حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت

September 23, 2006

شنبه 1 مهر 2565 = September 23, 2006

 

به آشکاری یک پرچم

 

حکومت فدرال کردستان عراق در یک اقدام نمادین ولی با معانی ضمنی فراوان برافراشتن پرچم عراق را در آن منطقه ممنوع کرده است. آن حکومت قبلا زبان فارسی را نیز ممنوع کرده بود. اعتراض مقامات عراقی به جائی نرسیده است و فدرالیسم در عراق گام دیگری بسوی مقصد نهائی بر می دارد. صرفنظر از دلائلی که برای این اقدام آورده می شود مسئله عمده پیشزمینه، و طرح کلی پشت سر آن است.

کردستان عراق در 15 ساله گذشته زیر چتر هوائی امریکا و از سه سال پیش حمایت نظامی آن کشور، عملا زمینه را برای روزی که بتواند بی ترس از واکنش ترکیه اعلام استقلال کند آماده کرده است؛ و اکنون مهره حساس دیگری را بر صفحه شطرنج پیش می راند که هم بی خطر و هم دارای اهمیت سیاسی و روانشناسی است. حکومت فدرال امیدوار است اندک اندک ترک ها را به واقعیتی که روی زمین دارد بوجود می آید عادت دهد. استقلال کردستان اکنون در دستور نیست و حکومت کردستان در دفاع از تمامیت ارضی عراق هیچ کوتاه نمی اید ــ به این دلیل ساده که اکنون زمان این سخنان نیست؛ و به این دلیل ساده دیگر که تمامیت ارضی در یک کشور فدرال ــ که گویا تنها صورت دمکراسی است ــ مسئله ای همواره قابل مذاکره است ــ مگر آنکه مانند امریکا تجربه جنگ چهار ساله مشهور به جنگ انفصال (64-1860با بیش از 600 هزار کشته) پشت سر ها باشد. همه تجزیه طلبان خواهان فدرالیسم این را می دانند.

اینکه عراق و کردستان به کجا می روند در اینجا موضوع بحث نیست. ولی هر تحولی در عراق برای ایران اهمیت دارد ــ به اندازه ای که رئیس جمهوری پیشین اسلامی و مامور روابط عمومی رژیم نیز که برای نرم کردن امریکائیان به آن کشور رفته است در آنجا که مخالف بیرون رفتن نیرو های امریکائی از عراق است راست می گوید. در تهران فعلا پایان اشغال عراق را به صلاح خود نمی دانند. پائین کشیدن یک پرچم و بالا بردن پرچمی دیگر که اتفاقا با پرچم یک حزب قومی ــ نمونه بالای خودی و غیر خودی ــ یکی است، می باید هر ایرانی آگاهی را به اندیشه بیندازد. اصرار پاره ای سازمان های قومی به فدرال کردن کشوری با ساخت غیر فدرال، و آمادگی عناصری از چپ و راست به پذیرش راه حل های این چنینی یا در شکل پوشیده ترش، دادن حقوق سیاسی به اقوام، در پرتو تحولاتی از این دست معنی خود را آشکار می سازد.

می گویند مسئله قومی ایران را که هست و می باید در مرکز توجهات قرار گیرد فراموش نکنید. می گویند می باید به تبعیض و ستم بر اقلیت ها پایان داد. می گویند مردم باید آزاد باشند به زبان مادری خود درس بخوانند. می گویند امور مردم در هر محل می باید به دست خودشان باشد. اینها همه درست است وپابرجا ترین سازمان سیاسی در دفاع از یکپارچگی ملی و سرزمینی ایران، جامع ترین طرح را در این باره ارائه کرده است. ولی آنها که پیوسته دم از حقوق و تبعیص و ستم می زنند حاضر نیستند نیم نگاهی نیز به این طرح ها بیندازند. اگر هم ناچار باشند پاسخی بدهند اعلام می دارند که حقوق شهروندی ــ همانکه پیشرفته ترین و آزاد ترین و عادلانه ترین کشور های جهان از آن بهره مندند ــ کافی نیست. ظاهراهیچ چیز جز جدائی که بخش نهائی دستور کار agenda پاره ای سازمان هاست کافی نخواهد بود. اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های آن در حقوق مدنی و فرهنگی اقلیت های مذهبی و قومی به اندازه کافی دمکراتیک نیست و به کار سروران نمی آید.

آن نهاد یا کنگره "ملی" که بکوشد برگرد چنین ایده هائی شکل گیرد نمی تواند چشمان خود را بر حقایقی به آشکاری یک پرچم ببندد. موضوع این نیست که چند تن در اینجا و چند تن در انجا می خواهند جایگزینی برای جمهوری اسلامی سرهم کنند و مسائلی مانند فدرالیسم و بخش کردن ایران به اقوام دارای حقوق سیاسی برایشان مهم نیست و حساسیتی به آن ندارند. آنها می توانند هر حساسیتی داشته و نداشته باشند. مسئله این است که در پیرامون ما دارند روی داوهائی بازی می کنند که سرنوشت کشور ها و جان میلیون ها انسان در گرو آن است. کسانی که از گرد آمدن معدودی نمایندگان چپ و راست، که نه، تنها نمونه است و نه تازگی دارد، چنان ازخود بی خود شده اند که سمرقند و بخارا را به خال هندوئی می بخشند بهتر است از اسب شوق پیاده شوند و معانی الفاظی را که بی آگاهی و مسئولیت بر قطعنامه ها می آید دریابند. آیا جایگزین جمهوری اسلامی می باید آماده کردن مقدمات حقوقی و سیاسی تجزیه ایران باشد تا جنگی به یاری بیاید و اسباب مادیش را نیز فراهم سازد؟

بهترین راه برای جلوگیری از خطر، پیشگیری است. برای ایران دارند خواب هائی می بینند و نا آگاهانی نیز ممکن است بازیچه شوند. اگر از هم اکنون بی پرده پوشی، بی ملاحظه اینکه کسانی، هر که باشند برنجند، مسائل شکافته شوند؛ اگر از هم اکنون سخت دربرابر هر طرحی که بوی خطری از آن برآید موضعگیری شود چه بسا بتوان در آینده بی دست زدن به زور جامعه ای ساخت که از تبعیض به همان اندازه دور باشد که از گرایش های تجزیه طلبی. همسوی شدن نیرو های سیاسی گوناگون بسیار لازم است ولی کوشش هائی که از یک سالی پیش در این رفته نه تنها پاره ای سازمان های قومی را افزون خواه تر کرده؛ نه تنها اختیار تعیین شرایط همکاری را به آنها داده؛ بلکه آرمان رسیدن به همرائی را دور تر از آنچه یک سالی پیش بود برده است. همین بس که پای سخن مهم ترین سازمان های سیاسی چپ و راست بنشینند. کاری کرده اند که دیگر در اینکه اصلا بتوان از ملت ایران به عنوان شهروندان برابر بی هیچ تمایز قومی و مذهبی سخن گفت توافقی نیست.

امروز ما اختلاف اصولی در مسئله حیاتی یکپارچگی ملی ایران را بر سر بدگمانی نهاده ایم؛ بدگمانی بیش از همیشه، در میان کسانی که یک سال و نیم پیش با هم فراخوان ملی رفراندم را پشتیبانی کردند. در آن فرا خوان همه می توانستند به بهینه، و نه بیشینهء، خواست های خود برسند. هنوز هم می توان به آن اصول بازگشت؛ همیشه می توان بازگشت. چاره بهتری نیست. به عراق بنگرید.



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites