حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
تحریم ها ورژیم وامانده

September 13, 2012

پنچ شنبه 23 شهریور 2571 = September 13, 2012

 

سرانجام قافله دروغ و تزویر به آخرخط رسیده است. مشتهای تهی باز شده اند وادعاها ورجزخوانیها موقتا فروکش کرده است. قراربودتحریمها بی اثرباشند "نسبت به سی سال قبل صد برابر قویتر باشیم" بازهم طبق پیش بینی آیت الله خامنه ای"در برابرتحریمها واکسینه شده باشیم".

دوسال پیش "رهبرمعظم" درحضورمسئولان نظام، در دیداری که از تلویزیون نیز پخش میشد، با اطمینان خاطرمتعهد شد که" ملت ایران ومسئولین کشورتحریمها را دور میزنند وتحریم کنندگان راناکام می کنند." اما با هرچه بیشتربحرانی شدن اقتصاد کشورناگهان آقایان نطقشان کور شده است.

به عنوان یک اقتصاد دان لیبرال و بر پایه تجربیات اقتصادی دنیای امروز نمی توان با محدود کردن گردش آزاد عوامل اقتصادی موافق بود. دردراز مدت تجارت آزاد مظهروعامل اقتصاد آزاد است و رژیمهای دیکتاتوری رامضمحل میکند. اما در مورد تحریم ها واقعیتی را باید در نظر گرفت. ماهیت تحریم های مختلف با یکدیگر متفاوتند و در نتیجه اثرات آن ها هم گوناگون خواهد بود. پاره ای تحریم ها زود گذرند وکمترآسیب درازمدت از خود بر جای می گذارند، در حالی که پاره ای از آن ها که آمریکایی ها تحریم فلج کننده نامیده اند خطرناک هستند. تحریم هایی که در گذشته انجام شده است بیشترجنبه سمبولیک داشته اند تا کارآیی. اما آنچه هم اکنون، و پس از به اجرا درآمدن تحریم خرید نفت و بستن راه های ارتباطی سیستم بانکی ایران با دنیا شاهد آن هستیم بسیار تاثیر گذار و در نوع خود بیسابقه است. این بار نه تنها واردات نفت و محصولات پتروشیمی از ایران منع شده است بلکه دامنه تحریم ها تا مسدود کردن دارایی های بانک مرکزی، منع تجارت طلا، نقره، الماس و دیگرفلزات گرانبها با ایران و تحریم بانک مرکزی پیش رفته است.

سلسله عملیاتی که این باراروپایی ها آغازکرده اند شاهرگ اقتصاد نظام را هدف قرار داده است. در مرحله اول خرید نفت و فرآورده های نفتی ایران برای کشورهای اروپائی ر منع کرده اند و سپس در مرحله دوم با تحریم بانک های ایرانی و به ویژه بانک مرکزی عملا پُل های ارتباطی اقتصاد ایران رابا کشورهای غربی مسدود کرده اند.

تحریم صدور نفت بسیار جدی است. البته پاره ای از کشورها سعی کرده اند تا از فشار این تحریم ها بکاهند. به عنوان نمونه دولت هند به نقل از خبرگزاری ها به پالایشگاه های آن کشور اجازه داده است تا به خرید نفت ایران با استفاده از حمل و بیمه آن توسط شرکت های ایرانی ادامه دهند. چینی ها هم در این زمینه تلاش هایی کرده اند. اما نباید فراموش کرد که چینی ها پیش و بیش از همه چیز تاجرند و اهل داد و ستد، مثلاً در مذاکرات خود مدعی خواهند شد که ما ازایرانیان نفت قسطی و با تخفیف می خریم و به جای آن بُنجل تحویل می دهیم ودر پاسخ به آنها گفته خواهد شد که ما سود گم شده شما را جبران خواهیم کرد. بسیار واضح است که چینی ها از تمام امکانات به نفع خود استفاده خواهند کرد و دست آخر جمهوری اسلامی رابه سود خود خواهند فروخت. معمولاً رهبران هرکشوری پیرو اصل حفاظت از منافع ملی کشورشان هستند و همه چیزوهمه کس را، در صورت لزوم، فدای منافع ملی می کنند و اگرجز این کنند دوام دولتشان بسیار مستعجل خواهد بود. با وجود آنکه رژیم چین دمکراتیک و بر گزیده ملت نیست اما مجبور به پاسخگوئی است و ناچاربه حرکت در مسیرتأمین منافع ملی. در مورد هند هم وضعیت تقریباً مشابهی وجود دارد و روزی که کفه ترازو به دیگرسوی متمایل شود بی گمان هر دو کشورتغییرجهت خواهند داد. این تنها سران عقب مانده جمهوری اسلامی ایران هستند که از درک مسئولیت خود عاجزند.

مسئله نرخ ارز

همه پرداخت ها و دریافت ها میان شهروندان حقیقی و حقوقی کشور های گوناگون تنها از مسیربانک مرکزی هر کشورانجام می گیرد. زمانی که بانک مرکزی ایران عملا از جانب کشورهای معتبرغربی، ژاپن و کشورهائی که بخش اعظم سرمایه و پول در آن ها گردش می کند تحریم شود، حتی اگررژیم موفق به فروش اندکی نفت شود، به سختی قادر خواهد بود که بهای آن را دریافت کند. به عنوان نمونه ایران قادرنبود قریب پنج میلیارد دلار بهای نفت فروخته شده به هندوستان رادریافت کند، در ابتدا به علت ناتوانی در نقد کردن فروش نفت صحبت از خرید جنس از هندوستان به روپیه بود به جای پنج میلیارد دلار، واز قرار گزارش خبرگزاری بلومبرگ، حتی ایران درخواست پرداخت قسمتی از طلب خود را به ین ژاپن و طلا کرده است. یکی از دلائل گران شدن سرسام آور دلاردر بازارهای پولی ایران همین مسئله انسداد حسابهای بانک مرکزی و نرسیدن دلاربه ایران است. مسلما رشد بی رویه نقدینگی که در دوران حکومت احمدی نژاد به قریب پانصد در صد رسیده است وتورم ناشی از آن راهم نباید فراموش کرد.همچنین از سوی دیگر با تحریم بانک مرکزی نقل و انتقال پول برای پرداخت هزینه های بین المللی نیزگرفتار مشکلات زیاد خواهد شد. کشوری که بر اثر سوء مدیریت سی وسه ساله امروز تقریبا همه مایحتاج خو د را "وارد" می کند، پس از تحریم بانک مرکزی قادر به انجام پرداخت های خود نخواهد بود. به عبارت دیگر، دست وبال رژیم ازهر نوع ارتباط تجاری با بخش اصلی اقتصاد جهانی کوتاه و کوتاهتر خواهد شد.

در عین حال نباید فراموش کنیم که بر خلاف امید و باور اکثریت قاطع ملت ایران، هدف از این فشارها تغییر رژیم و رهاندن ملت ایران از جور و ستم این غارتگران قرون وسطائی نیست. غربی ها درپی پیش برد مقاصد خود وحفاظت از منافعشان هستند. در این مورد ما نباید گرفتار شک و تردید شویم. همانطور که غربی ها نیز هرگزمنکر این واقعیت نشده اند. کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بارها یادآور شده است که او خواستار تحریم بخش مالی ایران است تا تهران به پای میز مذاکره با غرب باز گردد. خانم کاترین اشتون عملاً بعد از اعلام توافق وزرای خارجه اتحادیه اروپا در مورد تحریم نفت و بانک مرکزی ایران گفته بود: "من می خواهم که نتیجه این فشار ها به مذاکرات بینجامد. من می خواهم ببینم که ایران به میز مذاکره بازگشته و ایده هائی راکه ما سال گذشته مطرح کردیم بررسی می کند." حتی یک کلام از موارد نقض حقوق بشر در سخنان خانم اشتون مطرح نیست.



رژیم بر سردوراهی باخت-باخت

ازسوی دیگر، با همه هارت وپورت های تو خالی، مسئولین حکومتی نیزمتوجه وخامت اوضاع و ورشکستگی خود شده اند و سرانجام یکبار دیگر و بعد از سه دوره مذاکرات بی حاصل در ترکیه، عراق و روسیه در شرایطی قرار گرفته اند که قدرت تصمیم گیری از آن ها گرفته شده است به عبارتی نه راه پیش دارند و نه راه پس. جمهوری اسلامی تلویحاً حاضر به عقب نشینی موضعی به امید کاستن از فشارهای اقتصادی شده است. اما همانگونه که دیده شد تحریم ها نه تنها از شدتشان کاسته نشد بلکه با اضافه شدن بر آن ها و جریمه مؤسسات خلافکار مانند بانک انگلیسی "چارتر استاندارد" که در پولشویی ارقام میلیاردی به رژیم اسلامی کمک می کرد، جدیت جامعه بین المللی در برابر جمهوری اسلامی نمایانتر گشت. غربی ها هم آنقدر طی این سال ها فریب خورده اند که مشکل به نظر می رسد این بارنیزبا حرف راضی شوند. از این رو سران رژیم تهران که فعلاً سخت گرفتار نزاع های میان-فرقه ای خود هستند، دیر یازود مجبور خواهند شد یکبار دیگر در تمام زمینه هایی که به قول خودشان پیشروی کرده اند، عقب نشینی کنند. با انتخاب این گزینه ، اگرهنوزاندک آبرویی برایشان مانده باشد، باید باقیمانده آن را هم هزینه کنند. رژیم خود را در تنگنایی گرفتار کرده است که انجام مذاکره واقعی ودستیابی به هر نوع توافقی با غرب برایش بسیارگران تمام خواهد شد. فراموش نباید کردکه حتی روزگاری که این حضرات لااقل در ظاهردر میان مردم از نوعی انسجام وپشتیبانی صوری برخورداربودند، نتوانستند با غربی ها بر سر موضوع جاه طلبی هسته ای خود به توافق برسند، چه رسد به شرایط کنونی که رشته کارها بکلی از دستشان خارج شده است. بنابراین در چنین شرایطی حصول هرگونه توافق با غرب قابل تصور نیست. اما از سوی دیگر چاره ای هم جز نوعی تسلیم و عقب نشینی برای رهبران جمهوری اسلامی باقی نمانده است. در واقع با ید گفت که به علت اشتباهات بیشمارگذشته، و تغییرجو بین المللی، امروز بیش از هر زمان دیگری رژیم بر سر دو راهی باخت-باخت قراردارد. احتمالاً طی چند هفته ویا چند ماه آینده با تشدید بحران اقتصادی در درون کشور، شدت گرفتن رقابتها واختلاف های درونمرزی وقطع امید در سوریه، رژیم سعی خواهد کرد روس ها یا چینی ها را واسطه مذاکره کند و جام زهر دیگری را بیاشامد. صحبت از کنار آمدن روسها و چینی ها با امریکا بر سر افزودن فشار بر جمهوری اسلامی، برای آرامتر کردن اسرائیل، اگر به واقعیت گراید یک شکست بزرگ دیگر برای دیپلماسی وامانده نظام خواهد بود. این در حالیست که هرگونه تحرکی درارتباط با سیاست خارجی، مواضع جناح های مختلف را در داخل نظام تغییر خواهد داد. اگر احمدی نژاد خواستار مذاکره شود،دارو دسته مقابل با او مخالفت خواهند کرد و اگر دارودسته خامنه ای برای شروع مذاکرات پیش قدم شوند، مورد حمله هواداران دولت احمدی نژاد قرار خواهند گرفت. بنابراین تحرک در جبهه خارجی اگر تا حدودی مسائل بین المللی رژیم را موقتاً بهبود بخشد، مشکلات داخلی را دو چندان خواهد کرد. همانگونه که دیدیم احمدی نژاد ترجیح داد به عربستان برود و ورشکستگی دیگری را برای سیاست خارجی رژیم اسلامی رقم بزند تا اینکه به آذربایجان زلزله زده سفر کند. نتیجه این سفر بی حاصل جز خفت برای رژیم و اخراج سوریه از کنفرانس کشورهای اسلامی چیز دیگری نبود.

این ملاحظات تنها بیانگربخشی از درگیری هاو تضادهای حکومت است. ولی فقیه و دیگر مهره های نظام در جایگاه های خود در این آشفته بازاربیش از همیشه احساس خطر میکنند. بسیار مشخص است که دوران مشکلی برای رژیم در پیش است و اگرمخالفان نظام بتوانند از خود تحرکی نشان دهند، در مسیر نجات ایران وایرانیان فرصت های امید بخشی آماده بهره برداری خواهد بود.

---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites