حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت

May 30, 2005

دوشنبه 9 خرداد 2564 = May 30, 2005

 

اسلحه انتخابات

 

جمهوری اسلامی از آن دیکتاتوری‌هاست که انتخابات در آن معنائی دارد. بیشتر رژیم‌های دیکتاتوری ــ چه رسد به یک رژیم شبه توتالیتر که جمهوری اسلامی است ــ مشکل انتخاباتی خود را حل کرده‌اند. هر چند سال، بی هیچ نیازی به پرده پوشی، صندوق‌ها را تا صد در صد رای‌های موافق پر می‌کنند و نه از مردمی که می‌ترسند و دیگر اهمیت نیز نمی‌دهند، و نه از افکار عمومی جهانی که عادت کرده است، هیچ پروائی ندارند. جمهوری اسلامی هم تا 1997/۱۳۷۶ از همین آسودگی انتخاباتی برخوردار بود. در آن سال رئیس جمهوری که هر چه کرد نتوانست با تغییر قانون اساسی برای سومین بار پیاپی در انتخابات ساختگی شرکت کند اشتباه پر هزینه‌ای کرد. او برای مشروعیت بخشیدن به رژیم پس از رسوائی میکونوس، و برای جلوگیری از به قدرت رسیدن رقیبان به رای دهندگان اطمینان داد که انتخابات آزاد خواهد بود. رای دهندگان فرصت را از دست ندادند و در هجومی بسیار بیش از انتظار و تمایل خود آن سردار بساز و بفروشی، کاندیدائی را انتخاب کردند که آشکارا دلخواه ولایت فقیه نبود. شمار رای دهندگان (۲۷ میلیون) و اکثریتی از آنان که به خاتمی رای دادند (۲۲ میلیون) منظره سیاسی را تغییر داد. اینکه او با آن اکثریت که چهار سال بعد نیز باز او را به کاخ ریاست جمهوری فرستاد چه کرد یکی از صفحات شرماور تاریخ این جمهوری است. آنچه به این گفتار ارتباط دارد نقش انتخابات در سیاست ایران است که با آن انتخابات معنی یافت. شرکت کردن یا نکردن مردم و شمار آرائی که به برندگان از رئیس جهموری تا نماینده مجلس و عضو انجمن ده در سه انتخابات بعدی داده شد رژیم را به صورتی در حلقه خود گرفت. فراوانی رای دهندگان به حساب محبوبیت رژیم گذاشته شد و خود رهبر بارها آن را به رخ کشید، امری که بر ساده انگاران در میان مخالفان گران می‌آمد.

از انتخابات انجمن‌های شهر و روستا و سپس مجلس، معنای دیگر انتخابات آشکار شد که سران رژیم پیش بینی نکرده بودند. مردم دیگر رای ندادند و محبوبیت ادعائی برباد رفت. وضع به صورت پیشین و انتخابات بی مشارکت عمومی باز گشت ولی این بار هر انتخابات با خود حکم تازه‌ای بر نامشروع بودن رژیم می‌آورد. اکنون با پیش آمدن انتخابات ریاست جمهوری، بار دیگر معمای رژیم حاد شده است. مانند سال 1997/۱۳۷۶ سران جمهوری اسلامی زیر فشار خارج، این بار بسیار خطرناک‌تر، افتاده‌اند. بحران اتمی و گفتگوهای تغییر رژیم، نیاز جمهوری اسلامی را به یک انتخابات آبرومند افزون‌تر کرده است. کاندیداهای چندی با نوید برطرف کردن مشکلات به میدان آمده‌اند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت با قدرت و ثروت بیکرانش جدی‌ترین آنهاست. او گروهی از روزنامه نگاران و روشنفکران را در درون و بیرون به خدمت گرفته است که با ترساندن و امید دادن می‌کوشند مخالفان را از تحریم باز دارند و مردم را از جمله در بیرون که چشمگیر تر است به رای دادن بر انگیزند. یکی بانگ به هشدار برمی‌دارد که امریکا به ایران حمله خوهد کرد و ایران عراق خواهد شد؛ دیگری اطمینان می‌دهد که جمهوری اسلامی جایگزینی ندارد، و مخالفان هیچ‌اند و مردم رها کرده‌اند و از هر تغییری هراسان‌اند؛ سومی از تجزیه و هرج و مرج می‌ترساند؛ چهارمی استدلال می‌کند که پشتیبانی امریکا از دمکراسی در ایران نامربوط است زیرا ایران آلمان یا ژاپن نیست بلکه به هائیتی همانند است؛ آخری اندرز می‌دهد که نیروهای مخالف به اندازه امکانات خود بخواهند که از نطر او چیزی نیست؛ و این نتیجه نه چندان پوشیده را می‌گیرد که همان دنباله روی از نهصت آزادی و جبهه مشارکت بهتر خواهد بود، تا نوبت پشتیبانی ازرفسنجانی برسد.

همه این کسان در پایان به یک جا می‌رسند: انتخابات. چاره در خود رژیم است و در پیروزی رفسنجانی با مشارکت عمومی در انتخابات تا امریکائیان متقاعد شوند که رژیم اسلامی ماندنی است وباید با کسی چون او کنار آیند. مشکل این کسان در آن است که امروز در جمهوری اسلامی بی آبروتر از قهرمان آنان نمی‌توان یافت. در پیشینه او که سرتاسر سیاهکاری‌های این جمهوری را می‌پوشاند به قول فردوسی تبهکاری از تباهی، و فریبکاری از بی لیاقتی گردن افراخته است. این کاندیدائی است که نمی‌تواند یک میتینگ انتخاباتی آبرومند داشته باشد و بی بیم دستگیری به کشور‌های آزاد سفر کند. حضورش هر گردهمائی مردمی را بهم می‌زند. در انتخابات مجلس پیشین با همه تقلب‌ها تنها توانست آخرین نفر از سی نماینده تهران بشود؛ و حتی به عنوان طرف مذاکره، بد‌ترین کسی است که جمهوری اسلامی می‌تواند به امریکائیان با تنفری که از او دارند عرضه کند. توانائی‌اش در گسستن تار عنکبوت مافیائی خفه کننده‌ای که او خود در هشت سال ریاست جمهوری برگرد دستگاه حکومتی کشید به اندازه هر رئیس جمهوری دیگری خواهد بود. او آنچه توانسته برای اداره ناپذیر کردن حکومت آخوندی و ناممکن گرداندن دگرگونی اساسی انجام داده است. او حتی نمی‌گوید که رفسنجانی بیست روز پیش نیست.

بد‌ترین استراتژی برای نیروهای مخالف جدی و نه سیاستبازان، درآوردن انتخابات از معنای منفی است که در جمهوری اسلامی یافته است. مردم همین با رای ندادن می‌توانند رژیم را بی اعتبار و بی ثبات کنند. جمهوری اسلامی خود را به تنگنای بدی انداخته است و رای دهندگان فرصت یگانه‌ای دارند که سردار غارتگری و آدمکشی زنجیره‌ای را یکبار دیگر تحقیر کنند، و رژیم را هر چه بیشتر از هر ادعای نمایندگی مردم ایران بی بهره سازند. انتخابات در جمهوری اسلامی دیگر جز به کار تحریم نمی‌آید. اکنون زمان همه پرسی و قانون اساسی پس از این رژیم است. مسئله این نیست که چگونه جمهوری اسلامی بهتری داشته باشند، در این است که چه نظام سیاسی و حکومتی برای ایران بهتر خواهد بود و چگونه می‌باید به آن رسید؟



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites