حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت

February 23, 2005

چهارشنبه 5 اسفند 2563 = February 23, 2005

 

نوید ها و مسئولیتهای جایزه صلح نوبل

 

””گفته اند که پیروزی هزار پدر دارد و هزار مدعی پیدا می کند. جایزه نوبل صلح امسال که برقی بود که ”در افق تیره میهن ما درخشید از هم اکنون مایه کشاکش مدعیانش شده است. شادی و سربلندی مردمی را ”که نام کشورشان به ننگ حکومت حوزه و حجره آلوده است می توان در هر جا دید. یک ایرانی ، آنهم ”یک خانم ایرانی، از کشوری که با زن رفتار حیوان می کنند برای نخستین بار پر آوازه ترین و با احترام ”ترین جایزه سیاسی جهانی را برده است، زیرا جایزه صلح به قلمرو عمومی فعالیت انسانی می پردازد. ”جایزه های دیگر نوبل را به دستاوردهائی می دهند که در خلوت آزمایشگاهها و پشت میزهای تنهای کار ”فرا آمده است. نوبل صلح را زنان و مردانی درگیر با امور انسانهای بیشمار می گیرند.”

” پیروزی خانم عبادی مایه سربلندی هر ایرانی بود، حتا رئیس جمهوری که تا آنجا پائین رفت که آن را ”بی اهمیت شمرد، ( پائین رفتن حدی نمی شناسد ) اما لزوما پیروزی هر مدعی آن نیست. از فردای اعلام ”جایزه فرایندی آغاز شده است که می تواند هر صورتی بیابد. مانند پولی که در حساب بانک ریخته خواهد ”شد می توان با این جایزه همه کار کرد، از جمله می توان آن را بر باد داد؛ و ما ایرانیان نشان داده ایم که ”در این یک کار چیره دستی غبطه برنینگیزی داریم. اکنون همه چیز بستگی به آن دارد که برنده جایزه از ”فرصتی که به او داده شده است چگونه بهره گیرد و دیگران، او را با گفتار و رفتار خود به چه راهی ”بیندازند.”

” دلیل دادن جایزه به خانم عبادی را خودش «تز»ی عنوان کرده است که چند سالی است در نظریه و ”عمل روی آن کار می کند. در یک کلام «تز» اورا می توان چنین آورد: متقاعد کردن اسلامیان به اینکه ”قوانین و رسمهای ضد برابری زن ریشه در مرد سالاری جامعه ها دارد و می توان آنها را برداشت و ”شریعت را نگهداشت. کمیته صلح نوبل در خوشبینی و آزاد اندیشی اروپای شمالی اش آشکارا این رهیافت ”approach” به آزادی زن را پسندیده است. ولی اگر فعالیتهای عملی خانم عبادی به عنوان وکفیل دعاوی و ”مدافع قربانیان تجاوز به حقوق بشر در جمهوری اسلامی نمی بود تصور نمی رود که در فهرست نامزدان ”جایزه به ده بیست نام بالا هم می رسید. چنانکه در تعریف جایزه صلح گفته شد آن را به کسانی می دهند ”که در میدان عمل و با امر عمومی سر و کار دارند.”

” آن نظریه در جامعه ای مانند هند درست در می آید زیرا در هند زنان با شریعت روبرو نیستند. ”فروتری زنان در جامعه های سنتی مانند هند و افریقا فرا آمد واپسماندگی، و عامل دیرپائی آن است. در ”جامعه های اسلامی بر آداب و رسوم یک فرهنگ و نظام اجتماعی واپسمانده، تشریع یا قانونگزاری بر ”مبنای متن صریح مقدس نیز افزوده شده است. در چنین جامعه هائی آزادی و برابری زنان به کوشش ”کسانی مانند خانم عبادی ممکن است، ولی از حدودی فراتر نمی تواند برود زیرا با همه اطمینانهائی که در ””«تز» خود به آخوندها می دهد شریعت تا جاهای محدودی می تواند نگهداشته شود و اسلامیان این را به ”همان خوبی او می دانند. در ایران اسلامی با حفظ شریعت می توان زیر حجاب رفت و در بسیاری زمینه ”ها با مردان کار و رقابت کرد ولی حتا در زیر حجاب به حقوق برابر نمی توان رسید و به عنوان انسان ”همواره در جائی پائین تر می باید ایستاد. ”

” جایزه صلح نوبل با ویژگی سیاسی و فرا شخصی اش ناگزیر اهمیت سیاسی می یابد و موضوع بحث و ”میدان عمل سیاسی می شود و در این مورد نیز هم اکنون شده است: این جایزه مال کیست و با آن چه باید ”کرد؟ آیا مخالفان رژیم برنده شده اند؟ یا اصلاح طلبان درون حکومت توانسته اند به نمایندگی و پادر ”میانی خانم عبادی به آنچه خودشان بر کرسیهای قدرت نرسیدند دست یابند؛ به یک پیروزی ماندگار، آثار ”عملی اش هر چه باشد؟ آیا این جایزه ندای آغاز پیکار برای سرنگونی رژیم است یا فراخوان کار کردن ”از درون رژیم و وام گرفتن از صبر ایوب برای افزودن پاره ای از عمر نوح بر پیکر کرم خورده نظام ”حکومتی اسلامی؟

” هنوز جایزه به دست خانم عبادی نرسیده صفهای پیکار جدا شده است. در مخالفان رژیم به فراخور ”گشادگی یا تنگی دیدشان از حمله به خانم عبادی تا نگاه تردید و انتظار می توان دید. انحصارگران راست ””( ما در این روی سکه در بیرون بسا ویژگی های آن روی دیگر را در درون ایران می یابیم ) به او می ”تازند که چرا به زبان آنان سخن نمی گوید. برخی تا آنجا می روند که جایزه را توطئه ای برای تراشیدن ”یک رقیب دربرابر وارث پادشاهی پهلوی می دانند. فرصت طلبان چپ در خانم عبادی قهرمان تازه ”موافقت در جامه مخالفت با نظام را می بینند و شتابزده ترانشان از هم اکنون او را نامزد ریاست جمهوری ”کرده اند. دوم خردادیان به زمینه های مشترک خود با او، مهمتر از همه کار کردن از درون رژیم، دلگرم ”اند و با کامیابی بیش از دیگران دارند او را به خود می پیوندند.”

” انتظارات مثبت و منفی از این رویداد که هر چه بشود برای ایران زیانی ندارد بسیار است و ما مانند ”معمول، هم در اهمیت آنچه پیش آمده است مبالغه می کنیم و هم هر چه را کمتر از کمال مطلوب خود قبول ”نداریم. دستی هم که در ناچیز کردن فرصتها داریم از همین کم و کاستی های اخلاقی سرچشمه می گیرد ”که ریشه اش کمی ظرفیت است؛ نرسیدن به پختگی و نداشتن ژرفای استراتژیک. ”

” * * *”

” انتظارات هر گروه ما به کنار، باید از اصل موضوع آغاز کرد و آنگاه دید که بهترین راه بهره گیری ”از فرصتی که پیش آمده چیست. موضوع این است که خانمی که هیچ خیال گریز از ایران ، حتا اقامت ”دراز مدت در بیرون از ایران ندارد و می خواهد از بیشترینه امکاناتش در میهن برخوردار شود جایزه ”صلح نوبل را به دلیل رفتار متفاوتش برده است. این رفتار متفاوت را او در کارکردن در چهارچوب ”قانونی که خود را ناگزیر از اطاعت آن می شمرد ولی از راه گفتگو و راه آمدن با مراجع قدرت درپی ”تغییر آن است (اشتباه اساسی اش در این زمینه موضوع دیگری است) و در دفاع دلیرانه اش از قربانیان ”جنایات رژیم باز در همان چهارچوب نشان داده است. چه بسا بلندپروازی های دیگری هم داشته باشد که ”حق اوست و اگر داشته باشد و دستش را هم خوب بازی کند هماورد نیرومندی خواهد بود. او با همان ”اعتقادات که ممکن است بسیاری از ما را خوش نیاید، و به لطف پیشینه اش در همین رژیم به این افتخار ”رسیده است و تردیدی از هم اکنون نگذاشته است که خیال ندارد تفاوت اساسی در ایستارهای (مواضع) ”خود بدهد. از همین جا هم هست که اصلاحگران درون امیدی تازه به او بسته اند و او هم در سخنانش در ”ایران با آنها همگامی بیشتری می نماید (در رفتار و گفتار برنده امسال جایزه صلح نوبل، در بیرون و ”درون تفاوتهای محسوس و گویائی هست.) ”

” کسی در موقعیت او از پیش تن به محدودیتهای زیاد داده است و در خطر آن است که به محدودیتهای ”بیشتری تن در دهد. او بیش از منتقدان و ستایندگانش نیاز به نگاه دوباره ای به آنچه بود و آنچه شده است ”دارد و مسئله مهم از همین جا آغاز می شود. جایزه ای به اهمیت صلح نوبل به خانم عبادی امکاناتی می ”دهد که از نظری با یک پیروزی بزرگ انتخاباتی قابل مقایسه است. این امکانات در افزایش دراماتیک ”توجه عمومی، برد سخنان و رفتار، و وزن حضور اوست؛ و با همه تهدیدهای حزب اللهی ها، به او ”آسیب ناپذیری بیشتری هم داده است. این امتیازات به اضافه امیدهای بلند مردم به کسی که نام ایرانی را ”بلند کرده است به خانم عبادی توانائی های بیشتری می دهد و بار مسئولیت او را سنگین می کند.”

” او هیچ الزامی ندارد که به خواستهای چپ و راست تن در دهد یا پروای بد زبانی ها را داشته باشد. ”منظره، کم و بیش روشن، در برابر اوست. یک مافیای سیاسی- مالی چنگ بر کشور انداخته است و جز ”زیر فشار کمترین امتیازی نمی دهد و فشار راهم تا آنجا می رساند که از بالا کشیدن جام، هر چه در آن ”باشد، چاره ای نمی ماند. استدلالهای او تا کنون کاری برای بالا بردن پایگاه زن در ایران نکرده است. ”هر پیشرفت زنان به نیروی پایداری و سرکشی آنان بدست آمده است. صدها هزاران زنی که هر سال ”شلاق می خورند و جریمه می دهند و تحقیر می شوند و دست بر نمی دارند حکومت را گام به گام واپس ”می نشانند. هیچ کس بیش از خود آخوندها نمی داند که چه چیزی با انحصار قدرت آنان سازگار است یا ”نیست و هیچ کس بهتر از آنها مزایای حفظ انحصار را نمی شناسد. چشمان آنان بهتر از خود خانم عبادی ”می تواند ببیند که نوری که خانم عبادی پشت ظاهر واقعیات می اندازد چه چیزهائی را روشن می کند. آنها ”در موضوع زنان به آداب و رسوم و سنتها همان اندازه دلبسته اند که به قوانین تردید ناپذیر شریعت. ”
” ”
” انتظار ما این نیست که خانم عبادی دست از «تز» خود بردارد. ولی عمل سیاسی، از جمله دفاع از ”قربانیان تجاوز به حقوق، نتایج بزرگتری خواهد داشت؛ هم اکنون داشته است. هنگامی که او در پاسخ ”پرسش مربوط به تاکیدش بر مسلمان بودن خود می گوید «زیرا وضع زنان در جامعه های اسلامی از همه ”اسفناک تر است» به نکته ظریفی اشاره دارد. ما در این دوران گذار با رنگهای گوناگون دگرگونی و ”اصلاح سر و کار داریم. خانم عبادی یک گام از پیشرو تران عقب تر است ولی تا اینجا بر همان راه می ”رود. ما امیدواریم راهش را عوض نکند بلکه تیز تر گام بردارد.؛ زیرا اکنون بیش از گذشته می تواند. ”حقوق بشری که او را تا این پایه رسانده است هنوز بسیار جا دارد که انرژی او را بگیرد. با اسلام ”کارهای زیاد می توان کرد و اسلام بسیاری چیزها برای بسیار کسان است، هر کسی از ظن خود. مسئله ”مرکزی، قدرت است. اگر قدرت در دست اسلام باشد تا پایانش خواهد رفت، با استدلالهای خانم عبادی یا ”بی آن. چند بار تجربه لازم است تا دست از نظریه سازی بردارند؟

” پیکار برای حقوق بشر، بویژه حقوق زن، یک سلاح کاری برای بزیر کشیدن اسلام از تخت ”فرمانروائی و بردنش به قلمرو وجدانیات، به زندگی درونی افراد مسلمان است ــ شمارشان در جامعه هر ”چند باشد. از اینروست که کارهای خانم عبادی تا کنون طبیعت سیاسی داشته است و جایزه صلح او نیز ”بهمان گونه است. سودمندی عمل سیاسی از این دست برای خود او و امر مردم ایران تا همین جا ثابت ”شده است و بردن جایزه نمی باید انحرافی در آن بدهد. ملی مذهبیان و اصلاحگرانی که او را گرد کرده اند ”و از او رهنمود های سیاسی بیرون می کشند دارند گوهر او را خرمهره خود می کنند. بر آنها ملامتی ”نیست؛ نقششان در تاریخ ایران خراب کردن فرایند تجدد بوده است و کشیدنش به پارگین ولایت فقیه. آنها ”حتا از این مهم برآمده اند که رای های بیست و چند میلیونی را به ارزش کاغذ پاره هائی که روی آنها ”نوشته شده بود برسانند. خانم عبادی هم برای آنها بیش از دستگیره ای بر لب گودال فنای سیاسی نیست.”

” این بر خود برنده جایزه صلح است که عمل سیاسی را با بازی سیاسی اشتباه نکند و اعتبار خود را در ”گرو یک جریان بی اعتبار شده نگذارد. اصلاح از درون برای آنها که یارایش را دارند ــ راهی به درون ”داشتن، از کمترینه ای برخوردار بودن، در حاشیه های قدرت به امید راه یافتن به مرکز خزیدن ــ راه حل ”آسانی است. برای کسی همچون خانم عبادی که بسیار فراتر از اینها رفته است ناچارمسئله نیز فراتر می ”رود: چه اندازه سرمایه مانده است و تا کجایش را می توان هدر داد؟ کسانی مانند رهبران دوم خردادی ”دیگر چندان چیزی ندارند که از دست بدهند. آنها از مردم می خواهند که در انتخاباتی که در پیش است ”انجمن سخنرانی را همچنان به اختیار جنبش دوم خرداد بگذارند. این را دیگر به زبان هم می آورند. برنده ”جایزه نوبل به انجمن سخنرانی مجلس نیازی ندارد و می تواند از دوم خردادی ها فاصله بگیرد ــ اگر نمی ”خواهد مانند آنها شود.”

” * * *

” شش سالی پیش هنگامی که بیست و دو میلیون رای خود انگیخته به کسی که دم از آزادی و قانون می ”زد داده شد امیدی در دلها راه یافت که می توان از درون نظام و بی خونریزی و بی نظمی به اصلاحات ”رسید. در واقع نیز تحولاتی روی داد؛ روزنامه ها فراوانتر و آزاد تر شدند؛ پرده ها دریده شد؛ ماشین ”آدمکشی های زنجیره ای از کار افتاد. ولی این تحولات مانند آن «بهار آزادی» زود گذر بود. در بهار ”آزادی خونبار نیز مردمی که نمی خواهند زیر بار زور بروند از درهم ریختن اوضاع بهره برداری کردند ”و فرمانروایان تازه تا بر تخت بنشینند چند گاهی لازم داشتند و بهار از زمستان به تابستان کشید. ولی ”هنگامی که اسباب زورگوئی کاملا به دست حکومت اسلامی افتاد بهار را به تندی به یخبندان انداختند. ”این بار هم رهبران مافیا تا از ضربه آن پدیده نامنتظر انتخاباتی به خود آیند مهلتی دست داد و نسیم تازه ”ای بر دوزخ جمهوری اسلامی وزید. ”

” اکنون چهار سال است که رژیم آخوندی در جبران شکست خود به پیروزی پس از پیروزی می رسد و ”بیش از همه چنان جنبش دوم خرداد را بیربط کرده است که سرانش هم دیگر آن را جدی نمی گیرند و جز ”بی امیدانی در بیرون کسی به آن باور ندارد. دو تجربه گذشته این نتیجه را نیز داشته است که رژیم دیگر ”دربرابر چنین غافلگیری هائی آسیب پذیر نیست و ماشین روغن خورده سرکوبگری به آسانی جنگ ”فرسایشی را بر ضد هر حرکت اصلاحگر می برد. بردن جایزه نوبل با آن دوره ها قابل مقایسه نیست و ”خانم عبادی را به مقدار زیاد و با کوشش اندک می توانند بی اثر کنند. البته خود او نیز می تواند در پیروی ”دوم خردادی ها بیشتر کار را برای مافیا انجام دهد.”

” این یک احتمال جدی است که دوم خردایان، از خانم عبادی، خاتمی دومی بسازند. آنها نیاز حیاتی به ”صدای تازه و رساتری در دفاع از اصلاح گام به گام خود دارند و می کوشند در نظامی که اصلاح پذیر ”نیست بمانند. آنها با همه سودمندی شان به عنوان یک دفتر روابط عمومی ولایت فقیه، در خطر دور شدن ”از مقامات سیاسی و حکومتی و مزایایش هستند و امیدوارند خانم عبادی بتواند وزنی به آنها بدهد و دست ”کم مجلس را برایشان نگهدارد. این درست چیزی است که در دستورکار یک برنده جایزه صلح نوبل در ”کشوری که حقوق بشر هر روز در آن با ابعاد بزرگ پایمال می شود نیست. مجلس خانم نوروزی در ”انتظار سنگسار را هم نمی تواند از زندان برهاند و بود و نبودش از این نظر یکسان است. خانم عبادی با ”درگیر شدن در یک پیکار بیهوده تنها به اعتبار خود آسیب خواهد زد.”

” زندگی برای یک مدافع حقوق بشر در جمهوری اسلامی به اندازه کافی دشوار هست و آلودگی به ”سیاستهای روزانه و مشکوک تنها بر پیچیدگی اش خواهد افزود. ایران به یک جنبش نیرومند دفاع از ”حقوق بشر، و جامعه مدنی ایران به سخنگویان و کوشندگان نیالوده به نظام نیاز دارد.”‎ ‎” برنده جایزه صلح ”نوبل از این نظرها در بهترین موقعیت است. در اسلو او را بخشی به همین امیدواری برگزیدند که ستودنی ”است و بسیاری ازما در این جهان سوم نفرین شده نادانی و کوردلی به اینگونه مداخلات بیگانه در امور ”خودمان نیازمندیم.”
” ”
” پیکار با حکومتی که ویژگی مافیا یافته است و جای شوخی نمی گذارد، آنهم از هزاران کیلومتری و بی ”پایگاه تشکیلاتی در درون و تنها به نیروی سخن، اگر برای وقت گذرانی یا گذران زندگی نباشد ناگزیر می ”باید خردمندی و ظرافت بیشتری در موضع گیری دربرابر آنچه در درون می گذرد نشان دهد. در درون ”حتا سخن که در بیرون به چنین رایگانی است می تواند خطرناک باشد و دست کم جلو هر فعالیت را ”بگیرد. مبارزان بیرون که نمی خواهند در تمامت خواهی از حزب اللهیان پس بیفتند بهتر است روشن کنند ”که اصلا به مبارزه درون نیاز دارند یا نه؟ اگر تنها به کسانی که کشته و ناپدید و زندانی می شوند می ”توان ارزشی داد (تازه اگر گواهی نداشتن سوء پیشینه در پنجاه ساله گذشته داشته باشند) باید عملا دست از ”مبارزان درون شست. آنها جز این مصرفی ندارند که با از دست دادن جان و آزادی خویش خوراک ”تبلیغاتی برای سخنرانان بیرون فراهم کنند و تازه همه شان نیز نمی باید انتظار چنین افتخاری داشته باشند. ”اگر پیشینه شان پسند نیفتد هر چه بر سرشان بیاید حقشان است.”

” ولی اگر این چند هزار تن بیرون نمی توانند جای آن چند ده میلیون درون را بگیرند و پیکار مردمی به ”همه نیروها نیاز دارد می باید هر کس را در جایش گذاشت و بهر مبارزه ای ارزش خودش را داد. بسیار ”کسان در ایران به شیوه ها و درجاتی که چندان ربطی به ما ندارد با رژیم در مبارزه اند. ما خود را لازم ”نیست با آنها یکی کنیم ولی آنها را به دیده امثال هیئت موتلفه هم نمی نگریم. استراتژی ما کشاندن شمار ”هر چه بیشتری از مخالفان و ناراضیان به راه اصلی یعنی راه سرنگونی است و این با دشنام دادن و ”دشمنی ورزیدن صورت نمی گیرد. دشمنی ما متوجه ستونهای رژیم است نه هر که در آن کشور می ”کوشد گلیمی را از آب بگیرد. ما با همه به یک اندازه موافق و ومخالف نیستیم زیرا زندگی سیاسی، همه یا ”هیچ معنی نمی دهد.”

” تبعیدی کردن پیکار مردمی به معنی حاشیه ای کردن آن است. ما باید پس از بیست و چند سال دریافته ”باشیم که روحیه تبعیدی چه اندازه جهان را تنگ و از واقعیات جدا می کند. کامیابی و «قبول عام» در ”فضای کوچک و دور افتاده تبعیدیان به هیچ روی بس نیست. حتا تک و توک نشانه های پذیرفته بودن از ”درون (چند صد یا چند هزار تن از چند ده میلیون) نیز چیز زیادی را ثابت نمی کند. می باید به آن چند ”میلیون تن و به آن سرامدان فرهنگی و سیاسی نیز اندیشید که دستی در میان شعله ها دارند و در هر تحول ”آینده بزرگترین سهم را خواهند داشت زیرا از درون جنگیده اند و بیشترین خطر را کرده اند.”

” قلمداد کردن این مبارزان به عنوان رقیب، و رفتار دشمنانه با آنها از کوردلی و تنگ نظری رایج ”سیاست ما بر می خیزد که در هر شکست ملی ایرانیان بزرگتزین سهم را داشته است. در همین احمقانه ”ترین انقلاب تاریخ جهان، ضعف سیاسی جامعه ایرانی از بالا تا پائین و از موافق تا مخالف بیشترین سهم ”را داشت. اکنون هم ملاحظات تنگ نمی گذارد تصویر بزرگتر دیده شود و مصلحت دراز مدت ملی در ”پای منافع بد فهمیده شده و آنی می افتد. رهائی و باز سازی ایران به بسیاری کسان و نیرو ها نیاز دارد که ”یکدیگر را نمی پسندند ولی هدفشان یکی است و آن هدف از بزیر کشیدن ملایان و سوار شدن بجای آنها ”بالا تر است.”

” اگر کسانی میدان را از هر که جز خودشان تهی می خواهند، نه تنها در اصل تفاوتی با حزب الله ندارند ”و اگر به قدرت برسند هیئت موتلفه دیگری خواهند شد، بلکه در جامعه بسیار پیچیده ای که ایران شده است ”اصلا نمی توانند بخت پیروزی داشته باشند. چگونه می توان تصور کرد که این مردم در ژرفای ”درماندگی شان نیز بار دیگر گوسفند آسا دنبال کسانی بیفتند که همه چیز را برای خود می خواهند؟ ”



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites