هایک در بخش آخر کتاب "خود بزرگ بینی مصیبت بار" (The Fatal Conceit) که تحت عنوان " مذهب و محافظان سنت" آن را ارائه می دهد بر نقش سنت در حفظ بازار تاکید می کند(Hayek, 1988). مساله محوری آن است که از منظر هایک سنت محصولی را به دست می دهد که بازار از آن بهره می برد. از این رو در اینجا هم وی بازار را نتیجه یک فرایند تاریخی و خود تکوین می بیند آنچنان که سنت نیز این گونه حادث می شود. از همین روست که پیروان افراطی مکتب اتریشی بازاری را که محصول سیاست های دولتی در زمینه خصوصی سازی باشد بازار حقیقی نمی دانند و ای بسا نظام اقتصادی را آزاد می پندارند که از دل بازار واقعی (بخوانید سنتی) و با پیشرفت و گسترش آن بیرون آید. فارغ از این نکته اما، تکیه بر سنت پیامی را در دل خود دارد که در اینجا بیشتر به آن می پردازیم.
اگر قرار بر این است که اخلاق برآمده از سنت ضامن بازار باشد بنابراین عواملی خارج از چارچوب آن، باید وجود داشته باشد تا بازار بتواند رشد کند و محور یک اقتصاد شود. حال پرسش این است که وقتی سنت ها با یکدیگر متمایز هستند آیا نمی توان به این نتیجه رسید که برای بازار سنت یک جامعه بهتر از سنت جامعه ای دیگر است و یا اساسا سنت و اخلاقیات فلان قوم برضد بازار است؟ این همان انحرافی است که برخی از متفکران مذهبی طرفدار بازار بدان گرفتار آمده اند. به عنوان مثال جاناتان ساکس با استفاده از این بخش کار هایک در کتاب "اخلاق و بازار ها" (Morals and Markets) سخن از سنت ها و دستورهایی در یهودیت می زند که می تواند موجب بارور شدن بازار و اقتصاد بازار شود(Sacks, 1999) و حتی پا را فراتر از این می گذارد و معتقد می شود اخلاق و سنت منتج از بازار نه تنها مکفی برای ادامه حیات آن نیست بلکه باعث انحراف از آن نیز می شود، زیرا آنچنان که وی مدعی است، قدرت های بازاری می تواند به ضد سنت بدل شود و به این شکل بازار زیر پای خود را خالی می کند. وی خود اذعان دارد که هایک به این نتیجه نرسیده است و تنها سوسیالیسم را خطری برای سنت می دانسته اما امروز اگر خط استدلال هایک را ادامه دهیم می توانیم به این نتیجه برسیم که بازار به ضد خود از طریق سنت بدل شود. وی بحث می کند که وقتی در دنیای مدرن بازار اهداف مادی را برای بازیگرانش ترسیم می کند عملا سنت و ارزش های آن از بین رفته و اخلاقی باقی نمی ماند تا بازار بر آن استوار باشد.
سنت هایکی و سنت قدسی
آیا این طرفدار مذهبی هایک به مساله ای اشاره می کند که قابل دفاع در اندیشه هایکی است؟ نظریه پرفسور ساکس می تواند با بازشناسایی سنت از منظر هایک قابل ارزیابی باشد. از منظر وی سنت به دست نیروهای خود تکوین در طول تاریخ به دست انسان امروزی می رسد اما ریشه آن می تواند از منبعی ماورا الطبیعه یا غیر آن باشد. اما مساله مهم تر که در کار هایک مستتر است آن که گویی وی سنت حامی بازار را یک مجموعه جهانشمول می داند، مجموعه ای که در تمامی سنت های جوامع و مذاهب مختلف می تواند وجود داشته باشد. به این معنا سنت مورد اشاره هایک امری است که با آزمون و خطا در زندگی انسان ها رشد کرده و حتی می توان گفت به نوعی هم در حیطه بازار تکوین یافته است. در واقع از آنجا که بازی میان عاملان بازار یک بازی تکراری و بدون پایان است، اخلاق و الزاماتی در آن ماندگار می شوند که ضامن حیات بازار باشد. احترام، صداقت، درستی، امانت و ... آن اخلاق ماندگار در سنن مختلف و ضامن بازار است. بنابراین شاید این اخلاق تنها در بازار شکل نگیرد اما خود بازار اخلاق و سنت هایی را که برای باروریش بدان نیاز دارد در دل خویش رشد می دهد.
بدین شکل این گونه که ساکس تکامل سنت را خارج از چارچوب بازار می داند و نگران است که دستاوردهای بازار، سنت را تحت الشعاع قرار دهد و دیگر خود نتواند از اخلاق منتج از سنت بهره برد ابدا نمی تواند با دیدگاه هایک قابل توجیه باشد. فراتر از این، اگرچه هایک در مورد منشا اولیه سنت بی تفاوت است اما ساکس به عنوان یک فیلسوف مذهبی، بر سنت قدسی تاکید دارد. البته به طور ذاتی انتقادی از دید هایکی بر آن نیست اما مشکل از آنجا آغاز می شود که ارزش این سنت به علت اتکا بر منبع قدسی بر بازار چیرگی می یابد و در واقع اقتصاد بازار متهم می شود که می تواند ارزش ها و اخلاق سنت را ازبین ببرد.
هر چند فهم این بخش از کار هایک مشکل است، اما اگر بر این اصول اتکا کنیم که اولا سنت مورد اشاره هایک جهانشمول است و ثانیا بازار خود عرصه ای برای رشد سنت های مورد نیاز خویش است آنگاه نمی توانیم بیم طرفداران مذهبی اقتصاد آزاد را برتابیم که مدعی هستند بازار می تواند سنت قدسی اخلاق مشمول آن که مورد نیاز اقتصاد بازار است را چنان تغییر دهد که خود اقتصاد بازار را از بین برد. در واقع شاید بازار سنت قدسی را به چالش بکشد اما اگر سنت را به عنوان آزمون و خطای متداوم بپذیریم نباید ترسی به خود راه دهیم که اگر جامعه انسانی به اشتباه از امری دور شود خود باز بدان برخواهد گشت.
البته نمی توان این امر را هم کتمان کرد که هایک بر مذهب و مروجان آن در جهتی که بدان اشاره شد تاکید دارد اما نمی توان از این مطلب به این نتیجه رسید که اگر با صرف آزادی افراد و محوریت بازار ارزش هایی در جامعه رشد یابد که با سنت قدسی هماهنگی ندارد از دیدگاه هایک باید برای بازار محدودیتی ایجاد کرد که به باز تولید ارزش های خود نپردازد. بدین اعتبار شاید با دیدگاه هایکی بتوان از مذهب دفاع کرد اما نمی توان با آن بازار و آزادی عاملین آن را فدای سنت کرد.
منبع سایت رستاک |
|