حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
گزارش نشست 51 دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران
سخنرانی داریوش همایون در باره انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری

February 18, 2009

چهارشنبه 30 بهمن 2567 = February 18, 2009

 

بخش خبرها و سامانه‌ها
* به دلیل فرسودگی شبکه انتقال آب، 24 تا 47 درصد آب آشامیدنی به هدر می‌رود. * نتیجه پژوهش دانشگاهی در سال 1368نشان می‌دهد 52 که درصد از جوانان تهرانی دچار نابسامانی اجتماعی و اقتصادی هستند بروز این مسئله به شکل هنجارستیزی و هنجار گریزی و قانون شکنی و احساس شکاف فرد و جامعه در بین آنها بروز می‌کند. *
* به علت درآمد ناکافی پزشکان عمومی و متخصص، 20 درصد آنها به فعالیت‌هایی غیر از حرفه خود مشغول‌اند.
* فضای سبز بالای دانشگاه تهران تبدیل به آبریزگاه نمازگزاران شده است.
* رئیس کمیسیون مجلس گفته است 91 درصد دانشجویان با یکی از 48 سهمیه کنکور قبول شده‌اند.
* مشاور قوه قضاییه گفت برنامه در کشور ما شوخی است. وقتی برنامه نوشته شد در سال بعد آن قدر انحراف وجود دارد که برنامه بی‌معنی می‌شود.

بخش سامانه‌ها
* در مقاله چه بد اقبال‌اند روشنفکران مرئی و نامرئی، استاندار پیشین کردستان در رژیم جمهوری اسلامی مدعی است که مسئولیت روشنفکران در انقلاب اسلامی منتفی است و آنها کاره‌ای نبوده‌اند و آن انقلاب حادثه‌ای شوم بود ولی کاریش نمی‌شد کرد.
در مصاحبه ای درباره موقعیت داخلی و منطقه‌ای ایران سی سال بعد از انقلاب. نویسنده می‌گوید اشکال ما این بود که دنبال دموکراسی نبودیم و می‌پنداشتیم که اگر شاه برود جامعه به سرعت راه ترقی و پیشرفت را می‌پیماید. در مقابل پرسشی که آیا انقلاب ناگزیر بود؟ پاسخ نویسنده این است که انقلاب اجتناب ناپذیر شده بود. این نویسنده بر یکی دو ماه آخر انقلاب متمرکز می‌شود و نقش روشنفکران را در شکل‌گیری گفتمان شیعی – لنینیستی ار نظر دور می‌دارد و با نگاهی تسلیم طلبانه می‌گوید انقلاب بود و نمی‌شد کاریش کرد.
بطور کلی نگاه‌ها به انقلاب اسلامی مانند گذشته است و تغییر چندانی نکرده است جز اینکه کمتر از عبارت انقلاب شکوهمند صحبت شده و بجای آن انقلاب اجتناب ناپذیر بکار رفته است.
* در مطبوعات و تلویزیون آلمان چرخشی صورت گرفته و اخیرا" به خاندان سلطنتی می‌پردازند، از جمله نشان دادن فیلم شورشی و شهبانو در کانال یک تلویزیون آلمان.
* با بالا گرفتن احتمال اخراج عراقی‌ها، اروپا مجاهدین را از لیست تروریست ها خارج کرده و این اهرم فشاری است بر جمهوری اسلامی

سخنرانی در باره انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری

همایون : در مورد انتخابات دو نکته عمده از نظر ما که از بیرون نگاه می‌کنیم هست:
1- معنی انتخابات در جمهوری اسلامی
2- نظرات مختلف در رابطه با انتخابات چه در بیرون و چه در درون.

چون چند ماهی به انتخابات مانده بهتر است راجع به چند و چون آن صحبت کنیم و نه اینکه حزب چه موضعی بگیرد، هرچند ممکن است هم اکنون بدانیم که چه خواهیم کرد.

معنی انتخابات در جمهوری اسلامی:

می‌دانیم و مکرر می‌گویند که انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد نیست و نتیجه‌اش معلوم است و صحبت در باره آن زاید است‌. در اینکه انتخابات آزاد نیست و علاوه بر آن تعیین کاندیداها به شدیدترین نحوی کنترل می‌شود و یک نفر تصمیم می‌گیرد چه کسی باید کاندیدا شود تردیدی نیست منتها این که انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد نیست با مثلا" سوریه یا عراق صدام حسین که آزاد نبود و نیست تفاوت‌هایی دارد. نظام حکومتی در جمهوری اسلامی غیر منسجم و پراکنده است و البته غیر متمرکز نیست. در کشورهایی مثل سوریه و چین و عراق صدام، دستگاه بکلی جا افتاده بسیار متمرکزی بود و هست که یکنفر یا یک گروه در صدد فروختن اعتبار نامه دموکراتیک به دنیا نیست و فرقی هم برایش نمی‌کند و انتخابات صوری انجام می‌دهد و نتیجه‌اش همان است که اعلام کرده‌اند و مردم به قصد‌های دیگری است که شرکت می‌کنند و ربطی به معنای انتخابات ندارد. در جمهوری اسلامی تا سال 1376 کما بیش همین طور بود و تا وقتی خمینی بود کنترل کامل‌تری اعمال می‌شد و در دوره رفسنجانی هم به همین ترتیب ادامه داشت تا در 1376 میان خامنه‌ای و رفسنجانی اختلافات زیاد شد و رسوایی آدم کشی‌های میکنوس و تحریم نیم بند ایران، ولی بیشتر از همه تصمیم رفسنجانی به اینکه نگذارد رقیبانش و خامنه‌ای تمام قدرت را در دست گیرند سبب شد برای نخستین بار رئیس جمهور و وزیر کشور مرتبا" اعلام کردند که انتخابات آزاد است و نخواهند گذاشت مداخله صورت گیرد و یکی از وزرای وی که به سبب نشان دادن کمی آزاد منشی برکنار شده بود با شعار رعایت قانون و ظواهر آزاد منشانه وارد صحنه شد و رفسنجانی نگذاشت صندوق ها را آنچنان که باید پر کنند. از همه مهم تر توده مردم احساس کردند باید از شکافی که پیدا شده و فرصتی که پیش آمده استفاده کنند و به خامنه‌ای نه بگویند. جوانان حتابا بستگان خود در خارج تماس می‌گرفتند و آنها را به دادن رای ترغیب می‌کردند. معلوم شد حرکتی از درون شروع شده است. خامنه‌ای هم ناشی گری کرد و به صراحت گفت که می‌خواهد ناطق نوری پیروز شود در نتیجه اکثریت بزرگی در انتخابات شرکت کرد و خاتمی را پیروزمند انتخابات اعلام کردند. از آن پس انتخابات در جمهوری اسلامی با اینکه همچنان آزاد نبود و کاندیداها از صافی شورای نگهبان و مجلس می‌گذشتند ولی یک معنی تازه‌ای پیدا کرد و چیزی شد میان انتخابات مصر و سوریه. هیچ کدام از این رژیمها مثل جمهوری اسلامی در درون خود شکاف برنداشته است و رهبرش مثل خامنه‌ای مجبور نیست برای حفظ موقعیت خود افراد را به جان هم بیندازد.
به این دلایل از 1376 انتخابات یک معنای دیگری پیدا کرد و وسیله‌ای شد برای ارزیابی افکار عمومی که با دوم خرداد پیدا شده بود و توده‌ای که با دوم خرداد به خیابان آمده بود. یکی از تحولات بسیار مهم در تاریخچه جمهوری اسلامی این بود که ازین زمان حرکت مردم در دوم خرداد باعث شد که افکار عمومی بحساب آید. البته بعد از 18 تیر که دوم خردادی‌ها از پشت به دانشجویان خنجر زدند حمایت‌ها کاهش یافت و در انتخابات مجلس که اکثریت هم با آنها شد مجموعه مجلس و رئیس جمهوری از هیچ کاری برنیامد و هر چه خامنه‌ای دستور داد انجام گرفت. خاتمی به خامنه‌ای پیوست و مردم هم پاسخش را در انتخابات انجمن شهر و استان و بعد مجلس و در انتخابات دوم رئیس جمهوری با پاهایشان دادند. پایگاه انتخاباتی دوم خرداد دود شد و به هوا رفت. با اینهمه خود انتخابات را هنوز نتوانسته‌اند به قبل از دوم خرداد برگردانند. از آن پس هر انتخاباتی به ویژه ریاست جمهوری با هزار کشاکش در داخل رژیم روبروست و با اینکه در خود انتخابات بسیار تقلب می‌شود و صندوق‌ها را پر می‌کنند و بسیج، 6 میلیون شناسنامه مردگان را جمع کرده است و مرکبی که به دست‌ها میزنند به آسانی پاک می‌شود و چندین بار رای می‌دهند باز به لحاظ محافل درونی رژیم و حساب‌های داخلی، نتیجه انتخابات، بسیار مهم است و تفاوت آن با انتخابات مثلا سوریه همین است. در دعوای داخلی رژیم عاملی است که به حساب می‌آید و یک معنایی دارد و به همین دلیل بحث و جنجال بالا می‌گیرد. بعد از دوم خرداد معلوم شد که تحریم از بیرون بیهوده است و ما خودمان هم تحریم کرده بودیم ولی می‌دانیم مردم رای دادند و به تحریم کنندگان گوش نکردند. ولی در دوره قبل وقتی که در درون خود ج.ا انتخابات را تحریم کردند مردم شرکت نکردند و سپاه پاسداران و بسیج به اصطلاح با چراغ خاموش آمدند و احمدی نژاد انتخاب شدو تجربه چهار سال گذشته مردم را بسیار پریشان کرد.
پس توجه شود که ما با پدیده‌ی ویژه‌ای روبرو هستیم، نه می‌توانیم بگوئیم انتخابات آزاد است و نه می توانیم بگوئیم بکلی بی اثر است. یک چیزی است مثل بیشتر کار ما ایرانی‌ها غیر مشخص ولی پیامد‌های خود را دارد. نمی‌توانیم بگوئیم این انتخابات تکلیفش روشن است. مردم می‌دانند مختصر سهمی دارند و می‌توانند پیامی را برسانند و قدری کار رژیم را مشکل یا آسان کنند.

موضوع دوم – بررسی نظرهای مختلف در مورد انتخابات است. در بیرون یک گروه می‌گوید باید تحریم کرد. گروه دیگر می‌گوید این طور نیست و انتخابات موثر است و اگر مثل دوم خرداد رای داده شده بود احمدی نژاد رئیس جمهور نمی‌شد و هر کس دیگری می‌شد بهتر از وی بود و انصافا" باید پذیرفت احمدی نژاد بدترین انتخاب بوده است هرچند دیگران هم امثال کروبی بودند که می‌گفت 50000 تومان به هر ایرانی خواهد داد بودند ولی در زمینه‌های دیگر اینقدر نالایق و نابسنده نبود. در ایران هم بسیار روی این مسئله تکیه می‌کنند. پس یک نظر دیگر این است که انتخابات سودمند است و مردم شرکت کنند و به یک کاندیدای کمتر بد رای بدهند
یک نظر دیگر که ما در چند انتخابات گذشته، مجلس و انجمن‌ها و ریاست جمهوری اعلام کرده‌ایم این است که اصلا" بازی انتخابات به ما بیرونیان ربطی ندارد برای اینکه نه رای می‌دهیم نه می‌توانیم رای بدهیم و نه شرکتی در هیچ کدام از فعالیت‌های انتخاباتی داریم. پس لازم نیست در کاری که به ما ربط ندارد وارد شویم. نظر ما آن بود که تشریفات و ظاهرسازی و رفع تکلیف انتخابات با یک اعلامیه بازی ما نیست. کاندیدا هم معرفی نمی‌کنیم و همین کار را کرده‌ایم. طرفداران شرکت در انتخابات در این ماجرا لغزیده‌اند و دسته بزرگی شروع کرده‌اند به اینکه تشویق مردم کافی نیست و ما باید کاندیدای مستقلی معرفی و پشتیبانی کنیم. عیب این کار این است که تمام خویشکاری و نقش نیروهای مخالف را از بین می‌برد. مخالف در انتخابات غیر آزاد کاندیدا معرفی نمی کند. و این مشکل هست برای طرفداران شرکت در انتخابات و متوجه شده‌اند و بعضی‌ها متوجه این مشکل هستند و گفته‌اند بجای همه اینها از اصل انتخابات آزاد دفاع کنیم و این معقول است. مسلما اگر انتخابات آزاد باشد دیگر ج.ا. نخواهد بود مثل رفراندوم که در صورت برگزاری این رژیم وجود نخواهد داشت.
اینهم راه حل تازه‌ای است که پاره ای دوستان به ذهنشان رسیده.
در درون وضع مملکت خیلی بحرانی شده است احمدی نژاد هر کار نادرستی که می‌توانسته انجام داده. پول زیادی بذل و بخشش و تلف کرده و خزانه را خالی و کشور را مقروض کرده است. از آن سو و در جهت بمب اتمی و ماهواره و موشک دستاورد‌هائی داشته که عده ای طرفدار جمع کرده است. حال مردم بعضی میگویند با استفاده از ضعف احمدی نژاد و انگشت گذاشتن روی کاستی‌های وی باید کاندیدایی پیدا کنند که شورای نگهبان نتواند رد کند تا بتوانند وضع فعلی را عوض کنند. مسئله برای مردم در درون، مسئله نظری ما نیست که به آزادی انتخابات توجه داریم و بس. آنها می‌گویند بود و نبود احمدی نژاد در زندگی ما اثر دارد و باید رای بدهیم.
در این میان جریان 2 خرداد فرصت را غنیمت شمرده و می‌خواهد با معرفی خاتمی آبروی رفته را جبران کند که از نظر سیاست‌های جاری وضع را کمی بهتر خواهد کرد و مردم حق دارند اگر نخواهند کس دیگری غیر از احمدی نژاد انتخاب شود. ما ممکن است بگوئیم فایده‌ای ندارد رای ندهید ولی آنها می‌دانند در انتخابات گذشته رای دادن و ندادن تفاوت‌هائی داشته است.
پس می‌رسیم به اینکه می‌باید میان روش بیرون و درون تفاوت بگذاریم و نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم در درون آنچه که ما می‌خواهیم دنبال کنند و باید به محدودیت راه حل‌های خودمان پی ببریم. ما خارج کشوری‌ها تاثیر کمی روی فرایند انتخاباتی خواهیم داشت و می‌باید مصلحت کشور را در نظر بگیریم. آیا مصلحت کشور ادامه احمدی نژاد است. این حداقل یکی از گوشه‌های بحث ما باید باشد اگر اصل بحث ما نباشد. اگر در این شرایط غیر آزاد فرمایشی جلوی احمدی نژاد را بگیرند قدری خطر را از ایران برطرف می‌کند. این که ما باید چکار کنیم چندین ماه وقت داریم و باید در این مدت تصویر بهتری از این انتخابات بدست آوریم.

پرسش ها و اظهار نظر ها

* در این چند ساله مثل خیلی از نیروها تحریم را برگزیدیم ولی بعدا" متوجه شدم چه کار اشتباه و خطرناکی کردیم. افرادی مثل احمدی نژاد تمامیت ارضی ایران را بخطر می‌اندازند و ما به نوعی بر خلاف منشور عمل کرده‌ایم. می‌گوئید ما باید بین نیروهای درون و بیرون تفاوت قائل شویم مگر غیر ازین است که تمام سعی‌مان باید کمک به درون باشد. سیاستی را باید در پیش بگیریم که هم به درون کمک کند و هم دو فضای گوناگون نداشته باشیم. باید یک راه حل پیدا کنیم که درست باشد. یکی از نیروهای راست پیشنهاد کرده که از سازمان ملل کمک بخواهیم که بیایند و ناظر انتخابات باشند. هر چند ج.ا موافقت نخواهد کرد ولی کمک خوبی است به نیروهای درون.

* آیا دوم خرداد یک سوپاپ اطمینان بعد از رفسنجانی نبود؟ 8 سال بعد موقع رفتن گفت من یک تدارکچی بودم. مشکل این نیست که احمدی نژاد برود و خاتمی بیاید. تا وقتی ما اصل 110 را داریم و خامنه‌ای همه کاره رژیم است هیچ انتخاباتی نمی‌تواند آزاد برگزار شود.

* اگر انتخاب بین بد و بدتر را عمومیت دهیم و اصل کنیم تکلیف ما در برابر رژیم که در هر انتخاباتی یک احمدی نژاد یا بدتر را بگذارد، در کنار کسی که مایل است مردم او را انتخاب کنند، الزاما" باید سراغ دومی برویم و فکر نمی‌کنم این روش درستی باشد. بعضی از دگراندیشان استراتژی انتخابات آزاد را مطرح میکنند که ما به عنوان استراتژی، برای خود نباید بپذیریم. "کمیته انتخابات آزاد و عادلانه" که اخیرا" اعلامیه در رابطه با منع دخالت نیروی نظامی در انتخابات داده است کار درستی کرده ولی در رابطه با آن کمیته می‌دانیم که غالبا ملی- مذهبی ها هستند و اعتقادی به سکولاریسم ندارند. در عین تائید فعالیت درست‌شان باید کوتاهی‌ها و نگرش خودی و غیر خودی آنها را نقد کرد

* ما به عنوان حزب مشروطه ایران درست نیست معیار را این بگذاریم که هر کسی بهتر از احمدی نژاد است یا مثل دفعات گذشته بگوئیم هرکسی خودش می‌داند. سئوال این است اگر چه ما بازیگر انتخابات نیستیم ولی نمی‌توانیم روی شعارهای انتخاباتی تاثیر بگذاریم؟ مثلا" کاندیداها باید روی حقوق شهروندی و آزادی احزاب تاکید کنند. اعتراض مردم برعکس قبل این است که انتخابات نه منصفانه است و نه آزاد.

* جمهوری اسلامی در طول این مدت یاد گرفته چطور بازی کند. ایرانی‌ها را به داخل دعوت و تا حد زیادی تظاهرات چند هزار نفری را متوقف می‌کند. سعی کرده بین داخل و خارج شکاف انداخته و بگوید خارج به ما ربطی ندارد. اگر ما از داخل بیشتر جدا شویم بی ربط می‌شویم. درست است نگاه خوبی داریم ولی در عین حال پراگماتیک بودن در داخل خوب است. یادمان نرود خیلی‌ها در ایران نمی‌توانند شکم فرزندان‌شان را سیر کنند و ما باید این شکاف خارج و داخل را کم کنیم. با آمدن آدم‌هایی مثل خاتمی دست اپوزیسیون باز‌تر می‌شود و دست داخل هم بازتر است. استراتژی ما براندازی جمهوری اسلامی است ولی تاکتیک است که عوض می‌شود.

* آیا حکومت برای همیشه می‌تواند ایرانیان را فریب دهد؟ اصلاح طلب‌ها می‌گویند گذار به دموکراسی امری تدریجی و زمان بر است و جایگزینی احمدی نژاد به این گذار تدریجی کمک می‌کند. درمقابل، تحریمی‌ها می‌گویند انتخاب شدن اصلاح طلبان گرهی را باز نمی‌کند، دست حکومت را در تبلیغات باز می‌کند و به تعداد شرکت کنندگان در انتخابات می‌افزاید. ما باید برای تک تک این استدلالات جواب داشته باشیم. اصلاح طلبان می‌گویند عدم شرکت در انتخابات یعنی همان حمایت از احمدی‌نژاد و گروه‌های افراطی و میگویند تحریمیان بدنبال یک انقلاب هستند که یک اشتباه است و شرایط فعلی مهیا نیست. می‌گویند عدم شرکت در انتخابات خواست قلبی حکومت است ( گویا آنها خود را جدا از حکومت می‌دانند) دیگر دلیل شان عادی کردن شرایط اقتصادی و بهبود وجهه بین المللی است که مثلا" خاتمی با گفتگو با امریکا وضع را بهتر کند. خانم کلینتون سه منبع قدرت را برای مذاکره معرفی کرد که رئیس جمهور ایران جزو آن نیست. پس اگر رئیس جمهور جزو منابع قدرت نیست شرکت در انتخابات به چه معنا است؟ طبرزدی پیشنهاد می کند مستقیما" سراغ امیرانتظام برویم که کاندیدا شود ولی تایید را از مردم بگیریم نه از رژیم و مهم این است که کاندیدای ما اعلام کند نظارت استصوابی را نمی پذیرد. هر چند او از سوی رژیم تائید نمی شود ولی کاندیدای ما ایستاده که مردم به او رای بدهند. انتظار نداریم زیر فشار افکار عمومی عقب نشینی کند ولی روی جنبش اجتماعی ایران تاثیر می‌گذارد

* به عنوان یک حزب لیبرال دموکرات ما از حقوق شهروندی دفاع می‌کنیم و شرکت یا عدم شرکت در انتخابات حق شهروندی مردم و تصمیمش با خود مردم است ولی سیستم انتخاباتی را می‌توانیم نقد کنیم. انتخابات در جمهوری اسلامی مصلحتی است و خامنه‌ای با توجه به مجموعه شرایط از نظر خودش تشخیص می‌دهد چه کسی باید انتخاب شود. این بار حدس می‌زنم با آمدن اوباما، خامنه‌ای یک شخص میانه رو را انتصاب خواهد کرد.

همایون : بیش از هر چیز ما الان نظرگاه‌های دیگران را بررسی می‌کنیم و آشنا می‌شویم و در فرصت دیگری قبل از انتخابات نظر خودمان را مطرح خواهیم کرد. اینکه گفتند چون انتخابات تحریم شد احمدی نژاد آمد این بحث در ایران الان مطرح هست. در این شکی نیست. احمدی نژاد وضع متزلزلی داشت . و در ایران عده زیادی هستند که فکر می‌کنند اگر تحریم نمی‌شد و عده‌ای شرکت کرده بودند احمدی نژاد موفق نمی‌شد. اینکه نقش ما کمک به درون است و اگر نظر ندهیم فاصله می‌افتد فکر نمی‌کنم این طور باشد. مردم می‌دانند امکانات ما چیست و فاصله را با همدردی و کمک می‌توان ازبین برد. انتخابات به کسی مربوط است که می‌تواند. اینکه از سازمان ملل کمک بخواهند، کسی را نخواهند فرستاد و نتیجه‌ای نخواهد داشت و جز یک رفع تکلیف چیز دیگری نیست.
دوم خرداد سوپاپ اطمینان نبود و الان هم جامعه در حال انفجار نیست و ما خیال می‌کنیم در حال انفجار است. مردم به زندگی بد عادت می‌کنند. روزی ممکن است به حالت انفجار برسند ولی فعلا" این طور نیست. دوم خرداد پیش از آنکه سوپاپ باشد باعث شکاف در رژیم شد و باعث به میدان آمدن گروهی بی تفاوت گردید و عده زیادی رای دادند و رای دادن مطلبی شد. گفتند مشکل جامعه احمدی‌نژاد نیست و تا خامنه‌ای هست آزادی انتخابات وجود نخواهد داشت. این مسلم است ولی موضوع این است که خامنه‌ای هم آن قدر قدرتی را ندارد. کلینتون درست گفته و بحث روی موضوع اتمی و تروریسم با احمدی‌نژاد یا خاتمی فایده ندارد و بالاخره بنحوی باید با خود خامنه‌ای صحبت کنند. در مورد رد یا پذیرفته شدن کاندیدا هم دست خامنه است گرچه به نظر من اگر کاندیدا خیلی قوی باشد خامنه‌ای هم نمی‌تواند او را حذف کند و مجبور است به وسائل دیگر متوسل شود. اگر این جور نمی‌بود اصلا" انتخابات این سر و صداها را نداشت. علت جوش و خروش این و آن در ایران این است که سوراخ سنبه‌هایی پیدا کرده‌اند و می‌خواهند وارد شوند و رژیم یک دست نیست.
استراتژی بد و بدتر، استراتژی ما نیست. این را ما می‌توانیم بگوئیم ولی از مردم نمی‌توانیم بخواهیم. مردم می‌گویند برای ما فرق می‌کند فرضا" اگر احمدی‌نژاد انتخاب نمی‌شد وضع اقتصادی بدین حد بد نمی‌بود. نمی‌توانیم به ایرانی‌ها بگوئیم مردم برای شما فرقی نمی‌کند چون خامنه‌ای همه کاره است. آنها دیده‌اند که فرق می‌کند. پس بکلی جدا شدن از مردم هم درست نیست. یک واقعیتی در آن جامعه هست. برای ایرانی معمولی، تورم 10 درصد بالاتر یا پائین تر فرق می‌کند
اینکه ما آن کمیته انتخابات آزاد را متوجه کمبودها و نگرش خودی و غیر خودی کنیم درست است. ولی پشتیبانی ما معنا ندارد. بگذارید آنها کار خودشان را بکنند. یک حزب مخالف در عین در نظر گرفتن واقعیت جامعه، حزب مخالف است. ما مخالف وفادار نیستیم و لازم نیست خودمان را آلوده کنیم و بی جهت به خودمان آسیب برسانیم. روی شعارها نمی‌توانیم تاثیر داشته باشیم و کاری که تاثیر نمی‌کند نکنیم تا گرفتار پاسخ گویی‌های طولانی و بی فایده نشویم. مردم معنی انتخابات آزاد را می‌دانند. واقعیت این است که عدم مشارکت به احمدی‌نژاد کمک خواهد کرد. اگر مردم در خانه بنشینند احمدی نژاد از همه بیشتر خوشحال می‌شود. خامنه‌ای چندین بار از احمدی‌نژاد حمایت کرده ولی با اینهمه فشار می‌آورند. ممکن است شکست بخورند ولی خوب است و نباید جلوی مردم را گرفت. استراتژی ما جسور کردن مردم است و بگذارید مردم جسور شوند.
در بحث انقلاب در برابر تغییرات تدریجی- مردم انقلاب نمیخواهند و ما هم دنبال انقلاب نیستیم. انقلاب دست همه را باز می‌کند که هر بلایی سر مملکت بیاورند و ایران تحمل یک انقلاب دیگر را نخواهد کرد. چاره‌ای جز فروپاشی رژیم نیست و این رژیم از درون خودش می‌پوسد. این رژیم که بر مبنای مذهب روی کار آمد دیگر پایگاه مذهبی ندارد.
در مورد منابع قدرت – آمریکائی‌ها حساب خودشان را دارند و ما مخالفان حساب خودمان را. ولی مردم گوش نمی‌دهند که امریکا چه کسی را قبول دارد. پیشنهاد طبرزدی یعنی به میدان آوردن افکار عمومی به اسم امیرانتظام. چقدر امکان پذیر است زیاد خوشبین نیستم. ما دنبال امیرانتظام ها نمی‌رویم ولی فحاشی و انتقاد هم نمی‌کنیم. اینکه گفتند شرکت و عدم شرکت حق مردم است. درست است و ما نمی‌توانیم بگوئیم حق دارید یا ندارید. ولی از فرایند انتخابات انتقاد کردن البته. اگرچه توضیح واضحات خواهد بود.
تا پیش از ورود در بحث روش حزب بهتر است دو نظر جزمی را کنار بگذاریم:
1- انتخابات این رژیم آزاد نیست و باید تحریم کرد. با همه آزاد نبودن هرچه سر و صدای انتخاباتی بیشتر باشد بهتر است. ما دنبال آرامش برای این رژیم نیستیم.
2- خامنه‌ای همه کاره است. نه، خامنه ای همه کاره نیست و می‌شود به او حمله کرد و آبرویش را برد و اشکالی ندارد مردم آبرویش را با نه گفتن به کاندیدای او ببرند.

موضوع سخنرانی جلسه آینده " بررسی دوم خرداد "1376"
سخنران : آقای آجرلو


درباره دفتر پژوهش
دفتر پژوهش، گرد‌همائی داوطلبانه گروهی از هموندان حزب مشروطه ایران از اروپا و امریکا و کاناداست که به منظور گفتگو در مسائل حزبی و سیاسی و نظری بطور منظم نشست‌هائی در تالار های گفتگوی حزب مشروطه ایران دارند. نظراتی که در این نشست ها ابراز می شود متفاوت و گاه منتاقض است ولی قصد آن است که برخورد آزادانه آراء به پرورش روحیه دمکراتیک و بالا بردن سطح عمومی بحث سیاسی کمک کند.

گزارش نشست های دفتر پژوهش، بیانیه های حزبی نیست که در صلاحیت شورای مرکزی قرار دارد؛ ولی دفتر پژوهش از سوی شورای مرکزی تشکیل و تقویت شده است.

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites