دانشگاه به عنوان مایه اصلی هراس همواره هدف خشم و کین جمهوری اسلامی بوده است. ملی مذهبیانی که پیشقراول حکومت اسلامی بودند از همان پیش از انقلاب طرح یکی کردن حوزه و دانشگاه را دنبال میکردند که به معنی بستن دانشگاه به معنی پذیرفته شده در جهان بود. نخستین تیر این کارزار ضد دانشگاهی که سرتاسر سه دهه گذشته رژیم اسلامی را فراگرفته با انقلاب آموزشی شلیک شد. به رهبری سران همان جنبش، دانشگاهها را سالها بستند و پاکسازیهای گسترده کردند. اکنون با برآمدن جنبش سبز بار دیگر هجوم همه سویه بر دانشگاهها آغاز شده است. این بار علوم انسانی هدف اصلی است. سران رژیم که مخالفتی با تکنولوژی نوین ندارند از پرورش ذهنهائی که به امور عمومی بپردازند، به آنچه به سیاست و جامعه ارتباط دارد، میهراسند. همین سطح کشورداری به نظر آنها برای ادامه تاراج تا هنگامی که دیگر چیزی نماند بس است.
از سال گذشته فشار بر دانشجویان به عنوان دانشجو بر سرکوبگری عمومی جنبش سبز که دانشجویان از پرچمداران آن هستند افزوده شده است. شمار دانشجویانی که کشته، شکنجه، بازداشت یا از تحصیل بازداشته شدهاند به اندازهای است که در هر جای جهان میتواند به خاموشی و بی حرکتی بینجامد ــ نه در ایران. دانشگاه زخم خورده ولی سرکش ایساده است و آماده برای هر فرصت نشان دادن عزم شکستناپذیر خود. اعلامیههای دانشگاههای گوناگون به یادبود شانزده آذز امسال سراسر پیام مقاومت و مبارزه است. خود این اعلامیهها، پیامدهایشان هر چه باشد، پیام جنبش سبز را زنده، و هر کوشنده جنبش سبز را دلگرم نگه میدارد.
دانشجوی ایرانی در عین حال برای دانش و آگاهی، برای سلامت جامعه، و برای اکنون و آینده خود میجنگد. هیچ نسل دانشجوئی ایرات در این صد سال دوران نوین تاریخ میهن ما با چنین مسئولیتهائی روبرو نبوده است. نگاه امیدوار ملتی به دانشگاه دوخته است. |