گزارش خبرها :
مختاری : رئیس سازمان برنامهریزی و آموزش و پرورش: درس نهجل البلاغه به دروس مدارس اضافه میشود. دبیر هیئت عالی نظارت بر تخلفات كاركنان دولت با اعلام اینكه میزان تخلفات كاركنان از 15 هزار در سال 88 به 11 هزار تخلف در سال 89 كاهش یافته گفت: بیشترین آمار تخلفات كاركنان دولت مربوط به غیبت غیرموجه و تاخیر حضور در سركار است. وی همچنین اضافه کرد: متاسفانه آمار كاركنان معتاد در ادارات ثابت است و روند كاهش را نشان نمیدهد. پنجمین محموله نفت خام سنگین صادراتی ایران (IR/H) روز چهارشنبه با قیمت 105 دلار و 58 سنت در تالار بینالمللی بورس کالای ایران در کیش عرضه شد که به دلیل به توافق نرسیدن عرضه کننده و خریدار این معامله انجام نشد. رئیس پلیس مبارزه با قاچاق گفته است: اقلام ماهواره ای 98 درصد، لوازم آرایشی و بهداشتی 200 درصد، پوشاک 11 درصد، برنج 79 درصد، میراث فرهنگی 84 درصد، و لوازم صوتی تصویری 7 درصد افزایش قاچاق را در سال جاری داشته که بیشترین کالای قاچاق چینی بوده است. دبیرکل جمعیت آبادگران جوان، تشکیل جبهه ایستادگی و وابسته به محسن رضایی را ضروری دانسته و در عین حال جبهه پایداری را خطرناک نامیده. مجلس به دنبال تصویب طرحی که در آن بیکاران مجرد در مدت 2 سال 7 میلیون و 200 هزار تومان و بیکاران متأهل 8 میلیون و 400 هزار تومان دریافت و در طی 5 ماه، 50 قسط ماهانه: مجردی 144 هزارتومان، و متأهلین 168 هزار تومان پول دریافتی را بازپس خواهند کرد.
موضوع بحث : "انتخابات" پیشارو
بیت اللهی: من روی صحبتهای آقای شریعتمداری خیلی فکر کردم و فکر میکنم که بهترین بهانه است برای تحریم انتخابات و یک نوع پشتیبانی جهانی هم میتواند به خودش اختصاص بدهد در مورد زندانیان سیاسی. به هر حال، آنچیزی که مسلم است این است که برای ما فرقی نمیکند چه کسی با چه عقیده سیاسی زندانی است. همین که زندانی سیاسی است، مهم است و زیر سئوال رفتن تمام حقوق اجتماعی آن فرد مطرح است. من فکر میکنم پیشنهاد بسیار خوبی بود. اگر شورای مرکزی هم بتواند این بحث را دنبال بکند که تمام زندانیان سیاسی را کاندیداهای انتخابات بکنند. مسلم است که جمهوریاسلامی زیر چنین عنوانی نخواهد رفت ولی این بهترین بهانه است برای تحریم همه جانبه انتخابات. و همچنین همگن شدن با سازمانهای مختلف سیاسی از دریچه دمکراسیخواهی.
رحیمی: موضوعی که همیشه برای ما مهم بوده و آنهم آقای همایون روی آن انگشت گذاشتند، خود انتخابات نبود بلکه پروسه انتخابات بود. یعنی زمانی که صحبت از انتخابات میشد تا روز خودِ انتخابات و و حتی بعد از آن هم. در آنجا بود که خیلی اتفاقها میافتاد. ما هم از خارج کشور نمیتوانستیم چیزی را به مردم دیکته بکنیم و درست هم بود. یک بار این کار را کردیم و سعی کردیم و نتیجهاش را دیدیم. آنهم در انتخابات ریاست جمهوری دو دوره پیش بود. تمام هم و غم مان را روی تحریم انتخابات گذاشتیم و صحبت خیلی از دوستان که آنوقت رقیبان ما بودند و میگفتند که این کار اثر منفی دارد، ثابت شد. ثبات شدنش هم این بود که با آن تحریمی که ما کردیم – حالا شاید هم اگر تحریم نمیکردیم احمدی نژاد انتخاب میشد- ولی موضوعی که بود این بود که ما در واقع به این قضیه کمک کردیم. راجع به پیشنهاد آقای شریعتمداری در مورد همان زندانیان سیاسی، من نمیدانم چه چیزی میتوان بدست آورد؟ آیا این فقط یک دهن کجی به جمهوریاسلامی خواهد بود؟ چه چیزی میتواند گیر مردم بیاید. از این جریان انتخابات چه استفادهای ما میتوانیم بکنیم؟ دفعه قبل، قبل از اینکه موضوع جنبش سبز پیش بیاید، موضوع مطالبه محور بودن انتخابات بود. حال اگر انتخابات مجلس باشد که بیشتر میتواند مطالبه محور باشد. یعنی مردم مطالباتی که دارند، کدام کاندیدا بیشتر میتواند قولش را بدهد. درست است که شاید این کاندیدی که انتخاب میشود هیچ کاری نتواند بکند. شاید هم فقط تظاهر بکند. ولی مهم این است که مردم با مطالبات شان آشناتر میشوند و میدانند که خواستههایشان چیست. این درد اصلی جامعه ما در رژیم گذشته بود که تنها مطالبات مردم فقط خرابکاری بود. مطالبات خاصی نداشتند و نمیدانستند که برای چه دارند خراب میکنند و بدنبالش هم رژیم پادشاهی سقوط کرد. انتخابات قبلی مطالبه محوری بود و جواب داد و مثبت بود.
یعنی ما باید سعی بکنیم از خود پروسه انتخابات به نفع مردم استفاده بکنیم که مردم بیشتر با حقوق خودشان آشنا بشوند؛ با حقوق بشر آشنا بشوند. همه آشنا نیستند، شاید بگویند که آشنا هستند، ولی نه، همه نمیدانند. بحث اصلی مردم، بحث اقتصاد است در ایران. حتی قبل از اینکه موضوع آزادی پیش بیاید خود موضوع اقتصاد الآن یک مسئله خیلی بزرگی شده. اینهمه قیمتها تغییر میکند و وضعیت بنزین به آن شکل. یعنی خیلی چیزها میشود در این مسئله انتخابات روی آن کار کرد.
مختاری: من فکر میکنم، فرایند انتخابات خیلی مهم است. چرا، برای اینکه فکر میکنم الآن تنها فضای باقیمانده برای مردم، فضای قبل از انتخابات است. حال در دورههای قبل و قبلتر، شاید واکنشها نسبت به انتخابات و نتیجه انتخابات مهم نبود. فکر میکنم رژیم نتیجه گرفته است که مشروعیت مردمیش از بین رفته و دیگر مهم نیست. فکر میکنم آن فضای انتخاباتی را باید استفاده کرد. شرط آن این است که ما به اندازه کافی این نزدیکی را به مردم داشته باشیم تا این پیام را بتوانیم به مردم برسانیم که اگر رأیتان به حساب نمیآید، اما فضای قبل از انتخابات فضای خیلی خوبی است برای اینکه خواستههایتان را حداقل میتوانید مطرح بکنید. حال اگر در روستاهای کوچک هم خواستهای اقتصادی و حتی سیاسیشان را مطرح بکنند، همان شعارها و خواستهای جنبش سبز خواهد بود. و این خیلی است که این اتفاق بیافتد. برای همین فکر میکنم از فضای انتخابات باید استفاده کرد اما اگر مردم خواستند خودشان تحریم میکنند. چون رأیگیریها که به حساب نمیآید و قرار است آن چیزی بشود که آنها میخواهند. در ضمن این فضا، فضایی است که احمدی نژاد میخواهد پایش را بروی جای پای اصلاحطلبها بگذارد و پشتیبانی مردمی را داشته باشد؛ خامنهای و نظام دنبال این هستند که احمدی نژاد زیاد قدرت نگیرد اما بماند و کنترلش کنند ولی حذفش نکنند. به هر حال این دو گروه به هم آوانس هایی را خواهند داد. این فضا، فضایی خواهد بود که خواسته ها مطرح و پیگیری بشوند. بهتر است ما بدون توجه به اپوزیسیون خارج کشور توان مان را بگذاریم به کسانی که در داخل هستند یا حلقههای تماسی که از بیرون دارند و در ایران میتوانند کار بکنند، و تشویقشان بکنیم بروند درآن گردهماییهای احتمالی شرکت بکنند و آن خواستهها را مطرح بکنند. به عنوان یک خواست انتخاباتی از کاندیداهایشان بخواهند با توجه به اینکه هم انتخابات مجلس است و هم انتخابات شورای شهر، فکر میکنم که این کمک میکند که آن شعارهای جنبش سبز یا آن خواستههای جنبش سبز بیشتر گسترده بشود تا بعدها منجر به یک واکنش اجتماعی بشود یا آن حرکت مدنی گسترده همراه با اعتصابات بشود. عجیب اینکه الآن اخباری که در ارتباط با اعتصابات است، زیاد کسی پیگیر آن نیست. دقیقاً همان کاری که بازاریها در هنگام جنبش سبز انجام دادند. هزاران آدم در خیابانها بودند اما مغازههایشان باز بود. یعنی بی تفاوت.
قطبی: به نظر من چندین نکته وجود دارد. اولاً نظرم با نظر آقای بیت اللهی نزدیک است. بخصوص بعد از گفتوگوی آقای شریعتمداری با توجه به اینکه دوستان هم اشاره کردند که فضایی باز بشود برای مطرح کردن این موضوع، میشود از آن استفادههایی کرد. اولاً به نظر من ما نباید اصلاً با بازیهای درون رژیم کاری داشته باشیم. اینها ملابازیهایی است که درون خودشان دارند و در مواقع حساس به هر حال پشت هم دیگر را خالی نمیکنند. نکته بعدی این است که اصولاً فکر نمیکنم که مردم علاقهای داشته باشند که در هیچ انتخاباتی شرکت بکنند، بخصوص که انتخابات مجلس باشد. البته که رژیم بعد از چند روز یک آماری را ارائه خواهد داد که تمام ایران که هیچ، دو برابر مردم ایران در انتخابات شرکت کردهاند اما حقیقتاً ما این را میدانیم و آنهم از طریق تماسهایی که وجود دارند، فکر نمیکنم که در ایران علاقه داشته باشند که بدانند چه کسی وارد مجلس میشود یا چه کسی وارد مجلس نمیشود. به این همین علت که میدانند تمام اینها سگ برادر شغال هستند و هیچ فرقی با همدیگر ندارند. در اینجا نکتهای وجود دارد که ما را به عنوان اپوزیسیون به یک گروه دیگر اپوزیسیون نزدیکتر میکند. همانطور که سخنران میهمان دو هفته قبل گفتند جمهوریخواهان اکنون دو دسته شدهاند، یک عدهای هستند که در بین آنها کمی بازتر فکر میکنند و صحبت میکنند و این گروه با دلایل منطقی که فضایی را ممکن است رژیم باز بگذارد آنهم برای بازی خودش، بیاییم از این فضا استفاده بکنیم و گروههای اپوزیسیونی که به همدیگر نزدیک هستند با همدیگر همکاری کنند. به این طریق یک همکاری سیاسی بوجود میآید که ما خودمان را به یک گروهی نزدیکتر میکنیم. با گروهی که با ما هم رأیتر هستند. حُسن این کار در این است که اگر این کار را انجام بدهیم، حداقل در خارج از ایران از نظر کار مبارزاتی نزدیکتر میشویم. البته این که تحریم بکنیم یا نکنیم، همانطور که قبلاً نشان داده شد که آیا اشتباه کردیم یا نکردیم، حال زمانها را نمیشود همیشه یکجور نگاه کرد و بررسی کرد. شاید در آن موقع کار