حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
ترس از مذاکره یا مذاکره از ترس؟

November 15, 2012

پنچ شنبه 25 آبان 2571 = November 15, 2012

 

جان اِف. کندی رئیس جمهور فقید آمریکا در ارتباط با امکان مذاکره با اتحاد جماهیر شوروی سابق گفت: "از انجام مذاکره هرگز نهراسید اما هیچگاه از روی ترس مذاکره نکنید." ایکاش رهبر معظم انقلاب لااقل با این یک پند گران‏بهای پرزیدنت کندی آشنایی داشت.

***

معلوم نیست چرا هرچندگاه که شایعه مذاکره میان رژیم آخوندی و "شیطان بزرگ" قوت می‏گیرد با یک سری ادا و اطوارهای لوس و مشمئز کننده همراه است. خودشان اخبار مربوط به ملاقات‏های دزدکی و زیرجلی را درز می‏دهند و بعد هم بلافاصله تکذیب می‏کنند. ایجاد و تکرار این صحنه‏سازی‏های مبتذل یادآور نوعی "رقص جفتگیری" یا (Mating Dance) حیوانات است که برای جلب توجه طرف و ایجاد هیجان از هیچگونه کوشش و یا نمایشی دریغ نمی‏کنند. البته حیوانات نیز مانند جوامع انسانی همگی دارای رفتار و کردار یکسان نیستند. مثلاً پرندگان خوش‏آواز با لطافت و زیبایی و نیم پروازهای موزون به انجام این مراسم می‏پردازند در حالیکه تجربه تماشای همین مراسم در مورد کرگدن و یا دیگر وحوش سنگین وزن کاملاً متفاوت است. با در نظر گرفتن عدم حس اعتماد متقابل، دشمنی دیرینه و بدبینی و سوءظن مزمن در مورد تشابه "رقص جفتگیری" میان نظام اسلامی و هیولای آمریکایی، من رقص عقرب‏ها را در هنگام جفتگیری قرینه‏ای مناسب تشخیص داده‏ام.
در مورد عقرب‏ها، عقرب نر و ماده "Pedipalps" هایشان را که همان دستان انبر مانند و وحشتناک عقرب‏هاست به هم می‏فشارند و اندک مسیری را "دست در دست" با هم می‏پیمایند. در میان اهل فن این حرکت به نام " والس عقرب" شهرت دارد. می‏گویند در پاره‏ای از گونه‏ها، گاهی هم در هنگام رقص نیش‏هایشان را به یکدیگر می‏چسبانند. این مرحله نادر از وفاق را " بوسه عقرب" می‏نامند و اگر با دقت انجام نپذیرد می‏تواند ایجاد دردسر کند. البته شرح عشق‏بازی عقرب‏ها در مورد جمهوری‏اسلامی و "شیطان بزرگ" از مرحله "والس عقرب" هنوز عبور نکرده و تا مرحله نهایی، یعنی بوسه عقرب، فاصله زیادی باقی مانده است.
اکنون با این سابقه ذهنی به اخبار و شایعات چند هفته اخیر توجه کنید اما شباهت‏ها را فراموش نکنید. البته یک تفاوت فاحش هم میان عقرب‏ها و جمهوری‏اسلامی وجود دارد. به ندرت دیده شده است که عقرب‏ها دروغ بگویند اما جمهوری‏اسلامی با کمال وقاحت دروغ می‏گوید و تزویر و ریا را پایه و اساس دیپلماسی خود قرار داده است.

قسم حضرت عباس یا دُم خروس؟

حمیدرضا آصفی یکی از سخنگویان معذور و معزول وزارت خارجه جمهوری‏اسلامی در مصاحبه با هفته نامه "تجارت فردا" در پاسخ به این سؤال که این روزها گفته می‏شود آقای ولایتی در حال مذاکره با آمریکایی‏ها است می‏گوید: " با قسم حضرت عباس می‏گویم که موضوع مذاکره ایران و آمریکا صحت ندارد". هنوز مرکب روزنامه حاوی خبر سوگند حضرت عباسی این سخنگوی بی‏اختیار خشک نشده است که روزنامه نیویورک تایمز جزئیات این مذاکرات را که در دوحه پایتخت قطر صورت پذیرفته است منتشر می‏کند. از سوی دیگر نام واسطه آمریکایی این مذاکرات که یک مُخدره آمریکایی متولد شیراز است نیز منتشر می‏شود. این بانوی آمریکایی "ولری جارت" (Valerie Jarrett) نام دارد و دوست میشل اوباما همسر رئیس‏جمهور آمریکا است. خانم جَارِت نیز اهل شیکاگو یعنی هم‏شهری و هم حرفه آقای اوباماست زیرا حرفه او هم وکالت است. می‏گویند از محارم و مشاوران نزدیک رئیس‏جمهور است. آقای ولایتی هم که از محارم و نزدیکان خامنه‏ای است. حالا اگر هنوز کشف واقعیت ، نیت و هدف مسافرت این دو شخصیت مورد اعتماد این دو "رئیس" به دوحه برای مذاکره نبوده است، و به دلایل دیگری رنج سفر تحمل نموده‏اند، کشف اسرار آن از عهده انسان‏های خاکی خارج است و ناچار خواهیم شد باز هم دست به دامن حمیدرضا آصفی و حضرت عباس او شویم.

مذاکره از ترس؟

جان اِف کندی رئیس جمهور فقید آمریکا در ارتباط با امکان مذاکره با اتحاد جماهیر شوروی سابق گفت: "ازانجام مذاکره هرگز نهراسید اما هیچگاه از روی ترس مذاکره نکنید." ایکاش رهبر معظم انقلاب لااقل با این یک پند گران‏بهای کندی آشنایی داشت. روزگاری که زمان مذاکره بود خامنه‏ای از مذاکره سر باز زد چون از خود نا‏مطمئن و از عدم توانائی خود بیمناک بود. با سر باز زدن از حل هرگونه اختلافی با آمریکا مردم ایران را فریب داد و با شعارهای تو خالی «مرگ بر آمریکا» و دیگر رفتار غیر مسؤولانه همه فرصت‏های گران‏بها را سوزاند. بیش از بیست سال از خاتمه جنگ با عراق و مرگ خمینی می‏گذرد و خامنه‏ای طی این مدت با لجاجت غیر قابل توصیف از مذاکره سر باز زد و همچنان با شعارهای تو خالی و بی‏ارزش شرایط زندگی و پیشرفت را برای ملت ایران غیر ممکن ساخت. این دوران وحشتناک آمریکا ستیزی جمهوری‏اسلامی موجب شد که در یکی از حساس‏ترین دوران‏ها در تاریخ معاصر جهان یکی از بزرگترین فرصت‏ها برای ملت ایران ضایع و پایمال شود. دو سه دهه گذشته در تاریخ جهان با هیچیک از دیگر دوران‏های مشابه قابل مقایسه نیست. ملاحظه کنید طی دو سه دهه گذشته که میهن ما سیر قهقرائی پیموده است چه تغییرات شگرفی در جهان و در پیرامون کشورمان به وقوع پیوسته است. کشور چین که سی سال پیش مملکتی عقب مانده، بدبخت و فقیر بود طی همین مدت توانسته است خود را به دومین قدرت اقتصادی جهان متحول کند. رشد اقتصادی بالاتر از ده درصدی در چین، کشوری بدون هیچگونه مزیت اقتصادی انجام پذیرفت. چین نه نفت داشت، نه طلا و نه هیچگونه سرمایه دیگری. امروز بیش از نیمی از جمعیتش از شرایط زندگی نسبتاً مرفه برخوردارند. در همین دوران دو و سه دهه گذشته بیش از یک میلیارد نفر از جمعیت جهان از شرایط فقر نجات یافته‏اند. کشورهایی همانند ترکیه همسایه ما، کُره جنوبی، اندونزی و برزیل فقر و عقب‏ماندگی را پشت سر نهاده در پرتو موفقیت‏های بزرگ اقتصادی امروز در زُمره بیست کشور معتبر جهان قرار گرفته‏اند. هندوستان که کسی امیدی برایش متصور نبود طی همین دوران توانسته است از رشد و پیشرفت اقتصادی بی‏سابقه‏ای بهره‏مند شود.
اما در میهن ما مشتی آخوند بی‏سواد، فاسد، ستمکار و نادان ملت و کشور را به قهقرا کشانده‏اند. هزینه این لجاجت و حماقت، ویران کردن یک کشور، اسیر و آواره و سرگردان کردن یک ملت بوده است. اگر امروز جمهوری‏اسلامی توانسته است با وحشیانه‏ترین سیستم‏های پلیسی و امنیتی ملتی را اسیر، سرگردان و زندانی کرده و سکوت مرگبار بر کشور مستولی کند، این واقعیت بر کسی پوشیده نمانده است که طی این ئوران سیاه، بزرگترین فرصت تاریخی به علت نادانی و جهالت حاکمان نظام اسلامی برای ملت ایران بر باد رفته است.

برای مذاکره چه مانده است؟

در شرایطی نظام جمهوری‏اسلامی ناچار به مذاکره شده که دیگر امکانی برای حصول موفقیت در مذاکره باقی نمانده است. همه کس می‏داند نتیجه مذاکره میان ضعیف و ناتوان با قدرتمند و توانا چه خواهد بود . نظام جمهوری‏اسلامی در تمام دوران ستمبار حکومتش حتی برای یکروز نگران مصالح و منافع ملت ایران نبوده است. یگانه دل مشغولی این نظام چه در سیاست خارجی و چه در پیگیری مرگبار سلاح هسته‏ای تنها و تنها برای حفظ بقا و تداوم چپاول و غارت دار و ندار ملت ایران است. امروز نیز آن‏ها بر سر میز مذاکره خواهند نشست به این امید که شاید ملتمسانه بتوانند از بیگانگان تضمین تداوم سلطه ننگبار رژیم را بدست آورند. اگر امروز رژیم تهران از در التماس و دریوزکی خواستار مذاکره شده است، دلیل آن فشار تحریم‏ها و خطر سقوط رژیم است. ترس از شدت گرفتن فریاد‏های اعتراض مردم و احساس خطر قیام ملت آنها را به سوی میز مذاکره می‏کشاند نه تشخیص خیر و صلاح ملت و مملکت.
نتیجه و ثمرات مذاکره‏ای که از ترس و در شرایط ضعف مطلق انجام شود جز زیان و شکست برای ملت ایران نخواهد بود. این نخستین بار نیست که این رژیم نالایق زمانی بر سر میز مذاکره حاضر می‏شود که دیگر هیچگونه امتیازی در دست ندارد. مگر در ماجرای گروگانگیری و خاتمه جنگ با عراق جز این کردند؟

شاهین فاطمی

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites