سالروز انقلاب مشروطه امسال دارای اهمیتی دیگر است، زیرا جنبشی که به رهبری روشنفکران و سرامدان جامعه شهروندی ایران به راه افتاده است همه نشانههای نخستین جنبش آزادیخواهی و تجدد خواهی مردمی را بیرون از اروپا و امریکا دارد: تودههای مردمی که در زیر یک نظام استبدادی برای آزادی و پیشرفت و عرفیگرائی و حقوقبشر به پا خاسته اند؛ طبقه متوسطی که رهبری حرکت به سوی سده، و هزاره، ای تازه را در دست گرفته است؛ پیام انقلابی که با همه ددمنشی حکومت از کینه و انتقامجوئی تهی است و بجای ویرانی، همه به سازندگی میاندیشد؛ انقلابی که بیشتر در اندیشه و جهانبینی است و نه در سودای قدرت محض و به هر وسیله.
صد و سه سال پیش ایران درهای جهاننوینی را گشود. امروز میکوشد سراسر در آن جا بیفتد. جامعه ایرانی نتوانست از این صد ساله همه آنچه را که میشد به دست آورد. ولی اگر ما امروز میتوانیم با اطمینان به آیندهای بنگریم که از دیکتاتوری و ارتجاع آزاد باشد و ایران به ایرانیان، به همه ایرانیان، تعلق داشته باشد به علت کامیابیها و حتی شکستهای این صد ساله است. ما هنوز در نیمه راه یک سفر طولانی هستیم و هنوز میباید بزرگترین مانع پیشرفت خود را از پیش پای برداریم. پدران ما با دربار درمانده قاجار روبرو بودند، ما با جمهوریاسلامی روبروئیم که از اسباب حفظ قدرت هیچ کم ندارد. ولی در یک زمینه حیاتی کار ما آسانتر است. پیروزی سیاسی جنبش مشروطه در صد و سه سال پیش نتوانست تکان لازم فرهنگی را به جامعه بدهد. امروز جامعه ایرانی پیش از پیروزی سیاسی تکان فرهنگی را خورده است؛ ارزشهای دمکراسیلیبرال در لایههای گوناگون اجتماعی جا افتاده است. ما مردمان دیگری شدهایم و از همیشه نیرومندتریم. کشتن و زدن و بستن، شکنجه و محاکمات نمایشی، سیلی را که به راه افتاده است متوقف نخواهد کرد. مردم نمیخواهند و رژیم نخواهد توانست.
|