در بخش خبر ها :
* به علت واردات ارزان برنج هفتاد در صد تولیدات داخلی به گوشه انبارها رفته است.
* مدیر عامل مالی شرکت نفت گفت کشورهای خلیج فارس 9 برابر ایران از مخازن نفت و گاز برداشت می کنند و در 5 سال آینده 160 میلیارد برای طرح های توسعه صنعت نفت نیاز داریم.
* کارشناسان به بانک های خصوصی هشدار دادند که با احتمال بحران در پرداخت وامها روبرو هستند.
* از طرف عوامل رژیم شبنامه هایی در شیراز پخش شده است و در مخالفت با حرکا ت دانشجویی از بسیجیان و چاقو کش ها را به اعتکاف در دانشگاه فرا خوانده اند.
* فعال تر کردن مذهب در مدارس از طریق فرستادن آخوندها به مدارس و برقراری نماز جماعت در مدارس به دنبال بخشنامه مسابقه صلوات صورت میگیرد.
در بخش رسانه ها
جبهه گیری دو شخصیت هر دو مسلمان یکی خانم عبادی و دیگری آقای سویینکا از نیجریه در مخالفت با نظریه نسبیت فرهنگی. طرفداران این نظریه، دموکراسی را به دموکراسی غربی و شرقی تقسیم میکنند و حمایت و توجیه چند همسری، سنگسار، نقض حقوق بشر، تضییع حقوق زنان را نه ناشی از دولت ها بلکه فرهنگ آن جامعه ها می دانند. سویینکا اولین آفریقایی برنده نوبل در مقابله با "نسبیت فرهنگی" به جهانی بودن حقوق بشر تاکید کرد.
با توجه به علاقه ای که شرکت کنندگان به دنبال کردن مسائل کنگره نشان دادند دستور نشست به آینده واگذاشته شد.
یکی از شرکت کنندگان پیشنهاد کرد که این دو موضوع فدرالیسم و لیبرال دمکراسی برای توده حزبی بیشتر توضیح داده شود به ویژه که در موضوع فدرالیسم میان نظرات حزب و شاهزاده اختلاف هست.
در توضیح گفته شد حزب مشروطه ایران مستقل اندیشیده و انسجام یافته و از روز اول از روش مستقل پیروی کرده است و طبیعی است که ابهامات و مشکلاتی پیدا شود و خوب است که دوستان طرح کنند. باید روی توده حزبی کار بیشتری صورت گیرد ولی کادر های حزبی حتما باید به مسایل آگاه و مسلط باشند. دموکراسی لیبرال را اول بار در 4 سال پیش در قطعنامه کنگره آوردیم و دو سال بعد در آخن دوباره تعهد حزب را به لیبرال دموکراسی اعلام کردیم. طرفدار دموکراسی لیبرال در زبان فارسی لیبرال دموکرات میشود و دمکراسی لیبرال صفت حزب است. پس در موضوع لیبرال دموکرات که موصوف است مشکلی نباید داشته باشیم مگر اینکه بخواهیم دموکراسی لیبرال را برداریم و با دموکراسی مخالف باشیم یا دموکراسی غیر لیبرال بخواهیم که به صورت رای اکثریت بدون توجه به حقوق اقلیت باشد. در کنگره به درستی گفتیم فرا حزبی است. بسیاری از مطالب میهمانان در جهت عقاید ما و سودمند بود. ولی معنی اش این نیست که هر چه گفته شد را قبول داریم. مطالب آقای نوری علاء را همه اش را قبول نداریم ولی خوشوقتیم که آنها آمدند و حرف هایشان را زدند. به همین ترتیب مطالب شاهزاده، حزب در مورد فدرالیسم مواضعش را اعلام کرده است و آن را به عنوان گزینه قبول ندارد و این را در آخن و در شعار "یک کشور یک ملت" اعلام کرده است و وظیفه ما پیروی و توجیه کردن نیست. این حزبی است که نظراتش را خودش تدوین کرده است. در پادشاهی مشروطه، پادشاه یک فردی است مثل بقیه و در یک سطح. ملکه اسپانیا – سوفیا – مصاحبه ای کرده است و با اینکه محبوبیت زیادی دارد و کارهای فرهنگی درخشانی کرده است روزنامه های اسپانیا به او ایراد گرفته اند که چرا به عنوان ملکه اسپانیا موضع تند گرفته است. منظور این است که ما تعهدی به هیچ کس نداریم که هر چه بخواهند انجام دهیم. در باره فدرالیسم بارها نوشته ایم که برای ایران خطرناک است. سازمانه ای قومی که چندی پیش آمریکا را دعوت به حمله می کردند و وعده استقبال با گل میدادند بعد از یک دوره فاصله گیری از سازمان های چپ و سازمان های چپ از آنها اینک در عین ترمیم ارتباط خود با چپ ها تلاش می کنند راست ها را هم تحت تاثیر قرار دهند و فکر می کنند از طریق تحت تاثیر قرار دادن شاهزاده، یک قدم به هدف خود نزدیک می شوند و فدرالیسم را در بین ایرانیان جا می اندازند. ولی موضوع فدرالیسم مثل لیبرال دموکراسی برای حزب حل شده است.
یکی از حاضران تذکر داد که شاهزاده اشاره شان در رابطه با مجلس موسسان بود. شاهزاده نمی توانند به کسانی که از فدرالیسم دفاع می کنند بگوید شما غلط می کنید. ایشان هر کس هر چه بگوید چون تصمیم گیرنده نیستند به مجلس رجوع می دهند. در سخنرانی شان هم از فدرالیسم به عنوان گزینه ای دمکراتیک یاد شد.
در پاسخ گفته شد ما نمی توانیم همه چیز را به رای بگذاریم. آیا استبداد را می توان به رفراندم و مجلس موسسان ارجاع کرد. اینکه ما همه چیز را به رای مردم بگذاریم مسئله ای را حل نمیکند. یک مسائی اصولی هست و یک مسائل عملی. آنچه که به رای مردم گذاشته می شود قانون اساسی است که بر اصولی استوار است که قانون اساسی در چهارجوب آن می باید نووشته شود مانند دمکراسی و حقوق بشر و یچپارپگی و یگانگی ملی ایران. مثلا عرفیگرایی یکی از اصول ماست. اگر آمدند و گفتند حالا مردم مذهبی هستند و شما سخت نگیرید و سکولاریسم را هم به رای مردم بگذارید چه خواهید گفت؟ و یا عده ای دیگر پیدا شوند و بگویند حالا دموکراسی را هم به رای بگذارید یا مثلا" مردم رای بدهند که نمایندگان مجلس را پادشاه انتخاب کند که تظاهر کنندگان در تایلند می خواستند.
هموند دیگری ضمن تاکید اینکه من هم با فدرالیسم مخالفم . اگر احیانا" مجلس موسسان که ما سعی خواهیم کرد با آگاهی رسانی و فعالیت بیشتر افرادی شایسته در آن انتخاب شوند به آن رای داد ما که نمی توانیم به کوه بزنیم. ما باید تابوها را بشکنیم و به مجلس موسسان قدرت بدهیم نه اینکه تو دهن مجلس موسسان بزنیم. پس لیبرال دموکراسی چیست که به آن متعهدیم؟
توضیح در این باره این بود که ما نمی گوئیم اگر مجلس موسسان به اصولی که معتقدیم رای نداد به کوه می زنیم. ما می گوئیم – البته هر کس آزاد است هر چه بگوید - ما از طرف حزب می گوئیم که حزب به اصولی معتقد است و حق اش است که بخواهد قانون اساسی آینده بر آن اصول بنا شود و آن وقت قانون اساسی راه های عملی برای اجرای این اصول را مشخص می کند و قابل بحث و رای دادن است. ولی اصولی مثل یکپارچگی ایران، برای ما قابل بحث و رای گیری نیست و فدرالیسم جزو اصول ما نیست. فدرالیسم، یک کشور یک ملت نیست، فدرالیسم تقسیم زبادی ایران است. می گویند همزبانان دور خودشان مرز بکشند. همانطور که در عراق کردها دیگر عراقیان را می کوشند از مناطقی بیرون کنند. ما گفتیم فدرالیسم را برای ایران خطرناک می دانیم و این مسائل قابل مذاکره نیست و این حق ما هست و تا روزی که مردم رای نداده اند و حتی بعد از آن دفاع می کنیم.
گفته ایم به نظر ما مردم ایران چون در طول تاریخ نشان داده اند روش شان چیست زیر بار نخواهند رفت و این نظر ماست. ما از نظر خودمان پائین نخواهیم آمد. حال اگر مردم مثلا سکولاریسم را نخواستند و یا خواستند ایران را تکه پاره کنند مجبوریم اطاعت کنیم. الان مجلس موسسانی در کار نیست و میگو ئیم خطرناک ترین چیز برای ایران فدرالیسم است و برای اینکه کار به مجلس موسسان بکشد مبارزه احزاب و سازمان ها و افراد و تشریح مواضع آنها برای مردم لازم است که مردم وقتی رای می دهند آگاه باشند و بدانند به چه چیزی رای می دهند. اگر بگوئیم همه مشکلات را می گذاریم برای مجلس موسسان ، مردم چگونه می خواهند رای ما را بدانند و طرف ما را بگیرند؟ مجلس موسسان که از هوا نمی آید.
هموند دیگری گفت بر سر اصول چانه نباید زد و همه چیز را به رای مردم نمی شود گذاشت. تعریف واقعی فدرالیسم متفاوت از تعریفی است که از این گروه ها می شنویم. یک نمونه بارز فدرالیسم را در عراق می بینیم. در کردستان پرچمی از عراق نیست. این بخش فدرال بخشی جدا شده است از عراق. مرزها کنترل است. ماده 140 مربوط به مناطق نفت خیز در مرز کردستان فدرال و عراق بر سرش دعواست.بسیاری اعضای احزاب کردی خصومت بخصوصی با فارس ها و ترک ها داشتند. حالا با فدرالیسم واقعی اش ما مشکل داریم که عواقب آن در آینده چه می شود. اگر یک شخصی و نهادی صحبتی می کند احترام او واجب است ولی پادشاه پدر ملت که نیست. اساسا" از جاوید شاه گویی به مشروطه رسیدن زایش اندیشه و استقلال فکری است و دلیل نمی شود که ما را در دوراهی قرار دهد موضع.
باز تذکر داده شد که ما مخالفت با فدرالیسم است و اطلاع رسانی به ملت ایران در مورد فدرالیسم وظیفه ما هست ولی شاهزاده را قاطی این مسئله نکنیم. اگر روزی کمونیستی آمد به شاهزاده گفت روش های گذشته را کنار گذاشته ام ولی نظراتم در ایران چگونه خواهد شد شاهزاده وظیفه دیگری
دارند و ارتباط می دهند به مجلس موسسان.
پرسش دیگری پیش آمد که چه تفسیری از مقوله هم اندیش داریم؟
در پاسخ گفته شد به قدری اختلاف و عدم اعتماد در میان گروه ها وجود دارد که هم اندیش خطاب کردن یک تعارف است. اگر غیر ازین بود جمهوری اسلامی الان سرنگون شده بود و این از مواردی است که کار شاهزاده را با خودمان قاطی نمی کنیم ولی در مسئله فدرالیسم یا سکولاریسم ( چون تاکنون اشاره نکرده اند) و سکوت کرده اند و خیلی خوب است ولی در مواردی مثل فدرالیسم وقتی می پرسند نظر شما چیست نمی توانیم ماستمالی کنیم. بی احتیاطی هایی بوده و اگر احتیاط نکنند خطرناک است. لازم است که ما همانطور که بعدها باید مراقبت کنیم که انحرافی پیش نیاید در مورد فدرالیسم هم این مراقبت را داشته باشیم. بحث ما فعلا" سر خوبی یا بدی فدرالیسم نیست. این است که آیا فدرالیسم را باید وجهه احترام آمیزی داد؟ اگر در کشوری که فدرال نیست ولی صحبت از مرز کشی زبانی است و از اطراف و همسایگان کار شده و میشود برویم دنبال فدرالیسم زبانی؟ این کار بسیار خطرناک است.
اظهار نظر های هموندان دیگر از این قرار بود:
* وظیفه حزب مشروطه این است که آزادانه نظرش را بگوید. 2- آقای پیروز مجتهدزاده در چند مقاله توضیح داده اند که یک کشور مرز جغرافیایی و مرز فرهنگی و اقتصادی دارد و باید آنها را به خوبی شناخت. در 100-150 سال گذشته سه مرز بوجود آمده. یکی مرز کشور یکی مرز فرهنگی ( مثل تاجیکستان) و مرز اقتصادی (دهکده جهانی ) با کشورهای دیگر. کشورهایی مثل چین بازیگرانی هستند که حاضر نیستند از تایوان صرفنظر کنند ولی کشورهای توسعه نیافته در این بازی اقتصادی هر آن ممکن است تکه تکه شوند. با حزب دموکرات کردستان می توان مناسبات داشت ولی با تمامیت ارضی نمی توان شوخی کرد.
* فکر می کنم سوء تفاهمی در رابطه با هم اندیش اتفاق افتاده. شاهزاده کلا" در رابطه با جمهوری اسلامی بود که گفتند کسانی که مخالف اند هم اندیش هستند.
* اغلب داده های سیاسی ما از غرب وام گرفته شده و از متن اصلی جدا شده است و با ذهن مطلق گرای ایرانی تعبیر و مورد سوءاستفاده قرار می گیرد. مسئله فراتر از فدرالیسم است و مسئله فدرالیسم بعنوان گزینه حکومتی خطرناک است برای ایران. مسئله اینها فدرالیسم نیست و مسئله جدایی است. فدرالیسم را باید بعنوان یک گزینه نفی کنیم و در این راستا بسیار باید روشنگری کرد.
* در منشور ما چیزی بنام فدرالیسم وجود ندارد و نخواهد داشت. تنها چیزی که بوده نوعی خودگردانی است
* هم اندیشی چیز خطرناکی است و احتیاجی نیست هم اندیش باشیم. هم اندیشی خلاف پلورالیسم سیاسی است.
* در مورد فدرالیسم اینکه ما مخالف باشیم نظر حزب است ولی در عین حال راه چاره ای باید پیدا کنیم. با خود گروه های قومی وارد مذاکره شویم و راهی را بوجود آوریم. خیلی کشورها سخت دنبال این موضوع هستند و مخالفت صرف اینها را از این کار منصرف نمی کند پس باید راه درستی پیدا کنیم.
دبیر کل حزب گفت در کار سیاسی این طور نیست که فرمانی صادر شود و بقیه تبعیت کنند. استنباط من این است که شاهزاده مفهوم هم اندیش را بیشتر جهت تشویق به اینکه همه نزدیک شویم و در کار مبارزه با جمهوری اسلامی باشیم و جدی باشیم بکار بردند. در مورد فدرالیسم هم همین است. رفقای جدایی طلب می خواهند لغت فدرالیسم را جا بیندازند و عادی و عادت شود و حالت مقاومت را بگیرند و سر فرصت استفاده ای را که می خواهند بکنند. بازتاب کنگره و بحث و گفتگو های آن در نشریات بسیار بود و به تفصیل بدان پرداختند. هفته گذشته حزب به مناسبت دهم دسامبر روز حقوق بشر با بخشی از خانواده های سیاسی جبهه ملی و چندین سازمان دیگر اعلامیه مشترکی داد و امید است کم کم این فضای یخ بین نیروها را گرم تر کرد.
در پایان به این ترتیب بحث ها جمع بندی شد: دفتر پژوهش بکلی جدی شده است و در سازمان های سیاسی بی مانند است. در موضوع دگراندیش و هم اندیش در فارسی موافق و مخالف و دشمن داشتیم که فاصله مخالف و دشمن کوتاه بود. در یک جامعه پلورال زندگی و تحمل نظر دیگران صورت می گیرد و دگراندیش در مقابل هم اندیش نیست. لازم نیست برای توافق اصولی و حتی گاه تاکتیکی دگراندیشی را کنار گذاشت؛ انگار که با دگر اندیش نمی توان کار کرد و حتما باید هم اندش بود. بحث ما در اصول است . تاکنون چندین بار قطعنامه حزب در رابطه با عدم تمرکز و حقوق اقوام به سازمان های قومی ارسال شده است ولی حتی از اعلام وصول ان خودداری کرده اند. مذاکرات هم سال هاست ادامه دارد و هیچ اثری نبخشیده است. یک علت عمده اش همان محافل خارجی هستند که در این موضوع دست در کار اند. یکی از راه های تاثیرگذاری این است که تند روان در سازمان های قومی بدانند مطلقا" شانسی ندارند و با کسانی طرف هستند که تا آخر قضیه خواهند رفت. اعلام های ما در مورد ایستادگی در برابر حمله به ایران و تجزیه کشور اثر زیادی داشت ولی موضع گیری اخیر تا حدودی آن را خنثی کرده است. به آمریکائیان باید فهماند که شما دارید جمهوری اسلامی را تقویت می کنید و مردم ایران را وادار می کنید در پشت جمهوری اسلامی بایستند. آنها به قطعنامه اقوام جواب ندادند چون دنبال چیز دیگری هستند. بسیار مهم است از افتادن سلطنت طلبان به این دام جلوگیری کنیم و گرنه جبهه ما ضعیف خواهد شد.
اینکه فدرالیسم را جزء مقوله عدم تمرکز می آورند و به این وسیله به آن مشروعیت می دهند غلط است. عدم تمرکز به معنی حق مردم به اداره امور محلی خود و مسئله ای مربوط به حکومت است . این حق در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است و نیاز به رفراندم ندارد. تنها می باید مسائل عملی آن را به رای عمومی گذاشت. ولی فدرالیسم مربوط به حاکمیت است و جزء حقوق بشر نیست.
موضوع سخنرانی جلسه آینده دفتر پژوهش: بررسی مقاله " معمای رضا پهلوی "
سخنران : آقای بهزادی
در باره دفتر پژوهش
دفتر پژوهش، گرد همائی داوطلبانه گروهی از هموندان حزب مشروطه ایران از اروپا و امریکا و کاناداست که به منظور گفتگو در مسائل حزبی و سیاسی و نظری بطور منظم نشست هائی در تالار های گفتگوی حزب مشروطه ایران دارند. نظراتی که در این نشست ها ابراز می شود متفاوت و گاه منتاقض است ولی قصد آن است که برخورد آزادانه آراء به پرورش روحیه دمکراتیک و بالا بردن سطح عمومی بحث سیاسی کمک کند.
گزارش نشست های دفتر پژوهش، بیانیه های حزبی نیست که در صلاحیت شورای مرکزی قرار دارد؛ ولی دفتر پژوهش از سوی شورای مرکزی تشکیل و تقویت شده است.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|