ایران سراسر قربانی منافع ملی آنهاست. دقت کنید:

تمام رئسای جمهور یا بهتر اینکه بگویم، نمایندگان ملُتهای دنیا در سازمان بین الملل سالی یک بار گرد هم می آیند ودر باره امور جهان سخن می گویند. اماُ پیش از ورود، در مقابل سعدی شیرین سخن وکوروش بزرگ سرتعظیم فرود می آورند. شعر:

بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش زیک گوهرند

را می خوانندوهمچنین
با قبول واحترام و تعهد که، به اجرای تمام اصول حقوق بشر به امور اداره جهان بپردازند، وعمل کنند، سپس وارد این مجلس می شوند.
آیا آنها واقعاً به تعهداتشان عمل می کنند؟ آیا در تمام نقاط جهان بصورت یکسان عمل می کنند؟ به نظر من نه. به نظر من آنها عده ای دروغگو هستند، از اوباما تا محمود احمدی نژاد، همه سر تا پا یک جورند. فقط در شکل شان متفاوت هستند. یاد سخن پادشاه ایران« داریوش بزرگ» بخیر، فرمود، « خداوندا، سرزمین ایران را از دروغ پاک بدار. افسوس وصد افسوس که دروغ وجود تمام نمایندگان ملتهای جهان را در منجل آب تعفنش فرو برده است. به استناد همکاریها وروابط اقتصادی ودیبلماتیک آنها با رژیم اسلامی، دروغ آنها برهمگان آشکار است. چگونه است که نماینده رژیم خون ریزی چون، رژیم اسلامی وکودتا چی اجاره ورود به مجلس بین الملل را دریافت می کند؟آیا این رژیم نماینده ملُت ایران است؟ آیا این رژیم به حقوق بشر عمل کرده ومی کند؟ دم خروس در پرونده انها پیداست. وخوب میدانیم که همه دعواها بر سر لحاف ملاست.یعنی دعوا برسر تقسیم ثروت ملت ایران است. برای دانستن این حقایق نباید حتماً سیاسی بود.
اساس حقوق بشر بر پایه حقوق برابری افراد جامعه پایه گذاری شده است، ودرمنشور حزب مشروطه ایران نیز به اندازه کافی به اجرای اصول حقوق بشر در ایران تاءکید شده است. وهمچنین عقلانی ترین روش عدم تمرکز قدرت نیزدر منشور حزب مشروطه ایران نوشته است.
جناب رامان، جنابعالی هر پرسشی از من دارید ،جوابتان را در منشور حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) جستجو کنید، حتماً بهترین جواب عقلانی را دریافت می کنید. اندیشه زنده یاد آقای دکتر داریوش همایون در منشور حزب مشروطه ایران ، برای آینده سازان ایران نوشته شده است. من اندیشه این مرد گرامی و خردمند را« زنده یادآقای دکتر داریوش همایون» می پسندم، چونکه واقعاً برای من ایرانی کُردزبان متولد شمال خراسان، هیچ فرقی بین ترک ، کُرد، بلوچ،تُرکمَن، خوزستانی، شمالی، جنوبی، شرقی، غربی ومرکزی، وجود ندارد، من با همه اقوام ایرانی در چهار گوشه ایران ومرکز ایران کار کردم زندگی کردم وخدمت وظیفه سربازی را در دوران جنگ انجام دادم، به اضافه مدتی نیز بطور داوطلب مثل صدها هزار ایرانی دیگر در جنگ شرکت داشتم.واجازه نخواهم داد عده ای با همکاری بیگانگان در سرنوشت من برای بار چندم، تصمیم بگیرند.

زنده باد آزادی
زنده وپاینده باد ایران وایرانی

ارادتمند کاوه یزدانی

July 23, 2011 02:08:12 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود جناب رامان
من وجنابعالی هر کدام فقط یک رای داریم. واجازه نداریم برای شکل سیاسی یک کشور هفتاد وپنج میلیونی در غیاب آن ملت اظهار نظر کنیم. درضمن کار تخصصی را باید به متخصصینش سپرد، آن هم در درون میهن در حضور ملت ایران پس از آگاهی رسانی کافی باید به این مسائل پرداخت. خمینی گجستک یک نفر در مقابل سی وپنج میلیون ایرانی آن زمان ایستاد وگفت اگر سی وپنج میلیون بگویند نه، من می گویم آری« جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیش نه یک کلمه کم». حالا شده حکایت فدرالیسم ها، در غیاب هفتادو پنج میلیون ایرانی و آن هم در خارج از ایران بدون اطلاع ملت ایران می گویند« فدرالیسم نه یک کلمه بیش نه یک کلمه کم». جناب رامان آیا درست است که سرنوشت سیاسی یک ملت را بدون اطلاع ملت پیشاپیش تعین کنند؟ اشکال بزرگ دیگر این است که گرهکهای فدرالیسم هیچ نمایندگی از طرف اقوام ایرانی ندارند، واین دروغ محض است که آنها خودشان را نماینده اقوام در خارج از کشور معرفی می کنند واین ربودن آشکار رای مردم است بدون آنکه مردم خبر داشته باشند. بفرمایید چه زمانی وکجا این گرهها صندوق رای تشکیل دادن وآرای اقوام را بدست آوردند؟ این ادعا اگر ثابت نشود که نمی شود جرم بزرگی محسوب می شود. من به احترام یک رای خودم از همه افرادی که خودشان نماینده من ایرانی کٌردزبان معرفی می کنند شاکی هستم. ومعتقدم شکل سیاسی کشور باید در فضای صد درصد آزاد بعد واژگونی رژیم ننگین اسلام در درون ایران با رای ملت ایران تعیین شود. بعداز کنفرانس لندن در تاریخ 27.06.11 نظر خودم را در صفحه نظرات در کیهان لندن نوشتم وهمان نظررا زیر این مطلب شما نیز بخوانید.


