در بخش اول، خبر های زیر مورد توجه قرار گرفت:
بیکاری 25 در صد در میان جوانان به گفته رئیس آمار کشور
انحلال هیئت ناظر صندوق ذخیره ارزی و افتادن اختیار درامد های نفت به دست رئیس جمهوری
خارج شدن 20 در صد شالیزار ها از تولید و افزایش 80 در صدی بهای برنج
سکوت روزنامه ها درباره تظاهرات اعتراضی مردم در برابر سفارت روسیه به دلیل پشتیبانی آن از ادعای شیخ نشین ها بر جزایر خلیج فارس
تشکیل بانک مشترک ایران و ونزوئلا همزمان با طرح انحلال بانم ها و تبدیل آنها به صندوق های قرض الحسنه
در بخش رسانه ها به مطالب زیر اشاره شد:
اظهارات تازه مقامات و ماموران امریکائی درباره حمله به ایران و تصویب طرح های آن از سوی وزارت دفاع امریکا
مقاله دکتر مجتهد زاده درباره تعریف کشور مرکب از سرزمین، ملت و حکومت و جدائی ناپذیری این سه عنصر و بی پایه بودن ادعا های خلاف تعریف
تهدید و دستگیری بهائیان شیراز و اقدام ناموفق به آتش زدن یکی از آنها و سیاست های جنایت آمیز رژیم در باره جامه بهائی ایران که 300 هزار تن است ، از جمله اعدام و کشتن 200 بهائی از سال 57 تا 71
دستور نشست سخنرانی آقای رحیمی درباره برنامه سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران بود. سخنران گفت تردید نیست که به بیشتر اقوام ایران ظلم و بی توجهی شده است. هنگامی که پای دفاع از کشور در میان بوده به آنها لقب قهرمان داده اند ولی در تقسیم منابع و توسعه فرهنگی و اقتصادی سهم چندانی نبرده اند. این موضوع در دست پاره ای سازمان های قومی وسیله ای برای پیشبرد دستور کار های دیگری شده است که بوی خوشی از آن به مشام نمی رسد و اگر آن سازمان ها بخواهند برنامه های خود را عملی سازند کار به کشمکش های خطرناک و سنگین با هزینه های گزاف خواهد رسید.
در بررسی برنامه ح.د.ک.ای. سخنران به مقدمه آن پرداخت که اشکالات از همان جا آغاز می شود. به عقیده مقدمه برنامه، کردستان پس از جنگ چالدران میان عثمانی و ایران تقسیم شده است در حالی که هر کتاب تاریخی را مرجع قرار دهند می گوید در جنگ چالدران دولت عثمانی بخش بزرگی از کردستان و عراق را که جزء ایران بود به خاک خود ملحق کرد و کردستان به عنوان یک ماهیت جداگانه نبود که میان دو کشور تقسیم شود. کردستان از سه هزار سال پیش بخشی از سرزمینی بوده است که نامش ایران است و تا جنگ چالدران در پانصد سال پیش این وضع تغییری نکرده بود.
در بخش دیکری از مقدمه از قیام آزادیخواهانه شیخ عبیدالله نهری در 1880 سخن رفته است و آن را سرآغاز به اصطلاح جنبش رهائی بخش ملی از اشغالگران قلمداد کرده اند. کردستانی که در طول سه هزاره پاره تن ایران بوده بدین وسیله ناحیه اشغال شده (کی، توسط که؟) نامیده شده است تا بعدا بشود از آن بهره برداری کرد. اما شیخ نهری چه کسی بود؟ او رهبر فرقه نقشبندی بود که با پشتیبانی عثمانی سرزمین های مهاباد و مکری را گرفت و فتوای جهاد داد و بیست هزار آذربایجانی را در مراغه از دم تیغ گذراند. این شخص را که کارش هم به جائی نرسید آزادیخواه می نامند ولی به آسانی از کنار کوشندگان فرهنگی وسیاسی کرد که در انجمن های صداقت، حقیقت و دیگران در پشتیبانی از جنبش مشروطیت فعالیت کردند می گذرند. تدوین کنندگان برنامه توجه نداشته اند که حزبی که خود را ادامه دهنده راه شیخ عبیدالله نهری به عوان سرآغار جنبش استقلال کردستان می داند چه زنگ خطری را در جا های دیگر به صدا در می آورد؟
اشکال دیگری که در مقدمه به چشم می خورد همردیف کردن جنبش های ملی کرد و فلسطین و دیگران است که جز استقلال طلبی از آن چیزی در نمی آید ــ بگذریم از اینکه همه تاکید ها در مقدمه بر عبارت رهائی بخش است و مثلا در بند 6 که درباره دمکراسی است هیچ اشاره ای به حقوق شهروندی نمی کنند و دمکراسی برابر با حقوق خلق ها و مساوی رهائی بخش شمرده می شود. در مورد اتحاد ها و برای آنکه نیرو ها مانند سال 57 دچار بی برنامگی نشوند برنامه معتقد است اتحاد بر محور حقوق خلق ها صورت گیرد و حزب در شرایط کنونی، خود را پادزهر "شوینیسم عظمت طلبانه ایرانی" می داند. در منشور حزب گفته شده است که برای بدست آوردن حق تعیین سرنوشت مبارزه می کند و پشتیبانی از مبارزات ملی بخش های دیگر کردستان خط مشی همیشگی آن است. در بند پنجم می گوید منطقه کردستان سرود و پرچم و جشن ملی خود را دارد که بسیار پر معنی است. در بند 15 حفظ نظم و امنیت منطقه کردستان بر عهده پیشمرگان کردستان و ارگان های انتظامی حکومتی دیگر منطقه گذاشته می شود که بسیار خطرناک و به معنی این است که یک حزب اختیار اسلحه را در دست داشته باشد و نیروی انتظامی حزبی برای همه زنگ خطری خواهد بود.
سخنران به سبب کمی وقت نتوانست مواد دیگر برنامه یا منشور ح.د.ک.ای. را بررسی کند.
یکی از هموندان اظهار نظر کرد که دبیر کل ح.د.ک.ای. گفته است با هیچ حزب و سازمانی که فدرالیسم را در چهارچوب ملی و جغرافیائی نپذیرد ائتلاف نخواهند کرد. همچنین علاوه بر نکاتی که سخنران در مقدمه منشور اشاره کرد وارونه نمائی دیکری هم صورت گرفته است و گفته اند حزب 11 ماه پس از اعلام جمهوری مهاباد به عقب نشینی دست زد چون جنبش خلق های ایران پس نشسته بود. در حالی که می دانیم این استالین و شوروی بود که عقب نشینی و پشت حزب را خالی کرد. گفتگو و همکاری جدا از یکدیگرند. ما را متهم می کنند که حاضر به گفتگو نیستیم ولی ما قطعنامه و برنامه حزب را بری آنها فرستادیم و بی پاسخ ماند. به نظر ما دست شورای مرکزی باید باز باشد که بدون لطمه خوردن به اصول، در شرایط خاص تاکتیک های مناسب را برگزیند.
پرسیده شد: که ح.د.ک.ای. چه اندازه در کردستان ایران طرفدار دارد؟ آیا با وجود ترکیه امکان رسیدن به هدف های آن حزب هست؟ و تکلیف ما با چنین احزابی چیست؟
سخنران پاسخ داد که هیچ کس شمار طرفداران خود را در ایران نمی داند ولی طرفداران آن حزب نسبت به سال 58 به مراتب کمتر شده است. هم به دلیل اینکه دست حزب باز نیست و در عراق است نه در ایران، و هم چون مردم کردستان مانند گذشته نیستند. دانشجویان و جوانان خیلی تغییر کرده اند و دنبال مبارزات مدنی هستند. در ایران کسی حاضر نیست از کردستان عراق فرمان ببرد . ما باید بیش از همه چیز نگران زدو خورد و خونریزی باشیم که به راه نیفتد. اگر این حرف ها را بخواهند عمل کنند برادر کشی خواهد بود. البته ترکیه و دولت های دیگر هم هستند و مداخله خواهند کرد.
در بحث پایانی توضیح داده شد که حزب دمکرات و فرقه دمکرات (در آذربایجان) در سال 24 (1945) سراپا عامل اجرای مقاصد شوروی در ایران بودند. روس ها می خواستند کردستان و آذربایجان را جدا کنند و خیالاتی هم برای گیلان داشتند. شوروی پس از جنگ در هر جا پایش رسید یا همه کشور یا نیمی از آن را گرفت و حکومت های دست نشانده سر کار گذاشت. آلمان و کره تقسیم شدند و به ترکیه اولتیماتوم دادند که دو ایالت شمال شرقی خود را به شوری تقدیم کند. اینکه خلق ها عقب نشستند درست نیست. شوروی در برابر گرفتن امتیاز نفت نیرو هایش را پس کشید. آنها که خواب کردستان مستقل می بینند با چهار کشور روبرویند و حتا در عراق هم معلوم نیست پس از امریکائی ها چه خواهد شد. در ایران امیدی جز حمله امریکا نمی توانند داشته باشد.
تجزیه طلبانی اگر در کردستان ایران باشند بر خلاف تجزیه طلبان مناطق مرزی دیگر از حمایت قوی خارجی بی بهره خواهند بود و به ویژه باید نگران حملات هم پیمانان کنونی خود در کنگره ملل ایران (سابق) باشند. همه آنها در واقع جز بقیه ایرانیان پشت و پناهی نخواند داشت. ما به عنوان برجسته ترین مدافعان عنصر ایرانی و نه به اصطلاح آنها شووینیسم عظمت طلبانه ایرانی باید راه را باز بگذاریم که هر کدام هر گاه خواستند بتوانند به ما روی کند و با هم جلو اتفاقات ناگوار را بگیریم. ما جای هیچ سوء تفاهمی برای سازمان های قومی نگذاشته ایم و هیچ توهمی درباره آنها نداریم ولی در های گفتگو را باز می گذاریم. ح.د.ک.ای. در پذیرائی و میهمان نوازی نسبت به همرزمان ما هر چه می شد کردند و ما سپاسگزاریم و این را مقدمه بسا تحولات مثبت خواهیم گردانید. در همه حال حزب محکم بر سر شعار ملیت ایرانی و یک کشور- یک ملت، عدم تمرکز و حکومت های محلی، و حقوق شهروندی همه ایرانیان ایستاده است. هر فرد ایرانی و هر فردی که به جهان می آید صرفنظر از زبان و مذهب و ملیت خود باید حقوق شهروندی به عنوان خودش و نه وابستگی اش به هیچ چیز دیگر داشته باشد. این نتیجه سه هزار سال تکامل جامه بشری است و نباید قربانی گرایش های مذهبی و قومی شود. ما نباید بگذاریم ایران را پاره پاره کنند. عظمت ایران با عظمت طلبی فرق دارد و دستاورد کوشش های سه هزار ساله همه اقوام ایرانی است و ما از آن سربلندیم.
دستور نشست آینده، 8 ژوئن 2008 برداشت های هموندان دفتر از مباحث دو سه ماهه گذشته آقای همایون در باره جای دین در جامعه و رابطه آن با عرفیگرائی و بحث درباره آن تعیین شد.
دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|