دوستان عزیز ما لغات تازهای را در سیاست اختراع کردهاند: «ممالک ایران»! ما تا چند سال پیش نمیدانستیم که 7 ملت، 4 ملت یا 6 ملت هستیم یا یک ملت. ولی سازمانهای قومی کشف کردند که ما یک ملت نیستیم بلکه 6 ملت هستیم! حال این 6 ملت را کی تعیین کرده، چرا 8 ملت نیستیم، چرا 9 ملت نیستیم معلوم نیست.
با تشکر از دوستانی که جلسه سخنرانی را برگزار کردند، ما به عنوان اینکه چه جریانی را نمایندگی میکنیم، ما جریانی را نمایندگی میکنیم که جمهوریاسلامی بخاطر حذف ما ایجاد شد. در انقلاب 57 اتحاد نیروهای مخالف برای حذف اندیشه ما بود. زمان ثابت کرده است که ظاهراً این حذف انجام نگرفته. توده عظیم مردم ایران – آمار دقیق هنوز نداریم- هنوز به این اندیشه معتقدند و این جریان هنوز دارد پیش میرود. طبیعتاً به همین دلیل اینکه بخاطر سرنگونی حکومت هستیم، خواستار رفتن این حکومت هستیم، خواستار برکناریاش هستیم، تردیدی در آن نیست. چون ما و جمهوریاسلامی دو موتوری هستیم که همدیگر را دفع میکنیم. دوستان دیگر جمهوریخواه، به هر طریقی اگر در این کشور جمهوری بماند، حال ملایم بشود، نرم بشود و مهربان بشود، شاید بتوانند برگردند و در حکومت شریک بشوند، یا قدرت را به دست بگیرند یا اداره بکنند. ولی با بودن این حکومت به هر نوعی با بودن ما همدیگر را نفی میکند. در نتیجه لزومی ندارد در مورد اینکه حکومت برود و ما مخالفاش هستیم زیاد صحبت کنیم. طبیعت ما با همدیگر سازگار نیست. در مورد اتحاد نیروهای مخالف، خانم احدی هم گفتند، زندانیان سیاسی واقعاً میخواهند که ما با هم متحد بشویم. نه تنها آنها، بلکه بسیاری از مردم ایران هم میخواهند که ما با هم متحد بشویم. ولی چرا تا به امروز نشدهایم، چرا تا به امروز نتوانستهایم با هم کار بکنیم، جز نگاههای خصوصی ایدئولوژیک، جز نگاههای خصوصی سازمانی، جز آن خوی اصلی ایرانی که فقط حرف من درست است و لاغیر، چیز دیگری جلوی ما را نگرفته. هیچ نیرو و هیچ تفنگی پشت سر ما نیست که با هم کار نکنیم و همچنین تعصبات شخصی در لباس بسیار زیبای دموکراسی. همه ما از دموکراسی و آزادی حرف میزنیم و خیلی هم با صدای رسا ولی در ته آن خبری نیست. ته نتیجه نشان میدهد که نمیتوانیم با هم کار بکنیم. چون حاضر نیستیم به مخالفمان یک سرسوزن امتیاز بدهیم. نکنه که من کاری بکنم که او جلو بیافتد. وقتی دوستان حزب کمونیست کارگری تشریف آوردند، اول با حضور پرچم مخالفت کردند، با تمام دموکراسی. این باید بیاید پایین تا بنشینیم. گفتیم چشم، ما گردنمان از مو هم نازکتر است قبول میکنیم چون این جلسه باید برگزار بشود. باید همدیگر را تحمل کنیم. اگر قرار باشد تحمل نکردن از همین نکات ریز کوچک، پرچم اینجا باشد یا نباشد، در ایران هیچ اتفاقی نمیافتد. هیچ چیزی هم تکان نمیخورد، هیچ اتفاقی هم در سرنوشت ملتی که در موردش اینجا صحبت میکنیم نخواهد افتاد. من تحمل نمیکنم شیر وسط پرچم را، اشکال ندارد سلیقه شخصی است.
در مورد تحریمها، ما از روز آغاز با تحریمها موافق بودیم. هنوز هم موافقیم، البته با تحریمهای هوشمند. طبیعتاً هر عقل سلیمی این را حکم میکند تا وقتی شما بتوانید تکنولوژی اتمی را تحریم بکنید، تا وقتی میتوانید مسائل نظامی را تحریم بکنید، تا وقتی میتوانید دسترسی آخوندها به تکنولوژی مدرن برای سرکوبی مردم را تحریم بکنید و محدود بکنید، خب هیچ کسی نمیآید بگوید که اول داروی کودک را تحریم بکنید. من میدانم آن کسانی که میخواهند با این قضیه مخالفت بکنند تمام اینها را رها میکنند اول میچسبند به دارو. ولی ما با تحریم از روز آغاز موافق بودیم هنوز هم هستیم برای اینکه معتقدیم این رژیم باید بگونهای زیر فشار قرار بگیرد. صد در صد طبیعی است که مردم هم در یک جایی زیر فشار قرار میگیرند، پسرعمو و دختردایی من هم در ایران هستند، آنها هم زیر فشار قرار میگیرند و اگر خودم هم در آنجا بودم معتقد میبودم که تحریم علیه نظام باید اجرا بشود. انقلاب که دوستان در موردش صحبت میکنند بها میخواهد. کمترین بهای انقلاب این است که غذای بنده کمی کمتر بشود ولی این هم نیست که چون در خارج هستیم این حرفها را میزنیم. بخش عمده دوستان ما یا طرفداران ما در ایران هستند. باید تحمل کرد. بهتر از این است که بروند در خیابانها کشته بشوند. به همین دلیل ما با تحریمها موافق بودیم. و معتقدیم اگر تحریم درست انجام بشود و اگر صحیح انجام بشود بعد اثرش را خواهد گذاشت. در چندین بار دیدیم وقتی جمهوریاسلامی زیر فشار قرار گرفته بیکباره چرخیده. این آخوندها این خصلت و توانایی را دارند که در لحظه مناسب بچرخند. یک تقیه و یک دروغ مصلحتآمیز و یا جام زهر را سر میکشند کار تمام میشود. میروند سر کاری که باید بکنند. و این فشارها هیچگاه برای آخوندها بی اثر نخواهد بود. بخصوص که بخش سپاهی و بخش ملا دستشان به مزه پول رسیده. مزه و معنی پول زیر دندان اینها به اندازه کافی اثر کرده. در عین حال، طرف گفت و گوی ما تنها جوانان ایران نیستند. طرف گفت و گوی ما همه مردم ایران هستند. ما معتقدیم کسانی هم که جوان نیستند و به خیابان نمیتوانند بیایند بالاخره جزو مردم هستند و جزو انسان هایی هستند که باید به زندگی و آینده شان توجه کرد. کسی که در خیابان نمی آید و سرباز من در خیابان نیست آن هم انسانی است که حق دارد در ایران زندگی کند و حق دارد از زندگی بهتری برخوردار شود. فقط این نیست که کسانی که برای ما به خیابان بیایند و میتوانند برای ما نیرو و انرژی میدان نبرد ما باشند طرف گفت و گوی ما باشند. چرا بعضی از دولتهای غربی به دنبال اصلاحطلبها میروند؟ برای اینکه ما با هم نمیتوانیم کار بکنیم. ما ها حاضر نیستیم در کنار هم بنشینیم و به روی حداقل اصول با هم کار بکنیم. حتماً باید تا آخرین درجه عقیدهای که به آن معتقدیم طرف را قانع کنیم که در برابر ما کوتاه بیاید. اگر کشورهای خارجی نمیخواهند که حکومتاسلامی بماند، حمله هم که نباید بکنند، نیروهای مخالف جمهوریاسلامی که در خارج از کشور هستند و از دموکراسی دم میزنند که با هم کار نمیکنند و اگر هم باشد ظاهری است و آخرین لحظه بهم میزنند. ما دیدیم که در این 30 سال دهها طرح اتحاد – که خود آقای کریمی هم در بسیاریشان بودند- تمام اینها در آخرین لحظه با شکست مواجه شده. پس میماند که مخالفان جمهوریاسلامی در خارج به سراغ اصلاحطلبانی که از داخل ایران میآیند بروند چون همین اصلاحطلبان میگویند ما در داخل رژیم آدم داریم، دست داریم، این است که ما میتوانیم تغییر و تحول ایجاد کنیم. من معتقدم که کشورهای خارجی مقصر این خطاکاری نیستند، مقصرین خطاکاری ماهایی هستیم که حاضر نیستیم چشممان به همدیگر بیافتد. حاضر نیستیم با هم کار کنیم. ما از دموکراسی در حزب مشروطه حرف نمیزنیم، ما از دمکراسی لیبرال سخن میگوییم. یعنی معتقدیم که دموکراسی به تنهایی ضامن آزادیهای مردم نیست. یک تعدادی مانند فلسطین میآیند رأیگیری میکنند، انتخابات را برنده میشوند و میشوند صاحب رأی اکثریت، پوست اقلیت را میکنند.
در دنیای مدرن امروز دیگر دموکراسی به تنهایی کافی نیست برای اینکه شما آزادی فرد انسانی را تضمین کنید. به عقیده ما آزادی فرد انسانی با دموکراسی لیبرال برقرار میشود. یعنی کسی که انتخابات را با اکثریت آراء میبرد باز هم حق ندارد قوانینی را عوض کند که آن اقلیت بسیار محدود را هم تحت فشار قرار بدهد. من حق ندارم به صرف اینکه انتخاب شدم و 80 درصد هم رأی آوردم، قوانینی را بگذرانم که آن 20 درصد که در اقلیت هستند در محصور قرار بگیرند. اتفاقی که در قرن بیستم و بیست و یکم در دنیا بسیار افتاد. کسانی آمدند انتخابات را انجام دادند چون برنده شده بودند پوست اقلیتها را کندند و هر چه دلشان خواست تصویب کردند. به عقیده ما دموکراسی تنها تضمین کننده آزادی در آینده ایران نیست بلکه دموکراسیلیبرال میتواند این مطلب را تضمین بکند.
دوستان حزب کمونیست کارگری از همه دموکراسیها صحبت کردند غیر از دموکراسی سرمایه. تکلیف سرمایهدار ایران چه خواهد شد؟ اگر من که مثلاً 100 میلیون دلار در خارج پول دارم، ایران آزاد میشود و میخواهم پولم را بردارم ببرم به ایران در ایران سرمایهگذاری کنم و کارخانه درست کنم و صنعت ایجاد کنم و از آن منفعت در بیاورم و از منفعتم لذت ببرم. به هر طریقی که دلم میخواهد. آیا آزاد هستم یا اینکه مرا سر شوراها محدود کنند؟ دست و پایم را ببندند و به چهار میخ بکشند؟
در مورد مسئله دموکراسی و همکاری و مشارکت ما 18 سال است که دستمان به طرف همه دراز است. 4 اصل کلی و فراگیر را هم تعیین کردیم: 1- تمامیت ارضی ایران. یعنی ما حاضریم با کسانی کار کنیم که به این خاک تضمین داشته باشد. من نه انرژی دارم و نه وقت آنرا که بخواهم برای جنوب آفریقا کار کنم. من میخواهم با کسانی کار کنم که حاضرند محدوده مشخص ارضی کشور را حفظ کنند. اگر کسی به این محدوده و به خاک ایران معتقد است ما آمادهایم که با او کار کنیم. 2- کسانی که ما حاضریم با آنها کار کنیم تضمین کنند که حاضرند در آینده ایران، حکومت دست هر کسی که افتاد فرق نمیکند، مذهب و سیاست از هم جدا باشد. مذهب در سیاست دخالت نکند. دیگر آخوند نتواند سیاست را بچرخاند. هر کسی که میخواهد در سیاست دخالت کند باید تصمیماش را بگیرد یا میخواهد مرد مذهبی بشود برود در مسجد بنشیند یا میخواهد بیاید در سیاست دخالت کند. نمیشود جفت اینها را با هم ادغام کرد. تجربهاش را ظرف 30 سال داشتهایم. 3- کسانی که میخواهند به این اتحاد وارد بشوند باید قوانین حقوق بشر را که یک عهدنامه بینالمللی است قبول داشته باشند. من نمیتوانم بگویم من حقوق بشر را قبول دارم ولی یک مقداریاش را قبول ندارم 4- همه کسانی که در این اتحاد قرار میگیرند و میخواهند به دیوار جمهوریاسلامی فشار بیاورند که این دیوار بریزد تضمین کنند که فردا همه ما ها به یک انتخابات آزاد گردن بگذاریم در نبودن این حکومت و یک بار برای همیشه دعوای حکومت را تمام بکنیم. و هر کسی هم که انتخابات را برد موظف است بر مبنای همان بند 3 قوانیناش را بر پایه قوانین حقوق بشر بنویسد. یعنی تضمین سندیکاها، آزادی زن و مرد، برابری و آزادی سفر و ...
4 پایه اساسی را گذاشتهایم برای مشارکت با دیگران. 18 سال هم هست دستمان به طرف دیگران دراز است که هر کس حاضر است در این کار مشارکت بکند تشریف بیاورد. ولی متأسفانه به نتیجه نرسیده و چرای آن را هم باید خودشان جواب بدهند.
جناب آقای کریمی میفرمایند که دموکراسی را فقط میشود با فدرال آورد. من معتقدم که دموکراسی را با یک دادگستری قوی، با تفکیک قوا، با فرهنگ اجتماعی باید ساخت. شما امروز بلوچستان و کردستان و آذربایجان و تهران را سوا کنید. آیا این میشود دموکراسی؟ من که امروز در بلوچستان نشستهام و همسرم را حاضر نیستم یک مرد غریبه ببیند و اگر ببینم پوست هر جفتشان را میکَنَم، و مجاز هستم چشم پسر همسایه را در بیاورم چون به دختر من نگاه کرده، من میتوانم دموکراسی بیاورم؟ تا اینها عوض نشود، آن چیزها عوض نمیشود. تا این تفکر عقب مانده اسلامی که بر ما حاکم شده است و بر جامعه تسلط دارد – به گفته خود آقای کریمی- اینها اگر عوض نشود، دموکراسی با تضمین نمیآید. اولین وظیفه ما تغییر فرهنگ سیاسی و تغییر فرهنگ اجتماعی است در آن کشور. و بعد داشتن سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه که بتوانند مجزا از یکدیگر عمل کنند. یعنی اگر دادگستریتان مجاز باشد خلافکار را به طور صادقانه بگیرد و برایش فرق نکند که این خلافکار بخشی از یک حکومت است یا پسر فلان پادشاه است، یا پسر فلان رئیس کمیته است یا پسر فلان رئیس شورا است، و بتواند عمل کند، دموکراسی به آن سرزمین راه پیدا خواهد کرد. لزومی ندارد که کشور را 80 تکه بکنیم؛ این مردم را از یکدیگر دور بکنیم؛ صد جور جنگ زبانی و قبیلهای و قومی در کشور راه بیاندازیم بخاطر اینکه فکر میکنیم امکان دارد دموکراسی با از این راه برقرار گردد. قبول دارم که امروز دموکراسی بهترین شعاری است که همه ما هر کاری که میخواهیم بکنیم هدفمان را در لباس دموکراسی غالب کنیم. به نه نظر من چنین چیزی نیست.
دوستان عزیز ما لغات تازهای را در سیاست اختراع کردهاند: «ممالک ایران»! ما تا چند سال پیش نمیدانستیم که 7 ملت، 4 ملت یا 6 ملت هستیم یا یک ملت. ولی سازمانهای قومی کشف کردند که ما یک ملت نیستیم بلکه 6 ملت هستیم! حال این 6 ملت را کی تعیین کرده، چرا 8 ملت نیستیم، چرا 9 ملت نیستیم معلوم نیست.
تمام اقوام ایرانی که در اطراف ایران زندگی میکنند؛ به مرزها نزدیک هستند؛ به مرزهای خارجی نزدیک هستند یکمرتبه صاحب این ملت میشوند. آنها هم که در مرکز ایران هستند و دستشان به جایی نمیرسد، میل خودشان است میخواهند باشند یا میخواهند نباشند. این چندتایی که دو رو بر مرزهای خارجی هستند جزو ملت ایران حساب میشوند. یواش یواش وقتی لغت «ملتهای ایران» جا افتاد و بعد از چند سالی که گوشهایمان عادت کرد به این حرف و طبیعی شد، بعضی ملتها حالا سرزمینشان را میخواهند؛ بعد حکومتشان را میخواهند و دیگر ملت نمیتواند سرزمیناش را نداشته باشد، ملت سرزمین را خواهد خواست. اما من معتقدم که سازمانهای قومی ما این پروسه را گذاشتند برای بعدها. فعلاً باید گوش مردم ایران به دو لغت عادت کند: 1- فدرال 2- ملتهای ایران. وقتی فدرال و ملتهای ایران بخوبی جا افتاد سر فرصت که شد، بعداً تعریف آن معلوم خواهد شد که یعنی چه. الآن فعلاً تعریف معنی آن به دقت لازم نیست.
شما میبینید که سازمانهای قومی هزار ماشاءالله توان بسیار در نوشتن و هزار ماشاءالله گویندگان خطیب مثل آقای کریمی دارند که بهترین مُبلّغ، از نظر شیوایی سخن، برای یک حزب سیاسی میتواند باشد یک بار نمیگویند که این فدرال یعنی چه و از میان این فدرال چه میخواهد بیرون بیاید و این فدرال چه اختیاراتی میتواند داشته باشد؛ چکار باید بکند و چه چیزی را به این ملت ایران و باصطلاح به آن قوم یا ملتی که در آنجا هست عطا کند؟ 8-9 سال پیش، حزب مشروطه ایران در کنگره خودش یک قطعنامه گذراند به نام «قطعنامه اقوام ایران». ما در آنجا به دقت و توجه زیاد تمام اختیاراتی را که استانهای ایران باید داشته باشند – چون معتقد بودیم ایران باید غیر متمرکز اداره بشود اما نه به معنی فدرال بلکه به معنی عدم تمرکز. یعنی شما دولت را تقسیم نمیکنید بلکه اختیارات را تقسیم میکنید. در مورد انتخاب شهردارش، در مورد انتخاب رئیس پلیساش و .. و حق هم همین است. بسیار است که در شهر تبریز کسی که آذربایجانی است و به زبان و فرهنگ و سنتهای آن منطقه آشناست بشود رئیس پلیس همان شهر تا اینکه یک کسی از شیراز برود بشود رئیس پلیس آن شهر. خب، این حق طبیعی است و اصول درست اداره یک کشور است. ما معتقد بودیم که استانها خودشان، خودشان را اداره کنند. ولی به قول امروزی ایرانیان، در مورد بسیار کلان باید به دولت مرکزی وابسته باشند. منجمله ضرب پول، منجمله سیاست خارجی، منجمله دفاع ملی و زبان رسمی کشور که باید زبان فارسی باشد و همه ما باید به آن زبان صحبت کنیم. حالا در استانهای دیگر اگر بخواهند به هزینه خود زبان خودش را بیاموزاند و یا صحبت کند صد در صد حقشان است و صد در صد هم مجاز است و باید هم باشد. اما لزوم ندارد اینرا با فدرال کردن بدست بیاورید. شما میتوانید با سیستم عدم تمرکز این کار را انجام بدهید. لزومی ندارد ایران را 80 تکهاش بکنید بعد که از هم سوا شدند، دوباره بیایند دور هم جمع بشوند. و این پروسه فدرال کردن، پروسه بسیار خطرناکی است.
من معتقدم که مسئله فدرال برای ایران بسیار خطرناک است، مسئله ملتهای ایران، مسئله بسیار خطرناکی است. ما یک کشوریم و یک ملت. از بدو تاریخ، از 2500 یا 3000 سال پیش ما با هم بودیم. بر اثر بیلیاقتی بسیاری از شاهان ایران همینجور این کشور کوچک شده است، همانطور که به لیاقت بعضی از آنها خیلی هم بزرگ شده، ولی این ملتهایی که از اول با هم بودند و من فکر میکنم ایران جزو نادرترین کشورهای جهان است که تاریخ تأسیس ندارد چون از آغاز خلقت با هم بودیم. من فکر میکنم، اگر اشتباه نکنم، چین، ایران، مصر، ژاپن ... چند تا کشور انگشت شمار در دنیا هستند که تاریخ تأسیس ندارند. چون از اول با هم بودند. کشورهای مثل عراق و پاکستان و سوریه و .. همه اینها بعدها درست شدند و هر کدام هم حتی معلوم است که در چه روزی درست شدند. بخصوص در منطقه ما که بعد از شکست عثمانیها، چرچیل با عصایش خط کشید و کشورها را تعیین کرد.
در مورد مسئله جنگ، ما با جنگ مخالفیم و معتقدیم که جنگ جز ویرانی تمام زیرساختهای کشور چیزی در بر ندارد. ولی اگر ما به عنوان نیروهای مدرن و دمکرات و مخالف جمهوریاسلامی نتوانیم با همدیگر متحد بشویم و روی یک اصولی کار کنیم، طبیعتاً به کشورهای خارجی بدون اینکه دل مان بخواهد گزینه جنگ را واگذار کردیم و در اختیار آنها گذاشتهایم که آنها در این کار دخالت بکنند. در عین حال، ما با سرافرازی معتقدیم که ایران باید به سبک اروپا اداره بشود. غربی بودن برای ما نه تنها سرشکستگی نیست، بلکه میتواند سرافرازی هم بیاورد. ما مدل خودمان را مدل اروپا اعلام میکنیم و معتقدیم که باید مثل اروپا اداره بشویم و اگر هم به ما وصله غربی میخورد بسیار بجاست و این را میپذیریم.
با سپاس
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
کشکساب
// چهارده // و ادامه موجودیت این حکومت ضدایرانی است؛مهمترین موضوع است .و نوع حکومت را بی اهمیت و بی نیاز از بحث در این زمان حساس اعلام میکند.اما آشکار میبینیم که متأسفانه شرمنده ام بگویم. بعضیها طوری با عنوان کردن مباحثی چون جمهوری؛یا فدرالیسم که درمان در های برشمرده ما (در این زمان)نیست. با پوزش و بازهم پوزش؛ طوری رفتار میکنند که گمان آدمی را مبرند به اینکه آیا پول از طرف خامنه ایی دزد رسیده؟ که از این ترمز های مخصوص اهدایی و برنامه ریزی شده(بحثهای اینچنانی)برای توقف حرکت ضروری مجموعه ایرانیان هدف یکی کرده و درد اصلی را شناخته؛اقدام میکنند. این تشکیک را لطفا به من بیسواد؛ببخشید. با این رفتارو گفتاری که از بعضیها میبینم چون ضعف دانش هم دارم به این گمانهای بد میرسم. وگرنه....
June 23, 2012 07:43:02 PM
---------------------------
کشکساب
// پایان// باور کنید به شرافتم سوگند میخورم من نه تنها قصد تهمت زدن ندارم؛بلکه بشدت از اینکار متنفرم. اما خدا وکیلی؛ببینیدومطابقت کنید سی و سه سال مشتی دلقک مذهبی بر اینهمه روشنفکرررر!میتوانند مسلط شوند؟ بخدا مغزم منفجر میشود وقتی میبینم اظهارات اشخاصی مثل آقایان کشتگر و بعضی اینها که مثل گنجی و کدیور عضو بدن این اختاپوس حکومت اسلامی نیستند ولی از افتادن این جانیان توسط مردم و با مدیرت یا هدایت و فعالیت شخص یا اشخاص غیر از خودشان؛نفرت دارند. از طرفی خارج از ایران هم هستند لااقل نمیروند سیاهکل یک ارتش خلقی؛چیزی درست کنند که مردم با یک محاسبه ای بگویند مثلا سالی اینقدر به این ارتش خلق بپیوندند؛در فلان قدر سال حکومت جنایتکار ولایت فقیه میافتد. پاینده ایران سربلند ایراني
June 23, 2012 06:03:02 PM
---------------------------
کشکساب
// سیزده // اطلاعاتی امنیتی؛ارتشی؛پلیس؛دانشگاهی؛کارمندان دولت؛کارگران؛کارفرمایان؛کشاورزان؛روستانشینان؛شهرنشینان ؛همه وهمه که مردم ایران نامیده میشوند؛ از این فاجعه؛قتل؛ شکنجه ؛غارت؛رشوه خواری؛تجاوز به هر حقی از حقوق انسانی و شهروندی؛دروغگویی؛افترا؛تهدید؛کارپیش بردن با زور؛عدم امنیت مالی؛جانی ؛حیثیتی؛عدم اعتماد به فردا؛ وحشت از گذشته و نگرانی از احتمال سوختن و مجازات شدن فقط بخاطر وابستگی به حکومت اسلامی که بخش عظیمی از وابستگان و مدیران و عوامل حکومتی را مثل بختک گرفته و رها نمیکند همه وهمه که علت العلل آنها پیدایش و....
June 23, 2012 06:02:14 PM
---------------------------
کشکساب
// دوازده // که هویت بین المللی اوست به جهان تحمیل کرده است را در همه کشورها شاهدیم. تنها آلترناتیو مردم ایران که حسن شهرت داخلی برای مردم ایران و بین المللی؛برای مجامع سیاسی فرهنگی؛اجتماعی در دیگر کشورها و حتی سازمانها و تشکیلات بین المللی دارد و (به نظر بنده) از اولویت غیر قابل مقایسه با هر نفر دومی که معرفی شوند؛برای نمایندگی و رساندن پیام و خواسته های مردم ایران به سیاستگزاران و گردانندگان سیاست و ومدیران بین المللی؛برخوردار است؛همین ایرانی باشرف و از جان و خانواده مایه گذاشته؛شاهزاده رضا پهلوی است؛و هم اوست که تأکید دارد گفتگو بر سر چگونگی بیرون آوردن همه مردم ایران؛بسیجی ؛سپاهی؛نیروهای...
June 23, 2012 06:01:48 PM
---------------------------
کشکساب
// یازده // ؛همه بفرمان امپراتور؛اعزام زنان و مردانی که در کشور خودشان؛زادگاهشان؛اسیر میکردندو آنها را برای بردگی جنسی و کارهای در معدن و نظایر آن به ژاپن یا دیگر کشور های اشغال شده؛و بسیاردیگر که بطور کلی ؛همیهن محترم استاد آبار گرامی اشاره کردند؛.گفتم علی رغم همه اینها؛نیروهای پیروز فهمیدند اگر به این ستون سقف ملی لطمه بزنند اولا باید همه ژاپنی ها را بکشند؛دوما ژاپن تکه تکه و توسط حداقل شوروی و چین؛در آنزمان بلعیده میشود. لذا با قانون اساسی ؛اختیارات خدایی را از اوگرفتند ولی ضامن یکپارچگی ژاپن را نتوانستند نابودکنند و امروز اگر چه ژاپن یک کشور مستقل محسوب نمیشود ولی توانایی ها و ارزشی که پاسپورت ژاپنی...
June 23, 2012 06:01:23 PM
---------------------------
کشکساب
// ده // کشمکشهای خونین ارضی نشود؛بخشهای جدا شده در کمترین زمان زمیمه چین یا کره یا روسیه میشوند. و دول پیروز جنگ علی رغم جنایتهای غیرقابل حساب و تصور؛ و اشغالگریهای گسترده در بسیاری از کشورها؛اقدام به تشکیل مراکز پیچیده و حسابشده آموزشی؛لجستیکی؛و فرماندهی با تعداد چندصدهزار نیرو و جذب نیرو از بومیان کشورهای اشغال شده؛تشکیل مراکز فرهنگی؛آموزشی حتی ورزشی؛ اقدام به تغییر زبان و آداب و رسوم و افکار مردم کشور های اشغال شده برای اهداف دراز مدت خود؛احداث مراکز تحقیقاتی آشکارو نهان؛انجام آزمایشهای مختلف وحشتناک بر روی انسان در مواردی چون مقاومت اعضا بدن در برابر سرما؛یا از سرما به گرما؛مواد شیمیایی و..و.و... .
June 23, 2012 06:01:03 PM
---------------------------
کشکساب
//نه// نفرت دارند نیز میدانند؛اهانت و تعرض به پادشاه یعنی اهانت به همه و موردنفرت قرار گرفتن بخش بسیار عظیمی از جامعه که حتی اگر با تعرض به پادشاه حکومت نظامی هم درست کنند امکان ندارد مردم به آنها تمکین نمایند و عملا میشوند مثل قوای اجنبی که کشور ژاپن را اشغال کرده و ستون خیمه همبستگی مردم را از بین برده و از هم پاشیدگی ملی را دامن زده.هستند بعضی ها که صرف بودجه برای سیستم پادشاهی در ژاپن را علنی و آشکار؛مردود میشمارند اما میگویند نمیشود کاری کرد ژاپن متحد لازمه اش وجود امپراتور است. اگر او نباشد؛اتحاد مناطق و مردم مناطق از میان میرود. حتی اگر مثل پیش از زمان؛می جی؛ جنگ داخلی و.... .
June 23, 2012 06:00:37 PM
---------------------------
کشکساب
//هشت// آی نوو؛ها؛تمام باور های قانونی؛کدام قانون؟؟همان قانون اساسی؛تمام احزاب؛حتی حزب کمونیست ژاپن؛همه گویشها؛حتی گویش مردم؛اوکی نآوآ؛وهرچه که متعلق به ژاپن و زیر پرچم ژاپن است) وظیفه دارد که شرکت کند. هرسال در یک استان مراسم فرهنگی ملی برگزار میشودکه اعضا خانواده امپراتوری بعنوان نماد یگانگی و برابری همه مردم؛حتما در هنگام برپایی مراسم در آن استان حاضر میشوند. در دعوای احزاب دخالت نمیکنند. هرگز تصور و اندیشه ترور؛کشتن یا از میان بردن پادشاه و اعضا خانواده اش در ذهن هیچ ژاپنی راه ندارد؛چون همه احزاب و گروهها حتی آنها که هرگز شانس گرفتن گوچکترین پست دولتی را نداشته و معمولا از نخست وزیرها و وزرا...
June 23, 2012 06:00:13 PM
---------------------------
کشکساب
// هفت // تصویب قانون اساسی نوین ؛ایشان در چهل و سه سال دوران امپراتوری خود و در ادامه پسر بزگتر ایشان در طول بیست و چهار سال امپراتوری خود{{پادشاهی کرده اند؛ولی؛فرمانروایی نکرده اند}} در هیچ نصب و عزل سیاسی؛انتظامی امنیتی و مدیریتی فرهنگی اجتماعی حتی امر ورزشی؛دخالت نمیکنند.فقط تعیین شدن نخست وزیر که عالی ترین مقام اجرایی کشور است را به(نمایندگی ازهمه مردم و همه دیدگاه های مذهبی سیاسی ؛فرهنگی کشور ژاپن) به اطلاع ایشان میرسانند و ایشان اعلام وصول و تأیید میکنند. در تمام مراسم تشریفاتی خارجی بعنوان نماینده تمام کشور ژاپن(آبش خاکش؛کوههایش دریاهایش؛جنگلهایش؛همه اقوام؛حتی...
June 23, 2012 05:58:49 PM
---------------------------
کشکساب
// شش // آموزشگاه دارد.شخص امپراتور و ملکه که در ژاپن میگویند از حدود دوهزارسال گذشته {باآنکه ملوک اطوایفی بوده}ولی این خانواده نیز از اخلاف یکی از این فرمانروایان منطقه ایی بوده اند که پس از حدودا زمان(امیرکبیر ما)که با توجه به نامگذاری زمان هر شاه برای دوران شاهی او ؛به زمان (می جی) در ژاپن و مدرنیزاسیون و باز شدن درهای کشور برروی تکنولوژی و صنایع دیگر کشورها خصوصا غرب و کشور انگلسلام.به یک دولت مرکزی تبدیل شد تا زمان پایان جنگ دوم جهانی(هزارو نهصدو چهل و پنج) بیستمین سال فرمانروایی امپراتور قبلی؛اختیارات خداگونه نیز داشته. مردم نیز از او تصورات خداگونه داشتند؛صدایش شنیدنی نبود و رویش دیدنی نبود. اما پس از پایان جنگ با...
June 23, 2012 05:58:20 PM
---------------------------
کشکساب
// پنج // مشاورینش دارد که بتوانند بیشتر بگیرند. تصمیمات عمده را مرکز میگیرد که نمونه بارز آن را همه ما امروز در سراسر جهان شاهدیم.(راه اندازی دوباره نیروگاه های اتمی) نظر نهایی با استاندار استان محل نیروگاه است؛درحالیکه در مواردی بیش از پانزده استان دیگر مستقیما درگیر بودن یا نبودن انرژی جاری از آن نیروگاه هستند. در مواقعی که رئیس تشکیلات اجرایی کشور(نخست وزیر )که توسط اعضا حزب حاکم معین گردیده؛بدقولی در وعده یا وعده هایی بکند؛کمترین پی آمدش استعفای اوست. در مواردی بدقولی یا تخلف یک یا چند وزیر نیز؛استعفای نخست وزیر را رقم میزند. مراکز نظامی در همه استانها نیست؛فقط در برخی از استانها ؛ارتش پادگان و...
June 23, 2012 05:57:59 PM
---------------------------
کشکساب
// چهار // لهجه و گویش آن محل را(که در کشور ژاپن پر شمار است) در سخرانی تبلیغاتی یا پس از پیروزی بر زبان جاری نماید. یعتی مثلا از خوزستان آمده؛در گیلان؛مردم آن استان اورا برای مدیریت استان خود مفیدتر از بقیه کاندیداها تشخیص داده و انتخابش کرده اند؛در میدان شهرداری رشت؛بفارسی سخنرانی میکند و ناگهان میگوید{می مرا همکاری بووکوونید}. یا از بلوچستان با همان اوصاف؛در کردستان انتخاب شده و میگوید {برارکان کووردکان}و سخرانی کند.مالیات با توجه به آدرس اشخاص که ساکن کدام شهر یا روستا؛ثبت شده اند ؛توسط همانجا اخذ میشود. بودجه برای استان از مرکز میگیرندکه بستگی به توان استاندارو معاونین و...
June 23, 2012 05:57:38 PM
---------------------------
کشکساب
// سه // در خیلی مواقع شاهزاده؛رضا پهلوی ؛به آن اشاره داشته و در نمونه های خود عنوان نموده اند ؛و آن کشور ژاپن است. در کشور مورد اشاره؛رئیس پلیس استانها که تعداد آنها به (چهل و هفت استان)میرسد؛توسط مرکز (منصوب میشود.استاندار؛شهردار؛دهدار؛با انتخاب مستقیم (مردم همانجا)انتخاب میشود.ولی لزوما متولد آنجا نیست. نمونه هایی دارندکه شخص منتخب؛تصادفا کارمندبانک یا معلم؛یا...بوده ؛به شعبه یک جایی منتقل شده؛پس از چندماه یا سال اقامت در محل خدمت جدید؛در انتخابات محلی ؛برای احراز پست(استانداری؛شهرداری؛دهداری)شرکت کرده؛پیروز هم شده. و سعی کرده برای جلوه های ویژه!؟! یک یا چند کلمه از... . .
June 23, 2012 05:57:17 PM
---------------------------
کشکساب
// دو // برای همه حتی بنده قابل فهم است را که توسط همیهن عزیز ؛جناب پاشایی مطرح شده؛منعکس نمودید؛به دو علت تشکر میکنم. یکی اینکه مقداری از نادانی های فراوانم نسبت به چگونگی اقدامات شما و موارد سیاسی اجتماعی مبتلا به جامعه ایرانیان خارج کشور ؛کم شد. و مقداری بر دانش اندکم افزایش یافت. و دیگر اینکه بیشتر فهمیدم که دیگران چه گفته و چه نگفته اند. چون از اظهارات شرکت کنندگان دیگر(بنده) هیچ خبرنداشتم؛بجز آنچه که شما انعکاس داده اید.پس از این تشکر که ذکر علت آنرا ضروری دانستم و از طولانی شدنش معذرتخواهی میکنم . میپردازم به موضوع مورد نظر بنده که در این گفتار؛آقای پاشایی و...
June 23, 2012 05:56:57 PM
---------------------------
کشکساب
با پوزش؛///پانزده بخش است//// بادرودبرهمه ایرانیان. مطالبی عرض میکنم که نیاز به سواد و گذراندن دوران دانشگاه و مراحل عالی تعلیماتی ندارد. لذا پیشاپیش از خوانندگان محترم خواهشمندم در ذهن خود؛بنده را متهم به دزدیدن مطالب افراد تحصیلکرده ننمایند که:کشکساب که سوادندارد.پس این مطالب را دزدیده. نخیر این عرایض؛تنها انعکاس اخبار از سوی بنده میباشد که برای هریک از عزیزان نیز با کمی تحقیق قابل دسترسی میباشند. از شما که این گفته های بقول خودم چرتکه ای که سابق وقتی برای خرید میرفتیم مغازه دار چرکته را درحضورمان میانداخت و میگفت اگر (اگر فکر میکنی غلط حساب کردم؛بیا؛این چرتکه؛خودت هم حساب کن) که...
June 23, 2012 05:56:30 PM
---------------------------
|