«درود بر جناب آقای دکتر علیرضا نوری زاده
این چند خط نامه را در لابلای اسنادتان لطفا ثبت بفرمایید.
ابتدا از محضر جنابعالی سپاسگزاری می کنم برای تمام زحماتی که درجهت برگزاری کنفرانس،و مخالفان جمهوری اسلامی را در لندن گرد هم آوردید، همچنین ادب واحترام خدمت همه شرکت کنندگان در این کنفرانس.
خدمت شما هم وطنان گرامی رک وپوست کنده و درنهایت ادب عرض می کنم که:
متولد سال 1343 هستم وهیچ کاری هم به گذشته های خفت بار ندارم، چونکه به آینده می اندیشم، وبر این باورم که وظیفه واولویت اول همه ایرانیان واژگونی رژیم ننگین اسلامی است.
می دانید چرا تاریخ تولدم را گفتم؟
الان خدمت شما هموطنان گرامی عرض می کنم. زمانی که خمینی گجستک وارد ایران شد من چهارده سال سن داشتم، و نسل انقلابی سرنوشت من وهم سن وسالهای من را شش دانگ تقدیم خمینی کرد ومن هیچ حق تعیین سرنوشت خودم و تعیین شکل سیاسی کشورم را تاکنون نداشته وهنوز نیز ندارم.
سی وسه سال سیاه می گذرد ودر این زمان طولانی سیاهترین دوران تاریخ میهنم را متحمل شده ام به امید روزی که خودم در درون میهنم حق رای ونظر در تعیین شکل سیاسی کشور داشته باشم. تردید ندارم که ده ها میلیون ایرانی در انتظار چنین فرصتی در درون ایران می سوزند ومی سازند. توصیه می کنم به همه شما سروران بسیار محترم در جهت واژگونی رژیم خون آشام منسجم شوید تا در فضای آزاد در درون میهن همگی باهم حق تعیین سر نوشت میهنمان را داشته باشیم. این عاقلانه ترین ومنصفانه ترین راهیست که پیش رویمان قرار دارد وهر گزینه دیگری به صلاح هیچ ایرانی نیست، مگر اینکه هدفی جز آزادی ایران وایرانی در پندار باشد.
بامید آزادی
پاینده ایران» .

July 23, 2011 10:34:54 AM
---------------------------

رامان

سلام
کاوه‌ عزیز شما خیلی خوب میدانید که‌ کشورهای امریکا، کانادا، سویس و غیره‌ به‌ صورت فدرال اداره‌ میشوند و دارای دمکراسی هستند، ملیت ها هم حق و حقوق خودشان را دارند کسی بر کسی برتری ندارد، اما کشور ایران در طول تاریخ کردها را سرکوب کرده‌، کردها گفتند خودمختاری شما گفتید یعنی تجزیه‌ طلبی، گفتند فدرالیسم گفتید نه‌ اینهم یعنی تجزیه‌ طلبی، میگن حق تعیین سرنوشت شما میگید تجزیه‌ طلبی خلاصه‌ هرچه‌ که‌ کردها بگن اگر چه‌ مشروع و درست هم هست شما باز سر باز میزنید و متهم به‌ تجزیه‌ طلبی میکنید، حالا خودت و وجدانت اینطور نبوده‌ و نیست؟ حالا که‌ اینطور هست چرا نه‌؟ ملت کرد دیگه‌ خسته‌ شده‌، شما و همایون هایتان اماده‌اید دها سال دیگر زیر بار جمهوری اسلامی بمانید ولی اماده‌ نیستید که‌ کشور ایران کشوری دمکراتیک و فدرال بشه‌ و حق و حقوق تمام ملیت های ایرانی را رعایت کنه‌، منظورم هم کاملا روشن است وقتی که ‌ میگم دمکراتیک و فدرال یعنی تمامیت ارضی ایران رعایت بشه‌ و ایران یک کشور واحد برای همه‌ باشه‌. حالا شما و امثالتان به‌ همه‌ چیز شک دارید پس بهتر است نه‌ شما در این وضعیت بمانید نه‌ ماهم منتظر لطف شما و امثالتان باشیم، ایران شما برای خودتان و کوردستان ما هم برای ما. لطفا اگر جواب برای من داری خواهشمندم حاشیه‌ نرو و وجدانا جواب خط به‌ خط این نوشته‌ را بده‌ و تهمت پردازی هم نکن چون در غیر این صورت این دیالوگ نوشتاری ادامه‌ نخواهد یافت چون من معتقدم دیالوگ کلید بازگشایی همه‌ درهاست.

July 22, 2011 04:05:05 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود وادب خدمت هم میهنان گرامی

درود برجناب رامان

آرزو برجوانان عیب نیست، اما تا چه آرزویی باشد. بعضی از ارزوها ادم را پیر میکند واز پای در می اورد ولی هرگز رخ نمی نماید.
چند تا پرسش دارم
چرا نباید انگلیس تجزیه شود؟ چرا نباید آمریکا وعربستان وروسیه وچین تجزیه شوند؟ آقای رامان چرا فرانسه وآلمان وسوئیس که هرکدامشان چند کشورک بودند ، نباید تجزیه شوند؟ از هیچ کس پنهان نیست که پروژه تجزیه ایران با حمایت بیگانگان بال داده می شود، وحمایتهای مالی وفکری ورسانه ای نیز می شود، شما فقط ابزار دست استعمارگران هستید وبس. امثال يوسف عزيزي بني طرف
وهجری ها زمانی از خواب بیدار می شوند که دیگر شاید خیلی دیر شده باشد.
پیروز باد خیزش ملی
زنده وپاینده باد ایران.

July 18, 2011 04:45:08 PM
---------------------------

رامان

کاوه شما هنوز خوابید اما دوست داشته باشی یا نه تفاوتی نیست چون تغییر وتحولات جهانی و منطقه ای نمایانگر فروپاشی کشورهای به زور بهم چسپیده مثل ایران است در اینده بسیار نزدیک شاهد کشورهای دمکراتیک جدیدی مثل کردستان بلوچستان اذرستان وفارس خواهیم بود و اسم ایران از نقشه جهان حذف خواهد شد.

July 18, 2011 03:49:26 PM
---------------------------

حق

با درود خدمت هموطنانم

کاوه جان، دلم نیامد که کامپیوتر بکلی خاموش کنم. سرکار که هستم وقت تنفس و وقت ناهار را مثل همیشه صرف خواندن مقالات و دادن نظرهای سریع می کنم. اولا سپاس فراوان از پیام آخری که گذاشتی و کاملا با تو موافقم. پیشنهادت ابتکار خوبیست. امروز نظرات اخیر را خواندم. به رامان پیشنهاد می کنم که سری به اخبارروز بزند و مقالات و بخصوص نظرات داده شده در آرشیو تحت عنوان :مسائل ملی: را خوب بخواند و ببیند چه واکنش هایی در نظرات نسبت به تجزیه طلبان و فدرالیست های فاشیستی موجود است. چپها حتی نمی توانند یک پایگاه اجتماعی در میان چپهای جمهوریخواه خود داشته باشند و از دست این چپها بستوه امده اند که حاضر نیستند بهیچوجه از تمامیت ارضی ایران کوتاه بیایند. این هواداران چپ و چمهوریخواه و ضد پادشاهی تقریبا در پای هر مقاله ای انچنان استقامتی می کنند که تحسین برانگیز است. سماجت اینها را در مقاله پشت مقاله می بینید. نظردهندگانی مثل :حافظه تاریخ و پیروز: خیلی جالب اند نامهای دیگران یادم نیست. پیروز یک ایرانی کرد است و نظراتش بسیار جالب است. رامان خوبست همین نظراتش را در اخبارروز هم بگذارد و جوابهایش را در آنجا هم بگیرد. واضح است که او هیچ اطلاعی از تاریخ ندارد وگرنه می دانست که از آغاز ایران سرزمین مشترک مادها و پارس ها بوده است و این دیگر کشورها بودند که بخشهایی از این سرزمین مشترک ما را از ایران جدا کرده و بین خود تقسیم کرده اند. ایران جایی را که به آن از اول تعلق نداشته اشغال نکرده است و این دیگران بوده اند که طی ۱۴۰۰ سال اخیر مرتب از نوار مرزی ما را خورده اند تا ما به مرزهای کنونی خود رسیده ایم. حال مشتی مزدور بوی کباب شنیده اند و شکمهایشان را حسابی صابون زده اند. ما با هر متجاوزی همانی خواهیم کرد که با صدام کردیم. کسی/کسانیکه خود را ایرانی نمی دانند هیچ حقی در تعیین سرنوشت ما در کشورمان را ندارند. آنها بیگانه هستند و جایی در میان ایرانیان و محافل ایرانی ندارند. مرا با آنها هیچ بحثی در هیچ موردی در رابطه با ایران نیست. رامان برود با هموطنان خودش تبادل نظر کند و دروغهای تاریخ و وعده وعیدهای دروغین آنها را گوش کند. او بدنبال چیزیست که هیچ وجه مشترکی با ما ندارد. غریبه ی غریبه است.

مقاله های آقایان تفضلی و زاهدی عالی هستند. درود بر هر دو آنها که با چنین اعتماد به نفسی با مسائل برخورد می کنند. امیدوارم مرا ببخشند که وقت تنگ بود و نتوانستم در حمایتشان در پای مقالاتشان آنچه فکر می کنم را بگذارم. تندرست و پیروز باشند.

عزیزانم رسیدند و خدمت هموطنان برون مرزی درود فراوان دارند. پیامشان اینست که به هر پرسشی که هموطنان درباره اوضاع در ایران داشته باشند تا حد توانشان پاسخ خواهند داد.

پاینده ایران و ملت یگانه ایران

July 11, 2011 06:49:49 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود
جناب رامان تو وهم پالکی هایت وامثال هجری ها فعلا سرتان زیادی از حد گرم ومشغول کنگره ها وفرش قرمزهای بیگانگان است. فعلا تناول بفرمایید وجولان دهید. بقول مثل معروف، شب دراز است و قلندر بیدار خیزش نسل جوانان در انتظار. بی تردید این فرصت دست خواهد داد تا مزدوران وطن فروش دمشان در تله افتد.

پاینده ایران.

July 11, 2011 04:06:43 PM
---------------------------

رامان

با سلام دوباره ‌
کاوه‌ عزیز منظور من اینست که کردستان سرزمین کردهاست، مردم کردستان خودشان باید تصمیم بگیرند که‌ چکار کنند و چگونه‌ زندگی کنند، در این تصمیم گیری مردم تهران، خراسان یا اصفهان به‌ هیچ وجه‌ حق دخالت ندارند، در واقع هیچ احد الناسی بغیر از کردها حق تعیین تکلیف کردها را ندارد حالا جنابعالی دوست داری ایرانی باشی، باش، اما مطلقا این اجازه‌ را نداری که‌ به‌ بقیه‌ بگی شما هم باید مثل من ایرانی باشید، من کوردستانیم. ایرانی،اذربایجانی یا ترک نیستم ،کشور من توسط کسانی اشغال شده‌ و بعدها هم به‌ زور ‌ به‌ سرزمینی چسپانده‌ شده‌ که‌ ایران است، اما قرار نیست که‌ این ظلم و ستم را برای همیشه‌ قبول کنم، اگه‌ کسانی هم باشند که‌ بخواهند که‌ این خواست عادلانه‌ مرا به‌ زور از من سلب کنند سرنوشتشان همان سرنوشت شاه‌ و صدام حسین خواهد بود، از طرفی دیگر شما چرا در امور کشورهای دیگر دخالت میکنید به‌ شما چه‌ کوردستان عراق چطور اداره‌ میشه‌ نکنه‌ فکر میکنید که‌ عراق و ترکیه‌ و کشورهای دیگه‌ هم بخشی از ایران باشند، در رابطه‌ با کوردستان عراق من مطمئمم که‌ جنابعالی هم خیلی خوب میدانید که‌ فعلا در خاورمیانه‌ تنها جایی که‌ تا حد زیادی ازادی و دمکراسی داشته‌ باشه‌ همان کوردستان است و معلوم است که‌ بدترین دمکراسی از بهترین دیکتاتوری بهتر است، ایرانی که‌ میگوئید قدمت دوهزار ساله‌ دارد در چه‌ زمانی طول این دوهزار سال ازادی و برابری را برای شهروندانش تظمین و تامین کرده‌؟ کوردستان عراق حدود بیست سالی است که‌ زمام امور را بدست گرفته‌اند دو هزار سال هم نیاز ندارند تا ازادی کامل را برای مردم تامین کنند یک دهم این مدت کافیست تا بهترین و ازادترین کشور دنیا شود، ما هنوز بخشهای شرقی و شمالی کوردستان که‌ توسط ایران و ترکیه‌ اشغال شده‌اند را ازاد نکردایم ،هر چند ازادی بخش اشغالی شرقی که‌ همانا ایران است خیلی نزدیک بنظر میرسد چون شرایط عینی و ذهنی بین المللی و منطقه‌ ای هم نمایانگر انست و مردم کوردستان هم اماده‌ باش کامل دارند که‌ در اولین فرصت کوردستان را از دست اشغالگران رها کنند. هر وقت ان بخشها هم ازاد شدند و ما یک کشور واحد مستقل کوردستان داشتیم انموقع در فکر ازادی بیشتر و دموکراسی بیشتر خواهیم بود برای مردم کوردستان و به‌ مردم کشورهای همسایه‌ یعنی عراق، ترکیه‌ و ایران که‌ شاید تا انوقت نامش هم عوض شود نداریم و در امور داخلیشان هم دخالت نمیکنیم.

July 11, 2011 02:37:02 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود بر هم میهنان گرامی وحق عزیز

« کیهان لندن می تواند نوشته های من را منتشر نکند، اما هرگز نمی تواند صدای من را خاموش کند.»

نوشته های جنابعالی را همیشه خواندم و می آموزم واستفاده می کنم . حق عزیز ننوشتن نظر از سوی من، دلیل بر قطع ارتباط با نوشته های جنابعالی و نظرات کیهان نیست. امروز چند پرسش از اقای احرار پرسیدم امیدوارم جواب دهد.

: اغاز نقل پرسش ها
.
«درود برآقای احمد احرار سردبیر محترم کیهان لندن

آنچه از سه ده پیش در ایران رقم خورد وتا اکنون ایران را به مرز نابودی رسانده، شکی نیست که اشتباه بیشتر ایرانیان در این خودویرانگری نقش مستقیم داشته واشتباه سیاسیون ایرانی نقش ویرانگری بیشتری نسبت به مردم نا آگاه داشته وهنوز نیز سیاسیون ایرانی برهمان اشتباهاتشان اصرار می ورزند.
آقای احرار، به گوشه ای از سخنان جنابعالی در پرژین رادیو اشاره می کنم واز جنابعالی انتظار دارم در این باره توضیح دهید.

پرسش آقای قائم مقامی از جنابعالی این بود.

پرسش: بیگانگان چه نقشی در انقلاب 57 ایران داشتند؟

پاسخ شما: من به توطعه اعتقاد ندارم « دایی جان ناپلئونی فکر نمی کنم »... در ادامه پاسخ به همین پرسش فرمودید کشورها برای تامین اقتصادی خود طرحهای شماره ، یک و دو و سه ... دارند. آیا ممکن نیست که قدرتهای جهان اگر در اجرایی کردن طرحهایشان موفق نشوند، دست به توطعه زنند؟ آیا ثابت شده است که در سال 56 و57 طرح اقتصادی قدرتهای دنیا همراه با توطعه علیه منافع ملت ایران نبوده است؟ آیا پایان قرارداد نفت بین ایران وغرب در سال 1979 و اعتراض پادشاه ایران به ارزان بودن قیمت نفت، غربی ها را برای توطعه علیه کشوری که یک رغیب جدید بر علیه کارتلهای نفتی بود بر آن نداشت که خمینی را در جنایت همراهی کنند؟
من هرگز دایی جان ناپلئونی فکر نمی کنم، اما از دو سال پیش تا اکنون شاهد هستیم که قدرتهای صنعتی برای پیشبرد طرحهای اقتصادی شان حتی نرم افزار استراق سمع بدست رژیم خونریز دادند تا بزرگترین جنبش آزادیخواهی را به خاک و خون بکشد؟ « زیمنس ونوکیا در کشور آلمان ».
لطفا کمی بیشتر در مورد توطعه توضیح دهید تا افراد نا آگاه مثل من از دانش جنابعالی بهره مند شویم. سپاسگزارم.
ارادتمند کاوه یزدانی.» پایان.

حق عزیز شما درست می فرمایید ما نباید صفحه نظرات در کیهان لندن را ترک کنیم. وسعی کنیم این صفحه را نیز فعال کنیم. پیشنهاد می کنم روش طرح پرسش را از آقای احرار ونویسندگان کیهان آغاز کنیم و مستمر ادامه دهیم. تا بدانیم آنها، خارج از شغل روزنامه نگاری چه سهمی را بعنوان ایرانی برای برقراری دمکراسی وبرقراری اصول منشور حقوق بشر برای بشر ایرانی در درون ایران دارند؟ آیا نباید تجربه خود را در راهنمایی وهمراهی جوانان بکار بگیرند؟ یا اینکه آنها بعنوان ایرانی چنین وظیفه ای ندارند؟

یک موضوع تاثیر گذار دیگر ، نامه ای است که آقای دکتر نادر زاهدی زحمت کشیدند برای وزیر خارجه آلمان آقای وِستِ وِل فرستادند. بسهم خودم از ایشان سپاسگزاری می کنم. همین نامه را برای همه وزرای خارجه شرکای اروپایی رژیم ننگین اسلامی می شود فرستاد وحتی خط قرمز های ملت ایران را بخصوص حفظ یکپارچگی ملت وکشور ایران را صریح وشفاف برایشان توضیح داد. چند تیم نگارنده نامه به زبانهای رایج غربی وفرستادن نامه ها برای مقامات اروپایی. باید صدای ملت ایران وخیزش جوانان ایران را در یک فعالیت منظم ومستمر به گوش همه رساند. این بخشی از مبارزه مشروطه خواهی بر علیه جهل ونادانی است. به میهمانان گرامیت درود می فرستم. منتظر خبر های خوش از شما هستیم. « مردیم از بس خبر جنایت و ویران شدن شنیدیم» از مهر جنابعالی سپاسگزارم.

پاینده ایران.

ارادتمند کاوه



July 10, 2011 11:19:42 PM
---------------------------

حق

با درود خدمت هموطنانم،

کاوه جان دو نظر در کیهان لندن گذاشته ام. لطفا مرا از نظرت دریغ نکن.

مقاله زیر خواندنی است بخصوص برای هواداران احزاب نژاد زبانی و که یک شاخه نظامی/چریکی/مسلح دارند. هوادارانی که نمی فهمند چه ماری را در آستین می پرورانند و خیال می کند که با ناسیونالیسم کور و جدا کردن خود از "غیر خودی" و آب و خاک به امنیت، آزادی و رفاهی می رسند که در کشورهای آزاد غرب موجود است. و نمی دانند که همه این کشورهای آزاد غربی از دم کشورهایی هستند که دارای نظام لیبرال دمکراسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر هستند. و فکر نکرده اند که چرا در این 33 سال 5 میلیون ایرانی به این کشورهای لیبرال دمکرات مبتنی بر حقوق بشر مثل انگلیس و فرانسه و امریکا گریخته اند. آیا این خود بخود یک رفراندوم از ایرانیان نبوده است که برای ایران چه می خواهند! و اگر ایران اینگونه بود هرگز نمی گریختند و اگر چنین نظامی در ایران برقرار شود نیازی به فرار از آن نخواهد بود! چرا 5 میلیون ایرانی با زبان بی زبانی به نظام لیبرال دمکراسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر رای داده اند؟ دلیل آن ساده است چون 32 سال تجربه زندگی ایرانیان در این کشورها رعایت حقوق شهروندی تک تک ساکنان در درون مرزهای این کشورهاست صرفنظر از نژاد، زبان، دین و جنسیت، و فقدان یک ایدئولوژی حاکم و ولی فقیه. سعید کرامت در این مقاله به فقدان همین حقوق شهروندی در ایالت کردستان در عراق اشاره می کند. فقدان همین حقوق شهروندی باعث همه بدبختی ها در کشورهای غیر لیبرال دمکرات و ضد منشور حقوق بشری است. حقوق شهروندی کردها در ایالت کردستان عراق کجاست و چرا گم شده و چگونه باید پیدا و برقرارش کرد؟ ملتی که بفهمد این حقوق چیست و رابطه آن با با امنیت و آزادی و رفاه چیست، خواهد دانست چه باید بکند تا به آن برسد.

لینک و بخشی از آنرا در زیر می بینید. حتما نظرات داده شده به این مقاله را هم بخوانید و قضاوت کنید:-

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=38057
«اما در اقلیم کردستان وضع به گونه ای دیگر است. در آن سرزمین، اقلیت های دینی و قومی مورد تبعیض (لااقل از نظر قانونی) نیستند. شاد زندگی کردن گناه محسوب نمی گردد. در ایران، انسان بایستی شیعه دوازده امامی ومومن به ولایت آیت الله خامنه ای باشد تا بتواند "افتخار" خدمتگذاری آن سیستم را از آن خود نماید. در حالی که در اقلیم کردستان شیعه، سنی، اهل ‌حق، ایزدی، و مسیحی فارغ از تعلقات دینیشان، بشرط وفاداری به رهبری یکی از دو حزب حاکم، در سطح معینی در اداره امور اقلیم مشارکت داده میشوند. این تفاوتها سبب گشته اند که فعالین سیاسی و فرهنگی کردستان ایران، حکومت اقلیم کردستان عراق را یک ‌سیستم مشروع و دمکرات قلمداد نمایند. اما درک دقیقتر سیستم سیاسی اقلیم کردستان نیازمند این است که عینک آغشته به تعصب ملی را برداشته و بجای آن از لنز یک شهروند آزادیخواه پیکره سیاسی آن سیستم را مورد مطالعه قرار داد.

ساختار سیاسی ‌حکومت کردستان
‌ساختار سیاسی حکومت اقلیم کردستان فاصله بسیار زیادی با موسسات یک دولت متعارف دارد. این سیستم متشکل از ماشینی است که بدنه اصلی اش را ‌‌احزاب، قطعات محوری اش روابط خانوادگی و پیچ و مهره هایش را روابط قبیله ای و فردی تشکیل داده است. عنصری که این روابط را باهم تنظیم میکند و آنرا به تسلط سیاسی مبدل میکند، پول است. در ساخت این بنا قانون تقریبا بی نقش است.
آنچه که دولت کردستان نامیده میشود، در واقع نهادی متشکل از اتحاد دو حزب دمکرات و اتحادیه میهنی است که قدرت را میان خود طبق یک توافق نامه رسمی تقسیم کرده اند. در این رابطه جوهر نامق، که سالهای متمادی رئیس دفتر سیاسی حزب دمکرات بود و تا سال ۲۰۰٣ ریاست پارلمان را به عهده داشت، در مصاحبه با روزنامه "هاولاتی" میگوید، این دو حزب قدرت دولتی و ثروت و سامان ملی را "قرق" کرده اند. "هرچند میگویند که یک اداره واحد امورات جامعه کردستان را پیش می برد اما عملا دو نیروی پیشمرگ، دو نیروی آسایش [پلیس] و دو نیروی زانیاری و پاراستن [ اولی پلیس امنیتی اتحادیه میهنی و دومی حزب دمکرات] در کردستان عمل میکنند."
بودجه کردستان که شامل ۱۷ درصد بودجه عراق میشود، به رهبران این احزاب تحویل داده میشود. این دو ‌حزب بدون شفافیت و بدور از حسابرسی در این بودجه دخل و تصرف مینمایند. ریاست منطقه خود مختار کردستان به حزب دمکرات و ریاست دولت کردستان هم به اتحادیه میهنی رسیده است.»

پاینده ایران و ملت یگانه ایران

July 10, 2011 01:58:19 PM
---------------------------

حق

با درود خدمت هموطنانم

کاوه گرامی و دوستان، چندی پیش مقاله ای در اخبارروز خواندم که نکات قابل توجه زیادی درباره اوضاع ایالت کردستان در عراق داشت. لینک و بخشی از آنرا در نظر بعدی ام گذاشته ام. در این مقاله بخوبی می توان دید که احزاب کرد مسلح با فریبکاری بقدرت رسیدند و بر گرده مردمی سوار شده اند که حالا حالاها پایین بیا نیستند. دهه ها با تحریک حس ناسیونالیسم کور در مردم و وعده هایی از جنس وعده های دروغ خمینی گجستک که "ماییم که می توانیم برایتان آزادی، امنیت و رفاه بیاوریم" مردم زودباور و ناآگاه درمانده را بدنبال خود کشاندند و حالا بروی همان مردم اسلحه می کشند. دو حزب کرد تمام ثروت و مقامهای دولتی را بین خودشان تقسیم کرده اند و درست مثل رژیم مردم را به خودی و ناخودی تقسیم کرده اند. ناخودی های هموطنشان مورد تعرض قرار می گیرند و سهمی از قدرت و ثروت و حتی یک شغل خشک و خالی هم محرومشان می کنند. روابط قبیله ای هم مهمتر از هر قانون عرفی برایشان است که اینهم خود داستان دیگریست ولی آیا با چنین روابطی می توان به حقوق شهروندی رسید! نکته مهم دیگر که در همه جای دنیا دیده می شود اینست که احزابی که در طی مبارزات خود یک شاخه نظامی داشته باشند مثل این دو حزب کرد یا در میان خودمان مثل مجاهدین خلق و حزب دمکرات کردستان و کومله و جندالله وقتی بقدرت برسند با همان شاخه نظامی خود که پیشتر بر سر حکومت پیشین می زدند حالا بر سر مردم خود می زنند. مردم از یک دست سرکوبگر خلاص می شوند و بزیر ضرب یک دست سرکوبگر دیگر قرار می گیرند. مطالعه ی تاریخ احزاب کردی در عراق قبل از رسیدن بقدرت و پس از رسیدن بقدرت آینه ای است از آنچه در ایران بوقوع خواهد پیوست. کومله و پژاک و حزب دمکرات کردستان و جندالله و مجاهدین خلق همگی مسلح هستند و در کشورهای همسایه پایگاههای نظامی دارند و اینها اگر بقدرت برسند همانکاری را با ایران خواهند کرد که احزاب کرد در ایالت کردستان عراق کردند. اینها برای رسیدن بقدرت حتی حاضرند به توافقی بین خود برسند که ایران را بین خود تقسیم کنند و هر کدام در گوشه ای از ایران جمهوری خودشان را برپا کنند. هیچکدام اینها به حقوق شهروندی انسانها معتقد نیستند و تنها هدفشان رسیدن بقدرت است و قبضه کردن قدرت و ثروت در دستان خود همانطور که احزاب کرد در ایالت کردستان انجام داده اند. هزار وعده و وعید دروغ به مردم می دهند تا از آنها برای رسیدن بقدرت سوء استفاده کنند و ناسیونالیسم کور یکی از آنهاست. اینها از طریق مبارزات مسلحانه و فریب مردم بقدرت می رسند و همان پیشمرگان شان هستند که روسا و مدیران زورگو و بی کفایت در ناحیه می شوند. این غنائم جنگی است که از آن بهره مند می شوند و در حفظ آن با زور سرنیزه حکومت می کنند. در اساس هیچ تفاوتی بین حکومت کردن آنها بوسیله مشتی تبهکار و حکومت تبهکار در ایران نیست. دو هدف بیشتر ندارند؛ رسیدن بقدرت بهر قیمتی و حفظ آن بهر قیمتی پس از رسیدن بقدرت. اینها با خود نه دمکراسی و حقوق بشر می آورند و نه آزادی و رفاه و امنیت. از احزاب سیاسی ای که یک شاخه نظامی دارند و پایگاههای نظامی دارند باید دوری کرد چون خطرناک اند. اینها قبل از رسیدن بقدرت هر قول و تعهدی را می دهند ولی وقتی خرشان از پل گذشت بروی احزاب سیاسی ای که شاخه نظامی نداشته و به آن اعتقادی هم نداشته اند اسلحه می کشند و حذف فیزیکی شان می کنند. با یکدیگر هم یا مثل احزاب کرد در ایالت کردستان عراق غنائم را بین خود تقسیم می کنند و یا اگر به توافق نرسند بروی هم اسلحه می کشند و کشور و مردم را درگیر جنگهای داخلی می کنند. آیا عراق دچار یک جنگ داخلی تمام عیار پس از خروج نیروهای امریکایی که تا حالا جلودار آن بوده اند خواهد شد یا نه یک تهدید جدی برای آن کشور است. ایرانیان تا حالا باید فهمیده باشند که حتی احتمال آن در افکار سرمایه گذاران و نخبگان در یک کشور کافیست که هم سرمایه از آن کشور فرار کند و هم مغزها از آن کشور بگریزند. در چنین فضایی که فاقد ثبات سیاسی است یک کشور و یک ملت هرگز احساس امنیت نخواهد کرد و هرگز در آن پیشرفتی حاصل نمی شود. این داستان 32 ساله ما بوده است که تمام ثروتهای ملی ما یا به غارت رفته، هیچ سرمایه گذاری حاضر نیست در ایران سرمایه گذاری کند و ما نه با فرار مغزها بلکه با خونریزی مغزی روبرو شدیم. نه آزادی ای در ایران هست و نه امنیت و رفاه و تا دلتان بخواهد بیکاری و اعتیاد و فحشا و فساد از همه نوعش. مردمی که به دنبال ناسیونالیسم کور این و آن حزب مسلح می افتند و وعده وعیدهای دروغ آنها را در رابطه با آزادی و امنیت و رفاه باور می کنند به کشورهای همسایه و بخصوص عراق نگاه کنند و درس عبرت بگیرند. اگر حزبی و گروهی و ملتی آزادی و رفاه و امنیت می خواهد نگاهی به کشورهایی بکند که در آنها هر سه اینها هست و از فرمول موفق آنها درس و عبرت بگیرد. اینها کشورهای غربی لیبرال دمکرات مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر هستند و در انها هیچ حزبی مسلح نیست و راه را کاملا بر هر حزب و کسی که بخواهد با اسلحه مشکلاتش را حل کند می بندند و آنها را تروریست می شمرند که باید با آنها مقابله کرد تا دست از اسلحه بردارند و مثل آدم مبارزات مسالمت آمیز و مدنی را پیشه کنند. هر ایرانی ای که سه دهه در فرانسه و انگلیس و امریکا زندگی کرده است و هنوز نفهمیده که راز موفقیت این کشورهای غربی چه بوده است و همان را برای ایران نخواهد تکلیفش را با خودش و کشور و ملتش تعیین کرده است. او نه امنیت و آزادی برای ایران می خواهد و نه رفاه درست مثل آن دو حزب کرد در ایالت کردستان عراق.

پاینده ایران و ملت یگانه ایران

July 10, 2011 01:27:09 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود آقای رامان
من منظور شما از وفاداری به اصل ونسب را خوب متوجه نشدم.
آنچه من گفتم یک بار دیگر همان را تکرار می کنم.
« هر کسی که چشم طمع، جدا کردن یک وجب از خاک ایران را داشته باشد تکلیف ما ایرانیان همان است که در برابر صدام حسین تکریتی وحامیانش انجام دادیم.»
راجع به اصل نسب گفتی، اصل ونسب من ایرانی است.
راجع به وفاداری گفتی. وفادار ترین موجود سگ است. اگر منظورت از وفاداری به اصل ونسب تجزیه طلبی است ترجیح می دهم یک سگ اصیل ایرانی باشم نه یک تجزیه طلب.
پاینده ایران.

July 09, 2011 09:39:53 PM
---------------------------

بابک بهزادی

این گزارش خلاصه ای بود از مجمو عه گزارشهای ارگان کارنگی انداومنت برای صلح جهانی. این ارگان متشکل از متخصصین و کازشناسان مختلفیست که سالها وقایع مناطق و کشورهای مختلف دنیا را بر اساس تخصص خود در ان منطقه گزارش میدهند. کنگره امریکا برای درک وداشتن سیاستهای درست به این کارشناسان رجوع کرده و روشنگری میخواهد.
سپاس

July 09, 2011 09:00:37 PM
---------------------------

رامان

درود بر شما هم اقا کاوه‌، عزیزم اگر کسی به‌ اصل و نسب خودش وفادار نباشد به‌ دیگران چطور وفادار خواهد بود، اگر جنابعالی کرد زبان هستی چگونه‌ کردها فورا به‌ صدام تشبیه‌ میکنی یا حتی چطور به‌ خودت اجازه‌ میدی که‌ کسانی را که‌ خود جنابعالی به‌ هموطن ایرانی خودت میدانی بلا فاصله‌ تشبیه‌ به‌ صدام کنی. بلاشک صدام یک جنایت کار بود نه‌ فقط دشمن ایران بلکه‌ دشمن عراقیها هم بود، و اما خودایی اگه‌ درست قضاوت کنیم جمهوری اسلامی عامل اصلی و تحریک کننده‌ جنگ بود، شاید جنابعالی انموقع خیلی دور بوده‌ باشی چون خراسان تا مرزهای عراق فاصله‌ زیادی است، انهایی که‌ در نوار مرزی بودند خیلی خوب میداند که‌ قبل از شروع جنگ این جمهوری اسلامی بود که‌ بطور مداوم مناطق مرزی عراق را با توپ و خمپاره‌ میکوبید تا بهانه‌ دست صدام جنایت کار بدهد و بعدها هم میگفت راه قدس از کربلا میگذرد و نمیخواست جنگ را تمام کند تا ایران را ویران کند، این از طرفی و از طرف دیگر هم اگه‌ با وجدان صحبت کنیم ایران برنده‌ جنگ نبود صدام حسین جنایت کار هم از دست ایران ضربه‌ سنگینی نخورد بلکه‌ خمینی بود که‌ مجبور به‌ نوشیدن سم شد، اما سرنوشت صدام تکریتی بعد از جنگ کویت چطور شد چیز دیگری است که‌ البته‌ باعث شد که‌ در ان میان نفعی هم به‌ ایران برسد که‌ شرایط ان زمان برای قدرتهای بین المللی و سازمان ملل متحد اینگونه‌ ایجاب میکرد وگر نه‌ اگر دور از تعصب صحبت کنید میدانید که‌ شکست اول و اخر را ایران خورد نه‌ صدام، اگه‌ جنابعالی گول تبلیغات دروغین جمهوری اسلامی را بخوری و اینطور خیال کنی که‌ صدام ادم کش را شکست داده‌ای بدان که‌ اشتباه میکنی. این را هم بدون که‌ کوردستان سرزمین کردهاست و هر کسی به‌ هر اسمی یا هر دلیلی این را انکار کند سرنوشتش همان سرنوشت صدام تکریتی خواهد بود که‌ هشت سال تمام باجمهوری اسلامی جنگید بسیاری از کشورهای غربی هم کمکش کردند، با کویت جنگید انقدر خود را قدرتمند میدید که‌ میخواست اقای منطقه‌ شود ولی عاقبت به‌ جزای اعمالش رسید.
در جواب ازاد هم باید بنویسم که‌ اول تو فکر این باشه‌ که‌ از م بپرسه‌ پ کی هست بعدا تو فکر بقیه‌ مسائل باشه‌، اول مشکل خودش را حل کنه‌ بهتره‌.

July 09, 2011 07:52:20 PM
---------------------------

کاوه یزدانی


درودبر هم میهنان گرامی
در سایت پیک ایران. « http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=35194« خبری زیر عنوان «درخواست كودك 5 ساله ای كه كارگـر ساختمان است + عکس
» منتشر شده که برای همه ایرانیان آموزنده است. آدم اگر آدم باشد، همه ایسم میسم ها را کنار می گذارد.
گناه کودک خردسال چیست؟
چه باید کرد؟ سپاسگزارم.
پاینده ایران.

July 08, 2011 04:19:21 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود بر هم میهنان گرامی
درود بر رامان، جناب رامان پیاده شو باهم بریم. جهت اطلاع تو من هم ایرانی کردزبان هستم ودر شمال خراسان متولد شدم واز دیرباز وابستگی خویشاوندی با هم میهنان ترک زبان و فارس زبان و شمالی وجنوبی دارم هرگز نمی توانم فکر تو وامثال تو را تصور کنم. خلاصه همه جای ایران سرای من است. هر کسی که چشم طمع، جدا کردن یک وجب از خاک ایران را داشته باشد تکلیف ما ایرانیان همان است که در برابر صدام حسین تکریتی وحامیانش انجام دادیم.
پاینده ایران.

July 08, 2011 05:53:15 AM
---------------------------

ازاد

با دورود

جدا از بی ادبی هایی که از طرف بعضی هموطنان نظر دهنده ارایه شده است باید بگویم در بک قسمت حق دارند و ان هم گزارشی است که از طرف اقای بهزادی اورده شده حقیقتا سطحی بود . انظار بیشتری وجود داشت . اما سخنان شادروان همایون را اگر هموطنان مخالف بدون غرض بخوانند و بررسی کنند متوجه خواهند شد که تمامی صحبت های ایشان با ذکر سند و دلیل است و به همین خاطر با این مسله منطقا مخالف هستند از هموطنی که همه را هم شغل ماد...... شان !!! می دانند باید پرسید با مستقل شدن کردستان عراق چه دسته گلی بر سر ایشان زده شد که با مستقل شدن کردستان ایران پیش بیایید. من کلا با مستقل بودن استان های مملکتم نه تنها مشکلی ندارم بلکه ارزویم هم همین است اما مستقل بودن با تجزیه شدن دو اصل جدا است . بدون تعصب بیاندیشیم بهتر است .
در ضمن بنده از همین الان قول می دهم که دیگر در نوشتار م از نقطه استفاده نکنم .!! بشرطی که این اصل رعایت شود.
زنده باد ایران

July 07, 2011 11:23:42 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود برهم میهنان گرامی
جهت اطلاع هم میهنان آزادی خواه عرض می کنم: فکر کردم لازم باشد، بدانید من درطول هفته وقت خودم را در اختیار صفحه نظرات حزب مشروطه ایران گذاشتم ونظرات شما را پس از دریافت به نمایش می گذارم. هدف من از این کار در جهت رسیدن به آزادی و حمایت از خیزش ملی جوانان عزیزمان در همه جای درون ایران است. برای من همه ایرانیان یکسان هستند تمامی اصول حقوق بشر را پاس میدارم وبرای تک تک هم میهنان گرامیم آزادی را آرزو دارم. برای من یک ایرانی، هر دینی یا مذهبی داشته باشد یا به هر زبانی سخن بگوید از هر نقطه ایران که باشد، از بلوچستان تا کردستان از جنوب تا شمال در هر نقطه ایران که باشد، مساوی هستند و حق برابر دارند. می خواهم هر چند اندک، کمکی به آنها «مبارزان درون ایران» کرده باشم، و قدمی هرچند کوچک برداشته باشم ووظیفه خودم را با تمام توان وامکانی که دارم ،انجام دهم و خواهم داد. کاری که من میکنم در مقایسه با هموطنان مبارزمان در درون ایران ودر سیاه چالهای رژیم خمینی بسیار ناچیز و هرگز قابل مقایسه نیست. در میان آزایخواهان دربند ، از همه جای ایران با گرایش های سیاسی وجود دارد. وجدان به من حکم می کند از حقوق آن هموطنان شجاعی که برای آزادی ایران و، ایرانی در زندان بسر می برد وحق هیچ دفاعی را از خود ندارند با هر دیدگاه سیاسی که دارند در بند رژیم پست فطرت آخوندیسم هستند. در میان آنها ،بلوچ، آذربایجانی و کردستانی ، خراسانی گیلانی مازندرانی خوزستانی اصفهانی ترکمن وووواز سراسر سرزمین غم زده تا دورترین روستا ها همه وجود دارند.ما ایرانیان از شاهزاده ومستمند ،در سراسر دنیا بطور یکسان تحقیر شدیم. در تحقیر شدن به برابری رسیدیم.. همه به اندازه کافی رنجیده ورنجدیده ایم. هیچ فخری برای برخ هم کشیدن نداریم. پس کاری کنیم تا این بار بیگانگان نتوانند برای ما تعیین سرنوشت کنند...
نتیجه اینکه هر پیشنهاد وانتقادی داشته باشید خوشحال می شوم بدانم. با خودم تعارف ندارم با شما گرامیان نیز تعارف ندارم واز شما گرامیان انتظار همراهی دارم.
درود بر هموطنان گرامی جناب ترکمن صحرا و قاضی محمد و رامان و علی رضا نجفی سواد کوهی. به شما در صفحه نظرات حزب مشروطه ایران از طرف خودم خوش آمد می گویم آقای قازی محمد شما خودتان خوب میدانید که در جای خالی سه نقطه اول چه نوشتید. امیدوارم تکرار نشود.
ارادتمند کاوه.



July 07, 2011 09:20:45 PM
---------------------------

رامان

این به‌ اصطلاح گزارش، نشانگر دروغگویی های شماست،مردمانی که‌ درکردستان زندگی میکنند عرب یا ترکمان دارای ازادیهای خود هستند، اما ایرانی که‌ شما از قدمت 2000 ساله‌ اش صحبت میکنید همیشه‌ مایه‌ ازار بوده‌ برای عربها، کردها، اذریها و بقیه‌ ملت های دیگر که‌ اجبارا ایرانی شده‌اند، شما بخواهید یا نخواهید کردستان مستقل خواهد شد، زیاد فشار خود را بالا نبرید. ڕژیم شاهنشاهی هم 30 سال پیش به‌... تاریخ ریخته‌ شد ملت هایی که‌ در ایران زندگی میکنند این کار را کردند ، فکر کنم شما هنوز خوابید،

July 07, 2011 11:54:52 AM
---------------------------

qazi mohamd kurdestani

شما همتون مادر... اید...ایران در بهترین شرایت برای شما فدرال خواهد بود...وگر نه کوردستان مستقل خواهد شد.

July 07, 2011 10:19:48 AM
---------------------------

ترکمن صحرا

بی اساس ترين مطلبی بود که تا به عمرم خوانده بودم من ترکمن ايرانی هستم که در کرکوک زندگی می کنم اگر نيروهای کرد اينجا حاکم نباشند خدا می داند چه بر سد ما می ايد اينقدر غرض ورزانه مطلب ننويسيد کمی علمی صحبت کنيد تا حداقل دو نفر به مطالبتان اهميت دهد.در مورد ترکيه ايا می دانيد حزب کردی ب د پ شاخه شهری پ پ ک است٬؟مطلب انقدر سطحی و غرض ورزانه است که تاب توضيح اضافه نيست.

July 07, 2011 09:23:02 AM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites