این چندمین(۲) بار در تاریخ اسلام است که فتوا به همراه جایزه نقدی برای انجام دهنده حکم شرعی صادر شده است. بعد از نماز جمعه ساندیسی و یا تظاهرات برای دریافت غذا و نوشابه، حکم شرعی هم ساندیسی شده است. این مسئله نشان دهند سقوط معنوی آیتاللهها در جامعه و قبول این سقوط از طرف خود آیتاللههاست. آنها فهمیدهاند که در میان مردم پایگاههی ندارند و برای انجام حکم شرعی باید به مردم هزینه پرداخت کنند!
فتوا به معنای بیان حکم خدا بوسیله فقیه یا مفتی است. فتوای که از طرف آیتالله صافی گلپایگانی صادر شده، بحثهای زیادی را برانگیخته است. بیشترین این بحثها از سوی اصلاحطلبان مهاجر به غرب انجام میشود، که خواننده آهنگ «نقی» را به نقد میکشند و او را توهین کننده به مقدسات اسلامی شیعیان جلوه میدهند و دلیل اصلی برای فتوای صادر شده را در زیر پوشش بحثهای انحرافی پنهان میکند. این فتوا دو جنبه سیاسی و اجتماعی دارد که در زیر بحثهای جانبی فراموش شدهاند. روسها گفتاروردی دارند که نقل میکند: «یک مبارز سیاسی به دستشوئی هم که برود باید برنامهای داشته باشد». از آنجایی که سیاست آقایان مانند دیانتشان است، فتوا هم امری سیاسیت.
جنبه سیاسی
با سفر اردوغان رئیس جمهوری اسلامیست ترکیه به ایران و بردن این پیام به رئیس جمهور فعلی امریکا اوباما، که خامنهای اگر فتوا دهد که بمباتمی حرام است همه مسلمانان به این فتوا احترام خواهند گذاشت و امریکا بعد از اینکه فتوای خامنهای را شنید باید اطمینان داشته باشد که جمهوریاسلامی در صدد تولید بمباتمی نیست! در نتیجه فتوای آیتالله صافی گلپایگانی میتواند به اروپائیان و امریکاییهای فراموشکار خاطر نشان کند که قدرت فتوای یک آیتالله تا چه اندازه میتواند ما بین مسلمانان مورد احترام قرار گیرد. البته فتوای کُشتن سلمان رشدی توسط خمینی به علت نوشتن کتاب آیههای شیطانی در گذشت زمان کمکم در خاطره سیاستمداران غربی فراموش شده است و میبایستی که به آنان یادآوری میشد.
اوباما با برنامهای سیاسی تنظیم شده از طرف جمهوریاسلامی در زیر فشار قرار گرفته است تا به فتوای خامنهای ایمان بیآورد. فتوای آیتالله صافی گلپایگانی فقط ابزاری برای تاکید بیشتر به فتوای خامنهای به نظر میرسد. تلاش اصلاحطلبان مهاجر جمهوریاسلامی هم در این است که موضوع فتوا را برای غربیان بازتر کرده و دست غیبی جمهوریاسلامی برای تحلیل قدرت مذهبی خامنهای در غرب باشند. امروز نقد آقای شاهین نجفی بیشتر در رسانهها نزدیک به اصلاحطلبان مهاجر خوانده میشود تا نقد آیت اللهصافی گلپایگانی!
آنچه را که اپوزیسون به آن نپرداخته است تجربه ایرانیان در برخورد با احام شرعی میباشد. باید به غربیان یادآور شویم که در شرع اسلام در کنار فتوا، توریه (۱) هم بکار برده میشود. خمینی در پاسخ به بازرگان حفظ نظام را «اوجب واجبات» میخواند و میگفت: «جاسوسی برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است». آیا اصلاحطلبان مهاجر که میخواهند به دوران طلایی خمینی بازگردنند توریه نمیکنند (مانند آقای کدیور در صدای امریکا)؟ و یا خامنهای برای حفظ نظامش دست به توریه نمیزند؟ این وظیفه اپوزیسیون است که دورغگویی رهبران سیاسی جمهوری اسلامی را برملا کنند. تنها به سیاستمداران غربی حکم فتوا را یاد دادن کافی نیست. آنان باید توریه اسلامی هم یاد بگیرند تا مانند ما ایرانیان در دام اسلامگرایان گیر نکنند.
جنبه اجتماعی
فتوای آیت الله صافی گلپایگانی چندین مورد استثنایی در خود پنهان کرده است.
یک: این چندمین(۲) بار در تاریخ اسلام است که فتوا به همراه جایزه نقدی برای انجام دهنده حکم شرعی صادر شده است. بعد از نماز جمعه ساندیسی و یا تظاهرات برای دریافت غذا و نوشابه، حکم شرعی هم ساندیسی شده است. این مسئله نشان دهند سقوط معنوی آیتاللهها در جامعه و قبول این سقوط از طرف خود آیتاللههاست. آنها فهمیدهاند که در میان مردم پایگاههی ندارند و برای انجام حکم شرعی باید به مردم هزینه پرداخت کنند!
دو: تعیین صد هزار دلار جایزه برای انجام حکم شرعی باز هم به ما نشان میدهد که ما بین آیتاللههای حاکم بر ایران «ریال ایران» ارزشی ندارد و در معاملات شرعی خود دلار را جایگزین ریال کردهاند.
سه: در اسلام ارزش یک انسان یرابر با صد شتر میباشد. آیا قیمت هر شتر هزار دلار برآورد شده است که در حکم شرعی آقا، قیمت جان انسان به صد هزار دلار رسیده است.
اینکه اسلام ابزاری برای روحانی نمایان فرقه شیعه شده از کسی پنهان نیست. با ادامه حکومت جمهوری اسلامی هر بیشتر به این مهم نزدیک می شویم که فرقه شیعه در حال از بین رفتن است و خود آیتاللهها هم به این فرقه اسلامی دیگر ایمانی ندارند.
برنامه جمهوری اسلامی برای صدور حکم فتوای آیتالله گلپایگانی تنها یک دلیل سیاسی دارد و آن هم متقاید کردن غرب به احترام گذاشتن به حکم سید علیخامنهای برای حرام دانستن بمب اتمی میباشد که دیگر ما بین ایرانیان حداقل رنگی بغییر از وحشت آخوندی از سرنگونی جمهوریاسلامی و از بین رفتن فرقه شیعه دوازده امامی ندارد.
روسها به سران جمهوریاسلامی آموزش کافی را برای هدفمند کردن فتواهایشان دادهاند. آقای گلپایگانی هم یاد گرفته که برای گرم کردن بازار سیاست فتوابازی کند. اگر آقای گلپایگانی حرفش خریداری میداشت تعیین نرخ برای فتوا نمیکرد.
(۱) توریه یا صرفهجویی در بیان حقیقت یا سخن نیمهراست بیان سخنیاست که معنای آن به ظاهر درست است؛ اما آنچه مخاطب از آن درک میکند نادرست و دروغ است؛ یعنی جمله صادق بیان میشود که موجب میگردد، شخص دوم از آن جمله مفهوم گمراهکننده و فریبنده موردنظر گوینده را دنبال کند.
(۲) پس از صدور فتوای آیت الله خمینی در مورد سلمان رشدی، بنیاد ۱۵ خرداد برای قاتل این نویسنده جایزه نقدی تعیین کرد.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|