حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت

February 23, 2005

چهارشنبه 5 اسفند 2563 = February 23, 2005

 

درسهای ۲۸ مرداد

 

ما ایرانیان مانند همه مردم جهان رویدادها و روزهای مهم تاریخی داریم ولی رفتارمان با آن روزها و رویدادها مانند بقیه جهانیان، دست کم آنها که به شمار می‌آیند و تنها به سبب فاجعه‌ها و فجایع خود یادآوری نمی‌شوند، نیست. از آنجا که برای اختلاف و کشمکش و بر سر و روی یکدیگر زدن، کم می‌آوریم تا فرصتی بدست آید جبهه تازه‌ای می‌گشائیم و روزهای تاریخی یکی از مهم ترین جبهه‌ها شده است. گروهها و شخصیتهای سیاسی با ادعای رهبری و رساندن ایران به کاروان دمکراسی، زنان و مردانی جدی، هیج درجه همرائی بر اصول و برنامه‌های سیاسی و حتا راهکارهای مبارزه را هم ارز توافق بر روزها و شخصیتهای تاریخی نمی‌دانند؛ چنان توافقی را شرط و نشانه باور داشتن به دمکراسی می‌شمارند و خم به ابرو نمی‌آورند. چنین رویکردی البته برای مردمی که عاشورا را حتا با معیارهای مذهبی و نه تنها تاریخی، پر اهمیت ترین روز تاریخ جهان کرده‌اند عجبی نیست. ایرانی شیعه در کنار بقیه شیعیان با سعادت و نظر کرده جهان می‌تواند پاره‌ای روزهای بزرگتر مذهبی از نگاه اکثریت مسلمانان جهان را نیز پس از عاشورا قرار دهد. چنین مردمی به واقعیتهای مزاحم بیرون مجال اندکی می‌دهند. من دلم می‌خواهد اینگونه بیندیشم پس (ایرانی) هستم.

اگر برای شیعه ایرانی (در کنار بقیه شیعیان جهان)عاشورا مهمترین روز تاریخ جهان است، برای چپگرای ایرانی، از همه رنگهای فراوانش، بیست و هشت مرداد از هر روزی در تاریخ ایران در می‌گذرد. بیست و هشت مرداد حتا مصدق را زیر سایه برده است. او را تا معصومان خطا ناپذیر و سرچشمه هر چه خوبی و روشنی بالا کشیده‌اند ولی مصدق در واقع به سبب بیست و هشت مرداد چنین پایگاهی یافته است. او "سیدالشهدا"ی دیگری است و همانگونه که شیعه نظر کرده مرتضی علی یک صدم اهمیت کربلا را به موضوع اصلی‌اش نمی‌دهد چپگرای حقمدار ایرانی نیز مصدق را بهانه‌ای برای بزرگ کردن کربلای خودش ساخته است. یک کتاب تحلیلی درباره مصدق نمی‌نویسد ولی دریائی از مرکب را در بحث غیر تحلیلی بیست و هشت مرداد سرازیر کرده است.

مصدق یک شخصیت بزرگ تاریخی، و دوران او یک مرحله فراموش نشدنی تکامل خودآگاهی ملی ایران است، نظر کسان به او هر چه باشد؛ ولی به عنوان یک موضوع روز اهمیت کاهنده‌ای دارد. مبارزه ضد استعماری او مایه الهام نسلهای پیاپی خواهد بود ولی در جهانی که نفت دیگر موضوع پیش پا افتاده بازرگانی است، و ابر قدرتهائی درمیانه نیستند، و سرتاسر فرایافت concept استقلال دگرگون شده است چه اندازه می‌توان از راه مصدق دم زد؟ بیرون آوردن مدرنیته از راه مصدق شاید بتواند ورزش فکری پاره‌ای روشنفکران حاشیه‌ای باشد ولی بیش از آن بردی ندارد و درست مانند کربلا، محدودیت موضوع با دست یازیدن به نماد جبران می‌شود. اگر محافلی بیست و هشت مرداد را چنین بر می‌کشند به همان دلائل روانشناسی و انگیزه‌های سیاسی است که یک زد و خورد ساده را برای گروههای بزرگ مردمان چنان فاجعه‌ای با ابعاد کیهانی و بهانه چنین صحنه‌های فجیع عزاداری هیستریک جمعی ساخته است.

در باره بیست و هشت مرداد می‌توان تبلیغات و بحث کرد. حتا می‌توان به پژوهش جدی تاریخی پرداخت. می‌توان به نتایج متفاوت رسید و توافق کرد که موافقت نداشت. ولی بهربها می‌باید از درآمدنش به یک اسطوره جلوگیری کرد. سیاست ما بیش از آن مصیبت اسطوره را تحمل کرده است که اسطوره شبه مذهبی را برمذهبی بیفزاید. مانند هر چه دیگر در فرهنگ و سیاست ایران، می‌باید شخصیتها و روزهای تاریخی را به اندازه شان برسانیم و در جای درست ترشان بگذاریم، که در بیشتر موارد به معنی کاستن آنها به اندازه شان است. این ملت تا کی باید روضه بخواند؟

در بیست و هشت مرداد نکته‌ای که به کار امروز و آینده ایران بخورد درس بزرگ آن است که کمتر کسی می‌خواهد بگیرد و حتا بشناسد. از بس به بیست و هشت مرداد به صورت یک سلاح سیاسی نگریسته‌اند اهمیت واقعی آن را نادیده گذاشته‌اند. بیست و هشت مرداد شکستی برای سراسر جامعه سیاسی ایران بود، جامعه‌ای که همانگاه چنان شکافی برداشته بود که نمی‌توانست بر هیچ امر ملی به همرائی برسد و ضعف سیاسی‌اش به جائی رسیده بود که در هر گام راه بر مداخله خارجی می‌گشود ( شاه برای صدور فرمانی که در اختیار قانون اساسی‌اش می‌بود صد گونه اطمینان امریکا و بریتانیا را لازم می‌داشت و مصدق برای صدور دستور آرام کردن تظاهرات دیوانه وار توده‌ایها تهدید هندرسون به بیرون بردن اتباع امریکا را.) بیست و هشت مرداد آن شکاف را چنان ژرف کرد که دیگر هیچ سازشی امکان نیافت. طرف نیرومند تر فرصت بالیدن را از بازندگان گرفت و طرف ناتوان تر برای زمین زدن برندگان تا خودکشی سیاسی (و حذف فیزیکی در مواردی) رفت. دو سویه بیست و هشت مرداد این یک درس را از آن گرفتند که سیاست صحنه نابود کردن و نابود شدن است و هیچ زشتی و حماقتی در آن به اندازه کافی بزرگ نیست.

اکنون ایران در رژیمی که جنایت زمینه و نه فقط وسیله آن است، از درون و بیرون تهدید می‌شود و عامل خارجی بار دیگر دست بالائی در سیاستهای ایران می‌یابد. جمهوری اسلامی به بیهوده و به اقتضای طبع جنایت کارانه‌اش دشمنی‌ها و ترسهائی را در پاره‌ای نیرومند ترین کشورهای جهان برانگیخته است که می‌توانند آسیبهای سخت به ایران بزنند. نیروهای سیاسی ایران دورنمای مخاطرات بزرگ را پیش روی، و درس ۲۸ مرداد را پشت سر دارند. آنها بیست و شش سال گذشته را به جنگیدن برسر گذشته گذرانده‌اند و بجای درس گرفتن، در آن فرو تر رفته‌اند. بیست و هشت مرداد که می‌توانست عبرتی باشد خود یک میدان کشمکش آشتی ناپذیر شده است. امروز دو سویه جنگ صلیبی هشتاد ساله بار دیگر فرصتی می‌یابند که ناشایستگی خود را به نمایش گذارند و عامل خارجی را وادارند که بجای آنان تصمیم بگیرد. اما این بار دست کم جای گله از دیگران نخواهد بود که دربدر دنبال یک راه حل ایرانی برای مشکل جمهوری اسلامی می‌گردند. مردمی که نمی‌توانند از فضای کربلا چه در مذهب و چه در سیاست بیرون بیایند و نفرین و عزاداری را جانشین عمل سیاسی مسئولانه کرده‌اند به دشواری خواهند توانست گناه ترسوئی و نزدیک بینی خود را به گردن دیگران بیندازند. پنجاه ساله گذشته ما برای هر ملت دیگری در جهان کافی می‌بود که بیماری سیاسی خود را درمان کند و امر ملی را بالا تر از کینه جوئی و کشاکشهای حزبی و فرقه‌ای بگذارد.



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites