اول مه امسال همزمان با مرحله نوین جنبش کارگری ایران از معنای ویژه ای برخوردار است. آنچه در سال گذشته در جبهه مبارزات کارگران روی داده جنبش کارگری را درکنار جنبش های دانشجوئی و زنان در بطور قطع درصف اول پیکار جامعه مدنی ایران برضد فساد و استبداد و حکومت ناشایستگان قرار داده است. کارگران با پی گرفتن خواست های صنفی ازجمله حق بسیار مهم تشکیل سندیکا های آزاد با دادن قربانی های فراوان رژیم اسلامی را با چالشی جدی و دیرپای روبرو کرده اند و حرکتی که آغاز شده از چنان قدرتی برخوردار است که همه سرکوبگری رژیم از متوقف کردن آن برنخواهد آمد.
اکنون رهبران جنبش نیرومند کارگری علاوه بر پیگیری مبارزه خود با یک گزینش استراتژیک روبرویند که نه تنها در مبارزه عمومی با رژیم بلکه در شکل دادن به آینده کشور تاثیر خواهد داشت. جنبش کارگری می تواند مبارزه خود را در متن پیکار جامعه مدنی ایران، و مبارزه سیاسی مردمی، ببیند یا آن را به صورت یک پیکار طبقاتی درآورد. کوشش های پاره ای گروه ها برای منحرف کردن مبارزات کارگری خطر تازه ای است که جنبش را تهدید می کند. اگر کارگران به نیرو های دیگر جامعه مدنی بپیوندند قدرتی پدید خواهد آمد که جمهوری اسلامی دربرابرش ناتوان خواهد ماند. اما مبارزه طبقاتی شکافی در جبهه مبارزه خواهد انداخت که تنها به نیرومند تر شدن دست حکومت خواهد انجامید.
آنها که جامعه ایرانی را به صورت رزمگاه نیرو ها و لایه های اجتماعی می بینند توجه ندارند که نبرد اصلی اکنون در میان مردم و حکومت است. منافع اقتصادی گوناگون واقعیتی است و هر "گروه منافع" حق دارد که دستورکار خود را داشته باشد. ولی به هیچ روی نباید اجازه داد شکافی در جبهه اصلی و فوری مبارزه بیفتد. کسانی که با زبان چهل سال و پنجاه سال پیش سخن می گویند نمایندگان ایران آینده ای نیستند که نه تنها بر ویرانه های جمهوری اسلامی بلکه ویرانه های بهشت پرولتاریا ساخته خواهد شد.
|