حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت

February 23, 2005

چهارشنبه 5 اسفند 2563 = February 23, 2005

 

پیكارها و نوآوریهای مشروطه نوین

 

هشت سالی پیش كوشش جدی برای سازمان دادن به طیف سلطنت طلب در اجتماعات ایرانی بیرون آغاز ”شد . این طیف با گستردگی و ظرفیتهایش كمتر از دیگران نیاز به سازمان یافتن نداشت و لی چه به سبب ”ابعاد بزرگ خود ، و چه به دلیل نداشتن تجربه كار حزبی ، با مشكلاتی بیش از بسیاری گرایشهای دیگر ”روبرو بود كه بقایای روابط تشكیلاتی خود را به بیرون آورده بودند . ”

” در نخستین سالهای حكومت اسلامی همه گروهها و گرایشهای سیاسی تبعیدی در همان فضای ناسالم ”دوران انقلاب بسر می بردند . رژیم انقلابی ، آنان را به یكسان از میهن رانده بود و در كشورهای خارج و ”در زیر قوانین دمكراتیك سرزمینهای متمدن تر به همزیستی محكومشان كرده بود . اما شكست و تبعید اگر ”هم تغییری در آنان داده بود تنها بر حق بجانبی شان افزوده بود . هركدام با دشمنی و تلخی بیشتر درپی انتقام ”و پاك كردن حسابها بودند و رژیم آخوندی یرای بیشترشان دشمن شماره یك نمی بود . آنها با تاسف تمام نمی ”توانستند مانند ایران یكدیگر را بزنند و بگیرند و بكشند و ناگزیر بودند به حملات زبانی وترور شخصیت ، ”و خشونت گاهگاهی خرسند باشند .”

” در میان تبعیدیان ، سلطنت طلبان كه "بالاتر نشسته بودند و استخوانشان سخت تر شكسته بود" از همه ”تلختر و سردرگمتر بودند . نیاز روانشناسی شان آنها را بیش از دیگران قربانی افسانه پردازیهای توطئه ”اندیشان می كرد . این خودشان نبودند كه چنان كوتاهیها و زیاده رویهائی داشتند و به آن آسانی خود و كشور ”را در پای یك انفلاب نالازم ریخته بودند . دنیا بودكه از ترس ، از حسادت ، چنان بلائی برسرشان آورده ”بود . ده ساله نخستین حكومت اسلامی را در آرزوی بیهوده بازگشت دو ماه و دو سال دیگر سپری كرده ”بودند و هزار هزار رها می كردند و زندگی هایشان را باز می ساختند . اگر امیدی در میانشان مانده بود ، ”نادری و شاه اسماعیلی می بودكه یك تنه مبارزه را به سامان رساند و تبعیدیان را به جهان گم كرده شان باز ”گرداند . انقلاب اسلامی از پایه تكانشان داده بود ولی عبرتی بیش از این نداشت كه بار دیگر اگر دستمان ”رسید می دانیم چه كنیم . تقریبا همه آنها در پناه نظریه های توطئه هیچ ضرورتی به بازاندیشی موقعیت خود ”، همچنانكه بردوش گرفتن بار مبارزه ، احساس نمی كردند . چنانكه در بیشتر موارد پیش می آید ضربه ”شكست، آنها را بیشتر به گریز از مسئولیتهای آن و انداختنش به گردن دیگران كشانده بود.”

” سازمان دادن این بخش مخالفان با افرادی عموما در چنان حال و هوا ، و در اوضاع و احوالی نامساعد به ”حال یك حركت خودجوش سرگرفت و نخستین پیكار در همان مرحله پیش آمد . هواداران پادشاهی به یك ”سازمان سلطنت طلب دیگر ، هرچند بزرگتر ، نیاز نمی داشتند . آنها اگر می خواستند در آینده ایران سهم ”در خورشان را داشته باشند بایست از جهان بینی و برنامه خود آغاز می كردند ـ مشكل اصلی شان همان ”رویكرد ( اتی تود ) به سلطنت طلبی و اشتباه گرفتنش با مشروطه خواهی می بود . زمان سلطنت طلبان به ”پایان رسیده بود و خود نمی دانستند . ”

” این تفاوت میان سلطنت طلبی و مشروطه خواهی ، اساس یك جنبش فكری بودكه از همان یك دو ساله پس ”از انقلاب به عنوان مشروطه نوین آغاز شد . مشروطه خواهان و سلطنت طلبان در همان انقلاب مشروطه ”از هم جداشده و حتا با هم جنگیده بودند . اما پس از انقلاب بودكه فاصله میان آنها را می شد نموداركرد ؛ ”زیرا تنها در اوضاع و احوال پادشاهی در تبعید بودكه می شد در این مقولات اندیشید . بازگشت به پیام ”مشروطه خواهان كه پیام ناسیونالیسم و تجدد و توسعه سیاسی و اجتماعی و نوسازی فرهنگی بود و پادشاهی ”را از نو تعریف می كرد ، برای ایران پس از فاجعه جمهوری اسلامی نه تنها باربط و لازم بود بلكه تازگی ”داشت . از جنبش مشروطه خواهی به اضافه درسها و آموخته های این صد ساله هنوز بسا چیزها می توان ”برای اكنون و آینده ایران گرفت . مشروطه با پادشاهی استبدادی نمی خواند و اگر پادشاهی استبدادی از ”انقلاب شكست خورده بود، مشروطه پادزهر جهان بینی و برنامه سیاسی ارتجاعی آخوندی بشمار می رفت. ”

” بازنگری انتقادی گذشته خود كه مشروطه خواهان ، بسیار پیش و بیش از هرگرایش سیاسی دیگر بدان ”دست زدند آثاری ژرف و پردامنه داشت ؛ یك عادت ذهنی در آنها جاگیر كرد كه پیوسته در بدیهی ترین ”پبش فرضها شك كنند ؛ و آنچنان اعتبار و یكپارچگی ”integrity” اخلاقی و انتلكتوئل به آنان دادكه از آن پس ”نگذاشت در هیچ زمینه كوتاه بیایند یا به انحراف كشانده شوند . ژرفای دشمنی و كینه ای كه مشروطه ”خواهان نوین در هرجا و بیش از همه در لایه گسترده سلطنت طلب ، به سبب اختلاف آشكار در زمینه های ”سیاسی و فرهنگی و اخلاقی ، به سالیان دراز با آن روبرو بوده اند سرچشمه یك نیروی معنوی شد كه به ”سهم خود ، دركنار عوامل دیگر به سالمتر كردن سیاست كمك كرد . ملاحظه همفكران و پیروان ، ترس از ”دست دادن حوزه نفوذ سیاسی ، و آنچه روانشناسان فشار همگنان می نامند ، برای نخستین بار از سوی یك ”گرایش سیاسی بدور انداخته شد . در سازمان دادن گروهبندی سیاسی تازه هیچ امتیازی به زیان یكپارچگی ”سیاسی و اخلاقی داده نشد . اگر اختلاف بنیادی پیش آمد از پرده بیرون افتاد ـ پیامدهایش هرچه می بود .”

” سازمانی كه با این دید تازه، با رویاروئی بجای سازش موقتی ، پدید آمد كوچكتر از آن شد كه می توانست؛ ”ولی پابرجائی بیشتر یافت . یكدستی ایدئولوژیك و پرهیز از عوامفریبی اگرچه به بهای سنگین ، بدان ”اقتداری دادكه جایگاهش را در آینده ایران تضمین می كند . هنگامی كه در كنگره سال ١٩۸۸ ، سازمان ”مشروطه خواهان ایران به یك حزب راست میانه ، به حزب مشروطه ایران، تحول یافت كسی آن را صرفا ”از مقوله تغییر نام نشمرد . كاركرد شش ساله پیش از آن ، نبردهای درونی و جدلهای بیرون و انشعابها ، ”حزب تازه ای را كه برخلاف گروهبندیهای مهم دیگر از صفر در بیرون ایران روئیده است یك عنصر ”دیرپای سیاست ایران گردانیده بود .”

” دومین پیكار در جریان تحریم نفتی امریكا ( لایحه داماتو ) پیش آمد . تا آن زمان عموم مخالفان از انزوا و ”تحریم رژیم اسلامی دم می زدند . پیشینه افریقای جنوبی و اصرار كنگره ملی افریقائی بر تحریم رژیم ”آپارتاید نشان داده بود كه تحریم بین المللی با همه كاستی هایش چه سلاح سیاسی مهمی است . اما هنگامی ”كه در ١٩٩۶ حكومت امریكا به دلایل خودش وبی ارتباط به نظر مخالفان رژیم ، تحریم جزئی سال ١٩۸۶ ”جمهوری اسلامی را با لایحه داماتو تكمیل كرد غوغای بزرگی از همه سوبرخاست . چپگرایان و جبهه ”بیشكل ملیون آن تحریم را به عنوان مقدمه یك ۲۸ مرداد دیگر محكوم كردند ؛ دیگران ، در میان غمخواران ”رژیم ، آن را تا تجاوز به استقلال ایران رساندند؛ و همه به حال مردم ایران دل سوزاندندكه دود تحریم به ”چشمشان خواهد رفت . جز حزب دمكرات كردستان ایران كه اعلامیه ای در پشتیبانی تحریم داد و دیگر به ”یادش نیفتاد ، سازمان مشروطه خواهان ایران تنها گروهی بود كه در میان حملات و اتهامات از هر سو ”تحریم را لازم شمرد و آثار منفی آن را بر رژیم ، و نه بر مردمی كه پیش از آن نیز در تیره روزی بسر می ”بردند ، پیش بینی كرد . ”

” تحریم جمهوری اسلامی درگذر زمان ، و همراه با رای دادگاه میكونوس كه انزوای رژیم را به حدود ”تحمل ناپذیر رسانید ، و پویائی پیكار قدرت درونی جمهوری اسلامی در آستان انتخابات ریاست جمهوری ””١٣٧۶ / 1997 ، نقش قاطع خود را ایفا كرد ؛ و روند اقتصاد ایران در این سالها و روشن شدن ابعاد چند ”ده میلیاردی بدهی های خارجی دوره رفسنجانی ـ سالهائی كه درامد نفتی ایران پاره ای از بالا ترین ”ركوردها را بدست آورد ـ نشان دادكه تحریم ، اساسا یك فشار لازم سیاسی بوده است و اثر چندان بر اقتصاد ”ایران نداشته است . نبود هیچ احساس ضد امریكائی در مردم ایران بیشتر ثابت كرد كه دودی هم اگر بوده به ”چشم مقاماتی رفته است كه از تاراج بیشتر بازماندند . بستگی یافتن نسبی بهبود مناسبات خارجی ایران ، ”چه در زمینه دیپلماتیك و چه در زمینه اقتصادی ، به پیشرفت دمكراسی و حقوق بشر ـ تا جائی كه در بحران ”پیش از گشایش مجلس عاملی مهم در جلوگیری از كودتای حزب الله بود ـ بزرگترین پیروزی مبارزه در ”عرصه بین المللی بوده است و سهم نیروهای مخالف از چپ و راست در آن فراموش كردنی نیست . این ”تصادفی نبود كه بانك بین المللی پس از سالها در این لحظه به جمهوری اسلامی وام داد . درآمدن اكثریت ”مجلس از دست نیروهائی كه رفسنجانی آنها را نمایندگی می كند و افتادنش به دست نیروهائی كه با خاتمی ”یكی شناخته می شوند آشكارا عامل قطعی بود . وضع حقوق بشر در ایران به بدی همیشه است اما دست كم ”دیگر مجلسی نیست كه چنان قانون مطبوعاتی را بگذراند . ”

” پیكار تحریم ابعادكوچكی داشت ولی سازمانی راكه تسلیم عوامفریبی ، آنهم بی نتیجه ، نشده بود بر پاهای ”خود استوارتركرد و در پیكاری كه اندكی پس از آن در گرفت به یاری آمد . سازمانی كه هرجا توانست از ”فشار اقتصادی و دیپلماتیك بر رژیم اسلامی و واداشتنش به رعایت حقوق بشر دفاع كرد و همچنان می كند ”به آسانی بیشتری توانست میان آنچه در جمهوری اسلامی یك هماورد آینده خواهد بود ، یعنی جبهه ”اصلاحگران ، و آنچه برای مصالح ملی ما كشنده است ، یعنی مافیای سیاسی-مالی ، تفاوت بگذارد .”

