سرکوبگری وحشیانه رژیم اسلامی در ماه های گذشته به درجه ای رسیده که حتی از استاندارد های جمهوری اسلامی نیز بالا تر است. خبر های هر روزه بازداشت، اعدام وسنگسار به اندازه ای است که گوئی هیچ اتفاق دیگری در آن سرزمین مصیبت زده نمی افتد. پاسخ رژیم به هر اعتراض و نارضائی و فعالیت سیاسی بیرون از بند و بست های محافل حکومتی، پر کردن هر چه بیشتر زندان ها و اعدام های دسته جمعی است. قاضیان شرع نیز در مسابقه ای با دادگاه های انقلاب پیاپی احکام سنگسار و دست بریدن صادر می کنند.
روزنامه نگاران و جوانان، بویژه هدف دستگاه ترور قانونی یعنی دادگستری اسلامی هستند. دو روزنامه نگار کرد به مرگ محکوم شده اند و هر دم ممکن است اعدام شوند. حکومتی که بدنه اصلی اش بویژه در دوسه ساله گذشته از اراذل و اوباش است جوانان را پیاپی به نام اوباش می کشد. زنان و مردان سنگسار می شوند و مجازات وحشیانه ای که مایه سرشکستگی جهان متمدن است باردیگر بطور گسترده معمول شده است. جماعتی با طرزفکر و روحیه هزار و چهار صد سال پیش روی ثروت بادآورده نفتی افتاده اند و به یک دست آن ثروت را به تاراج می برند یا به کوبا و حماس و حزب الله می بخشند و به دست دیگر مردمی را که صاحبان اصلی این ثروت ها هستند در فقر و بیکاری و تورم روزافزون رها کرده اند. اگر هم صدائی از کسی بلند شود چوبه دار و زندان به فراوانی هست.
مردم در هرجا جز مبارزه پیگیر برای تغییر رژیم آخوندی و اسلامی، با همه دشواری ها و تنگنا ها و مخاطرات آن، چاره ای ندارند. مشکلات ایران را با نامه نوشتن به چاه جمکران و توسل به امامزاده ها، و نذر و نیاز و سفره و زیارت نمی توان حل کرد. این مشکلات به مقدار زیاد برخاسته از همین فرهنگ خرافات زده است.
|