دومین حمله تروریستی انتحاری از سوی جندالله در چابهار گذشته از تلفات بسیار سنگین پیامی بسیار خطرناکتر را در خود دارد. تروریستهای کامیکاز که آشکارا سنی بودند به عزاداران شیعی که به مناسبت عاشورا در مسجد گرد آمده بودند حمله کردند. آن چه در ده ساله گذشته در عراق و از دههای پیش از آن در پاکستان دیدهایم اکنون در ایران نیز روی میدهد. اختلاف مذهبی تا کشتار زنان و کودکان بالا میگیرد و دامنه تعصب و وحشیگری به اندازهای میرسد که افرادی خود را به کشتن میدهند تا هم نوع و هم میهنی را به دلیل اختلاف مذهب بکشند. ما با این حکومت آخوندی به قرون وسطا و بدتر سقوط کردهایم.
این درست است که جند الله عامل این جنایت و بسا جنایات دیگر است ولی جند الله مانند بسیاری فاجعههای دیگر آفریده یک نظام سیاسی و جهان بینی است که هر تبهکاری را جامه شرعی میپوشاند. این حکومتی است که در چهار گوشه جهان دنبال سازمانهای تروریستی میگردد تا به آنها کمک کند؛ اعلام میکند که بابت هر اقدام تروریستی برضد اسرائیل یک میلیون دلار میپردازد؛ به کشورهای دوست محمولات اسلحه و بستههای هروئین به عنوان مصالح ساختمانی میفرستد؛ برای کشتن یک نویسنده جایزه میگذارد نخست وزیر لبنان را ترور میکند، به تروریستهای سنی عراق اسلحه میرساند تا آنها شیعیان را بکشند. حکومتی است که رهبران مذهبی سنی بلوچستان را بطور منظم از میان میبرد و مسجدهایشان را خراب میکند. به جوانان بلوچ مجال تحصیلات دانشگاهی نمیدهد. پاسخش به خواستهای برحق مردم کشتن و زندانی کردن است.
با چنین حکومتی جز سربرآوردن گرایشهای افراطی و نیهیلیستی چه انتظاری میتوان داشت؟ وزیر کشور رژیم، پاکستان را متهم به پرورش دادن تروریستها میکند. ولی رژیم خودش چند تروریست تربیت کرده است؟ هم اکنون چند اردوی آموزشی تروریستی را اداره میکند؟
جندالله را میباید محکوم کرد ولی جندالله مانند حزب الله دنباله رژیم اسلامی است. کشتار در چابهار زنگ خطری برای همه به ویژه رژیمی است که بزرگترین پروراننده تروریسم در جهان اعلام شده است. جمهوری اسلامی از همان دستی که داده است میگیرد و در این میان مردم ما هستند که از هر دو سو میبازند.
|