حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت

February 23, 2005

چهارشنبه 5 اسفند 2563 = February 23, 2005

 

اعلان مبارزه نه اعلان جنگ *

 

بحران سازی از شگردهای معمولی حكومتهای به خطر افتاده است . كشاندن توجه مردم به مخاطرات ”درونی و بویژه بیرونی ، شیوه شناخته شده و بسا اوقات موثری است . حكومتهای فراوانی بوده اند كه ”انحراف افكار عمومی را تا دامن زدن به جنگ رفته اند . جمهوری اسلامی در این رهگذر از افراطی ترین ”و بی مسئولیت ترین رژیمها بوده است و عملا از همان آغاز ، چاره دشواریها و كاستیهایش را در سرگرم ”داشتن مردم ( گروگان گیری دیپلماتهای امریكائی ) یا مجبورساختنشان به پشتیبانی از خود یا دست كم ترك ”مبارزه ( كشاندن عراق آماده جنگ ، به حمله به خاك ایران ) دیده است . خمینی كه استاد این تاكتیك بود تا ”مرز مضحكه رفت و كوشید اثر نوشیدن جام زهر آتش بس با عراق را با غائله فتوای كشتن سلمان رشدی ”از میان ببرد و در میان پیروانش كامیاب نیز شد .”
” ”
” امروز در یكی از بدترین و ژرفترین بحرانهای رژیم اسلامی ، انگیزه دامن زدن به خطر خارجی دست كم ”همان اندازه است كه در آن سالها می بود ؛ و شگفتی نیست اگر می بینیم آماده اند تا هرجا بروند . پس از یك ”دوره كوتاه پشتیبانی نمادین از پیكار ضد تروریسم بین المللی ، حزب الله ، به معنی مافیائی كه قدرت را ”دردست دارد، بار دیگر به اصرار در پی چالش امریكا بر آمده است . ( در گفتگو از حكومت در جمهوری ”اسلامی با توجه به اختلافاتی كه میان دو جناح است ، بویژه در سیاست خارجی ، نمی توان از ماهیت یگانه ”ای سخن گفت و اصطلاحات دوم خردادی و جزب الله برای رساندن منظور ، دقیق تر است ) . در حالی كه ”دوم خردادیان ، به معنی رئیس جمهوری و وزارت خارجه سخت كوشیدند از فرصت حمله امریكا به یك ”دشمن منفور مردم ایران و افغانستان بهره گیرند و روابط با امریكا را بهبود بخشند ، ولایت فقیه و ”سخنگویانش از همان فردای هجوم هوائی به طالبان ، حمله به امریكا را آغاز كردند . كسی آن حملات ”زبانی را به چیزی نگرفت ولی از هنگام سرنگونی طالبان موضع جمهوری اسلامی دشمنانه شده است . به ”خوبی آشكار است كه در تهران نیز مانند بسیاری محافل اروپائی ، انتظار پا درگل شدن امریكا را در ”افغانستان می داشتند و اثر چندانی در نشان دادن حسن نیت نمی دیدند . ( امروز از یادها رفته است ولی در ”یك ماهه پس از ١١ سپتامبر این هشدار برسر زبانها بود كه افغانستان عراق نیست . اكنون كه عراق نشانه ”شده است همان صداها هشدار می دهند كه عراق افغانستان نیست . ) ”
” ”
در كنفرانس جناحهای سیاسی افغانستان در بن نمایندگان جمهوری اسلامی مشكلی نتراشیدند و چیزی هم ”بدست نیاوردند . سودبرندگان كمكهای رژیم در میان افغانان ، طبعا خود را بیشتر به امریكا نزدیك كردند و ”متحد اصلی رژیم اسلامی در افغانستان ، حكمتیار ، كه بهمان اندازه طالبان منفور است ، پاك كنار گذاشته ”شد . از آن پس عناصری از سپاه پاسداران با همكاری رفسنجانی نخست به گریزاندن و پناه دادن طالبان و ”القاعده و سپس مسلح كردن سالارجنگ ”warlord” های سركش در هرات و مزار شریف و پاره ای استانهای ”دیگر افغانستان پرداختند . این زنگ خطری بود كه امریكائیان نمی توانستند ندیده بگیرند . جمهوری اسلامی ”دركار آن بود كه با زیر بال آوردن القاعده درهم شكسته ، رهبری شبكه تروریسم بین المللی را دردست ”گیرد . امریكا جنگ را در افغانستان با هزینه های سنگین از طالبان و بن لادن برده بود و نمی توانست ”صلح را به رایگان به جمهوری اسلامی ببازد .باز سازی افغانستان بی تحریكات خطرناك رژیم ولایت فقیه ”نیز به اندازه كافی دشوار هست .”

در خاور میانه موضع رژیم اسلامی به همین اندازه سخت شد . گذشته از كمكهای هر روزی به سازمانهای ”تروریستی و گرد آوردن نمایندگان آنان در كنفرانسهای تهران ، جمهوری اسلامی میان ۵٠ تا ۸٠ تن اسلحه ”از جمله سلاحهای ضد تانك به فلسطین فرستاد . سلاحها به دست فلسطینیان نرسید ولی پیام به همه طرفهای ”ذینفع رسید . در واشینگتن پرده های پندار را كنار زدند و جمهوری اسلامی را از روی كردار آن و نه ”لبخندهای روابط عمومی و ژستهای دیپلماتیك قضاوت كردند . به امید پیروزی میانه روان در جنگ قدرت ”نشستن ، بیهودگی خود را ثابت كرد . هر كمكی به جمهوری اسلامی بجای نیرومندكردن دست آنان به امثال ”رفسنجانی و خامنه أی فرصت می داد ؛ هر امتیازی به رژیم بر تندروی حزب الله می افزود . ”

اینهمه بس نبود ، رئیس مافیا در مقام مصلحت گزار رژیم یك پله بالاتر رفت و اسرائیل را به نابودی در ”حمله اتمی اسلامی تهدید كرد . سخنان او بیش از موشی نبود كه می غرید ولی در فضای حساس پس از ١١ ”سپتامبر اثر خود را بخشید . برای امریكائیان چاره ای نماند جز آنكه ارزیابی دقیق تری هم از موازنه قدرت ”واقعی در رژیم اسلامی و هم مقاصد نهائی سرانش بكنند . ”

‎* * *

” سخنرانی تند رئیس جمهوری امریكا و "محور شرارت" ابروهای بسیار را بالابرده است و سروصدای ”فراوان بلند كرده است . آن سخنرانی به مناسبت گزارش سالانه او به مردم امریكا درباره "وضع كشور" ”ایراد شد و روال سیاست خارجی كشوری را كه مستقیما زیر حمله است در چند ساله آینده روشن می كند . ”پیكار ضد تروریسم بین المللی مولفه اصلی این سیاست است و آماجها نیز به نام آورده شده اند : سه كشوری ”كه دركار تولید سلاحهای كشتار جمعی اند به قصد آنكه در زمان مناسب آنها را مستقیما یا به احتمال بیشتر ، ”توسط سپاه بیشمار تروریستهای بنیادگرا بكار برند . از میان این سه كشور ، كره شمالی یك صادر كننده ”سلاحهای كشتار جمعی است ؛ عراق بیشترین انگیزه را برای وارد كردن یك ضربه كشنده تروریستی بر ”امریكا دارد ؛ و جمهوری اسلامی فعالترین حكومت تروریست و تروریست پرور در جهان است . ”

” چه از خود آن سخنرانی و چه از سخنان بعدی مقامات امریكائی به خوبی بر می آید كه جز احتمالا عراق ”هیچ قصد لشگركشی به جائی نیست . امریكائیان به نخوت قدرت متهم می شوند ولی قدرت امریكا نامحدود ”نیست و با همه بی نیازی از كمك نظامی دیگران همه جا نمی تواند به تنهائی عمل كند . بوش در سخنرانی ”اش آنجا كه به ایران پرداخت گفتار خود را عوض كرد . حكومت ایران تنها به دلیل تروریسم و پویش ”سلاحهای كشتار جمعی نیست كه نابكار ”rouge ‎” و پاره ای از "محور شرارت" است ( در باره محوربه ”درستی گفته اند كه این سه گشور با هم اتحادی ندارند كه محوری بسازند ) ؛ ایران كشوری است كه به گفته ”او یك گروه انتخاب نشده سركوبگر بر مردم فرمان می راند . او طبعا می داند كه از این بابت هردو پاره ”دیگر "محور" بسیار بدتر از ایران هستند . او همچنین درباره هیچ یك از آنها "درخواستهای مذاكره ناپذیر ”حرمت انسانی ، حكومت قانون ، محدودیت قدرت دولت ، احترام به زنان ، مالكیت خصوصی ، آزادی ”گفتار و رواداری مذهبی" را بكار نبرد . چنانكه پاول ، وزیر خارجه امریكا در پاسخ اعتراضات مقامات ”اروپائی گفت هنگامی هم كه ریگان سخنرانی مشهور خود "امپراتوری شرارت" را ایراد كرد در اروپا و ”شوروی همه بهم برآمدند ولی آن سخنرانی را مردم روسیه شنیدند و غرض اصلی آنها بودند .”

” امریكا با این اعلان مبارزه كه دست كم در مورد جمهوری اسلامی و كره شمالی نمی باید با اعلان جنگ ”اشتباه شود ؛ با گرفتن موضع روشن دربرابر رژیم ولایت فقیه ؛ و تاكید بجا بر درخواست های مذاكره ”ناپذیرمردم ایران به عنوان امری كه برای امریكا نیز اولویت دارد ، مستقیما وارد سیاست ایران شده است . ”بیست و سه سال رهبران حزب الله كوشیدند بهر بها امریكا را دور نگه دارند و تا درگیری مسلحانه نیز رفتد ””. اكنون امریكا چه در مانوورهای درونی رژیم و چه در رویاروئی مردم با حكومت اسلامی و كل گفتمان ”سیاسی ، حضوری فزاینده دارد . استراتژی مصلحت گزار حكومت و سردار بساز و بفروشی در این زمینه ”برخلاف منظورش عمل كرده است . او و همدستانش می خواستند با افزایش تنش ، تا مرز آتش افروزی ، ”نه تنها امكان برقراری رابطه با امریكا را از میان ببرند ، بلكه رئیس جمهوری اهل سازش را از هر ”كامیابی در سیاست خارجی بی بهره كنند . راه ندادن سفیر تازه انگلیس ، با همه روابطی كه آخوندهای حاكم ”با لندن داشته اند ، در همین جهت بود . هردو منظور حاصل شده ولی امریكا با همه اینها به صحنه آمده ”است . ”

” آنها همچنین امیدوار بودند با برانگیختن امریكا به یك اقدام حاد ، چشم مردم را مانند جنگ عراق از وضع ”تحمل ناپذیرشان برگردانند و درجه أی از یگانگی را به صفوف ازهم گسیخته خود بازآورند . بوش در ”اینجا نیز با سخنرانیش بخشی از آنجه را می خواستند به آنها می دهد ولی آنها با این شمشیر دودمی كه هردو ”لبه اش به مافیای حزب اللهیان زخم می زند چه می توانند بكنند ؟ از سوئی مخالفان خاطر جمع تر شده اند و ”از سوی دیگر جریان اصلی حتا در درون رژیم نمی تواند در شرایط یاس آور كنونی با پیام بوش - ازدست ”نهادن سیاستهای ماجراجویانه و راه آمدن با درخواستهای مردم - مخالفت ورزد .”

” واكنش مردم به سخنان بوش ، حتا در آن نخستین روزهای گرمی احساسات می باید سران مافیا را بیش از ”پیش نومید كرده باشد . ایرانیان در همه واكنشهای آشكار خود هجوم به ایران را تقبیح كردند ، ولی نه چشمه ”پشتیبانی از رژیم سرازیر شد نه دشمنی با امریكا . از امریكا ستیزان حرفه ای ، كه در تلخی اشتباهات ”همیشگی می جوشند وكف می كنند تا آرمندگان بر پر قوی مشیت امریكا و انگلیس كه منتظر بمبهای ”امریكایند بگذریم ، كسی در بیرون و درون ایران تبلیغات آخوندها را جدی نگرفت . اگر ایران را خطری ”تهدید می كرد همانا مافیای حزب الله بود . دست و پا زدنهای موشان غرنده در نمازهای جمعه بیهوده است . ”امروز بیست و سه سال پیش نیست و جرج بوش را بجای صدام حسین نمی توان گذاشت . حتا برای ”آرمندگان بر پر قوی مشیت بیگانگان ، سخنان بوش می باید انرژی آفرین بوده باشد . پس از "محور ”شرارت" و راه ندادن سفیر انگلیس آیا هنوز می توان برضد هر منطقی پافشاری كرد كه این رژیم را قدرتها ”نگهداشته اند و مبارزه سودی ندارد ؟”

” پوزشگران جمهوری اسلامی ، و امریكا ستیزان وجودی ( اگزیستانسیل ) ، و آنها كه در هیچ موقعیتی ”اقدام قاطع را توصیه نمی كنند سیاست تازه امریكا را بی پایه و نقض غرض می شمارند . آنها تلاشهای ”رژیم را برای برهم زدن افغانستان انكار می كنند . می گویند مگر جمهوری اسلامی نبود كه برهان الدین ”ربانی ، رئیس جمهوری گوشه أی از افغانستان ، را در بن واداشت كه به توافقنامه گردن نهد ؟ این درست ”است ، ولی ربانی در آنجا با شورش وزیران خود روبرو بود و چاره ای جز گردن نهادن نداشت ؛ و ”دربرابر امتیازی كه داد اجازه یافت در كاخ ریاست جمهوری در كابل بماند و در آینده نقش احتمالی او در ”سست كردن حكومت موقت آشكار خواهد شد . یا می گویند مگر جمهوری اسلامی بیش از نیم میلیارد دلار ”برای بازسازی افغانستان تعهد نكرده است ؟ این هم درست است ولی برای حكومتی كه دستمزد كارگران ”دولتی را نمی تواند بپردازد و در كشوری كه معلمان از پائین بودن حقوق خود اعتصاب می كنند از این ”وعده های میان تهی بسیار می توان داد . آنچه نسیه نیست كمكهای مالی و تسلیحاتی آخوندها به سالار ”جنگهائی است كه با پادرمیانی تهران ، حكومت موقت را در كابل به زبان پذیرفتنه اند تا بتوانند در عمل ”سست كنند .”

” دیگران مدعی اند كه جمهوری اسلامی نمی تواند با جنگ امریكا مخالف باشد یا طالبان و القاعده را پناه ”دهد زیرا آنها ضد شیعی هستند و افغانستان طالبان سرچشمه تریاك و هروئین بود و میلیونها افغانی از بیم ”آن به ایران گریخته بودند . اما آیا حقیقتا آخوندها نگران گسترش اعتیاد در ایران هستند و به سختی افتادن ”مردم ، چه افغانی و چه ایرانی ، برای شان اهمیتی دارد ؛ یا اصلا به ملاحظات مذهبی جز به عنوان وسیله ”پیشبرد منافع می نگرند؟ این بهانه ها همان اندازه بی پایه است كه ادعای اینكه لحن تهدید آمیز بوش مردم ”ایران یا دست كم دوم خردادیان را پشت سر رفسنجانی و خامنه ای خواهد آورد . این تحلیل گران نه ژرفای ”شكاف و شكافها در دستگاه حكومتی جمهوری اسلامی را اندازه گرفته اند ، نه كینه سوزان توده های مردم ”ایران را به آخوندهای فرمانروا . این كینه أی است كه تا آنجا كه می توان به یادآورد هرگز در جامعه ما ”نبوده است و مافیای حزب الله كه سهل است مخالفان دوراندیش تر رژیم را نیز به هراس می اندازد . دو ”هفته ای از آن سخنرانی نگذشته همه چیز در ایران به حال اول برگشته است . ”

” سران مافیا نگرانیهای پاره ای مخالفان را ندارند . برای آنها خطر بزرگتر در این است كه راه ورود ”امریكا به صحنه ایران باز شود و بدتر از آن ، بدست رقیبان شان باز شود ؛ در این است كه می بینند ”كامیابی امریكا در جنگ همه از جمله خودشان را در منطقه سرجای خود نشانده است - بلا فاصله پس از ”هشدار بوش ، جلو فعالیتهای حكمتیار را در ایران گرفتند و ادعا كردند كه ١۵٠ فراری طالبان و القاعده را ”دستگیركرده اند . بیش از همه در این است كه می بینند از هر سو به محاصره امریكا درآمده اند و اگر ”امریكائیان صلح را نیز در افغانستان ببرند می باید با سرمشق كشوری ترقیخواه و آزادشده از بنیادگرائی ، و ”بدتر از همه احتمالا بازگشته به پادشاهی ، در همسایگی خود سركنند . آنها بهتر از پوزشگران خود می ”توانند دو سوی این معادله آشكار را ببینند .”

‎* * *

” سیاستگزاران امریكائی در برابر ایران سیاستی بس ظریفتر از دو پاره دیگر "محور" گرفته اند . آنها تكیه ”خود را بر كارزار مردم ایران نهاده اند . چند هفته ای پیش از بوش ، رامسفلد وزیر دفاع ، كه بینش ”استراتژیك را با چاره گری تاكتیكی یكجا دارد ، در اشاره به پیكار گسترده تری كه پیش روی امریكاست ، ”گفت ایران تفاوت دارد و مردم ایران درگیر مبارزه ای برای دمكراسی هسنتد . در كوتاه مدت ، آنها به ”ناچار می خواهند با دوم خردادیان كار كنند ،كه فرض بر این است كه خواهد توانست به پشتیبانی مردم ”ایران جناح حزب اللهی را واپس بنشاند و به آنچه بوش به عنوان درخواستهای مذاكره ناپذیر نامیده است ”نزدیك شود ؛ و آنگاه ایران دیگر سرزمین تروریست پرور نخواهد بود و در پی سلاحهای كشتار جمعی ”برنخواهد آمد و به گشودن مسائل واقعی خود رو خواهد آورد . ”

” آنها در ارزیابی حالت و خواستهای مردم ایران به خطا نرفته اند و به ناتوانی دوم خردادیان آگاه اند . با ”اینهمه ، تاكیدهای فراوان شان ، همچنانكه اروپائیان ، نشانه آن است كه درحال حاضر آنچه بتوانند برای ”تقویت یك جناج دربرابر جناح دیگر خواهند كرد .تفاوت مهم در این است كه امریكائیان تا آنجا نمی روند كه ”به سود مافیا تمام شود و اروپائیان تا آنجایش را نیز مشكلی ندارند . سبب البته آن است كه اروپائیان از نفت ”و دلارهای نفتی ایران نمی گذرند و جمهوری اسلامی بهشت غارتگران است.”

” آن "درگیر بودن انتقادی" - حضور فعال به منظور عوض كردن -كه سالهاست برگ انجیر اروپا برای ”پوشاندن سیاست آزمندانه همكاری با مافیای اسلامی بوده است ، می رود كه تظاهر واقعی خود را در ”سیاست تازه امریكا بیابد - اگر بتوانند پابرجا بمانند و به دام "لابی" جمهوری اسلامی در آن كشور نیفتند . ”در آغاز سده گذشته یكی از پیشینیان برجسته بوش ، تئودور روزولت ، اندرز می دادكه چوبدستی بزرگ ”برگیر و به نرمی سخن بگوی . او كه اكنون بزرگترین چوبدست تاریخ را در دست دارد سخن نیز به ”درشتی می گوید . تئودور روزولت با مانندهای صدام حسین و رفسنجانی و كیم ایل سونگ سروكار نیافته ”بود . ( نمی باید پنداشت كه نابكاران تنها به این سه دولت محدود می شوند . ) پس از دو دهه و بیشتر سستی ”و گریز در نخستین فرصت ، و اقدامات نمایشی و نیمه كاره ، امریكائیان می خواهند بایستند و از خود دفاع ”كنند . كمتر كشوری می توان یافت كه ١١ سپتامبر را ازسر گذرانده باشد و به چنین جالتی نیفتد . خطر ”مبارزطلبی و جنگ افروزی در چنین حالتی هست . ولی امریكا یك دمكراسی است با جامعه مدنی بسیار ”نیرومند ، و نظام سیاسی آن رویهمرفته می تواند جلو زیاده رویها را بگیرد . ”

” با این سیاست ، چنانكه اشاره شد امریكائیان خود را وارد كشاكش های سیاسی ایران كرده اند و ریسمان ”نچاتی بسوی دوم خردادیان انداخته اند . اكنون این سازشكاران اصلاح ناپذیر می باید طبعا با جرات ”بیشتری بتوانند از خود دفاع كنند . تغییر فضا تا جائی است كه در ایران به آسانی می توان بار ملامت ”رویاروئی با امریكا را به گردن مافیای حزب اللهی انداخت و از فلسطینی شدن سیاست خارجی ایران انتقاد ”كرد . رفسنجانی و همدستان با همه رجزخوانیها در موضع دفاعی هستند . ولی جبهه دوم خرداد درگذشته ”نیز از این فرصتها بسیار داشته است و هربار به میل خود تا پرتگاه رفته است . از رئیس جمهوری كه تازه ”به اندیشه انتشار پرستش نامه خمینی اش افتاده است بیش از اینها نمی توان انتظار داشت . او تا آنجا كه ”توانست در سه ساله اولش رفت ، و رفتارش در دو ساله گذشته نشان می دهد كه دیگر نیروئی در خود ”سراغ نمی كند . ولی دوم خرداد نیروهای دیگر را نیز بیرون آورد .”

” آنچه نیروی سوم یا جنبش گذار از دوم خرداد می خوانند و دانشجویان و اكنون معلمان ، نمایندگان ”فعالترش هستند امروز می تواند مطمئن باشد كه یك دگرگونی استراتژیك به سود پیكار دمكراسی در ایران ”روی داده است .گردش اوضاع به سود همه آنهائی است كه مصالح ملی را بالاتر از هر چه دیگر می ”گذارند . فشاری كه از بیرون انتظارش را می كشیدیم وارد می آید و هیچ باكی نیست . دربرابر رژیمهای ”سركوبگری كه به مدرن ترین اسباب سركوبگری مجهزند و می توانند به آسانی مردم خود را به مرگ از ”بیماری و گرسنگی محكوم كنند ( عراق و كره شمالی ) یا سالانه میلیاردها دلار بی حساب در اختیار دارند ( ”جمهوری اسلامی ) بی فشار و دست كم همكاری نكردن خارج به ندرت می توان به پیروزی رسید .”

‎* * *‎

” در اجتماعات تبعیدی ، كم نخواهند بود كسانی كه پشتیبانی محدود از یكی از جناحهای رژیم را همچون یك ”فریب تازه دوم خردادی خواهند دید : یكبار دیگر دنیا به بازی درونی جمهوری اسلامی می افتد و مردم را ”فراموش می كند . چنین واكنشی را می توان فهمید ولی می باید تا پایانش رفت . امریكا در عراق و كره ”شمالی با چنین فریبی روبرو نیست و گروه مخالفان صدام حسین كه برای كشاندن بمب افكن های امریكائی ”به كشورشان مبارزه می كنند از این واكنشها نشان نمی دهند . اما امریكائیان در عراق با دو سه یا چند ”حكومت كه پیوسته دركار هم می دوند سروكار ندارند . در كره شمالی اگر قرار است با كشوری دوست ”باشند سفیرش را به بهانه های شگفت رد نمی كنند . اگر از وزیر خارامریكا بپرسند او بسیار شادمان خواهد ”شد كه در عراق و كره شمالی نیز از این فریبها بخورد .”

” آن مخالفان رژیم نمی توانند انتظار داشته باشند كه كشوری مانند امریكا یا پاره ای اروپائیان نیز ، از هر ”فرصت برهم زدن تعادل حكومتی كه آن را نابكار و به حال خود خطرناك می دانند در كشوری كه مردمش ”را دوست خود می شمارند بهره نگیرند . هیچ كس از جمله مردمی كه در رای گیریهای پیاپی این پنج ساله ”به یك جناح روی آورده اند شیفتگی ویژه ای به جماعت میانه كار و یك آب شسته تر ( با از پرده بیرون ”افتادن پرونده گروهی از دوم خردادیان در این هم می باید شك كرد ) پیرامون رئیس جمهوری ندارد ؛ و ”خود او تنها مزیتی كه برایش مانده آن است كه رفسنجانی نیست . اما گشایشی هرچند كوچك پیدا شده است و ”رژیم بهم ریخته است و چه بهتر كه سركوبگران ، اگرچه به نظر كسانی نمایشی ، گاهی هم به سر یكدیگر ”بكوبند . ”

” اگر ما تفاوتی میان رژیمهای عراق و جمهوری اسلامی نمی بینیم ناچار می باید انتظار داشته باشیم كه ”دنیا نیز - در واقع امریكا و انگلستان - با ایران همان رفتار عراق را داشته باشند و به احتمالی كه نیرومندتر ”می شود ، به یك راه حل نظامی روی آورند . ممكن است بگویند كه امریكا در خیال حمله به كره شمالی با ”همه شباهتی كه با عراق دارد نیست و در ایران نیز نیازی به راه حل نظامی نخواهد داشت . اما كره شمالی ”سالی بیست و چند میلیارد دلار درامد نفت ندارد و ممكن است با آمیزه ای از فشار و كمك ، سرانجام دست ”از صادركردن تكنولوژی موشكی یا هسته أی بردارد -كه توجه و منفعت اصلی امریكاست . از این مهمتر ، ”كره جنوبی اجازه جمله به نیمه شمالی سرزمین ملی را نخواهد داد .چنانكه دیده می شود در جهان واقع ”مسئولیتهای خطیر ، سیاستگزاران نمی توانند با عواطف برانگیخته عمل كنند و ناگزیرند هر احتمال و ”فرصتی را در شمار آورند . ”

” در این تردید نمی توان داشت كه هیچ مقامی در امریكا در اندیشه حمله به ایران نیست . چنان حمله ای ”گذشته از هر چیز نالازم است . جمهوری اسلامی همان سیب گندیده خروشجف شده است كه به دامن ”شوروی نیفتاد كه خود سیب گندیده بزرگتری می بود . كسی برای زمین زدن چنین رژیمی ملتی مانند ایران ”را با خود دشمن نخواهد كرد . ایران یك كشور محوری است و زندگی پس از جمهوری اسلامی دراز خواهد ”بود . بجای شكایت بیهوده ما نیز می توانیم از هر گشایشی ، هر نقطه ضعفی در رژیم بهره برداری كنیم ، ”جهانیان را از باورداشتن ظواهر ، از فریب واقعی برحذر داریم ، جایگزین با اعتبارتری به مردم ایران ”عرضه كنیم و هرچه می توانیم درخت را تكان بدهیم .”



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites