دوستان گرامی با درود.
البته شکی نیست که من امروز بسیار خوشحال هستم که پس از شاید آخرین بار در پاریس جناب عبدالرضا کریمی عزیز را دیدم و امروز فرصتی است بار دیگر سپاس میکنم که از من دعوت کردند تا امروز این شانس را داشتم که در کنار دوستان در مسائل ایران عزیز سخن بگویم. البته بانوی عزیز از حزب کمونیست کارگری ایران، حتماً بخاطر دارند شاید که پنج شش سال پیش در شهر کلن از سوی جنبش همبستگی ایرانیان برای آزادی و دمکراسی نشستی داشتیم و در آنجا بانو ارجمند یار و هماورد سیاسی ما و من، در آنجا هم یک چنین مسئلهای پیش آمد. در رابطه با آنچه که بانوی عزیز بیان داشتند باید بگویم از این آزادی مطلق که جنابعالی بیان داشتید من هم بهره میبرم و میگویم از اینکه پرچم ملی ما – شش یا هفت سال پیش هم چنین مسئلهای پیش آمد- در آن هنگام ما نپذیرفتیم و پرچم در جای خودش قرار داشت و گرفت. اما امروز میگویم شرایطی که حکومتگران در ایران بوجود آوردهاند، شرایطی است که امروز ما هماوردان سیاسی این وظیفه را در مقابل مردم زیر ستم ایران داریم که در کنار یکدیگر بکوشیم و با بردباری بتوانیم به مسائل ایران بپردازیم. اما آنچه را که ما در درازای چند دهه گذشته در واقع کوشش میداریم و میرزمیم این آزادی و دمکراسی که از آن سخن میگوییم. زنده یاد داریوش همایون شاید نزدیک دوازده سیزده سال پیش شاید هم بیشتر در شهر کلن نشستی بود و در آنجا هم این مسئله پیش آمد که یکی از نمایندگان حزب توده ایران حضور داشتند، ایشان گفتند که اختلافات را ما امروز نمیتوانیم حل بکنیم. اینها را باید منجمد بکنیم در فردای آزاد ایران شما بیایید این مشکلاتی که با یکدیگر داریم در آنجا به آن بپردازیم. در دادگاه. و من فکر میکنم که آنچه که ما را به یکدیگر در واقع وصل میکنید، یعنی آن آلترناتیوی که جنابعالی از آن سخن بمیان آوردید، شکی نیست آلترناتیوهای گوناگونی وجود دارد و آلترناتیو چپ ایران یک آلترناتیو بسیار قوی است و ما هم همیشه گفتهایم که چرا اصولاً وحدت و همبستگی نیروهای آزادیخواه و ضد استبداد حاکم، فرق نمیکند از هر جبهه یا سازمانی میتواند باشد، چرا نتوانسته در این سه دهه گذشته در واقع پا بگیرد؟ دلایلش را همه دوستان دقیقاً میدانند. اما من فکر میکنم در شرایطی که امروز در میهن عزیزمان ایران زمین قرار دارد، ما راه دیگری برایمان نیست که این آلترناتیوهای گوناگون بتوانند آن آلترناتیو جانشین را برای این جمهوری در واقع جنایتکار و ستمگر بوجود بیاوریم. یعنی بگوییم که ایرانیان با دیدهای گوناگون سیاسی و اجتماعیشان نسبت به مسائل اینها این آمادگی را دارند. من حتی به عنوان یک پان ایرانیست، خیلی ساده.
ما اگر سخنی از زنده یاد داریوش همایون به میان بیاوریم، من فکر میکنم اتفاقاً خوب است که جایش زنده است و باید باشد. خب، ایشان هنگامی که سخن از فدرال و فدرالیسم به میان آمد، گفتند که اینجا خط قرمز است. آگاهیای است که همه ما داریم. اتفاقاً در آن زمان نوشتاری در این باره بود که من در پاسخ گفتم که امروز هم کسانی هستند که میخواهند در واقع به عنوان پیششرط برای اینکه گروهها و سازمانهای سیاسی بتوانند در کنار یکدیگر قرار بگیرند میگویند نخست بپذیرید که فدرالیسم را برای فردای ایران میپذیریم. من میگویم که اولویتهای جامعه امروزی ایران در واقع این نیست به عنوان پیش شرط. اینها مسائلی است که مربوط به فردای آزاد ایران است. و من میگویم که اما، وقتی ما سخن از دمکراسی به میان میآوریم معنی و مفهوماش این است که هر یک از ما میتوانیم در مورد همه مسائل سخن بگوییم. اما باید گفته بشود که ببینیم اولویتهای زمان چگونه هستند. و این اولویتهای زمان به نظر من امروز چیزی جز این نیست که تمام نیروهای اجتماعی و سیاسی ایران بتوانیم راههایی را بیابیم که در کنار یکدیگر قرار بگیریم. این به معنای این نیست که ما در یکدیگر حل بشویم. امکان ندارد. یعنی در یک مسئله اصلی فکر میکنم که هیچ اختلافی با یکدیگر نداریم و آن مسئله دموکراسی است و در واقع پایگیری دموکراسی در فردای ایران است و جز این هم نمیتواند باشد.
اما در رابطه با مسائل دیگری که بویژه راهی را که در پیش داریم، خب، اختلاف نظر وجود دارد و باید هم وجود داشته باشد. این یعنی دموکراسی و جز این هم نمیتواند باشد. در اینجا، در این رابطه هم از جناب عبدالله مقتدی که فکر میکنم در این کنفرانس استکهلم شرکت داشتند، از سازمان یا جبهه انقلابی زحمتکشان کردستان این جمله را میآورم. میگوید: بیاییم ائتلافی مشترک در قبال ایران بوجود بیاوریم. این بویژه از سوی کسی بیان میشود که یعنی در واقع به این حقیقت رسیدگی شده که امروز مسئله ما، مسئله ایران است. مسئله ما مردم ایران هستند، مسئله ما مردمی هستند که در واقع دو سوم بیشتر آنها زیر خط فقر بسر میبرند. این مسئله اساسی است. مسئله امروز ایران، مسئله نان و آب و پنیر و گوشت است. یعنی رفاه اجتماعی در این 33 سال گذشته این حاکمیت با وجود اینکه میلیاردها از فروش نفت و گاز بدست آورده چرا باید مردم ایران امروز در محنت و محرومیت بسر ببرند؟ این آن مسئله اساسی است. چرا باید در جامعه ایران اعتیاد، فحشا و فساد اجتماعی وجود داشته باشد؟ چرا؟ این چراها هستند که ما را متوجه مسئولیت خود ما میکند. و در کنارش، در این 33 سال گذشته بیش از هزار میلیارد از فروش نفت و گاز این حاکمیت بدست آورده. این هزار میلیارد کجا رفته؟ پاسخ کسی نمیدهد به اینکه کجا مانده. آیا حاکمیتی که بیش از هزار میلیارد پول نفت و گاز بدست آورده باید سرنوشت کشور ما به اینجا برسد که نزدیک دو سوم مردم ایران زیر خط فقر هستند؟ خب به اینها باید پاسخ داده بشود. این به نظر من یکی از آن مسائل است. وقتی که سخن از تحریم به میان میآید، اینجاست که اختلاف بین ما و بین من و بانو احدی وجود دارد. و بعد یک مسئله دیگر هم این است. میفرمایید که غرب پشتیبانی میکند. من باور به چنین مسئلهای ندارم. اتفاقاً اشاره جنابعالی به آنچه که در تونس و مصر و لیبی دیدیم معنا و مفهوم آن این است که – و این هم باید گفته شود که سیاست جهانی که سیاست باصطلاح امپریالیستی و آنچنانی ای که بویژه بعضی از گروههای چپ هنوز هم خیلی قشنگ به میان میآورند نیست. آنها هم باید یک دگرگونی در شیوه برخورد خودشان ... دلیلاش هم کاملا روشن است. روشن بودنش هم این است که تکنولوژی قویای که دارند، با صنعتی که دارند کشورهای دیگر هنوز نیاز دارند و میفروشند و خیلی راحت. چه در این کشورها دیکتاتورها حکومت بکنند چه در این کشورها یک حکومتهایی که برآمده از خواست مردم باشد،. در آمریکای لاتین میبینید که شاید امروزه اگر اجازه داشته باشیم از آقای چاوز در ونزوئلا سخن به میان بیاوریم، در دیگر کشورها در واقع حکومتهای برخاسته از رأی آزاد مردم هستند. و اینها مبادلات تجاری با دیگر کشورهای صنعتی دارند. این است که اتفاقاً بایستی بگوییم که جریان سوریه و آنچیزی که امروز در سوریه میگذرد، پشتیبانی که جامعه غرب از مبارزات آزادیخواهانه مردم سوریه می کند، بسیار بسیار حساس است در ارتباط با مسائل ایران. دلیل آن هم بسیار روشن است. روشن بودن دلیل آن هم این است که جمهوریاسلامی در این 33 سال گذشته چند میلیارد ثروت ملی مردم ایران را به خانواده اسد پیشکش کرده. چرا؟ بخاطر اینکه راه کمک به حزب الله لبنان باز بشود. اتفاقاً از این سیاست غرب که پشتیبانی از این جنبش آزادیخواهانه مردم سوریه میکند به نفع ما است. گذشته از اینکه یک خانوادهای که بیش از 30 سال است ستم بر مردم سوریه داشتهاند و میدارند و 7 هزار انسان آزاده را نابود کردهاند، شکی ندارد که ما هم پشتیبان آن آزادیخواهان هستیم و باید باشیم. در اینجا غرب پشتیبانی میکند از جنبش آزادیخواهانه مردم. در تونس هم جز این نبوده. در اینجا مسئله عراق هم مطرح میشود. خب، جناب صدام حسین در آن 30 سال چه کرد؟ چه بر سر مردم آورد؟ چه بر سر دگراندیشان بوجود آورد؟
این است که من فکر میکنم که امروز بویژه غرب، بویژه اتحاد اروپا به این نتیجه رسیدهاند که مبادلات تجاری خودشان را خوب انجام بدهند وقتی حکومتهای برخاسته از رأی آزاد مردم این کشورها باشد. و من باور بر این ندارم که غرب بخواهد جمهوریاسلامی را نگه بدارد. چرا؟ در این میان دقیقاً متوجه شدهاند که بیش از دو سوم مردم ایران ضد این حاکمیت ستمگر هستند. بنابراین دلیلی وجود ندارد که بخواهند این حکومت را نگهدارند. و بعد هم یک مسئله اساسی فکر میکنم برای ما جز این نیست. چون همیشه این اختلاف بر سر مسئله سرنگونی وجود دارد و چگونگی این سرنگونی. ما حرف حساب ما با حاکمیت در ایران این است که میگوییم مردم ایران دارای مطالباتی هستند و بویژه در رابطه با مسئله حق آزادی و سخن گفتن، برخوردار از یک نظام قضائی مستقل و مطالبات اقتصادی. رفاه اجتماعی مهمترین مسئله است. در کدام حزب و گروه و سازمان سیاسی است که در واقع مسئله رفاه اجتماعی و اقتصادی مطرح نباشد؟ اصلاً جز این نیست. شاد بودن، شکوفائی، خوشبخت بودن ... مگر هر کدام از ما که خانواده داریم جز این میخواهیم برای فرزندان خودمان؟ جز این نمیخواهیم. و خانواده در واقع جزئی است از آن کل تودههای مردم. این است که رفاه اجتماعی یک مسئله بسیار اساسی و مهم است.
بنابراین، من فکر می کنم که در رابطه با تحریم های اقتصادی ما باید بپرسیم که این جهان – اینجا صحبت از آمریکا یا یک دولت غربی نیست بلکه سخن از سازمان ملل متحد است، شورای امنیت سازمان ملل متحد است و قطعنامههایی که تابحال صادر شده – یک مسئلهای که در اینجا به آن اشاره شده، یورش نظامی، حمله نظامی ... این حمله نظامی که ما مخالف آن هستیم، سخت مخالف آن هستیم، بویژه، بویژه اگر سخن از ملی و ملی بودن به میان بیاوریم، نمیتوان گفت برای اینکه این معضل حل بشود بیگانه به ایران یورش بیاورد. اتفاقاً من باور براین دارم حکومتگران در ایران و بخصوص احمدی نژاد، اینها تحریک میکنند که به ایران حمله بشود. دلیل آن هم روشن است. جنگ 8 ساله مگر جز این بود؟ اگر بیگانه امروز به کشور ما حمله بکند شرائطی بوجود خواهد آمد که این حاکمیت ستم خودش را بر مردم ایران افزایش بدهد. و بعد بگوید بیگانه به کشور ما حمله کرده و حالا وقت این حرفها و سخنها نیست. نخیر، وظیفه و مسئولیت ما برون مرزیان بویژه در این است که اخطار بکنیم و آگاهی بدهیم به هیچ وجه. و در اینجا دوستان عزیز همه آگاهی به این مسئله را دارند که آمریکا بخصوص جلوی اسرائیل را بگیرد و درستش هم همین است. خود اوباما و دیگران و دیگران بارها و بارها این را بیان داشتهاند. جلوی اسرائیل باید گرفته بشود که دست به چنین دیوانگیای نزنند. چون حمله نظامی مسئله ما را حل نمیکند. به هیچوجه حل نمیکند. مسائل ما را مشکلتر خواهد کرد. چون این حاکمیت از بن و اساس تا ریشه کی حاکمیتی است که ضد فرهنگ ایرانی است، یک حاکمیتی است که انسان ستیز است و یک حاکمیتی است که این حرفها سرش نمیشود. وقتی که آمدند ملت ایران را به اُمت تبدیل کردند و وقتی که همین آقای خامنهای رهبر جمهوریاسلامی در همان روزهای نخستین ریاست جمهوریاش سخن از خلیج فارس به میان نمیآورد، ایشان میگفت خلیج. خب، این معنا و مفهومش چیست؟ ایرانیان در درازای این چند دهه گذشته با کوششهای بسیاری که بکار بردهاند به این دنیا نشان دادند و گفتند این خلیج نام دارد و این خلیج نامش «خلیج فارس است» و تاریخی است و چند هزار ساله است. این است که ما از این تحریم پشتیبانی می کنیم. چون چاره دیگری برای این جهان باقی نمی ماند. چگونه با این حکومتگران روبرو بشود یک مسئله است، و مسئله سرنگونی نظام هم خیلی ساده است. ما اگر بگوییم برکناری، این برکناری معنی و مفهومش جز این نیست که این حاکمیت در اثر مبارزات مردمی به آنجایی برسد که دیگر راه پس و پیش نداشته باشد. یعنی تسلیم بشود و بیاید بگوید که یک انتخابات (سرانجام) آزاد صورت بگیرد و آنهم با کنترل جهانی که راه خودشان را بگیرند و تشریف ببرند. معتقدم که مردم ایران سرانجام بپا خواهند خاست و من فکر میکنم این تحریمها – درست است که بار سنگینش بر دوش مردم ایران است- اما هنگامی است که کارد به استخوان رسیده و آن وقتی است که دیگر من فکر میکنم که چون کشورهای دیگر منطقه که مردم آن به پا خاستند و پیش آهنگ هم بودند و اینچنین خواهد شد.
سپاسگزارم،
پاینده ایران
این نشست به دعوت حزب مشروطه ایران (لیبرال - دمکرات) شاخه برمن در تاریخ 19 فوریه 2012 انجام شده است.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|