حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت

April 30, 2006

یک شنبه 10 اردیبهشت 2565 = April 30, 2006

 

از همرائی تا همه باهم

 

هر چه هم در سودمندی اتحاد و ائتلاف بگویند چاره ای بهتر از رسیدن به یک همرائی میان مهم ترین نمایندگان راست و چپ ترقیخواه ایران ( که اکنون دمکراسی را نیز کشف می کنند) نیست

زمانی بود، تا همین نزدیکی ها، که همرای شدن افرادی از گرایش های گوناگون به تصور نمی گنجید. اکنون در چرخشی که ناگهانی می نماید، ولی مانند همه امور ناگهانی تهیه های فراوان در آن رفته است، از هر جا فراخوان است که همه با هم گرد آیند و همکاری کنند. حتا "پاریا" های به حق سیاست و جامعه ایران، مجاهدین خلق، نیز به عنوان بخشی از یک گروهبندی بزرگ پیشنهاد می شوند. منطق فراخوان رخنه ناپذیر می نماید: ما همه یک دشمن داریم و تا آن وقت جای پیش کشیدن اختلافات نیست. نیکخواهانی برای آنکه قوت بیشتری به فراخوان خود بدهند توافق بر چند اصل کلی، مانند دمکراسی و حقوق بشر را هم زمینه مثبت، به اصطلاح ایجا بی، چنان همکاری پیشنهاد می کنند.

پیش کشیدن موانعی که بر سر چنین ترتیباتی هست به اندازه کافی شخص را منفی باف و اشکال تراش جلوه می دهد. اکنون اگر کسانی نه تنها آن موانع را بشناسند بلکه لازم بدانند درباره شان چه می توان گفت؟ ولی در وضعی که ایران است و با تجربه ای که خود ما کرده ایم و در جاهائی مانند عراق می بینیم، همه چیز بستگی به این دارد که از کجا آغاز کنیم. این تجربه ها به ما می آموزد که همیشه بد تری هست، و پیش از پایان دادن به یک موقعیت بد می باید آنچه که بتوان برای بد تر نشدنش انجام داد؛ از همه مهم تر دوری جستن از عناصری است که نشان داده اند در هیچ طرح سالمی نمی گنجند. به زبان دیگر اولویت ما دشمنی با جمهوری اسلامی نیست؛ ساختن جامعه و نظامی است که از خشونت و استبداد و واپسماندگی آزاد باشد. از میان برداشتن رژیم بدین ترتیب شرط اولویت است نه خود اولویت.

جمهوری اسلامی دشمن بزرگ ایران است ولی همه نیرو های واپسماندگی و استبداد، به درجات و در زمان های گوناگون دشمنان ایران اند، هر چند بد ترین مبارزه را نیز با جمهوری اسلامی بکنند. نبرد ما با افراد و نام ها نیست، با روحیه ها و طرز تفکر هاست، در جمهوری اسلامی و بیرون از آن. نمی توان به نام رهانیدن ایران از چنگال حزب اللهی و بسیجی با مجاهدی که روی حزب اللهی و بسیجی را از هم اکنون سفید کرده است، یا با سازمان های قومی که در پایان راه به تجزیه ایران می اندیشند دست همکاری داد؛ و نمی توان از استبداد آخوندی به استبداد های راست و چپ دیگر پناه برد. مصلحت گرائی صرف برای کارزاری که درگیر آنیم بس نیست زیرا ما برای درانداختن طرح نوی پیکار می کنیم و در چنان طرحی اداره جامعه با موهبت الهی یا از درون مسجد و خانقاه یا به نام پرولتاریا جائی ندارد. نمایندگان چنان روحیه ها و طرز تفکر هائی حق دارند مبارزه خود را بکنند ولی می باید دنبال رسیدن به همرائی consensus و سپس همکاری با افراد و گروه هائی بود که از خود توانائی دگرگونی و اصلاح نشان داده اند و در نتیجه می توانند کمترینه اعتمادی برانگیزند.

"همه با هم" شعاری است که بجای "یا من یا دیگری" عنوان می شود که تا کنون با ما بوده است. چنین شعاری در ظاهر آزاد منشانه ترین و آسان ترین می نماید ولی در عمل به مشکل اعتماد بر می خورد، و یا اصلا به جائی نمی رسد و یا اگر به جائی هم رسید نامرادی و پشیمانی از آن می زاید. ما هر چه بگوئیم، گروه هائی با یکدیگر همکاری نخواهند کرد زیرا تجربه شان با هم چنین اجازه ای نمی دهد. در روابط انسانی عمده اعتماد است و اعتماد تنها با ردیف کردن عبارات بدست نمی آید و می باید در عمل ثابت شود. شعار درست تر و دمکراتیک تر، "هم من هم دیگری" است که جا را برای همکاری در عین گزینش باز می گذارد: همکاری کسانی که نه تنها در اصول می توانند همرای شوند ــ با حفظ مواضع خودشان ــ بلکه به کمترینه اعتماد در میان خود رسیده اند.

این مرحله تازه مبارزه ماست. اگر پیشرو ترین عناصر مخالف جمهوری اسلامی به چنین همکاری برسند نه تنها پیکار با رژیم به سامانی خواهد رسید بلکه سلامت آینده سیاست ایران نیز به مقدار زیاد حاصل خواهد شد. همکاری برای اصلاح نظام سیاسی وجامعه ای که مسئله اصلی اش بی اصولی و فرصت طلبی و سست عنصری و نا آگاهی است به مراتب بر مسابقه برای سرهم کردن شوراهای رهبری و گرد آوردن هر که در دسترس بود تفاوت دارد. از مبارزان جدی نمی توان انتظار داشت حتی به نام جنگیدن با رژیم اسلامی در کنار کسانی قرار گیرند که هیچ وجه اشتراکی با انان ندارند و در فردای پیروزی (که با افرادی همه دنبال پیش انداختن خود، و روحیه هائی آماده تن در دادن به هرچه برای سود شخصی، هیچ احتمالش نیست) باید به جنگ آنها برخیزند. فردای ایران را می باید با همرائی، و رقابت، ساخت نه نبرد مرگ و زندگی بر سر غنائم، یا برنامه های سیاسی که عملا هیج اشتراکی جز مخالفت با حکومت کنونی ندارند.

هر چه هم در سودمندی اتحاد و ائتلاف بگویند چاره ای بهتر از رسیدن به یک همرائی میان مهم ترین نمایندگان راست و چپ ترقیخواه ایران ( که اکنون دمکراسی را نیز کشف می کنند) نیست. فاجعه جمهوری اسلامی را شکاف پر نشدنی چپ و راست ترقیخواه فرا آورد. حسینیه و مهدیه پس از آنکه نیرو های تجدد یکدیگر را فرسودند به قدرت رسیدند. فدا شدن تجدد در کشاکش قدرت، ضعف عمده دونسل جامعه سیاسی ایران بوده است که از کم و کاستی های اخلاقی و فرهنگی که اشاره شد بر می خاست. امروز گشاده ترین ذهن ها این را در می یابند و جامعه ایران و جامعه بین المللی به صد زبان چنان همرائی را طلب می کند. سود شخصی و گروهی روشنرایانه enlightened نیرو های مدرنیته، نیرو های آزادی و ترقی، نیز در همرائی برای مبارزه رهائی و باز سازی ایران است. (سود شخصی روشنرایانه به معنی توانائی دیدن بیش از نوک بینی است.) مشکل آن است که چنان سود شخصی و گروهی در این بافتار context دست بالا را ندارد. در سیاست نیز که پس از جنگ بزرگ ترین مجاهده بشری است مردمان می توانند به آسانی از سود شخصی روشنرایانه خود بگذرند.



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites