همانگونه که رفقا در روسیه به نام خصوصیسازی اموال عمومی را توسط آلیگارشیستهای امروز و آپاراتچیهای رژیم شوروی ملا خور کردند در ایران نیز بر مبنای اصل 44 بخش سودمند همه صنایع و تولیدات کشور را از نفت گرفته تا مخابرات، به قول آقای احمدینژاد، به" رفقای قاچاقچی" در سپاه هدیه کردند.
***
از امروز، نخستین روز آذرماه هزار و سیصد و نود و یک، به فرمان شمس الدین حسینی وزیر اقتصاد و دارایی مقرر شده بود که نرخ ارز در ایران "تکنرخی" شود و مرکز نوبنیاد مبادلات ارزی هم وسیله اجرای این هدف باشد. اعلام این خبر در روز بیست و پنج آبانماه به تنهایی آنقدر جالب، سؤالانگیز و حائز اهمیت بود که به آسانی میتوانست موضوع نوشتار این هفته باشد. اما دو روز پس از اعلام این تصمیم بسیار مهم نگذشته بود که محمود بهمنی رئیس بانک مرکزی که احتمالاً مورد مشورت قرار نگرفته بود، رسماً از این تصمیم اظهار بیاطلاعی نمود و انجام آن را تکذیب کرد. این نوع حوادث ظاهراً عادی و معمولی که امثال آن هر ماه دهها بار در سطوح اجرایی جمهوریاسلامی مشاهده میشود، در حیطه امور اقتصادی و مالی میتواند از زهر مهلکتر باشد. این همان مرضی است که جامعه و اقتصاد کشور ما را این چنین به استیصال کشانده است. چگونه میتوان از حکومتی که هنوز نتوانسته است حدود اختیارات و وظایف وزیر دارایی و رئیس بانک مرکزی را مشخص کند انتظار رویاریی با مشکلات مهم بینالمللی را در سر پروراند؟
شاید در مورد اقتصاد و بانکداری هم جمهوریاسلامی تصمیم گرفته است نه شرقی نه غربی عمل کند. اگرچه در آغاز انقلاب پیشکسوتان رژیم مدل شرقی را ستودند و اصل 44 قانون اساسی جمهوریاسلامی در مورد ملی (بخوانید دولتی) کردن صنایع و منابع کشور از قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی سابق تقلید شد، ولی این فریفتگی کودکانه با سقوط کمونیسم ظاهرا به پایان رسید. جالب است که در قانون اساسی جمهوریاسلامی همان اصل 44 که قرار بود همه چیز را دولتی کند یکشبه پس از سقوط سیستم کمونیستی مبنای قانونی سیاست خصوصیسازی شد و به اصطلاح "خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو" همانگونه که رفقا در روسیه به نام خصوصی سازی اموال عمومی را توسط آلیگارشیستهای امروز و آپاراتچیهای رژیم شوروی ملا خور کردند در ایران نیز بر مبنای اصل 44 بخش سودمند همه صنایع و تولیدات کشور را از نفت گرفته تا مخابرات، به قول آقای احمدینژاد، به" رفقای قاچاقچی" در سپاه سپردند. شاید یکی از دلایل آشفتگی سیستم اقتصادی جمهوریاسلامی همین سقوط شوروی و بی پدر شدن تمامیت خواهان (توتالیتاریستها) جهان بود. در حالیکه بیشتر کشورهای بلوک شرق سابق و حتی روسیه و چین به تقلید از مدل اقتصاد کشورهای دموکراتیک به محدودکردن سهم دولت در اقتصاد و همچنین استقلال بانک مرکزی پرداختند، در جمهوریاسلامی هرگز توجهی به اهمیت این رفرم و تمایز صورت نپذیرفت.
تفکیک قوا و تقسیم قدرت
معمولاً در اقتصادهای مدرن همانطور که در قوای مملکتی اصل تفکیک حکمفرماست در امور اقتصادی نیز وظایف دولت از وظایف بانک مرکزی کاملاً متمایز است. دولت با استفاده از قانونگذاری که بودجه حکومتی را تعیین میکند مسؤول جمعآوری مالیات و پرداخت هزینهها است و این امر از مسیر مدیریت بودجه انجام میپذیرد. مسؤولیت ارزش پول ملی، تورم و نرخ ارز کاملاً مستقل از دولت است و برعهده بانک مرکزی است. بانک مرکزی مستقل از دولت است و این امر از ضرورتهای بلا استثناء در تمام کشورهای دموکراتیک امروز است. از آنجا که در گذشته در این ستون در مورد ضرورت استقلال بانک مرکزی و دلایل آن به تفصیل نوشتهایم، این بار نیازی به تکرار آن نیست. با در نظر گرفتن تقسیم مسؤولیت به این معنی که مسؤولیت بودجه و امور مالی با دولت است و مسؤولیت کنترل نرخ تورم، ارزش پول و نرخ بهره و نرخ ارز با بانک مرکزی، در چهارچوب سیاست اقتصادی مملکت این دو بخش همکاری میکنند. دولت مسؤول اجرای سیاست مالی(Fiscal Policy) است و بانک مرکزی مسؤل سیاست پولی (Monetary Policy). این دو سیاست همانند دو اسب درشکه به موازات هم و با هماهنگی کامل با بیکاری و یا تورم به مقابله میپردازند.
در نظام جمهوریاسلامی این استقلال ضروری بانک مرکزی مورد توجه قرار نگرفته است. در حالیکه در کشورهای دیگر مثلاً در اتحادیه اروپا بانک مرکزی صرفا مسؤول حفظ ارزش پول اتحادیه (یورور) است، در جمهوریاسلامی بانک مرکزی به جای حفاظت از ارزش پول ملی همانند صرافخانهای در اختیار دولت قرار دارد و هرگز نتوانسته است به وظایف قانونی خود عمل کند و در این زمینه به کسب دست آوردهای لازم موفق شود.
مشکل سیاست ارزی جمهوریاسلامی
از آنجا که بانک مرکزی از استقلال کامل برخوردار نیست مسأله ارز و کنترل آن هم تنها در اختیار بانک مرکزی نیست. در دنیای امروز سه نوع مکانیزم تعیین نرخ ارز و یا برابری ارزش پول یک کشور با کشورهای دیگر وجود دارد. سنتیترین آنها نرخ ارز ثابت است. معنی این سیاست این است که حکومت برابری پول خود را با پول مرجع آمرانه و به طور ثابت تعیین میکند و با دخالت کامل در بازار عرضه و تقاضا از نرخ مصوبهاش حمایت میکند. اگر همانند عربستان سعودی و یا دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس از درآمد سرشار دلاری برخوردار باشد نرخ ثابت را با عرضه کردن مقدار کافی دلار در بازار حفظ میکند. اما اگر از مقدار کافی ارز خارجی برخوردار نیست مانند بسیاری از کشورهای دنیای سوم تقاضا را محدود میکنند یعنی کسی حق خرید و فروش ارز را بدون مجوز حکومتی ندارد و حکومت هم میزان عرضه ارز را جیرهبندی میکند و در چنین شرایطی بازار سیاه ارز به وجود میآید و انواع و اقسام فسادهای ناشی از آن در جامعه رسوخ میکند.
روش دیگرتعیین نرخ ارز که دقیقاً نقطه مقابل روش قبلی است، نرخ آزاد و یا نرخ شناور نامیده میشود. تعیین نرخ در چنین بازاری بر مبنای عرضه و تقاضا همواره در حل تغییر است و روزانه و حتی دقیقه به دقیقه تحت تاثیر قانون عرضه و تقاضا تعیین میشود. مثلاً میان دلار و یورو تغییر نرخ در هر ثانیه تغییر میکند. در دنیای واقعی هیچیک از این دو نوع رژیم به شیوه کامل وجود ندارد بلکه یک شیوه سومی در دنیای امروز حاکم است به نام نرخ شناور مدیریت شده. منظور از نرخ شناور مدیریت شده این است که تغییر نرخ ارزش پول یک کشور نسبت به پول دیگر با عرضه و تقاضا انجام میگیرد اما بانکهای مرکزی طرفین سعی میکنند در یک محدوده معین نوسانات این نرخ برابری را حفظ کنند. هرگاه تقاضا پیشی گیرد بانکهای مرکزی هر دو کشور مبلغی بیشتر از آن پول مورد تقاضا را به بازار میریزند و اگر در جهت مقابل تغییر کند متقابلاً میزان ارز خود را تنظیم میکنند.
در جمهوریاسلامی تقریباً همه این سیاستها به جز ارز آزاد و بازار آزاد تجربه شده است. نظام ارزی جمهوریاسلامی در سال 1381 ظاهراً شناورِ مدیریت شده اعلام شد و تا حدود یک دهه از ثبات نسبی برخوردار بود. در نیمه اول سال 1389 از آنجا که نرخ ارز بسیار دورتر از واقعیت بود و فشار تورم در ایران پول ملی را هر روز تضعیف میکرد، بازار ارز متشنج شد و دولت ناچار شد اینبار در سال 1390 نرخ دلار را در 12260ريال تضمین کند. جمهوریاسلامی علاقه دارد این نوع تعیین نرخ را شناور مدیریت شده بنامد اما این همان شیوه عربستان سعودی و دیگر کشورهای نفت خیز است. در واقع بیشتر نام این مِتُد نرخ ثابت است تا نرخ شناور مدیریت شده. در سال جاری نوسانات شدید باعث شد تا عدم سیاست مدبرانه ارزی جمهوریاسلامی ناگهان موجب انفجار ارزش دلار و سقوط بیسابقه ارزش پول ملی شود. آنچه امروز به نام طرح "تک نرخی" مطرح شده تکرار همان سیاستهای شکست خورده پیشین است و احتمال موفقیت آن بیشتر از سایر سیاستهای جمهوریاسلامی در این زمینه نخواهد بود. آنچه به اصطلاح تک نرخی و یا یکسان سازی نرخ ارز خوانده می شود و دولت سعی دارد در چهار چوب این طرح با ایجاد مرکز مبادلات ارزی نوسانات نرخ ارز را کنترل کند سیاست تازهای نیست. هدف این است که در این مرکز مبادلات، سازمانهای دولتی دلارهای خود را عرضه کنند. شرکتهای دولتی، شرکت نفت، صندوق توسعه ملی و دیگر سازمانهای حکومتی ارز خود را از فروش گاز و نفت و صنایع پتروشیمی بدست میآورند. در این مرحله امید حکومت این است که در آینده شرکتهای خصوصی هم دلارهایشان را به این بازار بیاورند و در واقع یک بازار کنترل شده ارز در ایران ایجاد شود. اما در شرایط فعلی تنها فروشنده ارز دولت خواهد بود و خریداران ارز را بر مبنای آنچه که میخواهند وارد کنند به ده گروه وارد کننده کالا تقسیم کردهاند. هدف اصلی در خصوص راهاندازی این طرح و بازار ارز جلوگیری از نوسانات شدید ارز و دستیابی به یک نرخ تا حدودی ثابت است. اما از آنجا که همانند همه طرحهای جمهوریاسلامی، در تنظیم آن نظر کارشناسان و تجربه افراد صاحب نظر به کار نرفته است (حتی نمی توانند بین بانک مرکزی و وزارت دارایی ایجاد تفاهم کنند) احتمال موفقیت این طرح چندان زیاد نیست. تا آنجا که میتوان پیشبینی کرد این طرح نه تنها مسألهای را حل نمیکند بلکه بر مشکلات ارزی و اقتصادی کشور خواهد افزود زیرا به متقاضیان ارز بر مبنای نوع کالایی که میخواهند وارد کنند ارز فروخته خواهد شد. نرخ ارز قرار است در این مرکز مبادلات تعیین شود و سپس دولت با دو درصد تخفیف، ارز را در اختیار متقاضیان قرار دهد. این ده گروه کالا به دو بخش تقسیم شدهاند. به پارهای ارز مرجع که هنوز بهای آن تعیین نشده است تعلق میگیرد و دیگران باید ارز خود را به قیمت به اصطلاح آزاد خریدداری کنند. این که کالاهای وارداتی و کدامین در الویت دریافت ارز 12260 ریال قرار داشته باشند نه تنها مسألهای را حل نخواهد کرد بلکه بیشتر موجب تقلب و سودجویی و رانتخواری خواهد شد. یعنی یک متقاضی میتواند جواز برای واردات پنج گروه اول را بگیرد و در عمل این ارزی را که برای وارد کردن این کالاها بدست آورده است به قیمت بالاتر به دیگران بفروشد. تمام کشورهای عقب افتاده دیگر که این چنین وضع پیچیده و مشکلی را برای حل این مسأله پیشنهاد کردهاند سرانجام با شکست مواجه بودهاند و راهی جز بازگشت به نرخ شناوری که تا حدود امکان در بازار آزاد و با عرضه و تقاضا تعیین شود وجود ندارد.
در جمهوریاسلامی همیشه این سابقه وجود داشته که عقل، تجربه و کارشناسی جای خود را به تحکم، سودجویی و فساد داده است.
شاهین فاطمی
پاریس
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|