روند حوادث در مورد ایران با سرعت کم سابقهای شتاب گرفته است. از سویی حوادث خاورمیانه، شکست تدریجی سوریه و رابطه مستقیم این شکست با آینده جمهوریاسلامی و از سوی دیگر اقدام بیسابقه اسرائیل در منهدم کردن مراکز سری نظامی سوریه و محمولههای سلاح که برای حزب الله از سوریه به لبنان حمل میشد، هر یک به تنهایی میتوانست خبرساز عمده هفته باشد. اما همزمان با این تحولات آنچه در نشست امنیتی در مونیخ گذشت )کنفرانسی که وایس -پرزیدنت جوزف بایدن و علی اکبرصالحی وزیر امورخارجه رژیم هم در آن حضور داشتند) گوشههایی از دورنمای تلاش دوگانه برای سازش مورد بحث میان رژیم و آمریکا را نشان میدهد.
باید دید چه تحولاتی در صحنه بینالمللی از سوئی و موقعیت رژیم از سوی دیگر رخ داده است که بتواند موجب تغییر ماهوی روابط دو کشور شود. در مورد طرف آمریکائی دست دولت اوباما اگر نسبت به پیش قویتر نشده باشد مسلماً ضعیفتر نشده است. در واقع شاید بشود به سهولت ادعا کرد که حداقل به دو دلیل قاطع موضع طرف آمریکائی مستحکمتر شده است. نخست این که با تجدید انتخاب پرزیدنت اوباما، او چهار سال دیگر زمامداری نسبتاً بلامانع در پیشرو دارد. او اکنون دیگر نه زیر فشار انتخاباتی است و نه دیگر میتواند کاندیدا شود. بنابر این اکنون که کابینه جدیدش آماده کار شده است به احتمال زیاد شخصاً سکان هدایت سیاست خارجی را در دست خواهد گرفت. هیلاری کلینتن از پرستیژ و شیوه ویژه خود برخوردار بود در حالیکه با جان کری به عنوان وزیرخارجه نفوذ اوباما در مدیریت سیاست خارجی امریکا بیشتر شده است و از این رومیدان آزادی عملش نیز بسیار وسیعتر خواهد بود.
دلیل دیگری که میتوان در تائید تقویت نسبی موضع آمریکا نسبت به سال پیش یادآور شد تأثیر سنگین تحریمها برروی اقتصاد ایران است. ندانمکاریهای اقتصادی رژیم و گسترش فساد فراگیر در سیستم حکومتی کشور موجب شده است که تأثیر تحریمهای خارجی چندین برابر شود. نه تنها رژیم کوچکترین سیاست مقابله و آمادگی برای رویاروئی با تحریمها را نداشته و ندارد، بلکه برعکس با اعمال سیاستهای تورمزا و انفجار میزان نقدینگی، به دست خود پول ملی کشور را عملاً بیاعتبار کرده است. به جرأت میتوان مدعی شد که ضربه ناشی از سوءسیاستهای اقتصادی رژیم بر پیکر اقتصاد کشور به مراتب از تحریمهای بیگانه مؤثرتر بوده است. اگر شرایط بحرانی مواضع داخلی رژیم را، که در زیر به آن خواهیم پرداخت، بر دیگر آسیبپذیریهای نظام بیافزائیم، به این نتیجه خواهیم رسید که در چنین شرایطی رژیم آمادگی آن را ندارد که در شرایط مساوی با طرف آمریکائی وارد بده و بستان سیاسی شود.
خانه از پای بست ویران است
هم زمان در درونمرز روند نامطلوب رویدادها و تناقضهای اشکار به طرز بیسابقهای رژیم را بیش از پیش تهدید میکند. در حالیکه وزیر خارجه حکومت در مونیخ ملتمسانه به آمریکا چراغ سبز نشان میدهد یکی از نزدیکان خامنهای به نام ذُکایی که نمایده تهران در مجلس اسلامی نیز هست بیمحابا میگوید: "مسائل ما با آمریکا قابل حل نیستند، یا ما باید آمریکا را نابود کنیم یا آمریکا ما را!" البته معلوم نیست منظور این حزب اللهی بیفرهنگ از کلمه "ما" در این جمله اشاره به کیست؟ آیا از رژیم صحبت میکند؟ از انقلاباسلامی مایه میگذارد و یا اینکه به نمایندگی از هفتاد و پنج میلیون ایرانی زبان درازی میکند؟
در میان این بلبشوی عبادی- سیاسی ناگهان خبر برخورد بیسابقه رئیسجمهور و رئیس مجلس رژیم بر همه این حوادث چیره میشود. حتی در تاریخ سی و چهار ساله جمهوریاسلامی تاکنون سابقه نداشته است که این چنین سران دو قوه مهم یعنی مجریه و مقننه در صحن علنی مجلس اسلامی و در حالیکه تمام مذاکرات و نمایشات این برخورد به طور زنده از رادیو و تلویزیون رژیم پخش میشود نسبت به یکدیگر افشاگری کنند. حقایق پشت پرده را بگویند و در بهتر نمایانگر کردن ماهیت فاسد و پوسیده نظام جمهوریاسلامی این چنین به رقابت بپردازند. جالبترین بخش این برخورد زمان و شرایط پیرامونی آن است. این جدال میان دو رقیب و حریف قدیمی در شرایطی رُخ میدهد که رهبر به اصطلاح معظم انقلاب فرموده بودند :" من به مسئولين و رؤسای قوا هشدار میدهم، کار خودشان را بکنند، نامهنگاریها مهم نيست اما مراقب باشند مسائل جزئی را مايه جنجال و خوراک تبليغاتی رسانههای بيگانه نکنند. اختلافات ميان مسؤولين جمهوریاسلامی ايران نبايد به اختلاف در عمل و گريبانگيری و مچگيری منتهی شود. از امروز تا روز انتخابات هر کس احساسات مردم را در جهت ايجاد اختلاف به کار گيرد قطعا به کشور خيانت کرده است."
اکنون که کسی اعتنائی به دستور رهبر نکرد و ناگفتنیها گفته شد و رئیس مجلس اسلامی رئیسجمهور را "مافیائی" خواند، باید دید رهبر معظم کدام یک را "خائن" خواهد شناخت؟ رئیس مجلس را که با اصرار بر استیضاح وزیر کار احمدینژاد را به مبارزه طلبید و یا احمدینژاد را که از فرصت پیشآمده برای رسوا کردن حریف استفاده کرد؟ نباید فراموش کنیم که این آقای رئیسجمهور همان کسی است که زمانی رهبر فرمودند از هر کسی به ایشان نزدیکتر است.
یکی از نکات جالبی که در این رویارویی بیان شد واقعیت روابط مافیایی سران نظام اسلامی است. از قرار صحبتهای رئیس مجلس در بامداد یکشنبه یعنی همان روز کذائی که قرار بود استیضاح وزیرکار در مجلس مطرح شود احمدینژاد مشاور به اصطلاح حقوقی خود را نزد رئیس مجلس میفرستد و او را تهدید میکند که اگر استیضاح وزیر کابینه عملی شود او نیز یک فایل ویدئویی را که در اختیار دارد در صحن جلسه علنی مجلس پخش خواهد کرد. البته منظور همین فیلم و صدای ضبط شده از ملاقات فاضل لاریجانی برادر علی لاریجانی رئیس مجلس با سعید مرتضوی رئیس صندوق بیمه بوده است که در آن برادر رئیس مجلس علناً پیشنهاد سوءاستفاده از مقام برادرش را مطرح میکند. علی لاریجانی مدعیست که او تسلیم این شانتاژ نشده است و در نتیجه آن صحنه شرمآور در نمایشخانه اسلامی: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! تنها خدا میداند که چگونه صدها و بلکه هزاران پرونده قتل و غارت و جنایت با اینگونه بده بستانها و معاملات پشتپرده سر به نیست شده است. از جناب دکتر علی لاریجانی، رئیس قوه مقننه رژیم که از شدت عصبانیت در پاسخ به این افشاگری به حق لقب "مافیائی" را نثار جان رئیسجمهور نظام کرده است باید پرسید چه کسی و کدام مقام در جمهوریاسلامی ایران مافیائی نیست؟
این رویارویی بیسابقه و غیرمنتظره دو تن از برجستهترین دستیاران خامنهای آنچنان فضاحتی به بار آورده است که هیچ نوع اقدامی از سوی خامنهای موفق به جبران آن نخواهد شد. شاید بتوان گفت که بعد از حوادث خرداد هشتاد و هشت این دومین ضربت مهلک به شخص خامنهای و نظام جمهوریاسلامی به شمار خواهد آمد. هیچگونه راه و مسیری برای رفع و رجوع کردن و شست و شوی این فضاحت وجود ندارد. این تازه آغاز کار است. امروز دیگر اسناد و مدارک انکارناپذیر فساد و تباهی این رژیم از مسیر یوتوب در اختیار ملیونها ایرانی در سراسر جهان قرارگرفته است. جبران ضایعات این فاجعه برای رهبر معظم انقلاب و نظام جمهوریاسلامی به این سادگیها امکانپذیر نیست. جنک پنهانی و پشت پرده بر سر قدرت و پول در کشوری که قانون بر آن حکومت نمیکند تازه آفتابی شده است. در حالیکه از مردم جان به لب رسیده هنوز با کمال بیشرمی انتظار فداکاری و تقبل محرومیت بیشتر دارند، خود این چنین به غارت و چپاول اموال عمومی مشغولند. بر آنچه اتفاق افتاده است هیچکس نخواهد توانست پردهپوشی کند. از دیکتاتوری فاسد و سیاهکار جمهوریاسلامی جز این هم انتظار نمیرفت.
ازکـــوزه بـرون هـــمان تـــراود کــه دراوست
گـــردایـــره کـــوزه ز گــوهر ســـــازند.
شاهین فاطمی
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|