حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
سخنرانی آقای عبدالرضا کریمی (حزب دمکرات کردستان ایران) در برمن آلمان
سخنرانی در برمن آلمان بخش سوم

June 18, 2012

دوشنبه 29 خرداد 2571 = June 18, 2012

 

نخست بگویم، ما با هر نوع جنگی مخالفیم. در عین حال معتقد هم هستیم که آن اندازه می‌تواند این چرخ بچرخد که در آن حساب پولی هم باشد. همین را می‌توانم بگویم که با جنگ مخالفم و مایل هم نیستم. اما به همین اندازه نمی‌توانم با دعای ندبه جلوی هواپیمای آمریکایی و اروپایی را بگیرم که به من نزنید یا منحرفش کنم. اینکه آقای کیانزاد گفتند اخطار می‌کنیم، البته این برای من جالب است که آدم آنقدر قدرت داشته باشد که اخطار بکند و مثلاً این کار را نکنید. ما به عنوان مملکتی که دوست داریم خانه‌مان ویران نشود مخالف با هر نوع جنگ هم هستیم. تا همین اندازه. بیش از این چنان زوری را نداریم. اگر داشته باشیم، یا معلوم نیست یا امداد غیبی است. ولی به هر حال با هر نوع جنگی مخالفیم.
راجع به انتخابات و تحریم آن. ما (حزب دمکرات کُردستان ایران) جزو تحریم‌کنندگان هستیم و می‌گوییم تحریم فعال. بدین معنا که بتوانیم آحاد بیشتری را از ایرانی‌ها بکشیم در این خط که در این انتخابات شرکت نکنند. هر چند که دولت می‌تواند از راه پول و ... چند نفری را پای صندوق رأی بیاورد. ولی بتوانیم این تحریم انتخابات را بکنیم و شریک بیشتری را برای این تحریم پیدا کنیم. واِلا اینکه فکر بکنیم در ایران ممکن است روزی انتخابات آزاد بشود هنوز قدرت‌های آمریکا و اروپا نتوانسته‌اند تمام سوراخ سنبه‌های اتمی ایران را بگردند، حالا چطور اولاً آنقدر اتم هم آنقدر برایشان خطرناک است نتوانسته‌اند بگونه‌ای که باید بر آن مسلط باشند و حالا برایشان مهم نیست که انتخابات ایران چگونه باشد یا نباید و بیایند جان بدهند و ناظر بشوند که در انتخابات ایران کلکی زده نشود. اگر جسارتی نباشد، این باید خوش خیالی باشد که تصور بکنیم که ممکن است در ایران با دخالت سازمان ملل انتخابات آزادی بشود. این یک. دو، ایران مملکت مذهبی و اسلامی است. همه شما می‌شناسید و ما می‌دانیم. حرفش هم این است که و دیدید که ولی فقیه دارد آن بالا نشسته و حرفش هم از همه چیز بالاتر است. و ایشان معتقد است که جانشین پیغمبر است و پیغمبر هم از طرف خدا آمده. بنده این آیه را عرض کردم، همچین دین و مذهب درست و حسابی هم ندارم، ولی احترام می‌گذارم به تمام ادیان. و همیشه هم گفته ام که وَأَطِيعُوا الله وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ. اطاعت دین از خدا، از رسول خدا و آنکه از طرف رسول خدا حاکم بر شما می‌شود. یعنی ولی فقیه. دیگر قانون و مجلس و ارتش و قوا و ملت و توده‌ها و احزاب ... این‌ها همه در تبصره اسلام عزیز قرار می‌گیرد. و انحراف از این اصل فقط جرم سیاسی نیست، مفسد فی الارض است و مخالفت با خدا. این آقایان که معتقد هستند از طرف خدا آمده‌اند و تمام کارهای‌شان هم الهی است، ما چطور از این‌ها بخواهیم کفر بکنند و مردم دخالت بکنند و رأی بدهند به کسی که او را می‌خواهند؟! از ما بخواهند ما این کار را می‌کنیم که کفر بکنیم نسبت به دین‌مان؟ کمی واقع‌بین‌تر باید بود. در ایران انتخابات به هیچ صورتی نمی‌شود.
برای مملکت ما یک مسئله اصل است. هم خانم احدی فرمودند و هم آقای دکتر کیانزاد عزیز. فرمودند دموکراسی. ما هم می‌گوییم دموکراسی. منتها یک چیز گفته نشد و آن اینکه چگونه و تضمین این دموکراسی چیست. خانم احدی فرمودند انتخاب مستقیم و عمومی مردم. البته این حرف درستی است ولی همین مردم در یک مملکتی مثل ما با پایه فرهنگی که عرض می‌کنم، قدرت که آنجا باشد، تقریباً رأی هم همانجاست واِلا اینهمه پاسدار و بسیجی در ایران درست نمی‌شد. در زمان هیتلر آن‌همه جوانان هیتلری درست نمی‌شد. کامسومول‌های حزب کمونیست هم درست نمی‌شد و خمرهای سرخ تایلند و آنجاها درست نمی‌شد. وقتی قدرت یک جا متمرکز بود و فرهنگ هم آنقدر قوی نبود و نهادی هم برای کنترل کردن حکومت نبود، تازه انتخاب آزاد و بی‌واسطه به نفع همان دیکتاتور می‌شود چون کسی در مقابلش نیست.
ما در یک مملکتی زندگی می‌کنیم که 400-1300 سالی دینی آمده است به نام اسلام. در عین احترام برای اسلام، در عین حرمت داشتن و عزیز داشتن خداوند تبارک و تعالی، به این صورت است که یک خدا هست، خدای واحد است، و همه چیز هم مربوط به او. همه شماها بهتر از بنده می‌دانید که ادیان ایدئولوژی تمام جوامع بشری بوده و سال‌ها و قرن‌ها. بشر زندگی زمینی‌اش را آنطور ترتیب می‌داده است که اعتقادات آسمانی‌اش بوده. خدا هست، پیغمبر هست، ملائکه هستند، ائمه اطهار هستند و احتمالاً جبرئیل و عزرائیل و اسرافیل و ... بر این مبنا جامعه را درست کرده‌اند. یعنی وقتی که یک قدرت قاهره که در قرآن عزیز و ارجمند ما هم به تعریف از خدا می‌کنند، خداوند غاصم الجبّارین، یک چنین قدرت قاهری آن بالاست و تفکر جوان و پیر آن جامعه هم بر این مبنا شکل گرفته و بنابراین در یک چنین فضای تاریک و ظلمانی به دنبال اپوزیسیون، دگراندیش، افکار دیگری و پلورالیزم گشتن نمی‌دانم چگونه می‌شود پیدایش کرد. 400-1300 سال است که جوامع ما بر این مبنا بار آمده‌اند. چه چپ‌مان، چه راست‌مان. چه وسط‌مان. ممکن است لغت‌ها و مفاهیم‌شان با هم فرق داشته ولی روی همین ریل رفته‌اند. انحصار، تمرکز، همه چیز در اختیار بودن. حال گاهی مهربانتر و گاهی هم ...
در تمام طول تاریخ ایران، بعد از اسلام، هر اپوزیسیونی بر خلاف حکومتش بوده بجز آن یکی چند سال اول که یک مقدار مساواتی در آن بود از نظر قضا و ... بعدش چنان استبدادگر بوده که از حکومت خودش هم مستبدتر بوده. بنابراین می‌خواهم اینرا عرض کنم جامعه ما 400-1300 سال است که بر این مبنای فکری بار آمده. بنابراین حالا هم یک حکومتی آمده که درست عصاره آن حرف‌ها را دارد می‌زند. خدا یکی است، قدرتش هم یکی است، ما هم که آمدیم نماینده او هستیم و ما می‌فهمیم که شماها چه می‌خواهید. خب، توی یک جامعه‌ای که اینجوری بار آمده طی 400-1300 سال، عرض کردم حین احترام برای همه ادیان، و در حین احترام و اعتقاد به الله و خداوند، وقتی که جامعه را به آن شکل، شکل بدهید و اینجوری هم بارش بیاورید، این دموکراسی‌ای که می‌خواهیم و می‌گوییم که اصل است و می‌خواهیم در این اجتماع بارش بیاوریم، تضمین‌اش چیست؟ که در مقابل یک فرهنگ 400-1300 ساله رسوخ کرده در بنیان و رگ‌های این جامعه چگونه می‌خواهیم دموکراسی را پیاده کنیم؟
بر می‌گردم بر سر موضوعی که ایشان هم به آن اشاره کردند. اشاره مستقیم هم به ما بود و هم هستیم و خیلی هم عمیق. که فدرال تنها راه دموکراسی است برای ایران. برای اینکه در مقابل آن تمرکز و آن تفکر متمرکز قرن‌ها هیچ جوری نمی‌شود دموکراسی را بوجود آورد که اندکی تضمین داشته باشد مگر آنکه آن تمرکز را بشکنیم. نه اینکه مرزها را بهم بزنیم، نه حدود و ثغور مملکت را از بین ببریم، ابدا. بلکه آن قدرت متمرکز اختیارات حکومت مرکزی را به شکل تمرکز قبلی‌اش نگذاریم. تضمین دموکراسی‌اش این می‌تواند باشد. که قدرت تقسیم بشود توی آن ملت‌ها. ملت‌هایی که در آن جامعه هستند. بعضی‌ها می‌گویند قوم، بعضی می‌گویند مردم و ... اصل این است، تقسیم کردن قدرت توی ساکنین آن مملکت. در مقابل این فرهنگ 400-1300 ساله. در مقابل این سیستمی که وجود دارد در تمام جامعه بشری و در ایران هم. ما معتقدیم که تضمین دموکراسی در این است. تضمین دیگری کسی اگر دارد بگوید، حتماً هم درست باشد دنبالش می‌رویم، چرا نرویم. تضمین دموکراسی در یک جامعه متمرکز مستبد توحیدی ساده‌ترین، ابتدایی‌ترینش این است و احتیاج زیادی به تفکر و استدلال هم ندارد بر این است که تقسیم کردن آن قدرت به صورت یک مجموعه‌ای از قدرت‌ها که بتواند یک واحد دمکرات‌مندی که دیگران هم حقی داشته باشند صحبت بکنند بوجود بیاورد. برای عدالت و تمام این مسائل مادر بزرگ و اصلش همان دموکراسی است. یعنی اینکه مردم حدود و حقوق‌شان مشخص بشود اما این حدود و حقوق اختیارات تضمین داشته باشد. تضمین‌اش هم غیر این نیست که بخشی از قدرت سیاسی مملکت را داشته باشد. مثل همان که در آلمان است. البته نمی‌گویم که ایران مثل آلمان بشود. غرض این است که در یک جامعه‌ای که تفکر خدای یکتا، در حین احترام به خدای یکتا، در عالم مذهب و اعتقادات مثل بختک قرن‌ها رویش هست، امکان ندارد بحث از دموکراسی کرد مگر اینکه این دموکراسی دارای تضمینی باشد که به سادگی نتوانند غصب‌اش بکنند. مدل آن هم این است که مثل اروپا مجلس داشته باشیم، قانون اساسی داشته باشیم و چند تا حزب هم داشته باشیم ولی هیچ پشتوانه و تضمینی نداشته باشیم. در خیلی جاهای دنیا هنوز هم همچین چیزی هست. غرض این است که دموکراسی وقتی می‌تواند مستقر بشود که تضمین داشته باشد. نهادهایی باشند که قدرت داشته باشند در مقال حکومت مرکزی که همه اختیارات را ازش نگیرد. منتها در اروپا این کار شده. قرن‌ها شده. در همین آلمان، تغییراتی شده، نهادهایی بوجود آمدند که در مقابل حکومت قدرت داشتند. در اروپا پول و سرمایه نهادی شد بالاتر از دین. بخش‌‌های مختلف این سرمایه‌ها با هم قرارهایی داشتند بیخود بر سر اختلافاتی که دارند با هم دعوا نکنند بلکه بتوانند صالحانه آن‌ها را حل کنند. این است که جایی درست کردند به نام پارلمان (parler) که بروند آنجا بنشینند و با هم بحث کنند و در آنجا مسائل شان را حل کنند. هر کدام‌شان هم نظری داشتند برای اداره مملکت که به صورت پلورالیزم و تعدد احزاب بود. اساس این دموکراسی را در کتابی به نام قانون اساسی نوشتند که بر این مبنا با هم مبارزه بکنند. نه مثل ما که به دلیل شرایط خاصی که داشتیم اگر چنین وضعی پیش می‌آمد غالباً دست به تفنگ می‌بردیم و مسائل سیاسی را با این‌ها حل می‌کردیم. چرا؟ چون آن چیزهایی را که تضمین می‌کرد آن دموکراسی‌ها را، این‌ها برای آن نهادها و تضمین‌هایی را ایجاد کرده بودند که همان مسئله رشد و بوجود آمدن سرمایه‌داری و بخش‌های مختلف سرمایه‌داری است. ما در مملکت‌مان این را نداریم. هیچوقت نگذاشتند که سرمایه‌داری در مملکت ما چیزی بشود. آنچه را که ما داریم تعدد فرهنگی، جغرافیایی، ملی و قومی است که در مملکت‌مان است. و این‌ها نهادهایی هستند که تا اعماق جامعه ما رفته‌اند و این‌ها آن پایه‌ها و نهادهایی هستند که تضمین کننده دموکراسی است. چیزی که از آن می‌ترسیم می‌توانیم بر پایه رشد و پایداری و ثبات مملکت تبدیل بکنیم اگر حکیمانه رویش فکر بکنیم. چیزی که است که من لااقل 20 – 30 سال است که مزاحم می‌شوم در این جلسات و گفته‌ام، و حالا هم می‌گویم. آنچیزی که ما بی‌جهت لولو خُرخُر ازش درست می‌کنیم عین همان درمانی است که ما می‌خواهیم. این مملکت مال همه ماست. و همه ما می‌خواهیم ماندگاری‌اش را تضمین بکنیم. و همه ما می‌خواهیم مملکت شکوفایی داشته باشیم. منتها با حرف نمی‌شود، تضمین باید داشته باشد. آن دموکراسی‌ای که ما می‌گوییم اگر چیزی تضمین‌اش نکند، پشتوانه‌ای نداشته باشد هر لحظه می‌شود آنرا بر داشت. در همین ترکیه‌ای که معتقدم نوع خوب دموکراسی است اگر آن ترکیزم محکم‌اش را ازش بردارند یعنی آن حقی که ترک‌ها دارند به کُردها هم بدهند، به ارمنی‌ها هم بدهند آنوقت می‌توان فهمید چند مرده حلاج‌اند. باز همان هم یک نهادی دارد که می‌تواند روی آن متکی باشد. بنابراین، ما هم معتقدیم اساس این کار دموکراسی است اما دموکراسی بدون تضمین تعارفی بیش نیست. تضمین‌اش هم با توجه به شرایط مملکت ما چون عدم‌تمرکز قدرت و تقسیم کردنش در بین ساکنین این مملکت است که می‌گویند، کُردستان، آذربایجان، بلوچستان، عربستان، طبرستان، و ... همین است. در مشروطه هم که خیلی از ما پیشرفته‌تر بودند صد سال پیش، در آن زمان خیلی جالب و مترقی بود و هنوز هم می‌شود از آن الهام گرفت، این کار را کرده بودند. به همین خوزستان می‌گفتند عربستان، دنیا هم زیر و رو نشد. به ایران هم می‌گفتند ممالک محروصه هیچ جایش هم خراب نشد. بنابراین ما نمی‌توانستیم صد سال عقب‌تر هم باشیم از این دوستان. و الآن در این شرایط که دنیا در وضعیت حساس است و اصلاً مرحله بشریت تغییر کرده باید با زمان پیش رفت و واقعاً موقعیت و مسئولیتی که به عهده ایرانیان است، چون در تاریخ بشریت ایرانی‌ها نقش داشتند و در تمدن بشری نقش داشتند حالا هم می‌باید این نقش را اجرا بکنیم.

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

سیامک شوروی

درود دوباره!
میخواستم بگویم که تکه تکه کردن نوشته ها برای درج در سامانه نه تنها به نوشته زیان میرساند بلکه برای من که با یک keyboard "خارجکی" تلاش زیادی میکنم تا نوشته کوچکی را بنویسم شده است "غوز بالا غوز" تا جایی که اینروزها گاهی از خیر نوشتن میکذرم! گمان نمیکنم این به سود سامانه باشد! به گمانم دوستان نیز با من همفکر هستند.

با درود!
سیامک شوروی

June 20, 2012 06:39:39 PM
---------------------------

کشکساب

بخش//پایان// شما سخنرانان با مدارج آکادمیک که؛هدفتان وسیله را توجیه میکند.حتی اگر وسیله برای نتیجه گرفتن و به هدف نزدیک شدن که همانا رسیدن به یک پست حکومتی در عضوی کنده شده از بدن ایران باشد.یک صغرا؛ولایت فقیه یک کبری آلمان کمی مخلفات غلط مثل خمرهای سرخ(تایلند) سپس نتیجه؛یعنی نیاز اساسی و مبرم امروز ایران به تکه تکه شدن؛سپس برقراری دموکراسی و انتخابات آزاد. وسیله برای هدف را در آغوش گرفتن آقایان؛بازهم؛دین است. واقعا که مارکس یک چیزی میدانست که گفت؛دین افیون توده هاست.چون میدانست روزی خواهدرسید که{توده ای ها هم؛مارکسیستها هم؛از این افیون}برای نشئه شدن سیاسی؛استفاده خواهند نمود.جل الخالق.الهم عجل لفرج مولاهم .پاینده ایران؛سربلندایرانی.

June 20, 2012 06:31:36 PM
---------------------------

کشکساب

بخش/چهار/ مردم ایران باشندکه شما از طرفشان اعلام مواضع میفرمائید؛(جوانمردانه نیست)آقای رزمنده!خلق؟.امیدوارم یکنفر این پیام آشکار بنده؛یکنفر از مردم ایران را به ایشان برساند.جناب سخنران؛اگر ولایت فقیه که خون جوانان ایران را میریزد و هر رذالت را انجام میدهد؛با همین دوکلمه که خوانده ای و غلط هم خوانده ایی؛بهمین راحتی پذرفتنی بود و سندمند. نیازی نبود حسین شریعتمداری و نوچه هایش؛با بدن مجروح و پاهای آش ولاش از کابلهای حکومت بشدت اسلامی؛یک بی سواد و پشه ای مثل کشکساب؛ماهها با اقدار مباحث قرآنی بگذارند که{دلایل منطقی و ادله این مباحث؛کتکهای روز بعد باشد}تا تازه؛ امام زمان مجهولشان را حقنه کنند. حالا نایب بر حقش؛پیشکش...

June 20, 2012 06:31:09 PM
---------------------------

کشکساب

بخش/سه/ایشان هم مولایش را غلط معرفی کرد و هم آرمانش را که مبارزه با آن افیون بوده. اینجاست که میگویند؛؛؛دروغگو؛کم حافظه است. امروز هیچ فرقی نمیبینیم. ایشان نیز غلطها را بافته؛چون اکثر ایرانیان مستندات دروغین که آخوندها با خلط مباحث و تحریف آیات قرآن؛برای ولایت فقیه بی اساس و من درآوردی خود سرهم کرده و به ضرب کتک و شکنجه های روانی و(تبلیغاتی) به مردم ایران تحمیل کرده اند؛نمیدانند؛ودر این سخنرانی به خورد حضار و رسانه ها داده. این روش سواستفاده از ناآگاهی مخاطب ؛خصوصا که آن مخاطب ؛..

June 20, 2012 06:30:46 PM
---------------------------

کشکساب

.. بخش/دو/ را پاسخگو نمیشناسند. چرا به همین سوال غلط و نیمه خوانی قرآن که خودشخص ایشان استناد نموده و تلویحا ؛تمکین کرده؛پاسخ نمیدهند؟چون گلسرخی هم؛در دادگاه اقدام به آدمربآیی و نگهداری و حمل غیرقانونی اسلحه برای قتل؛جهت فریب ذهن احمقی چون من؛بدون خجالت از اینکه حسین گفته ؛برای برقرای(دین)جدم ؛جنگ میکنم؛گفت مولایم!!حسین!؟ سپس یک نقل قول از او را(غلط)به نوارش گوش کنید؛(غلط) خواند. و مسئولیت را به گردن مردم گذاشت بعلاوه منت برسر من خلق؛که بخاطر من فدایی شده و اقدام به آدمربایی نموده. حتما یادش رفته بود که:مولایش؛مارکس؛ دین جد حسین را افیون اعلام کرده؛و...

June 20, 2012 06:30:23 PM
---------------------------

کشکساب

پوزش/پنج بخش/است. بادرودبر همه ایرانیان.بنده نیز دیدگاه جناب حق و ایرانی گرامی را در این زمینه پیروی مینمایم. به همیهن ارزشمند؛ایرانی پردانش و توانمند در بینش نیز عرض میکنم :آدرس را غلط داده اند عزیزم. برعکس بنده خطاکار انقلاب کرده خمینی دروغگو؛آورده؛با شرمندگی و سرافندگی؛از عزیزانی چون تو ؛(باید بیاموزم)که با تمام توان در این مهم؛تلاش میکنم. پیرو فرمایش حق گرامی؛ایرانی عزیز؛یزدانی بزرگوار و دیگرنازنینان؛عرض میکنم.این افراد هیچ مسئولیتی برای خود نمپذیرند؛چون رزمنده خلق!!بوده اندو از {ولایت رفیق}دستور میگیرندو چون ؛آن نیز مثل{ولایت فقیه}مطلقه است؛در هیچ زمینه ای خود...

June 20, 2012 06:29:38 PM
---------------------------

سیامک شوروی

بخش سوم!


بدون اینکه به سختی ها و ناراستی های چنین نگاه هایی بپردازم (چرا که نوشته بسی درازتر خواهد شد) نمیتوانم چنین تقسیماتی نه تنها میسر بدانم بلکه باور دارم که بدینگونه بخش کردن ایران و مردم ایران به جنگ های خانمان سوز خواهد کشید که دیگر نه از ایران و نه از ایرانی نشانی خواهد بود. آنچه خواهد ماند کردستان، بلوچستان، عربستان، لرستان، آذربایجان، طبرستان و استان های دیگر خواهد بود که هر یک از آنان بنا بر وابستگی "نژادی" و زبانی اما نه ملی ایرانی، سود خود را در پیوستن به دیگر کشور های همجوار مانند کردستان (عراق)، پاکستان، آذربایجان و و .. خواهند دید.
من یک آذری نسب، جای استاد بزرگوارمان را در این روز ها بسیار خالی میبینم تا جواب چنین گفته های بیهوده را به شیوایی ویژه خویش میدادند. اما از آنجایی که چنین چیزی دیگر دست نیافتنی است باید بانگ بر آوریم که ما هنوز هستیم! یادش گرامی باد!
با درود دوباره!
سیامک شوروی

June 20, 2012 06:25:55 PM
---------------------------

سیامک شوروی

بخش دوم!

سومین این سختی اندیشه را همانا ترتیب نام بردن این اقوام است. بی شک بسیاری این گفته را شوخی و خنده آور خواهند دید اما برای من چنین ترتیبی در گفتار ایشان که حتی نا خواسته میتواند باشد نشان از ترتیب ارزش و اهمیت آنها در نزد آقای کریمی دارد. چنین کرداری که ناخواسته به آنچه قلبن ایمان داری اما خواهان گفتنش نیستی خستو (اقرار) نمایی، در سیکولوژی psychologi بسیار شناخته شده است.
با نگاه به گفته های بالا میتوان گفته های آقای کریمی را بدین گونه بیان کرد که برای رسیدن به دموکراسی در ایران باید که ایران را بنا بر وابستگی های نژادی و زبانی، چهار بخش نموده که از دیدگاه ارزش وجودی و نژادی شان به ترتیب کردستان، آذربایجان، عربستان و طبرستان خوانده خواهند شد (و شاید یک فارسستان که از دید ارزشی از قلم ایشان افتاده است). و این همان است که بگفته ایشان دموکراسی بدون آنها ناممکن است.

June 20, 2012 06:24:38 PM
---------------------------

سیامک شوروی

بخش یکم!
با درود به دوستان و دیگر ایرانیان آزاده!
از خواندن نوشته های شما دوستان ، حق، ایرانی، کاوه و کشکساب که معنی کشک سابیدن را به من آموخت سپاسگزارم و خود را با اندیشه های شما همیار میدانم.
جناب کریمی همانگونه که یکی از دوستان به آن اشاره ای کرد از کردستان، آذربایجان، عربستان و طبرستان نام برد. به گمان من این پرگوئی نیست که بگویم به اندیشه های آقای کریمی و همدلانشان از همین چند گفتار میتوان آگاه شد و یا شاید بتوان آن را میزان دموکراسی خواهی ایشان به حساب آورد. در همین چند نام کوچک در کمترین، سه دشواری بزرگ اندیشه های ایشان را میتوان شناخت! نخست آن که این نام ها در کنار هم چیز دیگری را در چشمان ما (من) به تماشا نمیگذارد مگر نژاد و زبان (‪ این راباید گفته باشم که استفاده از واژه نژاد‬ در چنین تقسیماتی از نگاه علمی به هیچ گونه درست نیست چرا که نژاد بیشترین ما یکی است، بدون آنکه به نژاد ارزشی گذاشته باشم)! و دیگری آنکه با این گفتار، آقای کریمی ایران را به چهار قسمت کرده اند که این تقسیمات نیز به راستی بر نژاد و زبان بنا (آن چه را که ما اقوام مینامیم ) نهاده شده است.

June 20, 2012 06:23:07 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

با درود
زمانی باید جناب کریمی و حزبش پاسخ دهند که از کجا و چگونه نمایندگی من ایرانی کردزبان را بدست اورده اند که خود را نماینده کردها معرفی می کنند? خامنه ای جانی با دزدی رای مرد تیر خلاص را هم به خودش و هم به حکومت نگینش زد و سه سال است که از وحشت خواب ندارد.

June 20, 2012 11:00:14 AM
---------------------------

کاوه یزدانی

درود حق گرامی
ناچارم تلگرافی بنویسم چون کامپیوتر بیچاره ام از روز شنبه به لقاه الله پیوست.روحش شاد. فقط میتوانم گاهی خبرها و نظرها را با کامپیوتر همسایه بخوانم و این چند جمله را با حداقل امکان و حداکثر صرف زمان می نویسم. راست گفتند که همسایه از برادر نزدیکتر است.
به نظرم کریمی و امثال کریمی درس ازادگی را از زنده یاد فرزاد کمانگر معلم شجاع بیاموزند که حتی در زندان نیز بیاد شگردانش بود . کریمی را از نزدیک بارها دیدم و بر این باورم که ایشان حرفهای دیکته شده را می گوید. ایشان دو سالی در این شهری که هستم اقامت داشت که در انزمان هیچ سخنی از فدرالیسم نبود. این دیکته های طوطی وار که از افاضات جناب کریمی را می خوانید اموخته های ایشان از زمان قیام سال 88 میباشند که از ان پس دیگر ایشان را ندیدم.
پاینده ایران و ملت ایران

June 20, 2012 10:28:54 AM
---------------------------

ایرانی

با درود خدمت دوستان و سروران، کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران
کشکساب گرامی، نکته ها از جنابعالی آموختم که نشان از دید تیزبین و دانش گسترده شما داشت، از آشنایی با شما بسیار خرسندم. کاوه جان و حق عزیزم، همچنین کشکساب گرامی، مطالب شما را تأیید می کنم. چپ های جهان وطن در قالب فدرالیزم مدافع آزادی و ایران شده اند!، این دیگر از عجایبی است که تنها نزد این کومونیست های چند آتشه سابق! پیدا می شود. نه مردم ایران نظام فدرال می خواهند و نه عقل آنرا مناسب می داند. تنها "بارزانی ها" می خواهند حکومت مادام العمر با مستمسک قرار دادن فدرالیسم برای خود و اعوان انصارشان بتراشند. والا سنجه خرد، بیانگر عدم مشروعیت و مقبولیت بحث فدرالیزم است.
پاینده ایران

June 20, 2012 09:47:15 AM
---------------------------

حق

درود بر کاوه، دوست نازنینم و کشکساب گرامی، با نظراتتان کاملا موافقم. یکی در این جلسه نبود به این آقا بگوید که ؛پس فدرالیسم افغانی و پاکستانی و عراقی که همگی بغل گوش ما هستند چرا به دمکراسی ختم نشده اند؛!؟ یکی در آن جلسه نبود به این آقا یاد بدهد فدرالیسم نه سر پیاز دمکراسی است و نه ته پیازش! ۳۰ سال دیگر هم این حضرات در جهان آزاد غرب دمکراتیک بسر کنند باز هم خواهند گفت که دمکراسی بدون فدرالیسم غیرممکن است! انقدر طوطی وار این حرف پرت را زده اند که حالا خودشان هم باورشان شده! مگر این آقا روسیه که فدرال است را نمی بیند که پوتین چه پدری از مردمش درآورده و هیچکدام از ایالات فدرال هم هیچ غلطی نمی توانند بکنند!؟ شاید این آقا فکر می کند که روسیه چون فدرال است به دمکراسی رسیده! اصلا باید از او تعریف دمکراسی را خواست. شاید از طریق تعریفش معلوم شود که بواقع آنچه او در افغانستان فدرال، پاکستان فدرال، عراق فدرال و روسیه فدرال می بیند همان دمکراسی ای است که در ایران او بدنبالش است!؟ پاسخ بلی اگر داد باید تعریف دمکراسی اش را گذاشت بغل آن اصلاح طلبی خاتمی و آن مردمسالاری اش که بعدا ؛دینی؛ را هم به آن اضافه کرد، و گذاشت بغل دست آن ؛ایران برای همه ایرانیان؛ ای که او جار می زد که!

June 20, 2012 12:46:04 AM
---------------------------

کاوه یزدانی

با درود
جناب کریمی می گوید فدرالیسم تنها راه سیدن به دمکراسی است در ایران.
عجب راهی. مثل است که میگوید از بین همه پیامبران رفت سراغ جرجیس انهم تنها راه . این جناب کریمی پنداری سخنگوی ملت ایران است که پیشاپیش شکل سیاسی اینده و تنها راه دمکراسی را ارباب معابانه تعیین میکند.

June 19, 2012 08:52:53 PM
---------------------------

کشکساب

بخش /آخر/در مثال ایشان گنجانده شده؛خواهشمندم چنانچه میشود یک روشنگری بفرمایند. دیگر اینکه در مورد اروپا؛میفرمایند چندصد سال است نهاد کنترل هست. میپرسم پس چرا هیتلرها؛قدرتمند شدند؟ و مهم میدانم به کشوری که بسیارقوی تر از آلمان در اقتصاد؛میباشد. (ژاپن بپردازند)چرا دوهزارسال امپراتور خدا بوده و چیزهایی که اگر بپردازیم که قدرت و اقداماتش تا چه اندازه بوده؛کتابهای قطور میشود؛ولی دموکراسی با ضمانت جاری شده؟{فدرال هم نشده} نه تنها نشده؛که؛ اگر میشد؛ژاپنی نمیماند. در پایان؛؛از کرامات شیخ ما؛(عجب است)////مشت وآ کند؛که این(وجب است). خوب بنده بیسواد هم میدانم؛دمکراسی نوشته یا هر قانونی؛ ضمانت اجرا لازم دارد. راه برون رفت از این آتشی که سی و سه سال است بر خانه من و تو همین کرد بنده افتاده؛چیست؟ پاینده ایران؛سربلندایرانی.

June 19, 2012 07:13:49 PM
---------------------------

کشکسابک

بخش /دو/ شیعه؛نصفه خوانده شده. و چنانچه دنباله و بخش پایانی آن{وان تنازعتم فی شئی فرودوه الی(الله والرسول)}خوانده و روشن شود ؛کاملا آشکارمیشود ادعای علمای شیعه ؛مزخرفی بیش نیست.لذا نقل قول غلط و عوامفریبانه آخوند؛برای شخصی که مدعای دمکراسی دارد؛خوب نیست؛تا چه رسد احترام گذاشتن بر این ادعای بیشرمانه آخوند.در همینجا به ایشان عرض میکنم؛کوسه؛ریش پهن نداریم. هم خواهان دمکراسی؛تاجایی که بنا به فرموده خودتان؛برای بدست آوردنش دست به اسلحه برده و از جان مایه بگزارید؟هم ادعای پوچ ؛دروغ؛بی سند و مردمفریبانه ولایت فقیه آخوند را احترام میگذارید؟ دیگر اینکه در مورد خمرهای سرخ در(تایلند) بنده هیچ چیز نمیدانم. چون...

June 19, 2012 07:12:55 PM
---------------------------

کشکساب

با پوزش؛/سه بخش/است. بادرودبر همه ایرانیان.با احترام برخوانندگان محترم و بازگفتن ضروری اینکه بنده هیچ مدرک تحصیلی که بتوانندمرا دعوت کنندو مثل این خطیب محترم سخنرانی کنم و با تکرارمکررات و غلط گفتن بعضی مطالب؛خلاصه بگویم سی سال است که گفته ام و الآن نیز میگویم؛(دموکراسی باید تضمین داشته باشد) را؛ندارم. لذا باندازه سوادم که کم است؛به این سخنرانی پرداخته و چندنکته عرض مینمایم.اولا بصورت دقیقا کارشناسی و با تجربه سی وپنج ساله بحث و استدلال و مستندا عرض میکنم(و)در ابتدا اطیعوا الله؛غلط است. چون میشود (واو عطف)و در معنا تأثر بزرگ میگذارد. مهمتر اینکه؛این آیه توسط ایشان؛مثل آخوندهای..

June 19, 2012 07:12:26 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites