آقای نادر زاهدی، معاون دبيرکل حزب مشروطه ايران، برای ديدار و گفتگو با مقامات مجلس ایالت نورد راین وستفالن، پرجمعیت ترين ايالت آلمان، درباره شرايط حاکم بر کشورمان و سرکوب شديد و همه جانبه زنان، دانشجويان، کارگران، اقليت های دينی و نيز اقوام ايرانی توسط رژيم جمهوری اسلامی، هفته گذشته سفری به دوسلدورف مرکز اين ايالت داشتند. نماینده کیهان در اين شهر آقای فرامرز شهناز با استفاده از اين فرصت مصاحبه ای با آقای نادر زاهدی انجام داده اند که به آگاهی تان می رسانيم.
پرسش: در چند ماه گذشته، حزب مشروطه ایران در موقعیت های مختلف اعلام داشته است چنان که آمریکا به ایران حمله نظامی کند، ما در کنار جمهوری اسلامی از خاک ایران دفاع خواهیم کرد. دلیل این تغییر سیاست در اهداف حزب شما، یعنی نزدیکی به جمهوری اسلامی چیست؟
نادر زاهدی: دفاع از تماميت ارضی و خاک ايران بالاترين اولويت را در برنامه و هدف های حزب ما داشته است و دارد و به هيچوجه در سياست ما امر تازه ای نيست. اين اصل خدشه ناپذير در نخستين ماده مرامنامه حزب هم آورده شده است. که اعلام می کند: «استقلال و تماميت ارضی و يگانگی ملی ايران برای ما از همه بالاتر است و به هر قيمت و در هر وضعی از آن دفاع میکنيم.»
اين باور ما است و روی همين اصل در برابر هر تجاوزی به خاک ايران که پيامد آن از بين رفتن استقلال و تماميت ارضی و يگانگی کشورمان خواهد بود خواهيم ايستاد. از ديد ما، و نيز به باور ما از ديد همه ايرانيان ميهن پرست، هيچ فرقی هم بين ارتش آمريکا و ارتش بعثی عراق و ارتش سرخ شوروی نيست و سرباز بيگانه که به خاک ما حمله می کند دشمن است صرفنظر از اين که چه پرچمی را بر دوش می کشد و قصد برافراشتنش را در خاک ما دارد. اين چه ميهن پرستی است که بگوييم در برابر تجاوز سرباز عراقی می جنگيم ولی برای سرباز تجاوزگر آمريکايی فرش قرمز پهن می کنيم؟!
مخالفت بنيانی ما با رژيم جمهوری اسلامی دليل رضايت و سبب توافق ما با حمله خارجی به ايران، هر حکومتی هم داشته باشد، نخواهد شد. ملت ايران نيز در جريان حمله دولت بعثی عراق به کشورمان در شهريور 1980 جز اين فکر نکرد و قاطعانه در برابر ارتش عراق ايستاد. بی ترديد در ميان افسران و سربازان و مردان و زنانی هم که در اين راه جان خود را ازدست دادند بسيار کسان بودند که با جمهوری اسلامی تضاد فکری و عقيدتی داشتند ولی بی توجه به اين امر در برابر ارتش خارجی ايستادند و جنگيدند.
قصد حزب مشروطه ايران در دفاع از آب و خاک و سرزمينمان را هرگز نبايد به معنای همکاری با رژيم سرکوبگر جمهوری اسلامی دانست و تفسير کرد. ما همچنان که از آغاز تا امروز خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی بوده ايم و هستيم در آينده نيز چنين خواهيم بود ولی برای دستيابی به سرنگونی و برقراری دمکراسی و رعايت و اجرای بيانيه جهانی حقوق بشر در ايران آزاد و آباد آينده تنها روی نيروی ملت ايران حساب می کنيم و معتقديم که بی ترديد ملت ايران ـ به ويژه کارگران، دانشجويان، جوانان و زنان کشورمان ـ توان و نيروی کافی برای کنار گذاردن رژيم جمهوری اسلامی را دارد و نيازی به حضور ارتش بيگانه در خاک کشورمان نيست. آنچه بدان نياز داريم سازماندهی درست نيروی کارگران، دانشجويان، جوانان و زنان ايران است و برای اين کار نيازی به ژنرال و سرجوخه آمريکايی و روسی و عراقی نداريم.
عنوان اين مطلب که ما در کنار جمهوری اسلامی، عامل اصلی شرايط حاکم بر کشورمان، با ارتش آمريکا می جنگيم تنها نشانه و بيانگر اهميتی است که ما برای تماميت ارضی و استقلال کشورمان قايليم و بس. اين را می توان اين گونه ديد که به فرض حمله و حضور سرباز و تانک آمريکايی در خاک ايران همانطور که سرباز و پاسدار به سوی آن نارنجک پرتاب می کنند من هم مانند ميليون ها زن و مرد و پير و جوان ديگر ايرانی سنگ و کوکتل مولوتف پرتاب می کنم. کجای اين امر همکاری با جمهوری اسلامی است؟
پرسش: آیا سازمان ها و یا احزابی وجود دارند که با حمله نظامی به ایران موافق باشند؟
نادر زاهدی: مسلما نيروهايی هستند که چنين آرزويی دارند تا در هرج و مرج و شرايط ناگواری که پس از حمله نظامی آمريکا به ايران پديد می آيد به تکه پاره کردن کشورمان بپردازند و بار ديگر با رفتن به زير پرچم و آغوش ارتش ودولت بيگانه، چنانچه رسمشان است، به آرزو های قديمی شان جامه عمل بپوشانند ولی از آن جا که از عکس العمل مردم و ديگر نيروهای سياسی آگاه هستند اين مساله را علنی نمی کنند گرچه از موضعگيری هايشان می توان به اين موضوع پی برد. موافقت با حمله نظامی آمريکا به ايران يا حتی سکوت در برابر اين احتمال در واقع جبهه اين عناصر را تقويت می کند و ما را در رديف آنان می نشاند.
پرسش: در منشور حزب مشروطه ایران سرنگونی جمهوری اسلامی بعنوان مرحله اول مبارزه قید شده است، ولی در اعلامیه های شما به نظر می رسد که از این امر دوری می جوئید، آیا این تصویر درست می باشد؟
نادر زاهدی: در منشور ما از زمان تصويب آن در کنگره موسس حزب مشروطه ايران در آوريل سال 1994 تا کنون هيچ تغييری داده نشده است و ما کماکان خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستيم و در اين راه می کوشيم. ولی به اين موضوع توجه داشته باشيد که شرايط جامعه ايران و شرايط بين المللی همواره متغير است. بنابراين روشن است که برای رسيدن به هدف سرنگونی جمهوری اسلامی به معنای محو و انهدام آن و برقراری و ايجاد حکومتی برخاسته از رای مستقيم و آزاد ملت ايران به جای آن بايد در هر مرحله تاکتيک و روش های مناسب آن مرحله را با در نظرداشتن هدف نهايی برگزيد.
پرسش: پس از انتشار گزارش سازمان های اطلاعاتی امریکا در مورد توقف تلاش های جمهوری اسلامی برای تولید بمب اتمی از سال 2003 تا کنون، آیا باز هم خطر جنگ ایران را تهدید می کند؟
نادر زاهدی: بله خطر کماکان باقی است. اما اجازه بدهيد نخست درباره آن گزارش نظرم را بگويم. گزارش سازمان های امنيتی آمريکا برداشت آن سازمان ها درباره بخشی از اقدامات گذشته و حداکثر امروز جمهوری اسلامی است که بدان دسترسی داشته اند و با توجه به پنهانکاری رژيم اسلامی کامل بودن آن گزارش هم مورد ترديد است. از سوی ديگر از اين گزارش به هيچوجه نمی توان اين برداشت را کرد که جمهوری اسلامی ديگر و هرگز دست به اين کار نخواهد زد و در پی دستيابی به اسلحه اتمی نخواهد رفت. در عين حال اين گزارش هيچ توصيه ای به دولت آمريکا نمیکند و دولت آمريکا برای تصميم گيری در مورد نحوه مقابله با برنامه هسته ای جمهوری اسلامی تنها به آن گزارش پای بند نيست و توصيه های نهادهای ديگر آمريکايی و شرايط بين المللی بويژه منطقه خاورميانه را هم در نظر دارد که با توجه به روش ها و عملکرد های جمهوری اسلامی بويژه در زمان محمود احمدی نژاد چندان خوشايند هيات حاکمه اسلامی نيست.
در واقع تا زمانی که جمهوری اسلامی از پذيرش قطعنامه های شورای امنيت سرباز زند و غنی سازی اورانيوم را کنار نگذارد خطر حمله آمريکا و احتمالا ناتو همچنان باقی است. وقتی از قطعنامه های شورای امنيت سخن گفته می شود به ياد داشته باشيم که اين قطعنامه ها با توافق و رای مثبت چين، روسيه ، فرانسه و انگليس صادر شده اند و اين کشورها نمی توانند نسبت به بی اعتنايی جمهوری اسلامی نسبت به مصوبه های شورای امنيت بی توجه باشند و عکس العملی نشان ندهند.
پرسش: به نظر شما دولت امریکا و یا جمهوری اسلامی تلاش هایی برای مذاکرات پشت پرده انجام داده اند؟
نادر زاهدی: چرا پشت پرده؟ به طور علنی و آشکار اين دو تا به حال در سطح سفير در بغداد با هم مذاکراتی درباره اوضاع عراق داشته اند. ولی ديدگاه های دو دولت آنچنان از هم دور بوده که آمريکا نيازی به آن نديده است که سطح مذاکرات را بالا ببرد و گفتگوها فرضا در سطح معاونان وزير ادامه يابد. از سوی ديگر آمريکا برای گفتگو با جمهوری اسلامی شرايطی دارد ، از جمله توقف غنی سازی اورانيوم و قطع کمک به حماس و حزب الله لبنان که پذيرش آن برای جمهوری اسلامی نوعی خودکشی است وهرگز بدان عمل نخواهد کرد.
در واقع جمهوری اسلامی اميد بدان بسته است که تا برگزاری انتخابات رياست جمهوری آمريکا در نوامبر آينده بتواند وقت کشی کند و با راهيابی يک رييس جمهور دمکرات به کاخ سفيد در شرايط بسيار بهتری از امروز با آمريکايی ها به گفتگو بنشيند. مطلع هستيد که برای نمونه باراک اوباما، يکی از دو شانس اصلی برای انتخاب به عنوان کانديدای حزب دمکرات، از گفتگوی بی قيد و شرط با جمهوری اسلامی سخن گفته است.
پرسش: موضع حزب مشروطه ايران در مورد اتحاد با دیگر سازمان ها و احزاب ایرانی چيست؟ با طرفداران پادشاهی و همينطور با جمهوری خواهان؟
نادر زاهدی: ما همواره گفته ايم که برای فشردن دست همکاری گروه ها، سازمان ها و حزب های ديگر ايرانی که به تماميت ارضی ايران، اجرای بيانيه حقوق بشر و دمکراسی معتقد و پای بندند آماده ايم. شرط و تفاوتی هم بين طرفداران پادشاهی و جمهوری خواهان نگذاشته ايم. همين جا اضافه کنم که طبعا سازمان مجاهدين خلق و سازمان ها و احزابی که به ولايت فقيه معتقدند و يا در حفظ نظام جمهوری اسلامی می کوشند در اين چهارچوب نمی گنجند و در نتيجه با آنان وارد هيچ نوع گفتگو و همکاری هم نخواهيم شد.
متاسفانه بسياری از سازمان ها و گروه ها به سياست و جامعه امروز ايران هم چنان از زاويه رويدادهای پنجاه سال پيش می نگرند و در همان فضا تنفس می کنند. با چنين روحيات و تصوراتی طبعا نمی توان به همکاری دست يافت تا چه رسد به اتحاد. اما بايد به اين نکته هم اشاره کرد که اصولا در نزديک به سه دهه ای که از ايجاد حکومت اسلامی می گذرد هيچ نوع اتحاد و ائتلاف مهم و ارزشمندی بين مخالفين جمهوری اسلامی صورت نگرفته است. هر از گاهی، که می تواند چند سال هم باشد، بيانيه ای با امضای مشترک دو سه سازمان و حزب چپ منتشر می شود که در مورد فلان موضوع اشتراک نظر دارند ولی از صدور اين نوع بيانيه ها تا رسيدن به اتحاد سازمانی فاصله ای کهکشانی در پيش دارند.
با نيروهای طرفدار پادشاهی مشکل ما به گونه ديگری است. برخی به جای آن که بر کوشش و فعاليت خود بيفزايند تنها در پی بروز معجزه ای از شاهزاده رضا پهلوی هستند تا آن ها به آرزوهايشان برسند. بخشی نيز همانند چپ عينک ديروز را بر چشم دارند. تنها مدلش فرق می کند مال چپ مدل 1332 است مال اين ها مدل 1354 است.
پرسش: حزب مشروطه ایران در شورای رهبری تا چه اندازه نقش دارد و چگونه تقسیم نیرو شده است؟
نادر زاهدی: به اعتقاد من افراد و سازمان ها در روند طولانی و مستمر مبارزه صاحب نام و اعتبار می شوند و می توانند اعتماد مردم را هم جلب کنند. اگر اين روند طی شود خود به خود افراد صاحب نام و اعتبار در جامعه از طيف های گوناگون به درجه ظهور می رسند و شرايط برای پيشبرد مبارزه و حفظ آن در جهت درست يعنی در جهت کسب منافع ملی فراهم می شود. آنگاه بر خود آن افراد است که با تفاهم و درک شرايط زمانی به تاسيس چنين شورايِی بپردازند. چنانچه خارج از سير طبيعی اين مساله امری صورت پذيرد و نتواند همه گرايش های سياسی عمده را گرد هم آورد و نمايندگی کند بالطبع اميد چندانی به موفقيت آن نيست و با همياری و حمايت و پشتيبانی جامعه هم روبرو نخواهد شد.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|