اشتباهی بود و شاید الآن کار درستی باشد. بخصوص با توجه به آن که این اتفاقاتی که در منطقه در حال وقوع هست – من نظر دوستان را جلب میکنم به مقالهای که آقای مجید محمدی نوشتهاند که اخیراً بدون سر وصدا صد نفر زندانی امنیتی که به قول آنها زندانی سیاسی هستند مورد عفو گرفتهاند – یک تحولاتی در پشت پرده دارد بوجود میآید. از ترس هم که شده، به هر حال دار و دسته خامنهای و رژیم دارد یک کارهایی را انجام میدهد و یک دریچههای کوچکی را دارد باز و بسته میکند و اینکه صد نفر بدون اینکه تبلیغاتی برای آنها شده باشد مورد عفو قرار میگیرند- اگر به مقاله آقای مجید محمدی دوستان توجه کنند، متوجه خواهند شد که یک اتفاقاتی دارد میافتد. به هر حال، تحریم کردن یا نکردن از فاصله دور کسی را وادار نمیکند که در انتخابات شرکت بکند یا نکند. تنها نکتهای که به نفع ما تمام خواهد شد، همراهی با یک گروه اپوزیسیون دیگری است که در خارج از کشور وجود دارد و با ما از نظر عقیده و کار مبارزاتی نزدیکتر است. به هر حال فکر نمیکنم که مردم به شرکت در انتخابات اصولاً علاقهای داشته باشند مگر اینکه اتفاق خاصی در این چند ماهه در ایران رخ بدهد.
بیت اللهی: ببینید، بطور کلی ماهیت انتخابات، مطالبه محوری است. انتخابات برای مطالبات میشود. هیچ فرقی نمیکند، در هر شرایطی. مردم خواستهایی دارند و خب بیان خواهند کرد. با بازیای که اصلاحطلبان در مورد رژیم کردند و با بی آبرو کردن خودشان و خود را به زیر سئوال بردند، عملاً آن شرایطی که در میان مردم داشتند، تا حدودی از دست دادهاند. وضعیت را در داخل ببینیم، و در خارج از کشور هم ببینیم. کسانی که امروز زندانیان سیاسی هستند از طبقات و طیفهای مختلف اجتماعی هستند که به دلیل مطالبات اجتماعی در زندان هستند. من کاملاً با شما موافقم. ما از اینجا ایران آزادکن نیستیم ولی میتوانیم پشتیبان حرکتهای صحیح در داخل جامعه ایران باشیم. به هر حال، بخشی از جامعه ایران به عنوان زندانیان سیاسی، در زندانهای جمهوریاسلامی هستند، این پیش شرط آزادی اینهاست. پرسش این است ما چگونه میتوانیم با سازمانهای خارج از کشور همگام باشیم نسبت به یک مسئله کلی بینالمللی و حقوق بشری. بحث من اینجاست. جایگاهی که دیروز یا سال 88 اصلاحطلبان داشتند، دیگر امروز وجود ندارد. این جایگاه را خودبخود از دست دادند و خیلی هم بیآبرو شدند و وضعیتشان را هم در خارج کشور میبینیم. حال اگر مردم یک شاهکاری بکنند یا یک کار خارقه العادهای بکنند آن دیگر مربوط به مسائلی است که در داخل مملکت دارند. ولی بطور کلی به نظر من اگر بشود اپوزیسیون خارج از کشور همصدا باشد نسبت به یک مسئله کلی، در داخل مملکت میتواند تأثیر مثبت بگذارد.
رحیمی: من به هیچ وجه مخالف این موضوع نیستم، ولی موضوعی که هست، مطالبات را نمیشود محدود کرد. این واضح است که هیچ کسی با بودن زندانی سیاسی موافق نیست اگر مسئله ما این است که ما زندانی سیاسی نداشته باشیم. ما با همه دوستانی که میخواهند زندانیان سیاسی آزاد بشوند موافقیم. ولی مطالبات را نمیشود محدود کرد به یک موضوع. آن فقط بخشی از مسائلی است که مردم دارند. باز میشود همان بحث انتخابات آزاد و همان محدودیتهایش. ما به همه مسائلی که کلاً مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند حساس هستیم. به همهشان و نه فقط زندانیان سیاسی. به نان مردم، به آزادی مردم، به لباس پوشیدن مردم و ... به تمام مسائل اهمیت میدهیم.
آن دوستان یک بحثهایی میکنند که میگویند بیاییم با یک گروه خاص اپوزیسیون همکاری بکنیم. اولاً من با پادشاهیخواهی و جمهوریخواهی و ... بطور کلی مخالفم. دلیل آن هم این است که نمیشود. طیف یک نیروی سیاسی باید مشخص باشد. نمیشود که به اسم جمهوریخواهی هم لیبرال – دمکرات را جمع کرد و هم سوسیال – دمکرات را جمع کرد. امکان پذیرنیست. اینها هر کدام شیوه خاص خودشان را دارند. با هم میتوانند همکاری کنند ولی اینکه در زیر چتر پادشاهی بروند یا زیر چتر جمهوریخواهی، اینها به نظر من مبارزه را منحرف میکنند مثل همان جمهوریخواهان در قبل. اینها اگر درست عمل میکردند میرفتند یک حزب سوسیال – دمکراسی درست میکردند. میرفتند یک حزب لیبرال – دمکراسی درست میکردند. میرفتند یک جریان مشخص سیاسی درست میکردند. این موضوع جمهوریخواهی به نظر من ارزش این را ندارد که ما بیاییم با یک گروهی همکاری بکنیم چرا، چون همچین اسمی دارد. اصلاً اینها شکست خورده است.
برای سرنگونی نظامها دو راه وجود دارند: یا از طریق انتخابات است؛ از طریق رأی مردم است که مجبور میکنند تا حکومت به زانو در بیاید، یا باید دست به اسلحه برد و با آن جنگید. شما نمیتوانید به مردم بگویید شما بروید دنبال مطالباتتان بعد روز انتخابات تحریم کنید. چگونه میشود؟ که بله، شما مبارزه بکنید و بروید از شخصی و یا کاندیدی پشتیبانی بکنید که دنبال مطالبات شماست، ولی روز انتخابات به او رأی ندهید. مگر میشود همچین چیزی؟ اصلاً همچین خواستی منطقی است؟ آیا خود شما قبول میکنید که ما این را به مردم تجویز بکنیم؟ به نظر من، اصلاً صحبت کردن راجع به تحریم کردن یا تحریم نکردن انتخابات به ما ربطی ندارد. صحبتش را هم نکنیم بهتر است. هر کسی دوست دارد میرود رأی میدهد، هر کسی هم دوست ندارد رأی نمیدهد. فراموش نکنیم، این جنبش سبز در همان فضایی که بوجود آمد، برای انتخابات درست شد و شکل گرفت. کانالهای تلویزیونی داشتیم که مرتب نشان میداد که مردم علاقهای به نظام نداشتند ولی از همان فضای انتخاباتی برای مطرح کردن خواستهایشان استفاده کردند که کار به جایی رسید که خود همان سران جنبش سبز، در واقع دنبال مردم راه افتادند. تنها راهی که به فکرم میرسد که میتوان با این مردم همکاری کرد، این است که کاندیداهایی که انتخاب میکنند بیایند نظراتی بدهند که ضد کارهایی که نظام انجام بدهد باشد. چه اشکالی دارد؟ آیا این خوب است یا بگوییم تحریم، تحریم، تحریم؟ با تحریم به کجا میخواهیم برسیم؟ آیا مردم چه چیزی گیرشان میآید. ولی همین که مردم بتوانند در یک میدان جمع بشوند و آن خواستههایشان را مطرح بکنند، خود اطلاعات مردم بالا میرود. نظام وحشت خواهد کرد. ما با تحریم کردن مثلاً چکار میخواهیم بکنیم؟ قبلاً بهانهمان این بود که میخواهیم مشروعیت را از نظام جمهوریاسلامی بگیریم. مشروعیتاش که گرفته شده. چه در درون، چه در بیرون. جمهوریاسلامی بعد از بوجود آمدن جنبش سبز دیگر مشروعیتی ندارد، نه داخل، نه در بیرون. حتی پیش فلسطینیها که اینهمه سنگ آنها را به سینه میزند، دیگر مشروعیت ندارد. روی این اصل، ما باید سعی بکنیم که یک چیزی گیر مردم در این انتخابات بیاید. نه گیر ما به عنوان حزب مشروطه ایران. نه اینکه ما بخواهیم از این موضوع به صورت تاکتیکی استفاده بکنیم و مثلاً برویم با فلان حزب یا سازمان نظرمان را یکی کنیم. نه، ما کاری که درست میدانیم، باید سعی کنیم همان کار را بکنیم. حال، بقیه نیروهای اپوزیسیون اگر کردند که چه بهتر، اگر نکردند ما کار خودمان را میکنیم.
مختاری: اینکه میگویم باید بیشتر از فضای انتخاباتی استفاده کنیم، برای همین است. اگر قرار باشد که این موضوع طرح و مطرح بشود، کجا باید بشود؟ در فضای انتخاباتی. ما به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟ به کسانی که کار سیاسی میکنند و فعال سیاسی هستند. یعنی میدانند نتیجه کاری که انجام میدهند چه خواهد شد. میدانند که میتوانند در فضای انتخاباتی طرح مطالباتشان را بکنند اما یک چیزی را هم میدانند و آن اینکه میشود رأیشان را نخواند. خب، حالا که میشود رأیشان را نخواند؛ حالا که این ماهیت آن نظام است که به تو اجازه میدهد طرح مطالباتت را بکنی، اما به تو گفته و نشان داده که رأیات را نمیخواند، خب من هم همان کار را میکنم. بهتر این است که من بنشینم تا انتخاباتی برگزار بشود و یا بروم در آن ستاد انتخاباتی آن کاندیدا شرکت کنم، فعال هم بشوم، مطالباتم را هم بگویم. آنجاست که قرار است مطالباتم مطرح بشود. کجا قرار است مطرح بکنم؟ مگر به من تریبون میدهند؟ به من که تریبون نمیدهند. من یک پلاکارت دارم، یک میتینگ دارم، یک شعار دارم، در کنار کاندیدایی که صحبت میکند، در ستاد انتخاباتیاش هم پلاکارت را نشان میدهم، هم شرکت میکنم، هم عکسش را میچسبانم، هم به او میگویم چه میخواهم. مطمئناً وقتی من فعالیت میکنم، به چشم هم میآید. آنوقت آن کسی که فعالیت میکند، خواستاش هم مهم میشود. اینکه من طرح بکنم، با چه روشی باید طرح بکنم؟ اینکه بروم شرکت کنم. اما با اینکه میدانم خوانده نمیشود، در واقع کلک میزنم. حالا که این فضا را به من میدهی، از مطالباتم استفاده میکنی برای اینکه رأی را بگیری، من هم از این فضا استفاده میکنم مطالباتم را مطرح میکنم، اما به شما رأی نمیدهم. برای اینکه کسانی که قرار است ما از آنها بخواهیم، آدمهای عادی نیستند. برای این است که میگویم ما از ارتباطاتمان از بیرون استفاده کنیم و آنرا منتقل بکنیم در داخل به کسانی که میتوانند تأثیرگذار باشند. جوانی که میتواند تأثیرگذار باشد. جوانی که توانایی شرکت در اینگونه کارها را دارد و میتواند محیط را عوض کند. معلوم است، وقتی من 500 تا پوستر جمع کردم، 20 نفرهم دنبالم هستند. به عقیده من شدنی است به شرطی که آن آدمهایی را پیدا کنیم که بتوانیم روی آن کار بکنیم، که هستند. به شرطی که این ارتباطها برقرار بشود، به شرطی که بگوییم میشود این کار را کرد. بدون اینکه کسی دنبالت باشد و تعقیبت بکند. من با آنهایی که تحریم میکنند کاری ندارم، من میگویم آنهایی که نمیخواهند تحریم کنند، آنهایی که میخواهند شرکت کنند، به آنها بگوییم که بیشترینها و بهترینها را بخواهند.
قطبی: آقای بیت اللهی درست بیان کردند. یک اپوزیسیون قوی همیشه میتواند صحبت بکند. الآن سالهای سال است که همه برای خودشان دارند صحبت میکنند. ما برای خودمان حرف میزنیم، دو سه نفر جمهوریخواه برای خودشان حرف میزنند و هر کس دارد ساز خودش را میزند. بالاخره باید یک زمانی فرا برسد و بهانهای باید پیدا بشود برای اینکه یک اپوزیسیونی وجود دارد که دارد حداقل در یک مورد هماهنگ و همصدا با دیگران صحبت میکند. این به نظر من کار بدی نیست.
عرض کردم، نه ما خودمان را دست کم میگیریم، نه آنها را دست بالا میگیریم. ولی میشود در این مورد خاص که نزدیک هست و پیش رو، با افرادی که به ما نزدیکتر هستند هماهنگیهایی درست کرد.
اتفاقاً در همان جلسه دو هفته قبل، آقای شریعتمداری گفتند که: سئوالاتی تهیه بکنید، اعتراضاتی را مطرح بکنید تا بتوانیم با همدیگر آنها را حل بکنیم. همه ما میدانیم که انتخابات از زمانی که رژیم وجود دارد تا صد سال آینده، به همین روالی که هست انجام خواهد شد. بنابراین، برای آن انتخابات آزادی که نظر آنها بود و ما یک مقداری شک روی آن داشتیم و این انتخابات پیش روی مجلس داریم، یک نقطههای مشترکی میشود با گروههای اپوزیسیون دیگر پیدا کرد. چرا نباید از این موقعیتها استفاده بکنیم؟ به کجا بر میخورد. مردم اصلاً علاقهای به شرکت در انتخابات ندارند، حال صرفنظر از گروههای خاصی که میروند در انتخابات شرکت میکنند و رأی میدهند و فردا حکومت میگوید از 80 میلیون جمعیت ایران، 160 میلیون درانتخابات شرکت کردند. خب، اینکه همیشه بوده و هست. تنها حُسنی که میتواند داشته باشد این است که انتخابات مجلسی که میخواهند راه بیاندازند در ایران به این صورت است که خدمت شما دارم عرض میکنم و در خارج اپوزیسیونی درست بشود و محکم بشود که حال بگوید شرکت نکنید، مطالبه محور باشید و غیره، یک همچین راه حل سیاسی مورد نظر من است. یک همچین راه حل همکاری نظر من است. میشود این کار را انجام داد. به قول معروف نباید اینقدر هم سخت گرفت. باید بالاخره از یک جایی شروع کرد. 25-30 سال گذشته و هر کس دارد حرف خودش را میزند. حالا برای اولین بار یک بهانهای پیش آمده، عدهای هستند به همدیگر نزدیک، میتوانند حداقل از این مسئله استفاده بکنند.
اشکان: اینجا صحبت از دو موضوع است: یکی اینکه ما میخواهیم یک همکاری بکنیم با یک گروه اپوزیسیون خارج از کشور. دوم اینکه، انتخابات در داخل ایران انتخابات مجلس است که مردم میخواهند چه استفادهای بکنند. این دو موضوع تقریباً از هم جدا هستند.
آقای رحیمی بسیار درست گفتند، بعد از انتخابات 2009، جنبش سبز آمد. حکومت از جمع شدن مردم در یک محوطه میترسد. این بهانهای میشود دست مردم داخل ایران که بتوانند دوباره از طریق قوانین خود حکومت دور هم جمع بشوند و یک خواستههایی را بیان کنند. و میدانند که به آن خواستهها نخواهند رسید. ولی باز آن شکاف و دعواها بین طیفهای مختلف حکومت اتفاق خواهد افتاد. و یک دست بالایی به مردم خواهد داد. البته، شرکت کردن در این انتخابات مثل انتخابات ریاست جمهوری سال 2009 نخواهد بود. بسیاری از مردم سرخورده شدهاند و بسیاری از مردم ناراحت شدند. شاید کمتر وارد خواهند شد. ولی آنهایی که سیاسی هستند از این موقعیت میتوانند استفاده کنند. حال رأی بدهند، ندهند، همه میدانند آن کسی که قبلاً تعیین شده اسمش از صندوق رأی بیرون خواهد آمد و این بر همه روشن است. اما همکاری کردن با گروههای سیاسی دیگر، ببینید، یک گروه سیاسی هرگز حرف بی ربطی نمیزند. میگوید زندانیان سیاسی همه باید آزاد بشوند. خب، ما هم این را میدانیم و همیشه هم گفتهایم. بعد آمدهاند این را بستهاند به اینکه مثلاً تحریم کنیم. این دو موضوع با هم فرق میکند. شما میتوانید بگویید که زندانیان سیاسی باید آزاد بشوند. خب، ما هم موافقیم ولی اینکه تحریم کنیم ... 30 سال تحریم کردیم. اولاً کسی گوش به این حرف نمیکند. مردم یا به دلیل همان یارانهها هست یا حکومت واقعاً فشار آورده روی مردم از آن طریق. آدم فقیری هم که مثلاً با حکومت راه نیاید آن یارانه 30 هزارتومان یا 40 هزارتومانش را قطع میکنند. واقعاً خیلیها نمیگیرند و اذیتشان میکنند. مردم خواه ناخواه این کار را خواهند کرد ولی مردم سیاسی میتوانند در چهارچوب همان قانونی که حکومت اسلامی داده بتوانند یک خواستههایی داشته باشند و خواستههایشان را بیان کنند بدون اینکه مربوط به این باشد که چه کسی از صندوق بیرون بیاید. من در اینجا از لحاظ فکری موافقت میکنم با آقای رحیمی و مختاری.
موبدی: همانطور که آقای اشکان اشاره کردند، این انتخابات، انتخابات ریاست جمهوری نیست و خواه ناخواه در مناطق غیرمرکزی و مناطق کوچک و توابع، به سبب ارتباط فامیلی، طایفهای، زبانی و آشنایی، از رده ایدئولوژیک خارج خواهد شد. من هم در لحظه فعلی موافق با تحریم نیستم و تا به اصطلاح انتخابات زمان زیادی باقی است ولی فکر میکنم اگر این عرصه در انتخابات باز بشود بسیار کوچکتر از انتخابات قبلی خواهد بود. خامنهای بسیار دستپاچه و نگران است و میخواهد حتماً از اصولگراها یک لیست واحدی تشکیل بشود و جنگ و دعواها آنجاست که میخواهد از هر گونه تشتتی سعی بکند جلوگیری کند و آن لیست مشترک را بالا بیاورد. بازی با اصلاحطلبان برای مقابله خامنهای با گروه قوی مشایی – احمدی نژاد صورت میگیرد. و دراین رابطه است که فضای باز خواهد شد و ما باید هنوز صبر کنیم تا اوضاع بیشتر شکل بگیرد و نظرمان را مشخص کنیم. این فضا برای تشدید اختلافات، برآمد خواستههای مردم قابل اهمیت است. پولهای زیادی از طرف احمد نژاد خرج خواهد شد و عدهای را بدنبال خواهد کشید. چانه زنی خاتمی و دیگران با توجه به این مسایل است. طبیعی است که آن فضا اگر هم کار به شرکت اصلاحطلبان زرد برسد، آن هم لازمهاش باز بودن حدی از فضا خواهد بود. باید دید از این فضا به چه شکل میشود استفاده کرد و به نظر من هدف، تبلیغات و تشدید اختلافات درونی و مطرح شدن خواست مردم مد نظر ما باید باشد. ما به مردم توضیح خواهیم داد که دو یا سه گروه نامبرده بدنبال چیستند
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|