حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت

February 23, 2005

چهارشنبه 5 اسفند 2563 = February 23, 2005

 

مردم را به خشونت می رانند

 

در خرم آباد ، اصلاحگران جمهوری اسلامی در مسابقه نابرابرشان دور تازه أی را به خشونت باختند . ”یك دعوت ساده سخنرانی از سوی اردوی سالانه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان ( دفتر تحكیم وحدت ) ”بار دیگر همه نیروی حزب الله را بسیج كرد . دار و دسته انصار ـ یا هر نام نازیبای دیگری كه بر خود می ”گذارند ـ با عربده جوئی و چاقوكشی های معمول خود میهمانان را از همان فرودگاه برگرداندند و به یاری ”ماموران انتظامی كه در زیر فرماندهی رهبر ، شاخه دیگری از انصار و دیگر نامهای نازیبای آن شده است ”، بیش از یك هفته دانشجویان و مردم خشمگین شهر را كوبیدند و هزار و پانصد تنی از آنان را به زندان ”انداختند .”

” اینكه در خرم آباد دانشجویان نتوانستند سخنان دو اصلاحگر مذهبی را بشنوند و بهای دفاع از جامعه مدنی ”را با زخمیان و زندانیان انبوه پرداختند پدیده تازه أی در آن سرزمین بیداد نیست . آنچه تازگی دارد ”بالاگرفتن روندی است كه از هژدهم تیر دوم آغاز شده است . امسال در پیرامون دانشگاه تهران دانشجویان ”و مردمی كه به آنان پیوسته بودند حمله وحشیانه حزب اللهیان را بی پاسخ نگذاشتند و ضرب شصت مردمی ”را به چند تنی از آنان چشاندند . در خرم آباد نه تنها پایداری خیزش مردم از هرجای دیگر در این سالها ”درگذشت ، شدت آن نیز بیسابقه بود و سخن از یك كشته ( به ضرب گلوله ) در صف مهاجمان می رود . ”مردم نشان داده اندكه اگر تاكنون سلاحهای حزب اللهیان را بكار نبرده اند نه از ناتوانی بلكه از خردمندی ”آنان بوده است . اما خردمندی نیز دربرابر وحشیگری به مرزهای خود می رسد و هیچ كس را نمی باید و ”نمی توان از حق دفاع از خود بازداشت .”

” این چرخشی نگرانی آور در سلسه رویدادهائی است كه روزانه در جمهوری اسلامی روی می دهد . از ”سوئی دار و دسته های انصار و بسیجی به دستور و پشتیبانی بالاترین رهبران رژیم آزادانه هر جا می ”ریزند و هر كه را می خواهند می زنند و قانون را در دست خود می گیرند . از سوی دیگر مردم به جان می ”آیند و به تلافی و خشونت بیشتر رانده می شوند . از سوئی تا ترس مردم نریزد حزب الله را نمی توان برسر ”جایش نشاند . از سوی دیگر هیچ نشانی از احترام گذاشتن به رای یا به حقوق مردم در حزب الله نمی توان ”دید . از هر دو سو مواضع سخت تر می شود . ”
” ”
” اصلاحگران ، مردم را به شكیبائی و آرامش می خوانند به امید آنكه رهبر به خود آید و اگر غم كشور را ”ندارد به آینده تیره خود و رژیمش بیندیشد . اما آنها بیهوده انتظار می كشند . رهبر عروسكی در دست سران ”مافیا و كسی از نوع آنهاست ؛ و آنچه از سخنان و موضعگیریهای مافیا برمی آید به هیچ روی برای ”اصلاحگران امیدبخش نیست . حزب الله تصمیمش را گرفته است و برای نبرد نهائی آماده شده است . نهائی ”بودن این نبرد لزوما به معنی یك برخورد قاطع با همه نیروها نیست ـ آنچه انگلیسها ”Battle Royal” می نامند ”و مترجمی آن را شاه جنگ ترجمه كرده است . نبرد دلخواه رفسنجانی به عنوان استراتژ ، و خامنه أی به ”عنوان مامور اجرا ، یك نبرد همه سویه فرسایشی است تا انتخابات ریاست جمهوری و كنار زدن یا كنار ”گذاشتن خاتمی ؛ و آنگاه كامل كردن فرایند بازگشت به پیش از دوم خرداد . ”

” یك سر استراتژی حزب الله كوتاه كردن دست ارگانهای حكومتی است ، از وزارتخانه ها تا مجلس . ”دادگاهها وزارت فرهنگ و ارشاد را در زمینه مطبوعات كنار زده اند و اكنون حوزه قم ـ چند صد تنی ”آخوند و طلبه ـ دست روی سینما گذاشته است . گسترش اختیارات مجمع تشخیص مصلحت و شورای ”خبرگان و چیدن پر و بال مجلس ، چه در قانونگزاری و چه در نظارت ، گوشه هائی از این استراتژی است ””. سر دیگر استراتژی حزب الله دست زدن به خشونت است ـ در بیشترینه أی كه برای آن امكان داشته باشد . ”در این نبرد همه گونه اسباب قانونی و غیر قانونی بكار می رود ، باز تا آنجا كه امكان داشته باشد . ”

” جبهه دوم خرداد ،كه باهمه كوتاهیها و ناتوانیهایش تنها سنگر به نسبت سازمان یافته أی است كه مردم در ”شرایط كنونی در دسترس خود دارند ، از این استراتژی و پاره أی پیامدهایش آگاه است و كاربردهایش را ”هر روز می بیند . دیگر نمی توان تصوركردكه سران آن جبهه كمترین توهمی درباره ماهیت نیروی پیش ”روی خود یا نیات گردانندگانش داشته باشند . سخنان رسمی آنان را نمی باید بیش از اندازه جدی گرفت . ”آنها با دست فروتری كه دارند هنوز ناگزیر از رعایتها و خویشتنداری هائی هستند كه رفسنجانی ها و خامنه ”أی ها از آن بی نیازند . ولی حتا سخنگویان دوم خردادی نیز بیش از پیش نشان می دهند كه ابعاد پیكاری را ”كه درگیرش هستند می شناسند . آنها همچنین به مخاطراتی كه استراتژی حزب الله برای موجودیت رژیم ”اسلامی و سرتاسر دستگاه حكومتی آن دارد آگاهتر به نظر می آیند . ”

” تكیه دوم خردادی ها ، از رئیس جمهوری تا سازمانهای دانشجوئی و با صراحتی كه در این رژیم بیمانند ”بوده است ، بر انفجار یا فروپاشی جمهوری اسلامی ، برای ترساندن پدرخوانده هائی نیست كه در پارگین ”فساد و جنایت خودساخته شان غوته می زنند . این هشدارهائی واقعی است از سوی كسانی كه لرزه زمین را ”زیر پای خود بهتر از حزب الله حس می كنند . اما حزب الله نیز چندان كر و كور نشده است . آنها نیز می ”دانند كه لحظه حقیقت نزدیك می شود ؛ و اگر تصمیم خود را به درهم كوبیدن جامعه مدنی ایران گرفته اند ”از همین آگاهی ، و برای خرید زمان است ـ از این بحران تا بحران بعدی كه امیدوارند هر چه دیرتر باشد . ”دو سوی طیف حكومتی از یك جا براه افتاده اند و به دو مسیر می روند .”

” انتشار نوار گفته ها ( اعترافات ؟ ) یك حزب اللهی پشیمان كه توفانی در ایران به پا كرد خوب می رساند ”كه این آگاهی به چه پایه است و در آن فضای بی اعتقادی محض تا كجا ها می تواند برود . در درستی آن ”نوار اگر هم كمترین تردیدی می بود واكنش ارگانهای حزب الله آن را از میان برد .حتا وكلای دادگستری كه ”نوار را به دادگاه داده بودند دستگیر شدند . حزب اللهی بخودآمده در آن نوار می گویدكه پیش از انتخابات ”مجلس پنجم ـ همان كه در بی اعتباری از هر چه در تاریخ پارلمانی ایران درگذشت ـ رفسنجانیها به او و ”همدستانش پول داده بودند كه گردهمائیهای دختر رفسنجانی را بهم بزنند و از او عكسهای غیر حزب اللهی ”بگیرند و به شهردار پیشین تهران ، واز ستارگان سیاست توسعه بسازوبفروشی سالهای تاراجگری ، بتازند ”و در روزنامه های حزب اللهی به آن دو حمله كنند . منطق سفارش دهندگان این بودكه با پیشرو و مردمی ”جلوه دادن رهبران جبهه سازندگی و ابراز خشم حزب الله به آنان بر محبوبیت شان افزوده خواهد شد .این ”پدیده شگفت را آقای فرج سركوهی به درستی "آگاهی بر زوال" نام داده است . بر این نام می توان صفت ”بهره برداری از زوال را نیز افزود . كدام حكومت دیگری را می توان سراغ كردكه بی آبروئیش را نیز ”دستمایه ماندن بر قدرت ساخته باشد ؟ ”
” ”
” اگر حزب الله می داندكه زمین چه دهانی زیر پایش باز كرده است مردم ایران نیز می دانندكه بازگشت به ”پیش از دوم خرداد به چه معنی است . پرونده آدمكشی های زنجیره أی كه هنوز با همه تلاشهای رفسنجانی ”و همدستان او باز است تنها گوشه أی از هاویه أی را كه جامعه ایرانی بسویش رانده می شد نشان می دهد . ”تا پیش از دوم خرداد حزب الله همه سكانهای قدرت را در دست داشت و از هیچ سوئی تهدید نمی شد . سران ”مافیا قلمروهای خود را بخش كرده بودند و بهركس سهمی داده بودند . سانسور در زننده ترین صورتها و ”محدودترین تعبیرها برقرار بود . دگراندیشان نه تنها هر روزنه أی را بر خود بسته می دیدند ، بیشتری از ”هراس یا دلمردگی اصلا در جستجوی روزنه أی نیز نمی بودند . مردم ، سر درگریبان و درگیرگذران پر ”رنج زندگی ، حتا دیگر به سیاست نمی اندیشیدند .”

” با اینهمه ماشین ترور گرم و پركار بود . مخالفان بیرون را با بی پروائی روز افزون چندان كشتند تا ”اروپای باختری در میكونوس به صدا در آمد و چند سالی شكار مخالفان پایان یافت ( اكنون بنا بر ”آژیرهائی كه دوستان از درون ایران می دهند دسته های ترور از مزدوران ترك و لبنانی با پول فراوان به ”اروپا فرستاده شده اند ؛ و فعالتر شدن شبكه جاسوسی رژیم را در اروپا به آسانی و هر جا جمعی از ایرانیان ”هست می توان حس كرد ) . اما در خود ایران یك استراتژی به راستی هراس آور تا نیمه سال ١٣٧۶/”‎1997‎” ”و‎ ‎پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز دنبال می شد . دستگاههای امنیتی برای آنكه امكان نیروگرفتن ”صداهای مخالف را از میان ببرند به شیوه أی سیستماتیك به نابودی رهبران روشنفكری ایران دست زده ”بودند . چنانكه سعید امامی به یكی از آنان كه در شرایط استثنائی جان بدر برد گفته بود ، هركس كه سری ”در میان سرها بر می آورد و امكان "هاول" شدن می داشت بایست در ایران كشته می شد . چرخ ماشین ”ترور در خانه فروهرها به سنگ خورد . اما آنچه سعید امامی را به دم شمشیری فرستاد كه بر جامعه ”روشنفكری ایران آخته بود ، آن بخش دستگاه حكومت بود كه در دوم خرداد از چنگ حزب الله بدر رفت . ”دنبال گرفتن پرونده آدمكشی ها تا همان خودكشی شدن سعید امامی نیز ( كه بویژه از نظر سبك و اوضاع و ”احوال بسیار برازنده حزب الله بود ) برای مسئولان اجرائی تازه بیش از هر چیز اقدامی در جهت دفاع از ”خود بود . چه كسی می توانست اطمینان داشته باشدكه در آینده به زیر آن چرخ نخواهد رفت ؟”

” اگر رفسنجانی و خامنه أی باز در جایگاهی باشندكه توانش را بیابند بسیار بیش از آن سالها خواهندكشت . ”تور آنان این بار دورتر و بیشتر را در برخواهدگرفت و بیشتر خودیها و نیمه خودیهای كنونی دركنار ”دگراندیشان از میان خواهند رفت . زندانها را چندبرابر و زندانیان را چندین برابر خواهندكرد . ترور حزب ”اللهی تازه در كار آن است كه قربانی بگیرد . آنچه تا كنون كرده اند جز پیشدرامدی نبوده است . این بار ”كشور را چنان به جاروی سهمگین ترور خواهند روفت كه جوانه مخالفتی هم نماند . هیچ كس بویژه دوم ”خردادیها نمی باید تردیدی در این باره داشته باشد . این بار كشتار برای زهر چشم گرفتن نیست ، چنانكه در ””١٣۶٧ / ”‎1988‎” بود ، بلكه از سر هراس است و از اینرو مرزی نخواهد شناخت . آخوندهای حاكم از راه ”حل چینی بسیار دم می زنند . ولی دور بعدی ترور را به شیوه استالینی انجام خواهند داد . حزب الله در ”رفتار و گفتار خود هرچه بیشتر به یك درنده زخمی مانند می شود ؛ و این برای حسابها و امیدهای جناح ”اصلاحگر نوید خوشی نیست . ”

” اصلاحگران زمان را به سود خود می دانند و باختهای پیاپی را تحمل می كنند . زمان برای اصلاحگران ”در واقع به معنی مردم است . مردم در سوی اصلاحات هستند و تا كنون در برابر خشونت و دورنمای ”خونریزی كوتاه آمده اند . پس از هژدهم تیر دوم اكنون خرم آباد نشان می دهدكه مردم می توانند به پایان ”تحمل خود برسند و به درجه ای از خشونت بیفتند .نیروی خیابانی حزب الله چندان نیست و اگر مردم بایستند ”و بزنند ، نیروهای انتظامی نیز به دشواری خواهند توانست آتها را مهار كنند . آنگاه سلاح گرم و رگبار ”تفنگها به میان خواهد آمد و پیامدهای پیش بینی ناپذیر آن . در باره چنین سناریوئی ـ كه هیچ نا محتمل نیست ”ـ چه باید گفت ؟

” این را هیچ كس اعلام نكرده است و هیچ دلیلی نیز بر آن نمی توان آورد ، ولی به نظر می رسد در محافل ”بالای حزب الله نیز پذیرفته شده است كه اگر جوانان و بویژه دانشجویان به گلوله بسته شوند پایان رژیم ”اسلامی خواهد بود. این خط سرخی است كه تا بتوان نمی باید از آن گذشت . دانشجویان این هشیاری را ”نشان داده اندكه در شعارها وخواستهای خود از حدود كلی نظام اسلامی فراتر نروند . بزرگترین تظاهرات ”آنها در اعتراض به تجاوزات بسیجیان و انصار بوده است . آنها حتا ـ جز تك و توكی ـ خردمندانه شعار ”مرگ بر ولایت فقیه را بر زبان نمی آورند ، هر چند بر دل همگی شان هست . به گلوله بستن چنین جوانانی ”به دلیل اعتراض به تجاوزات بسیجیان هزینه سیاسی سنگینی خواهد داشت كه شاید همان پایان جمهوری ”اسلامی دست كم در صورت كنونیش باشد .”

” در جبهه دوم خرداد از جمله رهبران جنبش دانشجوئی به دلیل اطمینان به آینده و به دلیل نگرانی از پایان ”جمهوری اسلامی و بویژه احتمال خونریزی و هرج و مرج ، هر چه بتوانند می كنندكه كار به آنجاها نكشد . ”اما این جبهه به تندی دارد بیربط می شود . كارنامه آن از پیروزی در انتخابات به بعد همه شكست و واپس ”نشینی در برابر حزب الله مهاجم است . مردم به حسن نیت دوم خردادیها اعتماد دارند ولی كیست كه شكست ”خوردگان را دوست داشته باشد ؟ هشدارهای سران جبهه طنینی تهی دارد ، زیرا قدرت عمل در جبهه نمانده ”است . كسی نیست كه ایستادگی كند . در جریان اصلی مخالفان رژیم نیز به همان دلیل نگرانی از خونریزی ”و هرج و مرج هیچ كس نمی خواهد خشونت از دست برود و طبیعی است كه از تصور كشته و زخمی شدن ”مردم و دانشجویان نیز بیزارند . مساله در این است كه روند بالاگیرنده خشونت را كسانی كنترل می كنند كه ”هم قدرت واقعی را در دست دارند و هم بی هیچ ملاحظه بكار می برند . هنگامی كه رفسنجانی آشكارا دم از ”خفه كردن اصلاحگران می زند و هر كه را جز همدستان خودش در مافیا ، دشمنی خطاب می كند كه می ”باید از میان برداشته شود مردم با خشونت در بالاترین مراحل آن روبرو می شوند . خرم آباد در متن آن ”سخنرانی روی داد و كیست كه رابطه مستقیم آن دو را نبیند ؟ نگرانیهای رهبران دوم خرداد به جای خود ، ”اما آنها نیستند كه با همه خویشتنداری ، در خیابان سرهایشان را می شكافند . آنچه بر اتوبوس دختران ”دانشجو در بیرون از خرم آباد گذشت بس است كه دل هر ایرانی را به درد آورد . ”

” همه سخنرانیها و مقالات اصلاحگران نتوانسته است رفتارحزب الله را اندكی انسانی ترسازد . مردم این را ”می بینند و چه بسا به این نتیجه برسند كه زور را می باید با زور ، و فشار را با فشار متقابل پاسخ داد . این ”عاملی است كه همه دست در كاران می باید به حساب آورند . چنین نیست كه اوباش سازمان یافته همواره ”دست گشاده داشته باشند . اگر كار به درازا بكشد زور چند هزار و چند ده یا چند صد هزار به این توده ”میلیونی نخواهد رسید . حتا جلوگیری از هرج و مرج و بی نظمی درگرو قدرت نمائی مردم است . هرج و ”مرج و خونریزی فرا آمد اجتناب ناپذیر خیزش مردمی نیست و در همه جا روی نداده است . برعكس اگر ”دشمنان مردم تصور درست تری از نیروی مردمی بیابند احتمال داردكه پاره أی از آنان زودتر تن به ”واقعیتها بدهند و صف خود را جدا كنند . كسی مردم را به خونریزی نمی خواند . همان نشان دادن اراده ”دفاع بس خواهد بود . اما رعایت همه این ملاحظات درجات بالائی از پختگی سیاسی می خواهد كه رهبران ”جنبش آزادیخواهی دارند در این پیكار تلخ بدست می آورند .”

” مردم ایران از مرحله انتخابات ، پیروزمندانه گذشته اند و اكنون به مرحله تظاهرات و اعتصابات انبوه گام ”می گذارند . انتخابات مرحله بسیار مهمی بود ولی در جمهوری اسلامی عادت ندارند "نه" را همچون ”پاسخی تلقی كنند . "نه" های مكرر مردم به گوش سران حزب الله فرو رفتنی نیست . این خود مافیاست كه ”مردم را به اقدامهای موكدتری فرا می خواند .”

‎* * *‎

” ما از بیرون می باید بسیار محتاط باشیم . این خود مردم هستند كه جا و زمان و آهنگ اقدامهای خود را ”تعیین می كنند . فریادهای احساساتی ما ، فراخوانهائی كه هرچه هم حساب شده و با رعایت سلامت مردم ، ”از راه دور است و ربطی به امكانات در محل ندارد می تواند بیهوده و حتا زیان آور باشد . به كسانی كه از ”درون ایران به بیرون توسل می جویند می باید احترام گذاشت و همدردی نمود ؛ ولی استراتژی و تاكتیكهای ”پیكار در جاهای دیگری تعیین می شود ـ و می باید بشود ـ كه لزوما از این تماسها نمی گیرند .”

” نفس رسیدن صدای بیرون و درون بهم ، با همه اهمیت خود ، بس نیست ؛ خرد درون وبیرون می باید بهم ”برسد . یافتن پاسخهای درست به مساله ، كه بیشترش در خود ایران انجام می گیرد ، و آنگاه رساندن ”پیامهای مناسب به سرتاسر جامعه ایرانی ، وظیفه ماست . در این قحطی روزنامه ها در ایران رسانه های ”فارسی زبان بیرون نقش بزرگی در پشتیبانی از پیكار مردمی دارند . پشتیبانی از پیكار مردم ایران شعاری ”برای رفع تكلیف نیست . پیش از هر چیز می باید ویژگیها و محدودیتهای پیكاررا شناخت و از پیكارگرانی ”كه دستهاشان برخلاف ما از نزدیك بر آتش است ، به اندازه سهمشان در مبارزه پشتیبانی كرد . پشتیبانی ”نیز لازم نیست تنها پس از كشته شدن یا به زندان افتادنشان باشد .”

” مردم یك ماهیت مجرد ، یك واژه معنی پذیر برای هر گروه و هر سلیقه ، نیستند . این مردم افراد شناخته ”شده أی هستند كه توده های بزرگ ناشناخته از آنان به درجات گوناگون پیروی می كنند . ما نیز در شمار ”مردمیم و از آن شناختگان به درجات گوناگون و تا زمانهای معین می توانیم پشتیبانی كنیم . اما یك ، ما در ”بیرون و در مقوله أی متفاوت هستیم ، و دو ، با همه آزادی بیشتر خود ناچاریم فاصله مان را با مردم از ”حدودی بیشتر نكنیم . ما از این تجمل برخورداریم كه با قدرت و سازشهای ناگزیر آن سروكار نداریم و از ”این امكان برخورداریم كه همه سخن خود را بگوئیم و ترسی از زندان و شكنجه نداشته باشیم . ولی این ”تجمل و آزادی به معنی آن نیست كه مردم را ، مردم با نام و نشان را ، ندیده بگیریم یا به چشم حق به جانب ”یا بنده نوازانه به آنان بنگریم ؛ از امرشان پشتیبانی و خودشان را تضعیف كنیم . ”

” با اینهمه اطلاعات كه از ایران به بیرون می رسد و با بكارگرفتن تكنیكهای جامعه شناسی كه رویهمرفته ”در جامعه ها و موقعیتهای نزدیك بهم درست در می آیند ، گذاشتن خود بجای بازیگران صحنه سیاست ایران ”از سران اصلاحگر تا مافیای حزب الله كار دشواری نیست . پیش بینی های كلی روند اوضاع در جمهوری ”اسلامی در ده ساله گذشته در موارد بسیار امكان پذیر بوده است . عمده آن است كه انسان بتواند از ساده ”اندیشی های پیچیده نمای اصحاب توطئه ، و فورانهای احساساتی بیشتر هم میهنان بیرون آید و ایرانیان را ”در هر پایگاه سیاسی و اجتماعی ، مردمانی بشمارد كه دنبال منافع اندیشیده خود هستند و بسیار ممكن است ”كه درست نیندیشند . ”

” كمترینی كه از ما بر می آید آن است كه با فرستادن پیامهای متناقض یا ناپخته به مردم كار آنان را ”دشوارتر نسازیم. در میان ما آنان كه به افكار عمومی ایران دسترس دارند می باید بیشتر احساس مسئولیت ”كنند . خطر كوچكتر آن است كه مردم را پیش از موقع به حركت اندازند . خطر بزرگتر آن است كه به ”زودی بی اثر شوند . مردم و بویژه روشنفكران ایرانی را نمی توان به این آسانیها برانگیخت . ”



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites