حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت

February 23, 2005

چهارشنبه 5 اسفند 2563 = February 23, 2005

 

کشش مقاومت ناپذیر منطقه گرگ و میش

 

مبارزه درونی قدرت در جمهوری اسلامی پر سر و ”صدا‎ ‎ترین نمایش بی تماشاگر این سالهاست ولی نمی باید ”پنداشت که پیامدهای با اهمیت نخواهد داشت. سرو ”صدای بست نشینی گروهی از نمایندگان مجلس، هر چه ”هم در درون با بی اعتنائی مردم روبرو شده، رسانه های ”بیرون را برداشته است. بخشی از نیروهای جمهوریخواه ”که از اتحاد خود شوری تازه یافته اند دست در دست ”بقایای دوم خرداد در درون، به مبارزه ای پیوسته اند که ”هردو سویش را عوامل حکومت اسلامی تشکیل می ”دهند. آنها خود را به مبارزه ای بسته اند که چهار سال ”دیر شده است و چهار سال در سیاست گاهی به معنی ”ابدیت است.”

” بست نشینان در آغاز در اعتراض به رد شدن ”صلاحیت هشتاد تن از نمایندگان جبهه مشارکت از ”سوی شورای نگهبان در مجلس بست نشستند؛ حرکتی ”بود سراپا صنفی و در دفاع از منافع کسانی که دستشان ”از مزایای نمایندگی کوتاه می شود. همچنان که از بست ”گذشت و صدائی از مردم، انتخاب کنندگان چهار سال ”پیش، برنخاست تغییری در شعارها لازم آمد. آشکار بود ”که کسی در غم منافع صنفی گروهی برخوردار و ”بررویهم بی مصرف، گریبان چاک نخواهد کرد. ناچار ”صورت مسئله را تغییر دادند و حرکت اعتراضی را به ”عنوان دفاع از انتخابات آزاد وانمود کردند. شعار آزادی ”انتخابات دهانهای بسیاری را پر کرد ولی باز به گوش ”کسی نرفت. انتخابات اگر آزاد باشد تنها به خودیها ”محدود نمی شود و جبهه مشارکت و ملی مذهبی ها و ”اصلاحگران دوم خردادی و روشنفکران اسلام ”حکومتی، با همه بازیگری های زبانی، از غیرخودی ها ”چندان کمتر از تندروان سرراست و بی تعارف نمی ”ترسند. از این گذشته انتخابات آزاد، نمایندگی چهار سال ”پیش خود آنان را زیر پرسش می برد. اگر قرار است ”امسال انتخابات آزاد باشد چرا چهار سال پیش که خانمها ”و آقایان به تایید شورای نگهبان و رهبر به مبارزه ”انتخاباتی راه یافتند شکایتی از نهادهای انتصابی نبود؟

” مشکل اصلی البته جدی تر از اینهاست. دوم خرداد ”سراسر نهادهای انتخابی و فرایند انتخابات را بی اعتبار ”کرده است. پشت کردن به مردم، تنها گداشتن ”دانشجویان، و رها کردن دوستان خود در چنگ حزب ”الله تنها تکه هائی از پشت پای بزرگی است که مجلس ”به پیروی از رئیس جمهوری، به مردم زد. نمایندگان ”مجلس ازهمان آغاز کار دوره ششم، انتخابات و رای ”بزرگی را که به آنها داده شده بود لگدمال کردند. از ”سوئی با یک دستور خامنه ای از طرح قانون مطبوعات ”چشم پوشیدند در حالی که لغو قانون مطبوعات سراسر ”سرکوبگرانه که مجلس پنجم به شتاب و در واپسین ”ماههای خود گذراند از اولویتهای اصلاحگران قلمداد ”می شد. از سوی دیگر باز به دستور او در انتخاب ”حقوقداندان شورای خبرگان از اختیارات خود دست ”شستند. نمایندگانی که در اعتراض به رد صلاحیت خود ”بست نشسته اند و جهانیان را به کمک می خوانند چهار ”سال پیش بی هیچ مقاومتی پذیرفتند که مجلس بی اثر ”شود. ایستادگی کنونی آنان هیچ نیروی اخلاقی پشت ”سر ندارد و مردم این را خوب حس می کنند؛ اثرچندانی ”هم ندارد زیرا کار در رژیم اسلامی از ترکیب مجلس ”آینده یا اصلاحات آرایشی گذشته است.”

” کشاکش برسر انتخابات آینده البته بی سودمندی هائی ”نیست و نیروهای مخالف نمی توانند از بالا گرفتن آن ”ناخشنود باشند. مردم از هر آشفتگی و چند دستگی در ”رژیم و هر پیروزی تاکتیکی بست نشینان و شکستن ”بیشتر اقتدار ولایت فقیه و شورای نگهبانش می توانند ”بهره برداری کنند. ولی در نبود پشتوانه مردمی، چنین ”پیروزیهای میان تهی نه مسئله جمهوری اسلامی را حل ”خواهد کرد نه حتا مجلسیان را. انحصار طلبان یا ”تندروان خوب می دانند چگونه شکستهای خود را با ”تاکتیکهای فرسایشی که در دهه گذشته تکمیل شده است ”جبران کنند. از این گذشته با متحدانی مانند رئیس ”جمهوری و رئیس مجلس شورای اسلامی خاطرشان ”آسوده است که هر چه بشود بحران به حدود خطرناک ”نخواهد رسید. رئیس جمهوری به مقامات دولتی که ”تهدید به استعفا می کنند می گوید ما با هم می ایستیم و با ”هم می رویم و همه با هم می ایستند. او در هر فرصت ”برای پایان دادن به بست مداخله کرده است.”

” یک پیامد بحران کنونی آن است که صورت مسئله ”را عوض می کند. گیریم «بست» به نتیجه رسید و هشتاد ”نماینده به مبارزه انتخاباتی راه یافتند، در ماهیت ”جمهوری اسلامی چه تغییری روی خواهد داد؟ آیا در ”چهار سال گذشته بود و نبود آنها از زندانی شدن ”دانشجویان، از شکنجه هائی که جوان زندانی را پس از ”دوره کوتاهی به صورت مردی فرسوده در می آورد ”جلوگیری کرده است یا ابعاد میلیاردهائی را که از ”دارائی کشور تاراج می شود کاسته است؟ این نمایندگان ”در چهار سال آینده چه خواهند کرد؛ آیا هر روز می ”خواهند بست بنشینند؟ سال آینده که رئیس جمهوری حتا ”به صورت ظاهر نیز از خودشان نخواهد بود چه از ”دستشان بر خواهد آمد؟ در همین زمین لرزه بم آیا ”توانستند دست راهزنان در جامه پاسداری و مقامات ”مسئول دولتی را از کمکهای بیدریغ داخلی و خارجی ”کوتاه کنند؟ آنها ییش از آن دلمشغول آینده خود بودند که ”نگران بم باشند.”

” بست نمایندگان با همه سر و صداها با خمیازه بزرگ ”روبرو شده است زیرا به خواست مردم پاسخی نمی دهد. ”مردم این نظام را نمی خواهند و برایشان دیگر تفاوت ”نمی کند که چه کسانی انتخاب شوند یا نشوند. در سه ”انتخابات گذشته، تا انتخابات انجمنها، مردم در رای ”دادن معنائی می دیدند. امروز آنهاهمان معنی را در رای ”ندادن جستجو می کنند و گناه با کسانی است که مردم را ”تنها در‎ ‎پای صندوقهای رای لازم می داشتند. ”اصلاحگران، روبرو با معمای همیشگی اصلاح در ”رژیم، چنین رژیمی، کار خود و کشور را به بن بست ”کشانده اند و اگر همچنان هدفشان نگهداری نظام باشد نه ”به اصلاحات خواهند رسید نه رژیم را نگه حواهند ”داشت. ”

” ایران پس از همه اینها هفتاد هشتاد درصدی جمعیت ”جوان زیر چهل سال دارد که از آنچه در جهان می گذرد ”و آنچه همسالانشان، از جمله ایرانیان بیشمار ””«دیاسپورا» از آن برخوردارند آگاه است. این درست ”است که بسیاری از مردم در ایران آرزوی گریز دارند ”و هر که بتواند می گریزد، ولی آیا همه می توانند؟ و باز ”این درست است که میلیونها تن در ایران به اعتیاد پناه ”برده اند ولی آیا همه را می توان به اعتیاد انداخت؟ با ”آنکه رژیم اسلام ناب محمدی هر چه توانسته برای ”کشتن روان ایرانی کرده است باز نمی توان شصت و ”پنج میلیون تن را از شور زندگی و اراده پیشرفت بی ”بهره گردانید. این مردمی که در هر گام با سد حکومت ”روبرویند و هیچ آینده ای با این رژیم برایشان قابل ”تصور نیست ناچار سدها را از پیش پای برخواهند ”داشت و آینده شان را در دست خواهند گرفت. ”

”* * *”

” پیامد فرعی بست نمایندگان مجلس، افزایش فشار بر ”بخشی از فعالان جمهوریخواه‎ ‎” بوده است که به منطقه ”گرگ و میش، فضای خاکستری میان مخالف و موافق ”رژیم اسلامی، رانده شوند. گرگ و میش در این تعبیر، ”دلالتهای ظریف گوناگونی دارد. جدا از معنی لفظی ”جانور شناسی آن، گرگ و میش را در فارسی به ”ساعات کوتاهی می گویند که شب جای خود را به روز ”می دهد. در این کوتاهی و جابجائی است که معنای ”بزرگتر اصطلاح نهفته است و می باید جمهوریخواهان ”کمتر رادیکال را به اندیشه بیندازد. چه خواهد شد اگر ”همه این بازیگری ها جز چندگاهی عمر رژیم را دراز ”نکند و شب به روز بکشد؟ جمهوریخواهان رادیکال با ”این فضای گرگ و میش آشنائی ده ساله دارند. ”سالهاست که نهضت آزادی، قطب نمای سیاسی آنهاست. ”پدیدار شدن مشروطه خواهان در میدان سیاست ایران، ”کشش همیشگی از سر گرفتن ائتلاف انقلابی را چنان ”نیرومند کرده است که هیچ ناکامی استراتژی کار کردن ”از درون نظام، هیچ رسوائی سردمداران این استراتژی، ”هیچ مهاجرت جمعی هواداران از سازمانهای جمهوریخواه ”در این سالها، نتوانسته است در آن تغییری بدهد.”

” همایشی که از گروهها و افراد جمهوریخواه در ”برلین برپا شد این گرایش را یک گام پیشتر برد. در آن ”کنفرانس بسیاری از رادیکالهای جمهوریخواه، حتا یک ”دو تنی که دست کم در گذشته به عنوان مخالف، با ”دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی همکاری کرده اند ”حضور و در اتحاد عضویت یافتند. از آن گذشته، کسانی ”که به ایران رفت و آمد، و با مراجع اداری سروکار ”دارند یا اصلا باشنده ایران هستند و به مسافرتی آمده ”بودند، بی هیچ بیمی از پیامدهای همکاری با ضد انقلاب ”شرکت جسته بودند. گردانندگان همایش نیز پاس آن ”اعضا و رهبران را داشتند و آنها با خاطر آسوده به ”ایران بازگشتند. همایش با همه ایستادگی اقلیتی از ”جمهوریخواهان، پایه هائی برای بهم بستن اتحاد ”جمهوریخواهان به بخش اصلاحگر حکومت گذاشت که ”اکنون به آسانی بیشتر می تواند سراپا به پیکار نمایندگان ”مجلس بپیوندد. ”

” دو تصمیم همایش، برکنار داشتن این گروه ”جمهوریخواه از هر مبارزه سرنگونی رژیم، و همکاری ”با نیروهای داخل، ورود آن را در مبارزات درونی ”جناحهای رژیم آسان می کند. چه از نظرایدئولوژی و ”چه استراتژی، تفاوت میان این بخش مخالفان با ”گروههای مخالف وفادار رژیم (طرفدار ادامه جمهوری ”اسلامی اصلاح‎ ‎شده) کمتر شده است. این جمهوریخواهان ”حتا پیوندهای فیزیکی خود را با درون تقویت کرده اند و ”در ارگان رهبری خود کسانی را دارند که در ایران ”بسر می برند و طبیعی است که نمی توانند از فضای ”گرگ و میش به بیرون بزنند. ملاحظات استراتژیک به ”کنار، رعایت حال اعضا و رهبران اتحاد در ایران حکم ”می کند که این جمهوریخواهان هر چه بیشتر بر ”ایستارهای (مواضع) مشترک خود با رژیم تکیه کنند و ”اگر با انحصار گران در جاهائی در می افتند مصلحت ”نظام بطور کلی را در موضع گیری دربرابر دشمنان ”مشترک و مخالفت با سرنگونی و بر اندازی و خلاصه ”برچیدن بساط تباهی و جنایت، در نظر داشته باشند. ”حتا در موضوع انتخابات، با همه اصرار گروهی از ”شرکت کنندگان، تصمیم گیری را عقب انداختند و راه را ”برای تایید انتخابات باز گذاشتند. اینهمه حق ”جمهوریخواهان رادیکال است و آنها آگاهانه وارد ”قماری شده اند که امیدوارند بیش از ده ساله گذشته بخت ”برد داشته باشد. ”

” چه در بیرون اتحاد و چه احتمالا در درون آن، هستند ”کسانی که این درجه آلودگی به سیاستهای رژیم را ”درست نمی دانند و با چنین وضعی آسوده نیستند. بدنه ”اصلی هواداران جمهوری هنوز به اتحاد نپیوسته است و ”انتظار روشن شدن بیشتر استراتژی مبارزه آن را دارد. ”ولی آنچه از اتحاد جمهوریخواهان بماند به احتمال زیاد ”بر راه همکاری با نیروهای درون رژیم خواهد رفت. ”موفقیت عوامل و عناصری را که بویژه در هفت سال ”گذشته برای جداکردن جمهوریخواهان از جریان اصلی ”مبارزه از هر وسیله بهره گرفته اند انکار نمی توان کرد. ”آن بخشی که ده سال است در منطقه خاکستری فعالیت ”می کند در آن، جاگیرتر شده است. ”

” اتحاد جمهوریخوان با فرو رفتن در بازی بست، ”نخستین ناکامی استراتژی بستن خود به جبهه مشارکت ”و نهضت آزادی را تجربه می کنند. این رویداد بر خلاف ”انتظار آنان نتوانست افکار عمومی، بویژه جنبش ”دانشجوئی خیانت شده را «گالوانیزه» کند. ولی این ”ناکامی و از آن بزرگترها اثری ندارد و کسانی همچنان ”می توانند با دلیل تراشی های همیشگی، جمهوریخواهان ”رادیکال را از جریان اصلی مبارزه دور نگهدارند. ”برای توضیح این پدیده می باید به روانشناسی و ”حسابگریهای سیاسی آن هسته سخت جمهوریخواهی ”توجه کرد. گذشته ای که عناصر این هسته سخت را ”رها نخواهد کرد آنان را به ترجیح دادن وضع موجود ”بر هر جایگزین مخالف نظرشان، هر چه هم در راستای ”یک دمکراسی لیبرال باشد، می راند. ایستار آنها چنان ”آشتی ناپذیر است که اگر هم چنان جایگزین و ”نمایندگانش را به روشنی دربرابرببینند یا منکر می شوند ”یا خود را به ندیدن می زنند. اولویت همیشگی شان ”جلوگیری است نه سازندگی. با همه تاکیدی که بر «جنبه ”ایجابی در برابر سلبی» مبارزه می کنند، نگرش آنها ”اساسا سلبی است؛ مبادا شکل حکومتی که زندگی و ملت ”شان را قربانی مبارزه با آن کردند بختی در ایران پیدا ”کند. برای عقب انداختن چنان احتمال یا پسایندی ”eventuality” گذراندن زمان، حتا جلوگیری از پدید ”آمدن یک جبهه گسترده دفاع از ارزشها و نهادهای ”دمکراتیک، کمترین بهائی است که آماده اند بپردازند. ”

”* * *”

” مشروطه خواهان، به معنی کسانی که دنبال یک ”دمکراسی لیبرال با شکل پادشاهی مدرن شده پارلمانی ”هستند و نه هرکس چنان نامی بر خود گذاشت، با ”احساس خوشبینی شکست ناپذیری به حرکت متوقف ”نشدنی آزادی (در جبهه سیاسی به معنی دمکراسی، و ”در جبهه مدنی به معنی لیبرالیسم) در زمان و در ”جغرافیا می نگرند. این حرکت متوقف نشدنی از سده ”هفدهم در نخستین جامعه های شهروندی هلند و بریتانیا ”پا گرفت و اکنون قاره ها را در خود می گیرد. نه ”کمونیسم و فاشیسم آن را متوقف کرد، نه بنیاد گرائی ”اسلامی می تواند از آن برآید. جمهوریخواهان رادیکال ”می توانند آینده خود را به بند‎ ‎وبستهای درونی رژفیم ”اسلامی به گرو دهند و به هزار ترفند زبانی، برتری ”دین را در سیاست توجیه کنند و همکاری را از مقوله ”مبارزه بشمارند. ولی جمهوریخواهان بسیار بیشتری ”هستند که موضوع این اندازه اصلاحات یا آن استراتژی ”اصلاحگران برایشان بی اهمیت است و مانند مشروطه ”خواهان چشم به روندهای تاریخی و جامعه شناسی ”دارند. این روندهاست که فراز و نشیب های سیاسی ”درون حکومت آخوندی رابه مقدار زیاد بیربط می سازد.”
” ”
” نیاز جامعه ایرانی را به حکومت خوب، با راه حل ”های نیمه کاره و اصلاحات در اینجا و ارتجاع در آنجا ”نمی توان برآورد. اصلاحات در این رژیم تا هرجا برود ”گلو و جیب مردم را از چنگال مافیا دور نخواهد داشت. ”ائتلاف حوزه و حجره، و ارتشی که از آدمکشان حرفه ”ای و پائین ترین لایه های اجتماعی در پشت خود بسیجیده ”است همه تدبیرهای اصلاحگران درون و بیرون را تباه ”خواهد کرد، چنانکه در هفت ساله گذشته با وجود ”پشتیبانی مردمی کرده است. مردمی که از دوم خرداد ”سرخورده اند از دنباله های آن نیز نا امیدند. فرا آمد ”بحران کنونی حکومت اسلامی هر چه باشد جز سازشی ”که چهارچوب های اصلی را نگهدارد نخواهد بود و باز ”چهار سال دیگر جنگ زرگری و چانه زنی. ”
” ”
” به مردم می باید جایگزین بهتر، اگرچه دشوار تری ”عرضه داشت: بریدن از جمهوری اسلامی؛ رسیدن به ”بهترینها در جهان؛ دور انداختن هر برنامه سیاسی که ”سیاست و حکومت را به مذهب یا به یک فرد و مقام ”ببندد؛ نهادن حقوق بشر و برابری قانونی همه مردم از ”زن ومرد و شیعه و غیر شیعه بر فراز هر ملاحظه ”دیگر. ما این جایگزین را عرضه می کنیم و از هم ”اکنون زیر‎ ‎بار هیچ قدرت و مقامی جز وجدان و برنامه ”سیاسی خود نمی رویم. دست ما همچنان بسوی هر کس ”به دمکراسی لیبرال بیندیشد، با هر گرایش سیاسی، ”دراز است. هیچ ناراحتی از مخالفان سرسخت خود از ”چپ و راست و مذهبی، از جمهوری اسلامی در درون ”و شبکه گسترده اش در بیرون و در هر لباس، نداریم و ”حتا از اینکه به حال برخی دشمنان خود سودمند افتاده ”ایم ــ چه از نظر سیاسی و چه مالی ــ ناخرسند نیستیم. ”میدان بر همه گشاده است و کسی را هم با تاکتیکهای ”رایج این بیست و چند ساله نمی توان از میدان بدر کرد. ”مردم، محض تغییر، پیام روشن، سخن درست، و رفتار ”انسانی می خواهند. زیرا خلاف آن را به اندازه کافی از ”جمهوری اسلامی دیده اند. ”

” اینگونه که جامعه ایرانی تحول می یابد و رفتار می کند ”تحلیلی که پایه اصولی داشته باشد، هرچه هم، در کوتاه ”مدت، خلاف جریان روز بنماید، درست تر در می آید. ”ولی به اصول وفادار ماندن «بایستی» یا‎ imperative‎” ”خود را دارد. ایران در یک چرخشگاه تاریخی است، ”مهمتر از همه ی مبارزات قدرت و گروهها و شخصیتها؛ ”در مسیری افتاده است که پایانش آزادی از یک فرهنگ ”و سیاست وامانده ”failed” است و ساختن فرهنگ و ”سیاستی امروزی بجای آن. در چنین چرخشگاهی، ”فرصت طلبی و دنبال این و آن افتادن و با چرتکه ”اندیشیدن بکار نمی آید. نیروهائی که در جامعه آزاد می ”شوند یک دید ”vision” متناسب با لحظه حساس تاریخی ”لازم دارند. چنان دیدی مسلما از پیوستن به این گروه و ”دوری جستن از آن گرایش در می گذرد و می باید بر ”همه حسابهای سیاسی، از جمله برگزیدن موافق و ”مخالف، چیره باشد. ایستادن بر اصول، اگر چه به بهای ”از دست دادن موافق و دشمن کردن مخالف، از ”اینروست. چگونه می توان چنان آینده ای را که زندگی ”دارد بنیاد می افکند فدای این و آن کرد؟

” ایران جز آزادی و ترقی، در مفهوم سده بیست و ”یکمی آن، آینده ای نمی خواهد. هر که در راه این آینده با ”مردم ایران، با روشن ترین و پیشرفته ترین عناصر این ”جمعیت جوان جویای دگرگونی و بهبود، همگام است با ”ماست؛ هر که نیست و هنوز در گذشته های خودش و ”دیگران دست و پا می زند با ما نیست، هرچه هم دم از ”اتحاد بزند. برای ما گرد آوردن گروههای بزرگی ”ناسازگار که تصور درستی هم از کاری که می کنند ”ندارند آسان تر از دیگران است. ولی ما نمی خواهیم هر ”روز در رفع اختلاف باشیم و به انشعاب و صدور ”اعلامیه تهدید شویم؛ و نمی خواهیم هر گوشه اتحادمان ”ساز خود را بزند و تصمیمات مهم را عقب بیندازیم و ”هر پیامی را در صد پوشش عبارتی پنهان کنیم. نمی ”خواهیم مسئول گفتار این و رفتار آن باشیم، همه به نام ”اتحادی که مجموعش از حاصل جمع اجزائش کمتر ”خواهد شد. نباید فراموش کرد که ما برخلاف دیگران ”یک حزب هستیم و نیازی به اتحاد اعضای خود نداریم؛ ”و تا آنجا که به اتحاد با دیگران مربوط می شود، بسیار ”کسان در بیرون کمتر آسیب می زنند تا در درون. در ”بیرون به اندازه خودشان اهمیت دارند؛ در درون، ”اهمیت یک ماهیت بزرگتر را نیز به خود می گیرند.”

” در این بیست و چند ساله صدها، اگر نه بیش از هزار، ”سازمان و گروه با نامهای پر طنطنه اعلام موجودیت ”کرده اند و چند نفر خودشان را هم نتوانسته اند برگرد هم ”نگهدارند. اتحاد، تنها در میان کسانی ممکن است که نه ”تنها منافع و ارزشهای همانندی دارند، بلکه در منافع و ”ارزشهای والائی با هم انبازند. منافع پست شخصی یا ”دشمنی مشترک با دیگران و نیهیلیسم، یا آزادی از ”ارزشهای والای اخلاقی، کسان را از هم دور می کنند و ”اتحادها را می پاشاند. در این میان ارزشها اهمیتی بیش ”از منافع دارند زیرا منافع، اگر صرفا در رسیدن به ”ریاست و نزدیک شدن به مرکز قدرت خلاصه نشوند ”دراز مدت ترند و ارزشها هر روز مداخله می کنند. می ”باید استوار بر اصول ایستاد و از غرغر دوست و طعنه ”مخالف و ناسزاگوئی دشمن نهراسید. این را حزبی می ”گوید که ده سال است از جنگل سیاستهای مخالف به ”سلامت گذشته است و هر ناکامی را مایه نیرومندی خود ”کرده است، و درجه دشمنی که بر می انگیزد و کیفیت ”دشمنانش، یک نشانه دیگر بر کارساز بودن آن است.”



 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites