تلاش: مهمترین گام پس از انتخابات در عراق تدوین قانون اساسى توسط مجلس منتخب است. قانون اساسى كه بتواند بیان و زبان همه مردم عراق و اكثر گروهبندى هاى آن باشد و بیش از هر چیز امید ایجاد ناامنى و بى ثباتى در این كشور را در دل عاملان ترور و جنایت نابود سازد! با توجه به اینكه در انتخابات اخیر تمایلات و گروه گرائى هاى مذهبى و قومى نقش تعیین كننده اى داشت، آیا مجلس برآمده از آن و با این تركیب، قادر خواهد بود مسائل را فراتر از منافع قومى مذهبى ببیند؟
همایون: تجربه ملى عراقیان در هشت دهه اى كه از عمر آن كشور مى گذرد به خوبى با ژرفاى تجربه خود ما قابل مقایسه است. هر عراقى آگاه مى تواند به تاریخ دراز دیكتاتورى و كشتار جمعى و حكومت ارتشى-پلیسى، همه برخاسته از ناسازگارى هاى مذهبى و قومى، بنگرد و درس هائى براى آینده بگیرد. عراق كشورى چند پارچه است و با اینهمه محكوم است یكپارچه بماند. همسایگان عراق اجازه نخواهند داد عراق از هم بپاشد و تا كنون این یكپارچگى با بیرحمانه ترین دیكتاتورى ها و بد ترین تجاوزات تحمیل شده است. اكنون عراقیان مى باید سرنوشت ناگزیر خود را در دست گیرند و در فضاى دمكراتیك پكپارچه بمانند. آنها مى دانند كه یا مى باید، با هم زندگى كنند و یا در هم بیفتند و آسایش و خود زندگى را، براى گروه هاى بیشمارشان، بدرود گویند. پس از انتخاباتى كه از تهران تا پاریس خنده را بر لبهاشكست نوشتن قانون اساسیى كه به همه طرفها چیزى بدهد ناممكن به نظر نمى آید. رسیدن به یك همرائى میان شیعیانى كه براى نخستین بار از یوغ مثلث سنى آزاد مى شوند، و كردانى كه از آغاز دهه نود به درجات بالاى خودمختارى رسیده اند و وسوسه استقلال كامل در محافلى از آنها نیرومند است، و سنیانى كه همه تلخى و سرخوردگى اند، آسان نیست. به همین ترتیب در كشورى با باور هاى مذهبى تند و خشونت بار، گرایش به تحمیل یك حكومت به درجات گوناگون، مذهبى، ممكن است تدوین قانون اساسى را به دست اندازهاى سخت اندازد. در برابر، سه عامل مهم به سود یك قانون اساسى پذیرفتنى براى گروه هاى قومى گوناگون عراق كار مى كند. نخست، دورنماى هراس آور شكست كه عراق ۲۰۰۵ را لبنان ۱۹۷۵ بد ترى با ابعاد بزرگ تر خواهد كرد: صحنه قدرت نمائى دیگران از دور و نزدیك و میدان جنگ بیرحمانه داخلى. دوم، حضور چیره امریكا كه جلو پاره اى زیاده روى ها را مى تواند بگیرد. سوم، حق وتوى هر سه استانى از استان هاى عراق كه قانون اساسى آینده را با اكثریت دو سوم رد كنند. عراقى ها چاره اى جز رسیدن به یك مصالحه ندارند.
ما هر چه در اهمیت این انتخابات بگوئیم مبالغه نكرده ایم. خود اینكه هشت میلیون و نیم عراقى در زیر رگبار گلوله و رگبار تبلیغاتى رسانه هاى عرب و اروپائى در شرایط اشغال نظامى كه با انتخابات آزاد سازگارى ندارد توانستند در یك انتخابات آزاد شركت جویند عاملى است هم ارز تركیب جمعیتى عراق و شكافهایى كه در آن جامعه هست و مخاطراتى كه عراق را از بیرون تهدید مى كند. عراقیان اكنون مى دانند كه راهى جز دست بردن به اسلحه براى برطرف كردن اختلافات هست. (رسانه ها و نویسندگان «مترقى» كه هر چه توانستند بر ضد این انتخابات كار كردند، از انتخابات ریاست جمهورى صدام كه با صد در صد دارندگان حق رأى برگزیده شد بى اشاره اى گذشته بودند. به آسانى مى توان «مترقى» را به جاى «در طرف عوضى تاریخ» بكار برد.)
تلاش: پیش از برگزارى انتخابات چهره ها و شخصیت هاى شركت كننده در جبهه شیعیان یكى از برنامه ها و هدف هاى انتخاباتى خود را، جلب هرچه بیشتر سفنیان به مشاركت در سرنوشت سیاسى آینده كشور قرار داده بودند. حتى از سوى كاندیداى حزب شیعه الدعوه اعلام شده بود، پس از برنده شدن حاضر به واگذارى چند كرسى به نمایندگان سفنى است. آیا تا كنون در جهت هدف فوق گامى برداشته شده است و آیا سفنى ها هنوز در بایكوت سیاسى خود و عدم همكارى با دولت عراق پافشارند؟
همایون: واگذارى كرسى هاى اضافى به كسانى كه درانتخابات شركت نكرده اند عملى نیست و سنیان شامل كردان كه خود سنى هستند بیش از صد نماینده در مجلس دارند. شریك كردن سنیان در فرایند سیاسى در تدوین قانون اساسى خواهد بود كه مسلما به سنیان عرب درون و بیرون از پارلمان سهم زیادى داده خواهد شد. در جمعیت سنى، گروهى از ترس و بیشترى در اعتراض به اصل هر كس یك راى، در انتخابات شركت چندانى نكردند. تروریست ها، چنانكه مى دانیم در استان هاى سنى فعالند و بیشتر از همان ها مى كشند و در انتخابات نیز رأى دهندگان بیش از همه در همان استان ها خود را با خطر مرگ روبرو مى یافتند. ولى مشكل سنیان با خود دمكراسى بود. آنها نمى خواستند قدرت سیاسى از صندوق رأى بیرون آید زیرا بیست در صدى جمعیت سنى عرب عراق در اقلیتى است كه با دمكراسى نمى تواند برترى تاریخى اش را حفظ كند. بهر حال به سنیان عرب، صرفنظر از كرسى هایشان در مجلس، سهم كافى در تدوین قانون اساسى داده خواهد شد. در تركیب كابینه نیز بعید است آنان را نادیده بگیرند. نمى باید فراموش كرد كه استان هاى سنى نشین حق وتو بر قانون اساسى دارند و مى باید به درخواست هاى معقولشان تن در داد.
تلاش: در حالى كه اقدام شجاعانه اكثریت مردم عراق را كه بدون توجه به تهدیدات تروریست هاى اسلامى به پاى صندوق هاى رأى رفتند در سراسر دنیا ستودند، موضع رسمى بسیارى از سران كشورهاى عربى سكوتى همراه با ناخرسندى بود. رئیس اتحادیه عرب (عمرو موسى) در همان زمان اعلام داشت: «جریان انتخابات عراق با دقت و همراه با نگرانى از سوى سران كشورهاى عربى دنبال مى شود... همه كشورهاى عربى از نظر اقتصادى، اجتماعى یا مذهبى آمادگى پذیرش دموكراسى را ندارند.» با توجه به تجربه دخالت هاى آشكار و پنهان رژیم هاى عربى در بحران هاى منطقه آیا جمعیت ۲۰ درصدى عرب هاى سفنى عراق مى توانند پایگاه مناسبى براى این دخالت ها باشند؟
همایون: دمكراسى و انتخابات آزاد و خاور میانه عربى-اسلامى اساسا یك تناقض عبارتى است. هنگامى كه چندسال پیش سران كشورهاى عرب در مراسم خاكسپارى ملك حسین در عمان حضور یافتند روزنامه نگاران غربى از منظره مردانى در دهه هاى هفتم و هشتم زندگى كه تا چشم مى توانست به عقب بنگرد بر سر كار بوده اند به شگفتى افتادند. بسیارى از این مردان روساى جمهورى هستند كه پى در پى با اكثریت هاى بزرگ انتخاب مى شوند و پسرانشان را در پشت سر براى پس از خود آماده مى كنند. یكى از آنها، حافظ اسد سوریه، در عمل موفق هم شد (در جمهورى آذربایجان و كره شمالى نیز شاهد این پدیده هستیم.) در عراق، مانند افغانستان، تانك هاى امریكائى راه انتخابات آزاد را گشودند و چنین خطرى هیچ رژیم خاور میانه اى دیگرى را تهدید نمى كند. با اینهمه عمرو موسى از زبان همه حكومت هاى عرب سخن مى گوید و نگرانى او درست است. هیچ حكومت خاور میانه اى تاب یك انتخابات آزاد را نخواهد آورد و از آن بد تر، در بیشتر این كشور ها انتخابات آزاد به روى كار آمدن اسلامیانى خواهد انجامید كه اصل هر كس یك رأى یكبار را قبول دارند. ایران دهه ۱۹۷۰ در جهان عرب نمونه هاى فراوانى دارد: رژیم هاى فرسوده و به فساد و لختى فرمانروائى دراز بیرقیب افتاده، سیاستگرانى آماده هر معامله، روشنفكرانى عوامفریب و فریفته عوام (و با توجه به فراورده هاى فكرى شان كم و بیش از جنس همان عوام) و یك جریان اسلامى مسلط (كه نباید با مسلمان اشتباه شود) كه از شكست برنامه هاى سیاسى ناسیونالیستى (ناصرى) و كمونیستى و نوسازندگى نیمه كاره نیرو مى گیرد. جامعه هاى عرب البته تجربه ایران را پیش چشم دارند ولى خاور میانه اى چنان كسى است كه نگاه مى كند بى آنكه ببیند و گوش مى دهد بى آنكه بشنود. او حقانیت دارد و به واقعیات مزاحم راه نمى دهد. نمونه هایش اینهمه نویسندگان و سیاسى كاران هم میهن در بیرون.
تاثیرات انتخابات عراق در همسایگانش دراز مدت خواهد بود و به جنبش هاى آزادیخواهانه كمك خواهد كرد. اگر امریكائیان در طرح خاور میانه بزرگ جدى باشند انتخابات عراق بهترین رهسپاریگاه است. انتخابات آزاد حتا زیر سرنیزه ارتش بیگانه در این منطقه بداعتى است. خاور میانه اى ها نمى باید از این حقیقت گله كنند. اگر آنها دشمنانى بد تر از خودشان و مخالفانى خونى تر از میان خودشان ندارند و جنگشان بیشتر با یكدیگر است ناچار دیگران به جایشان تصمیم خواهند گرفت، از ابو مصعب زرقاوى اردنى تا فلان آخوند قمى تا ژنرال ابوزائید امریكائى سورى تبار.
تلاش: با تشكیل یك حكومت شیعه در دل كشورهاى عربى كه پیوندف نژادى قومى و همچنین دینى و مذهبى یگانه از حلقه هاى مهم «اتحادشان» محسوب مى شود، آیا همانگونه كه پادشاه اردن عبدالله اعلام داشته است، توازن قوا در منطقه عربى برهم خواهد خورد؟
همایون: ملك عبدالله كه مانند پدرش از استعداد سیاسى بزرگى برخوردار است (در این مورد وراثت پادشاهى از وراثت جمهورى بهتر درآمده است) نگران هلال شیعى است كه از ایران تا عراق و لبنان كشیده شود و با توجه به تروریسمى كه شیعه آخوندهاى ایران به اسلام داده است و قدرتى كه ایران مى تواند پشت هر طرح سیاسى بگذارد حق دارد نگران توازن قوا باشد. ولى میان یك حكومت شیعه، مانند آنچه در ایران داریم و حكومتى كه شیعى مذهبان در آن اكثریتى نیز داشته باشند تفاوت است. عیب ملى عراق، ناهمگنى جمعیت و محكوم بودن به زندگى با یكدیگر، در این اوضاع و احوال استثنائى مى تواند به سود همه دنیاى عرب در آید. اگر اكثریت عراقیان اعراب سنى یا شیعه مى بودند نتیجه انتخابات به احتمال زیاد یك حكومت اسلامى مى شد. با قدرتى كه به مردم عراق بخشیده شده است نمى توان تصور كرد چهل در صدى از جمعیت اجازه دهد رفتارى كه حكومت شیعه با سنیان ایران مى كند در عراق تكرارشود (اینكه قدرت بخشى چگونه بوده است اهمیت دراز مدت ندارد؛ بهر حال در عراق نیز مانند افغانستان راه دیگرى نمى بود.)
تلاش: پنهان نیست كه بخشى از نگرانى سران عرب از تشكیل حكومت شیعیان در عراق احتمال تقویت موقعیت جمهورى اسلامى در منطقه است. آیا واقعاً حكومت اسلامى مى تواند روى دولت جدید عراق و اكثریت شیعه اى كه در مجلس ملى آن دارد، حسابى بازكند؟
چشم انداز رابطه میان حكومت عراق و حكومت اسلامى در ایران چه خواهد بود؟ شیعیان عراق چقدر با مدل حكومت الهى در ایران احساس نزدیكى مى كنند؟
همایون: جمهورى اسلامى به دلیل بیش از دو دهه پشتیبانى و میزبانى بسیارى از رهبران شیعى عراق و پولى كه هزینه مى كند از نفوذ قابل ملاحظه اى برخوردار است ولى در عراق امریكائیان نیز هستند كه تا باشند از جمهورى اسلامى نیرومند ترند و اگر مداخلات رژیم آخوندى از حد بگذرد خود آن را تهدید خواهند كرد. در جهان عرب جز سوریه هیچ كشورى سودى در خراب تر كردن وضع عراق ندارد و امریكائیان مى توانند از همكارى پاره اى از آنان برخوردار شوند. كوشش جمهورى اسلامى براى بازآفرینى نمونه خود در عراق محكوم به شكست است. خود رهبران شیعى عراق بویژه آیت الله هایشان بیش از همه از ورشكستگى نه تنها سیاسى بلكه تاریخى یك جمهورى اسلامى شیعى (نسخه بدل جمهورى اسلامى سنى طالبان) آگاهند. بیشتر عراقیان در همسایگى ایران با اوضاع آن كشور آشنا تر از آنند كه تكرار چنان تجربه هولناك و ننگینى را بخواهند. در این لحظه نمى توان گفت كه چه كسى نخست وزیر آینده عراق خواهد شد ولى پیروزى نامزد اتحادیه سازمان هاى شیعى هیچ مسلم نیست.
تلاش: انسجام و اتحاد درونى گروه هاى ائتلافى شیعه برسر تقسیم كرسى هاى قدرت و یا برسر میزان دخالت دین در حكومت چقدر است؟ آیا ممكن است بدلیل كشاكش برسر قدرت یا برسر مواضع، نیروى مسلح آن ها یعنى سپاه بدر به طرفدارى از هریك از گروه هاى شیعه به روى هم اسلحه بكشند؟
همایون: سپاه بدر در نبرد نجف و شهر صدر شكست بدى از امریكائیان خورد و در شطرنج سیاسى به سیستانى باخت. مقتدا صدر رهبر آن در مجلس نمایندگانى دارد كه یك گروه حاشیه اى است آلوده به لكه دست نشاندگى آخوند هاى ایران و تصور نمى رود دیگر بتواند عراق را به خطر اندازد. در ائتلاف سى و چند گروهى كه اتحادیه شیعى را مى سازند همه گونه گرایش ها از جمله عرفیگرائى مى توان یافت. سیاست عراق را صرفا با شیعه و سنى نمى توان توضیح داد. میدان گشاده اى است با بازیگرانى كه به آسانى مى توانند جاى خود را عوض كنند. عامل امریكا را نیز نمى باید فراموش كرد. هر چه هم این سخن بر محافل مترقى گران آید امریكائیان اكنون و پس از درس گرفتن از اشتباهاتى كه همواره در نخستین مراحل مى كنند یك عامل ثبات و ترقیخواهى (با مترقى عوضى گرفته نشود) در عراق هستند. آنها نیز محكوم اند در ماجراى خطیرى كه درگیرش شده اند كامیاب شوند.
تلاش: برخلاف علاقمندى آمریكا و تلاش هاى دولت موقت عراق به تقویت مواضع عرفى گرایان و كسانى كه خود را بیشتر عراقى مى دانند تا كرد و شیعه و سنى و لاجرم برایشان حفظ یكپارچگى و ثبات كشورشان نسبت به منافع گروهى از اولویت برخوردار است، همانگونه كه گفته شد فرقه هاى مذهبى قومى دست بالا را در حوادث سیاسى امروز عراق دارند. آیا عرفى گرایان عراقى در موقعیتى هستند كه بتوانند بر تحولات این كشور تأثیر گذاشته و ثبات و یكپارچگى آن را حفظ كنند؟
همایون: عراق در دوران بعث چند بار از حمام خون بدرآمد ولى یك تجربه دراز نزدیك به دو نسل از یك عرفیگرائى نسبى را پشت سر گذاشت. زنان عراقى بویژه نیروئى هستند كه مى باید در شمار آیند. گروه هاى بزرگ عراقى كه از تبعید بیرون به كشورشان باز مى گردند جبهه عرفیگرائى را گسترده تر مى سازند. در همه گروه هاى قومى و مذهبى عراق عناصر عرفیگرا حضور برجسته دارند و كردان با بیست و پنج در صدى كه در مجلس كنترل مى كنند و متحدان عرفیگرایشان در چهل و اندى نماینده گروه علاوى و تهدید وتوى قانون اساسى، نخواهند گذاشت یك حكومت مذهبى در عراق روى كار آید. صحنه سیاسى عراق چنان گشوده و گشاده است كه هر كشور عربى مى باید غبطه اش را بخورد. صد و پنجاه روزنامه مى توانند هر چه بخواهند بنویسند، مگر ترس از تروریست هانگذارد؛ و همین اندازه و بیشتر سازمان هاى سیاسى در صحنه اند. كمونیست هاى اصلاح شده و نشده خودمانى هیچ به رو نمى آورند كه حزب كمونیست عراق در پناه سربازان امریكائى تظاهرات مى كند؛ همان حزب كه صدام حسین محبوب شوروى و اردوى صلح و بشردوستى و عدالت، یا اعضایش را كشت یا به تبعید و زندان فرستاد. اگر علاوى با پشتیبانى نمایندگانى از میان شیعیان باز به نخست وزیرى برسد هیچ در شگفت نمى باید شد. علاوى یك شیعى عرفیگراست و جبهه اش پاره اى سنیان عرفیگرا را نیز دربر مى گیرد.
تلاش: احتمال اینكه جنایاتى كه امروز تروریست ها در عراق صورت مى دهند و ظاهراً بعد از انتخابات برمحور كشتار شیعیان متمركز شده است و به یك جنگ مذهبى داخلى فراروید چقدر است؟
همایون: جنگ داخلى در عراق احتمال دورى است. یك نشانه پختگى جامعه عراقى پابرجائى شیعیان دربرابر تحریكات آدمكشان بعثى و تروریست هاى اسلامى است. همه كشتار هاى آنان نتوانسته است به تنش هاى مذهبى ازگونه پاكستان كه آخرین كشورى است كه انسان بخواهد سفر كند بینجامد. تروریسم یا «مقاومت» به زعم امریكا ستیزان و پدركشتگان مترقى، در عراق محكوم به شكست است. با بمب نمى توان به جنگ صندوق رأى رفت بویژه كه ژنرال سورى تبار نیز در پیرامون صندوق باشد. زرقاوى هنگامى كه در آستانه انتخابات به دمكراسى اعلان جنگ داد سخن آخر و یكى از آخرین سخنانش را گفت.
تلاش: یكى دیگر از مسائل حساس عراق، وضعیت كردهاست. با آرائى بیش از ۲۵ درصد در مجلس ملى عراق جهت گیرى آن ها به كدام سمت خواهد بود. به سمت حفظ وحدت و یكپارچگى عراق یا جدائى و استقلال طلبى؟
برخلاف زمان جنگ و سرنگونى صدام و دوره قبل از انتخابات، رفتار رهبران كرد عراق از متانت دیپلماتیك و دولتمدارى كافى برخوردار نبوده و بعضاً تحریك كننده است. آیا آنها حاضرند سلطه خود برچاه هاى نفت كركوك و موصل را قربانى حضور سیاسى موثر در بغداد و سراسر عراق نمایند؟ آمریكا چقدر متعهد به حفظ وحدت و یكپارچگى عراق و متعهد ساختن كردها به آینده این كشور است؟
همایون: امریكائیان هر چه بتوانند براى یكپارچگى عراق انجام خواهند داد و تركیه در بالا عاملى است كه تندرو ترین كردان را نیز ناگزیر از واقع بینى خواهد كرد. در این تردید نیست كه كردان بیشترینه چانه را براى گرفتن امتیازات خوهند زد و كسى نمى تواندآنان را سرزنش كند. پس از یك تاریخ دراز تحمل تبعیض و سركوبى، كردان حق دارند از حقوقى كه در میثاق هاى پیوست اعلامیه جهانى حقوق بشر ناظر بر حقوق اقلیت هاى قومى و مذهبى، آمده است برخوردار باشند و امور خویش را خود اداره كنند و سهم عادلانه اى از منابع طبیعى منطقه خود ببرند. ولى آینده آنها در عراق است و یك كشور كوچك كرد در محاصره قدرتهاى متخاصم بختى نخواهد داشت. مردم كرد بیش از سهم خود از كشتار و پاكشوئى قومى داشته اند و سزاوار زندگى آرام شهروندان آزاد در یك نظام دمكراسى لیبرال هستند. حضور نیرومند كردان در صحنه عراق اتفاقا به سود یكپارچگى و دمكراسى و عرفیگرائى در عراق است و جلو زیاده روى هاى دیگران را خواهد گرفت.
تلاش: ایرانیان كرد با چه نگاهى تحولات این منطقه را دنبال مى كنند، آیا اساساً وضعیت كردهاى عراقى مى تواند برروى مواضع كردهاى ما تأثیرى داشته باشد.
همایون: كردان ایران مسلما با نهایت علاقه تحولات عراق را دنبال مى كنند و اگر بخواهند همان موقعیت را در ایران داشته باشند در شگفت نباید شد. با آنكه وضع كردان در ایران و عراق قابل مقایسه نیست اثر پیوند هاى قومى را در موضع گیرى هاى سازمان هاى سیاسى كرد نباید نادیده گرفت. توصیه اى كه به گروه هاى سیاسى ایران مى توان كرد آن است كه در دفاع از حقوق اقوام بیش از مرز دمكراسى و حقوق بشر نروند و براى گردآورى نیرو و لشگرآرائى از آن سو نیفتند. دهان به دهان شدن با تجزیه طلبان زیر علم حق تعیین سرنوشت نه به سود دمكراسى است نه پیكار با جمهورى اسلامى و نه حقوق اقوام. چنان انحرافى بر عمر جمهورى اسلامى خواهد افزود و گرایش هاى نطامى گرى و حتا فاشیستى را دامن خواهد زد. در ایران كمتر از بسیارى كشور هاى دیگر مى توان با یكپارچگى ملى بازى كرد. نگهدارى این آب و خاك از آن موارد معدودى است كه مى تواند چشم ایرانى را بر هر ملاحظه اى ببندد. اما تا آنجا كه به سازمان هاى سیاسى اصلى كردان ارتباط مى یابد جز تأكید بر یكپارچگى ایران چیزى نمى گویند. اختلاف ما با آنها به نظر مى رسد بیشتر در نام هاست. ما در حزب مشروطه ایران، كه بزرگ ترین نماینده گرایش لیبرال دمكرات ایران بشمار مى رود، به دلیل پیشینه تاریخى فدرالیسم و ناسازگار بودنش با شرایط ایران و سوء استفاده هائى كه از آن در موقعیت جغرافیائى ایران مى توان كرد طرح حكومت هاى محلى را بجاى فدرالیسم براى تمركز زدائى از حكومت پیشنهاد كرده ایم. در آنچه به حقوق اقوام مربوط مى شود ما در چهارچوب اعلامیه جهانى حقوق بشر و میثاق هاى پیوست آن فكر مى كنیم. كردان ایران اگر از رهبرى روشن بینى برخوردار باشند، كه امید است چنین باشد، و اگر چپگرایان از همه سو نومیدى را كه براى جلب پشتیبانى، وعده استقلال به هر گروه قومى مى دهند جدى نگیرند، هیچ مشكلى با جریان اصلى ناسیونالیسم دمكرات و لیبرال ایرانى ندارند. آنها بازماندگان نخستین ایرانیانى هستند كه هنگامى كه پا به میدان تاریخ گذاشتند جهان را دگرگون كردند. چنانكه ریچارد نلسون فراى، پروفسور ایران دوست هاروارد، نوشته است با آن ایرانیان بود كه فرایافت دین از دولت جدا شد. ما كه «دو انگارى» dualism را به جهان داده ایم به یك معنى عرفیگرائى را نیز آغاز كردیم.
تلاش: اخیراً با اوج گیرى جدال هاى انتخابات ریاست جمهورى دور نهم میان جناح هاى حكومت اسلامى در ایران، شاهد تاكتیك هائى از سوى اصلاح طلبان حكومتى هستیم كه نشان مى دهند، آنها به هر وسیله اى دست مى زنند تا بتوانند به هزینه ملت ایران خود را در قدرت حتى بصورت «تداركاتچى» و در حاشیه آن نگاه دارند.
ته مانده هاى اصلاح طلبان دینى با استفاده از تجربه دوم خرداد، این بار مسئله اقوام این گروه هاى بالقوه ناراضى بویژه كردها را به مسئله زنان و جوانان افزوده و امیدوارند با سودجوئى از نارضایتى ها و مطالباتشان، آنها را بصورت لشگر خود به پاى صندوق هاى رأى بكشانند.
از نظر شما آنها این بار در ابزارسازى خود به هزینه مردم ایران و ایرانیان كفرد چقدر موفق خواهند بود؟
همایون: اصلاحگران در ایران غم انگیز ترین افرادند. آنها در سراشیبى افتاده اند كه به سردار دزدسالارى cleptocracy ختم خواهد شد. از اصلاح طلبان حكومتى هر فریبكارى بر مى آید، چه در قدرت باشند و چه بیرون از آن. گوئى در مسابقه اى با انحصارگران در نشان دادن چهره اسلام راستینى هستند كه بیست و شش سال است در آن فرو رفته ایم. تاكتیك هاى آنان هر چه باشد اعتبارشان در حدود صفر است. هیچ كس جز همپالكى هاى بى امیدشان در بیرون، خریدار سكه تقلبى آنان نخواهد بود. انتخابات ریاست جمهورى امسال با این مشكل روبروست كه شمار رأى دهندگان واقعى و به میل خود از نامزدان چندان بیشتر نباشد.
تلاش: جریان جنبش رفراندوم تا چه حد توانسته نظر گروه هاى فعال منتسب به اقوام ایرانى را به خود جلب نماید؟ آیا بیانیه فراخوان ملى برگزارى رفراندوم، از ظرفیت كافى براى پاسخگوئى اصولى به مطالبات گروه هاى فعال این اقوام و فعالترین آنها یعنى ایرانیان كفرد را دارا است و چشم اندازى روشن براى جذب آنها به پروسه بنیانگذارى ایران دموكراتیك پس از جمهورى اسلامى را ارائه مى دهد؟
همایون: بزرگ ترین سازمان هاى سیاسى قومى تا كنون و تا جائى كه من مى دانم دربرابر فراخوان خاموش مانده اند و شمارى سازمان هاى كوچك اعتراض كرده اند كه چرا در بیانیه از تمامیت ارضى ایران یاد شده است؟ از گروه دوم مى گذرم كه در پیله تنگ خود هیچ ربطى به جهان بیرون از جمله مبارزات مردم ایران ندارند. ولى در مورد سازمان هاى بزرگ تر، این كنار كشیدن از پیكار ملى و تمركز بر مسائل قومى هیچ كمكى به افزایش تفاهم كه لازمه حل مشكلات است نخواهد كرد. گذشته از این، چه در حقوق اقوام و چه تمركز زدائى هر پیشرفتى بستگى به تغییر رژیم در جمهورى اسلامى دارد و همكارى همه نیروهاى آزادیخواه براى آن لازم است. اما در آنچه به همه ایران و نه تنها بخشى از آن مربوط مى شود ما كمتر شاهد مشاركت جدى این سازمان ها بوده ایم. به نظر مى رسد آنها مبارزه با جمهورى اسلامى را از پشت منشور فدرالیسم مى بینند. مشاركت آنان در حدى است كه گروه هاى سیاسى دیگر را پیشاپیش به چنان فرمولى متعهد سازند. این استراتژى مى تواند آنان را به انزوا بكشاند.
فراخوان همه پرسى متن كوچكى است و وارد بسیارى موضوعات نشده است ولى هر چه در دایره آزادیخواهى و حقوق بشر بگنجد در آن هست. تأكید نشدن بر موضوعاتى مانند جدائى دین از حكومت یا حقوق اقوام به معنى غفلت از آنها نیست. قانون اساسى بر پایه حقوق بشر كه از سوى نمایندگان مردم در یك انتخابات آزاد تدوین و به رأى همگانى گذاشته شود حقوق و آزادى هاى همه را تضمین مى كند. هیچ جائى در اعلامیه جهانى حقوق بشر نیست كه تجاوز به حقوق قومى یا كمترین تبعیضى را اجازه دهد و اداره امور مردم توسط خود آنها از حقوق بشر است. فراخوان همه پرسى یك برنامه سیاسى نیست؛ یك استراتژى پیكار نیز نیست، گرچه بخش موثرى از آن بشمار مى رود و رژیم را در تنگناى بیشترى مى گذارد. فراخوان نقشه راهى است براى پس از جمهورى اسلامى. این گروه هاى سیاسى اند كه مى باید اصول قانون اساسى آینده را در میان خود بحث كنند و زمینه را براى هنگامى كه سرانجام مردم بتوانند تصمیم بگیرند آماده سازند. توافق بر سر سه اصل بنیادى در فراخوان، نخستین مرحله چنان توافقى است: اصلاح ناپذیرى رژیمى كه با موجودیت ایران و بهروزى مردم ناسازگار است؛ قانون اساسى نوینى براى ایران بر پایه اعلامیه جهانى حقوق بشر كه در واقع آن را متن سیاست هاى ایران قرار مى دهد؛ و فرایند انتخابات مجلس موسسان و همه پرسى در شرایط آزاد و زیر نظارت بین المللى براى تدوین و تصویب آن قانون.
دریافتن معنى و دامنه واقعى فراخوان ما را قادر مى سازد كه سیاست را در ایران به سطح بالا ترى برسانیم و از كشاكش مبتذل بر سر شكل حكومت یا نبرد بر سر گذشته بدر آوریم. تا همین جا فراخوان به این منظور خدمت كرده است. ببینید مخالفان یك راه حل دمكراسى لیبرال، یك ایران همه ایرانیان، خود را به چه بن بست تاسف آورى انداخته اند.
از تلاش: شماره ۲۲، مارس ۲۰۰۵
|
|