در شرایطی که فشار بر کارگران و صنعت ایران پیوسته بیشتر می شود روز اول مه زمان شادی نیست، زمان یادآوری مبارزه ای است که کارگران برای خود، برای صنعت ایران و برای آزادی ملت ایران درگیر آن هستند. رژیم اسلامی در یک ساله گذشته سیاست سرکوب جنبش کارگران و نابودی صنعت ایران را با شدت بیشتری دنبال کرده است. دستگیری فعالان کارگری و جلوگیری از تشکیل سندیکا ها و درهم شکستن خشونت آمیز تظاهرات و اعتصابات کارگران تنها بخشی از استراتژی رژیم برای جلوگیری از پا گرفتن جنبش کارگری است. نابود کردن عمدی صنعت ایران بخش دیگر و خطرناک تر آن است.
کارگران ایرانی در سال گذشته مزه تلخ محرومیت از دستمزد، پائین تر رفتن قدرت خرید خود و بسته شدن کارخانه ها را چشیده اند. سران جمهوری اسلامی با گشودن درهای کشور بر واردات دارند مشکل کارگری خود را حل می کنند. کارخانه های بخش خصوصی که از عهده رقابت با واردات ارزان بر نمی آیند دستمزد کارگران را شش ماه و هفت ماه نمی پردازند و سرانجام تعطیل می شوند. کارخانه های مصادره شده را نیز به عنوان خصوصی سازی به عوامل دستگاه و سران مافیا می فروشند و آنها نیز هر چه زود تر با برچیدن ماشین آلات و فروش زمین ها به سود های سرشار دست می یابند. وارد کنندگان و قاچاقچیان به بهای از میان رفتن صنایعی که نتیجه ده ها سال تلاش ملت است جیب های خود را پر می کنند و مشکل سیاسی حکومت هم به این ترتیب سبک تر می شود. در دنیا رژيم های فاسد دیکتاتوری فراوان بوده اند و هم اکنون نیز هستند ولی هیچ حکومت دیگری را نمی توان نشان داد که مانند مافیای آخوندی-سپاهی، این گونه دست به ویرانی کشورش زده باشد. لشگریان دشمن نیز کمتر با سرزمین های اشغالی بدین گونه رفتار می کنند.
جنبش کارگری ایران نه تنها با وظیفه دفاع از منافع صنفی روبروست ناگزیر است با تشدید مبارزات خود از صنعت ملی نیز دفاع کند. کارگران ایران به عنوان بخش جدا نشدنی مبارزه مدنی ملی سهم بزرگی در پیکار با فساد و دیکتاتوری آخوندی داشته اند. با گذشت هر سال سهم آنان بزرگ تر و قربانیان آنها فراوان تر شده است. هر اول مه فرصتی برای قدر شناسی از آنهاست.
|