” انتخابات ریاست جمهوری سه سال پیش كه سرفصل نوینی در تاریخ جمهوری اسلامی بود و تغییرات ”بسیاری را در استراتژی و تاكتیكهای همه دست دركاران ایجاب كرد بر دو گروه آسانتر افتاد . نخست ”مسالمت جویانی كه از همان ریاست جمهوری رفسنجانی دل به میانه روی و عملگرائی او بستند و با این ”استدلال كه نظام سیاسی رو به اصلاح دارد و نمی بایدكار را به برخورد رساند ، از مبارزه فعال كنار ”كشیدند . انتخابات ٧۶ / 97 ریسمان نجاتی بودكه یك استراتژی بی اعتبارشده دربرابر واقعیت میكونوس را ”از آب بیرون كشید . برای آنان هیچ دست بردنی در رویكرد وشیوه هایشان لازم نیامد ؛ اگر هم تغییری ”روی داد در جهت خواست بازگشت به ایران بودكه اكنون به بحث پذیرفتن قانون اساسی ولایت فقیه و التزام ”بدان رسیده است و می باید امیدوار بود به آنجاها نكشد .”

” گروه دوم اعضای سازمان مشروطه خواهان ایران آن روز بودندكه در دوم خرداد تحقق استراتژی دیرین ”خود را دیدند ویكبار دیگر خود را تنها یافتند ، از همه سو زیر حملات و اتهامات . آن استراتژی كه از ”همان آغاز كار زیر عنوان استراتژی پیكار سیاسی مردمی اعلام شده بود دگرگونی را در توان جامعه ایران ”می دانست و مبارزه درون وبیرون را از هم جدا نمی خواست و برای گشاده شدن سیاست ایران ، كه به ”معنی قدرت بخشی به مردم است ، و رساندن دست بیرون به درون تلاش می كرد . میانه روی رفسنجانی ( ”به معنی پخش كردن منابع ملی در میان خانواده های مافیا ) و عملگرائی او ( به معنی بازكردن اقتصاد بر ”گروههای بیشتری از مدعیان پرقدرت ، و بستن هر راه گشایش سیاست ) آنها را فریب نمی داد . آنها تار ”عنكبوتی را كه رفسنجانی با تقویت یك شبكه بهم پیوسته منافع مالی-سیاسی ، و متكی به وحشیانه ترین شیوه ”های سركوبگری ـ به تیر بستن مردم با هلیكوپتر ، و راه انداختن جوخه های ترور از روی گرته ”دیكتاتوریهای امریكای لاتین ـ بر گرد جامعه ونظام سیاسی می كشید می دیدند. ”

” از نظر آنان پس از دوم خرداد جز تغییری در تاكتیك لازم نمی بود . تا پیش از آن می شد همه دستگاه ”حكومتی ایران را به یك چشم نگریست . پس از آن همان تمایزی كه مردم ایران در میان "اپوزیسیون" ”رسمی ، یعنی بخشی از حكومت ، با بدنه اصلی قدرت می گذارند لازم آمد .تاكید بر عوامل جامعه شناختی ”و بی اعتمادی به توطئه بافی ، آنها را به آسانی از اكثریت كاهنده ای در بیرون كه می گفت همه تحولات ”سیاست ایران بیش از ترفندی برای گمراه كردن دیگران نیست جدا می كرد . در تحلیل آنها از همان فردای ”پیروزی انقلاب ، نیروی روز افزونی بر ضد جهان بینی و گروه حاكم اسلامی بسیج می شد . تا دوم خرداد ”مبارزه آن بیشتر منفی و غیر فعال بود ، و شورشهای گاهگاهی كه در خون خفه می شدند . از آن پس ”مرحله منفی پایان یافت و مرحله فعال ، به تشویق و پشتیبانی كمابیشف یك بخش ازحكومت ، بدان گونه كه در ”استراتژی پیكار سیاسی مردمی پیش بینی شده بود و گاه بسی فراتر از آن ، درگرفت كه همچنان ادامه دارد ”و به تجربه ایران حالت یگانه آن را بخشیده است . اما اقلیتی نیز كه از اواخر دهه هشتاد به انتظار چنین ”تحولاتی بود ، هر چند به امید گمراه رهبری رفسنجانی ، مشروطه خواهان را محكوم می شمارد زیرا با ”همه اینها در پی سرنگونی رژیم هستند . ”

” پاسخ به آنها كه تفاوتی دركار نمی بینند آسان است : كسی در ایران با آنها هم عقیده نیست . روزگار ، آنان ”را در تبعیدگاههای دور دستشان رها كرده است . هر روز در ایران اتفاقاتی می افتد كه برای همه جز آنها ”پر معنی و گاه باور نكردنی است . میلیونها تن آگاهانه پیاپی رای می دهند و واقعیتهای تازه ای بوجود می ”آورند . هیچ كس ـ و بطور روزافزون در بیرون نیز ـ به یاد این كسان نمی افتد . بیست سال در جهان خود ”زیسته اند ، بیست سال دیگر نیز می توانند بزیند . ایران چیز دیگری شده است و دارد باز چیز دیگری می ”شود. می توان اینهمه را نادیده گرفت و همچنان به دشمن و دوست "سقط گفت و نفرین و دشنام داد ." به آنها ”نیزكه اصلاح تدریجی را در برابر سرنگونی می گذارند می توان گفت كه سرنگونی تدریجی هم در جهان ”روی می دهد ؛ و اصلا هنگامی كه یك نظام سیاسی ، یك حكومت ، از پایه با یك جامعه تضاد دارد هر ”اصلاحی كه با بنیادها سروكار داشته باشد در جهت سرنگونی است . هیچ لازم نیست تا سخن از سرنگونی ”آمد به یاد خونریزی و هرج و مرج بیفتند . ”

” كسانی كه در میان دوگروه ایستاده اند ـ آنهاكه هیچ اختلافی میان پیش و پس از دوم خرداد نمی بینند و آنها ”كه آماده بازگشت به ایران شده اند ـ اگر به اصول و هدفهای خود وفادار باشند و همراه مردم ، این جماعات ”انكار ناپذیری كه از شخصیتها و روزنامه ها و برنامه های معینی نه یك بار و دوبار و نه یك سال و دو سال ”پشتیبانی می كنند ، در پایان بهترین موقعیتها را خواهند داشت زیرا بیشترین كمك را به مبارزه مردمی كرده ”اند . آنها در واقع هم اكنون نیز بهترین موقعیتها را دارند . اصالت پیكار و مخالفت را نگهداشته اند ، ”اصولشان دست نخورده است ، و انتظارات و پیش بینی هایشان درست در می آید . هنوز مانند بقیه راه ”درازی در پیش دارند ولی راه را می شناسندومی دانند دارند چه می كنند .”

”* * *”

” گشاده بودن بر واقعیات و واردكردن انصاف در پیكار سیاسی سودمندیهای فراوان دارد . یكی از آنها ”آمادگی بیشتر برای راه آمدن با زمان است . مشروطه خواهان صد سال پیش سرشار از ایده ها و راه حلها ”برای موقعیت تازه جامعه ایرانی بودند كه سده بیستم مانند آواری برسرش فرود آمده بود . امروز ما با همان ”وضع در ابعاد سده بیست و یكمی اش روبروئیم و می باید طرح مشروطه خواهی را پیشتر ببریم . تا اینجا ”مشروطه خواهان نوین گذشته از حمله مستقیم تری به قلب مساله توسعه در ایران ، یعنی چیرگی تفكر دینی ”، بحث را در دو زمینه مهم فراتر برده اند : نخست مساله عدم تمركز و حقوق اقوام ایران در چهارچوب ”یگانگی ملی و یكپارچگی ایران؛ و دوم پایان دادن به مقوله جرم سیاسی به عنوان ریشه خشونت در سیاست.”

” طرح حكومتهای محلی كه در كنفرانس ١٩٩٧ فرانكفورت توصیه و در كنگره ١٩٩۸ برلین تصویب شد ”میان حاكمیت ”soverignty ‎” و حكومت ”government ‎” از یكسو و حكومت مركزی و حكومت متمركز از سوی ”دیگر تفاوت گذاشت . حاكمیت تقسیم پذیر نیست زیرا به معنی استقلال است ، ولی حكومت را می توان و ”می باید میان مركز و استانها و شهرها و روستاها هر كدام به فراخور خود تقسیم كرد ؛ زیرا حكومت به ”معنی اداره امور است و هر تقسیم بندی جغرافیائی حق دارد امور مربوط به خود را با ارگانهای انتخابی ”خود اداره كند و دمكراسی و توسعه نیز چنین تقسیمی را در حكومت و اداره ایجاب می كند . بهمین ترتیب ”غیر متمركز كردن حكومت به معنی ازمیان بردن حكومت مركزی نیست و بویژه در موقعیت ایران یك ”حكومت مركزی نیرومند و دمكراتیك برای توسعه همه سویه كشور اهمیت حیاتی دارد . در طرح ”حكومتهای محلی تعیین حدود هر منطقه به رای مردم آن واگذار شده است . طبیعی است كه با تعهد مشروطه ”خواهان نوین به اعلامیه حهانی حقوق بشر و میثاقهای آن ( حقوق فرهنگی و مدنی اقلیتهای مذهبی و اقوام ) ”مساله ای از این نظرها بجای نمی ماند .”

” پایان دادن به مقوله جرم سیاسی یك نوآوری دیگر بود كه در كنفرانس ١٩٩٩ رتردام توصیه شد و امید ”است در كنگره نوامبر آینده به تصویب رسد و تا نتیجه منطقی آن پیش برده شود . با این موضعگیری ، ”پیكار با جمهوری اسلامی از قلمرو انتقامجوئی وكینه كشی بیرون می آید ؛ سیاست در ایران از آفت "وندتا" ”یا حونخواهی رها می شود ؛ و جامعه مدنی آینده ایران از آسیب اندیشه ها و روشهای افراطی بدور می ماند ””. معنی واقعی ردكردن جرم سیاسی ، پایان دادن به خشونت در سیاست است ، و بیرون بردنش از قلمرو ”مذهبی حق و باطل . زیرا تنها با قائل شدن به حق و باطل درعمل سیاسی است كه مفهوم جرم سیاسی پیدا ”می شود . در سیاست حق و باطل وجود ندارد . آنچه امروز درست به نظر می رسد فردا ممكن است ”نادرست درآید ، یا شناخته شود . اگر كسان به دلیل عقاید سیاسی خود یا تصمیم های سیاسی كه می گیرند ، ”از جمله قبول مسئولیت سیاسی ، قابل مجازات نباشند دیگر نمی توان دادگاه انقلاب برپا كرد یا به پاكسازی ”پرداخت . دیگر زندانی سیاسی معنی نخواهد داشت . عمل سیاسی ، هرچه باشد و هر چه هم برای كسانی یا ”حتا اكثریتی ناپسند باشد ، جرم نیست و قضاوت آن با افكار عمومی و در برابر صندوقهای رای خواهد بود . ”كسی كه تصمیم سیاسی درستی نگرفته است رای نمی آورد و مجازاتش هم جنائی نیست. همین و بس .”

” آنچه می ماند جرائمی است كه افراد در زندگی عمومی خود مرتكب می شوند : دزدی اموال عمومی ، ”آدمكشی و شكنجه ، و آنچه كه به نام جنایات برضد بشریت شناخته شده است و در سطح بین المللی پیگرد ”می شود . این جرائم از سوی مسئولان و مقامات سیاسی و حكومتی ، بهمانگونه كه جرائم آنان به عنوان ”شهروندان ساده ، در دادگاه صلاحیت دار قابل پیگرد است .منتها شرایط ویژه ایران ، مقایسه ای را با ”افریقای جنوبی بدر آمده از كارزار آپارتاید و دادگاه حقیقت آن ، قابل توجیه می سازد . برای كشور ما كه از ”هشت دهه جنگ سیاسی-مذهبی در جامه حق و باطل رنج می برد و هر صفحه تاریخش با خشونت پوشیده ”است ، كدام اولویت خواهد داشت : پاك كردن حساب با شكست خوردگانی كه دست بسیاری شان به جنایات ”برضد بشریت و دزدی اموال عمومی آلوده است ؛ یا یكبار و برای همیشه گسستن سلسله خونریزی و ”خشونت سیاسی ، حتا به نام عدالت ؟ این موضوعی است انباشته از تندترین هیجانات و سوزانترین عواطف ”كه می باید بیشتر در آن اندیشه كرد .”



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites