پس از گزارش خبر های ایران و مقالات رسانه های فارسی آقای بهرام رحیمی سخنرانی خود را درباره مسئله رهبری اغاز گرد. سخنران نخست گفت کسانی که از رهبری صحبت می کنند گوئی هیچ مرنم ایران را به حساب نمی آورند و به پشتیبانی آنها فکر نمی کنند. فرضشان این است که اگر یک رهبری در بیرون بوجود آید یا سازمان های سیاسی دور هم جمع شوند مردم هم جمع می شوند. در حالی که اتفاقی نخواهد افتاد. چه اندازه خواستند امضا جمع کنند ولی به جائی نرسید. یک حالت بی اعتنائی و بی اعتمادی هم هست که با صحبت از رهبری برطرف نخواهد شد. موضوع اصلی این است که باید اعتماد سازی شود. بجای صحبت از اتحاد و رهبری باید به پیش بردن گفتمان واحد پرداخت. اگر آن گفتمان ملی واحد جا بیفتد فشار از پائین کار خودش را خواهد کرد. اول باید مردم به یک نیروی سیاسی پاسخ بدهند تا بعد بتوانیم از رهبری صحبت کنیم. امروز در هر گوشه ایران کسانی بخشی از مبارزه را دارند رهبری می کند.
درباره وحدت عمل چپ و راست هم خیال باطل است. کسانی هستند که هر چیزی را بر همکاری با مثلا ما ترجیح می دهند. ما هر کار کرده ایم سودی نداشته است. اتحاد با راستگرایان هم عملی نبوده است چه رسد به نیرو های چپ.
نظراتی که از سوی شرکت کنندگان ابراز شد در زمینه های زیر بود: هر گروهی می خواهد رهبری مبارزه را در دست گیرد. اما این مردمند که باید رهبری را انتخاب کنند. کسانی با شانه خالی کردن از مسئولیت مبارزه می خواهند شاهزاده را جلو بیندازند. مبارزه رهبران بسیاری دارد و آنها باید دور هم جمع شوند.
در پاسخ به این نظر که ما بهتر است با گروه یا سازمانی که شاهزاده را مطرح می کنند مخالفت نکنیم و هم اکنون خیلی ها به ما ایراد می گیرند که جلو اتحاد را می گیریم یکی از شرکت کنندگان گفت برای جلوگیری از سرخوردگی بیشتر در اثر اقدامات ناپخته بهتر است بعضی مواقع در مقابل تشکیل دهندگان رهبری بایستیم. ده نفر جمع می شوند و مرامنامه می نویسند که شاهزاده رهبر ماست ولی رفتار و ایده هاشان نه به سود شاهزاده است نه به مبارزه خدمت می کند. وقتی از رهبری و اندیشه رهبری صحبت می کنیم باید بینیم چه اندیشه هائی در جامعه دست بالا را می گیرد. حزب نقش خود را در پیش بردن گفتمان دمکراسی لیبرال داشته است و اندیشه رهبری همین است. نه اینکه یک عده در خارج بنشینند و ادعای رهبری کنند. شرکت در این کار ها به حزب بزرگ ترین ضربه را خواهد زد. باعث تعجب است که ما در کنار چهار گروه اعلامیه دادیم. شورای مرکزی توضیح دهد.
نقش جنبش رفراندم در پیشبرد گفتمان حقوق بشر که مورد نظر حرب است در ادامه این بحث تاکید شد. حزب دنبال حقوق شهروندی است که دارد جا می افتد ولی مردم باید ارتباظ میان اقتصاد و حقوق شهروندی را بداند پشتیبانی خواهند کرد. برای بهبود زندگی مردم باید حقوق شهروندی آنان محترم شمرده شود. مردم حوزه های اقتصادی و سیاسی را جدا می کنند.
اقای رحیمی در پاسخ به اظهار نظر ها گفت شاهزاده برای ما یک کاندیدا و نماد پادشاهی است. ما وقتی از رهبری صحبت می کنیم به ایده هائی توجه داریم که می باید اعتماد مردم را جلب کنند و مردم دور آن ایده ها و نمایندگان ان ایده ها جمع شوند. توافق با خیلی از عناصر و نیرو ها مکن نیست چون طرفدار هر کسی باشند او را خراب می کنند. ما اگر طرفداران خوبی برای شاهزاده باشیم نباید وضع را خراب تر کنیم و باید اول در پی جلب اعتماد مردم باشیم. چنان نیرو هائی نباید ما را وادار به امضای اعلامیه مشترک کند. مثلا در یک روزنامه حزب و چند سازمان دیگر اعلامیه مشترکی امضا کرده اند که دلیل آن را نمی دانم چون خیلی ها دشمن حقوق بشر هستند یا در موضوع حمله امریکا به ایران نظرشان صد در صد مخالف حزب است.
دبیر کل حزب در باره بیانیه امضا شده توضیح داد که نه اتحادی بوده نه همکاری و نه مشارکت. یک بیانیه بوده است در مورد نقض حقوق بشر که ما امضا کردیم و دیگران هم امضا کردند. در برنامه صدای امریکا و کانال یک هم این موضوع را گفتم. در موضوع اتحاد چندین بار با افرادی بحث داشته ایم. می گفتند حزب مشروطه ایران پشتیبانی نمی کند. من گفتم حزب همواره از شاهزاده به عنوان کاندیدای پادشاهی پشتیبانی کرده است و خواهد کرد ولی به عنوان رهبر در شرایط کنونی و در کاری که به نفع ایشان هم نیست موافق نیستیم و نمی خواهیم عدم موفقیت ایشان را بینیم، و ترجیح می دهیم که همراه نباشیم.
قرار شد سخنرانی نشست آینده به اظهار نظر آقای همایون پیرامون مباحث این نشست اختصاص یابد.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|