حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت

February 24, 2005

پنچ شنبه 6 اسفند 2563 = February 24, 2005

 

دگرگونی صورت مسئله

 

تکانی که در چند هفته گذشته به فضای نیروهای مخالف در دو سوی مرز داده شده چشمها را از دگرگشت آرام‌تری که از دو سه سال پیش می‌شد دید برگرفته است. اما در واقع می‌باید آن دگرگشت تدریجی را که خود به سالهای دراز‌تر می‌رسید فراهم آورنده زمینه برای این تکان شدید‌تر دانست. نشانه‌های این دگرگشت در جنب و جوش فزاینده‌ای است که در این سالها در هرجا می‌توان دید. تالارهای الکترونیکی و گرد همائی‌ها و رسانه‌های گوناگون، انرژی تازه‌ای را چه در حمله و دفاع و چه در زشت نمائی و توجیه و چه در بازاندیشی (چنانکه می‌توان انتظار داشت اقلیتی در میان آنان) نشان می‌دهد. برچیده شدن بساط اصلاحات که بایست دوره خود را طی می‌کرد با دراز شدن سایه سنگین امریکا بر منطقه و بر جمهوری اسلامی همزمان افتاده است و دیگر هیچ چیز مانند گذشته نیست. هرکس ناگزیر نتایج خود را می‌گیرد و خود را برای پسایند eventuality های تازه‌ای آماده می‌کند. این از خوشبختی‌های مردم ایران بود که دوران اصلاحی خاتمی نیز مانند دوران انقلابی خمینی در تاریخ جمهوری اسلامی به مرگ پیشرس درنگذشت و تا پایان فرصت یافت که تهی دستی‌اش را آشکار کند. این غبار نومیدی که بر چهره دوم خردادیان بیرون می‌بینیم و از گفته‌ها و نوشته‌های درون ایران نیز آشکار است از آنجاست که هیچ بهانه برایشان نمانده است. هر پشتیبانی که لازم بود از آنها شده است. مردم حتی یکبار دیگر به خاتمی که هیچ امیدی نگذاشته بود رای دادند و اکنون به دوم خرداد و نه تنها به آن که به هر کس جامه‌ای برای جمهوری اسلامی می‌درد نه گفته‌اند. هواداران وضع موجود از هر رنگ، دورنمای تیره‌ای در برابر دارند. این بار دیگر زیست حاشیه‌ای نیز دشوار شده است. مردم ایران وضع موجود را نمی‌خواهند؛ وضع موجود ملی-مذهبیان و اصلاحگران را نیز نمی‌خواهند؛ نه جمهوریت نظام نه اسلامیت آن را (اگر هم کسانی جمهوریخواه‌اند از نوع پارلمانی آن است.) زمان بیرون آمدن از این قالبهای ذهنی رسیده است. پیامی که از مردم ایران می‌رسد به روشنی در فراخوانی از درون آمده است: "امکان اصلاح کشور در هیچ جهتی متصور نیست."

تا فرایند انتخاباتی راه گریزی پیش پای مردم می‌گذاشت فراز و نشیب‌های سیاست داخلی طبعا وزنه سنگین‌تری در دیده ناظران و دست درکاران می‌داشت. اکنون پس از رسوائی بست نشینی و انتخابات مجلس و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری که گزینش میان سالار دزدان از یک سو و پای بوسان خامنه‌ای از سوی دیگر است، دیگر از رای دادن مردم سخنی نمی‌توان گفت. سیاست در ایران در زیر فشار دستگاه سرکوبگری از یک سو و نا امیدی از هر بهبودی در اوضاع از سوی دیگر به سکونی افتاده است که نگاهها را بیش از گذشته به بیرون می‌اندازد. بویژه که عامل امریکا نیز هر روز که می‌گذرد نمایان‌تر می‌شود. پایگاههای نظامی آن در چهار سوی ایران پشتوانه سیاستی هستند که هدفش کوتاه کردن دست جمهوری اسلامی از تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی و هدف دراز مدت‌ترش پشتیبانی از مبارزه مردم ایران برای دمکراسی است.

اکنون بحثهای بیست و پنج ساله مخالفان رژیم در بیرون و درون و تجربه روزانه مردم ایران با واقعیت‌های جمهوری اسلامی و سیاست و حکومت مذهبی، در فراخوان همه پرسی به هم و به جائی که می‌باید رسیده است. سخن آنان که از آغاز درپی برچیدن جمهوری اسلامی می‌بودند و چاره ایران را نه اصلاح بلکه تغییر رژیم می‌دانستند هواداران پوشیده و آشکار ادامه وضع موجود را که همواره در موضع دفاعی بوده اند بیدفاع گذاشته است. آنها ناگزیرند به بیست و شش هفت سال پیش خود برگردند: جمهوری اسلامی با همه پلیدی و ویرانگریش آری، هر راه حلی، اگرچه بهترین، که هواداران پادشاهی سهمی در آن داشته باشند نه. تفاوت در آن است که در جامعه انقلاب زده می‌شد از نادانی و تبهکاری با گردن افراشته دفاع کرد و اکنون هرچه هست سرافکندگی کسانی است که در آسودگی بیرون دمی هم به اندیشه ملتی نیستند که در آن منجلاب دست و پا می‌زند و پیوسته فرو‌تر می‌رود. فضای سیاسی ایرانیان به تندی رو به دگرگونی دارد و فرصتها برای پیشبرد پیکار آزادی ایران بیشتر می‌شود. خطها، از جمله خط میان بازندگان پیاپی سیاست و تاریخ، و آنها که می‌کوشند همراه زمان و تاریخ حرکت کنند، نمایان‌تر شده است. در دو سوی بحثی که جریان دارد به روشنی می‌توان کسانی را دید که در پی دگرگونی رژیم حکومتی و فرهنگ سیاسی و صورت مسئله ایران‌اند؛ و آنها که زمینگیر گذشته، از هشتاد سال پیش تا پنجاه سال پیش تا بیست و پنج سال پیش، از اسفند و مرداد و بهمن و خرداد، در وضع موجود جاخوش کرده‌اند و برای توجیه سترونی عمل و اندیشه خود دلائل تکراری می‌آورند. ما لازم نیست به آن هشتاد درصدی از جمعیت اشاره کنیم که بی پیشداوری به گذشته می‌نگرد و می‌خواهد با آن آشنا شود و از آن درس بگیرد ولی در گذشته نمی‌زید. در بیرون نیز هرکس بتواند از محافل خودمانی بیرون بیاید این آمادگی برای فرا‌تر رفتن از جهان خفقان آور تجربه‌های گذشته و آزمودن اندیشه‌های تازه را حتی در آن مسئول‌ترین نسل، نسل انقلاب اسلامی، می‌بیند.

روانهای دلاوری به فراوانی دارند خود را به موج تازه روشنرائی enlightenment در سیاست ایران می‌سپرند. پایان یافتن ایدئولوژی و فروگذاشتن زنجیر مذهب از دست و پای اندیشه به بسیاری ذهنهای گشاده‌تر کمک کرده است که نه تاریخ ایران را میدان نبرد تاریکی و روشنائی بشمارند، نه سیاست ایران را پهنه یک جنگ صلیبی برسر نمادها و نشانه‌ها. اکنون و آینده دارد جای هرچه بیشتری در گفتمان سیاسی می‌یابد: چگونه می‌توان به یک جامعه دربر گیرنده که هیچ کس در آن غیر خودی نباشد رسید؟ چگونه می‌توان اندکی سیاست را از پاتولوژی، زبان سیاست را از دشنام، و عمل سیاسی را از فریبکاری پاک‌تر کرد سطح بحث سیاسی را چگونه می‌توان بالا‌تر برد و دست کم در بیرون به پای سرمشق‌‌هائی که به این فراوانی در دسترس ماست رسانید؟"



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites