حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت

February 23, 2005

چهارشنبه 5 اسفند 2563 = February 23, 2005

 

انقلاب اجتماعی صحنه سازی نیست

 

” از همان فردای انقلاب اسلامی ، یك مساله مركزی بر اجتماع ایرانی برونمرزی كه هزار هزار بر آن می ”افزود ، سایه انداخت : نظریه توطئه . از آن پس هرچه از اندیشه و عمل اكثریت این اجتماع بوده به ”صورتی ، از این نظریه تاثیر پذیرفته است . چیرگی توطئه اندیشی بر ذهن بسیاری از ایرانیان چنان است ”كه از آن می باید به عنوان یك شیوه نگرش به جهان یاد كرد ( جهان بینی والاتر از آن است كه برای توطئه ”بكار رود ) . ”

” نظریه توطئه را در این مصرع می توان خلاصه كرد كه صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی . اما آنچه ”در این مصرع از"صورت زیر" دانسته می شود نه روابط علت و معلولی در سیاست و اجتماع است ؛ نه ”قانونمندیهای علوم انسانی است ، از روانشناسی تا سیاست و اقتصاد و جامعه شناسی ؛ بلكه دست پنهانی ”است كه همه چیز را در سیر تاریخ می چرخاند . باز در اینجا منظور ، "دست پنهان" بازار آدام اسمیت ”نیست كه تعادل عرضه و تقاضا را تعیین می كند ، بلكه یك ماهیت برترین در معنی صوفیانه آن است : ”ابرقدرتها ، غرب ، هفت خواهران ، شركتهای چند ملیتی ـ كه پس از شكسته شدن انحصار بازار نفت جای ”هفت خواهران را در "پانتئون" نظریه سازان توطئه گرفته اند . برای جامعه های بدوی دیگر مانند عربها ، ”دستهای ناپیدای دیگری هم هست ، هركدام به فراخور سوداهای ( ابسسیون ) خودشان.”

” این دستهای پنهان توده های مردم را همانگونه برسر انگشتان خود می گردانند كه گروهها و افراد را ، هر ”كه و هر چه باشند ؛ می توانند بهمان آسانی مردمان را بر لبه پرتگاه بیاورند و سرنگون كنند كه آن نیزن ”افسانه با كودكان افسون شده كرد . دست توطئه جانشین دست خداست ـ هركه را بخواهد بالا می برد و ”هركه را بخواهد واژگون می كند و حتا گاه به دست خود او می كند . ”

” با چنین قدرت خدایگونه روشن است كه شناختن توطئه آسان نیست ، و همچنانكه آیات مشیت خداوندی را ”پس از رویدادها می توان شناخت ـ خداشناسان هنگامی كه بیمار روبه مرگ بر اثر مداخله بهنگام یك پزشك ”آگاه درمان یافت حكم می كنندكه مشیت خداوند بر زنده ماندنش بوده است ـ توطئه شناسان نیز توطئه را در ”جامه ارغوانی پیروزی می شناسند . ( فرماندهان رومی را در جشنهای پیروزی ، "توگا"ی ارغوانی می ”پوشاندند ) . تو طئه نیز مانند انقلاب پدیده ای به قول همان رومیها ”ipso facto ‎” ( به دلیل خودش ) است ، پس ”از رویدادنش معلوم می شودكه نامش چه بوده است . ( در باره استثنائی و اجتناب پذیر بودن انقلاب ، در ”این ستونها در گذشته بحث شده است ) . ”

” چنین نیست كه در علم توطئه هیچ رابطه علت ومعلول نباشد . برعكس میان منافع توطئه گران وسرنوشت ”قربانیان، آنچنان رابطه تمامی است كه نیازی به یافتن هیچ دلیل دیگری بر پیچیده ترین درامهای تاریخی ”نمی گذارد . ( توطئه در درامهای پیچیده تاریخی ، در شكست و پیروزی كشورها و دگرگونیهای دورانساز ”سیاسی و اجتماعی ، صورت می گیرد ؛ امور ساده تر كه عوامل موثر در رویداد وكاركردشان آشكار تر ”است و جائی برای گمانپروری نمی گذارد به توطئه نمی كشند . ) علم توطئه در اینجا به ایمان همانند می ”شود . ایمان در اموری است كه قابل اندازه گیری ، و از راه تجربی اثبات پذیر نیستند ؛ به امری كه قابل ”اثبات باشد ایمان نمی توان آورد . علم توطئه به قیاس علم عرفان یك "اندیشمند" اسلامی ساخته شده است ) . ”كافی است كه منافعی در یك توطئه برای دست پنهان صاحب مشیت تصور شود ، و آنگاه توطئه به همان ”آسانی و قاطعیت كه در سینما می توان دید ، فارغ از مشكلات عملی كه كوچكترین طرحها را نیز می تواند ”به شكست بكشاند ، عملی می شود .”

” هنگامی كه اطاق فرمان توطئه علامت را می دهد ناگهان همه چیز با دقت مكانیكی ساعت كار می كند . ”رویدادهای روزانه كه در جهان واقع دستخوش هر كمترین تغییر اوضاع و احوالند و سیر تحولات را تغییر ”می دهند ، همه ازروی نقشه پیش اندیشیده پیش می آیند و بخشهای تجزیه ناپذیر طرحهائی می شوند”‎ ‎كه از ”سالها و دهه ها پیش "در آب نمك خوابیده" بوده اند . توطئه از این اصل بركنار است كه هرچه موقعیتی ”پیچیده تر باشد به این معنی كه عوامل بیشتری دست دركار آن باشند ، در برابر تغییرات كوچكتری ”حساسیت پیدا می كند . مثالش این است كه اگر زاویه قوری با فنجانی در چند سانتیمتری آن ، یك سانتیمتر ”پس و پیش شود چای باز هم در فنجان می ریزد ؛ اما همین بس است كه زاویه پرتاب موشكی از مدار تعیین ”شده آن یك میلیمتر وكمتر تفاوت داشته باشد و موشك هزارها كیلومتر آن سو تر برود ، یا یك پیچش شل ”باشد و در اقیانوس بیفتد . بی تناسب بودن منافع تصوری توطئه با پیامدهای زیر و رو كننده آن ، بهمان ”اندازه بی اهمیت است كه سست بودن شواهد و دلایل ـ كه همه جنبه "بعدی" دارند . كارآگاهان توطئه در ”برابر آشكارترین دلائل بی پایه بودن فرضیات خود ، گوئی با آن هنرپیشه كمدی هماوازندكه می گفت "مرا ”باور می كنی یا چشمان دروغگوی خودت را ؟" ”

” انقلاب اسلامی بلائی بودكه مصیبت زدگانش را به علت یابی و "روشنگری" وا می داشت . پیش از همه ، ”آنها كه سهم بیشتری از مسئولیت را چه پیش از انقلاب و چه در زمان آن می داشتند با توضیحات خود به ”میدان آمدند . كسی كه بزرگترین مسئولیت را داشت زیرا بیشترین قدرت را در دراز ترین مدت در خود ”متمركز كرده بود زودتر از همه لحن و جهت گفتمان پس از انقلاب را تعیین كرد : امریكا و انگلیس و ”كنسرسیوم نفت رژیم پادشاهی را برچیدند . سه صاحب مشیت ، ابرقدرت و غرب و هفت خواهران دست ”یكی شدند و یكی از قدرتهای بزرگ جهان ـ پنجمین قدرت ـ را از ترس و نیز به دلیل اختلاف بر سر بهای ”نفت به یك تكان دادن دست سرنگون كردند ـ چنانكه حتی با "جمهوریهای موز" ( بانانا ریپابلیك ) نتوانسته ”بودند . پس از او هر ایرانی ماهزده كه از انقلاب برگشت در این نظریه راحت بخش كه نه سنگینی ”مسئولیت در آن بود؛ و نه نیازی به اندیشیدن، چه رسد به تلاش كردن می گذاشت، آویخت و پیرایه ای در ”حد سواد و سلیقه خود بر آن بست . توطئه گران و انگیزه های آنان هرچه فراوان تر وباهم ناسازتر شدند ؛ ”لگام خیال رها شد . ”

” اگر ایرانیان توطئه اندیش یعنی احتمالا بیش از نود در صدی از مردم ، دست كم پاره ای عوامل جامعه ”شناختی را هم دركنار نظریه توطئه راه می دادند باز می شد به آنها امتیازی داد . زیرا در جهان نیروهائی ”هستندكه هرجا بتوانند در كار كشورهای دیگر انگشت می كنند و آنها را فرمانبر خود می خواهند و ایران ”آن زمان در شكنندگی و آسیب پذیری شگفتش ، بسیاری را به این وسوسه می انداخت ؛ تا اندازه ای كه لیبی ”و فلسطینیان نیز در ایران نفوذی بهم رسانده بودند ـ امریكا و انگلیس كه جای خود داشتند . ولی توطئه ”اندیشی به عنوان "وودو"ی سیاست ، جای هیچ اندیشه دیگری نیست . در لحظه توطئه ، افراد و گروهها و ”حكومتها از شمول قوانینی كه در بقیه زمانها و بقیه جاها بر رفتار بشری و رفتار جماعات و نهاد هاجاری ”است ـ از جمله جستجوی سود شخصی و غریزه ماندگاری ـ بیرون می روند .”

” مهمترین رویداد تاریخ همروزگار ایران و یكی از رویدادهای مهم سده بیستم بدین ترتیب با توطئه توضیح ”داده شد . و اگر چنان رویدادی توطئه می بود ، بدین معنی كه میلیونها ایرانی ازحكومت و مخالفان و ”فرمانروایان و فرمانبران، ابزار توطئه دست پنهانی بودند كه با اینهمه مردم كوچه و خیابان نیز آن را ”می دیدند و ضمیر صاحبش را می خواندند و حدس می زدند ، دیگر هر آنچه را كه به ایران ارتباط ”می داشت می بایست به همان قلمرو برد و به انتظار پایان خیمه شب بازی نشست . این كاری است كه ”ایرانیان ، مگر اندكی ، كرده اند ، و برای گریز از هر ملامت ، مبارزه را به درون ایران واگذاشته اند .”

” اكنون نظریه توطئه ، مبارزه درون را نیز در بر می گیرد . باز از عامل مردم ، نیروهای اجتماعی ، ”فشار هائی كه برحكومت می آید و آن را اندك اندك از هم می گسلاند ، نگاه نكرده می گذرند . هرچه هست ”خودشانند ؛ مردم را بازی می دهند . هیچ چیز تغییر نكرده است و هیچ تغییری نمی باید در تاكتیكها داد .”

” بیست سالی پیش چیرگی نظریه توطئه ، مبارزه برای سرنگون كردن جمهوری اسلامی را فلج كرد وبه ”قلمرو ناممكن راند : مگر عروسكهای خیمه شب بازی كه به اشاره ابرقدرتها و هفت خواهران ریخته بودند ”و زندگیهای خود و آینده كشورشان را آتش زده بودند ، توانائی آن را می داشتند كه با قدرتهائی كه رژیم ”اسلامی را آورده و سرپا نگه داشته بودند در بیفتند ؟ مگر تصوف به ما نمی آموزدكه در برابر مشیت می ”باید به همان مشیت توكل كرد و در كوشش و كشش سودی نیست ؟ طرفه آن بودكه همان دانشمندان توطئه ”كه هزاران صفحه را در اثبات ناچیز بودن ایرانیان و قدرت نامحدود و جادوئی غرب سیاه كرده بودند به هم ”میهنان خود دربیرون سركوفت می زدند كه چرا سر كیسه های خود را شل نمی كنند ؛ چرا در پشت رهبری ”آنان گرد نمی آیند ؛ چرا مانند ویتنامیها و افغانها رفتار نمی كنند ؟”

” امروز نیز ادامه همان روحیه ، مبارزه را در خطر سردرگمی قرار می دهد . اگرعامل مردمی در ”تحولات ایران نقشی ندارد و هرچه هست بازیهای درونی گروهی است كه هم آگاه ودورنگر ، و هم بهم ”پیوسته است ، هیچ راهی برای مردم نیست . دربرابر رژیم سركوبگر و خونریزی این چنین هشیار و چاره ”گر ، مردمی كه بیست سال پیش هم چیزی نبودند و امروز هم چیزی نیستند ، همان بهتر كه به رویای ”انقلاب خونین دلخوش باشند ، یا مانند نیاکان زرتشتی خود در آن دو قرن سكوت ، انتظار "آمدن پیك شاه ”بهرام از هندوستان و فراز آمدن سپاه او را با پیلان و سوارانش " بكشند .”

”***”

” در اثبات نظریه های توطئه هر اندازه هم دلائل استوار بیاورند ، هیچ كس ناگزیر نیست تنها از پشت ”منشور طرحهای شیطانی دستهای پنهان به كارهای جهان بنگرد . دستهای پنهان و طرحهای شیطانی تنها ”نیروهای برانگیزاننده تاریخ نیستند ، هرچند همواره می كوشند سیر رویدادها را به سود خودگردانند .”
” ”
” بویژه هنگامی كه با دگرگونیهای بزرگ اجتماعی روبروئیم بهتر است هرچه بیشتر بر آن دگرگونیها باریك ”شویم . به عنوان مثال ، روندهای جمعیت شناسی ایران ـ رشد شتابان افزایش جمعیت و جوانی روز افزون ”آن در هفت دهه گذشته و بویژه دو دهه جمهوری اسلامی ؛ یا شهرنشین شدن ایرانیان ( دوسوم جمعیت در ”همان مدت ) و ریشه كنی عملی بیسوادی ، در جهت دادن سیر تاریخ ایران عواملی بسیار با اهمیت ترند تا ”طرحهای هفت خواهران یا محافل درونی الیگارشی آخوندی . یك جامعه روستائی و ایلیاتی هنگامی كه در ”كمتر از سه نسل از ریشه دگرگون می شود دستخوش جریانات انقلابی از همه گونه خواهد بود ، بسته به ”اینكه رفتار طبقه سیاسی آن چه باشد . ( خود رفتار طبقه سیاسی ، برآیند بسیاری عوامل كوچك و بزرگ ”فرهنگی و تاریخی و سیاسی است و با برچسب زدنهای ساده انگارانه نمی توان از آن گذشت . )”

” ده سالی پس از انقلاب و فرو نشستن گردباد انقلابی ، و با پایان جنگ نومیدانه هشت ساله با عراق ، سه ”روند را درحكومت و جامعه می شد بازشناخت : تكنوكراتیك شدن دستگاه اداری ، برآمدن جامعه مدنی ”ایران به صورت یك نیروی سیاسی ، روی آوردن بخشهائی از دستگاه حكومتی به مردم . این هرسه در ”مقیاسی كوچك بود ولی مسیر آینده را نشان می داد .گوشه هائی از این دگرگونی پردامنه را از همان زمانها ”می شد دید و اكنون كه این هر سه روند بسیار نیروگرفته است ، آوردن نوشته هائی از آن سالها دست كم ”امیدواری به آینده را می تواند افزایش دهد :”

” " آنچه ما در ایران می بینیم نظام از هم پاشیده ای است كه می خواهد به گذشته اش ، یعنی خودش ، پشت ”كند ؛ به صورتی دیگر درآید . حكومتی است كه بخش مهمتر آن در تلاش است كه مانند مخالفان و دشمنانش ”شود ؛ به زبان آنان سخن بگوید ، راه حلهای آنان را بیازماید و نمی تواند . پاره های این نظام با هم در ”جنگ قدرتند ؛ هركدام پیروز شوند از این نظام چیز زیادی نخواهند گذاشت . تندروان روند فروپاشی را ”تندتر خواهندكرد و میانه روان از پایان دادن به هرج و مرج سامان یافته ای كه نامش جمهوری اسلامی ”است چاره ای نخواهند یافت ـ با همه پیامدهای خطرناكش برای خودشان ." ( ما به بن بست نرسیده ایم ””…كیهان ۲٣ خرداد ١٣٧٠/ 1991 )”

” "به این نكته در جای دیگر اشاره شده است كه اصلاح رژیم در دسترس رهبران و ساختار قدرت كنونی ”نیست و برای بهكرد رژیم باید دگرگونیهای ریشه ای در آن داد ؛ بسیاری از سازمانها و نهادها و گروهها و ”افراد را كنارگذاشت ؛ از نیروهائی یاری گرفت كه از رژیم نیستند و چه بسا درپی واژگونیش باشند ـ یا ”دست كم درپی چنان دگرگونیهائی در رژیم ،كه جز واژگونی تعبیرش نتوان كرد. (موقعیت بی برد در ج. م. ””۲٧ تیر ١٣٧٠/ 1991 )”
” "پس از دوازده سال و اندی ، بدی حكومت و ندانم كاری و چیرگی حزب الله ، دستگاه اداری و دیوانی و ”ظرفیت تولیدی كشور ازكار افتاده است . در برابر به سبب غفلت و نافهمی مسئولان ، جمعیت كشور از ٣٧ ”میلیون به ۵۵ میلیون رسیده است . رژیم اسلامی اگر نخواهد به معنی كلمه پایمال این جمعیت بی اكنون و ”بی آینده شود باید كار را از مكتبی ها و حزب اللهی ها بگیرد و به كسانی بدهد كه این دستگاه دیوانی و ”ظرفیت اقتصادی را پیش از انقلاب اسلامی ساختند و اداره كردند ( آب شدن مخالفان و آفتاب كمرنگ میانه ”روی ، كیهان ۲۶ اردیبهشت ١٣٧٠ ) ”

” " مدیران و تكنوكراتها را می حواهند در یك چهارچوب تنگ سیاسی به خدمت بگیرند و هماوردان را با ”شخصیت كشی و تبلیغات و یا به دست تروریستهای خود حذف كنند . بازكردن اقتصاد در برنامه آنها هست ”اما بازكردن سیاست واپسین چیزی است كه ممكن است بخواهند . اینكه رژیم اسلامی درهر حال نخواهد ”توانست اقتصاد را اداره كند ونخواهد توانست نظام سیاسی و دستگاه سركوبگری را دست نخورده نگهدارد ”بحث دیگری است 000 هنوز ناكامیهای بسیار باید ، تا دریابند كه مناسبات خارجی و اقتصاد و نظام سیاسی ”یا ساخت قدرت ، بخشهای جدا ازهم یك مجموعه یا كشوهای یك میز نیستند ، هركدام در جای خود . این ”قلمروها در ( یكدیگر ) اثرات مستقیم و نامستقیم دارند كه در جهان دگرگون شونده ما روز افزون است ””( امروز را با ١٣۵٧ نمی توان مقایسه كرد ، كیهان ١٠ مرداد ١٣٧٠/ 1991 )”

” "آرزومندان دگرگونی تدریجی رژیم دیرگاهی است دیگر امیدی به رفسنجانی ندارند واشاره های روز ”افزون به صداهای مخالف و مستقلی است كه در مطبوعات و مجلس و دستگاه اداری‎…‎”. بلند است ؛ به ”سازمانها وگروهها و محفل های كوچك ولی بیشماری است كه دمكراسی و حقوق بشر و جدائی دین از ”حكومت را می خواهند و دارند یك "جامعه مدنی" ”civil society ‎” در ایران می سازند ـ سازمانهائی بیرون ”ازكنترل حكومت كه هرچند غیرسیاسی هستند ولی یك جریان نیرومند سیاسی غیررسمی ، یك فرهنگ ”سیاسی مستقل ، از آنها برمی آید و به سراسر جامعه پخش می شود .”

” "این جامعه مدنی در شوروی و اروپای شرقی با همه كوچكی و ناپیدائی خود ، موریانه وار به فروپاشی ”نظام كمونیستی كمك كرد و رژیمهای قویتر از جمهوری اسلامی را یكی پس از دیگری بی خشونت و ”خونریزی سرنگون كرد یا برانداخت یا دگرگون ساخت ، چنانكه در بیشتر جاها نشانی از دستگاه قدرت ”پیشین نماند . این صداهای مستقل را دست كم نباید گرفت . ایران در میان كشورهای همپایه خود یكی از ”بالاترین نسبتهای درس خواندگان را دارد و طبقه متوسطی كه در ۵٧ ساله دوران پهلوی بالید دست كم ”ازنظر اجتماعی بسیار نیرومند است و هیچ حكومتی از آن برنیامده است و نخواهد آمد . طبقه متوسط و ”ارتشی از دانشاموختگان دانشگاههای داخل و خارج ، هم اكنون خود را به مقدار زیاد بر رژیم اسلامی ”تحمیل كرده است و آن را به شیوه خود درجاهائی كمتر وجاهائی بیشتر دگرگون می كند . ( اینها داوطلبانه ”حكومت را ترك نخواهندكرد ، كیهان ١۴ بهمن ١٣٧۲/ 1993 )”

” "ولی یك راه حل دیگر برای این رژیم حالا می شود پیش بینی كرد و این تحول را بنده نفی نمی كنم كه در ”عقیده ام پیدا شده و آن این است كه در این رژیم عناصری پیدا می شوندكه برای یافتن راه حلی برای ”خودشان و راه حلی برای نجات فردفرد خودشان ، و خودشان به عنوان گروه ، بیایند و جستجو كنند . البته ”این چیزی خواهد بود بین فروپاشی و ازهم پاشیدگی ولی بهرحال یك راه میانه ای می شود برای جمهوری ”اسلامی فكر كرد و آن راهی است كه بیایند با خواست مردم ، بناچار در یك زمینه هائی همراهی كنند و تن ”دردهند به خواست مردم و جان خود را بخرند." ( مصاحبه با خاوران ، ١۶ سپتامبر ١٩٩۴ )”

” "ایرانیان در صد ساله گذشته و در همین دو دهه یكی از پر فراز و نشیب ترین تاریخها را در میان همه ”ملتهای جهان داشته اند و این تاریخ ، این تجربه ملی ، به آنان درجه ای از پختگی سیاسی داده است كه ”نمونه هایش را در فعالیت گسترده فرهنگی ”‎–‎” سیاسی جامعه ایرانی چه در درون و چه بیرون می توان دید . ”آنها دیگر نه كارگزاران ( تكنوكراتها ) و "كاریریستها" و سردمداران بیست سال پیش هستندكه سرمست از ”رشد شتابان اقتصادی ، چشم بر زمینه های اجتماعی و سیاسی آن رشد شتابان بسته باشند و نه جنگندگان ”خشمگین و كینه توز "آرمانشهر"ی كه كسانی آن را امپراتوری اهریمنی نام نهاده اند و بیراه نرفته اند .”
” ”
” "این طبقه متوسط ازكوره تاریخ بدرآمده ـ دست كم در كوره تاریخ رفته ـ نیز بخشی از آن مردمی است كه ”دمكراتها و لیبرالها اینهمه ما را از كوری و بیخبریش می ترسانند . این مردمی كه در دوزخ جمووری ”اسلامی ، با ناداریها و كمبودهایش برای اكثریتی از ایرانیان ، اینگونه زندگیهای خود و كشور خود را سرپا ”نگهداشته اند در حسابها و استراتژیهای سازشگر به چیزی گرفته نمی شوند . گوئی همین مردم نیستند كه ”صد ساله گذشته را زیسته اند و از آن آموخته اند و شكستها را پشت شكستها دیده اند : شكست آزادیخواهی ”بی پشتوانه قدرت نظامی و و اقتصادی را ، و شكست اصلاح طلبی بی پشتوانه مشاركت مردمی را ؛ و ”شكست مردمگرائی ( پوپولیسم ) بی پشتوانه تعهد به توسعه را؛ و شكست آرمانگرائی بی پشتوانه دانش و ”آگاهی را ؛ و شكست اسلام سیاسی بی پشتوانه هیچ چیز را ...”

” "مسلم این است كه ایرانیان هرچه هم واپسمانده باشند دیگر آن مردم بیست سال و ده سال پیش نیز نیستند . ”مردم ایران مانند همیشه شگفتیها در آستین دارند . ( ایران محكوم به تحمل آخوند یا دیكتاتوری نیست ، ”نیمروز ١١ خرداد ١٣٧۵/ 1996 ، درست یك سال پیش از یكی از شگفتیها ) "”

” نقشه ها و توطئه های گروه فرمانروا را هر چه هست می باید بر زمینه سیاسی-اجتماعی ، بر پویائیهای ”‎ ‎dynamics ‎” جامعه ایرانی گذاشت و بدان اهمیت سزاوارش را داد ـ عاملی تاكتیكی در یك پهنه شگرف با ”بازیگران بیشمار، و نیروهائی كه برخودشان نیز كاملا شناخته نیستند و در جریان رویدادها شكل می گیرند. ”
چنین جامعه پیچیده أی را نمی توان به یك صحنه سازی فروكاست . تفاوت میان جامعه شناسی و داستانهای ”كارآگاهی در همین است .”

” "جامعه مدنی" تنها یك شعار انتخاباتی یا اختراع یك نفر نبود و بیش از صد سال است كه ایران جامعه ”مدنی به معنی امروزیش را دارد می سازد . روی آوردن بخشهائی از حكومت اسلامی به مردم ، تنها در ”ذهن خیال اندیش پاره أی مخالفان رژیم صورت نمی گرفت . اگر در بیرون كسانی ده سال پیش می گفتند كه ””" همه تبلیغات رژیم از مغزشوئی كودكان دبستانی نیز بر نمی آید " در خود ایران كسان بیشتری را می شد ”انتظار داشت ، حتی در محافل حكومتی ، كه دریابند مردم را از دست داده اند . این احساس از دست دادن ”مردم را تا كسی از آن بالا تجربه نكرده باشد نمی تواند دریابد كه چه مهابتی دارد . بسیار اندكند كسانی كه ”پس ازچنان احساسی همان بمانند كه بوده اند . روانهای شكننده تر خرد می شوند ـ چنانكه بیست و دو سالی ”پیش روی داد . كوردلانی نیز تا پایان تلخ می روند ـ چنانكه مافیای آخوندی آماده است برود .”

” بیست و یك سال پیش جامعه ایرانی ، از گروه فرمانروا تا نیروهای مخالف ، از سرامدان سیاسی تا طبقه ”متوسط آمادگی داشت كه یا به موج انقلاب تسلیم شود و یا با سر به گرداب انقلاب اسلامی بیفتد . امروز ”گروه فرمانروا در برابر موج انقلابی دیگر ، انقلاب جامعه مدنی ، به دوپاره شده است ؛ حركت انقلابی ”خود آن را دربر گرفته است ؛ و طبقه متوسط با استراتژی و هدفهائی شایسته سده بیست و یكم این حركت را ”گام بگام پیش می برد .



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites