فاجعه ای که بسیاری بدان نام خود کشی ملی داده اند بیست و پنجمین سال خود را پشت سر ”می گذارد. ”در این بیست و پنج سال رژیم انقلابی و اسلامی چنان ضرباتی به همه زندگی ملی ما ”زده است که شاید ”هر ملت دیگری جز ایران را از پا می انداخت. مردم ایران بیست و پنج سال ”است دارند برای زنده ماندن ”و ایرانی ماندن مبارزه می کنند و موفقیت آنها، اگرچه به بهای ”سنگین، بزرگترین دستاورد ما در این ”دوران سیاه تاریخ ایران بوده است. آخوندها و عواملشان ”بیشتر نیروی خود را در این مبارزه صرف ”کرده اند و امروز با توده جمعیتی سرو کار دارند که ”اگرچه دست پرورده خود آنهاست بیش از همیشه از ”عوالم آخوندی دور است و برای ریشه کنی ”جهان بینی و دستگاه حکومت شان می جنگد. ”
” اکنون در میان بحرانهای درونی و بیرونی تهدید آمیزی که جمهوری اسلامی را فرا گرفته ”زمان است که ”مردم با نگاهی روشن به صحنه بنگرند و مبارزه خود را از ابهامات و ”سازشکاری ها پاک کنند. اصلاح ”طلبی و کار از درون نظام در این رژیم ناممکن است، و بجای ”تلف کردن وقت مردم به وعده های ”دروغین و سرگرم کردنشان به مبارزات نمایشی و بی اساس ”می باید همه نیرو را در جبهه اصلی ”گذاشت. مسئله ایران، نسبت میان نمایندگان خودی و کمتر ”خودی در مجلس، یا هویت ریاست جمهوری ”نیست. انتخابات معنایش را با این قانون اساسی و ”این ساختار حکومتی از دست داده است. می باید ”برای تغییر رژیم و همه پرسی برای نظام آینده ”ایران مبارزه کرد. می باید برای برقرار کردن ارزشها و ”نهادهای دمکراتیک و بر پایه حقوق ”بشر جنگید. نیروی مردم می باید پشت سر مبارزه ای قرار گیرد ”که از ولایت فقیه و مداخله دین ”در سیاست و حکومت و هر گرایش استبدادی دیگر زیر هر نام آزاد ”باشد. ”
” حکومت اسلامی بیست و پنج سال دوام آورده است زیرا بسیاری از مبارزان یا به انتظار خارج ”نشستند و ”خودشان حرکت نکردند و یا به اصلاحگران داخل امید بستند و از آنها پشت پا خوردند. ”امروز زمان آن ”است که مردم سرنوشت مبارزه را سراسر در دست خود گیرند. آنگاه خواهند ”دید که با هر حرکت آنها ”چگونه دنیا نیز به پشتیبانی شان بر خواهد خاست. جمهوری اسلامی ”دارد زیر فشارهای درون و بیرون و ”اختلافات داخلی اندک اندک از هم می پاشد. یک فشار ”قاطع مبارزان برای پایان دادن به عمر آن بس ”خواهد بود.” |