نخست گزارش خبر ها و بحث های رسانه های فارسی در بخش اول برنامه توسط چند تن از حاضران صورت گرفت و سپس سخنرانی آقای فواد پاشائی درباره اتحاد ها و تجربه های حزب در این زمینه انجام شد. سخنران نخست به کمی تجربه و دانش سیاسی در بیشتر کوشندگان جناح راست اشاره کرد که پس از بیرون آمدن از ایران صرفا روی تنفر از رژیم و علاقه به پادشاهی سازمان هائی ساختند که به سبب کوچک ماندن و آماده نبودن برای یکی شدن و واحد های بزرگ تری بوجود آوردن از کاری برنیامدند و تعداد زیاد آنها خود مشکلی در راه مبارزه بود.
پس از سال های دراز فعالیت هائی که بیشترش هم در مبارزات داخلی گذشت اکنون راه انداختن سازمان هائی که هدفشان یکی کردن همه نیرو هاست مد شده است و باز از هر طرف گروهی پیدا شده اند که دیگران را به متحد شدن فرامی خوانند. خود ما دو سال پیش در یکی دو ماه به شش جلسه اتحاد دعوت شدیم و همه هم می گفتند که شرکت نکردن در جلسه آنها به معنی بی علاقه گی به نجات ایران است. هیچ کس فکر نمی کند که چرا دیگران باید زیر پرچم او متحد شوند؛ و آیا مشکل پراکندگی نیرو های سیاسی فقط همین بوده که خود او و دوستانش به صرافت نیفتاده بودند و قدم پیش نگذاشته بودند؟ اعلام برنامه ها و اصول کلی به منظور گذاشتن تکیه بر نقاط مشترک هیچ اثری نداشته است زیرا مشکل در آنجا نیست و این دوستان اصلا صورت مسئله را اشتباه گرفته اند. گرفتاری عمده در این فعالیت ها همان گونه که اشاره شد نداشتن بینش سیاسی است. وقتی ما به آنها می گوئیم که ما دورنمائی از ادامه کار آنها نمی بینیم و این اتحاد ها حتی روی کاغذ هم سر نمی گیرد به ما هر نسبت بدی می دهند ولی ما اگر شرکت کرده بودیم به خودمان آسیب زده بودیم و نتیجه ای هم نداشت.
نزدیک شدن به شاهزاده و دفتر واشینگتن موضوع اصلی برای همه آنهاست جز یکی دو استثنا. فکر می کنند همین قدر که شاهزاده پیش بیفتد همه دور آنها جمع می شوند و جون برحق هستند و اکثریت دارند کار تمام است و باید به حکومت برسند. نگاهشان در بیست سی سال گذشته عوض نشده است. به کمترین موفقیت سر از پا نمی شناسند و با برخورد با مشکلات، سرخورده و مایوس می شوند. همه از خمینی و انقلاب 1357 مثال می آورند. اما آنچه در آن سال روی داد تکرار نخواهد شد. نیرو های متضاد که هر کدام خیالات خودشان را در سر داشتند زیر رهبری مرتجع ترین قشر های جامعه رفتند زیرا در دشمنی با پادشاهی متحد شده بوند. بعضی از آنها هنوز با جمهوری اسلامی بهتر از ما هستند و با اینکه به دست اسلامی ها کشتار شده اند در ته دلشان به آنها نزدبک ترند تا با ما و این حکومت را ترجیح می دهند. از میان دگراندیشان چند نفری دور شاهزاده جمع شده اند ولی چون وزنه سنگینی نبوده اند اثری نداشته اند. از طرفداران پادشاهی هم آنهائی که خودشان نمی توانند کاری بکنند سعی دارند با چرخیدن دور شاهزاده اعتبار خودشان را بالا ببرند و توجه نمی کنند که چه اندازه به تصویر شاهزاده لطمه می زنند.
سخنران با آوردن مثال هائی از رفتار و طرز فکر اتحاد طلبان گفت من در این سال ها در بیش از پنجاه جلسه اتحاد شرکت کرده ام ولی به جلسه سوم کشیده نشده است. نگاه ها یکی نیست و بیشتر می آیند که از هم استفاده کنند. کسی حاضر نیست از پائین شروع کند. همه می خواهند مقام و عنوانشان محفوظ بماند. تا روزی که نگاه ها عوض نشده است در اولین قدم اتحاد ها بهم پشت پا خواهند زد. پیش از نوشتن طرح اتحاد، بینش و طرز تفکر و کردار افراد تشکیل دهنده باید درنظر گرفته شود. اول مبارزه سالم و اصولی را باید پیش برد؛ رهبری به دنبالش می آید.
در بخش پرسش ها و اظهار نظر ها یکی از حاضران گفت افراد و سازمان هائی هم هستند که در طیف راست نیستند ولی مدرن می اندیشند. ما در جریان پیکار زیر شعار نه جنگ نه جمهوری اسلامی نه تجزیه شاهد آن بودیم. آیا همکاری با این دوستان بیشتر مطلوب نیست تا آن دوستان دست راستی؟ همچنین اگر این گروه های کوچک دست راستی مثلا هزار نفر بودند آیا حاضر به همکاری با آنها بودیم؟ یکی دیگر از حاضران از تجربه شخصی خود در شهری در بلژیک گفت که دگر اندیشان در جلسات با ما یک جور صحبت می کنند و در میان خودشان جور دیگر .
