حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
گزارش نشست بیست و سوم دفتر پژوهش
رهبری و اتحاد ها

January 17, 2008

پنچ شنبه 27 دی 2566 = January 17, 2008

 

پس از گزارش خبر های مهم ایران و بررسی رسانه های فارسی که بحث انتخابات در آن جای مهمی داشت سخنرانی آقای همایون درباره رهبری و اتحاد ها در دستور نشست قرار گرفت.

سخنران از اینجا آغاز کرد که حزب از سوی محافل گوناگون در موضوع رهبری و اتحاد نیرو ها زیر فشار است و لازم است شورای مرکزی خط مشی مشخصی را تعیین کند. کار ما شکافتن مسئله است. پیش از هر چیز باید توجه داشت که این فشار ها سراسر از سوی راستگرایان در میان مخالفان رژیم وارد می شود و جز استثناهائی که هیچ نفوذی در طیف چپ ندارند از آن طیف کسی در این اندیشه ها نیست. از سوی دیگر می بینیم که در آنچه می توان نامش را مبارزه فعال با رژیم نامید طیف راست چندان نمودی ندارد. از نوشتن مقالات و کتاب ها گرفته تا برگزاری میز گرد ها و سخنرانی ها و تشکیل گروه ها و انجمن ها برای دفاع از قربانیان تجاوز به حقوق بشر تا کارزار ها (کمپین) های گوناگون و تماس با مقامات خارجی بجز حزب ما تقریبا نشانی از آن طیف نیست. مبارزات آنها چندان بازتابی نداشته و در مواردی حتی خوراک تبلیغاتی برای جمهوری اسلامی فراهم کرده است.

از این دو ملاحظه یک نتیجه می توان گرفت: تنها کسانی دنبال رهبری و اتحاد هستند که خود دست به کاری نمی زنند. بیشتر فعالیت شان در سال های تبعید حمله به این و آن بوده است. آنها در افشاگری رژیم هم کوشیده اند؛ ولی به اندازه ای به هرکس دیگری که کمترین اختلاف نظر را با آنها داشته پریده اند که فضا برای هر کار موثری خراب شده است. حتی در کار های فرهنگی هم شرکتی ندارند (البته اگر کنسرت های "پاپ"را استثنا کنیم.) آرزوی اینکه شاهزاده بیاید و زمام کار ها را در دست بگیرد و همه پشت سرش متحد شوند و از بیرون رژیم را براندازند برایشان جای فعالیت عملی و تلاش هر روزی را گرفته است. شاهزاده هم در پاسخ به این فشار ها چند بار اعلام رهبری و پرچمداری مبارزه کرده ولی اتفاقی نیفتاده است. حتی آنها که بیش از همه در باره رهبری و اتحاد سر و صدا می کنند در زیر این پرچم گرد نیامده اند و اگر چند نفری هم اعلام پشتیبانی کرده اند اثری نداشته است.

باید ببینیم علت چیست؟ در ظاهر همه اسباب فراهم است. می گویند اشکال در این است که مبارزه رهبر ندارد. می گویند شاهزاده رهبر طبیعی است و باید پیش بیفتد و بقیه هم پشت سرش، و دیگر مشکلی نخواهد بود. ولی می بینیم که با همه اعلام ها هیچ چیز عوض نشده است. مشکل در همان دو نکته ای است که در اغاز آمد. رهبری که فقط اعلام بشود رهبری نیست؛ و اگر آنها که قرار است رهبری شوند، یا با رهبر مخالف باشند یا کاری از ایشان برنیاید سودی نخواهد داشت. آن نزدیک هشتاد درصدی از میان مخالفان رژیم که عملا در مبارزه حضور دارند با شاهزاده دست کم به اندازه جمهوری اسلامی مخالفند و به هیچ اتحاد یا رهبری که گوشه ای از آن به او ارتباط داشته باشد کاری نخواهند داشت. بقیه هم که فقط شعار رهبری و اتحاد و سرنگونی می دهند و می خواهند مبارزه ای را که خودشان باید بکنند به دوش یک نفر دیگر بیندازند. روحیه تقلید و حالت درباری دادن به مبارزه را به عنوان نمونه در فراخوان ملی رفراندم دیدیم. تا وقتی شاهزاده از فراخوان پشتیبانی نکرده بود به طرفداران فراخوان حمله کردند و بعد صد و هشتاد درجه تغییر موضع دادند.

اما در موضوع اتحاد باز آن اکثریت فعال که نمی تواند با خودش هم متحد شود و تنها در مخالفت با پادشاهی متحد است اعتنائی به فراخوان های اتحاد سلطنت طلبان ندارد. در طیف راست هم تاکنون همه کوشش هابرای اتحاد، به سبب رقابت های شخصی، میل ریاست و تلاش هرکس برای اینکه خودش با دفتر شاهزاده ارتباط داشته باشد بیش از تشکیل گروه های کوچک نتیجه ای نداشته است.

ما تا کنون از اینکه در این اقدامات شرکتی نداشته ایم زیان نکرده ایم. رهبری و اتحاد حرف های توخالی است. گروه های راست جز هواداری از پادشاهی اشتراکی با ما ندارند و از پادشاهی هم چیز دیگری می فهمند. گروه های چپ ترجیح می دهند تا وقتی پادشاهی بختی در ایران دارد همین وضع ادامه یابد. پیوستن ما به فراخوان های عمومی و فراحزبی هم چندان سودی نداشته است. همان شرکت ما بیشتر دگراندیشان را فراری کرده است. ما به رهبری نیازی نداریم. جامعه ما در هر جا صد ها و هزاران رهبر محلی برای بسیج مردم می خواهد. شورای رهبری هم خارج از موضوع است. مگر می شود در اروپا و امریکا نشست و مبارزه را در ایران رهبری کرد؟ این کسانی که شاهزاده را به این عناوین پیش می اندازند جز لطمه زدن کاری ندارند. اتحاد هم با کسانی که موقعیت ما را ضعیف می کنند اعتبار ما را پائین خواهد آورد. بجای این حرف ها باید روی گفتمان مشترک و جا انداختن تفکر دمکراسی لیبرال کار کرد که اتفاقا کوشش های ما به سهم خود بسیار موفق بوده است. آینده ایران در گرو پاگیر شدن این گفتمان است. روش حزب سبب شده است که حتی مخالفان نیز به آن احترام دارند.

به نظر من حزب نباید با افراد اعلامیه امضا کند. حزب فقط با سازمان های سیاسی، آنهم معتبر و نه فقط روی کاغذ می تواند اعلامیه بدهد و در آن صورت هم باید توجه داشته باشد که آیا می تواند مسئول گفتار و کردار آن سازمان باشد، یا دائما مجبور به توضیح دادن خواهد بود. البته با توجه به ویژگی لیبرال حزب، هموندان می توانند به عنوان خودشان با هر کس خواستند اعلامیه بدهند.

یکی از شرکت کنندگان گفت ما به چه دلیل می گوئیم دنبال قدرت نیستیم؟ این اعلام ممکن است اعتماد به ما را کم کند زیرا همه می دانند که هدف هر حزبی رسیدن به قدرت سیاسی است. توضیح داده شد که ما در بیرون ایران هستیم و قدرتی نیست که دنبالش باشیم. آنها هم که دم از قدرت می زنند چیزی بیش از ما بدست شان نمی رسد. هشتاد در صد کار ما در بیرون آموزشی است برای تغییر دادن فرهنگ سیاسی و جامعه ایران و پیشرفت هائی که در بیست و چند ساله گذشته در این زمینه شده است باورکردنی نیست. اصل سخن ما این است که ببینیم چه کار هائی از ما بر می آید نه اینکه شعار های پر سر وصدا بدهیم. در پاسخ پرسش دیگری که اگر به فرض محال اتحادی میان چپ و راست صورت گیرد چه اثری به حال مبارزه خواهد داشت؟ یادآوری شد که هر اتحادی میان سازمان های سیاسی در جهت مکراسی لیبرال قدم بزرگی است در بالا بردن اعتبار همه گرو ه ها، و آن کار آموزشی را هم پیش خواهد برد.

هموند دیگری اعتراض کرد که می گوئید اتحاد با سلطنت طلبان اعتبار ما را از بین می برد. مخالفانی هم که از این بابت به ما احترام دارند همان ها هستند که مبارزه را تضعیف کرده اند و در هیچ کاری با ما شرکت نمی کنند. می گوئید رهبری و اتحاد سخنان توخالی است و باید گفتمان دمکراسی لیبرال را پیش برد. ولی 28 سال گذشته است و کمی خسته کننده شده است. در پاسخ گفته شد که اگر احترامی هست بابت اتحاد نکردن با سلطنت طلبان نیست بلکه به سبب مواضعی است که گرفته ایم. احترام سودمندی مستقیمی به حال مبارزه ندارد ولی در تغییر فضای سیاسی موثر است. رفتار ما از شدت جنگ های مسلکی کاسته است. از این گذشته کدام استراتژی دیگری پیشنهاد شده که به جائی رسیده باشد یا بتواند برسد. با گفتن رهبری و شورای رهبری اتفاقی نمی افتد. مبارزه ما هیچ جایش آسان نیست. باید صبر داشت و ادامه داد. مخالفان رژیم های کمونیست اروپای شرقی دو نسل مبارزه کردند. نباید خسته شد.
موشع سخنرانی بعدی دنباله این بحث و مسئله اعتماد سازی در مردم توسط آقای پاشائی دبیرکل حزب تعیین شد.

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites