حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
نشست 64 دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران
مبارزات اخیر مردم ایران (3)

August 15, 2009

شنبه 24 مرداد 2568 = August 15, 2009

 

خبرها و سامانه ها
* 6 درصد از سهم شرکت حفاری شمال که بعنوان اولین شرکت حفاری پذیرفته شده در بورس به ارزش بالغ بر 21 میلیارد و 800 میلیون تومان در عرض فقط 36 ثانیه فروخته شد.
* خیابان‌های ایران به تسخیر پاپوش‌های چینی در آمده است واردات گفش چینی رشد 44 درصد در سال را نشان می‌دهد.
* افزایش صد در صدی واردات گندم در مقایسه با چهارماهه گذشته.
* کاهش 86 درصدی صادرات خاویار
موبدی : سخنرانی محسن کدیور:- اسلام سیاه و اسلام سبز- او اسلام را به سیاه و سبز تقسیم کرده و می گوید: نگرش مصباح یزدی و پیروانش نگرش اسلام سیاه است که رای مردم در آن شکل تشریفاتی دارد و محورش ولایت فقیه است و در اسلام سبز، محور مردم هستند و آنچه مردم تصویب میکنند مورد قبول است و نقشی برای ولایت فقیه قائل نمی‌شود. در اولی فقها ولی مردم هستند و در دومی وکیل مردم. در اولی مردم حق عزل وکیل خود را دارند و در دومی در سیطره ولی هستند. در اسلام سبز، اکثریت مردم تعیین کننده جهت جامعه است و هیچ گاه نمی‌توان نه شرعا" و نه قانونا" کسی را با زور به کاری وا داشت همچنان که مردم را به زور نمی‌توان به بهشت برد یا دین دار کرد.

مبارزات اخیر مردم ایران (3) بررسی شعار " جمهوری ایرانی "

بهمن زاهدی : توزیع تاریخچه پرچم تاثیر مثبتی روی جوانان دانشجو دارد و علاقه زیادی به دانستن تاریخ معاصر دارند و انعطاف پذیری در آنها دیده می‌شود و مایلند خودشان را با ملی گرایی پیش ببرند

قطبی : در تظاهرات هامبورگ و دو شهر دیگر که در روز دوشنبه صورت گرفت ابتدا خواسته شده بود که از آوردن پرچم حزبی و آرم‌های سیاسی خودداری شود ولی با عده‌ای که پرچم شیر و خورشید آورده بودند مسئله خاصی پیش نیامد و خواستار شدند که پرچم‌ها در کنار جمعیت باشد و از جلو آوردن آن خودداری شود. تا اینکه از طرف یکی از گروههای تندرو شعار مرگ بر جمهوری اسلامی داده شد که البته من با آن مشکلی ندارم و تظاهرات به خواست برگزار کنندگان و توسط پلیس به دو بخش شد. نکته جالب این بود که پلیس از آنها سئوال کرد مگر چه فرقی دارید که با هم نمی‌توانید عمل کنید و مسئول برگزار کننده که جوابی نداشت به پلیس گفت اجازه تظاهرات از ماست و ما می‌خواهیم که آنها جدا از ما باشند.

اشکان : در دنور دو گروه شده‌اند. بخشی جمهوریخواهان و سلطنت‌طلبان که نگاه بسیار کوتاهی دارند و گروه دیگر عده‌ای حدود 250 نفر از جوانان‌، دانشجویان تحصیل کرده این طرف آب، وابستگی‌هایی به پرچم ندارند. این گروه رفتند زیر گروهی بنام اتحاد برای ایرانیان. به اینها توضیح داده شد اگر شما به دموکراسی اعتقاد دارید یکی از اصول اصلی دموکراسی آزادی بیان است و تا زمانیکه اغتشاش بوجود نیامده باید به آن وفادار باشید. دموکراسی ناچار است رواداری یا تلرانس را داشته باشد و آزادی بیان قسمتی از دموکراسی است. تا حدودی قبول کردند و رفتیم به سمت خارجی‌ها و آشنا کردن خارجی‌ها با این حرکت و امضا گرفتن برای پتیشن. تا جائی که صحبت از نوکیا و زیمنس کردیم یعنی محاصره اقتصادی. تا چندی پیش احدی از گروه‌های لابی جمهوری اسلامی و یا ایرانی که می‌خواستند یک بام و دو هوا باشند، طرفداری از محاصره اقتصادی نمی‌کردند و ما این موضوع را هم پیش آوردیم و همه طرفداری کردند از محاصره هوشمندانه که این بحثی است که آقای میلانی در کنگره امریکا کرده و چند تن دیگر. همه دارند تایید می‌کنند که ما بمب هوشمند نمی‌خواهیم ولی به محاصره اقتصادی هوشمندانه و دیپلماسی هوشمندانه احتیاج داریم. این حرکت را همه قبول کردند
در مورد شعار جمهوری ایرانی فکر می‌کنم این حرکت خودجوش بوده است

قطبی : این شعار برای ما تامل تنگیز است، چه خود جوش بوده باشد یا عوامل جمهوری اسلامی داده باشند بهر حال یک احتمال وجود دارد که در آینده موسوی یا خاتمی قدرت را بگیرند و این شعار خطرناک است و پیشنهاد می‌کنم طرفداران پادشاهی به این مسئله توجه لازم داشته باشند که روندی که در انقلاب اسلامی رخ داد و به جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر کشیده شد امکان دارد دوباره رخ دهد اگر جلوی این قضیه گرفته نشود. می‌آیند و می‌گویند جنبش سبزی راه انداخته‌اند و کم کم این شعار گسترش پیدا می‌کند و دیگر جای بحثی برای ایده‌ها و مسایل سیاسی دیگر نمی‌گذارند. بهترین شعاری که ممکن است پیش بیاید همان استقلال، آزادی رفراندوم است که یکی از شعارهای خیلی خوب است. با توجه به شرایطی که در 30 سال پیش آمد نمی‌توان مطمئن بود که دستی برای سایر عقاید سیاسی باز گذارده شود. بنظر من بهتر این است که بجای کلمه جمهوری ایرانی، رفراندوم بیاید.

فرهی : اخیرا" حرکاتی از طرف نیروهای چپ و جبهه‌ملی‌ها شده است. اعلامیه داده‌اند که افراد و سازمان‌های چپ خواستار تشکیل جبهه واحدی از نیروهای چپ و جبهه ملی شده‌اند تا در جهت رهبری، شانس خود را به آزمایش بگذارند و استدلال‌شان این است که رهبری در داخل زندانی می‌شود و در خارج هم افراد منفرد بخاطر اینکه تشکل پذیر نیستند نمی‌توانند در آن رهبری باشند یا رهبر باشند ولی می‌گویند ما تجربه سی ساله داریم. از طرف دیگر یکی از رهبران جبهه ملی حرف خنده‌آوری زده است که به زعم وی این جنبش، در مقایسه با جنبش مشروطه، نهضت ملی، و انقلاب ویرانگر، شباهت زیادی به جنبش ملی کردن نفت دارد. من نمی‌دانم چه چیزی را می‌خواهند ملی کنند. این دوستان و ما باید توجه داشته باشیم که زمان به نفع اینها نیست. زمان به نفع لیبرال دموکراسی است و باید بدانند که مردم از این شعارها و این آدم ها عبور می‌کنند.
در مورد اتفاقی که برای مجاهدین پیش آمده، طبعا" این برخورد را هیچ کس نمی‌خواهد ولی همه می‌دانستند که روزی پیش خواهد آمد و مقصر رهبران هستند که خودشان در جاهای امن مأوا گرفته‌اند و اینها را گذاشته‌اند جلوی گلوله.

بهمن زاهدی: شعار جمهوری ایرانی، این قسمت دومش برای من خیلی مهم است چون ایرانیت را در مقابل اسلامیت قرار میدهد. آن جمهوری برای من اهمیت ندارد و در یک رفراندوم آزاد مردم تعیین خواهند کرد که پادشاهی است یا جمهوری ولی رجوع به ملی‌گرایی در اینجا برای ما مهم است که مردم هر سیستمی روی کار بیاید ایرانی‌اش را میخواهند. زمانی که مردم از حقوق شهروندی خود صحبت می‌کنند و می‌خواهند حقوق خود را بدست آورند دیگر احتیاج به رهبر ندارند و خودشان رهبر خودشان هستند. مسئله دوم تلاش ج.ا برای بازگرداندن حیثیت خامنه‌ای است. می‌گویند فقط 280 زندانی دارند و رهبر دل نازک است و نیمی از آنها را با وثیقه آزاد کرده و زندان کهریزک را بسته است. این حرف‌ها برای ما خنده آور است ولی در اروپا و آمریکا یک تبلیغات برای آنها است.

عالم زاده : شعار جمهوری ایرانی دهن کجی است به بخش اسلامی حکومت و شاید خواسته‌اند تمایلشان به سکولاریسم را مطرح کنند. آن بخش ایرانی که اکنون مطرح شده است فارغ از بخش جمهوری یا غیر جمهوری، ارزش بیشتری دارد. در نهایت فکر نمی‌کنم گفتن جمهوری، تعیین کننده همه چیز باشد.

قطبی : بحث اصلی بر سر شعار جمهوری ایرانی است. برعکس بعضی دوستان من آن بخش ایرانی‌اش را زیاد توجه نمی‌کنم چون خاطرمان نرفته است که سی سال پیش هم خمینی می‌گفت میخواهم هویت ایرانی را برگردانم. مسئله‌ای که پیش می‌آید همین جمهوری بودن است. مسئله اینجاست اگر روزی طیف این افراد به قدرت برسند دیگر رفراندومی باقی نخواهد ماند که کسی بخواهد از مردم نظر خواهی بکند. از این نظر خطرناک است و اگر از طیف این گروه هم به قدرت برسند بهر حال قصدشان حفظ این نظام است و در چارچوب همین نظام می‌خواهند کار کنند. احزاب سیاسی که مورد قبول آنها خواهد بود اجازه کار و فعالیت خواهند گرفت نه احزاب سیاسی که سال‌ها در خارج کشور فعال بوده‌اند.

بهمن زاهدی : امروز با سی سال پیش فرق می‌کند. امروز می‌بینیم شعارها روز بروز تغییر می‌کند و جلوتر می‌رود. این حق را به ملت بدهیم که در خیابان‌ها حق دارند آن چیزی که می‌خواهند بگویند. برای ما آن ایرانی بودنش مهم است. رفراندوم هم مسئله‌اش تمام شده نخواهد بود و مثل حقوق بشر در ذهن‌ها وجود داشته و خواهد داشت. اگر توقعی هم داریم باید از خودمان داشته باشیم . اینکه راجع به پادشاهی و جمهوری صحبت کنیم مسئله امروز نیست و جمهوری اسلامی بر سر کار است. باید ببینیم چگونه می توانیم از ج.ا گذر کنیم. رفراندوم آخرین مرحله‌ای است که مردم در آن رای خواهند داد. موضع حزب در رابطه با رفراندوم روشن است و تا آخر بر سر آن پافشاری خواهد کرد تا نظام آینده کشور تعیین شود.

مختاری : زیاد نباید به این شعار واکنش نشان داد و سخت گرفت نمی‌دانم از کجا آمده ولی اگر قرار است سرنوشت ایران در خود ایران تعیین شود یکی از چیزهایی که به مردم خط می‌دهد آن شعارهایی است که مطرح می‌شود و نگاه ما باید طوری باشد که تنها خواست‌های قانونی و دموکراتیک مردم را حمایت کنیم. هرچه باشد.از آن شعارها نباید ترسید. فکر نمی‌کنم آن شعار، شعار اصلی شود و شعار اصلی همان حقوق شهروندی و حقوق قانونی خواهد ماند و فکر نمی‌کنم الان شکل حکومت برای مردم مهم باشد و آنچه مهم است سرنوشت ایران و برقراری دموکراسی در آن است.

قطبی : صد در صد این حق مردم است که آنچه خود صلاح میدانند تصمیم بگیرند و از خارج برای کسی نمی‌توان تعیین تکلیف کرد و امیدوارم که حق با دوستان باشد که خیلی خوشبین به این مسئله هستند. اما در مورد نهاد پادشاهی این نظر شخصی من است و باز امیدوارم نگاه بعضی دوستان درست باشد ولی من احساس دیگری دارم. یعنی توقع دیگری داشتم و بطور کلی وظیفه یک حزب سیاسی طرفدار نهاد پادشاهی این است که این از کنترل خارج نشود و مسئله 30 سال پیش دوباره رخ ندهد.

موبدی : در مورد این شعار و برد آن بهتر است بدون عجله برخورد کنیم و ببینیم چه تمایل و چه وسعت و زمینه‌ای بخود می‌گیرد. رشد این شعار در حالتی که هنوز خودش نیروی مهمی نشده ، طرف مقابل را منسجم خواهد کرد. در نتیجه فکر می‌کنم در این لحظه این شعار را نباید ترویج و پشتیبانی کرد

پاشایی : اتفاقی که افتاده گوشه کوچکی است از آنچه در آینده در پیش خواهد بود. ما باید به فکر چاره جویی بیشتر برای مشکلات آینده باشیم. گسترش ارتباطات حزب در رابطه با ایران یکی از چاره جویی‌ها است. به دلیل فضایی که در ایران ایجاد شده نیروهای جوانی وارد صحنه شده‌اند و تلاش می‌کنند با بیرون تماس بگیرند. بهتر است در ارتباطات اینترنتی فعال‌تر شویم. تازه اول کار است و باید از مرحله موسوی گذشت. باید همانطور که مردم پشت موسوی موضع میگیرند آرام آرام حرفهایی زده شود که به گوش رهبران تهران خیلی ثقیل و سنگین نباشد و بعدا" کم کم عادت شود. تلاش‌ها برای یار گیری در ایران باید افزایش یابد

جمع بندی : از مسئله پرچم شروع می کنیم که مشکل عجیب و خنده آوری است. در عقب ماندگی سیاسی بسیاری از هم میهنان همین بس که راجع به پرچم با چنین مشکلاتی در هرجا و شهر روبرو هستیم. تاریخ پرچم در کتاب‌ها و مقالات آمده که اصلا" ربطی به پهلوی ندارد چنانکه مشروطه هم ربطی به پهلوی ندارد. از چهل سال پیش با مشروطه مثل دشمن رفتار کردند چون اسم رژیم پادشاهی، رژیم مشروطه بود و مشروطه با پادشاهی یکی شناخته شده بود و خودشان هم از مشروطه دور افتادند. حالا از در و دیوار مثال بیاورند که جنبش فعلی مردم ایران شبیه ملی شدن نفت است و این شبیه جنبش مشروطه نیست به جائی نمی‌رسد. این جنبش شبیه مشروطه است از بسیاری جهات. جنبش ملی شدن نفت یک ریشه بیشتر نداشت و آن ملی شدن نفت بود. یک پیشوا داشت، خوشبختانه این یکی ندارد و خود مردم هستند. اگر هم پیشوا رفت و کاری نکرد مردم در خانه شان نمی‌نشینند ولی آن دفعه این طور نبود.
روش ما در مورد پرچم این است که ما هرجا برویم این پرچم را می‌آوریم مگر توافق کرده باشیم که هیچ پرچمی نیاورند آنهم بسته به محل است. ولی سیاست حزب این است که در هر تظاهراتی که حزب شرکت می‌کند (افراد آزادند اگر به عنوان حزب شرکت نمی‌کنند) باید پرچم بیاوریم و این اعلام شده است. جایی هم که می‌گویند پرچم حزبی نیاورید هیچ وقت پرچم حزبی نباید ببریم. پرچم حزبی پرچم شیر و خورشید نیست. یک شیر و خورشیدی است به رنگ طلایی روی زمینه ی کبودی که شکلش هم فرق دارد با پرچم ملی . ولی پرچم ملی را باید آورد و این پرچم یک هزار سالی هم به صورت‌های گوناگون سابقه دارد. اما دیگران هم باید آزاد باشند هر پرچمی می‌خواهند بیاورند بجز پرچم جمهوری اسلامی. آن آقایی که میگوید فقط پرچم جمهوری اسلامی بیاورید حساب‌های خودش را دارد. سال‌هاست که نماینده غیر رسمی جمهوری اسلامی است در بیرون. ولی بقیه مردم با کل رژیم مبارزه می‌کنند و مخالفند. حالا داستان انتخابات بهانه شده است چنانکه در خود ایران هم اساس این تظاهرات ، مخالفت با دستگاه است و نه فقط با انتخابات. در نتیجه ابعاد این قضیه بسیار وسیع‌تر است از انتخابات. این است که دیگران هم می‌توانند هر پرچمی دلشان خواست بیاورند ولی ما در آنجا که پرچم جمهوری اسلامی است شرکت نخواهیم کرد. درست نیست که افراد حزب شرکت کنند. اگر در یک جای معینی نشستند و توافق کردند به دلیلی به هر ملاحظه‌ای هیچ کس پرچم نیاورد بسیار خوب، ولی اصولا" ما پرچم می‌آوریم. در مورد رنگ سبز هم باید این رنگ سبز را جا انداخت. سبز رنگ بسیار خوبی است و هیچ اشکالی ندارد که این انقلاب مخملی ما هم رنگ سبز به خودش بگیرد.
بحث اصلی جمهوری ایرانی در مقابل جمهوری اسلامی بود. راجع به منشائش صحبت شد من تصور نمی‌کنم منشاء خاصی داشته باشد. این یک مرحله طبیعی مبارزه‌ای است که شروع شده است. مراحل این مبارزه را وقتی نگاه کنیم می‌بینیم اول جنبشی برای دادن رای برای مطرح کردن خواست‌های معینی پیدا شد. گفتند این چیزها را می‌خواهیم، گفتمان مطالبه محور، شهروند آزاد یا نمونه‌هایش مثل نامه اتحادیه ناشران ایرانی که از چهار کاندیدا پرسیدند سیاست شما در برابر سانسور کتاب چه خواهد بود. مردم گفتند این انتخابات را جدی بگیریم صرفنظر از اینکه می‌دانیم مداخله و تقلب خواهند کرد ولی درین مبارزه شرکت می‌کنیم. رای زیادی هم دادند و انتظار هم می‌رفت موسوی ببرد . ظاهرا" هم موسوی برده زیرا آنها متوحش شدند و در عرض دو سه ساعت نتیجه چهل میلیون رای کاغذی را که ده درصدش را گفتند در عرض یک هفته خواندیم اعلام کردند و این جنجال بلند شد. بعد تظاهرات میلیونی در خیلی شهرها و درخواست تجدید نظر در این رای گیری و رای خوانی و ابطال و تجدید انتخابات پیش آمد و کاندیداهای اصلی هم رها نکردند و گفتند می‌ایستیم و دفاع می‌کنیم از حق خودمان و کار به سرکوب وسیع و زندان و آدم کشی رسید. طبعا" شعارهای مردم شروع کرد به رادیکال شدن. اولش صحبت انتخابات بود بعد مرگ بر دیکتاتور آمد و مرگ بر خامنه‌ای آمد و اینها به موضوع انتخابات ربطی نداشت. طبیعی بود که هرچه سختگیری رژیم بیشتر شود مردم شعارهای تند‌تری خواهند داد برای اینک مردم عصبانی و بیزار از شورای نگهبان و خامنه‌ای و پاسداران را نگذاشتند در چارچوب قوانین خودشان عمل کنند. شعارها تند شد و وقتی کار به مرگ بر خامنه‌ای رسید طبیعی بود پس فردا به خود جمهوری اسلامی حمله کنند. در تظاهرات در گورستان، شعار جمهوری ایرانی مطرح شد. الان بحث بر سر این است ، اسلامیت رژیم در برابر جمهوریت رژیم. وقتی مصباح یزدی و یزدی از شورای نگهبان اعلام می‌کنند مردم هیچ کاره‌اند و ولی فقیه همه کاره است و مردم فقط باید تائید کنند. مردم می‌بینند که گرفتاری آن پسوند اسلامی است. اگر ما پسوند اسلامی را برداریم دیگر موردی برای ولایت فقیه نمی‌ماند. صحبت ولی فقیه و مادام العمر و هرچه خواست می‌تواند بکند در میان نخواهد بود. خیلی حرف حسابی و معقولی است.
این درست است که می‌گویند جمهوری ایرانی و مرگ بر خامنه‌ای و یک نفر نمی‌گوید زنده باد رضا شاه پهلوی. اما موضوع رضا شاه پهلوی در مقابل خامنه‌ای نیست. موضوع این است که خامنه‌ای مرده باد. مرده باد برای اینکه راه باز شود تا اراده مردم ابراز و عمل شود همین طور در مورد جمهوری اسلامی. الان وقت جمهوری یا پادشاهی نیست. آیا منطقی است که ما انتظار داشته باشیم در ایران که یک کلمه این ور یا آن ور صحبت کنند کل اساس مبارزه موسوی و کروبی سست می‌شود، موسوی و کروبی به عنوان کاندیداهای ریاست جمهوری بیایند بگویند جمهوری اسلامی نه، جمهوری ایرانی یا پادشاهی؟ مردمی که رفته‌اند آنجا می‌گویند الله و اکبر و قرآن سر می‌گیرند و باز هم دستگیر می‌شوند و آنها را می‌زنند و می‌کشند، آنوقت انتظاردارید بیایند بگویند نه جمهوری اسلامی نه جمهوری ایرانی و زنده باد پادشاهی؟ می‌شود چنین چیزی؟ باید عملی فکر کرد. یک چیزی را من و شما دوست داریم و دلمان می‌خواهد، بسیار خوب. ولی یک چیزی آنجا اتفاق می‌افتد که باید دید می‌شود کاریش کرد یا نه. می‌شود جلوی مردم ایستاد و گفت حق ندارید و درست نیست بگوئید جمهوری ایرانی و بگوئید پادشاهی؟ آنها هنوز رفراندوم نمی‌گویند. یک روزی خواهند گفت. ده روز دیگر ممکن است. الان می‌گویند جمهوری اسلامی ایران را اسلامی‌اش را بیندازیم و بگوئیم جمهوری ایرانی. مصباح یزدی می‌گوید نه باید جمهوری‌اش را بیندازیم. ما باید همراه مردم پیش برویم. اگر پیش هم نمی‌رویم دیگر جلویش نایستیم و درست نیست که به مردم بگوئیم حق ندارید و این حرف‌ها درست نیست و به ما برخورد و پادشاهی مهم است یا رفراندوم مهم است.
این تکیه‌ای که می‌شود که مثل دفعه پیش خواهد شد توجه کنید که دفعه پیش هم رفراندوم کردند و حتی کسانی که به خارج پناهند شده بودند و فرار کرده بودند از انقلاب، آنها رفتند جلوی سفارت‌ها و کنسولگری‌های جمهوری اسلامی صف بستند و رای دادند. بله آن بار هم رفراندوم شد و این بار هم خواهد شد. بعد هم مقایسه امروز با سی سال پیش اصلا" امکان ندارد. اولا" هیچ گذشته‌ای تکرار نمی‌شود. ممکن است شباهت‌هایی پیدا کند ولی تکرار عملی نیست برای اینکه شرایط عوض می‌شود و بعد هم این مردم خواست‌هایشان چیز دیگری است. این مردم صحبت می‌کشم می‌کشم نمی‌کنند. صحبت نوکرتم خمینی، سرباز و جانباز توئیم خمینی نمی‌کنند. خمینی ندارد این جنبش. موسوی رهبر نیست منتها ایستاده است و دور و برش ایستاده‌اند و مبارزه می‌کنند و خیلی هم خوب است. همه این آتش‌ها از انتخابات بلند شد و ادامه دارد و به مرور شعارهای دیگری مطرح می‌شود و خواست‌های دیگر. ما هم از آنها استقبال می‌کنیم. صحبت شد که جلوگیری کنیم از این. امکان جلوگیری نیست. به خصوص از طرف ما از بیرون. مگر چقدر قدرت داریم که جلوی صد هزار نفر بایستیم و بگوئیم از این حرفها نزنید. باید واقع نگر بود.
همان‌طور که بعضی دوستان گفتند بهیچوجه نباید وحشتی از جمهوری ایرانی در این مقطع داشته باشیم. الان مهم این است که مردم بکلی از فضای اسلام حکومتی بیرون بیایند؛ از این تفکر اسلامی در سیاست. این خیلی مهم است. در این 30-40 ساله این کشور با همین زمین خورد که اسلام باید مسایل ما را حل کند و بایستی برگردیم به اسلام و آنچه خود داشت و این مزخرفات که روشنفکران گفتند. امروز این گفتمان از بین رفته است و این بزرگترین پیروزی ما است بقیه‌اش دیگر فرع است و به دنبال خواهد آمد. یعنی اگر این جامعه با دین اداره نشود و با دموکراسی اداره بشود بختی برای پادشاهی هست و گرنه چه بختی؟ در یک دیکتاتوری هرطور باشد پادشاهی تمام می‌شود. پس ما باید هدفمان این باشد که پایمان به ایران برسد و سخنمان به مردم برسد. امروز اگر مردم می‌گویند جمهوری ایرانی، ما می ‌گوئیم شکل نظام آینده در ایران باید با یک رفراندوم تعیین شود. مردم هم به موقعش خواهند گفت ولی الان دیگر صحبت ترس از این شعار و جلوگیری از آن درست نیست.
راجع به مجاهدین صحبت شد. تنها راه نجات مجاهدین این است که وابسته به این سازمان نباشند و این سازمان منحل شود. این سازمان مجاهدین بدنام است، سابقه بد دارد و خیلی جاها بعنوان تروریست شناخته می‌شود. هیچ دولتی نمی‌تواند عده زیادی از این افراد را به خاک خودش بپذیرد اما به عنوان فرد از رهبری مجاهدین آزاد باشند، راهی دارند.


بحث نشست آینده : تحریم اقتصادی جمهوری اسلامی


درباره دفتر پژوهش
دفتر پژوهش، گرد همائی داوطلبانه گروهی از هموندان حزب مشروطه ایران از اروپا و امریکا و کاناداست که به منظور گفتگو در مسائل حزبی و سیاسی و نظری بطور منظم نشست هائی در تالار های گفتگوی حزب مشروطه ایران دارند. نظراتی که در این نشست ها ابراز می شود متفاوت و گاه منتاقض است ولی قصد آن است که برخورد آزادانه آراء به پرورش روحیه دمکراتیک و بالا بردن سطح عمومی بحث سیاسی کمک کند.

گزارش نشست های دفتر پژوهش، بیانیه های حزبی نیست که در صلاحیت شورای مرکزی قرار دارد؛ ولی دفتر پژوهش از سوی شورای مرکزی تشکیل و تقویت شده است.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites