یکبار دیگر سالروز نالازم ترین و احمقانه ترین انقلاب تاریخ جهان در میان بحران عمومی از یک سو و فشار و سرکوبگری سراسری از سوی دیگر فرا می رسد. سیاست خارجی ماجراجویانه رژیم اسلامی و بویژه برنامه تسلیحات اتمی، کشور مارا با جنگ و مخاطرات اندازه نگرفتنی روبرو ساخته است و فساد و ریخت و پاش و سیاست های غلط، به رکود اقتصادی و گریز سرمایه ها در ابعاد بزرگ تر از همیشه انجامیده است. گروه های گوناگون اجتماعی در زیر سنگینی گرانی و فقر تاب نمی اورند و خشم و سرخوردگی خود را با دلیری روزافزون بروز می دهند. درامد های نفت به کیسه پرنشدنی آخوند و سردار سپاهی سرازیر است و سی در صد مردم زیر خط فقر آنهم با معیار های پائین ایران زندگی می کنند.
اکنون کارگران در صف اول مبارزه برای حقوق بشر و عدالت اجتماعی قرار گرفته اند. سرکوب وحشیانه اعتصابات کارگری مانند همیشه پاسخ رژیم به خواست های بر حق کسانی است که دستمزد ماهانه شان کفاف اجاره یک اطاق را نمی دهد. کارگران سندیکا های خود را می خواهند و جنبش آنها جامعه مدنی ایران را وارد مرحله تازه و سرنوشت سازی می کند. سازمان های مدنی ایران که در زمینه های گوناگون فعالیت می کنند اکنون با جنبش کارگری و سندیکائی تقویت می شوند و نیروئی که بدین ترتیب شکل می گیرد در پایان از دستگاه سرکوبگری رژیم قوی تر خواهد شد.
مبارزه ملت ایران اکنون یک جزء حیاتی دیگر خود را کم دارد: نیرو های سیاسی فعال ایرانی در بیرون می باید به یاری مبارزه داخل بیایند. توجه جهان به مبارزه مردمی جلب شده است و دیگر نمی توان بهانه های کهنه را تکرار کرد. ولی مردم نیاز به دست های یاری دهنده هم میهنان خود در بیرون دارند که از آزادی عمل و امکانات لازم برخوردارند. ما همه مبارزان دمکراسی و حقوق بشر را فرا می خوانیم که برای کمک به کارگر و دانشجو و روشنفکر ایرانی، در عین نگهداشتن دیدگاه های خود همکاری کنند. گرد هم آمدن بخشی از این نیرو ها نیز اثر خود را بر مبارزه خواهد بخشید.
پس از بیست و هفت سال سرانجام بیشتر شرایط برای برکنار کردن رژیم آخوندی و برگزاری رفراندم آزاد ایران فراهم شده است. ملت ایران در پایان این دالان تاریک می تواند نور آزادی را ببیند. ما آماده ایم، و دست های ما بسوی همه آنها که از ملاحظات شخصی و گروهی آزاد شده اند دراز است. راه مبارزه روشن است و ما آن را با هرکس همراهی کند خواهیم پیمود.
|