خبر های بالا گرفتن آشوب و خونریزی در بلوچستان به اندازه کافی نگران کننده است ولی بلوچستان تنها نیست و شعله های آشوب در هر گوشه کشور زبانه می کشد. هنوز خبر کشتار مسافران در راه کرمان نرسیده تبریز صحنه بزرگ ترین تظاهرات می شود. کوچک ترین بهانه برای دامن زدن به اغتشاشات بزرگ کافی است و کمترین اعتراض به بد ترین گرایش ها و تند ترین موضع گیری ها میدان می دهد. هر خشونت به وحشیگری در ابعاد بزرگ می انجامد.
واکنش رژیم به کشتار مسافران در راه کرمان، که می باید در همه جا و پیش از همه در خود آن استان محکوم شود، بمباران بیدریغ آبادی های آن استان و سرکوبگری پردامنه مردم است. سران جمهوری اسلامی بجای آنکه به ریشه های بحران ژرفی که در آن استان و به درجات دیگر در بیشتر سرزمین ما پدید آمده توجه کنند چاره را در تشدید سیاست هائی دیده اند که زاینده بحران هاست.
بی هیچ مبالغه می توان گفت که در میان اقوام ایرانی هیچ کدام به اندازه بلوچان در جمهوری اسلامی زیر فشار و تبعیض و محرومیت نبوده اند. حکومت آخوندی بطور منظم بلوچستان را از نیروی آموزش دیده خالی می کند، رهبران مذهبی بلوچ را از میان می برد، مسجد هایشان را خراب می کند، مردم را به زور و تهدید "به اسلام مشرف" می کند ( یعنی از مدهب هشتاد درصد مسلمانان جهان برمی گرداند؛) به هیچ بلوچ فرصت پیشرفت نمی دهد؛ مردم را در محرومیت رها کرده است؛ و اکنون که گروه های روزافزونی از بلوچان به جان آمده اند و دست به اقداماتی می زنند که به سود هیچ کس نیست پاسخی چز بمباران و فرستادن نیرو های نظامی ندارد.
بلوچستان بجای لشگر کشی و بمباران نیاز به سیاست های مردمی دارد. شناخت حقوق بشر بلوچان، سرازیر کردن جزء کوچکی از پول های بی حسابی که در چاه جمکران می ریزند به طرح های تولیدی و عمرانی و سپردن کار های هر محل به مردم آن محل، نه تنها در بلوچستان بلکه در همه ایران، تنها راه جلوگیری از نا آرامی هائی است که روزافزون خواهد بود. جهموری اسلامی در قلب همه مسائل ایران قرار دارد ولی هیچگاه به این اندازه برای موجودیت ملی ما خطر ناک نبوده است. بحران مهلک اتمی که مسئولیت آن سراسر به گردن حکومت اسلامی است و پایمال کردن سرتاسری حقوق بشر، ایران را با خطر جنگ و ازهم گسیختگی ملی روبرو کرده است.
برای ما راهی جز همکاری نیرو های ملی و آزادیخواه بر سر اصول، و برکنار کردن این رژیم با مبارزه سیاسی مردمی نمانده است.
|