آقای پاشائی پاسخ داد که ما منکر وجود عناصر مدرن و معقول نیستیم ولی این افراد در سازمان های خود با موانع زیاد روبرو هستند. دیگرانی هم که دم از جمع شدن و همکاری نیرو ها می زنند از هم می ترسند و زورش را ندارند. مسئله تعداد کم یا زیاد اعضای سازمان ها نیست. مشکل همکاری، نگاه آدم هاست. به آنها می گوئیم ما بد هستیم. بسیار خوب. خودتان چرا با هم نمی سازید؟ ما دلسرد نمی شویم و ادامه می دهیم چون کار ما سالم سازی فضای سیاسی ایران است. اگر داخل به جریان بیفتد بسیاری را در خارج بیدار خواهد کرد. در داخل نگاه ها خیلی عوض شده و حتی در بخش هائی از اصلاح طلبان این را می بینیم. در ایران به رغم خطرات با جدیت کار می کنند. دوستان ما در عاشورا شبانه عکس های شاهزاده رابه درو دیوار تکیه هم چسبانده اند.
یکی از طرفداران شورای رهبری گفت می گوئید این کار ها به جائی نمی رسد. ایا آلترناتیو دیگری وجود دارد؟ با یک حزب کشور را نمی شود اداره کرد. باید کارشناسان جمع شوند و حکومت را تشکیل دهند. آیا سی سال زمان زیادی نیست؟ سخنران توضیح داد که اگر داروئی درد را درمان نکند و داروی دیگری هم در دسترس نباشد نباید آن دارو را بکار برد. ما از یک سرزمین قبیله ای می آئیم که دشمنی در آن سنت و افتخار است. باید این فرهنگ و اخلاق را عوض کرد و از آن فاصله گرفت تا بتوانیم با هم کار کنیم. رهبری و حکومت بعد ها می آید.
در مورد جایگزین یا آلترناتیو برای حکومت کردن توضیح داده شد که وظیفه ما نیست که هر کس حرفی زد جایگزین برایش بیاوریم. ما داریم روی عوض کردن فرهنگ سیاسی ایران با گفتار و با نیروی سرمشق کار می کنیم تا دست کم اقلیتی در طبقه سیاسی ایران به مسائل از روی آگاهی و نه احساسات که یکی از هموندان گفتند نگاه کنند و روحیه دمکرات لیبرال چنانکه اشاره کردند گسترش یابد و همکاری ها را امکان پذیر کند. در بیرون سیاستگران از فضای تبعیدی بیرون بیایند و نگرش ملی پیدا کنند. با چهار تا جلسه و سخنرانی و دیدار با این و آن رژیمی مانند جمهوری اسلامی را نمی شود سرنگون کرد چه رسد که خیال حکومت کردن داشته باشند. ما امروز لازم نیست برنامه مثلا برای سیستم مالیاتی بنویسیم که برایش کمیسیون تشکیل بدهیم. در حزب رئوس اداره کشور را نوشته ایم و بقیه اش کار فعلی ما نیست و به موقعش به آن نیز خواهیم پرداخت. امروز بجای رهبری و حکومت باید مبارزه موثر کرد. یعنی تکیه را بر کار هائی گذاشت که از ما برمی آید. از بالا نگاه کردن و همه اش در فکر رهبری بودن نتیجه اش همین بوده است که می بینیم.
اتحاد با آدم هائی می شود که بخواهند و به درد بخورند. آنهائی که می خواهند بیشتری به درد نمی خورند؛ آنهائی که به درد می خورند بیشتری نمی خواهند. رفراندم درسی برای ما بود و نشان داد که بهترین شعار ها نیز قادر نیست افراد و گروه ها را برگرد هم بیاورد. و نشان داد که کار تشکیلاتی چه اندازه از روحیه مبارزان بیگانه است. عیب ما لابد این است که به پیشنهاد های اتحاد پاسخ صریح می دهیم. دیگران با تعارف و مجامله سر موضوع را هم می آورند. کار ما سالم سازی فضا و مبارزه است. دیگران هم اگر جدی هستند باید دست از هتاکی و اتهام زدن بردارند و سرشان را با دادن شعار های تند گرم نکنند. صد شعار آتشین کار یک گام عملی را در جهت پیشبرد روحیه همکاری نمی کند. دوستان مایوس نشوند. مردم ما همین اند و نمی توانیم ملت را از جای دیگر وارد کنیم. توقع ما در هر مرحله محدود ولی بلند پروازی مان برای آینده زیاد است. ما با گسترش روحیه لیبرال دمکرات در جامعه رشد کرده ایم و همچنان خواهم کرد .
موضوع بحث نشست سوم فوریه آینده انتخابات آزاد تعیین شد.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|